فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۸۱ تا ۲٬۸۰۰ مورد از کل ۲٬۸۵۶ مورد.
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۹ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۵
115 - 133
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی با عملکرد شغلی کارکنان دانشگاه بوعلی سینا بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل همه کارکنان دانشگاه بوعلی سینا به تعداد 748 نفر بوده است. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان به تعداد 254 نفر تعیین شد. نمونه گیری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انجام شد. برای جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه سرمایه اجتماعی هاناپیت و گوشال (2000) و عملکرد شغلی پاترسون (2008) استفاده شد. سنجش میزان پایایی با ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 89/. و 90/. برآورد شد. روایی پرسشنامه ها با روایی محتوایی از سوی صاحب نظران مدیریت تأیید شد. یافته ها حاکی از آن بود که وضعیت سرمایه اجتماعی و عملکرد شغلی بالاتر از سطح متوسط بود. بین سرمایه اجتماعی و عملکرد شغلی رابطه مثبت و معنی دار مشاهده شد. نتایج تحلیل رگرسیون بیانگر آن بود که از بین مؤلفه های سرمایه اجتماعی، سرمایه رابطه ای بیشترین اثر پیش بینی کنندگی بر عملکرد شغلی را دارد.
بررسی سیر تاریخی اثرگذاری برنامه ریزی فضایی بر سیاست گذاری های صنعتی در کشورهای منتخب صنعتی و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آآمایش سرزمین و تلفیق آن با سیاست های توسعه ای و صنعتی به صورت جدی از اواسط قرن بیستم میلادی مورد توجه قرار گرفت و بر برنامه ریزی فضایی به عنوان مفهومی فراتر از سیاست گذاری بخشی جهت کسب برابری و عدالت فضایی تأکید گردید. دراین میان، گرچه حرکت کشورهایی همچون آلمان، بریتانیا و کره جنوبی در مسیر برنامه ریزی فضایی و توسعه صنعتی متأثر از سیاست های دولت های حاکم در مقاطع زمانی مختلف بوده ، این روند همواره با انسجام و پیوستگی ادامه داشته است. در ایران، باوجود آغاز برنامه ریزی فضایی از دهه 1960 و تقریباً هم زمان با کره جنوبی، «سیاست توسعه صنعتی» با موفقیت چندانی همراه نبوده است که وقایع تاریخی همچون انقلاب سال 1979 و جنگ هشت ساله با عراق در کنار موقعیت ژئوپلیتیکی کشور و تحمل تحریم های شدید اقتصادی بر این امر تأثیرگذار بوده اند. پژوهش حاضر با اتخاذ رویکردی تطبیقی تاریخی به دنبال بررسی اثرگذاری برنامه ریزی فضایی بر توسعه صنعتی و پیوند این دو مقوله در سیاست گذاری صنعتی است تا ازاین رهگذر بتوان از تجارب دیگر کشورها در برنامه ریزی های آتی فضایی-صنعتی ایران بهره گرفت.
نیازسنجی آموزشی دانشجویان در اندیشه اسلامی یک (مورد مطالعه: دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف محققان در این پژوهش، بررسی نیاز آموزشی دانشجویان دانشگاه اصفهان در درس اندیشه اسلامی یک بوده است. روش: این پژوهش به روش کمّی و به صورت پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه در میان 376 نفر از دانشجویان دانشگاه اصفهان انجام شده است. حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری کوکران مشخص شد. سنجه های نیازسنجی از ضریب پایایی خوبی(93/0) برخوردار بودند. یافته ها: دانشجویان در درس اندیشه اسلامی یک در موضوعات عدالت و حکمت الهی و فلسفه آفرینش، احساس نیاز بیشتری دارند. اولویتهای دختران و پسران و اولویت دانشجویان دانشکده های مختلف در سرفصلهای این درس متفاوت است. بین برخی از موضوعات با جنسیت و دانشکده محل تحصیل دانشجویان رابطه وجود دارد. نتیجه گیری: به منظور جذابیت و اثربخشی درس اندیشه اسلامی یک، در تدوین طرح درس و تهیه محتوای آموزشی توجه به جنسیت و دانشکده دانشجویان ضروری است. پیشنهادهایی کاربردی نیز ارائه شده است.
