بنی مرین که دودمانی از قبیلة زناته بودند، با غلبه بر موحدون در فاصلة سده های هفتم تا نهم هجری قمری در منطقة مغرب اقصی ظهور کردند و در پی پیروزی بر تمامی رقبای خارجی و داخلی در این منطقه به قدرت رسیدند. در نتیجة پیروزی های سیاسی بنی مرین، مغرب چند صباحی را در آرامش و ثبات گذرانید و شهرهایش با ساخته شدن مساجد، مدارس، زوایا، کتابخانه ها، حمام ها، بازارها و غیره به عنوان شهرهای شکوفای اسلامی پدیدار گشتند. عصر مرینیان در مغرب اقصی را می توان از درخشان ترین دوره های فعالیت مدارس مغرب نیز به حساب آورد. این در حالی بود که حملة مغول در نیمة دوم سدة هفتم در شرق و ادامة جنگ های صلیبی در مصر و شام، باعث اغتشاش و آشفتگی در مراکز علمی، امور دانشمندان و کتابخانه ها و به دنبال آن نابسامانی در شرایط آموزشی شرق اسلامی گردیده بود. اما ثبات سیاسی حاصل از حکومت بنی مرین، سبب ادامة درخشش نهادهای آموزشی در این بخش از جهان اسلام شد و مغرب توانست در سایة این دولت سهمی داشته باشد در حفاظت از آنچه از علوم اسلامی باقی مانده بود..
مدارس فاس و دیگر بلاد مغرب نیز به برجسته ترین مدارس جهان اسلام، به ویژه از لحاظ ارائة امکانات و خدمات اقامت به طلاب، تبدیل شد و مدارس آموزشی توسط سلاطین در شهرهای مغرب، همچون فاس، سبته، تلمسان، تازا، مکناس، بادس، طنجه، سلا، دارالبیضاء، ازمور، مراکش و اغمات، به وجود آمد. در سایة این مراکز بود که فرهنگ مغرب در سده های میانه توانست به نشاط علمی دست یابد. به نظر می رسد مبانی تعلیم و تربیت مرینی ها با تأکید بر مذهب مالکی، و نیز عملکرد امرای مرینی در تأسیس و حمایت مالی از نهادهای آموزشی، در پیدایش فضای مناسب مذکور تأثیر اساسی داشته است.
وقتی میگوییم موسیقی لاتین، موسیقی اعتراض به ذهن میآید. موسیقی انقلابی شاید واژه بهتری باشد. آن معنای عام اعتراض را خاصتر و لاتینتر جلوه میدهد. شاید در صدر موزیسینهای انقلابی لاتین، ویکتور خارا قرار بگیرد. یک نام آشنا برای مخاطبان ایرانی که یادآور انقلاب بزرگ شیلی است. مثلث ویکتور خارا، پابلونرودا و سالوادور آلنده، از انقلاب شیلی، جدانشدنیاند. خارا ترانه «مانیفست» را در زندان پینوشه نوشت و در 41 سالگی کشته شد. در وصف او میشود صفحهها نوشت و صفحهها هم نوشته شده. اما در این پرونده، ما سعی میکنیم جنبههای دیگری از موسیقی لاتین – منهای وجه انقلابی و اعتراضیاش – را مرور کنیم. موسیقی لاتین این روزها قدرتمندترین ژانر موسیقی منطقهای دنیاست و آنچه باعث شهرت، قدرت و تجارت فزونتر این سبک شده، نه موسیقی اعتراضی و انقلابی بلکه وجه فالک و بومیگرایانهای است که با سبکهای مدرن ترکیب شده و این ژانر موفق را شکل داده است.
سیاست و عملکرد ابوعبدالله شیعی در دوره دعوت و دوره یک ساله استقرار او در قیروان با سیاست و عملکرد عبیدالله مهدی، نخستین امام و خلیفه فاطمی، در قبال اهل سنت متفاوت بود؛ ابوعبدالله در قبال آنان سیاستی توام با مدارا داشت، اما عبیدالله سیاست سختگیرانه و متعصبانه ای پیش گرفت. اعمال دو سیاست مختلف- صرف نظر از خصوصیات فردی عاملان آن- معلول شرایط و مقتضیات سیاسی و اجتماعی این دوره ها بود. سیاست ابوعبدالله متناسب با دوره دعوت، مبتنی بر جذب مخالفان، خاصه مخالفان مذهبی بود تا زمینه شکل گیری دولت جدید فراهم گردد؛ اما سیاست عبیدالله در جهت تثبیت حکومت جدید با تاکید بر هویت مذهب اسماعیلی آن بود.
