مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲٬۰۰۱ تا ۲۲٬۰۲۰ مورد از کل ۵۲۴٬۶۸۵ مورد.
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
91 - 116
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر سه مقوله اصلی «نگرش به حجاب»، «سبک زندگی مدرن» و «برخی باورهای اجتماعی و سیاسی» را در بین 1200 نفر از بانوان باحجاب مناطق 22گانه شهر تهران بررسی کرده است. این تحقیق که در بهمن ماه 1402 با استفاده از روش پیمایش و پرسش نامه ای که محقق طراحی کرده، انجام شده است، تأثیر عوامل مختلف بر انتخاب حجاب را نشان می دهد. بر اساس داده ها، مهم ترین دلایل این بانوان انتخاب حجاب به ترتیب، احساس امنیت (68٫8 درصد)، محیط خانوادگی (57٫8 درصد)، مسائل شرعی و دینی (57٫8 درصد) و احساس شخصیت (54٫4 درصد) است. نتایج نشان می دهند که بسیاری از بانوان باحجاب در برابر پدیده کشف حجاب در ایران از احساس انفعال و ترس از کنشگری رنج می برند. در حالی که آنان از مزایای حجاب آگاه و از خطرات کشف حجاب نگران اند، به نظر می رسد که در انجام اقدام مؤثر برای مقابله با این پدیده احساس ناتوانی دارند. به طور خاص، 76٫3 درصد از بانوان معتقدند که «تذکر دادن به افرادی که کشف حجاب کرده اند باعث دعوا و درگیری می شود» و 56 درصد نیز باور دارند که «تذکر دادن به خانم های کشف حجاب کرده بی فایده است». 57٫4 درصد از بانوان باحجاب اذعان دارند که بسیاری از رفتارهای مرتبط با سبک زندگی مدرن را نمی پذیرند و از آنها اجتناب می کنند. همچنین 37٫4 درصد از مشارکت کنندگان موافق ادامه مذاکره با امریکا هستند و 31٫9 درصد بر این باورند که حمایت از غزه باید ادامه یابد، حتی اگر به جنگ با اسرائیل منجر شود.
سبک رهبری اثربخش در محیط های متلاطم: مروری سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت بهبود و تحول سال ۳۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۴
177 - 218
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی سبک رهبری اثربخش در محیط های متلاطم انجام شد. اسناد علمی بین سال های 2017 تا 2024، به تعداد 12900 سند علمی، جامعه پژوهش حاضر را شکل می دهند که در 8 پایگاه خارجی و 2 پایگاه داخلی یافت شدند. مرور سیستماتیک صورت گرفته مبتنی بر راهنمای آیتم های ترجیحی پریزما، ارائه شده است. پس از واکاوی عنوان، روش پژوهش و یافته ها، 30 مطالعه گزینش و مورد واکاوی قرار گرفتند. به منظور کنترل کیفیت پژوهش همچنین ارزیابی یافته ها، از بازخوردهای خبرگان در فرآیند گزینش، تجزیه وتحلیل مقالات و همچنین ابزار کسپ استفاده شد. نتایج نشان داد 2 سبک رهبری تحول آفرین و تطبیقی به عنوان سبک های رهبری اثربخش در شرایط متلاطم توصیه شده اند. رهبری تحول آفرین با ایجاد فرهنگ حمایتی و اعتماد، الهام بخشی، تشویق خلاقیت و نوآوری، توسعه فرهنگ یادگیری و تبادل اطلاعات، تقویت مشارکت در تصمیم گیری، توسعه فرهنگ تغییر، افزایش تعهد کارکنان، تبدیل بحران به فرصت، دارا بودن دانش موقعیت، شبکه سازی و همکاری، پاسخگویی سریع، توسعه چشم انداز، خوشبینی، پیش بینی و برنامه ریزی، مرشدگری و توسعه کارکنان؛ رهبری تطبیقی با دارا بودن هوش عاطفی، تعامل بین فردی و تلاش مشارکتی، آگاهی موقعیتی، تفکر غیرخطی، تشخیص مشکل، اشتراک گذاری دانش، انعطاف پذیری، پاسخگویی سریع و توجه متمرکز، در محیط های متلاطم نسبت به دیگر سبک های رهبری، اثربخش تر هستند.