الگوی تعهد دانشگاهی اعضای هیئت علمی (مبتنی بر ماتریس نوع شناسی-وجوه): پژوهشی فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی انواع، وجوه و مصادیق تعهد دانشگاهی اعضای هیئت علمی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی است و با رویکرد کیفی و شیوه فراترکیب و مراحل فراترکیب سندولوسکی و بارسو(۲۰۰۷) انجام شده است. اسناد یافت شده از 1392 تا 1403 (2024-2013 میلادی) در مجموع 290 منبع بود که با غربالگری مبتنی بر عنوان، چکیده و محتوا، به 54 سند علمی تقلیل پیدا کرد و تحلیل مضمون شد. یافته ها: بر اساس مضامین به دست آمده و طبقه بندی انجام شده، تعهد دانشگاهی اعضای هیئت علمی را می توان در دو محور نوع شناسی تعهد و وجوه تعهد طبقه بندی کرد. محور نوع شناسی تعهد دانشگاهی، شامل تعهد آموزشی؛ تعهد پژوهشی؛ تعهد فرهنگی و تعهد اجتماعی- سیاسی است و در بُعد وجوه تعهد، به مواردی چون: وجه کنشی/ منشی؛ وجه گرایشی/ نگرشی و وجه بینشی/ دانشی اشاره شده و برای هریک از این دو طبقه(نوع/ وجه) مصادیقی احصا شده است. نتیجه گیری: فراوانی مضامین احصاشده از مقالات، حاکی از اولویت دهی بیشتر تحقیقات به تعهد در سطح اقدامات عملی و رفتاری در عرصه های آموزشی و پژوهشی و کمترین اهمیت به تعهد در سطح اندیشه و بینش و در عرصه های اجتماعی- سیاسی است که هر کدام می توانند میزان تعهدآوری سایر سطوح و عرصه ها را نیز متأثر کنند.
بررسی تناسب رشته تحصیلی و شغلی متقاضیان ورود به تحصیلات تکمیلی سال 1385(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۴ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱۶
45 - 61
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی میزان ارتباط رشته تحصیلی و شغلی دانش آموختگان شاغل در گروه های عمده آموزشی است. جامعه آماری شامل کلیه داوطلبان شرکت کننده در آزمون تحصیلات تکمیلی (کارشناسی ارشد) سال 1385 یعنی تعداد (397866) نفر بوده که در نهایت وضعیت ارتباط شغلی- تحصیلی (127670) نفر از 5 گروه عمده آموزشی مورد بررسی قرار گرفته است. اطلاعات و داده های مورد نیاز از بایگانی سوابق موجود در دفتر خدمات ماشینی سازمان سنجش و از طریق اطلاعات مندرج در فرم تقاضانامه داوطلبان جمع آوری شد. بخش دیگر داده ها از طریق توزیع فرم نظرخواهی از کلیه داوطلبان شرکت کننده در آزمون کارشناسی ارشد سال 1385 و انتقال نتایج آن به پاسخنامه امتحانی داوطلبان گردآوری شده است.
نتایج نشان می دهد که میانگین میزان ارتباط شغلی- تحصیلی دانش آموختگان در گروه عمده آموزشی 69 درصد می باشد. در کلیه گروه های آموزشی میزان رابطه تحصیلی- شغلی دانش آموختگانی که میزان تحصیلات والدین آنها بسیار پایین (بی سواد) اعلام شده در رتبه اول و دانش آموختگانی که والدین آنها تحصیلات دانشگاهی دارند، در مرتبه دوم قرار دارند. در پنج گروه آموزشی عمده، رابطه شغلی- تحصیلی دانش آموختگانی که شغل والدین آنها عضو هیئت علمی و یا فرهنگی است در مرتبه اول و دانش آموختگانی که مادر آنها خانه دار است، در مرتبه دوم قرار دارند.
اخلاق انتقال مفاهیم دینی با رویکرد کرامت انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این نوشته تکاپویی است در شناسایی و شناساندن روش آموزش با رویکرد کرامت انسانی از دیدگاه متون وآثار اسلامی. روش: روش مقاله، تحلیل اسنادی است که با رجوع به متون اسلامی و آثار دانشمندان مسلمان تحقیق شده است. یافته ها: آموزش، یک رفتار دارای تأثیر مثبت یا منفی است؛ لذا نیازمند اخلاق است. اخلاق آموزش مفاهیم دینی، هدف، جهت و ابزار و منابع آن، با توجه به منابع اصلی معرفت دینی و لحاظ انسان با تعریف دین که مورد تکریم آفریدگاراست، حاصل می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که آموزش و انتقال مفاهیم با مهربانی، صداقت، آزادی و به دور از هر گونه اکراه و اجبار، توسط افراد متخصص و خیرخواه، در زمان و مکان مناسب، سازگار با اصل کرامت و شرافت انسان و تقدّس آموزش، موجب تعالی انسان در جهت نزدیکی به هدف خلقت و خداگونگی انسان می شود. نتیجه گیری: هر حوزه علمی، هندسه معرفتی خاص خود را دارد که برای دسترسی به هدف، باید آن را رعایت کند. از جمله نیازمندی های هر رشته علمی، تبیین هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی آن است. تبیین موضوعات سه گانه مذکور، به بیان هدف، ابزار، منابع و معیارهای آموزش با رویکرد کرامت انسانی کمک جدّی و اساسی می کند.
