مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۵۳۰٬۷۸۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه: سازمان ها برای دستیابی به مزیت رقابتی و بقای بلندمدت، نیازمند سرمایه های مختلفی هستند. در میان این سرمایه ها، سرمایه های ناملموس از جمله سرمایه فکری، سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی، نقشی حیاتی در ارتقای عملکرد سازمانی ایفا می کنند. با وجود مطالعات متعددی که به بررسی تاثیر سرمایه های ناملموس بر رفتارهای شهروندی سازمانی پرداخته اند، اما هنوز هم ابهامات و خلاءهایی در این زمینه وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر سرمایه فکری، سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی بر رفتارهای شهروندی سازمانی با میانجی گری مدیریت برداشت انجام شد. روش: روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری آن، شامل تمامی کارکنان شرکت به تعداد 400 نفر در سال مالی 1400بود. حجم نمونه بر اساس فرمول جی پاور 376 نفر به دست آمد، به خاطر افت آزمودنی 385 نفر انتخاب گردید و در نهایت 378 پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفت. ابزار پژوهش پرسش نامه های سرمایه فکری (بونتیس، ۱۹۹۸)، سرمایه اجتماعی (ناهاپیت و گوشال، 1998)، سرمایه روانشناختی (لوتانز و همکاران، 2007) و مدیریت برداشت (بولینو و ترنلی، 1999) و رفتار شهروندی (ارگان و کانوسکی، 1996) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری (SEM) و برآورد آماره های توصیفی در نرم افزارهای آماری SPSS نسخه 26 و Amos نسخه 24 انجام شد. یافته ها: نتایج یافته ها نشان داد که مدیریت برداشت نقش میانجی در تاثیر سرمایه فکری و سرمایه روانشناختی در سازمان بر رفتارهای شهروندی سازمانی دارد (05/0>P). سرمایه فکری، سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی بر رفتارهای شهروندی سازمانی تاثیر دارد. همچنین مدیریت برداشت بر رفتارهای شهروندی سازمانی تاثیر دارد، ولی سرمایه اجتماعی بر مدیریت برداشت تاثیر نداشت، در نهایت نقش میانجی مدیریت برداشت در ارتباط بین سرمایه فکری و رفتارهای شهروندی سازمانی مورد تایید قرار نگرفت (05/0<P). واژه
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری هیجان مدار و درمان فراشناختی بر سلامت اجتماعی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: دیابت نوع دو به عنوان یکی از چالش برانگیزترین و پرخطرترین بیماری های مزمن شناخته شده است و همه گیری آن در جهان رو به افزایش است. بین اختلالات جسمی ناشی از بیماری و مفاهیم روانشناسی موجود در این حیطه، روابط تنگاتنگی وجود دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری هیجان مدار و درمان فراشناختی بر سلامت اجتماعی در بیماران مبتلا به دیابت نوع2 بود. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به دیابت نوع2 مراجعه کننده به کلینیک دیابت دکتر شرقی در شهر کرج در نیمسال اول 1401 بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 60 بیمار انتخاب شد و سپس به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سلامت اجتماعی (کی یز، 2004) بود. همچنین برای گروه آزمایش اول، درمان شناختی رفتاری هیجان مدار در 10 جلسه 90 دقیقه ای بر اساس پروتکل سووگ و همکاران (2006)، برای گروه آزمایش دوم، درمان فراشناختی در 10 جلسه 90 دقیقه ای بر اساس پروتکل رجبی و همکاران (1400) برگزار شد. جهت تحلیل داده های پژوهش نیز از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-25 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که نمره مولفه های سلامت اجتماعی در گروه شناختی رفتاری هیجان مدار افزایش معنادار داشت (001/0=P). همچنین نمره مولفه های سلامت اجتماعی در گروه فراشناختی افزایش معنادار داشت (001/0=P)، ولی تفاوت اثر دو شیوه درمانی بر مولفه های سلامت اجتماعی معنادار نبود (05/0<P). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی درمان شناختی رفتاری هیجان مدار و درمان فراشناختی در افراد مبتلا به دیابت نوع2، پیشنهاد می شود روانشناسان سلامت در مراکز درمانی از این شیوه های درمانی در جهت افزایش سلامت اجتماعی و مؤلفه های آن در بیماران مبت
ناکارآمدی های طرحواره در تعاملات زناشویی: یک پژوهش کیفی با روش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: طرحوارهها بر باورهای ارتباطی و الگوهای حل تعارضات زوجین تأثیرگذار هستند و از تقابل خلقوخو و محرکهای فرهنگی- اجتماعی و تربیتی شکل میگیرند. در نتیجه برای درک آنها نیاز به توجه به بافت فرهنگی و تجربه زیسته افراد است. با این حال، پژوهشهای محدودی به بررسی تأثیر این طرحوارهها در بستر فرهنگی ایران و چگونگی شکلگیری الگوهای تعاملی ناکارآمد پرداختهاند. هدف:هدف از این پژوهش شناسایی الگوهای تعاملی ناکارآمد و طرحواره محور زوجین بر اساس بافت جامعه ایرانی و ارائه الگوی مفهومی بود. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام شد. جامعه مورد مطالعه پژوهش شامل تمامی زوج درمانگران با رویکرد طرحواره محور شهر تهران بودندکه از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس انتخاب شدند. دادهها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 8 زوج درمانگر جمعآوری شد و در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شدند. برای ارزشیابی اعتبار یافتههای مصاحبهها از روش تأمل مشارکتکنندگان و مرور خبرگان غیرشرکتکننده استفاده شد. برای تحلیل دادهها از نرمافزار Maxqda نسخه 20 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از دو مقوله محوری و 14 مقوله اصلی بود که در قالب مدل پارادایمی شامل 2 مقوله محوری )ناامنی و نامتمایز یافتگی(، شرایط علی )سیستم خانواده، سبک فرزندپروری والدین، الگوگیری از والدین، سنتها وآموزههای ناکارآمد، توصیه به بیاعتمادی، تجربه طرد و تحقیرشدن(، شرایط زمینهای )فرهنگ(، شرایط میانجی )عوامل درون فردی، عوامل محیطی(، راهبردها )اجتناب، تسلیم، جبران افراطی( و پیامدها )تعامالت ناکارامد( سازمان یافت. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که برای درک بهتر و حل تعارضات روابط زناشویی توجه به بافت فرهنگی و تجارب زیسته افراد ضروری است. شناسایی و درک این الگوهای تعاملی ناکارآمد و طرحوارهمحور میتواند در طراحی برنامههای درمانی و مشاورهای مؤثرتر برای زوجین در جامعه ایرانی کمک کننده باشد
بررسی اثر بخشی آموزش مادران بر اساس مداخله مبتنی بر دلبستگی بر ابعاد چندگانه اضطراب کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (خرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۷
۲۴۹-۲۳۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال اضطراب جدایی از شایع ترین اختلال روانی در کودکی است که در صورت عدم درمان موجب اختلالات شدید در بزرگسالی خواهد شد. هدف: پژوهش حاضر باهدف اثربخشی آموزش مادران بر اساس مداخله مبتنی بر دلبستگی بر ابعاد چندگانه اضطراب کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال اضطراب جدایی مقطع ابتدایی آموزش و پرورش ناحیه یک شهر ساری در سال تحصیلی ۱۴۰۲- ۱۴۰۱ بودند. نمونه پژوهش 30 نفر از کودکان مبتلال به اختلال اضطراب جدایی بودند به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایشی وگواه گمارش شدند (هر گروه 15 نفر). پس از اجرای پیش آزمون، شرکت کنندگان گروه آزمایشی، مداخله مبتنی بر دلبستگی بر اساس پروتکل قنبری و همکاران (1392)، به مدت 8 جلسه دو ساعته به صورت گروهی دریافت کردند. سپس مرحله پس آزمون وبعد از سه ماه مرحله پیگیری انجام گردید. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه ابعاد چندگانه اضطراب مارچ و همکاران (1997) بود. جهت تجزیه وتحلیل دادها، از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکررآمیحته با استفاده از نرم افزار 26 Spss انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که آموزش مادران بر اساس مداخله مبتنی بر دلبستگی منجر به کاهش ابعاد چندگانه اضطراب کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شد (05/0 >P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که مداخله مبتنی بر دلبستگی بر ابعاد چندگانه اضطراب و مؤلفه های آن بر کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی در گروه آزمایش مؤثر بوده و می توان این مداخله را به کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی، روان شناسان و مشاوران کودک توصیه کرد.
جهانی سازی، تنوع صادراتی و آثار زیست محیطی در کشورهای حوزه خلیج فارس با رویکرد پانل فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای اقتصادی (رشد و توسعه پایدار) سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
113 - 138
حوزههای تخصصی:
دستیابی به توسعه پایدار در کنار جلوگیری از تخریب محیط زیست، همواره مسئله ای جدی برای سیاستگذاران بوده است. جهانی سازی و تنوع بخشی به صادرات، از مهم ترین عوامل مؤثر در این موضوع می باشند. در این مطالعه، به بررسی تأثیر متغیرهای جهانی سازی و تنوع صادراتی بر محیط زیست 7 کشور منتخب حوزه خلیج فارس با استفاده از داده های پانل طی دوره 2020-1995 با رویکرد پانل فضایی پرداخته می شود. نتایج نشان می دهد که جهانی سازی، باعث کاهش تخریب محیط زیست می شود، همچنین با توجه به اثر منفی تولید ناخالص داخلی و اثر مثبت مجذور تولید ناخالص داخلی، نتایج نشان می دهد که ارتباط بین انتشار CO2 و رشد اقتصادی به شکل U است. علاوه بر این، اثر تنوع صادراتی بر تخریب محیط زیست مثبت می باشد که خود بیانگر مبتنی بودن توسعه اقتصادی یک کشور بر تخصصی شدن و تنوع بخشی به محصولات و ساختار تجارت است. بااین حال، تنوع صادرات می تواند به طور مؤثر هدف توسعه اقتصادی را محقق کند و به طور غیرمستقیم، باعث انتشار کربن شود. ازاین رو، لازم است سیاست های محافظه کارانه و بدون آلودگی انرژی در کشورهای مورد بررسی دنبال شود. یافته های این مطالعه، می تواند در سیاست گذاری پیرامون ساختار کلی انرژی، انتشار کربن و روندهای جهانی شدن در کشورهای منتخب حوزه خلیج فارس، مد نظر باشد
