مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۲۱ تا ۲٬۵۴۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در پی خشکسالی های نیم قرن اخیر و با از بین رفتن بخش کشاورزی، اقتصاد نواحی روستایی سیستان رو به افول نهاد. متولیان امر در زمینه توسعه روستایی، شروع به تهیه طرح ها و برنامه های مختلف جهت بهبود شرایط رفاه مردم مبتنی بر اقتصاد پایدار در نواحی روستایی سیستان نمودند اما شواهد، نشان از ناپایداری در اقتصاد و معیشت مردم دارد؛ بنابراین تجدید نظر در ساختار طرح ها به ویژه اقتصاد روستایی این ناحیه به عنوان بازساخت ضروری می باشد چرا که بازساخت اقتصادی، علاوه بر احیای منابع معیشتی گذشته، تقویت همزمان ظرفیت های محلی را برای ایجاد منابع اقتصادی جدید مد نظر قرار می دهد. تحقیق به لحاظ ماهیت، کاربردی و روش آن کیفی مبتنی بر روش فراتحلیل است. نتایج نشان می دهد شاخص ترین طرح های رفاهی در ناحیه سیستان، مربوط به چاه نیمه ها و توزیع آب آشامیدنی لوله کشی توانسته است موجب ماندگاری جمعیت شود اما کاربری اقتصادی این طرح نسبت به شرب آن در درجه دوم اهیمت بوده و تنها حمایت اقتصادی آن در قسمت های تجاری و صنعتی خرد، کشاورزی محدود و دامداری ها مشهود بوده است. ایجاد بازارچه میلک، طرح های اشتغالزایی دولتی و همچنین غیر دولتی (مشارکتی) در طرح های خدماتی علی رغم اهداف پیش بینی شده آن جهت بهبود اقتصاد ناحیه، نتوانسته ثبات و پایداری در اشتغال نواحی روستای را به استناد داده های سازمان آمار ایران به ارمغان بیاورد. همچنین از انواع دیگر این طرح ها می توان به راه اندازی منطقه آزاد تجاری- صعنتی اشاره نمود که همچنان نتایج فعالیت های آن پس از مصوب شدن در سال 1400 محسوس نبوده است. از نظر زیرساختی؛ احداث نیم لوله ها، طرح آبرسانی به 46 هزار هکتار، طرح آب ژرف و تامین آب از دریای عمان به جهت پایداری در سیستان به ویژه نواحی روستایی آن یا به مرحله اجرا درآمده یا در حال اجرا می باشد. طرح نیم لوله بدون نتیجه رها شده و طرح آبرسانی به 46 هزار هکتار، بدون توجه به نوسان آب رودخانه هیرمند و عدم توجه به شرایط زیست محیطی آن، چالش های اساسی در این طرح را مطرح کرده است. طرح آب ژرف جدا از نقطه قوت آن در رفع بحران کم آبی، با سوالات زیادی در زمینه حجم و ذخیره ، کیفیت، هزینه های مراحل اکتشاف و استحصال روبرو می باشد و ادامه روند اجرای آن را با ابهام روبرو نموده است. در طرح تامین آب از دریای عمان که هم اکنون در حال اجرا می باشد می توان گفت، باعث افزایش امید در بین مردم ناحیه شده اما نمی توان صرفا با تامین آب آشامیدنی شرایط و فعالیت های اقتصادی را بهبود بخشید و مشکلات زیست محیطی (خشکی و طوفان های شن) را مرتفع نمود. علاوه بر این ها هزینه بالای انتقال و شیرین سازی، نوع مصرف آب (مصارف خانگی یا کشاورزی) را با چالش روبرو خواهد نمود. این نتایج حاکی از آن است که هنوز نظام برنامه ریزی ما بخشی و دارای رویکردی از بالا به پایین است. طرح ها به صورت مستقل و جدا از هم، اجرا و در نهایت با صرف هزینه های عظیم اقتصادی و اجتماعی به باد فراموشی سپرده می شوند. هر طرحی در سیستان معمولا راه حلی موقتی است چرا که پایه و اساس همه طرح ها، به نوعی نشان از نظام برنامه ریزی شتاب زده دارد و فاقد نظریه و رویکردی کامل و جامع می باشد. اسناد طرح ها هیچ اشاره ای به شبکه تولید، فعالیت های مکمل و ساخت زنجیره ارزش اقتصادی مبتنی بر برنامه آمایش سرزمین و نگاه جغرافیایی ندارد. علاوه بر آن، برنامه ریزی ها بدون توجه به رژیم آبی رودخانه و سیاست های کشور همسایه و صرفا با تکیه بر گذشته تاریخی به عنوان انبار غله صورت گرفته است. روند ادامه طرح ها هیچ الگوی پایداری در مسیر رشد و توسعه ناحیه را نشان نمی دهد؛ از این رو بازساخت اقتصادی میتنی بر واقعیت، محرک های توسعه درون زا و ایجاد زیر ساخت ها، لازم و ضروری می باشد.
