مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۳۹٬۳۴۱ تا ۱۳۹٬۳۶۰ مورد از کل ۵۲۴٬۶۸۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در سالیان اخیر تغییراتی مهم در تدوین کتب درسی صورت گرفته و محتوای آن ها بازنگری شده است. پژوهش حاضر هدف خود را بر بازنمایی عدالت جنسیتی در کتب درسی علوم تجربی پایه اول تا ششم ابتدایی (99-98) متمرکز کرده است و به بررسی میزان توجه به عدالت جنسیتی به تفکیک هردو جنسیت براساس برابری تعداد تصاویر دارای دختر و پسر و نیز برابری تعداد دختران و پسران در مجموع تصاویر کتب علوم دوره ابتدایی، پرداخته است. روش پژوهش حاضر تحلیل محتوای توصیفی است. روش جمع آوری داده ها به صورت کمی بوده است. جامعه آماری شامل تصاویر دارای دانش آموز در کتب مذکوراست. نمونه آماری برابر با جامعه آماری در نظر گرفته شده است. ابزار پژوهش فرم تحلیل محتوای توصیفی تصاویر است. داده های پژوهش حاکی از آن است که تصاویرکتب مذکور به طور تقریبا یکسان به جنسیت دختر و پسر پرداخته است و تبعیض جنسیتی قابل توجهی مشاهده نشد. نتایج این پژوهش متفاوت از نتایج پیشینه است؛ بنابراین عدالت جنسیتی در کتب علوم تجربی شش پایه دوره ابتدایی در سال99-98 بیشتر رعایت شده است.
"از بودن تا شدن" در حکایتی تمثیلی از مثنوی (بررسی تطبیقی »حکایتی تمثیلی« از مثنوی«، با مفهوم «انسان در مسیر بودن تا شدن» در فلسفه اگزیستانسیالیسم)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با روش مقایسه، تحلیل مضامین و تطبیق، رد پای آموزه های فلسفه وجود را در حکایتی تمثیلی از مثنوی واکاوی می کند. در حکایت، با انبوهی از واژه ها در معنای «بودن» و «آمدن» و «شدن» و «رفتن» با درون مایه معنایی ویژه مواجهه ایم؛ که موجب خطور اندیشه مشابهت آن، با مؤلفه ی گذر و تعالی انسان "از بودن تا شدن" در فلسفه وجود، به ذهن می شود. تحقیق پیش رو نشان می دهد که آزمایش الهی می تواند همان موقعیت مرزی در اگزیستانسیالیسم باشد. «رنج» مؤلفه مشترک میان فلسفه الهی وجود و حکایت، برای رسیدن به خدا و تحقق وجود اصیل است. دگرگونی و تعالی وجود تا بروز تصویر حقیقی از خود در آموزه های اگزیستانسیالیستی، تعبیری دیگر از مسأله سیر إلی الله و رسیدن به مقام اتحاد و اتصال است. دست آخر این که در حکایت مورد نظر و در تفکر اگزیستانسیالیستی الهی، بر اهمیت شورمندی در گذر از تنگناهایی که انسان با آن رو به رو است تاکید شده و اختیار انسان در راستای اختیار الهی جاری شمرده می شود.
مقایسه تطبیقی – تحلیلی نقش سفالینه بر دیوارنگاره های دوره صفویه با سفال های این دوره با تمرکز بر نقوش کاخ چهلستون اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
54 - 70
حوزههای تخصصی:
آثار هنری به تعبیر زبان بصری و گویای واقعیت هایی است که در هر دوره، متأثر از شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، مذهبی و فضای حاکم بر جامعه، دستخوش تغییر و تحولات چشمگیری گشته است. دراین بین هنر دیوارنگاری بستری مناسب برای شرح و بسط این تحولات است. این پژوهش باهدف تحلیل نقش، فرم و جایگاه سفالینه در دیوارنگاره های دوره صفوی و مطالعه تطبیقی آنها با سفال های این دوره با تمرکز بر نقوش دیوارنگاره های کاخ چهلستون انجام شده است. کاخ چهلستون اصفهان که در زمان سلطنت شاه عباس اول و دوم ساخته شده، همواره به عنوان یکی از مهم ترین آثار تاریخی و فرهنگی صفویه موردتوجه قرارگرفته است. دیوارنگاره های کاخ، حاکی از فرهنگ و تفکر شاهان و چه بسا مردمان آن زمان (عهد صفویه) بوده و درواقع سندی گویا در بیان این دوره است. مهم ترین پرسش این مقاله عبارت است از این که دلایل استفاده از نقش سفالینه های دوره صفوی در دیوارنگاری های این دوره با تکیه بر نقش های کاخ چهلستون اصفهان چه بوده و ارتباط آن با سفالینه های دوره صفوی چگونه قابل واکاوی است؟ داده ها به روش های میدانی و اسنادی گردآوری و با شیوه توصیفی- تحلیلی پردازش و تحلیل شده اند. بر این اساس، پس از دسته بندی و گونه شناسی فرم های سفال در دوره صفویه، با نمونه های موجود در دیوارنگاری های کاخ چهلستون دوره صفویه به صورت مقایسه تطبیقی ارزیابی شده است. نتایج اولیه به دست آمده از این تحقیق نشان داد که دلیل استفاده از نقش و فرم ظروف سفالینه در دیوارنگاری دوره صفویه بر پایه کاربرد تشریفاتی است.
