فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱٬۸۸۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، ارزیابی رئالیسم انتقادی در تاریخ گری ابن خلدون و معرفی مدل «دوری» وی در مورد تاریخ است.روش این پژوهش نیز در چارچوب مطالعه ای اسنادی است و نتایجی که از آن حاصل شد این است که دیدگاه ابن خلدون از یک سو دارای وجهی انتقادی و از سوی دیگر، رئالیستی است.وجه انتقادی آن بر انتقاد از اخبار رایج و مطابقت آن با واقعیات تاریخی برای نیل به تاریخ درست و معتبر تأکید دارد و وجه رئالیستی آن بر عبور از سطح ظاهر و ورود به سطوح زیرین تاریخ برای کشف«طبایع» تاریخ تمرکز دارد. طبایع تاریخ، همان قواعدی است که تغییر و تحولات اجتماعات بشری بر اساس آن انجام می گیرد.ابن خلدون با این رویکرد، مدلی دوری از تحولات تاریخی ارائه می دهد.«عصبیت»، نیروی پویای این مدل است.بادیه و شهر نیز شکل های این مدل هستند.نقد خبر تاریخی با تکیه بر ارزیابی کیفیِ مستندات تاریخی برای رسیدن به واقعیت و کشف طبایع تاریخ، وجه برجسته ی دیدگاه ابن خلدون است که در مقاله مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.بر اساس این رویکرد، ابن خلدون معتقد است، تاریخ را باید از اعوجاجات/جعلیات، پالایش کرد تا بتوان بر پایه ی آن، به ارائه ی تحلیلی درست از وقایع دست یافت.
بررسی کتاب مفقود مَعالم العِترة النبویه جُنابَذی (د 611)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ نویسی اهل سنت در موضوع زندگانی ائمة اطهار(ع)، هم پای شیعیان آغاز شده و پیوسته استمرار داشته است. سیر تطور این جریان که به تناسب تغییرات فرهنگی جهان اسلام فراز و فرود داشته، نیازمند بررسی های جدی است. این مقاله صرف نظر از پرداختن به مباحثی مانند چرایی، چگونگی و بستر تولید این نوشته ها، درصدد است به صورت موردی، کتاب مفقود و کمتر شناخته شدة معالم العتره النبویه جُنابَذی، دانشمند سنی مذهب قرن ششم، را بررسی کند. اکثر گزارش های کتاب جنابذی به کتاب کشف الغمه فی معرفة الائمه اربلی (د. 692) دانشمند معتبر شیعی مذهب، راه یافته است. تاریخ نگاری جنابذی و جایگاه وی در منابع بعدی، در این مقاله بررسی شده است تا فضای روشن تری از تأثیر متقابل تأثر منابع شیعی و اهل سنت به دست آید.
شناسایی ماهیت وقف
حوزههای تخصصی:
روایت مقاومت
معتقدات ایرانی به روایت هانری ماسه
حوزههای تخصصی:
تاریخ در پایگاه های خبری
حوزههای تخصصی:
قرائتی تاریخی از تفسیر به رأی و مقایسه ی آن با دیدگاه مفسر المیزان
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های درک گزاره های تاریخی شناخت دقیق گفتمانی است که این گزاره ها در آن تولید شده اند؛ به تعبیر بهتر، فهم گزاره ها در افق تاریخی آن ها.از مشهورترین گزاره های تاریخی ای که همواره معنای آن ها محل مناقشه بوده است، حدیث ها درباره ی تفسیر به رأی است. این مقاله، در ابتداف دیدگاه علامه طباطبایی را درباره ی تفسیر به رأی بررسی می کند، سپس با خوانشی تاریخی از مفهوم تفسیر به رأی، که با واکاوی گفتمان مسلمانان سده های نخست هجری انجام شده است، برای فهم معنای رأی تفسیری در افق تاریخی آن تلاش می کند.پس از آن، نویسنده این خوانش تاریخی را با دیدگاه علامه طباطبایی درباره ی تفسیر به رأی مقایسه می کند و نشان می دهد که دیدگاه ایشان با خوانش تاریخی از تفسیر به رأی چندان سنخیت ندارد.به نظر می رسد دیدگاه ایشان درباره ی مقوله ی رأی تفسیری بیشتر از اندیشه ی محوری ایشان درباره ی تفسیر قرآن به قرآن متأثر است. برای دستیابی به هدف مقاله گزارش ها درباره ی تفسیر به رأی در منابع اسلامی، اعم از شیعه و سنی، و همچنین دیدگاه علامه طباطبایی بر اساس آثار وی بررسی شده است.