پهنه بندی مخاطره ریزش سنگ در جاده خلخال به شاهرود با استفاده از الگوریتم پرسپترون چند لایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
1 - 26
حوزههای تخصصی:
ریزش سنگ یکی از پدیده هایی است که رخداد آن سبب ایجاد خسارات زیادی به ویژه در مناطق کوهستانی می شود؛ بنابراین ارزیابی نواحی مستعد رخداد ریزش سنگ در مناطق کوهستانی، امری ضروری است. هدف از این پژوهش، پهنه بندی مخاطره ریزش سنگ در جاده خلخال به شاهرود با استفاده از الگوریتم پرسپترون چند لایه است. برای شناسایی عوامل مهم در رخداد ریزش سنگ با توجه به مطالعات میدانی 8 عامل شناسایی شده که شامل ارتفاع، پوشش گیاهی، جهت شیب، فاصله از گسل، فاصله از جاده، زمین شناسی، کاربری اراضی و شیب است. تمامی لایه ها بعد از فرایند پیش پردازش ، وارد نرم افزار SPSS Modeler شده و مدل سازی با 9 نورون ورودی، 8 نورون میانه و 1 خروجی طراحی شده است. نتایج این پژوهش نشان داد در الگوریتم پرسپترون چند لایه، بیشترین ارزش وزنی را برای لایه زمین شناسی با مقدار 20/0 و برای لایه کاربری اراضی و فاصله از جاده به ترتیب مقدار 14/0 و 12/0 اختصاص داده است. به لحاظ پراکنش طبقات خطرپذیری، 98 درصد از طبقات خطرپذیری زیاد تا خیلی زیاد در بخش جنوبی منطقه گسترش دارد و بخش شمالی منطقه به لحاظ داشتن خطرپذیری در طبقه کم تا متوسط قرار گرفته است. همچنین در بخش اعتبار سنجی مدل، نتایج نشان داد که مقدار AUC در بخش آموزش عدد 9810/0 و در بخش تست شبکه عدد 9876/0 بوده است که این نیز نشان می دهد مدل در بخش آموزش و هم در بخش تست دارای اعتبار بالایی بوده و در رتبه عالی قرارگرفته است. درنهایت پیشنهاد می گردد در مطالعات آتی برای بررسی و ارزیابی ریزش سنگ و حرکات دامنه ای در این منطقه، از مدل های دیگر یادگیری ماشین استفاده شود.
اصول حاکم بر تفسیر قانون اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت و حقوق سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
167 - 182
حوزههای تخصصی:
تفسیر قانون اساسی در هر نظام حقوقی جهت پاسخ گویی به مسائل مطرح شده و ابهامات پیش آمده در اجرای قانون امری ضروری است؛ اما همه نظام های حقوقی و صاحب نظران این علم و نهادهای مفسر، از رویکرد تفسیری واحدی پیروی نکرده اند. در هر رویکرد تفسیری، ابزارهای تفسیری مفسر و نتیجه حاصل از تفسیر متفاوت خواهد بود؛ امری که درباره قانون اساسی از ارزش بی بدیلی برخوردار است. آیا در تفسیر قانون اساسی به عنوان ام القوانین و سند تأسیسی یک جامعه، مفسر کاملاً مبسوط الید است تا هرآن گونه که اراده می کند به تفسیر قانون اساسی بپردازد یا اینکه در این راه در چهارچوبی کاملاً مشخص قرار دارد که مفسر را یارای آن نیست که این اصول و چهارچوب ها را کنار بگذارد؟ تضمین حقوق افراد در قانون اساسی بر این است که مفسر در تفسیر قانون از اصولی خاص پیروی کند و در چهارچوبی مشخص اقدام کند.
پایش تأثیر فعالیت وسایل نقلیه آفرود بر میراث ژئومورفولوژیک (مورد مطالعه: راهرو کلوت های میراث هانی بیابان لوت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۹
418 - 397
حوزههای تخصصی:
فعالیت آفرود در محیط های مختلف، به ویژه مناطق خشک و محیط های بیابانی جهان به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است که می تواند، آثار منفی بر روی اکوسیستم و سطوح مختلف لند فرم های مناطق بیابانی داشته باشد. این مطالعه مبتنی بر شیوه کیفی، توصیفی-تحلیلی و کمی می باشد که به بررسی و پایش پاکوب شدن سطوح لند فرمی مناطق بیابانی پرداخته و تأکید آن بر ضرورت حفاظت از بیابان لوت به عنوان یک میراث طبیعی و فرهنگی منحصربه فرد در مقابل عوامل آنتروپوژنیک می باشد. این پژوهش در دو سطح انجام شده که در سطح اول اثرات آفرود در سال های مختلف موردبررسی و پایش قرار گرفت و در سطح دو، باد منطقه و ارتباط آن بر ماندگاری اثرات آفرود بر لند فرم های بیابانی تجزیه وتحلیل شد. این مطالعه در منطقه شمال غربی کلوت های شهداد تا رود شور در فاصله سه هزار متری از جاده شهداد-نهبندان صورت گرفت. ابتدا آثار آفرود در تصاویر ماهواره ای رقومی شده و سپس تراکم آثار آفرود در فواصل معینی به دست آمده و در دو طرف جاده نیز با یکدیگر مقایسه شد و طی سال های مختلف نیز این آثار رقومی شده موردبررسی و پایش قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شد تراکم اثرات آفرود روند افزایشی داشته و نشان می دهد در سال های اخیر آفرودسواری در بیابان لوت بیشتر موردتوجه گردشگران قرارگرفته است. در فاصله سه هزار متری از جاده تراکم اثرات آفرود حدود %14. و در فاصله دوهزارمتری %6. و در فاصله سه هزار متری %01. به دست آمده که نشان می دهد بین فاصله از جاده و تراکم آفرود ارتباط مستقیم وجود دارد.
