مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
مدح
حوزه های تخصصی:
مدح و ستایش در شعر سعدی و حافظ بسیار به چشم میخورد که این هم نه تازگی دارد و نه به این دو شاعر بزرگ زبان فارسی ختم میشود. این مقاله به تفاوت مدحیات این دو شاعر میپردازد که ناشی از تفاوت در جهان بینی این دو شاعر بزرگ و نامی شیراز دارد. نویسنده این تفاوت ها را به خاطر تفاوت تاریخی و اجتماعی آن دو دوره تاریخ فارس می داند که باعث تفاوت در شیوه بیان و سبک شاعری این دو شاعر شده است.
درآمدی بر مخاطب شناسی مدایح سعدی
حوزه های تخصصی:
این مقاله اشاره به تفاوت ممدوحین سعدی دارد که در نتیجه به تفاوت مدایح منجر میشود. نویسنده اعتقاد دارد چنانچه ممدوح سعدی فردی خردمند و فرزانه باشد، مدایح لحنی صمیمانه و حتی عاشقانه مییابد و ممدوح در جایگاه معشوق مینشیند و چنانچه ستایش شونده از کسانی باشد که نابهجا به قدرت رسیده باشد، مدح سعدی تفاوتی آشکار مییابد و در پارهای موارد، با بیانی تند و پرخاش گونه، ممدوح را از پیامد شوم ستمگری و مردمآزاری هشدار میدهد و یا به دادگری و رعیتپروری فرا میخواند. نویسنده در این مقاله به عنوان نمونه قصایدی که سعدی در ستایش دوتن از ممدوحان خود یعنی عطاملک جوینی و امیرانکیانو سروده، انتخاب نموده و از دریچه ساختار بیرونی، جنبههای زبانی و لحن بیان مورد بررسی قرار داده و در پایان مدح سعدی برای انکیانو را بیشتر ذم شبیه به مدح نامیده است.
مدح قصاید سعدی
حوزه های تخصصی:
در ادبیات کلاسیک فارسی مدح و قصیده به گونه ای در هم تنیده اند و شاعران این قالب ادبی را به دلیل ویژگی های آن برای مدح برگزیده اند. نویسنده ضمن بررسی ویژگی های این نوع شعر به تبیین مدیحه های سعدی، نوع و جایگاه آن در ادب فارسی می پردازد و معتقد است که آنچه سعدی را به مدیحه سرایی واداشته، اندیشه کسب مال و قدرت نبوده است. این عرصه برای او جولانگاهی است برای تبیین اندیشه های سیاسی، اجتماعی و اخلاقی. او مدیحه هایش را اغلب با تصویری از پایان کار جهان، زوال عمر و کوتاهی فرصت و نوبت هر یک از صاحبان قدرت آغاز می کند و با توصیف ویژگی های آنان، قصیده را ادامه می دهد. او این خصایص را به منظور تشویق به ادامة آن خصلت و کار نیک و یا تحریک و برانگیختن برای کسب و انجام آن منش نیک به ممدوح یادآور می شود.
مدیحه های سعدی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ستایش یا مدیحه سرایی های سعدی نسبت به ممدوحان که همانا شاهان و حاکمان هستند، مورد بحث و بررسی قرار گرفته و جایگاه سعدی به عنوان یک شاعر ناصح و مادح مورد ارزیابی قرار گرفته است. به باور نویسنده، سعدی اگر به مدحی پرداخته همچون واعظی عمل نموده که برای تأثیر نصیحت های تلخ در کام مخاطبان، از حکایات و تمثیل های طنزآمیز برای شیرین ساختن آن بهره می جوید. سعدی میانه رویی وارسته و مزیّن به خوی انسانی و برکنار از تملّق و چاپلوسی است.