Recognition and ranking the effective factors on audit quality via the TOPSIS technique(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Audit quality is one of the most important issues in the field of auditing and the capital market. Defining a framework for determining the quality of audit is important so the present study seeks to rank and compare the factors affecting audit quality from the perspective of different groups using a multi-attribute TOPSIS technique. In this research, first, 15 influencing factors were selected as quality indicators using library studies, and then these indicators were analyzed using TOPSIS multi-attribute technique by distributing questionnaires among four groups including: researchers and faculty members, audit institutes, chartered accountants, members of the audit committee, and financial managers of the companies listed on the Tehran Stock Exchange and they were rated and compared. From the view point of the of researchers and faculty members, auditing institutes, auditing committee members and chief financial managers, the most important effective factors on the audit quality are professional level of the auditor in the industry expertise, number of employed chartered public accountants and quality control score, respectively. The results of index comparison test indicates that from the view point of the four studied groups, there is a sensible difference between 15 abovementioned indicators.
بررسی اثر مقررات گذاری بر کارایی شرکت های بیمه؛ رویکرد رگرسیونی پویا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲
155 - 172
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: یکی از موضوعات بسیار مهم که توجه اقتصاددانان را طی دهه های گذشته به خود جلب کرده است، نقش و اهمیت نظام مالی در رشد اقتصادی کشورهاست. صنعت بیمه یکی از اجزای مهم بازارهای مالی است. ازاین رو، ثبات و کارایی صنعت بیمه به عنوان یک بازار مالی برای اقتصاد کشور امری ضروری است. یکی از مهم ترین تغییرات در صنعت بیمه ایران، مقررات گذاری های صورت گرفته در سال های اخیر است. یکی از اهداف اصلی مقررات گذاری رفع شکست بازار و بهبود کارایی است. این پژوهش به دنبال بررسی اثر این مقررات گذاری ها بر کارایی شرکت های بیمه در ایران است.روش شناسی: جامعه مورد مطالعه 27 شرکت بیمه در سطح کشور هستند و آمار مربوطه برای سال های 1385-1400 گردآوری شده است. این مطالعه در دو مرحله صورت گرفته است. در مرحله اول، با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها کارایی شرکت های بیمه با رویکرد بوت استرپ اندازه گیری شده است. فرض ضمنی روش تحلیل پوششی داده های سنتی این است که ورودی ها و خروجی ها قطعی هستند. اما خروجی یک بیمه گر لزوماً قطعی نیست. برای حل این مشکل، می توان با استفاده از رویکرد بوت استرپ ویژگی های آماری را برای این روش به دست آورد. در مرحله دوم، برای بررسی اثر مقررات گذاری بر کارایی، با توجه به مطالعات بررسی شده، هدف مطالعه حاضر و شرایط صنعت بیمه ایران، عوامل مؤثر بر کارایی تعیین و مدل رگرسیونی تعریف شده است. سپس، مدل رگرسیونی پویا با استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته برآورد شد و آزمون های مربوطه اعتبار نتایج مدل را تأیید کردند. برای محاسبه کارایی و برآورد مدل از نرم افزارهای متلب و ایویوز استفاده شده است.یافته ها: مهم ترین یافته پژوهش معنی دار بودن اثر مقررات گذاری بر کارایی است. همچنین ضریب متغیرهای مقررات گذاری، سهم بازار و خصوصی بودن شرکت بیمه به ترتیب 066/0-، 041/0 و 306/0 برآورد شده اند.نتیجه گیری: نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که مقررات گذاری اثر منفی بر کارایی بیمه گران داشته و به کاهش کارایی آن ها منجر شده است، اما سهم بازار و خصوصی بودن شرکت بیمه اثر مثبت بر کارایی داشته اند. در پایان پیشنهادهایی برای بهبود کارایی بیمه گران ارائه شده است.
