اگر در بعضی از کشورها، مدرنیته در حاشیه سنت قرار گرفت و کارویژه خود را محقق نمود و در بعضی دیگر، مدرنیته اصل و سنت در حاشیه جای گرفت تا کارویژه خود را داشته باشد، در ایران وضعیت ورود و جای گرفتن مدرنیته حکایت دیگری داشت سوای این دو حکایت.در 150 سال اخیر، که حضور مدرنیسم و دایه های آن در سرزمین ایران روزبه روز جدی تر می شد، سنت و مدرنیسم هرکدام به قصد تصرف جوهری در یکدیگر قامت افراشتند و هیچ کدام نمی پذیرفتند که در حاشیه بمانند، بلکه می خواستند متن اصلی حیات سیاسی و فکری ایران باشند. این مجادله عمیق و بنیادین، که گویی تا هم اکنون هم ادامه یافته، بر هویت ملی و قومی ایرانیان تاثیر بسزایی بر جای گذاشته که موضوع مطالعاتی بسیار پراهمیتی را در قوم شناسی ایران به وجود آورده است. در این مقاله ابعادی از این موضوع را مطالعه خواهید فرمود.
"این مقاله به تحلیل فرهنگی خانه روستایی در گذشته و اکنون می پردازد و خانه را به مثابه یکی از مولفه های اصلی سبک زندگی جهت فهم کلیت زندگی روستایی مطالعه می کند. در این نوشتار ابتدا اثرات مدرنیته بر تحول فرهنگ خانه در ز مینه هایی چون امروزی شدن، عقلانی شدن، شهری شده، عرفی شدن، جهانی شدن، فردی شدن، دموکراتیک شدن، رسانه ای شدن، تجاری شدن و بوروکراتیک شدن بررسی می شود و سپس با ارائه توضیحی مردم نگارانه از زادگاه نگارنده این تحولات در یک خانه روستایی ایران بررسی می شود. این مطالعه نشان می دهد که ویژگی های خانه روستایی که عبارت بودند از کالای اقتصادی نبودن، پیوند گسست ناپذیر با روستا، زادگاه و پرورشگاه بودن، آمیختکی با اسطوره ها و روایت های تاریخی خانوادگی، همزیستی با طبیعت و فقدان حریم خصوصی دگرگون شدن است و از این رو دیگر نمی توان با رویکردهای کلاسیک که روستا را مقر سنت و شهر را مقر مدرنیته می دانستند به مطالعه آن پرداخت. به باور نگارنده نوعی مدرنیته روستایی ایرانی در روستاهای ایران شکل گرفته است.
"
از جمله مفاهیمی که در اواخر قرن نوزدهم در فرانسه به دنبال محاکمه کاپیتان دریفوس مطرح شد، مفهوم روشنفکری بود. به وجود آمد. چهار سال بعد، یکی از نویسندگان آن زمان به نام امیل زولا، بیانیه ای صادر کرد که به دستگیری وی انجامید. در پی آن، نویسندگان دیگری با صدور بیانیه ای به نام «بیانیه روشنفکران»، محاکمه زولا را محکوم کردند. این مفهوم در غرب دارای بار معنایی خاصی بود که در جریان تحولات ایران نیز به کار گرفته شد، به گونه ای که شماری از تحصیل کردگان غرب گرای ایرانی، خود را با همین مفهوم و معنا در ایران معرفی کردند و در قرن نوزدهم جریانات سیاسی و اجتماعی مدرنی را که برگرفته از مدل های غربی بود، شکل دادند.در این هنگام، نخبگان مذهبی (علما) و توده مردم با این جریانات به مقابله برخاستند؛ زیرا این تفکر با ساختارهای معرفتی و گفتمان سیاسی آن عصر در ایران همخوانی نداشت، به گونه ای که هویت ملی و ایرانی، از دیرباز در ایران با اسلام و شریعت تشیع آمیخته شده است و ایرانیان هر زمانی که احساس می کردند معرفت دینی آنان با تهاجم بیگانگان روبه رو شده است، با آن به مقابله بر می خاستند.این نوشتار، پس از بررسی دلایل کشمکش و ستیز میان نخبگان دینی با دیگر نخبگان و بیان دیدگاه های هر کدام، به شناخت تیپ های مختلف روشنفکری در ایران پرداخته که شامل تیپ سنت گریز، اسلام گرا و غرب گرایی نوین است.از میان دیدگاه های عالمان و نخبگان دینی، به صورت نمونه، تفکرات میرزای شیرازی و شیخ فضل اله نوری، انتخاب و با تحلیل تقابل ها، به تفکیک جریانات مثبت و منفی روشنفکری دینی پرداخته شد.