ارزیابی مورفومتری دولین ها و ارتباط آنها با ویژگی های فیزیکو -شیمیایی خاک در تاقدیس نواکوه، استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱
25 - 1
حوزههای تخصصی:
دولین ها به عنوان لندفرم های کارستی نقش مهمی در تشکیل خاک دارند. در مطالعه حاضر، مورفومتری دولین ها و ارتباط آن ها با ویژگی های فیزیکو شیمیایی خاک در تاقدیس نواکوه در استان کرمانشاه مورد ارزیابی قرار گرفت. ویژگی های شیمیایی و فیزیکی 36 نمونه خاک کف دولین ها جمع آوری و در آزمایشگاه اندازه گیری گردید. همچنین ازDEM 13 سانتی متری حاصل از تصاویر پهپاد برای اندازه گیری پارامترهای مورفومتری دولین ها استفاده شد. آنالیزهای آماری همبستگی پیرسون و آزمون تی بر روی داده ها توسط نرم افزارSPSS صورت گرفت. نتایج نشان داد که دولین های بزرگ، دارای شیب و عمق و ضریب گردواری بیشتر، و همچنین دارای خاک های ماسه ای، میزان EC، pH، پتاسیم، فسفر، ظرفیت نگهداری آب و کربن آلی خاک بالاتری هستند. دولین های کم ارتفاع دارای مساحت، شیب، عمق، و گردواری بیشتر و دارای خاک های رسی، و میزان EC، pH، پتاسیم، ظرفیت نگهداری آب، کربن آلی و رطوبت اشباع بیشتری نسبت به دولین های مرتفع هستند. دولین های واقع در فرود محوری تاقدیس دارای مساحت، شیب، عمق، ضریب گردواری بیشتر و دارای خاک های رسی، و میزان EC، pH، پتاسیم، ظرفیت نگهداری آب، کربن آلی و رطوبت اشباع بالاتری نسبت به دولین های بخش مرکزی هستند. میانگین اغلب پارامترهای مورفومتری و ویژگی های فیزیکو شیمیایی خاک در دولین های پرشیب بیشتر از دولین های کم شیب است. در مجموع، تفاوت های مورفومتریکی و پدولوژیکی دولین ها نشان می دهد که تشکیل و تکامل آن ها در ارتفاعات پائین تر، فرود محوری و شیب های تند بیشتر است. به طور کلی، پوشش گیاهی، سطوح ارتفاعی، شیب و نوع بارش نقش مهمی در تفاوت های مورفومتریکی و خاک های تشکیل شده در دولین ها دارند.
تحلیل زیست پذیری بافت های فرسوده مسکونی شهری با تأکید بر پیشگیری از جرم و تأمین امنیت (مورد مطالعه: منطقه 12 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه فضاهای پیراشهری سال ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۳)
85 - 102
حوزههای تخصصی:
امنیت یکی از الزامات اساسی کیفیت زیست شهروندان محسوب می شود. منطقه 12شهر تهران ، به عنوان یکی از مناطق ورودی اصلی شهر در جنوب تهران با پذیرش انواع قومیت ها و مهاجرین، وجود معتادین، متکدیان، کارتن خواب ها،کودکان کار و... ، بستری مناسب برای ایجاد فضاهای ناامن و افزایش میزان جرم در این منطقه گردیده است. هدف این تحقیق تحلیل زیست پذیری بافت های فرسوده مسکونی منطقه 12 شهر تهران با تأکید بر پیشگیری از جرم و تأمین امنیت بوده است. مطالعه حاضر از نوع «کاربردی» و به روش «کمی-پیمایشی» بوده است. جامعه آماری این تحقیق ساکنان منطقه12شهر تهران بوده که حجم نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر برآورد گردید. ابزار گردآوری داده ها در این مطالعه پرسشنامه محقق ساخته بوده که به صورت در دسترس غیر تصادفی در بین حجم نمونه توزیع و جمع آوری گردیده، برای تعیین روایی پرسشنامه از سنجه KMO در قالب آزمون تحلیل عاملی استفاده که روایی آن به مقدار 83/0 و در سطح مطلوبی ارزیابی و برای تعیین پایایی پرسشنامه از آزمون ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. یافته های تحقیق بیانگر آن است که ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ و ﻧﮕﻬﺪاری ﻓﻀﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ تأثیر را ﺑﺮ وﺿﻌﯿﺖ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺮ ﺑﺎﻓﺖ ﻓﺮﺳﻮده منطقه 12 تهران داشته و ﺳﺎﯾﺮ شاخص ها ﺑﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ اﻣﻨﯿﺖ ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ، ﻗﻠﻤﺮوﮔﺮاﯾﯽ، ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻓﻀﺎ، ﻧﻈﺎرت ﻃﺒﯿﻌﯽ و ﺧﻂ دﯾﺪ، ﮐﻨﺘﺮل دﺳﺘﺮﺳﯽ وﺿﻌﯿﺖ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺮ اﻣﻨﯿﺖ ﺑﺎﻓﺖ ﻓﺮﺳﻮده منطقه 12 شهر تهران را ﺗﺒﯿﯿﻦ می نمایند.