طراحی چارچوب مفهومی عوامل زمینه ای مؤثر بر انتقال دانش در پروژه های فراملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
157 - 176
حوزههای تخصصی:
هدف: از رویکردهای نوینی که در دهه اخیر سازمان ها به آن روی آورده اند، مدیریت دانش است که به وسیله آن سازمان ها سعی دارند امکان استفاده مجدد از تجارب و دانش پیشین خود را به دست آورند؛ چرا که در عصر حاضر سازمان ها بیش از پیش به اهمیت دارایی های دانشی خود به عنوان با ارزش ترین سرمایه پی برده اند. امروزه بسیاری از پروژه ها توسط نیروهایی خارج از افراد بومی آن کشور انجام می شود به طوری که افراد از کشورهای مختلف با ملیت ها، فرهنگ و تفکر متفاوت گردهم می آیند. از این رو، فرآیندهای مدیریت دانش و به خصوص انتقال و کسب دانش بسیار با اهمیت می گردد. هدف پژوهش حاضر، طراحی چارچوب مفهومی از عوامل زمینه ای موثر بر انتقال دانش در پروژه های فراملی با استفاده از روش فراترکیب می باشد.
روش: برای دستیابی به هدف، با به کارگیری روش فراترکیب عوامل موثر در انتقال دانش از منابع مختلف استخراج و سپس با کدگذاری باز این عوامل مورد تحلیل و ترکیب قرار گرفته اند. بر اساس یافته های روش فراترکیب مدل مفهومی تعریف شده و به منظور اعتبارسنجی آن، فرضیه های تحقیق تعریف و پس از آن فرضیه های تحقیق مورد تحلیل قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شرکت های فعال در صنایع بالادستی حوزه نفت و گاز می باشد و گردآوری داده ها از طریقه پرسشنامه انجام شده است.
یافته ها: رویکرد مقاله حاضر کمی بوده، از راهبرد پژوهشی توصیفی استفاده شده است و در نهایت عوامل زمینه ای تاثیرگذار در انتفال دانش در پروژه های فراملی شناسایی و رتبه بندی شده اند.
نتیجه گیری: فاصله فرهنگی، فاصله دانشی و زبان مهم ترین عوامل تاثیر گذار بر فرآیند انتقال دانش در پروژه های فراملی می باشند.
The effectiveness of CBT on methadone consumption and general health in Opium addicts(مقاله علمی وزارت علوم)
نگاهی متفاوت به داستان «شیر و نخجیران» مثنوی از منظر نظریه «اقسام عقلانیت»
حوزههای تخصصی:
مولوی در جای جای مثنوی با شیوه «قیاس اصولی» مخالفت شدید کرده و به کارگیری آن را خطای شناختی- ادراکی می داند؛ ولی عملاً در داستان های خود برای ثبوت و اثبات نظریه ها، نوع منطقی آن را مباح می داند هرچند، بر اساس شیوه منحصربه فردی که در نوع خطابه خود دارد، تناسب منطقی و نظم معهود آن را به هم می زند. این مقاله تناسب استدلال مولوی را در داستان تمثیلی «شیر و نخجیران» مورد نقد و بررسی قرار داده و سپس روش ایشان را با نظریه قائل به «اقسام عقلانیت» می سنجد و در پایان به این نتیجه می رسد که مولوی تأثیر حالات روان شناختی و فضایل عقلانی آدمی را در شیوه استدلال او موثر می داند. هرچند چنین شیوه ای در چارچوب منطق ارسطویی و حتی منطق جدیدِ برآمده از سنت تحلیلی مذموم است؛ اما رویکردهای امروزین در بحث عقلانیت چنین شیوه ای را اجتناب ناپذیر، رایج و جاری می داند زیرا استدلال و حجت انگیزی اساساً در عالم واقع و در زندگی روزمره از چنین سبک و سیاقی پیروی می کند بنابراین می توان این ادعا را مطرح ساخت که چه بسا مولوی از این حقیقت ظریف غافل نبوده است.
