هدف از این پژوهش بررسی تاثیر سطح تحصیلات و سن بر رفتار دینی زنان جنوب کشور می باشد. جامعه آماری این پژوهش زمینه یابی تمامی دختران محصل سال اول دوره تحصیلات راهنمایی تا دانشجویان سال آخر دانشگاه بود و آزمودنی ها، با روش نمونه گیری خوشه ای750 آزمودنی، از 5 شهر جنوب کشور که در دسترس بودند، انتخاب گردیدند. برای سنجش رفتار دینی از آزمون اصلاح شده نزارالعانی (1384)، با روایی و پایایی قابل قبول استفاده گردید. نتایج تحلیل واریانس عاملی و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که رفتار دینی زنان با تحصیلات بالاتر از دیپلم به گونه معنی داری کمتر از زنان با تحصیلات دیپلم و پایین تر (گروه سیکل و پایین تر و گروه بالتر از سیکل تا دیپلم) بود. هم چنین بین رفتار دینی با سن آزمودنی ها رابطه منفی معنی دار وجود داشت. نتایج بحث انگیز این پژوهش در کنار محدودیت های آن لزوم تحقیقات بیش تر در این زمینه را پیشنهاد می نماید.
این پژوهش در راستای بیان علت تفاوت تفاسیر فقها و اندیشمندان مسلمان دربارة حقوق سیاسی اجتماعی زنان از متون ثابت دینی است. طبق هرمنوتیک فلسفی گادامر، تفاوت تفاسیر در تفاوت پیش فهم ها، پیش فرض ها و انتظارات مفسران ریشه دارد. برای بررسی این مسئله، نگارنده ضمن بیان مفروضات رویکردهای مختلف فکری، تفاسیر آن ها دربارة حقوق سیاسی اجتماعی زنان را بیان کرده است. بدین ترتیب مشخص شده است میزان و نوع حقوقی که رویکرد های گوناگون برای زنان قائل اند با نوع نگرششان به زن و ... ارتباطی تنگاتنگ دارد. در واقع، سنت گرایان (با انتظار حداکثری از متون دینی در راستای قانون گذاری در مسائل فردی و اجتماعی) دربارة فعالیت های سیاسی زنان حکم به عدم جواز داده اند و در مقابل اصلاح گرایان (که معتقدند قوانین کلی و برخی از جزئیات در متون دینی ذکر شده و تشخیص حکم برخی جزئیات بر عهدة عقل گذاشته شده است)، نظر مساعدی دربارة فعالیت های سیاسی و حتی مسئلة حکومت ارائه کرده اند و جنسیت را شرط نمی دانند.
خانواده کوچک ترین نهاد و گروه اجتماعی است که زیربنای جامعه را تشکیل می دهد. اساس خانواده، برقراری پیوند زناشویی بین زوجین، و پذیرش حقوق و تکالیف مترتب بر آن است. در رابطه با حقوق زن بعد از ازدواج، به دو نوع حق تأکید شده است؛ حقوق مالی و غیرمالی. مهریه و نفقه از حقوق مالی مختص به زوجه هستند. مسئله اصلی این مقاله، بررسی تأثیر عوامل مختلفی مانند جنس، سن، تحصیلات، پایگاه اجتماعی و اقتصادی خانواده، اعتماد اجتماعی، عرف، پایبندی به ارزش های دینی، همسالان و رسانه های جمعی بر نگرش افراد درخصوص کارکرد مهریه و عوامل تعیین میزان مهریه است. نمونه مورد مطالعه شامل 261 نفر از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی بودند. روش مطالعه اسنادی و پیمایشی و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود. نتایج حاکی از آن است که متغیرهای اعتماد اجتماعی، عرف، تحصیلات، پایبندی به ارزش های دینی، پایگاه اجتماعی و اقتصادی خانواده، رسانه های جمعی، جنسیّت، همسالان و سن 65% از نگرش افراد درخصوص کارکردهای مهریه را تبیین می کنند که از بین آن ها، متغیر اعتماد اجتماعی بیش ترین سهم را داشته است. همچنین متغیرهای ذکر شده 63% از نگرش افراد درخصوص عوامل تعیین میزان مهریه را تبیین می کنند که بین آن ها، متغیر عرف بیش ترین سهم را دارا است.
پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثر بخشی بر نامه ی درمانی خود بخشودگی مبتنی برمبانی قرآنی بر کاهش افسردگی در زنان مطلقه، انجام گرفت. ابتدا در مرکز بهزیستی شهر زنجان، از 65 زن طلاق گرفته که بواسطه فراخوان اطلاع یافته بودند، آزمون افسردگی بک (2) اجرا شد. سپس برای 20 نفر از شرکت کنندگان که نمرات افسردگی 10-30 (خفیف تا متوسط) کسب کرده بودند، آزمون خودبخشودگی موگر اجرا شد و سپس آزمودنی ها به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایشی و کنترل (در هر گروه 10 نفر) جایگزین شدند. طی 2 ماه، 8 جلسه مشاوره ی گروهی خود بخشودگی بر مبنای مفاهیم قرآنی بر گروه آزمایشی انجام شد .پس از اتمام جلسات، پرسشنامه افسردگی بک(2) و آزمون خود بخشودگی موگر مجددا برای هر دو گروه اجرا شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان دادند که نمرات خود بخشودگی در گروه آزمایشی افزایش یافته و به تبع آن نمره ی افسردگی نیز در این گروه در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافته بود