مکانیابی فضاهای عمومی مناسب جهت شکل گیری هنر شهری، مورد مطالعه: محله جهانشهر کرج
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
299 - 320
حوزههای تخصصی:
هنر همواره با ورود به فضای شهری و سپس فضای عمومی بدنبال بستری مناسب برای تعامل با شهروندان، مخاطبان و ارتقای کیفیت حیات مدنی شهر بوده است. از این رو پژوهش حاضر بر آن است با شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار هنر-عمومی، ملاحظات و راهکارهای طراحی شهری در راستای ارتقاء کیفیت فضاهای شهری گام بردارد. در این راستا هدف اصلی این پژوهش شناسایی تبیین چگونگی اثرگذاری هنر عمومی بر کیفیت فضاهای شهری است.این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی–تحلیلی در محله جهانشهر کرج صورت گرفته است. با بررسی مطالعات نظری مولفه های فعالیت پذیری و تعاملات اجتماعی، هویت بصری، خوانایی، تصویرپذیری و آسایش ذهنی، دسترسی و نفوذپذیری و نهایتا حس مکان تدوین گردید. روش گرداوری داده ها پرسشنامه است. جامعه آماری پرسشنامه اول شامل متخصصین حوزه شهرسازی است که با استفاده از تکنیک گلوله برفی 30 نفر بعنوان حجم نمونه انتخاب شده است. جامعه آماری پرسشنامه دوم، ساکنان محله جهانشهر هستند که باتوجه به جمعیت محله (33000)، با استفاده از فرمول کوکران 380 نفر بعنوان حجم نمونه انتخاب شد. بمنظور تحلیل پرسشنامه متخصصین از تکنیک فرایند تحلیل شبکه ای (ANP)بهره گرفته شد و بمنظور تحلیل پاسخ شهروندان از تحلیل رگرسیون خطی چند متغیره در نرم افزار آموس استفاده شده است. یافته ها نشان میدهد به ترتیب متغیرهای فعالیت پذیری و تعاملات اجتماعی (69/.)، تصویرپذیری و آسایش ذهنی (64/.) با بیشترین بار عاملی موثرترین عوامل بر میزان کیفیت فضا تلقی شده اند. باغ فاتح نیز بعنوان بهترین مکان بلحاظ کیفیت فضای شهری با استفاده از فرایند تحلیل شبکه ای انتخاب شده است.
تعیین مناطق بحرانی تغییر کاربری اراضی از روشهای سنجش از دور و تصاویر ماهواره ای، مطالعه موردی: شهر بندر عباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۳
43 - 66
حوزههای تخصصی:
در طول زمان، الگوهای پوشش زمین و کاربری اراضی شهرها و روستاها دستخوش تغییر و دگرگونی های اساسی میشوند و عوامل انسانی و طبیعی باعث این تغییر و تحولات بدین ترتیب تحقیق حاضر با هدف شناسایی نقاط بحرانی تغییرات کاربری اراضی شهر بندرعباس با استفاده از روشهای آشکارسازی تغییرات اراضی شهری از قبیل روشهای تفریق تصاویر، تقسیم تصاویر (شاخص NDVI )آنالیز مؤلفه های اصلی و طبقه بندی حداکثر شباهت (MLC) بر روی تصاویر TM سال 1990 و OLI سال 2020 شهر بندرعباس انجام شده است. نقشه های کاربری اراضی در پنج طبقه صخره، اراضی بایر، مناطق مسکونی، پوشش گیاهی شهری و اراضی مرطوب تولید شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که کاربری اراضی بایر در سال 2020 نسبت به سال 1990 کمتر شده و بیشترین تغییر این نوع کاربری به مناطق مسکونی در قسمتهای شمالی و شمال شرقی شهر بندرعباس می باشد. همچنین، قسمتهایی از اراضی بایر به فضاهای سبز تبدیل شده است به طوری که فضای سبز از 9/2 کیلومتر مربع در سال 1990 به 11/22 کیلومتر مربع در سال 2020 تغییر یافته است. بنابراین، تغییر کاربری مربوط به اراضی بایر به صورت منفی و در رابطه با فضای سبز به صورت مثبت بوده است. در بخش اراضی مرطوب، در بندر شهید باهنر تغییراتی در قسمت غربی اسکله به وجود آمده است. همچنین، نقشه پهنه های ناپایدار و بحرانی شهر بندرعباس براساس مدل FANP را نشان می دهد که براساس آن، تنها4/5 کیلومترمربع از محدوده موردمطالعه مناسب بوده و در مقابل 8/191 کیلومترمربع وضعیت نامناسب داشته است.پوشش اراضی شامل انواع بهره برداری از زمین به منظور رفع نیازهای گوناگون انسان است.
بررسی تکامل گردشگری روستایی: مرور نظام مند و شناسایی روندهای کنونی و آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
37 - 50
حوزههای تخصصی:
گردشگری روستایی به عنوان یکی از مردمی ترین اشکال گردشگری، آثار و مزایای فراوانی در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی داشته و موجب حفظ جمعیت محلی در روستاها و کمک به توسعه پایدار روستایی می شود. توسعه سریع گردشگری روستایی محرک پژوهش های بسیاری در این حوزه بوده است، در نتیجه هدف پژوهش حاضر بررسی تحول مفهومی گردشگری روستایی و بررسی جریان های پژوهشی آن در این سال ها با استفاده از تکنیک های کتاب سنجی و مصورسازی است. بدین منظور، 2407 مقاله از پایگاه وب آوساینس (Web of science) بازیابی و توسط نرم افزار وی اواس ویوئر (VOS Viewer) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها سیر صعودی انتشار و استناددهی به مقالات این حوزه را نشان می دهد که رکورد 352 مقاله در سال 2022 و 7934 استناد در 2023 را داشته است. همچنین برترین پژوهشگران، مجلات، کشورها و دانشگاه های این حوزه ازلحاظ تعداد استنادهای صورت گرفته به آن ها مشخص شده و تحلیل هم تألیفی کشورها، همکاری های جهانی صورت گرفته در پژوهش های این حوزه را به تصویر کشیده است. تحلیل هم آیندی واژگان نیز کلماتی از جمله گردشگری روستایی، توسعه پایدار، توسعه روستایی را پرتکرارترین واژگان این حوزه معرفی کرد. این تحلیل همچنین بر اساس سیر زمانی، روند تغییرات این حوزه را آشکار نمود که بر این اساس در ابتدا تمرکز پژوهش ها بر فرهنگ، مشارکت جامعه محلی و کیفیت خدمات بوده است. با اهمیت یافتن مفهوم گردشگری پایدار، موضوعاتی مانند محیط زیست بوم، اکوتوریسم، تاب آوری و سپس نوآوری، هم آفرینی ارزش، تجربه گردشگر، اقتصاد چرخشی موردتوجه قرارگرفته و اخیراً نیز تأثیر تکنولوژی مانند گردشگری هوشمند در تحقیقات این حوزه نفوذ داشته است.