تحلیل آسیب پذیری و اولویت بندی کاربری های تاریخی کلانشهر اصفهان در مدیریت بحران و تخلیه اضطراری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال هفدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۲
123 - 137
حوزههای تخصصی:
مدیریت و برنامه ریزی بحران با تأکید بر رویکردهای کلیدی از قبیل امدادرسانی و تخلیه اضطراری در کاربری های شهری اهمیت و ضرورت بسیاری دارد. در کلانشهر اصفهان این ضرورت در کاربری های تاریخی این شهری به وضوح دیده می شود. تمرکز کاربری های تاریخی در مناطق مرکزی اصفهان در کنار عواملی مانند دسترسی نامناسب، معابر تنگ و باریک، عدم تناسب فضایی، ناسازگاری در ساختار، فرسایش تدریجی بنا و فقدان برنامه ریزی مدون در این کاربری ها موجب گردیده تا کاربری های تاریخی شهر اصفهان در بحران های احتمالی آسیب پذیر باشد. روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع اسنادی، تحلیلی- پیمایشی و نوع آن بنیادی- کاربردی است. پژوهش حاضردر صدد است تا با تأکید بر روش مشاهده میدانی، تکمیل چک لیست و مدل سلسله مراتبی AHP به تحلیل آسیب پذیری کاربری ها و اولویت بندی آنها در عملیات تخلیه اضطراری بپردازد. اساس مطالعه بر مبنای دو گروه شاخص بنیادی و مدیریتی است. جامعه آماری تحقیق 420 بنای تاریخی شهر اصفهان است که در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که منطقه سه شهر اصفهان با وزن 49/0 در شاخص های بنیادین و 53/0 در شاخص های مدیریتی در صدر مناطق با کاربری های تاریخی آسیب پذیر قرار دارد. و در اولویت اول امدادرسانی و تخلیه است. مناطق یک، پنج، شش و سایر مناطق در اولویت بعد هستند. شناسایی و طیف بندی بناهای تاریخی بر مبنای درجه و شدت فرسایش، تقویت سازه ها، آموزش عملیات های تخلیه و رعایت پدافند غیرعامل در ساختارها از راهبردهای کلان در مدیریت بحران این کاربری هاست.
عوامل مؤثر بر ارتقاء سطوح تقسیمات کشوری (نمونه موردی: شهرهای استان چهار محال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال هفدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۳
92 - 113
حوزههای تخصصی:
تقسیمات کشوری به فرایند تقسیم کشور به واحدهای کوچک تر، به منظور تسهیل در امر اداره ی آن، توزیع امکانات و خدمات عمومی، کنترول بر فضای سرزمین و تسهیل در زمینه ی اعمال حاکمیت دولت اطلاق می شود. به عبارت دیگر هر حکومتی برای اداره ی قلمرو سرزمینی خود و بهره برداری بیشتر ازآن، شکوفاسازی استعدادها و توانایی های مناطق، ایجاد شرایط مساعد برای بهبود اوضاع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و... کشور و تأمین امنیت در کشور ناگزیر است که کشور را به واحدهای کوچک تر تقسیم کند. بر این مبنا، پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا، پیمایشی است. روش گرداوری اطلاعات در این تحقیق روش کتابخانه ای اینترنتی و میدانی است و از لحاظ چگونگی پردازش و تفسیر یافته ها و متناسب با راهبرد کیفی، از روش پیمایش «توصیفی- تحلیلی» بهره گرفته شده است. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که عوامل مؤثر بر ارتقاء سطوح تقسیمات کشوری در شهرهای استان چهارمحال و بختیاری کدامند؟ نتایج نشان از آن دارد، در استان چهارمحال و بختیاری عواملی نظیر محرومیت و توسعه نیافته بودن منطقه، موقعیت جغرافیایی و وضعیت طبیعی استان، دور افتادگی و دسترسی نامناسب روستاییان به مراکز خدماتی و... در تقسیمات کشوری نقش مؤثر داشته اند.