نه هر کس حق تواند گفت گستاخ
حوزه های تخصصی:
در میان فحول ادب فارسی که آثار آنها بزرگ ترین سرمایه افتخار ما ایرانیان است، سخن سعدی بیش از همه زبان حال دل و اندیشه ماست. کلام او در هر نوع زبان جان و دل و مفّسر شوقی است که تنها او می تواند از عهدة آن برآید. بسیاری از مضامین و موضوعات قصیده سعدی را دیگران نیز گفته اند، اما لطف بیان و همدلی واقعی او در هیچ یک از آثار دیگر یافته نمی شود. این اشعار دنیایی است شناختنی و معرّف ابعاد وسیع تری از جهان بینی عمیق و انسانی او. صراحت و شهامت وی در گفتن حرف حق از بی نیازی سعدی به صاحبان زر و زور حکایت می کند. در این مقاله کوشیده شده تا به بررسی ویژگی های شعر وی نسبت به این خصیصه پرداخته شود.
جایگاه تخلص در غزلیات مدحی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از روند گسترش غزل و افول قصیده سرایی، چون پیوند شعر و شاعری با دربار منقطع نگشته بود، غزل تا حدی، وظیفه ی اصلی قصیده را (مدح ممدوح) بر دوش کشید. مدیحه سراییِ در غزل، غالباً در دیوان شاعرانی ملموس تر است که جز غزل در قالب دیگری شعر نگفته اند. (یا در قوالب دیگر بسیار کم شعر گفته اند) حافظ شیرازی نیز مانند بسیاری از شاعران در غزل به مدح بعضی از پادشاهان، وزرا و... پرداخته است. اما مدایح او رنگ و بویی دیگر دارد. در بسیاری از مواقع ابیات مدح با دیگر ابیات غزل گره نخورده و تصنعی می نماید. او تا حدود زیادی از طریق ذکر نام ممدوح و تخلص خود، که گاهی با هم در یک بیت می آیند و گاهی یکی بر دیگری مقدم می شود، عظمت و شأن ممدوح را تلویحاً مشخص کرده است. شاید به همین دلیل است که در بعضی از غزل های مدحی گاهی تخلص در بیت آخر و گاهی در بیت ماقبل آمده است و احیاناً به جای تخلصِ به نام خود، به نام ممدوح تخلص کرده و گاهی پس از اتمام غزل از ممدوح یاد می کند. به طور کلی در این مقاله سعی شده با توجه به جای گیری تخلص و ممدوح در غزل های مدحی حافظ تا حدی شأن و منزلت آنان در نظر حافظ مشخص شود.
مقاله به زبان عربی: درنگی در زندگی و شعر ابو المجد اصفهانی (أبو المجد الأصفهانی حیاتُه وشعرُه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابو المجد اصفهانی یکی از برترین شاعران ایرانی عربی سرا است که در دو محیط ایران و عراق (اصفهان و نجف) تربیت شد و به تحصیل علم پرداخت و از این دو سرچشمه فرهنگی نوشید. با وجود اینکه ابوالمجد, شاعر و دانشمند توانایی است اما زندگی علمی و ادبی او کمتر مورد توجه محافل علمی و دانشگاهی قرار گرفته است، لذا پژوهش حاضر در صدد است تا با روشی توصیفی ـ تحلیلی جنبه های مختلف زندگی علمی و ادبی او را مورد بررسی قرار دهد.
از مهمترین یافته های این پژوهش این است که اخوانیات مهمترین موضوع شعری ابوالمجد را تشکیل می دهد, کما اینکه او همیشه به مدح بزرگان و شکوه از انسان های باطل و پست نیز نظر داشته است. او هر چند شاعر پرکاری نبوده است اما معانی و مفاهیمی را در شعرش گنجانده که او را شاعری با طبع روان نشان می دهد. مهمترین ویژگی شعر ابوالمجد, اهتمام او به صنایع بدیعی و از همه مهمتر جناس و توریه است.