نمایشگاه یا گرداب: تصویر جامعه مدرن در اندیشه های نوربرت الیاس و میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
543 - 562
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این مقاله کنکاشی است در رابطه با برخی از شباهت ها و تفاوت هایی که در مباحث دو تن از بزرگ ترین نظریه پردازان اجتماعی قرن بیستم یعنی میشل فوکو و نوربرت الیاس، در مورد جامعه مدرن و تغییرات حادث در آن وجود دارد. روش و داده ها: روش این پژوهش تحلیلی و از نوع اسنادی است که به بررسی آثار این دو متفکر و همچنین کتاب ها و مقالات نویسندگان دیگری که در مورد آنان نگاشته شده، پرداخته است. یافته ها: هسته مرکزی استدلال هر دو برای توصیف جامعه معاصر و تغییرات حادث در آن بر قسمتی از تبارشناسی اخلاق نیچه استوار است که جامعه دارای قدرت بیشتر را جامعه ای با خشونت فیزیکی کمتر و مدارای بیشتر می داند. برای فوکو مهم این است که سوژه خود را از این زندان نمایشگاهی و انقیاد گفتمان ها نجات دهد؛ وی به تبعیت از نیچه به رها کردن سوابق و رانه ها و فرو غلتیدن در مستی این لذت ها می اندیشد. اما در مقابل الیاس زنده ماندن سوژه را در جامعه مدرن همانند زنده ماندن ماهیگیر در گرداب، منوط به این می داند که سوژه غرایز و خشم خود را کنترل نماید. بحث و نتیجه گیری: الیاس سعی در بلع و هضم جهان و فوکو سعی در تف کردن آن دارد. هر دو رهیافتی آرشیوی دارند. فوکو قدرت و دانش و گفتمان را می جوید و الیاس تمدن را. الیاس به وجود یک علم بی طرف و عاری از ارزش اعتقاد دارد، فوکو به جای مفهوم ایدئولوژی، مفهوم گفتمان را اتخاذ می کند. هر دو تصویری از ریشه های شرم مدرن ارائه می دهند، الیاس با شرح خدمات و نتایج شرم، نقش مثبتی برای شرم قائل است اما فوکو دید منفی نسبت به شرم دارد. پیام اصلی: هرچند موضوعات جامعه مدرن، سوژه، قدرت، دانش، علم و ایدئولوژی، تاریخی نگری، شرم، دغدغه ذهنی هردو اندیشمند بوده است و همپوشانی هایی در نگرش شان وجود داشته است اما هر یک از دیدگاه خاص خود به این موضوعات نگریسته اند.
تحلیل و امکان سنجی عناصر قومی و بومی در تدوین الگوهای لباس و پوشش مناسب دانش آموزان دوره ی ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
در بسیاری از محیط ها، خصوصاً محیط های آموزشی و مدارس، توجه به آراستگی های ظاهری و نحوه ی پوشش از عوامل مهم در نشاط آفرینی به شمار می آید. با دقت در پوشاک دانش آموزان در مناطق مختلف ایران با توجه به تنوع قومی می توان رد پای فرهنگ بومی هر منطقه را در نوع نقش پذیری الگو و رنگ پوشاک دانش آموزان مشاهده کرد؛ براین اساس در این پژوهش، تأثیر عناصر قومی و بومی در شکل ظاهری پوشاک دانش آموزان از نظر الگو و رنگ پذیری منطقه ای مورد بررسی قرار گرفته و برای این منظور از محتوای تحلیل مضمون استفاده شده است. روش پژوهش، در بخش اول، تحلیل مضمون است که با مصاحبه از 23 نفر انجام شد و، در بخش دوم، از نوع کمّی است. جامعه ی آماری، در بخش دوم، شامل کلیه ی معلمان و مدیران مقطع ابتدایی شهر بجنورد به تعداد 260 نفر است که از این تعداد 167 نفر به عنوان حجم نمونه و به روش غیراحتمالی در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده، پرسش نامه ی محقق ساخته ی 36 سؤالی است. بعد از تأیید روایی محتوایی پرسش نامه توسط خبرگان، سنجش اعتبار پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مقدار 86/0 محاسبه شد. جهت تحلیل سؤالات از نرم افزارSPSS24 استفاده گردید. نتایج در بخش تحلیل مضمون نشان دهنده ی هفت مؤلفه ی اصلی شامل مؤلفه های آداب و رسوم قومی و محلی، میراث فرهنگی، آموزش و تبلیغ ، نحوه ی پوشش مردمی، رقابت و طراحی مد، برنامه های تشویقی و قوانین و مقررات بود و نتایج در بخش کمّی نشان داد که از بین مؤلفه های شناسایی شده، آداب و رسوم قومی و محلی، میراث فرهنگی، آموزش و تبلیغ و قوانین و مقررات در تدوین استانداردها و الگوهای لباس و پوشش مناسب دانش آموزان دوره ی ابتدایی بیشترین تأثیرگذاری را دارا هستند.
