۱.
کلیدواژهها:
صفویه شاه عباس عبدالمؤمن و خراسان ازبکان
جدال صفویه و ازبکان در خراسان طى دوره شاه عباس اول وارد مرحله جدىترى شد. تجاوزهاى مکرر ازبکان به رهبرى عبداللّه و فرزندش عبدالمؤمن به شهرهاى خراسان که تحت حاکمیت دولت ایران بود شاه عباس را واداشت براى جلوگیرى از این دستاندازىها لشکرکشىهایى ترتیب دهد. وى در مدت یازده سال، یعنى از 995-1006 ق پنج بار به آنجا لشکر کشید، این در حالى بود که همزمان گرفتار مشکلات داخلى و مهمتر از آن، تجاوزات عثمانى به مرزهاى غربى بود.
طى جنگهاى ازبکان و صفویه، نامههاى متعددى میان شاه عباس و عبدالمؤمن خان ازبک رد و بدل شد که دو طرف در آنها انتظارات، خواستهها و دیدگاههاى خود را مطرح مىساختند. نویسنده مقاله با بررسى منابع دوره صفوى و تطبیق آنها با نامههاى مزبور، چنین نتیجه مىگیرد که شاه عباس برخلاف گزارشهاى وقایع نویسان رسمىِ دربار که او را همواره ستودهاند در غلبه بر ازبکان و دفع قطعى تجاوزات ایشان چندان موفق نبوده است.
۲.
کلیدواژهها:
نصیریه محمد بن نصیر خصیبى غیبت صغرا و غلو
نصیریه یا همان جامعه علویان سوریه که با بیدارى و قدرتگیرى خود در منطقه غرب آسیا در یکى دو قرن اخیر، توجه بسیارى از محققان را به خود جلب کردهاند، در قرن سوم هجرى و در زمان حیات امام حسن عسکرى علیهالسلام و دوران غیبت صغرا در جغرافیاى عراق پا به عرصه وجود گذاردند.
محمد بن نصیر نمیرى بنیانگذار این فرقه از کسانى بود که با استفاده از موقعیت خود در حلقه یاران عسکریین علیهماالسلام نیز بحران عقیدتى دوران غیبت صغرا، موفق شد با ادعاى بابیت و ادعاهاى گزاف دیگر، جماعتى را به دور خود جمع کند. نیم قرن پس از وى حسین بن حمدان خصیبى چهره شاخص و مؤسس دوم نصیریه بود که با تعالیم وسیع و تبلیغات گسترده خود از طریق سفر به اقصى نقاط جهان اسلام توانست تعالیم نصیرى را با آموزههایى از تصوف بیامیزد و در نهایت با هجرت به شمال شام در پرتو فضاى پر تسامح فرهنگى ناشى از حکومت حمدانیان حلب و بهویژه سیف الدوله، هسته اولیه جامعه علویان سوریه را تشکیل دهد. او و جانشینانش با نشرافکار خود توانستند این جامعه را تا دهههاى متمادى گسترش داده، پایههاى حضور خود را در سوریه مستحکم نمایند.
۳.
سلطان قلى قطب شاه از شاهزادههاى قراقویونلو بود که پس از غلبه آققویونلوها برآنها براى حفظ جانش ترک وطن کرد و در سال 883 ق عازم دکن شد تا در آنجا در سایه حکومت بهمنیان که از قبل به واسطه روابط تجارى با آنها آشنایى داشتند، ادامه حیات دهد. او همچون دیگر غلامان ترک وارد دستگاه حکومت بهمنیان شد و مدارج ترقى را تا دستیابى به حکومت تلنگانه طى کرد. وى در سال 918 ق همزمان با ضعف شدید بهمنیان اعلام استقلال کرده و حکومت قطبشاهیان را در گلکنده پایهگذارى نمود. وى بنیانگذار سلسلهاى شد که توانست نزدیک به دو قرن بر این منطقه حکومت نماید و سرانجام توسط اورنگزیب، حاکم گورکانى هند، در سال 1098 ق سرنگون شد.
آنچه در این مقاله مطرح مىشود سلسله نسب و زندگى سلطان قلى بنیانگذار این سلسله است که به مدت 33 سال بر منطقه گلکنده حکومت کرد و سرانجام با توطئه فرزندش جمشید به قتل رسید.
۴.
کلیدواژهها:
اسلام مسلمانان چین اویغور ترک و هویى
نوشته حاضر، ترجمهاى است از مقالهاى که دکتر درو.سى.گلدنى در سمپوزیوم بینالمللىِ «اسلام در جنوب شرق آسیا و چین: فرقهها و جرثومههاى محلى در امت جهانى» (28 نوامبر ـ 1 دسامبر 2002) در دانشگاه هنگ کنگ ارائه کرده است.
پروفسور دکتر درو.سى.گلدنى استاد انسانشناسى و مطالعات آسیایى دانشگاه هاوایى مانوا، داراى دکتراى انسانشناسى اجتماعى از دانشگاه واشنگتن در سیاتل است. وى دوبار به عنوان محقق نمونه انتخاب شده و تحقیقات وسیع و تخصصى درباره چین، آسیاى مرکزى و ترکیه داشته و نویسنده کتابهایى از این قبیل است:
1.Muslim Chinese : Ethnic Nationalism in the People's Republic (Harvard University press , 1991).
2.Ethnic ldentity in China : The Making of a Muslim Minority Nationality (Harcourt Brace, 1998).
3.Making Majorities: Constituting the Nation in Japan , China , Korea , Malaysia , Fuji , Turkey , and the U.S. (Editor , Stanford Uniersity press, 1998).
4.Dis locating China : Muslims , Minorities, and Other sub-Altern Subjects (London , C.Hurst , ( زیر چاپ
دکتر گلدنى در مقاله حاضر ضمن طرح کلیاتى از سابقه امپراتورىهاى ترک و مسلمان در چین به معرفى اقوام گوناگون مسلمان چین پرداخته و با توجه به شرایط تاریخى و تحولات روز، از دیدگاههاى فرهنگى، دینى، اقتصادى و سیاسى، میزان همگرایى یا تجزیهطلبى هریک را بررسى کرده است.
۵.
کلیدواژهها:
کتابت حدیث سنت و متون حدیثى تاریخ حدیث
تدوین متون حدیثى با تأخیرى قابل توجه نسبت به دوره ظهور اسلام رخ داد. اندیشمندان مسلمان در توجیه این رخداد معمولاً به جستوجوى منعى از سوى شخصیتهاى با نفوذ صدر اسلام برآمدهاند. برخى، پارهاى گفتهها از پیامبر را دلیل این تأخیر شمرده و گروهى دیگر، از خلیفه اول و دوم به عنوان عاملان اصلى تأخیر یاد کردهاند. در این مقاله، سعى شده است با رویکردى تاریخى به این پدیده، دیدگاه منع کتابت حدیث را به آزمون گذارده، در جستوجوى تحلیل تاریخى جامعى برآییم.