نشانه ها و آهوی بی نشانی: نابرابرنهادگی و سرگشتگی نام ها و نشانه ها در دو ترجمه ی فارسی از نمایش نامه ی «سالومه» آسکِر وایلد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۶ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
177 - 211
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش روی، پژوهشی است کارسنجانه که از دیدگاهی نشانه شناختی و با هدف بررسی کاستی های ترجمه گرا، چیستی و چگونگی الگوی دست کاری های نشانه شناختی را در دو برگردان فارسی از نمایش نامه «سالومه»، نوشته آسکر وایلد، با ترجمه عبدالله کوثری (۱۳۸۵) و ابوالحسن تهامی (۸-۱۳۹۶) مورد بررسی قرار داده است. در این راستا، پرسش کانونی پیش نهاده در این پژوهش بررسیِ چیستی و چگونگیِ دست کاری های نشانه شناختی در دو ترجمه فارسی یادشده با نگاه ویژه به چیستی شناسی برخی نام های ویژه و واژگان کلیدی است. از این روی، روش شناسی به کاررفته در این پژوهش برپایه خوانشی کارسنجانه از دو ترجمه یادشده، خود بر بنیاد و در هم سنجی با بافت ویراست انگلیسی نمایش نامه «سالومه» انجام گرفته است. بر این بنیاد، نخستین و روشن ترین دست آورد پژوهشی در بررسی پیش روی، به گواهِ نمونه های درکاویده از دو ترجمه مورد بررسی، بر رویکرد دو مترجم به بومی سازی و برون گذاری نام های ویژه و نمادها و نشانه های واژگانی کلیدی و پیرو آن بیگانگی زدایی از بافت بُن کار در ترجمه پرتو افکنده است. یک یافته پژوهشی ارزنده دیگر این بررسی این نکته را برجسته می نماید که دست کاری های انجام گرفته در ساختار نشانه شناسی واژه ها و واژه شناسی نام های ویژه این کار ادبی نمایشی، افزون بر دگرشدگی بن مایه های نمایشی بافتاری کلیدی، گسستگی میان بافت ترجمه فارسی و فرابافت فرهنگی زبانی کار را در پی داشته است.
Measuring Student Identity Emotioncy Tension (SIET) and Its Applications in the EFL Contexts: Validating and Investigating the Psychometric Quality of SIETS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۶ مرداد و شهریور ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
147 - 178
حوزههای تخصصی:
The present study intends to extend the current ancillary understanding horizons of the developmental theory of individual-differences relationship-based (DIR) framework and emotioncy framework, to investigate aspects of emotioncy tensions that include identity-related attitudes, behaviors, and beliefs by providing "what-to-do" information when enacting identity tensions. Through validating the Student Identity Emotioncy Tension Scale (SIETS), the researchers suggested that social identities are also associated with specific emotional tensions by providing "what-to-feel" information during identity enactment. To do so, a total number of 300 students filled out the scale. In the validation process, statistical procedures were exerted to validate the scale. First, Exploratory Factor Analysis (EFA) was used to ascertain the underlying factors. Then, Principal Component Analysis (PCA) and Communalities were checked for the relevance of component variance. Cronbach’s coefficient was used to check the reliability of the 18 items. The results indicated that the scale can be best explained by a three-factor solution with an acceptable reliability. In the qualitative phase of cognitive interviews, students were interviewed to further examine the quality of the items. In the end, the findings were elucidated and implications for future research and practice were presented.
Fiscal Policy Uncertainty and Economic Activities in Iran’s Provinces(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The positive impacts of fiscal policy could be undermined when accompanied by uncertainty. We examined the effect of fiscal policy uncertainty on economic activities in the provinces of Iran. It includes production, investment, unemployment, and economic participation of the active workforce in these provinces, taking into account the effects of economic sanctions imposed on the economy. We employed two types of shocks: fiscal level shock (representing fiscal policy) and its volatility shock (as fiscal policy uncertainty), which derived from a specified fiscal reaction function. We estimated a Panel VAR model using provincial data from 2003 to 2020. The results of the impulse response function indicated that following the impulse in the fiscal policy uncertainty, the response shows an increase in the unemployment rate in the short run, a decrease in the capital investment, and an increase in the inflation rate in the short and medium terms. In the medium and long term, the response indicates a decrease in GDP growth and a reduction in the economic participation rate of the active workforce.