هویت و ساختار سیاسی درآسیای مرکزی با تاکید بر تاجیکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منطقه آسیای مرکزی را باید از نظر ژئوپلتیک یک خرده نظام بین المللی محسوب نمود و آن را به صورت یک کلیت واحد در نظر گرفت. هر چه زمان بیشتر می گذرد یکپارچگی هویت آسیای مرکزی و پیوستگی تحولات آن با همدیگر بیشتر روشن می گردد. رویکرد منطقه ای و کسب هویت یکپارچه از الزامات موفقیت سیاست های هر یک از کشورهای منطقه برای پیشرفت و توسعه محسوب می شود، چرا که ماهیت بسیاری از تحولات موجود در هر یک از این کشورها ماهیت فراملی داشته و سطح منطقه را پوشش می دهد. در این مقاله تلاش شد تا با در نظر گرفتن یک ایدئولوژی سیاسی- اسلامی به این سوال پاسخ داده شود که هویت وساختار سیاسی آسیای مرکزی از جمله تاجیکستان چیست؟ روش پژوهش تحلیلی- تبیینی بوده و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و نظری، به شناسایی و تحلیل منطقی اجزاء مساله خواهد پرداخت. در نهایت چنین نتیجه گیری شد که در تحلیل وضعیت سیاسی جمهوری های آسیای مرکزی آنچه بیش از همه باید به آن توجه نمود، پرهیز کردن از یکسان انگاری سیر تحولات در این کشورها و تحلیل بر اساس یک الگوی ثابت است. مولفه های تاثیرگذار بر هویت وساختار سیاسی آسیای مرکزی از جمله تاجیکستان تمامی عوامل و جریان های داخلی اعم از سیاسی، اقتصادی، امنیتی، جغرافیایی را شامل شده است. سیاست خارجی تاجیکستان در خلاء شکل نخواهد گرفت، بلکه معلول بستر، بافت و شرایط فرهنگی، اجتماعی، جغرافیایی و اقتصادی خاص این کشور است.
تاثیر تمرینات ترکیبی بر میزان کمرین، آیریزین، مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی دختران دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: چاقی و اضافه وزن در دوران کودکی و نوجوانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 10 هفته تمرین ترکیبی بر میزان کمرین، آیریزین، مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی در دختران دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: تعداد 24 نفر از دانش آموزان دختر دارای اضافه وزن (با میانگین سنی 62/0±23/11 سال و شاخص توده بدن 48/0±97/27 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت تصادفی ساده به دو گروه کنترل (12=n) و تمرین ترکیبی (12=n) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تجربی به مدت10 هفته به اجرای برنامه تمرین ترکیبی پرداختند و گروه کنترل نیز بدون مداخله تمرینی به فعالیت های روزانه خود مشغول بودند. اندازه گیری آیریزین، مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی (کلسترول، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین با چگالی کم و بالا) قبل و پس از پایان پروتکل تحقیق انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون کوواریانس استفاده شد و سطح معنی داری نیز 05/0 p≤ در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که 10 هفته تمرین ترکیبی باعث کاهش معنی دار کمرین، انسولین، کلسترول، تری گلیسیرید و LDL-C شد (001/0>p). با این حال، مقادیر آیریزین، گلوکز و HDL-C تحت تاثیر تمرین ترکیبی قرار نگرفت (به ترتیب، 18/0=p، 37/0=p، 06/0=p). نتیجه گیری: تمرینات ترکیبی می تواند به عنوان بخشی از برنامه ورزشی دختران دارای اضافه وزن توصیه شده و جایگزین مناسبی برای تمرینات مرسوم هوازی باشد.
نقش میرزا مهدی خان استرآبادی در روابط ایران عصر نادری با دولت عثمانی ( 1160 -1148 ه.ق )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهور نادر با حکمرانی بیگانگان در شرق، غرب و شمال ایران همراه بود. وی درمدت کوتاهی اوضاع سیاسی را به سامان آورد. در این مدت، روابط ایران و عثمانی با مشکلاتی همراه بود. بنابر این جهت نشان دادن هیبت و دوستی، بر آن شد تا با یادداشت ها، نامه ها، پیام ها، و هیئت های اعزامی به دولت عثمانی، دشمنی و تعصب حکومت صفوی را به دوستی و اتحاد تبدیل نماید؛ که میسَّر واقع نشد. لذا چاره را در آن دید، که سفارت میرزا مهدی خان استر آبادی را در اولویت سیاست خود قرار دهد تا از جایگاه قدرت، منویات خود را به باب عالی اعلام نماید. مقاله حاضر، متضمن پرداختن به نقش میرزا مهدی خان استر آبادی به عنوان سفیر نادر شاه در روابط میان ایران با دولت عثمانی در عصر نادری است. از این رهگذر، عملکرد سیاسی وی در باب عالی و نتایج مثبت یا منفی سفارت وی مورد وا کاوی و باز بینی قرار گرفته است. سوال اصلی این مقاله به این شرح است سفارت میرزا مهدی خان به عثمانی با چه اهدافی انجام شده است؟ فرضیه تحقیق بدین قرار است میرزا مهدی خان به دنبال تأمین نظریات نادر شاه در باب عالی بود و قصد داشت تا منازعات بیهوده و طولانی دربار های افشاری و عثمانی را که موجب تضعیف هر دو قدرت شرقی می شد و به سود رقبای اروپایی آنها بود، از میان بردارد. روش تحقیق در این مقاله نیز، تاریخی است.