تأثیر تاریخ نگاری ایرانی دوره ی ایلخانان و تیموریان بر تاریخ نگاری عثمانی
حوزههای تخصصی:
مبادلات فرهنگی ایران و آناتولی از دوره ی سلاجقه ی روم، نه تنها موجب رواج زبان و ادبیات فارسی و سایر پدیده های فرهنگی در آن سرزمین شد، بلکه در زمینه ی تاریخ نگاری نیز مورخان عثمانی در قرن نهم و دهم هجری، دنباله رو روش تاریخ نگاری ایرانی بوده اند.مورخان عثمانی در آغاز کار برای تدوین تواریخ آل عثمان، اخبار و روایات مربوط به اقوام ترک، به ویژه «قبایل قایی» را بیشتر، از منابع ایرانی به دست آوردند؛ در نتیجه، در شیوه ی تاریخ نگاری از منابع ایرانی تأثیر پذیرفتند.آنان به تقلید از سبک آثار تاریخی دوره ی ایلخانان و تیموریان، نظیر جامع التواریخ رشیدالدین فضل الله همدانی، جهانگشای جوینی و ظفرنامه ی یزدی که بیشتر در شرح تاریخ اقوام ترک و مغول نوشته شده است، به تألیف آثار تاریخی به زبان فارسی و ترکیب پرداخته اند. شیوه ی نقل روایات، کاربرد اشعار و مضامین ادبی، نگاه مذهبی و مشیت گرایانه به وقایع تاریخی، آوردن زمان وقوع اخبار و ذکر اطلاعات جغرافیایی و اجتماعی در کنار اخبار سیاسی، از جمله روش های الگوبرداری در تاریخ نویسی از سوی مورخان عثمانی است.در این مقاله، چگونگی تأثیرپذیری مورخان عثمانی در روش، بینش و سبک تاریخ نگاری، از جریان تاریخ نویسی ایرانی را در دوره ی مذکور با تأکید بر محتوای برخی منابع مهم، مورد بررسی قرار می دهیم تا نشان دهیم که مورخان عثمانی مانند سایر علما، تحت تاثیر تفکرات علمای ایران قرار داشتند.
متن های مانوی در امپراتوری روم
حوزههای تخصصی:
مقایسه چگونگی بازنمونی «رویداد تاریخی دمدم در دو روایت بیت دمدم و عالم آرای عباسی»
حوزههای تخصصی:
رویداد دمدم شرح یکی از درگیری ها و جنگ های کردهای غرب ایران به رهبری امیرخان با حکمرانان صفویه بود. این حادثه در دوران شاه عباس اول رخ داد. کردها در این حادثه شکست خوردند و قلعه آنان به نام دمدم ( نزدیک ارومیه فعلی) به تصرف نیروی نظامی صفوی در آمد. شرح این رویداد به تفصیل در “عالم آرای عباسی“ نوشته اسکندربیگ منشی آمده است. تنها منبع به زبان کردی که از این حادثه یاد کرده، داستانی منظومه ای به نام “بیت دمدم“ است. گوینده یا گویندگان ناشناس این داستان منظومه ای با بیانی حماسی و در چارچوب یک گفتمان روایی حماسی- مذهبی به شرح این رویداد پرداخته اند. مساله بازنمایی این حادثه در این دو منبع که اولی اثری تاریخ نگارانه است و دومی در قالب ادبیات عامه می گنجد، مساله این نوشتار است. مقایسه ی این دو منبع نشان می دهد که این دو منبع در شیوه ی بازنمایی، منظرها و ارزش های ایدئولوژیک راوی، روایت رئالیستی و سوررئالیستی از امر واقع تاریخی و در نهایت قضاوت درباره ی رخداد مورد نظر در تمایز با یکدیگر می باشند و رویداد دمدم در هر یک از این دو منبع بازتاب متفاوتی یافته است. عالم آرا یک اثر سفارشی دستگاه سلطه مرکزی است که کاربرد زور و خشونت را برای قدرت مرکزی و حذف رقیبان مشروع می داند، ولی مقاومت قدرت های غیر مرکزی را نامشروع و یاغیگری تلقی می نماید. ولی بیت دمدم مقاومت اهالی دمدم را مقاومتی مشروع می داند. در واقع هر یک از این دو ژانر به دنبال مشروعیت بخشی به کنش سیاسی کنشگران متن می باشند. البته یک تفاوت مهم وجود دارد: عالم آرا اثر سفارشی دستگاه سلطه مرکزی است و در واقع روایت دستگاه سلطه از اعمال قدرت و خشونت خود است. ولی بیت دمدم روایت مردم از مقاومت خود در برابر دستگاه سلطه می باشد.