بررسی انتقادی چیستی و چرایی تربیت در «مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی جمهوری اسلامی ایران»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«مبانی نظری تحول بنیادین» به دلیل اهمیت و جایگاه بلندی که در تدوین سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و ازهمین رو به سبب نقش مؤثری که در سامان دادن و اصلاح نظام تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی ایران دارد، لازم است پیوسته مورد بررسی و نقد و بازخوانی قرار گیرد. این مقاله تعریف و اهداف تربیت را که در این سند تحت عنوان چیستی تربیت و چرایی تربیت مطرح شده اند، بررسی کرده و برخی کاستی های نیازمند بازخوانی و اصلاح را یادآور شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، نقد درونی و بیرونی است. مهم ترین کاستی ها در بخش چیستی تربیت عبارت اند از: ابهام و اشکال در روش شناسی؛ ابهام و تداخل در مفاهیم کلیدی؛ و ابهام در مفهوم هویت؛ و در بخش چرایی تربیت، مهم ترین کاستی ها عبارت اند از: انتخاب عنوان های نامناسب؛ ابهام در هدف غایی؛ روشن نبودن هدف کلی؛ ضابطه مند نبودن بیان اهداف واسطی؛ بیان نشدن مستندها و ادله اهداف واسطی؛ روشن نبودن رابطه اهداف میانی با هدف کلی؛ و عدم جامعیت اهداف میانی.
واکنش مردم گیلان در برابر قانون اتحاد لباس و کشف حجاب با تمرکز بر دوره پهلوی اول و اوایل پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
117 - 132
حوزههای تخصصی:
تغییر لباس و برداشتن حجاب از سر زنان ایرانی یکی از مهم ترین و چالش برانگیزترین اقدامات فرهنگی و اجتماعی در دوره پهلوی اول به شمار می رود که با هدف نوسازی جامعه ایرانی و تحقق الگوی توسعه غربی انجام گرفت. عدم تناسب قانون کشف حجاب با اقتضائات و ارزش های ملی و دینی جامعه ایرانی و تحمیل آن از سوی دولت به مردم، مخالفت های گسترده ای از گروه های مختلف اجتماعی را به دنبال داشت. مطالعه این بخش از تاریخ معاصر ایران تصویر روشنی از سیاست های فرهنگی دوره پهلوی و چگونگی مواجهه جامعه ایرانی با آن را ارائه می کند. در این پژوهش، با اتخاذ رویکرد توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد کشف حجاب در دوره پهلوی، چگونگی مواجهه مردم گیلان با قانون کشف حجاب بررسی می شود. یافته های این پژوهش ضمن رد نتایج پژوهش های قبلی مبنی بر عدم مقاومت چشمگیر مردم گیلان در برابر قانون کشف حجاب نشان می دهد زمینه و بستر لازم برای پذیرش کشف حجاب در گیلان همچون دیگر مناطق ایران فراهم نبوده و مردم گیلان در برابر این اقدام ناهمساز با فرهنگ و هویت جامعه ایرانی از خود مقاومت نشان داده اند. اگرچه این دست اقدامات و اصلاحات اجتماعی پهلوی مورد پذیرش بخشی از طبقات اجتماعی به ویژه روشنفکران و طبقات اشراف قرار گرفت؛ اما به دلیل شرایط فرهنگی و ساختارهای اجتماعی حاکم بر جامعه ایرانی، با مقاومت بخش قابل توجهی از مردم و علما روبرو شد و عملاً به شکست انجامید.
مسئله مندی غیررسمی بودگی در ایران؛ خشونت ساختاری در تولیدِ فضای پادزیستِ تهیدستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۶
4 - 23
حوزههای تخصصی:
روند به اصطلاح «توسعهٔ جهانی» در زمانهٔ هم روزگار، همانا تشدید شکاف اجتماعی و ماندگاری فقرگسترده به ویژه در جهانِ جنوب است. این شکاف در افزایش سکونتگاه های فرودستان شهری با جمعیتی بیش از یک میلیارد نفر و قطبی شدن ثروت نزد یک درصد ثروتمندان جهان بازتاب داشته است. در ایران نیز شاهد رشد چشمگیر باشندگانِ سکونتگاه های فرودست و چندین برابر شدن آن ها در پنجاه سال اخیر (حدود ۲۵ میلیون نفر در بافت های فرسوده و سکونتگاه های غیررسمی شهری) بوده ایم. رویارویی متداول با این مشکل ازسوی حکومت با فرادستی فرهنگی، برساخت اجتماعیِ منجر به سرکوب و حذف بوده است که با انگِ ننگ، انگلی بودن و جرم خیزی آن، زمینه سازی غیرقانونی بودن اسکان غیررسمی را فراهم کرده است؛ این درواقع خشونتی ساختاری است که زیست فضای برآمده از ارادهٔ خودبنیاد تهیدستان را مغشوش می کند. برنامه ریزان شهری با دانشی برخاسته از قدرت، و در سودای جهانی نوواره، با قواعد و طرح های شهرسازی به برون شدگی نیازمندترین شهروندان از فضای رسمی توسعهٔ شهر و خشونت ساختاری یاری می رسانند. ازاین رو، رهیافت مسئله مندی (پرابلماتیک)، بنیاد دانش کنونی را که خود تولید مسئله می کند به چالش می کشد و چاره جوئی ریشه نگرانه (رادیکال) برای پرداختن به علت برانگیزانندهٔ دیگر علت ها و معلول ها را برای برنامه ریزان سفارش می کند. در این نوشتار مسئله مندی غیررسمی بودگی فضائی در سطوح عام و خاص در ایران به بحث گذاشته می شود تا در پرتو این بینش، کنشِ دگرگونه ای برای رهائی هم میهن های تهیدستمان به بار نشیند. جانمایهٔ این بحث، کنارگذاشتن انگارهٔ توسعهٔ متداول در جهانِ شمال برای زدودن گسل های اجتماعی و باور به حق به شهر در جهانِ جنوب است و سپس، روی آوردن به انگارهٔ توسعه ای به گونه ای دیگر که دربرگیرندهٔ همگان و با تعادل اکولوژیک بر زمینهٔ ایران برای پایداری باشد. برای تحقق این برآیند، فرایندِ حکمروائی شایسته کلیدی است که از نتایج آن، رفع انحصارِ تولید فضا توسط فرادستان و پذیرش تولیدِ زیست فضای فرودستان به همراه توانمندسازی اجتماعات آن ها برای فرارویش به پایداری است.
