مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
طراحی معماری
طراحی مکان های آموزشی-درمانی بمثابه مجموعه ای از قرارگاه های رفتاری، به لحاظ توجه به ابعاد کیفیات محیطی، می توانند در شکل گیری الگوهای رفتاری کاربرانشان، اثربخش عمل نمایند. از این رو، شناخت مولفه های تاثیرگذار بر شکل گیری و کارکرد درست قرارگاه های رفتاری بعنوان تسهیلگر، مهم می نماید. بنابراین هدف پژوهش، شناسایی مولفه های سنجش کیفیت محیطی در طراحی قرارگاه های رفتاری، و ارزیابی تاثیر آن ها بر آموزش و درمان کودکان اوتیسم 7-4 سال است. پژوهش از نوع کاربردی و روش تحقیق آن توصیفی-تحلیلی و نیمه آزمایشیست. در این پژوهش جامعه آماری برای دو گروه از متخصصان و آزمایش شوندگان از مرکز اوتیسم بوشهر مشخص شد. جامعه آماری متخصصان43 نفر گزارش گردید، که از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده و توسط فرمول کوکران، 38 نفرشان برای حجم نمونه انتخاب شدند؛ و جامعه آماری برای گروه آزمایش نیز، از میان 18نفر از کودکان اوتیسم 7-4 سال مشخص، و بدلیل محدودیت تعداد، کل 18نفر بعنوان حجم نمونه تعیین گردید. گردآوری اطلاعات در دو بخش نظری و میدانی؛ و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمارهای توصیفی و استنباطی(آزمون های تی-جفت نمونه ای و فریدمن)، از طریق نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها نشان می دهد میان مولفه های سنجش کیفیت محیطی(موثر) در طراحی قرارگاه های رفتاری و روند آموزش و درمان کودکان اوتیسم 7-4 سال، تاثیر معناداری برقرارست؛ که تاثیرگذاری این مولفه ها نسبت به یکدیگر متفاوت بوده و به ترتیب شامل: مولفه های"کارکردی-رفتاری"، "ساختاری-فیزیکی" و "ادراکی-شناختیست". به نظر می رسد با برقراری تعادل میان مولفه های موثر مکان ساز(کارکردی-رفتاری، ساختاری-فیزیکی، ادراکی-شناختی)، می توان سطح کیفیت و کارایی قرارگاه های رفتاری را در جهت آموزش و درمان بهتر کودکان اوتیسم ارتقاء بخشید و موجبات پیشرفت آنان را مهیا نمود.
واکاوی فضاهای معماری در بازی های رایانه ای مبتنی بر تحریک هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
تحلیل خواص و ویژگی های فضاهای طراحی شده در بازی های رایانه ای، می تواند منجر به شناسایی و کنترل اثرات متفاوت آن ها بر دنیای کودکان گردد. دراین بین بازی های خشونت آمیز هیجانی نقش پررنگی دارا می باشد که به واسطه فضاسازی موجود در آن، فرد از دنیای حقیقی خارج گردیده و به دنیای ناشناخته دیگری که بخش قابل توجهی از حواس وی را درگیر می نماید، پا می گذارد. پژوهش با هدف شناسایی عوامل محرک در بازی های رایج رایانه ای کودکان و نوجوانان، پس از تحلیل اجمالی بازی های پرمخاطب در میان این گروه سنی، اجزای آن ها را با روش پدیدارشناسی و از زاویه دید معماری و فضا تحلیل می نماید و با استفاده از مؤلفه های استخراج گردیده از روش فوق به بررسی بازی های رایانه ای از حیث شدت هیجان و درگیری حواس پرداخته است. نتایج بیان می کند که بازی های رایانه ای عموماً از طریق حواس بصری و شنوایی مخاطب را با خود همراه گردانیده و با وی ارتباط برقرار می سازد اما علاوه براین، محیط کالبدی فضای بازی نیز از حیث عواملی نظیر مصائب پنهان شدن در فضاهای نیمه شفاف و رؤیت پذیر می تواند بر میزان هیجان و استرس ناشی از بازی تأثیرگذار بوده و حس مکانی کاربر نیز در فضای بازی درگیر گردانده و وی جهت ترس از دیده شدن، کندوکاو در دیدن و شناخت محیط خود را با چالش های بازی همراه می نماید.
کاربست ابزار مدلسازی در فرآیند طراحی معماری براساس اصول هندسه پرگار(مقاله علمی وزارت علوم)
ابداع دستگاه مختصات دکارت و تحوّلاتی که در دنیا بر اساس آن به وجود آمد، باعث فراموشی فضای هندسه پرگار شد تا جایی که امروزه استفاده از این هندسه جایی در معماری ایران ندارد. ابزار معماران ایرانی در گذشته پرگار بوده و محصول طراحی آن دوره غالباً بر مبنای قوس و کمان استوار بود. سازوکاری که امروز به طور کاملاً متفاوت در مدارس معماری پیگیری می شود و اهمیت بازخوانی آن در دوران معاصر را دوچندان می سازد. لذا هدف مقاله به نوعی به روزرسانی و کارآمدسازی روش طراحی معماری گذشته ایران است. در این راستا، ابتدا ویژگی های فضای هندسی پرگار بیان شده و در ادامه یک مدل ساده از ابزاری که قابلیت تولید فرم در این فضای هندسی را در کنار دیگر ابزار و روش های مورد استفاده در حال حاضر داشته باشد، ارائه گردیده و به آزمون گذاشته شده است. پرسش اصلی تحقیق این بوده است که ریشه های اصولی فضای هندسه پرگاری چیست، نیاز به چه ابزار و لوازمی دارد و چگونه می توان آن را به کار برد؟ پیگیری این پرسش، موجب نتایجی چون قابلیت بازتولید صحیح معماری اصیل ایرانی، داشتن قرائت صحیح تر و تحلیل دقیق تر این معماری و همچنین فراهم آوردن ابزاری نوین که متناسب با فرهنگ گذشته باشد، خواهد بود. مقاله بر اساس یک پارادایم علمی طرح شده و با استدلال قیاسی همراه است که در راستای آن، سه راهبرد تطبیقی در مقایسه دو هندسه دکارتی و پرگار، راهبرد منطقی و نهایتاً شبیه سازی دنبال شده است.