متوازن نمودن تحصیلات دانشگاهی با نیازهای کشور: مسائل و راهکارهای معطوف به آموزش عالی
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۳ بهار ۱۳۸۹ شماره ۹
63 - 88
حوزههای تخصصی:
روند افزایش بیکاری دانش آموختگان آموزش عالی در کشور، مباحثی را در مورد لزوم بازنگری در برنامه هاو محتوای دروس این دوره مطرح ساخته و اگرچه این مشکل تا حد زیادی به علل ساختاری باز میگردد، بررسی مسائل مربوط به محتوای دوره ها ضروری است. بررسی این موضوع از روش اسنادی و با مراجعه به منابع موجود نشان می دهد که بخش مهمی از این مشکل به ساختارهای غیرمنعطف برنامه های آموزشی و بخشی هم به ساختارهای غیرمنعطف شغلی در بخش های اقتصادی اجتماعی و نامشخص و یا راکد ماندن نیازهای تخصصی آنان باز می گردد. واقعیت های موجود نشان می دهد که هر کجا مسئله بیکاری حادتر است، سطح دانش بری مشاغل آن بخش نیز پایین تر و نیازها شدیدتر است. صرف نظر از کنکاش در ابعاد مختلف بازار کار تحصیل کردگان آموزش عالی، مروری بر نتایج برخی اقدامات انجام شده در جهت نزدیک ساختن برنامه های آموزشی با نیازهای بازار کار، از قبیل گسترش دوره های علمی کاربردی، توسعه مراکز رشد و آموزش های کارآفرینی و تفویض اختیار به دانشگاه ها در امر بازنگری برنامه های درسی، حاکی از آن است که اهداف مورد نظر چندان تحقق نیافته و بازنگری در شیوه اجرایی آنها ضروری است. در این راستا و با بهره گیری از تحلیل سوابق موجود، راهکارهایی برای بهبود وضعیت انطباق تحصیلات دانشگاهی با نیازهای بازار کار ارائه شده است.
بررسی گرایش های رفتاری دانشجویان دختر به پوشش اسلامی در مراکز دانشگاهی ایرانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۴)
87 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف: شناخت نگرش جامعه دانشجویی به شعائر دینی، به ویژه پوشش اسلامی، از عناصر مهم شکل گیری رفتار انسانی شمرده می شود که در سلامت معنوی و صیانت از ارزشهای اسلامی نقش مؤثری دارد. هدف این پژوهش، بررسی گرایشهای رفتاری دانشجویان دختر پیرامون حجاب اسلامی بود. روش: مطالعه حاضر یک پیمایش توصیفی- مقطعی و جامعه آماری آن، دانشجویان دختر مراکز دانشگاهی شهرستان ایرانشهر است. سؤالات پرسشنامه در خصوص عوامل مؤثر در حفظ حجاب دانشجویان دختر است. طیف لیکرت پرسشنامه به امتیاز درصدی تبدیل و با روشهای آماری توصیفی و استنباطی، تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: بیشترین نظرات موافق دانشجویان در زمینه حجاب و ترویج رعایت پوشش دینی از طریق فعالیتهای فرهنگی و کمترین موافقت، روش توبیخ و تذکر بود. پوشش دانشجویان با معیارهای شرعی، بیشترین نظرات موافق را به همراه داشت؛ که این امر موجب ایجاد امنیت روانی و مصونیت در جامعه است. از طرف دیگر، روشهای بی تفاوتی نسبت به حجاب و تفکیک جنسیتی در اماکن، کمترین نظرات موافق را داشت. نتیجه گیری: نظرات، دیدگاهها و گرایشهای متفاوتی در زمینه حجاب بین دانشجویان وجود دارد و مسئولان فرهنگی دانشگاه با ارائه راهکارهای مناسب، باید شیوه برخورد علمی و منطقی با این آسیب فرهنگی به منظور ارتقای ارزشهای اسلامی بهره برداری کنند.