تحلیل جامعه شناختی روند تحولات ساختاری خانوادیه ایرانی در پنج دهه گذشته (1395-1345) و پیش بینی روند تحولات آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهدف این مقاله تحلیل جامعه شناختی تغییرات خانواده در ایران در پنج دهیه گذشته (1395-1345) و پیش بینی روند تحولات آن در آینده است. چارچوب نظری مقاله بر نظریه های جامعه شناسی خانواده استوار و بر پاسخ به چند سؤال اساسی، ساختار خانوادیه ایرانی در پنج دهیه گذشته از چه ابعادی تحول یافته اند؟؛ تحولات ساختار خانواده در ایران را چگونه می توان تبیین کرد؟ و ساختارهای خانوادیه ایرانی چه تغییراتی در آینده خواهند کرد؟ متمرکز است. روش تحقیق در مطالعیه حاضر ترکیبی از روش اسنادی، روندپژوهی یا رویکرد طولی (شبه پانلی) و تحلیل ثانوییه داده های مختلف است. برای بخش های مقدمه، چارچوب نظری و بخشی از یافته های تحقیق از منابع کتابخانه ای استفاده شده است. روند پژوهی مبتنی بر تحلیل ثانوییه داده های سرشماری های عمومی نفوس و مسکن ایران در سال های 1395-1345، آمارهای مرکز آمار ایران، سازمان ثبت و احوال، صندوق جمعیت سازمان ملل متحد و سایر مراکز علمی و تحقیقاتی معتبر است. پیش بینی تحولات آیندیه خانواده با استفاده از روش های تکنیکی پیش بینی و آینده پژوهی سازمان های ملی و بین المللی معتبر داخلی و خارجی انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که تحولات بسیار مهمی در ابعاد مختلف خانواده رخ داده است؛ ازجمله: «کاهش نرخ فرزندآوری»، «کاهش خانوادیه گسترده»، «افزایش در سهم سایر انواع خانواده»، «افزایش سن ازدواج»، «کاهش میزان ازدواج» و «افزایش میزان طلاق». دلایل این تغییرات به روندهای توسعیه ایران در ابعاد شهرنشینی، رشد سواد ازجمله سواد و اشتغال زنان در 50 سال گذشته برمی گردند. پیش بینی ها نشان می دهد در آینده در ایران خانوادیه گسترده کماکان کاهش می یابد، انواع خانواده های جدید تقویت می شوند؛ اما شکل غالب خانواده، «خانوادیه هسته ای» با فرزند یا بدون فرزند خواهد بود، جمعیت ایران سالمندتر می شود، نرخ باروری کماکان پایین تر از سطح جایگزینی باقی خواهد ماند، سن ازدواج افزایش خواهد یافت و میزان ازدواج کمتر و میزان طلاق بیشتر خواهد شد.
مطالعه کیفی تجارب زیسته مادران از تأثیر دایه گری دیجیتال بر خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث در مورد دایه گری دیجیتال در ادبیات والدگری رسانه ای در مراحل اولیه خود به سر می برد. مطالعه تجارب زیسته می تواند نقش موثری در شناخت و توسعه ادبیات در این زمینه ایفا نماید. این پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسانه، تجارب زیسته 10نفر از مادران مشارکت کننده را با هدف کشف و توصیف دایه گری دیجیتال، مورد بررسی قرار داده است. تحقیق جهت گردآوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختارمند و با روش نمونه گیری هدفمند بهره برده است. فرایند تحلیل در سه سطح کلان انجام شد. در سطح سوم تحلیل، حاصل یکسان سازی افق های فکری، تعداد 5 افق مربوط به دایه گری دیجیتال، 4 افق مربوط به استفاده از انواع صفحه نمایش و 11 افق مربوط به استراتژی ها و راهکارها بود. در سطح دوم، توصیفات منسجم روایات به تفکیک دایه گری دیجیتال، ابزارهای رسانه ای، استراتژی ها و راهکارها شکل گرفت و در سطح اول و در بالاترین سطح انتزاعی یا همان تحلیل، ادغام ساختاری توصیف های منسجم انجام شد. براساس یافته های این پژوهش، حضور و شیوع استفاده از ابزارهای رسانه ای در نگهداری از کودکان باعث ظهور فرهنگ "دایه گری دیجیتال" شده است. این امر نیاز به بازتعریف روابط و مناسبات اجتماعی والد-کودک، تعهدات اجتماعی والدین در قبال کودکان است. یافته های نهایی ارائه شده از تجربه زیسته مادران، شامل چهار کاربرد عمده مادران از رسانه ها برای فرزندانشان شامل صفحه نمایش به عنوان: پس زمینه، پرستار کودک، پستانک دیجیتال و مجموعه ابزار مراقبت از کودک مورد استفاده قرار می گیرد.