از ابتدای قرن هفتم هجری بر اثر مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ناشی از حمله مغول ها به ایران، مهاجرت گسترده ایرانیان به هند آغاز گردید. با روی کار آمدن دولت صفوی و قدرت یابی امپراطوری گورکانی در هند، جمع کثیری (ازجمله قضات شیعی) از ایران به هند مهاجرت نمودند که از طرف سلاطین گورکانی به مناصب مهم (قضایی) گماشته می شدند. پرسشی که درصدد پاسخگویی بدان هستیم، بررسی نقش قضات ایرانی در ترویج تشیع اثنی عشری در هند دوره گورکانی است. حوزه جغرافیایی مورد بررسی در این مقاله منطقه شمالی شبه قاره شامل شهرهایی چون دهلی، کشمیر، لکهنو و لاهور در پاکستان امروزی است که امروزه نیز شیعیانی را در خود جای داده است. به نظر می رسد این افراد به طرق مختلفی چون اشتغال به مناصب کلیدی و استفاده از اختیارات ناشی از آنها، تربیت شاگردان، و نگارش آثار متعدد در زمینه های فقهی، کلامی، ... توانستند رسالت خویش را به درستی انجام دهند. نتیجه این پژوهش توصیفی تحلیلی نشان می دهد که ورود مذهب تشیع به هند، از طریق فرهیختگانی از علمای شیعی صورت پذیرفته است.
هدف: هدف پژوهش حاضر تبیین روابط خان ها و حکام منطقه ماکو با متنفذین آن سوی ارس و سپس حکومت روسیه در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی میباشد.
روش/ رویکرد پژوهش: این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، بر پایه اسناد موجود و منابع کتابخانه ای انجام شده و پس از نقد و تحلیل دادههای تاریخی به نتیجهگیری پرداخته است.
یافته ها و نتایج: بیات های ماکو بعد از آنکه از منطقه ایروان به ماکو کوچانده شدند پیوندهای خود را با متنفذین آن سوی ارس حفظ نمودند. روابط حکام و خوانین ماکو با آن سوی ارس بعد از معاهده ترکمانچای و هم مرز شدن منطقه ماکو با روسیه، به سمت روابط با حکومت روسیه پیش رفت. این مناسبات تابعی از قدرت دولت مرکزی ایران بود، به طوری که هر زمان دولت مرکزی ایران در ضعف بود و نمی توانست بر حکام و خوانین محلی نظارت نماید، گسترش می یافت. مناسبات با آن سوی ارس پس از به قدرت رسیدن مرتضی قلیخان اقبال السلطنه (1316ق) بر خلاف سیاست و خواست دولت مرکزی ایران بسیار گسترش یافت و از حالت خانودگی و اقتصادی به حوزه های سیاسی، نظامی و فرهنگی هم کشیده شد. اهداف خوانین از این روابط از یک سو دائر بر تأمین منافع اقتصادی و سیاسی خود و از طرفی به دست آوردن حمایت روسها که در شمال ایران قدرت فزاینده داشتند برای ادامه حکومت در ماکو بود.
در این گزارش از خوراک و پوشاک مردم در سرزمینی سخن می رود که خاورانش به مرزهای چین و باخترانش به کومش(قومس)و مازندران ایران، شمالش به روسیّه و جنوبش به هند و مکران و سیستان پیوند خورده است و در ابعاد زمانیو مکانی دور و درازی که به آن پرداخته شده، به خاوران ایران یا خراسان بزرگ، خوارزم و ماوراءالنهر اطلاق می گردیده، و گاه در این گذرگاه تاریخی، زندگی بخشی از سرزمینهای همسایگان را نیز دربرمی گرفته است و به هر روی، این همه سرزمینهای فراخ را که در عرف جغرافیایی سیاسی امروزه آن را آسیای مرکزی می نامند، خراسان بزرگ، بخشهای گسترده ای ازافغانستان، و جمهوریهای نو استقلال یافته ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان در این مرزبندیها جا گرفته است.