بررسی میزان پیاده سازی فناوری وب معنایی در نرم افزارهای مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لایه های وب معنایی در حوزه های مختلف همچون تلفیق داده ها، مهارت یابی، اتاق فکر برخط، سرویس گذاری مجموعه های چندرسانه ای، خرید برخط و تعامل بین سامانه ها به کار می رود. به نظر می رسد به کارگیری وب معنایی در نرم افزارهای مدیریت دانش مسلماً در ارائه اطلاعات مفید مؤثر واقع خواهد شد؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی میزان پیاده سازی فناوری وب معنایی در نرم افزارهای مدیریت دانش است. جامعه آماری پژوهش حاضر سه نرم ا فزار مدیریت دانش که شامل نرم افزار مدیریت دانش دانا، سامانه جامع مدیریت دانش نداک و نرم افزار MTA share است. داده ها از طریق تدوین سیاهه وارسی بر مبنای مقیاس بله/ خیر، گردآوری شدند و تجزیه وتحلیل داده ها نیز با کمک نرم افزار اکسل انجام شد. یافته ها نشان داد معماری فناوری معنایی در هر شش لایه (یو آر ال، ایکس ام ال، آردی اف، هستی شناسی، فراداده و منطق) در نرم افزارهای مذکور، مورداستفاده و در سطح مطلوبی قرار دارد. ولی ابزارهای معنایی برای جستجو و بازیابی اطلاعات در هر سه لایه (هستی شناسی، آردی اف، فراداده) کاربرد چندانی در این نرم افزارها نداشته و موردتوجه قرار نگرفته است. لذا نتایج پژوهش حاضر نشانگر آن است که نیاز است کاربرد معماری فناوری معنایی در نرم افزارهای سامانه جامع مدیریت دانش نداک و MTA share بیشتر موردتوجه قرار گیرد و از آن ها در تمامی لایه های مذکور استفاده شود. همچنین نیاز است که از ابزارهای معنایی برای جستجو و بازیابی اطلاعات در تمامی لایه ها (هستی شناسی، آردی اف و فراداده) در نرم افزار مدیریت دانش دانا و سامانه جامع مدیریت دانش نداک استفاده بیشتری شود. با توجه به نتایج در به کارگیری حوزه کاربرد معماری فناوری وب، در نرم افزار مدیریت دانش دانا نسبت به دو نرم افزار دیگر توجه بیشتری شده است.
جرایم ثبتی اسناد و املاک در حقوق کیفری ایران
منبع:
تمدن حقوقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۹
223-240
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به افزایش قیمت املاک در ایران و نیز دادن مجوز تأسیس دفتر اسناد رسمی به بسیاری از افراد، دامنه ارتکاب جرایم ثبتی در کشورمان گسترش یافته و دعاوی فراوانی در این خصوص مطرح شده است. دفاتر اسناد رسمی و ادارات ثبت اسناد و املاک، به عنوان نمایندگان رسمی حاکمیت در تنظیم و ثبت اسناد رسمی، صدور اجرائیه و... نقش به سزایی در پویایی ثبت و نیز توسعه دستگاه قضایی می توانند داشته باشند. لذا بروز ه گونه جرائم و تخلفات در دفاتر اسناد رسمی و ادارات ثبت اسناد و املاک نه تنها به پویایی ثبت کمک نمی کند، بلکه منجر به افزایش پرونده های قضایی نیز می شود. از سوی دیگر قدیمی بودن مقررات ثبتی ، اتخاذ سیاست ها و رویه های غیردقیق و عدم توجه به بهره گیری از ابزارها و سازوکارها در جهت روزآمد کردن خدمات ثبتی فرصت های مساعدی را در اختیار بزهکاران برای ارتکاب جرایم ثبتی قرار می دهد. روش انجام این پژوهش توصیفی-تحلیلی و به صورت کتابخانه ای نگارش شده است. در نهایت خواهیم یافت که معضلات قانونی ، قضایی و اجرایی ، مهم ترین عوامل زمینه ساز جرایم ثبتی و راهکارهای اجتماعی و وضعی و با عواملی همچون شفاف سازی نحوه عملیات و اقدامات ثبتی ، حذف مراحل و تشریفات غیرضروری، اتخاذ سیاست و رویه های منسجم و کارآمد در داخل سازمان ثبت اسناد و املاک ، ایجاد نظام جامع ثبت اسناد و املاک و نظارت دقیق بر عملکرد متولیان در حوزه اجرا با افزایش نیروی متخصص ، می توان به کاهش جرایم ثبتی دست یافت .
جایگاه اصل شفافیت در حقوق بین الملل اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
75 - 96
حوزههای تخصصی:
شفافیت در حقوق بین الملل اقتصادی به معنی قابلیت دسترسی به اطلاعات و آگاهی از تصمیمات بازیگرانی است که در مناسبات اقتصادی بین المللی مشارکت دارند. هرچند در حوزه های مختلف حقوق بین الملل اقتصادی می توان موضوع شفافیت را ملاحظه کرد، همواره در خصوص ماهیت آن تردید وجود داشته است. اینکه چه میزان از خصوصیات یک اصل حقوقی الزام آور در مورد شفافیت صدق می کند، جای سؤال است. این مقاله طی بررسی توصیفی و تحلیلی نشان می دهد که شفافیت به عنوان یک اصل، از اصول بنیادین حقوق بین الملل اقتصادی است که توانسته است در رویه های دولت ها و مراجع بین المللی نیز رسوخ کند. همچنین از تمامی خصوصیاتی که برای یک اصل حقوقی برشمرده می شود، برخوردار است. ازاین رو به نظر می رسد این اصل را می توان در موضوعات مختلف حقوق بین الملل اقتصادی شامل حقوق سرمایه گذاری، حقوق تجارت بین الملل و حقوق بین الملل پولی و مالی به عنوان یک اصل موجد تعهد شناسایی کرد. البته باید توجه داشت که نگاه پوزیتیویستی به حقوق بین الملل، اعمال و اجرای اصل مزبور را در همه زیرمجموعه های جزئی حوزه های مذکور، با مشکل مواجه می کند.