عناصر شریعت دوگانه ی شاعری انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شریعت شاعری، مبتنی بر اصول، عناصر و راهبردهای هنری شاعران است و عناصر این شریعت در دوره های مختلف تاریخی و ادبی، بنا به شرایط اجتماعی، ابعاد شخصیّتی و الگوهای مختلف فکری- هنریِ هر یک از شاعران، جنبه ی نسبی و متغیّر پیدا کرده است. با توجه به شرایط درباری حاکم بر جامعه ی انوری و نیز افکار و الگوهای مادّی گرایانه ی وی، این شاعر ترجیح می دهد که تنها، شخصیّت مداح وهجاگویِ خود را رونمایی کند و بر این اساس، شریعت آغازین شاعری خود را بر دو محور ""گدایی های شاعرانه"" و توجه انحصاری به نوع ادبی ""مدیحه سرایی""- آن هم از نوع ستایش های ناسالم و غیرمنطقی- قرار می دهد؛ امّا با آشفتگی و نابسامانیِ پیش آمده از هجوم ترکان غُز و در پی آن حذف حمایتهای وابسته سازِ حاکمان سلجوقی، اولین نشانه های تحوّل در شخصیّت و شریعت شاعری انوری پدیدار می شود که شامل پشیمانی و سرخوردگی این شاعر از عناصر پیشین شریعت شاعری خود، همراه با نکوهش شعر(مدح) و شاعری (مدیحه سرایی) است. در این برهه، انوری با رونمایی از شخصیّتِ نوظهور خود با عنوان ""شخصیّت واعظ و ناقد""، عناصر سازنده ی شریعتِ نوپای خود را- در نقطه ی مقابل شریعت پیشین- بر پرهیز از گدایی های شاعرانه ، توصیه به عقل گرایی (برای مقابله با طمع ورزی)، اهمیّت دادن به سنّ کارآمدی شاعران (جهت پرهیز از هذیان گویی های شاعرانه)، لزوم نقش پذیری و نقش آفرینی شاعر در جامعه، و پرهیز از بردگی فکری (بویژه با دوری از خدمتِ درباریان) استوار می سازد.
حکمتهای تعلیمی مشترک در شعر رودکی و سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدح و ستا یش یکی از گونههای مهم ادب غنا یی است که بخش عظیمی از اولین نمونههای شعر فارسی تا پا یان قرن ششم را در برگر فته و تا کنون تحقیقات متعدد ی دربارة آن انجام شده است اما محققان معاصر همواره با د ی دگاه نقد اخلاق ی بدان نگریستهاند و بس یاری جنبه های اجتماعی و ادبی آن مغفول مانده است. در این پژوهش در دیدگاه ابونصر « مدینة فاضله » سعی بر آن است که با در نظر گرفتن ویژگیهای رهبر فارابی به عنوان الگو یی در فرهنگ اسلامی و مقایسة آن با صفات ممدوح در اشعار مدحی جمال الدین عبدالرزاق اصفها نی، نشان داده شود که جمال الدین در مدایحش به توصیف حاکم آرمانی خویش پرداختهاست و به عبارت دیگر، ممدوح را نه آن گونه که هست بلکه آن گونه که باید باشد، به تصویر کشیده است. هشت خصوص یت حکمت، عدالت، برتر ی ذا تی نسبت به د یگران، حاکم یت مطلق، خوش سخ نی، دوری از آز، عزم راسخ و جنگاور ی، می ان رهبر آرمانشهر فارا بی و ممدوح وصف شده در اشعار مدح ی جمال الدین عبدالرزاق اصفها نی مشترک است و نشانههای د یگری از جمله عدم تطبیق حاکم وصف شده با واقع ی تها ی تار یخی می تواند آرمانی بودن ممدوح جمال الدین نظریه را قوت بخشد.