بررسی رابطه بین عدالت سازمانی و هویت سازمانی در میان کارمندان دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۶ بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۱
89 - 101
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین عدالت سازمانی و هویت سازمانی در میان کارمندان دانشگاه اصفهان بوده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارمندان دانشگاه اصفهان است که براساس روش نمونه گیری طبقه ای و جدول مرگان 200 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به منظور تحلیل داده ها در این پژوهش از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه، تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA)، آزمون تعقیبی توکی و آزمون T گروه های مستقل استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین متغیرهای عدالت سازمانی و هویت سازمانی رابطه معنی داری در سطح (p<0/01) وجود دارد. یافته ها نشان داد که بین هویت سازمانی و عدالت سازمانی تفاوت معنی داری در دو گروه کارمندان مرد و زن مشاهده نشد، و میانگین مؤلفه عدالت سازمانی با تفاوت بسیار اندک پایین تر از سطح متوسط بوده و میانگین متغیر هویت سازمانی نیز پایین تر از سطح متوسط است
بررسی وضعیت آموزش هنرهای سنتی در سطح آموزش عالی کشور
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۴ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۴
89 - 104
حوزههای تخصصی:
با توجه به ویژگی ها و ارزش های ظاهری و باطنی هنرهای سنتی ایران و ضرورت احیاء، تقویت و هدایت آنها، چند سالی است که برنامه هایی برای آموزش و تربیت نیروهای متخصص در این زمینه در سطح آموزش عالی کشور اجرایی شده است؛ اما با مطالعه عوامل فرهنگی و اجتماعی تاثیرگذار بر رویه آموزش این هنرها در جوامع سنتی گذشته و مقایسه آن با شیوه های امروزی آم وزش در سطح دانشگاه ها؛ تناقضات و ناهماهنگی هایی آشکار می گردد که به موجب آن دانش آموختگان این گون ه رشته ها توانایی انطباق آموزش های دریافتی خود را با اهداف تعیین شده (احیاء، تقویت و هدایت) ندارند.
در این پژوهش ضمن مرور عوامل تاثیر گذار بر رویه تولید و آموزش هنرهای سنتی ایران در گذشته، وضیعت آموزش این هنرها در سطح آموزش عالی کشور از نظر نوع پذیرش دانشجو، برنامه های آموزشی و مطابقت این برنامه ها با ویژگی ها و اصول بنیادین این هنرها، مورد نقد و بررسی قرار می گیرد و در پایان راهکارهایی برای هماهنگی بیشتر شیوه های آموزشی هنرهای سنتی در سطح آموزش ع الی با اصول و ارزش های مرتبط با آنها ارائه شده است.
بازسازی معنایی رساله برای دانشجویان دوره دکتری با نگاهی آسیب شناسانه و ارائه یک نظریه زمینه ای
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۳ تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۰
149 - 176
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بازسازی نهایی رساله برای دانشجویان دوره دکتری با نگاهی آسیب شناسانه و ارائه یک نظریه زمینه ای است. پژوهش از نوع کیفی و از روش مردم نگاری استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل دانشجویان دوره دکتری دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی می باشد و نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، (تعداد 15 دانشجوی دوره دکتری که در مراحل مختلف تدوین رساله دکتری بودند) تعیین گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و نتیجه گیری از یافته های تحقیق از «نظریه زمینه ای» استفاده شده است، به عبارت دیگر در این پژوهش به جای آزمون نظریه و تأیید یا رد آن، به ارائه نظریه به صورت محدود پرداخته شده است. یافته های اصلی این پژوهش، با استفاده از نظریه زمینه ای شامل مقوله هایی همچون رفع تکلیف، اشتغال، فارغ التحصیلی، مشکلات اجرایی، مشکلات مربوط به استاد، کمبود منابع علمی، مشکلات مالی و زمان می باشد که می توان تمامی مقوله ها را زیر مقوله «فارغ التحصیلی» قرار داد. به عبارت دیگر دانش آموختگی «مقوله هسته» در این نظریه زمینه ای می باشد که با استفاده از این مقوله ها، مدل پارادایمی ارائه شده است.