شناسایی مؤلفه های اثرگذار بر طراحی آپارتمان مسکونی معاصر در ایران جهت پاسخگویی به نیاز کودک برای تحرک (مطالعه موردی مجتمع های مسکونی هرمزان در تهران)
پاسخگویی به نیاز کودک جهت تحرک و بازی هم از بعد ارتقا سلامت روانی و جسمی و هم به عنوان پاسخ به نیاز یکی از ساکنین آپارتمان مسکونی موضوعی حائز اهمیت است. اما باتوجه به محدودیت های موجود در ساخت مجتمع های مسکونی؛ در بسیاری از خانه ها فضای باز (حیاط) که پیش ازاین مناسب ترین فضای خصوصی جهت پاسخگویی به این نیاز زیستی کودک (تحرک) بوده است حذف و نهایتاً فضای نیمه باز کوچک (تراس) جایگزین آن شد. هدف این پژوهش شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار در طراحی کالبد آپارتمان مسکونی در ارتقا کیفیت فضا جهت پاسخگویی به تحرک کودک است. این پژوهش بر اساس روش کمی (با کمک ابزار پرسش نامه محقق ساخت) انجام شده است. جمع آوری داده ها با ارائه پرسش نامه به ساکنین مجتمع مسکونی هرمزان در تهران صورت پذیرفته و داده های به دست آمده به وسیله نرم افزار Spss-26 و استفاده از تحلیل عاملی، آزمون فریدمن، آزمون همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفته و نتایج استخراج و ارائه گردیده است. بر اساس تحلیل یافته های پژوهش، استفاده از فضای باز (حیاط در ارتفاع) یا نیمه باز (تراس)، فضای سبز، انعطاف پذیری در مبلمان و کالبد آپارتمان و استفاده از نور طبیعی مهم ترین مؤلفه هایی است که بایستی به عنوان معیارهای طراحی کالبد آپارتمان مسکونی جهت پاسخ به نیاز کودک برای تحرک مدنظر قرار گیرد.
تبیین چالش های به کارگیری سازه در طراحی معماری؛ بررسی موردی: دانشجویان و فارغ التحصیلان معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۸
43 - 61
مراحل شکل گیری سازه در یک فرایند طراحی شامل دو گام عمده طراحی سازه و تحلیل سازه است. «طراحی»، آفرینش و طرح کلی سازه را گویند که بیشتر در حیطه وظایف معماران است؛ لذا در این پژوهش، گام «طراحی سازه» انتخاب شده است که دارای بخش های گوناگونی است و برای فعالیت های معمار در مراحل ابتدایی فرایند طراحی معماری (مرحله طراحی مفهومی سازه) ضروری است. مسئله مهم در شکل گیری سازه، چگونگی انتقال دانش سازه در مراحل ابتدایی طراحی معماری است. هدف اصلی این تحقیق شناسایی چالش ها، مسائل و دشواری های به کارگیری دانش سازه در فرایند طراحی معماری به ویژه در گام طراحی مفهومی سازه است. روش پژوهش کیفی در قالب یک تحقیق اقدام پژوهی با استفاده از ابزارهای پرسشنامه، مصاحبه، یادداشت برداری و آزمون های عملی برای گردآوری اطلاعات و تحلیل داده ها انتخاب شده است. جامعه آماری تحقیق، از دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد معماری و فارغ التحصیلان معماری می باشند. نتایج تحقیق نشان می دهد که بسیاری از مشارکت کنندگان علی رغم داشتن دانش سازه ای لازم، با چالش هایی درزمینه مشارکت آن در فرایند طراحی معماری مواجه هستند. دلیل بسیاری از این چالش ها در عدم آگاهی کافی مشارکت کنندگان از نسبت میان طراحی معماری و طراحی سازه و عدم توجه به اهمیت شناخت هندسی از دانش سازه و سیستم های سازه ای مشاهده می شود.
واکاوی تاثیرات آموزه های دانشگاهی بر رویکرد طراحی معماری معاصر ایران
حوزه های تخصصی:
دانشگاه به عنوان یکی از کانونهای علم، دانش و فرهنگ که وظیفه اش تولید، تبیین و تعمیق علم، معرفت و فرهنگ است، از مهمترین مراکز تأثیرگذار در شکلگیری و رشد هر تمدنی است تا بدان حد که میتوان به جرأت ادعا کرد دانشگاهها به عنوان ستونهای برپادارنده تمدن هستند و بدون دانشگاه، هیچ تمدنی راه به جایی نخواهد برد. در یک کلام، در عصر جدید کارکرد دانشگاه تنها در آموزش، پژوهش، کارآفرینی و غیره خلاصه نمیشود، بلکه در نقش یک پایگاه معرفتی به فرهنگسازی و تمدنسازی نوین میپردازد زیرا پیشرفت تحصیلی برای دانشجویان نیز به عنوان یک شاخص مهم ازتواناییهای علمی برای ورود به دنیای کار و اشتغال و مقاطع تحصیلی بالاتر، حائز اهمیت است فاصله زیاد آموزه ها ی دانشگاها در رشته معماری و کار حرفه ای باعث شده تا فارغ الاتحصیلان با روند اشتغال و حل معضلات معماری جامعه بیگانه باشند و این میتواند یکی از دلایل بی هویتی به وجود آمده در رویکرد طراحی معماری ایران باشد . اصلی ترین ترین هدف آموزش معماری تربیت افرادی مفید برای جامعه حرفه ای است یکی از اصلی ترین دغدغه های دانشکده های معماری ایران نا کار آمدی آموزش طراحی معماری و وجود فاصله عمیق میان آموزشهای دانشگاهی و بازار کار میباشد. از این رو در این پژوهش با بررسی سیستم آموزشی دانشگاهی وبلاخص دروس آموزش طراحی و با طرح سوالاتی از فعالان حوزه معماری و فارغ التحصیلان دهه نود دانشگاههای شهر اصفهان به واکاوی و بررسی فاصله میان آموزه های دانشگاه و کار حرفه ای و معضلات به وجود آمده در پی آن ارائه راهکار هایی برای حل آن بپردازد.