بررسی تطبیقی مدایح رضوی در شعر عربی و فارسی از ابتدا تا پایان قرن دهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی بن موسی الرّضا (ع) یکی از چهره های مورد ستایش شاعران عربی و فارسی است که بعد از پیامبر اکرم (ص)، امام علی (ع) و امام حسین (ع) بیشترین اشعار را به خود اختصاص داده است، به صورتی که شعر رضوی یکی از موضوعات مستقل در ادبیّات فارسی و عربی محسوب می شود. در مقالة حاضر، مدایح رضوی در شعر عربی و فارسی، از ابتدا تا پایان قرن دهم، مورد مقایسه و بررسی قرار گرفته است. مهم ترین موضوعاتی که شاعران در مدایح رضوی بدان اشاره داشته اند، شامل: حقّ امامت و ولایت امام رضا (ع) بر مسلمانان، ستایش فضیلت های اخلاقی امام رضا (ع)، اصالت و نسبت امام رضا (ع) به خاندان پیامبر (ص)، ستایش شهر خراسان، بارگاه امام رضا (ع) و آرزوی زیارت آن حرم شریف، توسّل و درخواست شفاعت از آن حضرت، تولّی امام رضا (ع) و تبرّی از دشمنان ایشان، مذمّت شهر خراسان، مقایسة امام رضا (ع) با بزرگان دینی، تاریخی یا اساطیری می باشد که در این پژوهش مورد توجّه نگارندگان قرار گرفته است. از نظر بلاغی نیز شاعران در مدایح خود بیشتر از صنایعی؛ همچون اقتباس، تشبیه و استعاره، تلمیح و تضاد بهره برده اند.
بررسی مضامین اجتماعی و سیاسی در مقطعات انوری ابیوردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اوحدالدین علی ابن محمدبن اسحاق ابیوردی، متخلص به انوری، از شاعران قصیده سرای سده ی 6 هجری قمری در حوزه ی خراسان ا ست که بیش از هرچیز در جایگاه شاعری مدیحه سرا شناخته شده است. بدیهی ست شاعری که از دیرباز در به کارگرفتن هنرمندانه ی صنعت حسن طلب، شهره ی آفاق بوده و همواره به نیروی مدح و حتی هجو، از ممدوحان خود، چیزهایی گاه بسیار حقیر مانند کاه و جو مرکب، درخواست کرده است، قاعدتا باید تنها رضای خویش یا پسند خاطر ممدوح را در نظر داشته باشد و کم تر به مضامین اجتماعی بپردازد؛ اما بررسی آثار انوری نشان می دهد که وی نه تنها به مسایل اجتماعی بی توجه نبوده، بلکه گاه رخدادها و حوادث اجتماعی را در آثار خود بازتاب داده یا در جایگاه یک منتقد اجتماعی، از ضعف ها و معضلات جامعه و سیاستگذاران عصر خویش، به تندی انتقاد کرده است. در این پژوهش، تلاش شده تا سوگیری های انوری در برابر اجتماع و سیاست زمانه ی خویش که بیش تر در مقطعات وی و کم تر در قصاید او بازتاب داشته است، بررسی و واکاوی شود.
مدح و اغراض آن در قصاید ابوالقاسم قائم مقام فراهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از زیرمجموعه های انواع ادبی، «مدح و ستایش» است که بنا به وجود توصیفات اغراق آمیز و صله طلبی های خفّت بار برخی از شاعران در دوران متمادی، بهره گیری از این نوع ادبی، مورد انتقاد و حتّی نکوهش برخی از محقّقان و شاعران نیز واقع شده است؛ امّا گفتنی است که مدح و ستایش گری در آثار برخی از شاعران، دارای اغراضی غیر از خوشایندی ممدوح، دریافت صله، کسب اعتبار و... می باشد. این پژوهش بر اساس منابع کتابخانه ای و شیوه توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، و برآیند تحقیق، حاکی از آن است که «ابوالقاسم قائم مقام فراهانی» سیاستمدار ادیب دوره قاجار، در قصاید دیوان اشعار خود -که دارای انواع ادبیِ «گلایه»، «اندرز»، «هجو»، «نکوهش»، «مطایبه» و «طنز» است- مدیحه سرایی را ابزاری در جهت بیان اغراضی همچون: تهنیت (تهنیتِ فتوحات/ تهنیت و نکوهش خائنان)، اعتذار (پوزش، امان طلبی، گلایه و دادخواهی)، قَدْح (انتقاد و نکوهش) و تهییج و ترغیب مخاطب، قرار می دهد.