بررسی تاثیر شبکه های اجتماعی بر تعارضات تربیتی دانش آموزان (با تاکید بر شبکه اجتماعی تلگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
148 - 157
حوزههای تخصصی:
هدف: رفتار والدین درباره نحوه و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی فرزندان خود بر تعارضات تربیتی تاثیر می گذارد. هدف این مطالعه، بررسی تاثیر شبکه های اجتماعی بر تعارضات تربیتی دانش آموزان با تاکید بر شبکه اجتماعی تلگرام بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این مطالعه همه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران بودند که نمونه ای به حجم 391 نفر از میان آنها به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای محقق ساخته شامل فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه شبکه های اجتماعی و تعارضات تربیتی استفاده شد که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از روش های ضرایب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی در نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد. یافته ها: نتایج ضرایب همبستگی پیرسون نشان داد که بین استفاده از شبکه های اجتماعی و هر چهار مولفه آن شامل روش های حضور در شبکه اجتماعی تلگرام، هدف حضور در شبکه اجتماعی تلگرام، محدودکردن استفاده از تلگرام توسط والدین و مدت استفاده از تلگرام با تعارضات تربیتی دانش آموزان همبستگی مثبت و معنی دار وجود داشت (001/0P<). همچنین، نتایج تحلیل واریانس نشان داد که روش های حضور در شبکه اجتماعی تلگرام، هدف حضور در شبکه اجتماعی تلگرام و مدت استفاده از تلگرام بر تعارضات تربیتی دانش آموزان تاثیر ندارند (05/0P>)، اما محدودکردن استفاده از تلگرام توسط والدین بر تعارضات تربیتی دانش آموزان تاثیر دارد (05/0P<). علاوه بر آن، نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که گروه های عدم محدودکردن استفاده از تلگرام توسط والدین، استفاده با نظارت والدین و استفاده فقط برای درس نسبت به گروه استفاده فقط برای ارتباط همکلاسی ها تعارضات تربیتی کمتری را تجربه کردند (05/0P<). نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، استفاده از شبکه های اجتماعی مانند تلگرام بر تعارضات تربیتی دانش آموزان تاثیر می گذارد. بنابراین، برنامه ریزی برای کاهش تعارضات تربیتی دانش آموزان از طریق مدیریت استفاده از شبکه های اجتماعی ضروری است
علل و عوامل مؤثر در جابه جایی ساکنین اولیه مجتمع های مسکونی مهر در شهرهای اردبیل و قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۸۵
93 - 106
حوزههای تخصصی:
یکی از سیاست های اتخاذشده در سطح ملی برای تأمین مسکن اقشار کم درآمد، مسکن مهر بود. این مقاله تلاش دارد تا ضمن بررسی ویژگی های اجتماعی و اقتصادی ساکنین اولیه و کنونی مجتمع های مسکونی مهر در دو شهر اردبیل و قم، نسبت به شناسایی علل و عواملی که باعث جابه جایی ساکنین اولیه مسکن مهر در این دو شهر شده اند نیز اقدام کند.
دستیابی به اهداف مطالعه، با انتخاب تعداد 378 خانوار نمونه از مجتمع های مسکونی مهر در دو شهر اردبیل و قم انتخاب شده و تکمیل پرسش نامه ها توسط خانوارهای ساکن در این مجتمع ها و نیز انجام مصاحبه های عمیق با 14 نفر از متخصصین و کارشناسان مرتبط با پروژه های مسکن مهر صورت گرفته است.
نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان می دهد که اکثر خانوارهای اولیه مسکن مهر به اقشار کم درآمد جامعه تعلق داشته اند، اما این خانوارها به دلایل متعددی ازجمله ارزش افزوده ایجادشده، افزایش قیمت مسکن، عوامل مختلف (سیاسی، اقتصادی و تغییر دولت)، عدم امکان بازپرداخت اقساط وام مسکن دریافتی، نبود زیرساخت ها در بعضی از پروژه های مسکن مهر، و طولانی شدن مدت زمان اتمام پروژه، مجبور به واگذاری مسکن مهر خود شده اند و آن را به خانوارهای با درآمد بیشتر (دهک 6 در شهر اردبیل و دهک 7 در شهر قم) واگذار کرده اند. همچنین، ساکنین کنونی مسکن مهر از فرایند دریافت وام، میزان وام و مبلغ اقساط وام مسکن مهر اظهار رضایتمندی می کنند.
می توان چنین نتیجه گرفت که اکثر خانوارهای کنونی ساکن در پروژه های مسکن مهر شهرهای اردبیل و قم جزء اقشار کم درآمد محسوب نمی شوند.
Effect of Entrepreneurial Orientation on Entrepreneurial Intention Among Final Year Female Undergraduates in Nigerian Federal Universities(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the multifaceted landscape of entrepreneurship, this research delves into the intricate relationship between entrepreneurial orientation and entrepreneurial intention, focusing specifically on the final-year female undergraduates in Nigerian federal universities. Grounded in the Human Capital Theory (HCT), this study uncovers profound insights into the multifaceted relationships between various entrepreneurial traits and their influence on entrepreneurial intentions. The findings reveal a nuanced relationship between traits such as autonomy, competitive aggressiveness, risk-taking, self-esteem, and the sense of inclusion with entrepreneurial intentions. Autonomy and competitive aggressiveness emerge as significant influencers, while risk-taking displays a non-significant association. Self-esteem holds profound implications, while the sense of inclusion exerts a more subdued impact on entrepreneurial intentions. Theoretical implications challenge and expand existing frameworks, notably HCT. While HCT posits that investments in education and training foster entrepreneurial traits, this study suggests a more intricate relationship. The non-significant association of certain traits, despite their emphasis in HCT, underscores the need for a nuanced understanding, possibly integrating other theoretical frameworks. From a practical standpoint, these findings guide policymakers and educators in designing targeted interventions. Specialized training programs, workshops, and courses emphasizing autonomy, competitive aggressiveness, and self-esteem can be developed. Integrating competitive elements, like business plan competitions, can nurture students' competitive drive. Policy recommendations include tailored entrepreneurial education, fostering inclusive environments, promoting a risk-taking culture, supporting longitudinal studies, and enhancing collaboration between educational institutions and industry.