Representation of the Iranian Family on Instagram: A Reception Analysis of Family Bloggers’ Pages
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۲, July ۲۰۲۵
465 - 486
حوزههای تخصصی:
Background: In the digital age, the expansion of social media platforms has profoundly impacted various aspects of life, including family relationships.Aim: This article addresses the complex dynamics of family communication, particularly focusing on Iranian families. In this article, we study the perceptions of users and followers of family blogger pages regarding the representations of family life on Instagram.Methodology: Through interviews with users, we seek to understand their understanding of concepts such as love, intimacy, home, and marital relationships. To study how followers perceive and interpret family-oriented pages on Persian Instagram, approximately 29 qualitative interviews were conducted with three groups of respondents. These groups included users, informants, and family psychologists and counselors (couple therapists).Findings: The concept of family display helps us understand what practices are defined as "family practices" from the perspective of users and followers of family pages on Instagram. On the other hand, Hall’s theoretical model helps us understand the category of readings that users’ interpretations and perceptions of the family representation on these pages fall into. The findings reveal the evolving nature of family relationships in the digital age, particularly concerning Iranian families. The findings show that the readings of users following these pages are generally hegemonic and can be divided into three main axes: family rituals, marital relationship, and feminine power, each of which has its own sub-themes. In addition, some interviewees mentioned contrasting and negotiating perceptions.Conclusions: The results indicate that readings are complex processes shaped by the cultural contexts and lived experiences of the readers, leading to a combination of interpretations rather than a wholesale acceptance or rejection of media representations. Additionally, followers with preferred readings expressed dual emotions ranging from idealization and beautiful aspirations to feelings of alienation and dissatisfaction with their relationships.
تأثیرات فضاهای بسته و نیمه باز انتقالی خانه های مسکونی بر آسایش حرارتی انسان در اقلیم گرم وخشک ایران (کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ شماره ۱۴۲
57 - 70
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در مناطق گرم وخشک مانند کرمان، طراحی معماری بومی با بهره گیری از استراتژی های غیرفعال اهمیت ویژه ای دارد؛ زیرا می تواند شرایط حرارتی مطلوب و آسایش بلندمدت ساکنان را در مقابل نوسانات دمایی فزاینده تضمین کند. ازاین رو، بررسی تأثیر فضاهای داخلی و نیمه باز در ساختمان های بومی کرمان از منظر محیط حرارتی و رفتارهای سازگاری حرارتی، اهمیت بالایی دارد. هدف پژوهش: تعیین و بررسی تأثیر جامع فضاهای داخلی و نیمه باز ساختمان های بومی کرمان بر محیط حرارتی، رفتارهای سازگاری حرارتی و پاسخ های حرارتی ساکنان در اقلیم گرم وخشک. روش پژوهش: در این تحقیق، با استفاده از روش های آماری پیشرفته، داده های یک مطالعه میدانی یک ساله جمع آوری و تحلیل شد. ارزیابی های انجام شده شامل اندازه گیری های محیطی در فضاهای داخلی و نیمه باز به همراه تعیین شاخص های آسایش حرارتی بر مبنای استانداردهای موجود است. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان می دهد، محیط های حرارتی فضاهای داخلی و نیمه باز به طور معناداری متفاوت هستند و در زمان های مختلف روز، شرایط متفاوتی از آسایش حرارتی را ارائه می کنند. همچنین، رفتارهای سازگاری حرارتی ساکنان به پیکربندی فضایی ساختمان ها وابسته است. ازجمله یافته های قابل توجه، اختلاف در شاخص های دمای خنثی، دمای قابل قبول (۸۰ درصد) و دمای ترجیحی است که به ترتیب در فصول انتقالی و تابستان به اندازه های 1/1 و 9/0 درجه سانتی گراد (دمای خنثی)، 2/2 و 7/2 درجه سانتی گراد (دمای قابل قبول) و 6/1 درجه سانتی گراد (دمای ترجیحی) مشاهده شده است. یافته ها تأیید می کنند، تنوع محیط های حرارتی موجود در ساختمان های بومی کرمان به طور معناداری بر رفتارهای سازگاری حرارتی و سطح آسایش ساکنان تأثیرگذار است. طراحی هوشمند فضاهای داخلی و نیمه باز با ایجاد شرایط حرارتی متفاوت، موجب تحریک سازگاری حرارتی و بهبود آسایش ساکنان می شود که این امر نقش حیاتی معماری بومی در سازگاری با اقلیم گرم وخشک را برجسته می سازد.