National Identity Training in Belgian Primary Schools: An Investigation into Educational Content Based on a Survey of Teachers(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
20 - 54
حوزههای تخصصی:
One of the most important factors in maintaining a nation's unity and integrity is national identity. If national identity is defined as a sense of belonging to a country whose citizens share a common language, land, cultural heritage, customs, emotions, memories, political system, beliefs, symbols, national heroes, history, economics, art and literature, and even religion, then this sense of belonging can be a source of national solidarity and unity. Governments all over the world take advantage of educational content at different educational levels to promote a common national identity among children and adolescents in order to maintain the existence and integrity of their own country. Based on national identity elements in the formal education of primary schools in Belgium, this study aimed to analyze the answers of Belgian primary school teachers and principals to a 25-item questionnaire (sent to 3,140 primary schools in three languages of English, French, and Dutch). The results of analyzing the survey results based on national identity elements contained in the educational content of primary schools indicated that the Belgian primary school teachers and principals seek to build a common national identity based on the constituents of Belgian nationality, even if they do not admit it verbally. Also Belgian government demonstrates that not only is not indifferent to national identity but it adopts programs and strategies to consolidate the national identity and build a unified nation based on Belgian values. This study employed desk studies, qualitative content analysis, and field studies to analyze the data obtained from questionnaires and direct observations.
The Water War between Kedah- Penang in Malaysia: The Relation in the Management of Sungai Muda Raw Water, 1965–1985(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
151 - 170
حوزههای تخصصی:
The aim of this study is to evaluate the degree to which the mentality and behaviour of the Kedah and Penang state administrations from 1965 to 1985 were impacted by the drawing of raw water from Sungai Muda, as a significant strategic factor. This article's goal is to explore the interactions between the two governments over raw water that they acquire from Sungai Muda. Additionally, it will assess the effects of Kedah's decision to permit Penang to use Sungai Muda's raw water. Based on previous studies, it was found that despite the issue's relevance and obvious connection to the current water supply dispute between the two states, researchers did not pay much attention to the management of raw water obtained from Sungai Muda by Kedah and Penang. Since it addresses issues that will still come up between the two states in light of the present water supply crisis, this study is relevant and important. The study used a qualitative methodology in addition to primary materials such as contract documents, archival records, and secondary sources such as books and articles. From the findings, it was observed that the use of raw water sources from Sungai Muda involves close engagement between the states of Kedah and Penang from 1965 to 1985. During this time, the state governments of Penang and Kedah played a crucial role in empowering the water supply sector in their respective states. The historical experience of Malaysia's water supply policy's consolidation in the twenty-first century adds a new dimension to the conversation about water issues in the country.
تبیین سناریوهای استقرار شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا درکلانشهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
127 - 160
حوزههای تخصصی:
شهرهای هوشمند، به عنوان حوزه های شهری به هم پیوسته، توسعه یافته و ساخته می شوند و در آن عناصر تعبیه شده می توانند، بین خود و با کاربران ساکن در آن ها تعامل داشته باشند. در ساخت شهرهای هوشمند، اینترنت اشیا پتانسیل جمع آوری اطلاعات در مورد محیط شهری، ارائه خدمات جدید به شهروندان، تسهیل زندگی روزمره آن ها و افزایش قابلیت زندگی در شهر را دارد. در پژوهش حاضر، تلاش شده با مشارکت مدیران، مسئولان و خبرگان دانشگاهی، پیشران های کلیدی تاثیرگذار بر شهرهوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا، شناسایی و در نهایت سناریوهای مؤثر بر شکل گیری شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا تدوین شود. پژوهش، از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. روش گردآوری داده ها و اطلاعات، کتابخانه ای، اسنادی و پیمایشی (مصاحبه) است. بابررسی منابع علمی 26 عامل مؤثر بر شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا، شناسایی شد که در 6 بُعد دسته بندی شدند و در مجموع با 25 نفر، شامل مدیران سازمان های مرتبط و متخصصان دانشگاهی، مصاحبه انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها براساس تکنیک آینده پژوهی بوده است. از جمله: تحلیل ساختار، تحلیل اثرات متقابل براساس نرم افزارهای میک مک و سناریو ویزارد. نتایج نشان داد تعداد 8 سناریو ممکن، پیش روی استقرار شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا وجود دارد که تعداد 1 سناریو در حالت سازگاری قوی و پایدار (ناسازگاری صفر) و 7 سناریو در حالت سازگاری ضعیف قرار دارند. سناریو اول که یک سناریو با جهت مثبت است، دارای امتیاز اثر متقابل 123 و ارزش سازگاری 2 است، در حالی که سناریو دوم که گویای شرایط نامطلوب برای آینده شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا در کلانشهر مشهد است، دارای مجموع امتیاز اثر متقابل 20- و ارزش سازگاری 1- می باشد. سناریو سوم نیز دارای ارزش سازگاری 1- بوده و با امتبار مجموع اثر متقابل 27 می تواند از سناریوهای محتمل برای آینده شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا در کلانشهر مشهد باشد.