به سوی یادگیری حرفه ای هنرآموزان در هنرستانهای فنی و حرفه ای: طراحی مدلی بر اساس پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۵۷
7 - 28
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های یادگیری حرفه ای هنرآموزان هنرستانهای فنی و حرفه ای و ارائه الگوی مفهومی بر اساس رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفته است. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش همه افرادی بودند که در زمینه یادگیری حرفه ای در نظام آموزشی و مدلهای آن سوابق پژوهشی، مطالعاتی و اجرایی داشتند. از میان آنها 17 نفر در چهار گروه از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای تحلیل اطلاعات به دست آمده از مصاحبه ها، روش تحلیل محتوای کیفی و کدگذاری باز و محوری استفاده شده است. نتایج به دست آمده از مصاحبه ها نشان داد که یادگیری حرفه ای هنرآموزان شامل 37 مؤلفه و 5 بُعد «ارتباط و تعاملات حرفه ای»، «مدیریت و تسهیم دانش»، «یادگیری فردی و گروهی»، «رهبری حمایتی و مشارکتی» و «خودیادگیرندگی» است که به عنوان الگوی مفهومی یادگیری حرفه ای و مبتنی بر محیط کار هنرآموزان برای توانمندسازی آنها ارائه شده است. همچنین نتایج اعتبارسنجی ابعاد و مؤلفه ها نشان دادند که بالاترین میزان توافق شرکت کنندگان در بعد رهبری حمایتی و مشارکتی 0/882 و پایین ترین میزان توافق در بعد مدیریت و تسهیم دانش 0/715 است. اعتبارسنجی مدل به صورت کلی با 0/813 حاکی از توافق بالای شرکت کنندگان است. در پایان پیشنهادهایی اجرایی و پژوهشی نیز ارائه شده است.
EFL Learners’ Training on IELTS Writing Skills and Their Possible Self Construction(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
There is research paucity concerning EFL learners’ self-formation, taking the role of IELTS writing skills into account. With a view to this, the present study aimed to see what a model of possible self-construction before and after training on IELTS writing skills emerges and what the psychometric properties of the emerged model are. To this end, a grounded theory approach was used. Of the IELTS candidates taking part in five IELTS preparation centers in Kerman, 90 (55 males and 35 females) candidates were selected as the participants of the present study through cluster sampling. A semi-structured interview was used to identify the possible selfof the participants. Coding procedures (i.e., open, axial, and selective coding) and Structural Equation Modeling (SEM) were used to analyze the data. According to the results, a model of possible selfconstruction before and after training on IELTS writing skills emerged wherein before training on IELTS writing skills, feared possible selfwere more dominant than expected and responsible possible selves. Furthermore, after training on IELTS writing skills, expected and responsible possible selfwere constructed more dominantly than feared possible selves. Implications of the results for EFL curriculum planners, teachers, and learners have been discussed.
Iranian EFL Academics’ and PhD Candidates’ Perceptions toward the Infusion of Critical Thinking into EFL Curriculum(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Critical thinking (CT) abilities have failed to receive the necessary consideration in applied linguistics. Thus, this study was intended to explore English as a Foreign Language (EFL) academics and Doctor of Philosophy (PhD) candidates’ perceptions of embedding CT into the EFL curricula in Iran. Moreover, it aimed to identify the primary obstacles teachers may have while employing CT skills, and suggest some necessary strategies to strengthen students' CT abilities. To do so, a total of 50 male and female EFL academics as well as 50 male and female PhD candidates specializing in Applied Linguistics, Linguistics and Literature, as well as Translation at different universities in Iran participated in this study. The present investigation employed a mixed-methods design. To this end, an adapted version of Stapleton's (2011) CT questionnaire was used. Moreover, semi-structured interviews were undertaken with a cohort of 5 EFL academics and 5 PhD candidates. The outcomes underscore the need for educational policymakers and curriculum developers to recognize the significance of CT in language learning and to infuse more systematic and explicit approaches to teaching CT in Iranian EFL context. The pedagogical implications of the study were accordingly discussed.
الگوی فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در تحقق جهاد تبیین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
43 - 73
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: جهاد تبیین از موضوعات مهم موردتوجه مقام رهبری است. آگاهی از شرایط، علل و عوامل اثرگذار توسط فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک نیروی مردمی و انتظامی در تحقق جهاد تبیین زمینهساز و یاریگر جامعه مطلوب و تداوم انقلاب است. هدف این پژوهش، ارائه الگوی پارادایمی نقش فرماندهی کل نیروی انتظامی (فراجا) در تحقق جهاد تبیین بود.روش: روش پژوهش براساس هدف کاربردی و با توجه به شیوه جمعآوری اطلاعات و تجزیهوتحلیل آنها کیفی و با استراتژی نظریه دادهبنیاد انجام شده است. مشارکتکنندگان پژوهش 32 نفر از فرماندهان انتظامی استان کرمانشاه بودند که از طریق نمونهگیری نظری و هدفمند انتخاب شدند و گردآوری اطلاعات از طریق مصاحبههای عمیق نیمهساختاریافته انجام و سپس طی سه فرایند کدگذاری باز، محوری و گزینشی، مفهومپردازی و تجزیهوتحلیل شد. یافتهها: الگوی نقش فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در تحقق جهاد تبیین بیانگر مقولههای شرایط علّی (شفافیت و روشنگری، اصلاح قوانین، یکپارچهسازی اهداف و شناخت جامع جهاد تبیین)، شرایط زمینهای (اخلاقمداری، هماهنگی رویکردی و توجه به زیرساختها)، شرایط مداخلهای (منابع لازم و موجود، حجم کار، تبیینگری فرماندهان و ولایتمحوری)، راهبردها (اقدامات انگیزشی، فعالیتهای فرهنگی و استفاده از رسانه) و همچنین پیامدهای اولیه (افزایش توان فراجا و اعتماد و سرمایه اجتماعی) و پیامدهای ثانویه (امنیّت و آرامش و وحدت و انسجام) است.نتیجهگیری: عوامل زیادی بر تحقق جهاد تبیین توسط فرماندهی نیروی انتظامی تأثیرگذارند که لازم است فرماندهان و مدیران ارشد انتظامی، برنامهریزان و مسئولان آموزش و روشنگری نیروهای انتظامی به این عوامل ـ که در یافتهها اشاره شد ـ توجه ویژهای نمایند و از طریق راهبردهای یادشده، پیامدهای این امر را فراهم سازند.