نشانه شناسی نقاشی کودکان ابتدایی برای طراحی فضای آموزشی مطلوب آن ها
حوزه های تخصصی:
از نظر کتب روانشناسی و اسلامی اثرگذارترین عامل بر رفتارکودک، در هفت سال دوم زندگی آ ن ها محیط اطرافشان است. فضایی که کودکان در آن حضور می یابند در شکل گیری شخصیت و رشد همه جانبه ی آن ها اثرگذار است که متأسفانه امروزه در کشور ما ایران توجه به این مسأله و طراحی فضایی مناسب که کودک خود بتواند درآن به تفکر و کاوش بپردازد، بسیار کم اهمیت است. فرآیند طراحی فضای کودکانه دارای ساختاری پیچیده و نامعین است و طراح تنها با دانش شخصی خود نمی تواند پاسخگوی همه ی نیازهای مسأله ی طراحی باشد. از این رو از روش های دیگری مانند طراحی مشارکتی یعنی گفت وگوی مستقیم با کودکان کمک می گیرد. تمرکز این مقاله بر طراحی فضا برای کودکان شش تا نه سال است. بهترین راه برای برقراری ارتباط با کودک و شناخت روحیه ی آن ها برای طراحی فضای معماری، نقاشی است. زیرا کودک با نقاشی خود، تمایلات و آرزوهای خود را از طریق نقاشی به بزرگتر خود منتقل می سازد. مقاله ی حاضر به طراح کمک می کند تا به پاسخ پرسش«فضای آموزشی مطلوب برای دانش آموزان دوره ی ابتدایی براساس نشانه شناسی نقاشی آن ها چگونه فضایی است؟» برسد و از طریق تجزیه و تحلیل نقاشی کودکان براساس علم نشانه شناسی و ارائه ی راهکارهای طراحی، براساس آن ها به طراحی فضا برای کودکان در بازه ی سنی شش تا نه سال بپردازد. برای دست یابی به هدف مذکور، از روش تحقیق ترکیبی و برای جمع آوری داده ها از روش تصویرمبنا استفاده شده است. طبق این پژوهش با تحلیل و دست یابی به پارامترهای استخراج شده از نقاشی ها می توان محیطی آموزنده و خوشایند برای کودکان طراحی کرد. روش تحقیق این مقاله، روش تحلیل محتوا است و با مطالعات کتابخانه ای و میدانی از طریق گفت وگوی مستقیم با کودکان همراه است. نتایج این پژوهش به طراحان می گوید که برای طراحی فضای آموزشی باید به عواملی مثل طبیعت، نشاط و سرزندگی، دانش و خرد، امنیت و آرامش توجه داشت؛ عواملی که نیازمند فضای باز و پارک مانند یا باغ گون خواهد بود و به جای مدرسه باید نام پارک مدرسه بر فضای آموزشی نهاد.
الگویی برای طراحی مسکن روستایی مبتنی بر مشارکت و تأمین نیازهای ساکنین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارتقای کیفی مسکن روستایی کشور، به دنبال ارائه راهکاری عملیاتی برای مشارکت ساکنین در طراحی مسکن روستایی در یک منطقه مشخص از ایران بوده است. منطقه انتخابی روستای بالقیه در شهرستان مشکین شهر می باشد. دراین راستا، مباحثی در زمینه مشارکت ساکنین از برخی نظریه پردازانی که در این چارچوب مطالعه و فعالیت کرده اند، طرح شده و تعریفی از مفهوم الگو در معماری مسکونی ارائه شده است. همچنین مهم ترین موانع راهکارهای مشارکتی در طراحی مسکن برشمرده شده است. تأکید این بخش بر اهمیت نظرات استفاده کننده و مشارکت ایشان در فرایند طراحی و ساخت مسکن بوده است. با توجه به آن که ارائه الگوی طرح مسکن بخشی از فرایند ساخت مسکن محسوب می شود و اجرای طرح مطلوب منوط به ایجاد بستر مناسب درخصوص آن است، در این بخش، ارائه الگوی ساخت در روستا، به دو سطح تقسیم شده است: الف. ارائه روش مدیریتی و اجرایی و به عبارت دیگر برنامه ریزی ساخت وساز در روستا که فرایندی را تعریف می نماید که طرح خانه بخشی از آن محسوب می شود. ب. اعمال برنامه ریزی انجام شده در یک خانه روستایی مشخص. در ادامه به منظور معرفی شیوه ای عملیاتی برای جذب مشارکت ساکنین در فرایند معماری، طراحی خانه نمونه با کمک ساکنین در روستای مطالعه شده انجام شده است. ضمن تحلیل وضع موجود خانه نمونه و خواست های ساکنین، فرایند طراحی تشریح شده و طرح نمونه ارائه شده است. در نهایت راهکارهایی که در جهت حل موانع استفاده از راهکارهای مشارکتی در این فرایند مورد استفاده قرار گرفته، جمع بندی و ارائه شده است.
