چکیده
بررسی تحلیلی تطبیقی کتاب های چشم پزشکی اسلامی، به طور نمونه در کتاب المرشد غافِقی، امکان استخراج اصول ثابت را برای محقق فراهم می سازد که مورد پذیرش و استفاده اکثر چشم پزشکان مسلمان بوده است. استخراج این اصول موضوع اصلی، و روش آموزشی غافِقی در این کتاب، هدف فرعی این تحقیق است. نتیجه این تحقیق مؤید این فرضیه است که غافِقی شناختی واضح و متمایز از انواع بیماری های چشمی داشته که طبقه بندی دقیق بیماری ها بر اساس بخش های ویژه چشمی مانند پلک، قرنیه و... اولین نشانه آن است. اصول پیش از جرّاحی غافِقی، تشخیص متمایز و صحیح بیماری ها بر اساس معیارهای شکل ظاهری، مکان، علّت بیماری و آشنایی با ابزار جرّاحی چشم، اصول در حین جرّاحی، رعایت نکات احتیاطی و اصول پس از جرّاحی شامل روش های جلوگیری از خونریزی و بخیه زدن است. مسیر آموزشی این کتاب نیز از طب نظری آغازشده و پس از بیماری شناسی، به طب عملی (تجربی) پرداخته است.
درباره ی درستی و اصالت مفهوم «تاریخ شفاهی» یک مناقشه ی جدی وجود دارد، زیرا تاریخ شفاهی، در واقع، چیزی جز گردآوری داده های تاریخی حاصل از مصاحبه نیست، که در صورت تدوین، می تواند به تولید یک متن بینجامد، اما سئوال اصلی این است که آیا چنین متنی الزاماً یک متن تاریخ نگارانه است؟و آیا می توان از تاریخ نگاری شفاهی سخن گفت؟ این مقاله برای پاسخ گفتن به این پرسش ها می کوشد، از منظر روش شناسی، به بررسی روند تکاملی دانش تاریخ شفاهی در ایران بپردازد و از مقوله ها و مفاهیمی چون تاریخ شفاهی نقلی، تاریخ شفاهی ترکیبی، وقایع نگاری شفاهی و سرانجام تاریخ نگاری شفاهی سخن براند.نویسنده ضمن تمایز نهادن بین این مفاهیم، بر این باور است که تاریخ نگاری شفاهی در زمره ی آخرین حلقه های تکاملی این دانش است که هنوز، چندان که باید، تعیین تاریخی پیدا نکرده است.به همین دلیل، نویسنده می کوشد تاریخ نگاری شفاهی را از نظر موضوع، روش، شیوه های گردآوری و تحلیل داده ها بررسی کند، و در صورت لزوم، آن را با تاریخ نگاری مکتوب مقایسه کند تا مفهوم تاریخ نگاری شفاهی هر چه بیشتر تبیین گردد.