اعتباریابی نسخه فارسی سیاهه پنج تای بزرگ (نسخه 10 گویه ای) در بین دانشجویان و رابطه صفات شخصیت با بهزیستی روان شناختی و رفتار های پر خطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۴)
133 - 152
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، اعتباریابی نسخه فارسی سیاهه پنج تای بزرگ(نسخه 10 گویه ای) در بین دانشجویان و رابطه صفات شخصیت با بهزیستی روان شناختی و رفتار های پرخطر بود. روش: جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاههای شهرستان مشهد بود که از این جامعه به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، تعداد 681 شرکت کننده انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل سیاهه پنج تای بزرگ(BFI-10)، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف(RSPWB-18) و مقیاس کوتاه رفتارهای پرخطر جوانان(SYHBS-14) بود. یافته ها: نتایج نشان از ویژگی های روان سنجی مطلوب BFI-10 داشت. شاخصهای برازندگی، برازش مدل را تأیید کردند(همه شاخصها بالای 9/0 بودند). ضریب آلفای کرونباخ برای ابعاد برون گرایی، روان رنجوری، توافق پذیری، باوجدان بودن و گشودگی، به ترتیب: 71/0، 74/0، 81/0، 75/0 و 82/0 بود. نتیجه گیری: روایی همگرا و واگرا نیز با بهزیستی روان شناختی و رفتارهای پرخطر، مطلوب گزارش شد(روایی ملاک). به علاوه، میانگین باوجدان بودن در زنان بیشتر از مردان بود؛ اما در سایر صفات شخصیت، تفاوت معناداری نداشتند. همچنین تمامی صفات شخصیت(به جز روان رنجوری) با بهزیستی روان شناختی بیشتر و رفتارهای پرخطر کمتر همراه است. بنابر این، برنامه تقویت این صفات توسط متخصصان بهداشت روان و خانواده ها ضروری به نظر می رسد.
تحلیل رفتار اطلاع یابی پژوهشگران در حوزه هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
221 - 246
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی رفتار اطلاع یابی پژوهشگران حوزه هنر در فرایند جستجوی اطلاعات در محیط وب پرداخته است. روش پژوهش به روش نیمه تجربی است و با استفاده از روش های مشاهده، مصاحبه و تحلیل آماری انجام شده است. جامعه آماری شامل ۴۸ پژوهشگر حوزه هنر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق نرم افزار کمتازیا برای ضبط فرایند جستجو، مصاحبه های نیمه ساختاریافته برای بررسی راهبردهای شناختی و پرسش نامه استاندارد رفتار اطلاع یابی برای سنجش متغیرهای مرتبط گردآوری شد. دو وظیفه جستجوی آسان (یافتن مقاله لاتین درباره هنر ایران) و دشوار (یافتن فرصت شغلی مرتبط در خارج از کشور) به شرکت کنندگان اختصاص یافت و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون کای اسکوئر انجام شد. یافته ها نشان داد که در جستجوهای آسان، شرکت کنندگان عمدتاً از راهبردهای سریع تر و سطحی تری نظیر استفاده گسترده از موتور جستجوی گوگل (با فراوانی ۹۷۶) و تدوین عبارات جستجو به صورت عام به خاص بهره بردند. در مقابل، در جستجوهای دشوار، پژوهشگران به روش های تحلیلی و پیشرفته تری نظیر اصلاح مکرر عبارات جستجو، استفاده از عملگرهای بولی و مراجعه به پایگاه های اطلاعاتی تخصصی روی آوردند. بررسی داده های آماری نشان داد که مجموع راهبردهای اتخاذشده در وظیفه دوم در سبک آسان ۹۷۶ و در سبک دشوار ۹۵۹ بوده که درمجموع ۱۹۳۵ راهبرد را شامل نشان می دهد که سطح پیچیدگی وظایف جستجو تأثیر مستقیمی بر راهبردهای مورداستفاده پژوهشگران دارد. این امر ضرورت بهینه سازی سیستم های جستجوی اطلاعات را بر اساس نیازهای کاربران و سطح پیچیدگی جستجوهای آن ها برجسته می سازد.
الگوی عوامل مؤثر بر رعایت اخلاق پژوهش( به عنوان یکی از مؤلفه های دانشگاه اخلاق گرا)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف الگوی عوامل موثر بر رعایت اخلاق پژوهش به عنوان یکی از مولفه های دانشگاه اخلاق گرا با رویکرد سنتزپژوهشی انجام شد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی جامعه آماری این تحقیق، همه مطالعات داخلی و خارجی انجام شده در بین سالهای 1385 الی 1403 است. در این راستا 78 اسناد و مقالات مرتبط با موضوع موردنظر ارزیابی و درنهایت 22 پژوهش به صورت هدفمند انتخاب شد و با تحلیل محتوا و ترکیب ادبیات مربوط، درمجموع 60 کد محوری و 10 مقوله کلی طی فرایند ترکیب نظام مند متون شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت و اعتبار آن از طریق آزمون کاپای کوهن تأیید گردید. نتایج یافته ها نشان داد که عوامل فردی ( شخصیت اخلاقی پژوهشگر، صداقت پژوهشگر، باورهای دینی پژوهشگر وتامین مالی پژوهشگر) عوامل درون دانشگاهی(حمایت، سازوکار قانونی و عوامل اداری آموزشی) و عوامل برون دانشگاهی(فرهنگ سازی، حاکمیت ارزش ها و تدوین سیاست های تعاملی پژوهش) در ارتقای اخلاق پژوهش در دانشگاه اخلاق گرا تاثیر گذار است.