الزامات طراحی و اجرای مسکن دائم پس از زلزله (مطالعه موردی: منطقه 3 شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۶۳
۱۲۰-۱۰۵
حوزه های تخصصی:
منطقه 3 شهری در بخش جنوبی ساری، در معرض خطرپذیری بالای زمین لرزه قرار داشته و رخداد زمین لرزه می تواند نیاز گسترده به بازسازی مسکن را به دنبال داشته باشد. با توجه به اهمیت برنامه ریزی پیش از وقوع زلزله برای بازسازی مسکن دائم و همچنین فقدان دستورالعمل های راهنما برای چگونگی طراحی و اجرای مسکن در شهر ساری، مقاله حاضر به بررسی و شناسایی ابعاد کلیدی طراحی و اجرای مسکن در منطقه مورد مطالعه می پردازد. نتایج این تحقیق می تواند با اتخاذ تصمیمات کلیدی و تأمین الزامات تأمین مسکن دائم به کاهش خطرپذیری پیش از وقوع زلزله و نیز تسریع و ارتقای کارایی بازسازی مسکن دائم در شرایط آشفته و پیچیده پس از وقوع زلزله کمک نماید. مقاله حاضر پس از بررسی نظریه های موجود و شناسایی مهم ترین ابعاد و چالش های تأمین مسکن دائم، به سنجش آن ها از طریق مصاحبه با متخصصین و مسئولین برنامه های بازسازی و نیز مطالعات میدانی در منطقه مورد مطالعه می پردازد. در ادامه نتایج حاصل از مطالعات میدانی مجدداً از طریق نظرسنجی متخصصین اولویت بندی و اعتبارسنجی شده تا در تدوین چارچوب طراحی مسکن دائم در منطقه 3 شهر ساری مورد استفاده قرار گیرد. این تحقیق با روش نمونه موردی و با استفاده از ابزار مشاهده و مصاحبه نیمه ساخت یافته انجام شده است. انتخاب نمونه ها بر اساس نمونه گیری هدفمند و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مضمون صورت گرفته است. از مجموع بررسی ها دوازده مقوله به عنوان عوامل کلیدی طراحی و اجرای مسکن دائم در منطقه 3 شهر ساری شناخته شده است. این عوامل شامل مکانیابی سکونتگاه، تعمیر و مقاوم سازی مسکن، مراحل اسکان پس از زلزله، فرصت اصلاحات و توسعه، تسریع بازسازی مسکن، تکامل تدریجی مسکن، تکنولوژی مقتضی، تأمین مسکن توان پذیر، نقش مسکن در معیشت خانوار محلی، الگوی سکونت، هویت و انتظارات ساکنین می باشند که در قالب چهار مضمون الزامات اجرایی، رویکرد طراحی، پاسخ های اقتصادی و ملاحظات اجتماعی-فرهنگی دسته بندی شده است.
تبیین جایگاه اصول راهنما در فهم معمار بومی از مسئله طراحی معماری (مطالعه موردی: روستای سراج محله)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۶۵
۶۴-۴۹
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخه های دانش در حوزه معماری، طراحی پژوهی است که به مطالعه فرایند طراحی می پردازد. پژوهشگران این حوزه مفاهیم مختلفی برای توضیح فرایندهای ذهنی طراح به کار گرفته اند که یکی از آن ها اصول راهنما است. اصول راهنما اصولی است که طراح به آن ها باور دارد و از آن ها در قاب بندی و فهم اولویت های مسئله طراحی بهره می گیرد. این اصول که متکی به جهان بینی طراحی شکل می گیرند موجب نوعی وحدت رویه در قبال برخورد با مسئله های گوناگون طراحی می شوند. بخش عمده ای از پژوهش های انجام شده در حوزه فرایند طراحی و نقش اصول راهنما در آن، معطوف به معماران و دانشجویانی بوده که در محیط های شهری آموزش دیده و با مسئله های طراحی در شهر نیز مواجه بوده اند. این در حالی است که معماری بومی در محیط های روستایی مختصاتی کاملاً متفاوت دارد و شیوه های تولید معماری در آن واجد درون مایه های ارزشمندی است که می تواند مورد استخراج و مطالعه قرار بگیرد. از این رو پرسش اصلی این پژوهش این است که اصول راهنما در فرایند طراحی یک معمار بومی چه نقشی ایفا می کنند و چه محتوایی دارند؟ برای پاسخ به این پرسش، روستای سراج محله به عنوان نمونه ای که در کنار بافت کالبدی، همچنان دارای بافت اجتماعی بومی نیز هست انتخاب شد و سپس پنج نفر از معماران بومی منطقه شناسایی شدند. در ادامه به این معماران، سه مسئله طراحی با موضوع «خانه» ارائه شد و از آن ها خواسته شد درباره طراحی موردنظر خود سخن بگویند. این سخنان در قالب مصاحبه های نیمه ساختاریافته ثبت و پیاده شد و سپس مورد تحلیل محتوای کیفی قرار گرفت. ساختار کلی این پژوهش، مبتنی بر روش کیف ی است. روش تحقیق کیفی عموماً به تحقیقاتی اط لاق می شود که یافته های آن از طریق فرایندهای آماری و ب ا مقاص د کمی سازی ب ه دس ت نیام ده باش د. براساس نتیجه این پژوهش، مفاهیم استخراج شده از این مصاحبه ها نشان می دهد که هماهنگی با طبیعت، پرهیز از اسراف، رضایت بلندمدت کارفرما و کاربران و همچنین رعایت حقوق همسایگی از مهم ترین اصولی است که همواره در مواجهه با مسئله طراحی مدنظر معماران بومی قرار می گیرد.