رابطه میزان سواد رسانه ای با تفکر انتقادی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۷
101 - 125
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، شناسایی رابطه میزان سواد رسانه ای با تفکر انتقادی دانشجویان کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا است. این پژوهش، از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، شامل همه دانشجویان کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا همدان بود که در سال تحصیلی 97-98 مشغول به تحصیل بودند. بر اساس جدول کرجسی و مورگان، تعداد 500 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی به عنوان نمونه انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از دو پرسشنامه (پرسشنامه محقق ساخته سنجش سواد رسانه ای و پرسشنامه استاندارد تفکر انتقادی ریکتس، 2005) گردآوری و روایی محتوای آنها نیز تأیید شد. پایایی پرسشنامه ها نیز با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 74/0 و 85/0 به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون گام به گام نشان داد که بین سواد رسانه ای و تفکر انتقادی دانشجویان رابطه مستقیم وجود دارد. به عبارت بهتر هرچه میزان سواد رسانه ای افزایش پیدا کند تفکر انتقادی نیز افزایش پیدا خواهد کرد و اگر سطح مهارت سواد رسانه ای پایین تر باشد، تفکر انتقادی دانشجویان نیز در سطح پایینی خواهد بود. همچنین مشخص شد همه مؤلفه های سواد رسانه ای توانایی پیش بینی میزان تفکر انتقادی دانشجویان را دارند.
بررسی تغییرات مساحت پوشش زمین و کاربری حوضه ی آبخیز دریاچه ی ارومیه با استفاده از تصاویر MODIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۸
97 - 113
حوزههای تخصصی:
وصول مقاله: 05/06/1397تأیید نهایی مقاله: 26/12/1397تغییرات پوشش گیاهی و کاربری اراضی در اثر فعالیت های انسانی یکی از موضوعات مهم در برنامه ریزی های منطقه ای و توسعه ای می باشد. با توجه به مزیت ها و قابلیت هایی که داده های ماهواره ای دارند، این تکنولوژی می تواند کمک شایانی به شناسایی و کشف این تغییرات نماید. در این تحقیق جهت بررسی تغییرات مساحت پوشش زمین حوضه ی آبخیز دریاچه ی ارومیه از محصولات پوشش زمین سالانه مودیس (MCD12Q1) با فرمت HDF و قدرت تفکیک مکانی 500 متر استفاده گردید. این تصاویر بر اساس طبقه بندی نوع یک دارای 17 کلاس پوشش زمین می باشند. سپس تصویر هر سال (2005 تا 2016) توسط مرز منطقه ی ماسک و با تبدیل به سیستم UTM مورد تصحیح هندسی قرار گرفت. با واردکردن جداول اطلاعات توصیفی هر سال به نرم افزار اکسل روند تغییرات مساحت پوشش های زمین در فاصله ی سال های 2005 تا 2016 تخمین زده شد. نتایج نشان داد که در فاصله سال های 2005 تا 2016 یشترین افزایش مساحت کاربری به ترتیب مربوط به زمین های کشاورزی و زمین ها ی بایر و یا پوشیده از پوشش تنک به ترتیب با افزایش 1648و 837 و بیشترین کاهش مساحت کاربری به ترتیب مربوط به پهنه های آبی و پوشش بیابانی با کاهش 1383 و 1159 کیلومتر مربع است. نسبت مساحت زمین های کشاورزی و پهنه های آبی در سال 2016 نسبت به سال 2005 به ترتیب برابر39/1و 69/0 می باشد. مساحت اراضی زراعی آبی و باغی در نقشه ی استخراجی از محصول مودیس 5860 کیلومترمربع می باشد.