بررسی تحلیلی مدح و ذم (ستایش و نکوهش) شادی و نشاط در آموزه های اسلامی
حوزه های تخصصی:
شادمانی و نشاط به عنوان یکی از مهم ترین نیازهای بشر، به دلیل تأثیرات عمده ای که بر شکل گیری شخصیت آدمی و در یک کلام مجموعه زندگی انسان دارد، همیشه ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. نگاه اجمالی به آموزه های اسلام بیانگر این مطلب است که دین اسلام هم به نیازهای روحی و هم به نیازهای جسمی انسان توجه داشته و به خصوص از طرح موضوع شادی و نشاط غافل نبوده اند. وجود آیات متعدد در قران کریم، آیات، روایات و سیره معصومین (ع) حاکی از اهمیت این موضوع در آموزه های اسلامی است. مقاله حاضر تلاش دارد با روش ترکیب متمرکز، شادی و نشاط را از منظر قران و روایات موردبررسی قرار دهد.
«بررسی میزان هماهنگی وزن و محتوا در اشعار حکیم سنایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وزن شعر یکی از عوامل جدایی ناپذیر آن است که باید متناسب با مضمون و دیگر عناصر شعر انتخاب شود. حکیم سنایی، شاعر بزرگ اوایل قرن ششم، اشعار بسیاری از جمله قصیده، غزل، مثنوی و رباعی از خود به یادگار گذشته است. اشعار سنایی مصداق شایان توجهی از هماهنگی میان وزن و محتوا هستند. در این جستار، پس از بررسی گزیده ای از اشعار این شاعر نامدار (330 غزل و قصیده)، به کیفیت و کمیت انواع وزن در آن و همین طور میزان هماهنگی وزن و محتوای آنها پرداخته می شود. در این تحقیق که به روش کتابخانه ای انجام شده است، اشعار سنایی با توجه به مضمون آنها به چهار گروه وعظ- حکمت، عاشقانه ها، عارفانه ها - قلندریات و مدحیات تقسیم شده است. در اشعار بررسی شده، 26 بحر از بحور عروضی به کار گرفته شده است که در میان آنها بحرهای «رمل مثمن محذوف» و «هزج» بسامد بالایی دارد. اشعار گروه اول و چهارم بیشتر در وزن های روان و جویباری و اشعار با مضامین عاشقانه و قلندرانه با وزن هایی با تنوع چشمگیرتر و بیشتر در قالب بحر مسدس سروده شده است که کوتاهی آن گاهی هیجان بیشتری به کلام القا می کند.
خوانش تطبیقی تاریخ نگاری منظوم در مدایح ابن هانی و امیر معزی (مطالعه موردی: مضامین، ساختار های ادبی و تصاویر شاعرانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به طورکلی تاریخ نگاری منظوم یا ثبت وقایع تاریخی در شعر شاعران عرب و ایران، جایگاه ویژه ای داشته است؛ اما این امر در عصر عباسی به نحو گسترده و متفاوتی در ادب عرب ظهور یافته و شاعران ایرانی نیز در این دوره، به دلیل ارتباط تنگاتنگی که با شعر و ادبیات عرب پیدا کرده اند، در ثبت وقایع تا حد زیادی متأثر از بزرگان شعر و ادب عرب بوده اند. بر این اساس، مدایح تاریخی امیر معزی را که به عنوان یک شاعر درباری که در لغت، تصاویر شعری و مضمون متأثر از شعرای عرب و از جمله متنبی است، می توان از جنبه های مختلف با مدایح تاریخی ابن هانی که او نیز از متنبی تأثیر پذیرفته و ملقب به متنبی مغرب است، مقایسه کرد. وی بسیاری از مضامین مدایح خود را به صورت مستقیم و آگاهانه، از طریق مطالعه و تسلط بر اشعار برخی از شاعران عرب هم عصر یا پیش از خود یا غیرمستقیم و ناآگاهانه، با تأثیر پذیری از برخی شاعران ایرانی هم عصر یا پیش از خود، از شاعران عرب اخذ کرده و در تعدادی از قصاید خود، طرح کلی، ساختار عمومی و مضامین و تصاویر شعری قصاید عربی را رعایت کرده است. در این پژوهش، با بررسی و مقایسه مدایح تاریخی این دو شاعر، ضمن بیان وجوه اشتراک و افتراق آنها در مضون، ساختار و تصاویر شعری، جایگاه هریک از آنها در ثبت وقایع تاریخی عصر خود، نشان داده شده است.