ارزیابی اقلیمی طرح های بهسازی مسکن روستایی (مورد مطالعه: مناطق کوهستانی استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۷۳
۱۳۴-۱۱۹
حوزه های تخصصی:
معماری بومی برگرفته از طبیعت، اقلیم و محیط پیرامونی است و به دلیل محدودیت در دسترسی به منابع انرژی فسیلی امروزی سعی نموده است که حداقل میزان وابستگی به این نوع منابع انرژی را داشته باشد. الگوبرداری از معماری بومی منطقه، اولین و پایدارترین اقدام در طراحی معماری همساز با اقلیم در یک منطقه اقلیمی مشخص است. بنیاد مسکن انقلاب اسلامی به عنوان متولی اصلی ساخت وساز در روستاهای ایران مطالعات گسترده ای در حوزه شناسایی و ارزیابی ویژگی های معماری بومی مسکن های روستایی انجام داده است و اقدام به ارائه طرح بهسازی مسکن روستایی در برخی مناطق اقلیمی نموده است. هدف مقاله حاضر ارزیابی طرح های بهسازی مسکن روستایی مناطق کوهستانی استان تهران از نظر مصرف انرژی و در صورت لزوم ارائه راهکارهای اصلاحی به منظور بهبود عملکرد حرارتی آن ها می باشد. بدین منظور لازم است ابتدا مصرف انرژی طرح های بهسازی مسکن روستایی که توسط بنیاد مسکن تهیه گردیده اند، ارزیابی گردند و با مقدار استاندارد مصرف انرژی مسکن در ایران مقایسه شوند. در صورت زیاد بودن مصرف انرژی طرح ها نسبت به حالت استاندارد، لازم است از راهکارهای اصلاحی استفاده شود. راهکارهای اصلاحی برگرفته از ویژگی های کالبدی الگوی بهینه است. ویژگی های کالبدی الگوی بهینه نمایانگر بهینه ترین حالت ویژگی های کالبدی یک ساختمان ازجمله نسبت طول به عرض ساختمان، جهت گیری ساختمان، تعداد طبقات و تراکم بنا، نسبت سطح به حجم ساختمان، نسبت سطح بازشو به دیوار، نوع ارتباط الگوی بهینه با ساختمان های مجاور، تعداد و جهت جداره های خارجی مرتبط با هوای بیرون، وجود فضاهای نیمه باز (ایوان)، پیش آمدگی لبه بام، سایبان بازشوها و رنگ جداره های خارجی در اقلیمی مشخص است که به کمک ضوابط، استانداردها و همچنین شبیه سازی انرژی قابل حصول می باشند. دستاورد نهایی این مقاله ارزیابی و اصلاح ویژگی های کالبدی طرح های بهسازی مسکن روستایی مناطق کوهستانی استان تهران، به کمک انطباق آن ها با حالت بهینه ی ویژگی های کالبدی ساختمان در این اقلیم است. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی است که با استفاده از ابزارهای شبیه سازی و نرم افزار Energy Plus 9.3 انجام شده است. نتایج بیانگر این موضوع است که اعمال راهکارهای اصلاحی به طور میانگین باعث صرفه جویی انرژی به میزان 29% در طرح های بهسازی مسکن روستایی مناطق کوهستانی استان تهران می شوند.
راهکارهای معماری جهت کاهش انرژی نهفته در اجرای ساختمان مسکونی در بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۶
۱۱۴-۱۰۳
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل پیش روی طراحان و معماران، مصرف انرژی ساختمان در دوره ساخت است. انرژی مصرف شده در فرایند ساخت یک بنا مقدار زیادی از منابع را دریافت می کند، بنابراین، از طریق ارزیابی انرژی زمان ساخت که انرژی نهفته نامیده می شود می توان با انتخاب مناسب ترین مصالح و راهکارها در مصرف انرژی صرفه جویی کرد. در این مقاله به کاهش انرژی نهفته با راهکارهای اجرای معماری پرداخته خواهد شد. هدف این تحقیق کاهش مصرف انرژی در راستای حفظ محیط زیست است. در این تحقیق، با توجه به فرضیه تحقیق که چنین است: برخی راهکارها در مرحله اجرای ساختمان می توانند بر کاهش انرژی نهفته ساختمان در بندرعباس مؤثر باشند، ابتدا انرژی نهفته یک ساختمان 6طبقه در شهر بندرعباس محاسبه شد. سپس بر اساس نحوه تأثیر متغیرها بر انرژی نهفته کل که از چهارچوب نظری تحقیق استخراج شده است، انرژی نهفته با تغییر متغیرهای اجرا مجدداً محاسبه و تحلیل شده است. نتیجه گیری در این مقاله بر مبنای سؤالات تحقیق که به دنبال متغیرها و راهکارهای کاهش انرژی نهفته در زمان اجرای ساختمان است، شامل دو بخش است: یک. نتایج تئوری که محصول بررسی متون است؛ دو. نتایج تجربی که از محاسبات حاصل شده اند. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهند که انرژی نهفته هر مترمربع ساختمان در بندرعباس در بخش معماری بین 1.9 تا 18.5 گیگاژول است. در این تحقیق، متغیرهای مؤثر بر انرژی نهان در زمان اجرا شامل ملاط ها، حمل ونقل، تعمیر و نگهداری ساختمان، بازسازی به جای تخریب، استفاده از مصالح بازیافتی بر انرژی نهفته کل ساختمان بررسی گردیده اند. یافته ها نشان می دهند که انتخاب مصالح می تواند باعث افزایش تا 89درصد انرژی نهفته کل ساختمان گردد که برابر با مصرف 33 سال انرژی مصرفی ساختمان است و همان طور که از نتایج تحقیق مشخص است، بیشترین تأثیر را در انرژی نهفته دارد. پس معماران با انجام محاسبات انرژی نهفته می توانند در انتخاب مصالح و جزئیات و ابعاد و فضاها، بیشترین تأثیر را بر کاهش انرژی نهفته ساختمان داشته باشند. در این مقاله، راهکارهایی برای کاهش انرژی نهفته ساختمان در زمان اجرای ساختمان ارائه می شوند.