مغول ستیزی عطاملک جوینی در تاریخ جهانگشای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت تاریخ جهانگشای جوینی، به لحاظ تاریخی، بر کسی پوشیده نیست. قطعاً اصلی ترین مأخذ تاریخی برای بیان وقایع حمله مغول به ایران، تاریخ جهانگشای است. نقل حوادث ناگوار و مصائب بی شماری که بر ایرانیان آن روزگار رفته است، خوانندگان این کتاب را به گونه ای تحت تأثیر قرار می دهد که آتش آن دامن نویسنده کتاب را نیز می گیرد و او را متهم به همکاری با مغولان می کند. این مقاله بر آن است تا اثبات کند که عطاملک با هوشیاری و تیزبینی، به خلق و ایجاد نوعی از گفتار دست زده است که به وسیله آن، در عین فرمانبرداری از مخدومان خویش، وقایع حمله مغول را نیز، به دقت، ثبت و نگهداری کند و از سفاکی ها و خشونت های ایشان در ویرانی سرزمینش سندی معتبر بر جای گذارد. وی در ضمن نقل تاریخ، پرده از چهره مغولان برداشته و به شیوه های گوناگون، مغول ستیزی خود را نشان داده است. نویسندگان این مقاله کوشیده اند تا با مطالعة دقیق تاریخ جهانگشای جوینی، نگرانی ها و انتقادهای عطاملک را شناسایی و استخراج کنند و با طبقه بندی آنها ذیل دو محور «گزارش ها» و «روش ها» به بررسی و تحلیل این اثر بپردازند.
ایجاد انگیزه برای فراگیری بیشتر درس تاریخ
حوزههای تخصصی:
لبه ی تاریکی
انقلاب دزفول
حوزههای تخصصی:
ناکارآمدی ارزش زدایی از روایت تاریخی
حوزههای تخصصی:
دیدگاهی که می پندارد هرگونه روایت تاریخی باید فاقد بار ارزشی باشد، چه دیدگاهی است و چرا باید این دیدگاه را ناکارآمد پنداشت؟این دو پرسش اصلی و سؤالات فرعی دیگری که به فراخور بحث مطرح می شوند و تلاش برای پاسخگویی به آن ها، بنیاد مقاله ی حاضر را شکل می دهد. در واقع اساس این پژوهش بر این امر استوار است که هر کنش تاریخی، به ناگزیر دارای بار ارزشی است و چون روایت کردن تاریخ علاوه بر اینکه مقوله ای معرفتی است، یک کنش تاریخی نیز است، لاجرم نمی تواند ارزش گریز باشد.مدافعان ارزش زدایی از روایت تاریخی، با توسل به مفاهیمی چون واقع گرایی و عینیت، رویکرد خود را موجه می شمارند؛ اما رویکرد آنان حتی اگر بر اساس یک دغدغه ی صادقانه اتخاذ شده باشد، می تواند زمینه ساز ساده اندیشی نسبت به منطق کنش تاریخی و یا سوء استفاده از منطق روایت تاریخی نزد برخی مورخان شود.در این نوشتار می کوشیم با اتخاذ دو رویکرد تاریخی و منطقی، به نقد و ارزیابی مقوله ی «ارزش زدایی از روایت تاریخی» بپردازیم.