تحلیل گفتمان در سروده های باییه «مصعب العبدی» و هاییه «ابوفراس الحمدانی» باتکیه بر نظریه کنش گفتار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
27-55
حوزه های تخصصی:
یکی از اغراض مهم شعر شیعی، مدح است که شاعر آن را در دوره های مختلف با توجه به وجود الگوی یکسان مدحیات کلاسیک شعر شیعی که شامل مقدمه غزلی، ذم معاندان، بیان حقانیت امامت و سرانجام عرض ارادت به ساحت امام (ع) می شود به مخاطب سروده ها ارایه داده است. آنچه بایسته توجه است نوع و نحوه پردازش مواضع یکسان در این دست از اشعار می باشد که بررسی آن در گفتمان شعر آیینی ضروری است. در مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی ابیاتی از دو شاعر شیعی (مصعب عبدی و ابوفراس حمدانی) انتخاب و بر اساس طبقه بندی پاره گفتارها مبتنی بر نظریه «جان سرل» به تحلیل آن ها پرداخته شده است. از ویژگی های بارز کنش گفتارهای مصعب می توان به جزءنگری و انعکاس انگیزه ها و احساسات متفاوت اشاره کرد و در مقابل، گفتمان ابو فراس دارای صراحت بیان و یکپارچگی بیشتری است.
زندگینامه اثیرالدین اومانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثیرالدین اومانی از شاعران قرن ششم و هفتم هجری است و تنها اثر برجای مانده از او، دیوان اوست که شامل قصاید، غزلیات، قطعات، رباعیات و ترکیب بند است و محتوای اصلی دیوان اودر تمام قالب ها، مدح یا هجو است. از آن جا که شعر این شاعر، پیوندی میان سبک خراسانی و عراقی است، همچنین به دلیل شامل بودن دیوانش بر زبان معیار روزگار خود و نیز استفاده از الفاظ، لغات، اصطلاحات، کنایات و تعبیرات رایج آن عهد ، اشارات مختلف تاریخی و تاریخ ادبی آن دوره و احتوای عناصر گوناگون فرهنگی بودن اشعارش و نیز در خمول و گمنامی ماندن شاعر، نوشتن زندگینامه ای از او ضروری و تا حدودی راه گشای کشف و بازگشایی بسیاری از مشکلات دیوان های همدوره و دوره های پس از این شاعر است. مقاله حاضر، ضمن بررسی و تفحص دردیوان اثیرالدین اومانی، به کشف و استخراج مطالب و مواردی درباره زندگی او می پردازد که تاکنون یا از دید تاریخ ادب نویسان و تذکره نگاران پنهان مانده و یا دقت و اهتمام کافی در بررسی آن مبذول نگشته است.
کارکرد مدحیِ اساطیر در شعر خاقانی
حوزه های تخصصی:
اساطیر ایرانی و سامی در شعر خاقانی بازتاب گسترده و متنوعی دارند و غالباً در قصاید مدحی او دیده می شوند؛ بدین صورت که گاه ممدوح به شخصیت های اساطیری تشبیه می شود و گاه بر آن ها برتری می یابد. قدرت خارق العاده و شکوه و بزرگی چهره های اساطیری که موضوعی آشنا و ملموس در ذهن مخاطب بوده، سبب شده است که خاقانی در مقام مدح، ممدوح خود را با آن اسطوره ها بسنجد یا بر آن ها برتری دهد و گاهی هم آن اساطیر را در برابر ممدوح، کوچک بشمارد؛ این کار نه تنها درباره اساطیر ایرانی بلکه در مواردی درباره اسطوره های سامی و برخی عناصر اسلامی هم رخ داده و شاعر گاه تا حدّ ترک ادب شرعی نیز پیش رفته است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی با هدف تبیین نقش و کارکرد اساطیر در شعر خاقانی جمع آوری شده است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که خاقانی نه سر ستیز و مخالفت با اساطیر ایرانی دارد و نه به باورهای مذهبی و دینی بی اعتقاد است؛ بلکه شاعر در هر دو حالت چه آنجا که تشبیه می کند و چه آنجا که ممدوح را برتری می دهد و به کوچک شمردن اسطوره ها می پردازد در پیِ رسیدن به مقاصد مدحی خود و اقناع ممدوح و جلب توجه مالی و معنوی اوست.