داده کاوی غیرشکلی و معاصرسازی ساختار پلان مسکونی با استفاده از شبکه هوش مصنوعی؛ نمونه موردی: بناهای منتخب تهران در فاصله دهه 30 تا دهه 50 شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۱۴۴-۱۲۵
حوزه های تخصصی:
اهداف: به کارگیری از شبکه هوش مصنوعی و داده کاوی الگوی غیرشکلی بناهای ارزشمند تهران در فاصله دهه1330 تا 1350 هدف اصلی پژوهش است که در ده بنای شاخص دوره 1330 تا 1350 شمسی شهر تهران اجرا می شود. روش ها: در مطالعه حاضر، روش تحقیق مورد استفاده بر حسب هدف، کاربردی – توسعه ای و تکنیک مطالعه بر حسب روش و ماهیت، توصیفی پیمایشی می باشد. در این پژوهش، از شبکه هوش مصنوعی MLP و خوشه بندی به منظور اعتبارسنجی تحلیل غیرشکلی پلان های بناهای مسکونی دوره 1330-1350 بهره گرفته شده است. داده ها به طور تصادفی به سه مجموعه تقسیم شدند که 70 درصد از داده ها برای آموزش، 15 درصد برای اعتبارسنجی و 15 درصد برای آزمون استفاده شد. یافته ها: باتوجه به تحلیل صورت گرفته و تطابق با تحلیل های غیرشکلی، نتایج نشان می دهد که پلان های منتخب از نظر غیرشکلی، به ترتیب دارای 15 مولفه، 14 مولفه، 13 مولفه و 11 مولفه ای می باشند. که دقیقا منطبق بر جداول تحلیلی غیرشکلی پلان است. بدین سبب، نتایج تحلیلی غیرشکلی پلان ها توسط هوش مصنوعی اعتبارسنجی و صحت گذاری شده است. نتیجه گیری: معاصرسازی بنا و حفظ بناهای تاریخی برای اکثریت مردم حایز اهمیت بوده و نتایج این پژوهش نشان داد که با استفاده از شبکه هوش مصنوعی، می توان مولفه های غیرشکلی و پنهان موجود در پلان های دوره مذکور را یافته و در پلان های مسکونی امروزی به کار برد. استفاده از فناوری های روز به مانند هوش مصنوعی، در جهت خوشه بندی و شناسایی روابط پنهان پلان ها می تواند بسیار کمک کننده باشند.
مقایسه روش شناختی فرایندهای طراحی محصول و طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم خرداد ۱۴۰۲ شماره ۱۲۰
17 - 28
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: در مطالعات روش شناسی طراحی پیوسته فرض بر این بوده است که طراحی یک کنش، ادراکی یکتاست که در حوزه های حرفه ای متنوع به کار گرفته می شود. کلیت این امر مردود نیست، اما پس از قریب به 70 سال مطالعات روش شناسی طراحی و با تکیه بر شناخت عمومی مشترک از طراحی، اینک می توان به این پرسش پرداخت که تفاوت های روش طراحی در حوزه های گوناگون چه هستند؟ و دلیل این تفاوت ها چیست؟ به طور جزئی تر، این پژوهش مسئله را محدود به مقایسه روش طراحی در دو حوزه طراحی محصول و طراحی معماری کرده و پرسیده است که: «تفاوت های روش طراحی در رشته های طراحی محصول و طراحی معماری چیست؟» برای یافتن پاسخ، باید به این پرسش مقدماتی پاسخ داده می شد که روش طراحی در طراحی محصول و طراحی معماری چگونه است؟
هدف پژوهش: شناسایی تفاوت های روش شناختی طراحی محصول و طراحی معماری.
روش پژوهش: با توجه به نقدی که در پیشینه نسبت به مسئله و روش آزمون پژوهش های مشابه مطرح شده است، طرح این پژوهش از لحاظ ماهیت، کیفی-موردی و از نظر روش، تجربی-توصیفی است. برای گردآوری اطلاعات از آزمون و مصاحبه های بی رهنمود (ناساختمند)، استفاده شده است و برای پالایش و طبقه بندی اطلاعات از روش داده بنیاد استفاده شده است. چهارچوب نظری این پژوهش روش شناسی طراحی با رویکرد «ادراک شناسی طراحی» بوده است.
نتیجه گیری: پس از برداشت داده ها از طریق آزمون و مقوله بندی آن ها، روی یافته ها، بحث هایی صورت گرفته است که نشان دهنده 17 مورد کلی بوده اند. در جمع بندی می توان گفت که روش طراحی محصول و طراحی معماری در برخی ابعاد مشابه است اما در برخی دیگر این دو گروه رفتارهای متفاوت آشکاری دارند. در جنبه های مشترک ابعاد ذاتی و سرشتی طراحی دیده می شوند اما در جنبه های افتراق، نقش محیط و آموزش کاملاً مشهود است.