تأملی در نظام معرفت شناسی دانشجویان در باب خدا (یک مطالعه پدیدارشناسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، «تأملی در نظام معرفت شناسی دانشجویان در باب خدا» بود. روش: این پژوهش در چارچوب روش تحقیق کیفی و از نوع پدیدارشناسانه بود. جامعه آماری، کل دانشجویان دانشگاه شهید باهنر بود که 17 دانشجو با روش نمونه گیری داوطلب- هدفمند و اصل اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها، کلایزی بود. یافته ها: این پژوهش در نظام معرفت شناسی دانشجویان در باب خدا، به چهار مضمون اصلی در ابعاد اعتقادی، شناختی، ارتباطی و معنابخشی با هشت زیرمضمون و 161 کد دست یافت. در این ابعاد می توان دانشجویان را در دو محور قرار داد؛ در بعد اعتقادی، هر دو گروه به خدا و هستی بخشی او اعتقاد دارند. در بعد شناختی، گروه اول شناخت کمی نسبت به خدا و مهم ترین دستورات خدا و عمل خدا در رابطه با انسان دارند. این گروه در ارتباط معنوی خود با خدا، به خصوص در انجام واجبات و دستورات الهی دچار تزلزل اند. دسته دوم، آگاهی و دانش و شناخت کافی نسبت به خدا دارند؛ ارتباط معنوی خوبی با خدا دارند؛ هر چند مشکلات و فشارهای زندگی ممکن است گاهی رابطه برخی از آنها را با خدا خدشه دار کند، اما معمولاً با دلایل خود مبنی بر مصلحت و تدابیر خیراندیشانه خدا به حالت اولیه خود بازمی گردند. همچنین هر دو گروه در ارتباط عاطفی یا الگوی تعاملی دوستانه خود با خدا استوارند. هر دو گروه زندگی را در پرتو وجود خدا معنادار می دانند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن بود که هر چند حداکثر دانشجویان شناخت خوبی نسبت به خدا و عمل خدا در رابطه با انسان و همچنین ارتباط معنوی خوبی هم با خدا داشتند، اما در باب دانشجویانی که دچار ضعف در مبانی شناختی نسبت به خدا و ارتباط معنوی با خدا می باشند، نگرانی فزاینده ای وجود دارد و به طور حتم این گروه به توجه ویژه و یاری بیشتری در این عرصه نیازمندند.
نقش خودشناسی و هویت اجتماعی بر مهارت های ارتباطی و تاب آوری (مورد مطالعه: دانشجویان دختر دانشگاه یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مهارتهای ارتباطی از مهم ترین توانایی های فردی است که تقویت تاب آوری در آن، موفقیت افراد را در تمام حوزه های زندگی تسهیل می کند و به عنوان یکی از مهارتهای نرم، از اصول بی بدیل برنامه های توسعه اخلاقی است. از آنجا که آموزه های دینی و اخلاقی با تأکید بر خودشناسی، هماره انسانها را به برخورد شایسته با سایرین فرامی خوانند؛ پژوهش حاضر با هدف دستیابی به نقش خودشناسی و هویت اجتماعی بر مهارتهای ارتباطی و تاب آوری انجام شد. روش: پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی و توصیفی از نوع همبستگی است که به شیوه رگرسیون انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، گزاره های دینی، کتب اخلاقی و تمامی دانشجویان دختر سال تحصیلی 1403-1402 دانشگاه یاسوج بود. یافته ها: یافته های به دست آمده نشان می دهد دو متغیّر هویت اجتماعی وخودشناسی، به ترتیب 33 و36 درصد از واریانس تاب آوری و مهارتهای ارتباطی را تبیین کرده اند؛ بعلاوه، ضرایب غیر استاندارد بتا و همچنین ضرایب استاندارد بتا برای متغیّر پایگاه اجتماعی، 551/0 و برای متغیّر خودشناسی، 161/0 است که نشان می دهد هویت اجتماعی و خودشناسی دانشجویان دختر، تاب آوری آنان را پیش بینی می کند. همچنین، ضرایب بتا برای متغیّر هویت اجتماعی(514/0) و خودشناسی(512/0) نشان می دهد هویت اجتماعی و خودشناسی دانشجویان دختر، مهارتهای ارتباطی آنان را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: متغیّرهای پیش بین هویت اجتماعی و خودشناسی، واریانس متغیّرهای تاب آوری و مهارتهای ارتباطی دانشجویان را پیش بینی کرد؛ بنابر این می توان نتیجه گرفت با افزایش مهارت خودشناسی و هویت اجتماعی، مهارتهای تاب آوری و ارتباطی دانشجویان بهبود می یابد.
بررسی تحلیلی نظام مند از کاربرد هوش مصنوعی در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
85 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی تحلیلی نظام مند از کاربرد هوش مصنوعی در آموزش عالی از سال 2016 تا 2022 بود.روش پژوهش: در این پژوهش از روش پریزما که روش فراتحلیل نظام مند مبتنی بر شواهد و مدارک است، بهره گرفته شد. بدین منظور 138 مقاله نگاشته شده در خصوص کاربرد هوش مصنوعی در نظام آموزش عالی مورد بررسی قرار گرفت و داده های حاصل با استفاده از کدگذاری قبلی و زمینه ای استخراج و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.یافته ها: یافته های این مطالعه نشان می دهند که در سال های 2021 و 2022 تعداد نشریات در رابطه با این موضوع نزدیک به 3 برابر سال های قبل افزایش یافته است و با افزایش سریع تعداد نشریات آموزشی هوش مصنوعی در آموزش عالی، رویه های تازه ای ظهور نموده اند.نتیجه گیری: پژوهش ها در شش قاره از 7 قاره جهان انجام گرفته است و این روند از ایالات متحده به چین انتقال یافته که اکنون پیشرو در تعداد نشریات در این حوزه است. همچنین نبود پژوهشگر از گروه های مختلف آموزشی، خلأهای موجود در ادبیات این حوزه و تبیین چگونگی مورد استفاده قرار گرفتن هوش مصنوعی در آموزش عالی نیز از دیگر نتایج این پژوهش است.