تحلیل معنایی «أسند عنه» و امکان سنجی دلالت آن بر اعتبار راوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ طوسی برخلاف اصطلاحات رایج رجالی، تعبیر «أسند عنه» را در شرح حال بیش از 330 نفر از اصحاب حضرت صادق(ع) و تعداد اندکی از اصحاب برخی دیگر از معصومان(ع) به کار برده است که مراد از آن معلوم نیست. این تعبیر در دیگر کتب رجالى شیعه - به جز مواردی اندک، آن هم به خاطر نقل یا تبعیت از شیخ - دیده نمى شود. علی رغم چنین چیزی، برخی این عبارت را ازجمله الفاظ توثیق و مدح راوی تلقی کرده اند. ازآنجاکه این عبارت را شیخ طوسی در شرح حال تعداد قابل توجهی از راویان به کار برده است، ضروری می نماید که در گام نخست، نظریاتی که پیرامون شیوه تلفظ عبارت «أسند عنه» و به تبع، معنای آن بیان شده است، بررسی و راستی آزمایی گردد و در مرحله بعد، مشخص شود که آیا این عبارت، می تواند بیانگر وثاقت راوی باشد یا خیر؟ این مقاله با استفاده از روش تحلیلی به این یافته ها دست می یابد که اولاً، قرینه بلامعارضی نسبت به تعیّن هیچ یک از معانی برداشت شده از این عبارت وجود ندارد و صواب، آن است که گفته شود که معنای «أسند عنه» مبهم بوده و خود شیخ طوسی، بر مراد خویش از استعمال این عبارت داناتر است؛ ثانیاً، این عبارت نمی تواند هیچ دلالتی بر توثیق یا حتی مدح راوی داشته باشد.
علی بن محمد بن قتیبه در آئینه علم رجال
منبع:
پژوهش های رجالی سال اول ۱۳۹۷ شماره ۱
93-128
حوزه های تخصصی:
یکی از راویان قرن سوم که افزون بر نقل روایت ها از مشایخ گوناگون در حفظ و نشر آثار و اخبار فقیه و متکلم بزرگ امامیه اثنی عشری، فضل بن شاذان نیشابوری نقش مؤثری داشته، شاگرد وی، علی بن محمد بن قتیبه نیشابوری است. اعتبار یا عدم اعتبار این شخصیت در قبول یا عدم قبول روایت های بسیاری، اثرگذار است که در فقه، رجال و اعتقادات به کار می آیند. در تحقیق پیش رو ضمن معرفی تفصیلی این شخصیت و نگاهی به دیدگاه های رجالیون، به بررسی راه های اثبات وثاقت یا ممدوحیت وی پرداخته و همچنین دو راه جدید برای اثبات اعتبارش ارائه شده است. راه های اثبات وثاقت یا ممدوحیت در نوشتار پیش رو به این صورت بحث شده است: 1. توصیف شدن وی به فاضل در کلام شیخ طوسی؛ 2. اعتماد کشّی بر علی بن محمد بن قتیبه یا کثرت روایت کشّی از وی؛ 3. کثرت روایت أحمدبن إدریس از وی (کثرت روایت اجلا)؛ 4. توثیق ضمنی کشّی؛ 5. تصحیح خبر مشتمل بر وی به وسیله علامه حلی؛ 6. شیخ اجازه بودن نسبت به کشّی یا نسبت به دیگران؛ 7. تصحیح شیخ صدوق؛ 8. تأیید وثاقت ابن قتیبه به وسیله فاضل جزائری، صاحب الحاوی؛ 9. روایت أجلا از ابن قتیبه.