تحلیل عوامل موثر بر ارتقاء کیفیت محیط مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: مجموعه وحدت بتن شهر صدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
21 - 36
حوزه های تخصصی:
کیفیت محیط های مسکونی ماهیتی چند بعدی دارد. هدف این مقاله شناخت عوامل تأثیرگذار بر ارتقاء کیفیت محیط و ایجاد الگویی جهت سنجش کیفیت در مجتمع های مسکونی برای شکل گیری مطلوب محیط های مسکونی است. برای رسیدن به این هدف، پرسش اساسی این است که چه عواملی بر ارتقاء کیفیت محیط مسکونی تأثیرگذار است؛ و چگونه این عوامل سنجش کیفیت فضا را در گونه هایی از مسکن میسر می سازد؟ برای پاسخ به پرسش ها عوامل 1)مشخصات فردی ساکنان، 2)قابلیت فضاهای بینابینی و 3)کیفیت طراحی معماری در نظر گرفته شد. به منظور ارزیابی عوامل از آزمون های t، همبستگی و تحلیل عاملی استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که مدت سکونت، سطح تحصیلات، سن و نوع تملیک (در بخش مشخصات فردی)، قابلیت های فضاهای بینابینی و کیفیت طراحی معماری در کیفیت بخشی به محیط موثر هستند. نتایج حاصل از سنجش نشان داد که بیشترین میزان نارضایتی ساکنان از محیط مسکونی و مهم ترین شاخص جهت ارتفاء کیفیت بنا مربوط به دسترسی پذیری در سطح مجتمع مسکونی می باشد.
تأملی بر مسئله شکاف بین دانسته های معماری و کاربرد آنها توسط دانشجو (با اتکا به مبانی شناخت تن یافته)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۰
27 - 44
حوزه های تخصصی:
از مسائل گریبان گیر آموزش معماری شکاف بین دانسته ها و کاربرد آنها در طراحی است. تاکنون راهکارهای مفیدی مبنی بر تغییر روش آموزش معماری ارائه شده، اما همچنان دانشجویان درگیر آن هستند. با بررسی مبانی شناختی آموزش معماری معلوم شد این یک مسئله ذاتی در آموزش است؛ چراکه مبانی آن، بالذات دانستن از عمل کردن را جدا دانسته و به دوگانه انگاری ذهن از بدن در امر شناخت قائل است. پس ارائه راه حل برای آن، به تغییر در روش شناسی با تأمل بر مبانی شناختی آن نیاز دارد. در پژوهش حاضر سعی شده متکی بر مبانی شناختی تن یافته که بر پایه انسجام دانستن و عمل کردن ذیل وحدت ذهن-بدن در امر شناخت نهاده شده، با استدلال منطقی به این مسئله بیندیشد و برای آن راه حل جدیدی ارائه دهد. مبانی جدید از طریق مطالعه منابع کتابخانه ای جمع آوری و مدون شدند و چارچوب نظری پژوهش را شکل دادند. جهت تفهیم این مبانی چند نمونه آزمون تجربی ارائه و تمرین هایی در زمینه درک هندسه بنا و مفاهیم سازه ای به دانشجویان داده شد. تحلیل پاسخ ها نشان داد، نخست فهم عمیق مفاهیم دانش هندسه و سازه وابسته به شناخت تن یافته دانشجو از هندسه و سازه است که عدم کاربرد دانسته ها در عمل ناشی از نبود چنین شناختی است. دوم برای ایجاد آن، ضروری است آموزش معماری متکی بر نقش شناختی و درک بدنمند دانشجو باشد.
شناسایی چالش ها و موانع ادراک ذهنی دانشجویان معماری در فرایند طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آبان ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
79 - 92
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: آشفتگی فضاهای آموزش معماری در ایران و عدم وجود روندی تقریباً پاسخ ده به نیازهای آموزشی دانشجویان و عدم هدفمندکردن ذهن دانشجو در جهت یادگیری طراحی معماری از مسائل اساسی و ضعف های آموزش معماری ما است؛ متأسفانه در دانشگاه ها، استادان کم تر به موضوع «درک فضا» توجه می کنند و مسئله این است که چگونه می توان بدون درک روشنی از ماهیت فضا، خلق آن را به دانشجو آموزش داد؟ و از طرفی انتقال مفاهیم از حالت قابل دید به فضایی، بسیار ساده تر از انتقال آن از حالت ذهنی، گفتاری یا نوشتاری به فضایی است.
هدف پژوهش: شناخت چالش ها و مشکلات آموزش طراحی معماری با تأکید بر ادراک ذهنی دانشجویان هدف اصلی تحقیق حاضر است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری، تجزیه و تحلیل داده ها در گروه تحقیقات کیفی به شمار می آید. جامعه آماری تحقیق شامل خبرگان و اساتید گروه معماری در دانشگاه های آزاد تهران و کرج است، ابزار گردآوری اطلاعات و داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته است و برای کدگذاری داده ها از نرم افزار ATLAS TI بهره گرفته شد.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده به شناسایی چهل وشش کد محوری، هشتاد و چهار شاخص و هفده مقوله نهایی منجر شد که شامل وضعیت فیزیکی محیط های یادگیری، قدیمی بودن روش ها و شیوه های طراحی در دانشگاه های ایران، میزان آشنایی اساتید معماری با روش های نوین، عدم اجتماع پارادایمی، یک سویه بودن آموزش طراحی معماری، خلق فضایی بصرمحور و ... است؛ لذا می توان گفت که در سیستم آموزشی و پژوهشی گروه معماری دانشگاه های ایران، کم تر به موضوع «ادراک ذهنی» توجه می شود و دانشجویان معماری با بهره گیری از روش های گذشته مانند ابزارهای ساده دستی، کاغذ و ماکت نمی توانند درک از محیط را به طور دقیق پیاده کنند و مخاطب را نسبت به مؤفقیت پروژه شان مجاب کند و درک محیط و مکانیزم آن، واجد نقش کلیدی در بیان محیط به شمار می آید.