مناط حجیّت بنائات عقلایی معاصر در اندیشه اصولی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه و حقوق اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
227 - 252
حوزههای تخصصی:
ظهور نهاد های نوپیدا و مستحدثه به شکل گیری بناءات عقلائی جدیدی می انجامد که بررسی مناط حجیّت آنها در راستای حلّ مسائل نوظهور ضروری به نظر می رسد. مسأله مطرح این است که مناط حجیّت این طیف از بنائات چیست؟ فرض بر این است که بنائات عقلائی معاصر، حجیّت ذاتی دارند. مشهور دانشمندان اصول، قائل به حجیّت غیر ذاتی بنای عقلاء هستند؛ به همین رو در مواجهه با بنائات مستحدثه و کشف موافقت شارع با محذورات و دشواری هایی روبرو می شوند. نتیجه پژوهش پیش رو مثبت نظریه غیر مشهور یعنی حجیّت ذاتی بنائات عقلائی به ویژه بنائات عقلائی معاصر است. با دقّت در آثار اصولی امام خمینی(ره) این نتیجه به دست می آید که دیدگاه معظمٌ له متفاوت از دانشمندان اصولی است. بدین شرح که نسبت به بناءات غیر مستحدثه ضمن پذیرش حجیّت اعتباری، نظریه عدم ردع را اختیار نمودند. اما در خصوص بناءات عقلایی معاصر می توان گفت که قائل به حجیّت ذاتی می باشد؛ چراکه عقلاء (به ما هم عقلاء) به آن عمل کرده و عدم تمسّک به آنها موجبات عسر و حرج و اختلال نظام را در پیش دارد. قاعده ملازمه، لطف و عنصر مصلحت این دیدگاه را تقویت می کند. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی- توصیفی به این مهمّ پرداخته است.
بازاندیشی در ماهیت و شرایط تحقق بزه «نشر اکاذیب»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۰
51 - 72
حوزههای تخصصی:
قانون از دیرباز چتر حمایت خویش را بر سر وجهه اجتماعی شهروندان افکنده است. جرم انگاری «نشر اکاذیب» در همین راستا می باشد اما مستند قانونی این جرم از همان ابتدای ورود به سیاهه جرایم تا آخرین تغییرات آن، همواره با ابهامات و چالش هایی همراه بوده است؛ چرایی رویکرد متفاوت قانونگذار نسبت به آن در مقایسه با بزه افترا، علت مشروط نمودن تحقق آن به وجود قصد خاص «اضرار به غیر یا تشویش اذهان عمومی یا مقامات رسمی» و موضوعیت داشتن یا نداشتن «کتابت» در تحقق آن، سه محوری است که این پژوهش با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی و تحلیلی به آن ها پرداخته و در جهت اصلاح ماده قانونی مورد بحث، پیشنهادهایی را ارائه نموده است. پژوهش به این نتیجه نائل آمد که شایسته است قانونگذار در بازنگری های آتی، عنوان مجرمانه «نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی» را از بزه «انتساب کذب به دیگری» تفکیک و در زمره جرایم علیه امنیت و آسایش عمومی جانمایی کند. از سوی دیگر در تحقق بزه «انتساب کذب به دیگری» به جای تمرکز بر انگیزه بزهکار، بر چیستی متعلَّق رفتار متمرکز شود و در نهایت، حصر تحقق هر دو بزه موضوع ماده 698 تعزیرات با «وسایل مکتوب» را منتفی سازد.