ارتباط بین سبک رهبری تحول گرا ، خلاقیت و نوآوری سازمانی درادارات تربیت بدنی آموزش وپرورش کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۸ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۴
115 - 128
امروزه سبک رهبری یک واژه کلیدی برای تطبیق موفق سازمان ها با نوآوری و خلاقیت می باشد و سبک رهبری تحول گرا به دلیل ویژگی های برجسته می تواند به خوبی این نقش را ایفا کند. لذا این مطالعه ارتباط بین سبک رهبری تحول گرا، خلاقیت و نوآوری سازمانی در ادارات تربیت بدنی آموزش و پرورش کشور را بررسی می کند. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی است که به توصیف، همبستگی، تحلیل روابط و مقایسه بین متغیرهای تحت بررسی در دو گروه مدیران و معاونان (گروه اول) و همچنین کارکنان و کارشناسان مسئول تربیت بدنی(گروه دوم) ادارات آموزش و پرورش کشور در سال 1397 پرداخته است. نمونه مورد مطالعه در این تحقیق برابر جامعه آماری و به صورت کل شمار می باشد. متغیرهای این پژوهش، سبک رهبری تحول گرا مرتبط با مدیران و معاونان و خلاقیت و نوآوری سازمانی مرتبط با کارکنان و کارشناسان مسئول بود.
در این تحقیق از «پرسشنامه های رهبری چندعاملی» (MLQ-5x) باس و آوولیو (2000) و «نوآوری سازمانی و خلاقیت» لاله گومشلوگلو وآروزسو (2009) پس از تعیین اعتبار و ثبات و پایایی استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین رهبری تحول گرا با خلاقیت و همچنین نوآوری کارکنان و کارمندان ارتباط معنی داری وجود دارد و توانمندی و انگیزه های کارکنان متاثر از سبک رهبری تحول گراست.
جستاری در طراحی الگوی مفهومی برنامه درسی: رویکردی سنتزپژوهانه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اهمیت و ضرورت طراحی الگوی مفهومی برنامه درسی از مسائل مهم نظام آموزشی یک کشور است. با توجه به وضعیت نظام آموزشی موجود که بتوان از یک الگوی مفهومی جامع در همه سطوح و پایه ها برای طراحی و تدوین یک برنامه درسی استفاده کرد وجود ندارد؛ لذا این پژوهش بنادارد که یک الگوی مفهومی برنامه درسی جامع ارائه نماید. روش کار : در این تحقیق از روش پژوهش کیفی و از نوع سنتزپژوهی که یکی از روش های تحقیق در برنامه درسی است؛ استفاده شده است. سه مرحله اصلی در این روش مورد استفاده قرار گرفته است. منابع مورد مطالعه، تمام کتاب ها و سایر منابعی است که در طراحی الگوی مفهومی تأثیر دارد استفاده شده است. یافته ها: در این پژوهش تعاریف برنامه درسی، سطوح آن، نقش تصمیم گیرندگان و مراحل برنامه درسی (طراحی، اجرا و ارزشیابی) که با توجه به سؤالات تحقیق بوده مورد بررسی قرار گرفته است. به هر یک از کلیدواژه ها و نقش آن در طراحی الگوی مفهومی برنامه درسی پرداخته شده است. نتیجه گیری: در پایان، یک الگوی مفهومی برنامه درسی طراحی شده است که در آن تمامی عناصر و مؤلفه های مهم یک الگوی برنامه درسی، بررسی شده است. از سویی کاربرد این الگو برای تمامی دوره های رسمی و غیررسمی، بلندمدت و کوتاه مدت و ثابت و متغیر، با توجه به استفاده برای مخاطبین عمومی و خاص وجود دارد.
پیش بینی امید به زندگی بر اساس بهزیستی روان شناختی، حمایت اجتماعی ادراک شده و رفتار دل بستگی در روابط زناشویی در زنان نجات یافته از خودسوزی (مطالعه موردی زنان متأهل ایلام)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی پیش بینی امید به زندگی بر اساس بهزیستی روان شناختی، حمایت اجتماعی ادراک شده و رفتار دل بستگی در روابط زناشویی در زنان نجات یافته از خودسوزی (مطالعه موردی زنان متأهل ایلام) بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه زنان متأهل نجات یافته از خودسوزی شهر ایلام در سال 1398-1397 بودند. حجم نمونه 170 نفر از این افراد بر اساس فرمول پلنت از تاپاکینگ و فیدل (2007) و به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های امید به زندگی اشنایدر و همکاران (1991)، بهزیستی روان شناختی ریف (1989)، حمایت اجتماعی زیمت، داهلم، زیمت و فارلی (1988) و دسترسی پذیری، پاسخگویی و همدم طلبی سندبرگ، بوسبی، جانسون و یوشیدا (2012) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین بهزیستی روان شناختی، حمایت اجتماعی ادراک شده و رفتار دل بستگی در روابط زناشویی با امید به زندگی رابطه معنی داری وجود دارد (0/01>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نیز آشکار کرد واریانس امید به زندگی به وسیله بهزیستی روان شناختی، حمایت اجتماعی ادراک شده و رفتار دل بستگی در روابط زناشویی تبیین می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بهزیستی روان شناختی، حمایت اجتماعی ادراک شده و رفتار دل بستگی در روابط زناشویی سهم معنادار در پیش بینی امید به زندگی زنان نجات یافته از خودسوزی دارند.
