بخش درخورتوجهی از مجموعه سکه های دوره صفوی به سبب
کیفیت و اطلاعاتی که دربردارند، از مناب ع دست اول و شاخص در
پژوهش های تاریخ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران در دوران مورد
بحث به شمار می روند. نقش این سکه ها را در بازخوانی تاریخ محلی
نیز نمی توان نادیده گرفت. درخصوص معرفی و بازشناسی سکه های
دوره صفوی و محل ضرب آنها کمابیش آثاری به صورت کاتالوگ،
کتاب و مقاله منتشر شده است. اما مطالعات سکه شناختی سکه های
دوره صفوی، هنوز با نواقصی همراه است که از آن جمله به نقص در
شناسایی محل ضرابخانه های دوره صفوی می توان اشاره کرد. بر این
اساس، در این پژوهش، برای نخستین بار نمونه سکه های کمیابی
بررسی می شو د ک ه مبتنی ب ر متن سکه ، د ر فرح آباد ضرب شده اند.
اگرچه دو منطقه با عنوان فرح آباد – ساری و اصفهان - به دوره
صفوی تعلق دارد؛ در منابع مرتبط با سکه شناسی دوره صفوی از این
ضرابخانه نامی برده نشده است و برخی مجموعه داران و سکه شناسان
در انتساب این سکه ها به دو فرح آباد مذکور اختلاف نظر دارند. در
این پژوهش ضمن اینکه تنها نمونه های این سکه های کمیاب
نخستین بار معرفی می شوند، فرح آباد محل ضرب آنها نیز شناسایی
می شود.
در پی مشارکت مردم، روحانیت و روشنفکران در جریان نهضت مشروطیت، سرانجام در فاصله روزهای 14تا 18 جمادی الثانی 1324، مظفرالدین شاه سه فرمان در پاسخ به خواست های معترضان، مبنی بر تغییر در ساختار اداره کشور صادر کرد که محوریت فرمان ها بر تشکیل مجلسی از نمایندگان اقشار مختلف قرار داشت، اما حساسیت در نام گذاری مجلس، که عمده دلیل آن عوامل سیاسی بود، موجب شد فرمان نخست که در آن فقط از تشکیل مجلس سخن رفته بود، به «مجلس شورای اسلامی» و در پی اعتراض ها و رایزنی های بعدی به «مجلس شورای ملی» تغییر نام یابد.از آنجا که فرمان آخر به لحاظ زمان نگارش امضای تاریخ 14 جمادی الثانی را در پای خود دارد، این امر موجب خطای بسیاری از نویسندگان تاریخ مشروطیت شده است و این فرمان را که به واقع در 18 جمادی الثانی صادر شده است، با فرمان نخستین که به روایت ناظم الاسلام و مخبرالسلطنه هدایت که به تاریخ 14 جمادی الاخری(یا الآخره) مربوط است، خلط کرده اند.
اهتمام احمد بن عُمَر بن اَنَس العُذری- معروف به ابن دَلایی محدث و مورخ اهل اندلس- در جغرافیا نگاری در شرح حال های باقی مانده دربارة او نادیده گرفته شده است، در حالی که تَرصیع الاخبار و تَنویع الآثار به عنوان تنها اثر بر جای مانده از عُذری نشان از آن دارد که وی علاوه بر آگاهی از علوم زمانة خویش- حدیث و تاریخ- به جغرافیانگاری نیز پرداخته و در این اثر جغرافیا را بر تاریخ مقدم داشته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی و تقسیم بندی اطلاعات جغرافیایی موجود در این کتاب پرداخته و در صدد است تا با تبیین جغرافیانگاریِ عذری، به واکاوی این بخش از حیات علمی عذری که مورد غفلت واقع شده است، بپردازد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که عذری فقط به نقل اطلاعات پیشینیان اکتفا نکرده است، بلکه به جغرافیای وصفی و ابزارهای آن و نیز انواع جغرافیانگاری به ویژه عجایب نگاری احاطه داشته است.