تقابل حقوق اساسی رژیم اسرائیل با تعهدات کنوانسیون حقوق کودک: نقض مصالح عالیه در قانون دولت-ملت یهود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوقی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
75 - 104
حوزههای تخصصی:
رژیم اسرائیل به عنوان یکی از اطراف کنوانسیون حقوق کودک، به ماده 2 کنوانسیون دائر بر بهره مندی کودکان حاضر در چارچوب صلاحیت قضایی این کشور از کلیه حقوق مندرج در کنوانسیون متعهد است. یکی از این حقوق، در ماده 3(1) کنوانسیون بیان شده است که بخش های قانون گذاری را متعهد می کند، مصالح عالیه کودک را به عنوان یک ملاحظه اولیه در نظر داشته باشند. از سوی دیگر در سال 2018 کنست رژیم اسرائیل سندی را با عنوان قانون دولت-ملت یهود به تصویب رساند که در میان سایر مقررات، حق اعمال تعیین سرنوشت ملی را منحصر به قوم یهود دانسته و ساخت شهرک های اسرائیلی را یک ارزش تلقی کرده است. سؤالی که در اینجا مطرح می شود، آن است که قانون دولت-ملت یهود می تواند، اصل مصالح عالیه کودکان فلسطینی را رعایت و تضمین کند؟ به نظر می رسد، بخش های قانون گذاری با تصویب این قانون، علاوه بر اصل عدم تبعیض، حق بر هویت، حق مراقبت، حفاظت و ایمنی، حق بر سلامت، حق بر آموزش و به تبع آن مصالح عالیه کودکان فلسطینی را نقض کرده اند.
نظارت بر عملیات بانکی در پرتو اصول بازل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1229 - 1254
حوزههای تخصصی:
رشد اقتصادی مستلزم ثبات اقتصادی است و ثبات اقتصادی نیز در سایه تثبیت نرخ ها و سلامت مالی به دست می آید. رسیدن به این نقطه مستلزم نظارت بر صحت کارکرد عوامل بازار است. ازاین رو نظارت بر عملیات پولی و بانکی به منزله بخش مهمی از بازارهای مالی کشورها، دغدغه اصلی همه دولت هاست. با این حال شرایط و حدود و ثغور این نظارت موضوع بحث های طولانی است. در این مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی وضعیت نظارت بر عملیات بانکی در ایران و تطبیق آن با «اصول بازل» به عنوان سند بین المللی قابل اتکا پرداخته و معلوم شد که نظارت بانکی در ایران از حیث کفایت سرمایه، اعتبارسنجی، شفافیت عملکرد بانک ها و میزان اختیارات و توانایی مرجع نظارت دارای ضعف است و سپر حفاظتی لازم برای مقابله با بحران های مالی و سوءاستفاده های احتمالی را تأمین نمی کند.
«توسعه» در میانه «قدرت» و «عدالت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
771 - 795
حوزههای تخصصی:
شکاف میان دولت های توسعه یافته و توسعه نیافته که در سده گذشته در اثر توزیع نابرابر ثروت ها پدیدار شد، مبین مختصات حقوق بین الملل توسعه است. حقوق توسعه وسیله ای است برای وضع مقررات تا هر دولت بتواند در محدوده حقوقی برابری تام و همچنین استقلال، سازمان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود را برگزیند و از این طریق در راه توسعه گام بردارد. حقوق توسعه در شکل گیری و تقویت بسیاری از مفاهیمِ حقوق بین الملل سهمی اساسی داشته است. این مفاهیم که هریک به تنهایی با ارزش های عالی بشری سروکار دارند، قاعدتاً می بایست قدرت را در جامعه بین المللی به نفع عدالت به حرکت درآورند. در مواردی این حرکت راه را برای تحقق چنین آرمانی هموار ساخته و در موارد دیگر آن حرکت در میانه راه و آن هم به علت ساختار خاص جامعه بین المللی متوقف مانده، یا مجدداً مسیرش را به طرف قدرت تغییر داده و در رسیدن به همبستگی جهانی ناکام مانده است. این مقاله اهتمام خود را مصروف روشن سازی سیمایی از عدالت موضوعه ناکام در روابط بین الملل کرده و سپس با نظر به اعلامیه حق بر توسعه به این نتیجه منعطف شده که عزم جامعه بین المللی در جهت تمرکز توسعه بر انسان و نیز تحول محتوای حقوقی آن با توجه به وضع متغیر جامعه بین المللی به حرکت درآمده است.