سناریوهای آینده تأثیر هوش مصنوعی بر حکمرانی ملی و بین المللی در افق 10 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر ساخت و چینش نظام بین الملل در شرایطی در حال وقوع است که جهان با ظهور و توسعه سریع پدیده شالوده شکن هوش مصنوعی روبرو است. هم اکنون بشر دوره جدال بین ترس و هیجان را در مواجهه با هوش مصنوعی سپری می کند. در چنین شرایطی شکاف عملکردی عجیبی بین شرکت ها و حکمرانان دولتی در مدیریت ابعاد مختلف هوش مصنوعی به چشم می خورد. درحالی که از یک سو سرمایه گذاران بین المللی و شرکت های چندملیتی، سرمایه هنگفتی برای رشد و توسعه هوش مصنوعی صرف می کنند، از سوی دیگر بسیاری از دولت ها سعی در کنترل و کاستن از سرعت رشدش دارند و ظهور و گسترش هوش مصنوعی را به مثابه تهدیدی می نگرند که می تواند تمام قلمرو تحت کنترل انسان را به چالش کشد. نظر به گستردگی آثار هوش مصنوعی بر ساختار و شیوه حکمرانی در سطح جهانی، در این مقاله سعی شده با سناریوپردازی با الگوی جی بی اِن ، به این پرسش پاسخ داده شود که پیشرفت هوش مصنوعی چه اثری بر آینده حکمرانی ملی و بین المللی در افق 10 ساله خواهد داشت؟ روش گردآوری داده ها در این پژوهش بهره گیری از اسناد علمی معتبر و همچنین مصاحبه با متخصصان و برگزاری هم اندیشی خبرگانی است. یافته های پژوهش گویای آن هستند که در آینده نه چندان دور، اَبَررایانه های مجهز به هوش مصنوعی قادر هستند با تسلط همه جانبه بر انبوه داده های جامعه و دست کاری عمیق شناختی، وابستگی شدیدی را در بشر نسبت به خود ایجاد کنند و به سطحی شگفت انگیز از توانایی نقش آفرینی در امر حکمرانی برسند و او را با 4 سناریوی استعمار فراهوشمند، تفکیک تمدن ها، استبداد دیجیتال و برخورد تمدن ها مواجه سازند که آمادگی برای مواجهه با آن ها نیازمند ملاحظات راهبردی خاصی است که باید در سیاست ها و برنامه های ملی نمود یابند.
از سواد رسانه ای تا تحول نگرش: راهبردی عملی برای دانشجویان گام دوم انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به گسترش فنّاوری های نوین و رسانه های اجتماعی و آغاز عصر هوشمند، تقویت حیطه نگرشی دانشجویان به عنوان نیروی انسانی متعهد و متخصص برای نقش آفرینی در تمدن سازی انقلاب اسلامی، امری ضروری و اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. یکی از ابزارهای کاربردی برای تقویت حیطه نگرشی دانشجویانی در تراز انقلاب، کاربست صحیح از ظرفیت، ابعاد و مدلهای سواد رسانه ای است. هدف پژوهش حاضر، بررسی و تبیین سواد رسانه ای به عنوان بستر و راهبرد عملی مناسب برای تحوّل و تعمیق حیطه نگرش(عاطفی) دانشجویان بر اساس بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی بود. روش: روش پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از جنبه ماهیتِ داده، از نوع کیفی و به صورت تحلیل و بررسی متنی است. برای جمع آوری داده ها از روش اسنادکاوی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، شامل کتب، مقالات معتبر و اسناد علمی مرتبط با موضوع پژوهش است. نمونه گیری از طریق مقالات معتبر، اسناد علمی و کتب در دسترس انتخاب شده و به وسیله ابزار فیش برداری، داده ها گردآوری شدند. جمع آوری داده بر اساس مقالات مرتبط، با توجه به واژگان کلیدی، از پنج پایگاه داده خارجی و سه پایگاه داده داخلی استخراج و بهره برداری شد. تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده در این پژوهش، بر اساس چهار مرحله توصیف، تحلیل، استنتاج و تبیین صورت پذیرفت. یافته ها: کانون توجه دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی بر بحث آموزشی و علمی متمرکز بوده و توجه به سایر بخشها از قبیل موضوعات ملّی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کمتر است. همین عامل موجب عدم تقویت یکسان حیطه های دانشی، عاطفی و روانی حرکتی شده است. بنابر این، تعمیق و تحوّل حیطه نگرش دانشجویان در اثرگذاری مناسب بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی در بستر سواد رسانه ای کاملاً مشهود بوده و یک ضرورت است. نتیجه گیری: آموزش سواد رسانه ای به عنوان بستری مناسب و راهبردی عملی می تواند حیطه نگرشی دانشجویان را ارتقا داده و دانشجویانی مؤثر، برای تحقق گام دوم انقلاب در عصر هوشمند تربیت کند.