تاثیر آموزش راهبردهای فراشناختی بر عزت نفس تحصیلی، ادراک شایستگی و سلامت روان دانش آموزان دختر تیزهوش کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر عزت نفس، ادراک شایستگی و سلامت روان دانش آموزان دختر تیزهوش مقطع متوسط بررسی شد. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی و طرح پژوهش پیش آزمون-پس آزمون دو گروهی بود. جامعه آماری 1172 دانش آموز دختر مقطع متوسطه شهر کرج در سال تحصیلی 96-1395 بودند که از میان آن ها 32 نفر در قالب دو گروه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت ( SEI )، پرسشنامه ادراک شایستگی هارتر ( SPPC ) و پرسشنامه سلامت عمومی ( GHQ ) بود. ابتدا از هر دو گروه پیش آزمون این سه تست گرفته شد، سپس برای گروه آزمایشی به مدت 6 جلسه 60 دقیقه ای آموزش راهبردهای فراشناختی انجام شد و پس از اتمام جلسات آموزش، از هر دو گروه پس آزمون و بعد از گذشت 30 روز، پیگیری گرفته شد. داده های حاصل از اجرای پیش آزمون، پس آزون و پیگیری، با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش راهبردهای فراشناختی بر افزایش عزت نفس، افزایش ادراک شایستگی و بهبود سلامت روان (05/0 P< ) موثر بوده است.
مقایسه و بررسی پایه های زیستی-هیجانی ابعاد شخصیت افراد وابسته به مواد مخدر و مصرف کنندگان داروهای ضدافسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم خرداد ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
113-122
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ابعاد هیجانی و شناختی شخصیت مطابق با مدل زیستی_روانشناختی کلونینجر در افراد معتاد به مواد مخدر با افراد عادی جامعه و مقایسه این ابعاد در افراد افسرده مصرف کننده داروی ضد افسردگی( SSRI ) با افراد افسرده مصرف کننده داروهای سه حلقه ای( TCA ) انجام شده است. به این منظور از پرسشنامه 56 سوالی سرشت و منش کلونینجر TCI_56) ) استفاده گردید و از شرکت کنندگان در آزمون خواسته شد به سوالات آن پاسخ دهند. نمونه مورد بررسی شامل 229 نفر شرکت کننده(سه گروه وابسته به مواد مخدر، افسرده و عادی به تعداد 72، 86 و 71 نفر) بوده که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پس از همتاسازی افراد افسرده ،داده های 86 نفر از آنها در دو گروه 43 نفری مصرف کننده داروهای SSRI و TCA قرار داده شد.داده های حاصل از پژوهش نشان داد،بین دو گروه وابسته به مواد مخدر و عادی به لحاظ ویژگی های سرشتی تفاوت معناداری وجود ندارد در حالیکه از بین ابعاد منش، خودراهبری در دو گروه تفاوت معناداری نشان داد و افراد وابسته به مواد از میزان خودهدایتمندی بالاتری برخوردار بودند. همچنین افراد مصرف کننده SSRI در مقایسه با افراد مصرف کننده TCA میان ابعاد شخصیت آسیب گریزی و پاداش وابستگی تفاوت معناداری نشان دادند به گونه ای که میزان آسیب گریزی در مصرف کنندگان SSRI بیشتر از گروه مصرف کننده TCA بود و میزان پاداش وابستگی در گروه مصرف کننده TCA بیشتر از گروه SSRI بوده است. همچنین با وجود تفاوت هایی در میزان میانگین های مربوط به هر یک از دو گروه مصرف کننده دارو،در هیچ یک از ابعاد دیگر شخصیت یعنی نوجویی،پشتکار،خودهدایتمندی، همکاری وخودفراروی تفاوت معناداری میان نمرات اعضای دو گروه مشاهده نشد.