ریشه های مسیحی حقوق بشر: یک تبارشناسی نیچه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
451 - 474
حوزههای تخصصی:
حقوق بشر بنا به روایت غالب، در درون مدرنیته و بر اساس نظریه های سکولار فیلسوفان عصر روشنگری بنیان نهاده شده است. اما دیدگاه انتقادی اقلیتی وجود دارد که ریشه جنبش های نظری و سیاسی مدرن نظیر اومانیسم، لیبرالیسم و سوسیالیسم که زیربنای فکری حقوق بشر را تشکیل می دهند، در الهیات و اخلاقیات مسیحی دنبال می کند. نیچه یکی از همین دسته فیلسوفان پیشرویی است که اصول اساسی نظام بین المللی حقوق بشر از جمله کرامت ذاتی، آزادی، برابری و جهانشمولی را متأثر از ارزش های اخلاقی مسیحی به شمار می آورد که در اساس بازنمایی اخلاق بردگان در برابر اخلاق سروران است. این نظریه متمایز از غربی دانستن حقوق بشر از جانب نظریه پردازان نسبی گرایی فرهنگی و پست مدرن است، هرچند هر دو نظر به یک نتیجه منجر می شوند؛ به چالش کشیدن جهانشمولی حقوق بشر. مقاله حاضر با روش تحلیلی کتابخانه ای تلاش می کند با تمرکز بر آثار نیچه به بررسی سیر این جریان فکری بپردازد و به این مسئله پاسخی درخور دهد که جهانشمولی حقوق بشر چطور با ریشه های مسیحی خودش در تناقض است.
ارائه بدیل ها در مدل کسب و کار اپراتورهای تلفن همراه در ایران با ورود نسل های جدید تکنولوژی شبکه همراه
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر ارائه بدیل ها در مدل کسب و کار اپراتورهای تلفن همراه در ایران با ورود نسل های جدید تکنولوژی شبکه همراه" است. روش پژوهش حاضر از نظر هدف «کاربردی-توسعه ای» بوده و از نظر شیوه ی گردآوری اطلاعات تحقیق «توصیفی-تحلیلی» و از نوع آمیخته اکتشافی می باشد. جامعه آماری شامل، مدیران و خبرگان اپراتورهای تلفن همراه و صنعت تلکام در کشور بوده و حجم نمونه تا سطح اشباع نظری ادامه یافت. یافته های پژوهش نشان داد که بدیل های اصلی در مدل کسب و کار اپراتورهای تلفن همراه در ایران با ورود نسل های جدید تکنولوژی شبکه همراه 13 بدیل شامل رویکرد پلتفرمی و پذیرش نقش و حرکت از انتقال دهنده ی صرف به سمت ایفای نقش فعال کننده ی هوشمند توسط اپراتور، پیاده سازی نقطه ای در بازار عمومی، توسعه ی کسب و کارهای مبتنی بر کلان داده، تمرکز بر زیربازارهای توجیه دار، بهره گیری مناسب از استراتژی های توسعه ی کسب و کار بر اساس موارد جدید در مفهوم تنوع بخشی به مدل کسب و کار و گروه های جدید مشتریان شامل کسب و کارها و ماشین ها در قالب مدل های جدیدی از کسب و کار می باشد. معرفی و بررسی بدیل های کسب و کار می توانند به متنوع سازی مدل و کسب و کار و تحول در مدل های درآمدی اپراتورهای تلفن همراه در ایران نقش مهمی ایفا کنند، و پرداختن به این بدیل ها استلزاماتی را در عوامل زمینه ای ایجاب می کند و به دستاوردهای احتمالی منجر خواهد شد.
Entrepreneurial Self-Efficacy as a Predictor of Technological Capability and Innovation Capability in Startup Leaders
حوزههای تخصصی:
The objective of this study was to examine the relationships between entrepreneurial self-efficacy, technological capability, and innovation capability among startup leaders. Specifically, the study aimed to determine the extent to which technological and innovation capabilities predict entrepreneurial self-efficacy, providing insights into the factors that drive entrepreneurial success in startup environments. A cross-sectional research design was employed, involving 290 startup leaders selected based on the sample size recommendations from the Morgan and Krejcie table. Participants completed a structured questionnaire assessing entrepreneurial self-efficacy, technological capability, and innovation capability. Data analysis included descriptive statistics, Pearson correlation, and multiple linear regression using SPSS version 27. Assumptions of linearity, normality, and homoscedasticity were checked and confirmed to ensure the validity of the regression model. Pearson correlation analysis showed significant positive relationships between entrepreneurial self-efficacy and both technological capability (r = 0.52, p < 0.001) and innovation capability (r = 0.56, p < 0.001). Multiple linear regression analysis revealed that technological capability (B = 0.37, SE = 0.08, β = 0.30, t = 4.63, p < 0.001) and innovation capability (B = 0.45, SE = 0.09, β = 0.35, t = 5.14, p < 0.001) were significant predictors of entrepreneurial self-efficacy, explaining 40% of its variance (R^2 = 0.40, F(2, 287) = 46.83, p < 0.001). The study concludes that both technological capability and innovation capability significantly enhance entrepreneurial self-efficacy among startup leaders. These findings underscore the importance of fostering these capabilities to drive entrepreneurial success. The study contributes to the literature by highlighting the critical role of self-efficacy and providing practical implications for entrepreneurs, policymakers, and educators aiming to support entrepreneurial development.