بررسی لزوم عدالت کارگزاران نظام اسلامی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از منظر منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تبیین ضرورت وجود عدالت کارگزاران نظام اسلامی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از منظر منابع اسلامی و توجه به آن در گزینش کارگزاران نظام اسلامی انجام شده است. روش: روش پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی و مطالعه کتابخانه ای، با عنایت به منابع اسلامی است. یافته ها: عدالت کارگزاران نظام اسلامی از شاخصه های اصلی حکومت اسلامی است. عدالت، تنها توصیه اخلاقی نیست، بلکه واجب و لازم شرعی، قانونی، عرفی و اخلاقی است که هم در مراحل گزینش و هم در ادامه انجام مسئولیت در کارگزاران نظام اسلامی باید وجود داشته باشد. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با پیروی از قرآن و سنّت و نظرات فقها و دانشمندان اسلامی و با توجه به بدیهی بودن اینکه نظام حکومتی آرمانگرای واقع نگر اسلامی زمانی می تواند در اهداف خود موفق باشد که از مجموعه مدیریت عادل و سالم برخوردار باشد، بر ضرورت وجود عدالت کارگزاران حکومت اسلامی و توجه به گزینش افراد تأکید کرده است. نتیجه گیری: در گزینش کارگزاران نظام اسلامی و نظارت بر عملکرد آنان باید به شایستگی هایی که مهم ترین آنها عدالت است، به طور دقیق و حکیمانه و جدّی توجه شود تا از نفوذ افراد ناشایست، به خصوص در مراکز سرنوشت ساز جامعه اسلامی پیشگیری شود.
امکان سنجی اعطای شخصیت حقوقی به هوش مصنوعی:ارائه پیشنهاد سیاستی به مقنن ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
41 - 52
حوزههای تخصصی:
گسترش و سهولت استفاده از هوش مصنوعی و احتمال ورود خسارت ناشی از کاربست هوش مصنوعی در ابعاد مختلف، به وجود آمدن شرایط لازم برای جبران خسارات ناشی از تصمیمات و اعمال اتخاذشده توسط هوش مصنوعی، فراهم شدن امکان معامله مستقیم توسط آن و زدودن موانع حقوقی پیشرفت در این حوزه، همگی نیاز به اعتبارکردن شخصیت حقوقی برای هوش مصنوعی را به عنوان چاره ای علمی، مطرح کرده اند. عمده سوالات حقوقی درباره هوش مصنوعی به نوعی با امکان دارا شدن حق و تکلیف توسط هوش مصنوعی (داراشدن شخصیت حقوقی) مرتبط است. مقاله حاضر با استفاده از تحلیل داده های حاصل از مطالعه اسناد و منابع کتابخانه ای و با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی این موضوع پرداخته که برآیند آن، این شده که با توجه به ماهیت شخصیت حقوقی، گرچه اعطای شخصیت حقوقی فی نفسه امری ممکن است اما ظرفیت اعطای شخصیت حقوقی به هوش مصنوعی بر اساس مقررات فعلی ایران، وجود ندارد. همچنین پژوهش حاضر به عنوان پیشنهاد، مطرح می دارد که با پیش بینی شخصیت حقوقی برای هوش مصنوعی، می توان از شناسایی شخصیت حقوقی هوش مصنوعی برای تدوین سیاست قانونی موثر ایران در کنش گری قانونی فعال در حوزه هوش مصنوعی بهره برد.