راهکارهای موثر بر افزایش ضریب ایمنی/امنیتی در طرح معماری مجموعه های صنعتی نیروگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
1 - 13
حوزه های تخصصی:
رسیدن به ایمنی و امنیت، از مهمترین دغدغه هایی است که طراحان در فرآیند طراحی مجموعه های صنعتی نیروگاهی با آن مواجه هستند. تعدد خطرات محتمل در این مجموعه ها بانضمام سنگین بودن تلفات مالی و جانی ایجاب میکند که تلاشهای طراحان معطوف به افزایش ضریب ایمنی/امنیتی گردد. بااینوجود، نوشتار حاضر موید آن بوده که ادبیات نظری منسجمی درخصوص طراحی معماری مجموعه های صنعتی بالاخص مجموعهه ای نیروگاهی وجود ندارد. لذا نوشتار حاضر به استخراج راهکارهای ایمنی/امنیتی موردنیاز در طراحی معماری این مجموعه ها پرداخته است. این تحقیق، ماهیتی توصیفی-تحلیلی داشته و سعی نموده تا ازیکسو به واسطه استنتاجهای عقلی به عمل آمده بر روی آیین نامه ها و ازسویدیگر با بررسی تجربی راهکارهای به کاررفته در طرح مجموعه های صنعتی نیروگاهی بتواند به شناسایی راهکارهای طراحانه موثر بر افزایش ضریب ایمنی/امنیتی نایل آید. یافته ها موید آن بوده که سادهسازی، جداسازی، کوچک سازی، تنوع و تعدد، پراکندگی، یکپارچگی، تاکید بر طرحها و تجربه های موفق پیشین و دفاع عمقی مهمترین راهکارهایی هستند که هم در طرح معماری مجموعه های نیروگاهی موجود و هم در آیین نامه های مرتبط با آنها به منظور افزایش ضریب ایمنی/امنیتی مورد تاکید قرار گرفته اند.
الزامات پدافند غیرعامل در طراحی اماکن ورزشی با هدف بهره برداری چند منظوره در مواقع بحران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۱
80 - 98
حوزه های تخصصی:
امروزه فعالیت های ورزشی و تفریحی جزء لاینفک زندگی محسوب می شود و بیشتر استفاده کنندگان از اماکن ورزشی چه برای مسابقات رسمی و چه ورزش های همگانی مردم هستند . تأسیسات ورزشی علاوه بر استفاده در شرایط عادی، مورد توجه و مهم برای استقرار جمعیت در شرایط بحرانی و حوادث هستند که اگر تمامی الزامات پدافندی در آنها رعایت و مورد توجه قرار گیرد، بهترین محل برای استفاده در زمان خطر و در هنگام حملات و تهدیدات دشمن برای مردم می باشند. لذا در پژوهش حاضر سعی شده است با شناسایی دارایی های اماکن ورزشی و تهدیدات و آسیب های متصور ، به روش تنظیم پرسشنامه، توزیع و گردآوری نتایج آن با استفاده از تکنیک AHP در نرم افزار Expert Choice ضمن استخراج نتایج به تدوین اصول و ملاحظات طراحی معماری اماکن ورزشی با هدف بهره برداری چند منظوره در مواقع بحران با رویکرد پدافند غیر عامل پرداخته شده است.هدف اصلی این پژوهش چندمنظوره سازی اماکن ورزشی است، یعنی به گونه ای طراحی شوند که در زمان های مختلف، کاربری متفاوتی داشته باشد. کاربری در زمان صلح بصورت عادی باشد و در زمان اضطرار بصورت فضای پناهگاهی عمل نماید و تغییر کاربری دهد. که این امر منجر به کاهش اسیب پذیری و ارتقاء پایداری مجموعه در بلند مدت می شود.
مکان یابی کاربری های اداری شهری با رویکرد پدافند غیرعامل (مطالعه موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۹)
243 - 259
حوزه های تخصصی:
در کشورهای در حال توسعه همچون ایران که زیرساخت های اداری شهری با چالش هایی روبرو می باشد، ضرورت توجه به پدافند غیرعامل شهری برای کاهش حجم خسارات بیشتر مورد توجه است. تحقیق حاضر در زمره تحقیقات کاربردی با روش توصیفی تحلیلی و درصدد مکان یابی و طراحی سایت های اداری در شهر اصفهان است. جهت گردآوری اطلاعات از روش های اسنادی و پرسش نامه استفاده شد. بدین منظور 18 شاخص مکان یابی کاربری های اداری شهری در قالب چهار معیار کلی (جمعیتی، عملکردی، کالبدی، سازه ای) انتخاب و با بهره گیری از مدل فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) ضریب اهمیت معیارها و زیرمعیارها مشخص شد. سپس ضرایبِ به دست آمده در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در لایه های اطلاعاتی تأثیر داده شد و با هم پوشانی آن ها پهنه های مستعد جهت ساخت کاربری های اداری شناسایی شد. پس از آن، هر یک از کاربری های هجده گانه با استفاده از روش دلفی و پرسشنامه متخصصان وزن دهی شد. در نهایت، با استفاده از توانمندی های سامانه اطلاعات جغرافیایی Euclidean Distance و Weighted Overlay پراکنش فضایی هر یک از کاربری های خدماتی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد از کل شهر اصفهان 3 درصد مطلوبیت خیلی کم، 9/15 درصد مطلوبیت کم، 4/43 درصد مطلوبیت متوسط، 74/28 درصد مطلوبیت زیاد، و 96/8 درصد مطلوبیت خیلی بالایی دارد و همان طور که مشاهده می شود از جنوب به شمال شهر از میزان مطلوبیت کاسته می شود.