تطبيق نظرية عوالم النص في قصة ثلج آخر الليل لزكريا تامر نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۲
17 - 38
حوزههای تخصصی:
تُعدُّ نظریه عوالم النص، إحدی أدوات اللسانیات المعرفیه التی توفّر للقارئ القدره على دراسه مکونات وبنیه النص والخطاب بدقه، کما تُعد أداه مناسبه للتحلیل الأدبی الحدیث. تمکّن هذه النظریه القارئ من ایجاد إطار دقیق وعلمی للشرح المنهجی وللتفادی من الأوصاف الشخصیه الذوقیه والمتناثره. هذه النظریه عباره عن حدث لغوی، یتضمن مشارکین اثنین على الأقل، بالإضافه إلی تمثیلٍ یتضمن سیاقاً للجمع بین النص والسیاق. هذه الفکره هی إطار لتحلیل الأدب فی ثلاثه عوالم مختلفه ومترابطه. تطرح فی تلک العوالم، ثلاث مستویات: فالأول هو عالم الخطاب الذی یتناول المشارکین فی الخطاب والعوامل المؤثره فیه؛ والعالم الثانی هو عالم النص، یشتمل على عناصر بناء العالم، والتی تتضمن فی حد ذاتها مکونات الزمان، والمکان، والشخصیه، والأشیاء، ومقترحات توسیع الأدوار؛ والعالم الأخیر، تحت عنوان العوالم الفرعیه، یشمل العالم المرجعی، والعالم الموقفی، والعالم المعرفی. ونوقش البحث بالمنهج الوصفی التحلیلی، بالطریقه المعرفیه، ومن منظور فیرث بشأن نظریه عوالم النص، مبیناً هذه العوالم الثلاثه فی قصه ثلج آخر اللیل القصیره من مجموعه ربیع فی الرماد، للکاتب السوری، زکریا تامر، وتوصل إلى استنتاج، مفاده أنّه فی سیاق عالم الخطاب، تمّ تشکیل هذا العالم، بناءً على معتقدات، وقناعات، ومشاعر الشخصیات الأربعه فی القصه، وهم یوسف، وأبوه، وأخته، وأمه. والمستوی الثانی، هو عالم النص، تمّ إنشاؤه بناءً على عناصر بناء العالم ومفترحات توسیع الأدوار التی تکون فی الغالب بصیغه الماضی ولتوسیع الحبکه. والمستوی الأخیر، أی العوالم الفرعیه، فقد لوحظ أنّ ترداد العوالم الموقفیه للرغبه وعوالم الأهداف مرتفع، وقد تمّ استیعابها وتضمینها فی عالم النص الرئیس.
السلاسل المعجمية الدلالية للخطبة رقم 190 و210 من نهج البلاغة على أساس نظرية ساكسنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۲
39 - 56
حوزههای تخصصی:
علم الدلاله فرع من فروع علم اللغه، یهتم بدراسه المعنى من خلال العلامات اللغویه وغیر اللغویه. ومن أهمّ فروعها هو الدلاله الإحصائیه. ومن أهمّ وأحدث مجالاتها هی السلسله المعجمیه. وهی تشتمل على مجموعه من الکلمات فی علاقه تماسک معجمی بعضها مع البعض، وبدورها تساعد فی تحدید النصّ، وتمثیل موضوعه، ومحتواه. تهدف هذه الدراسه إلى محاسبه السلاسل المعجمیه المختلفه للخطبه رقم 190 و210 من نهج البلاغه، وفقاً لنظریه ساکسنا لحساب أهمیه السلاسل المعجمیه، وفائدتها حسب العلاقات الدلالیه بین المفردات؛ ومن ثمّ، ندرس کیفیه دلاله أهمّها على الغرض الأصلی من إیراد الخطبتین المختارتین من قبل الإمام علی (8)، وذلک خلال المنهج الوصفی التحلیلی، مستمدّین من المنهج الإحصائی. تدلّ نتائج البحث على أنّ هناک 65 سلسله معجمیه للخطبه رقم 190، وأن علاقه الترادف (40%)، والاشتمال (34%) هما أکثر استخداماً فیها؛ وأن هناک 34 سلسله معجمیه للخطبه رقم 210، وأن علاقه الترادف (35%)، والتضاد (35%)، والاشتمال (24%) هی أکثر استخداماً فی هذه الخطبه. مضافاً إلى ذلک، 4.6% من السلاسل المعجمیه للخطبه رقم 190، و5.9% من السلاسل المعجمیه للخطبه رقم 210 هی السلاسل المعجمیه القویه. واستخدام المفردات الدالّه على العلم والمعلّم فی الخطبه رقم 210، یتلاءم مع موضوع ذکر لها محمد دشتی، وهو علمی؛ لکن البیانات والمفردات التی لها أهمّ دور فی تحدید المضامین الأصلیه للخطبه رقم 190، والتی تدلّ على الخوف من عذاب اللّٰه، وکذلک شدّه نار جهنم، وکیفیه حرقها، إلى جانب جزاء الأعمال الصالحه فی الجنه، وقرب یوم القیامه، کلها تدلّ على أنّ موضوع الخطبه اعتقادی، أخلاقی، خلافاً لما ذکر دشتی فی کتابه، وقام بتحدید موضوع اعتقادی، أخلاقی، عسکری لها.