Adoption and Implementation of Emerging Technologies in SMEs: Insights from Semi-Structured Interviews with Founders
حوزههای تخصصی:
This study aims to explore the adoption and implementation of emerging technologies in Small and Medium-sized Enterprises (SMEs). By understanding the motivations, challenges, benefits, and future plans of SME founders, this research provides insights into how these businesses leverage technology to enhance their competitiveness and operational efficiency. The study employed a qualitative research design, utilizing semi-structured interviews with 25 founders of SMEs across various industries. Participants were selected using purposive sampling to ensure diverse representation. Data collection continued until theoretical saturation was achieved. The interview data were transcribed and analyzed using NVivo software, following a thematic approach to identify key themes and insights related to technology adoption and implementation in SMEs. The study identified several motivations for technology adoption, including competitive advantage, cost efficiency, customer demand, innovation drive, and growth opportunities. Key challenges faced by SMEs included financial constraints, technical difficulties, resistance to change, regulatory and compliance issues, knowledge gaps, vendor dependence, and time constraints. The benefits realized from technology adoption encompassed improved operational efficiency, enhanced customer satisfaction, revenue growth, better data analytics, increased employee productivity, and greater market adaptability. Future plans of SMEs included continued investment in technology, scaling up implementation, focusing on employee training and development, forming strategic partnerships, enhancing cybersecurity measures, and improving customer engagement. The adoption and implementation of emerging technologies present significant opportunities for SMEs to enhance their competitiveness and operational efficiency. However, SMEs must navigate various challenges to realize these benefits. By adopting a strategic approach and leveraging external partnerships, SMEs can successfully implement new technologies and drive sustainable growth. This study provides valuable insights into the experiences of SME founders, informing both practice and policy in the context of technological advancement in small and medium-sized enterprises.
بررسی ترجیحات رانندگان و ارزیابی استراحتگاه های بین راهی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
با گسترش جادهها و افزایش حملونقل جادهای در جهان و از طرفی طولانی بودن جادهها، ساخت استراحتگاههای بینراهی را بهمنظور استراحت رانندگان و کاهش خطر تصادف الزامی گردانیده است. در این راستا، این تحقیق به ارزیابی خدمات و امکانات استراحتگاهها میپردازد. این مطالعه از طریق توزیع پرسشنامه در بین 355 نفر از رانندگان در چهار استراحتگاه بین راهی شامل استانهای اردبیل، قزوین و فارس انجام گردید. دادهها از طریق نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به اینکه رانندگان مهمترین کاربران استراحتگاهها هستند، نتایج نشان داد که اکثر رانندگان درهر توقف مدت زمان کمتری را به منظور توقف انتخاب میکنند. مهمترین دلایل توقف به ترتیب نمازخواندن، استراحت جهت رفع خوابآلودگی و سوختگیری معرفی گردید. کاربریهای نمازخانه، پمپبنزین و پارکینگ به ترتیب بیشترین اولویت را در بین عوامل خدماتی داشتند. استراحتگاهها بهطور معنیداری موجب رفع خستگی، بازیابی جسمی-روحی و افزایش تمرکز رانندگان میگردد. اکثر رانندگان متأهل، دارای گروه سنی 39-30 سال و تحصیلات دیپلم داشتند. فضاهای نشستن و اجتماعی از اولویتهای مهم رانندگانبوده است. در رابطه با منظر استراحتگاهها وجود درختان سایهدار و گلهای فصلی بیشترین اهمیت را به خود اختصاص دادند. بر این اساس، بهمنظور استراحت و رفع خوابآلودگی رانندگان در طی سفر لازم است تا با مکانیابی، ارائه تسهیلات و طراحی مناسب استراحتگاهها، آنها را به توقف دراین مکانها تشویق کرد. ایجاد فضاهای آرام و به دور از شلوغیهای رایج در استراحتگاهها بایستی از اولویتهای مهم طراحی مد نظر قرار گیرد.