تحلیل آماره ها و بی هنجاری های بارش های ایران در دوره گرم سال (1951-2010)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تغییر پذیری الگوی فضائی- زمانی بارش که می تواند منجر به تغییر اقلیم شود، به دلیل تاثیر گذاری شدید آن در عرصه های مختلف مورد توجه می باشد. به همین منظور پس از دریافت داده های بارش روزانه ۲۷ ایستگاه همدیدی در دوره ۶۰ ساله( 2010 - 1951 ) کیفیت آن بررسی و مجموع بارش ماهانه و آماره های لازم برای ادامه فرایند تحقیق از قبیل میانگین، ضریب تغییرات، چولگی، برآورد احتمال 20% حد بالای بیشینه و کمینه میانگین بارش از طریق تجربی برای یک دوره ۶۰ ساله و دو دوره ۳۰ ساله( 1980 - 1951 و 2010-1981) و دو دوره 10 ساله (1960-1951 و 2010-2001) برای هریک از فصول بهار و تابستان محاسبه گردید. بررسی ها تغییرات نسبتا کمی را در الگوهای بارش بهار و تابستان، در سواحل کاسپین، شمال غرب- غرب، طی 30 ساله و 10 ساله دوم نسبت به دوره 60 ساله و 30 ساله و 10 ساله اول نشان می دهد. به طور کلی از شمال و شمال غرب به سوی جنوب و جنوبشرق از میانگین بارش کاسته و بر مقدار ضریب تغییرات و چولگی افزوده می شود. به غیر از حوزه کاسپین، در بقیه ایستگاه ها میانگین بارش بهاره بیشتر از میانگین بارش دوره تابستان است. تفاوت آشکاری در ویژگی های بلند مدت بارش و تغییرات آن وجود دارد. نکته قابل توجه افزایش ضریب تغییرات دوره 30 ساله و 10 ساله دوم نسبت به دوره های متناظر در همه ایستگاه ها است که بیانگر کاهش میانگین ماهانه و فصلی بارش بهار و تابستان است که نتایج روندیابی و تفاضل دهه اول از دهه دوم نیز آن را تائید می کند. بیشترین کاهش در نیمه شمالی و غربی رخ داده است . در 30 سال دوم توالی سال های خشک فراگیر و ایستگاه های درگیر با خشکسالی بیشتر شده است. بنابر این تغییر اقلیم را برای سواحل کاسپین و نیمه غربی تائید می کند.
پایش دمای سطح زمین و بررسی رابطه کاربری اراضی با دمای سطح با استفاده از تصاویر سنجنده OLI و ETM+ مطالعه موردی: (شهرستان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حرارت سطح زمین شاخص مهمی در مطالعه مدل های تعادل انرژی در سطح زمین در مقیاس منطقه ای و جهانی است. با توجه به محدودیت ایستگاه های هواشناسی، سنجش از دور می تواند جایگزین مناسب برای برآورد حرارت سطح زمین باشد. هدف اصلی از این تحقیق پایش دمای سطح زمین و رابطه ای آن با کاربری اراضی می باشد که با استفاده از تصاویر ماهواره ای پایش شده است. به همین منظور ابتدا تصاویر مربوطه اخذ شد و پیش پردازش های لازم بر روی هرکدام اعمال شد. سپس نسبت به مدل سازی و طبقه بندی تصاویر اقدام شد. ابتدا به منظور بررسی تغییرات کاربری اراضی، نقشه طبقه بندی شده کاربری اراضی برای هردوسال با استفاده از روش شیءگرا استخراج شد و سپس به منظور بررسی تغییرات کاربری اراضی نقشه تغییرات کاربری اراضی در یک بازه زمانی18 ساله(2000-2017) استخراج شد. درنهایت به منظور پایش دمای سطح زمین نقشه دمای سطحی شهرستان اردبیل استخراج شد. نتایج نشان داد که رابطه قوی بین کاربری اراضی و دمای سطحی وجود دارد. به این صورت که کاربری همچون کاربری شهری، دارای دمائی حدود 41 درجه سانتیگراد(2017) می باشد که به دلیل جاذب حرارت بودن عوارض شهری دارای دمای بیشتری نیز می باشد. این درحالی است که کاربری مناطق آبی به دلیل جذب کمتر حرارت دارای دمای 34 درجه سانتیگراد(2017) می باشد . این موضوع نقش کاربری های مختلف را در تعیین دمای سطحی نشان می دهد. همچنین در این پژوهش رابطه دمای سطحی با پوشش گیاهی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که نواحی همچون خاک و شهری که دارای پوشش گیاهی کمتری نسبت به نواحی همچون کشاورزی و مرتع می باشند، دارای دمای بیشتری نیز می باشند. زیرا پوشش گیاهی همواره به صورت مانع برای ورود حرارت بوده است و رابطه معکوس با حرارت سطحی دارد.