التعديلات المعجمية في ترجمة كتاب ادبيات فارسي از عصر جامي تا روزگار ما على أساس نظرية كاتفورد، الترجمة العربية لبسام ربابعة نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۲
129 - 148
حوزههای تخصصی:
شهدت الترجمه منذ بدایه التنظیر، اتجاهات مختلفه، تجلت من خلالها آراء المنظرین علی اختلاف المشارب والمدارس التی ینتمون إلیها. ولا یخفى على أحد أنه کان هناک جدال طویل حول الجوده، والصدق، والأمانه، والخیانه فی الترجمه، منذ القدم إلى غایه الخمسینیات، حیث تدرس الترجمه، کفرع من فروع علم اللغه. فلا یمکن إنکار أهمیه هذا العلم وفضله فی تطور دراسات الترجمه ونظریاتها. ومن الذین أسهموا فی تطور النظریات اللغویه للترجمه هو کاتفورد الذی رکز على إیجاد التکافؤ فی الترجمه بین اللغه المصدر واللغه الهدف، من خلال القیام ببعض التعدیلات فی الترجمه. فیحاول البحث هذا من خلال استخدام المنهج الوصفی التحلیلی، دراسه التعدیلات المعجمیه فی ترجمه بسام ربابعه العربیه لکتاب محمد رضا شفیعی کدکنی الموسوم بادبیات فارسی از عصر جامی تا روزگار ما، علی أساس نظریه کاتفورد. ومن أهم النتائج التی توصل إلیها المقال هی أن المترجم أجرى تعدیلات کثیره فی ترجمه المفردات، والترکیبات، والأمثال، واستخدم مرادفات قریبه من لغه القارئ العربی وثقافته عند مواجهه البنی المختلفه فی اللغتین الانطلاق والوصول. ولقد جاءت معظم هذه التغییرات لنقل المعنى الصحیح الذی قصده المؤلف الأصلی، الأمر الذی یدل علی استیعاب المترجم ومعرفته الجیده باللغه والثقافه الفارسیه، وفهمه بالفروق الدقیقه بین اللغتین. ومع ذلک، فی بعض الحالات، أنه لم یکن ناجحا فی العثور علی تکافؤ الکلمات والترکیبات والتعابیر، وفشلت تغییراته التی أجراها فی الترجمه، وأوصلت للقارئ العربی معنى لم یقصده المؤلف الفارسی، کما أن معظم أخطائه حدثت فی ترجمه الأشعار الفارسیه علی وجه الخصوص، وهذا من نتاج قرائته وفهمه الخاطئ لتحلیل بعض المفردات والترکیب.
بررسی مؤلفه شعر درمانی و کاهش ناامیدی در پنج گنج نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر به عنوان زبان حدیث نفس، زبان حال و نمایانگر حالات مختلف عاطفی انسان به شمار می رود. امروزه روان درمانگران سعی دارند، از شعر به عنوان مداخله گری در جهت بهبود، حل معضلات روحی و رفتاری انسان ها استفاده کنند. شعر شاعرانی مثل نظامی که احساس ها تخیّل ها و افکار متعالی اخلاقی و تعلیمی خود را با داستان های منظوم بیان کرده اند، انگیزه هایی نهفته است که می تواند به عنوان محرکی سودمند برای عبور از سختی ها و مقابله با ناامیدی باشد. به همین منظور پژوهش حاضر بر آن است تا با رو ش های توصیفی-تحلیلی، مبتنی بر مطالعات میان رشته ای؛ همچنین به صورت تجربی پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه گواه و آزمایش به بررسی چگونگی تأثیرگذاری مجموعه شعرهای پنج گنج نظامی بر مخاطب بپردازد تا از این طریق روان درمانگران را به استفاده علمی و اصولی از شعرهای نظامی به عنوان یکی از مداخله های درمانیترغیب کند و به این سؤال پاسخ دهد که نظامی چه راهکارهایی را برای مواجهه و کاهش ناامیدی پیشنهاد می دهد؟ نتیجه نشان می دهد در مواردی که فرد بخاطر ناملایمات زندگی ناامید شده و تحمّل واقعیات تلخ زندگی را ندارد، خواندن برخی از شعرهای نظامی می تواند همچون دارویی عمل کند