طراحی الگوی تغییر رفتارهای انحرافی محیط کار (مورد مطالعه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
22 - 41
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از اجرای پژوهش حاضر، طراحی الگوی تغییر رفتارهای انحرافی در محیط کار در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان بود.روش پژوهش: رویکرد پژوهش حاضر از نوع کیفی بود که با روش داده بنیاد نظام مند استراوس و کوربین اجرا شد. داده ها نیز به صورت مصاحبه نیمه ساختاریافته با 20 مشارکت کننده که با روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند، گردآوری شد. به منظور بررسی روایی داده های کیفی از روایی سازه، بیرونی، توصیفی و تفسیری و به منظور بررسی قابلیت اعتماد از رویکرد سه گانه رائو و پری استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که شرایط علّی در قالب 6 مقوله عوامل فردی، عوامل شغلی، عوامل ساختاری، عوامل سازمانی، عوامل مدیریتی و عوامل گروهی دسته بندی شدند. تعاملات و کنش های مربوطه با عنوان طبقه راهبرد در قالب 3 مقوله مدیریت، تغییر و کنترل رفتارهای انحرافی شناسایی شدند. شرایط زمینه ای در قالب 3 مقوله ویژگی های جمعیت شناختی، اجتماعی و سازمانی تبیین شدند. مفاهیم حاصل از شرایط مداخله گر نیز در قالب 3 مقوله عوامل شخصیتی، فرهنگی و سیاسی دسته بندی شدند. در نهایت پیامدها شامل 5 مقوله پیامدهای فردی، سازمانی،گروهی، اجتماعی و فرهنگی ) طبقه بندی شد.نتیجه گیری: به منظور کنترل و تغییر رفتارهای انحرافی در محیط کار در سطح دانشگاه، مدیران و سیاست گذاران در سطوح مختلف دانشگاه باید نسبت به گسترش عدالت سازمانی در دانشگاه و همچنین نظارت مستمر و دقیق بر عملکرد کارکنان تأکید داشته باشند.
ارتباط بین شناخت و رفتارشناسی مالی از منظر هایک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۳۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۲۱
83 - 101
حوزههای تخصصی:
نظریاتی در اقتصاد و علوم اجتماعی منشأ تحول زیادی شده اند. ارتباط عمیق بین ذهن و تصمیم گیری انسان ها در زمینه مالی و سرمایه گذاری به دنبال توضیحی جدید برای تصمیم گیری مالی است. این ارتباط یکی از مفیدترین شاخه های اقتصاد رفتاری و اقتصاد شناختی است. پیشرفت های اخیر در اقتصاد شناختی مربوط به ظهور و تکامل شاخه هایی در اقتصاد عصب شناسی، اقتصاد آزمایشگاهی شناختی، رفتارشناسی مالی و رفتار کارگزاران اقتصادی در بازارهای مالی از منظر روان شناسی شناختی، مباحث بسیار مهمی هستند.پس از شکل گیری اولیه علوم شناختی، اقتصاددانان متوجه شدند باید تأثیر احساسات و تجربه های شخصی را که با توجه به محیط فرهنگی و تربیتی پدید می آید در نظریات اقتصادی وارد نمایند. این نظریات همواره با توجه به حالات روحی و فکری انسان ها در مسیر تغییر و تکامل و تمام واکنش ها در بازار مالی تحت تأثیر محرک های دوگانه عصب زایی و خنثی سازی عصب ذهن قرار دارند. هم محرک هایی که قبلاً آگاهانه درک می شدند و هم محرک های جدیدی که باید مورد توجه قرار گیرند، به این دلیل که هر دو تحت تأثیر عصب های ذهن هستند؛ زیرا شناخت افراد، حاصل مکانیسمی پیچیده و تحت تأثیر بافت فرهنگی و تربیتی قرار دارد. توجه به اینکه در شکل گیری ادراکات و طبقه بندی موضوعات در انسان ها کدام عوامل مؤثرند، مورد توجه روان شناسان قرار گرفت. وقتی این ادراکات به صورت عادت قابل قبول در رفتار تبدیل شود، شناسایی این فرایند توجه روان شناسان را جلب نمود تا شکل گیری ادراکات و عادات تکراری مورد پذیرش افراد و جامعه را به عنوان یک دستاورد جدید مورد توجه قرار دهد. همین توجه شاخه های متعدد علوم شناختی را پدید آورد. ورود به این بحث ها در علوم شناختی و کنش ها و واکنش ها در رفتارهای انسان ها و تصمیم گیری و اثرگذاری آن در بازارهای مالی در سطح اقتصاد خرد و کلان، پژوهشگران زیادی را واداشت تا به دنبال تعیین نقش ذهن و احساسات و حالات روان شناختی رفتارها باشند. نتیجه اینکه اگر عملی موفقیت آمیز باشد، قوه ادراک آن را کارا دانسته وآن را به صورت عادی می پذیرد، در غیر این صورت فرد را وادار می کند ارزیابی مجدد و آزمایش دقیق تر از ادراک داشته باشد.این عمل با ایجاد کنش جدید تا نتایج درست و رضایت بخش برای فرد و اجتماع ادامه پیدا می کند تا به عنوان یک کنش اجتماعی درآید. با توجه به نقش ذهن و احساسات، این مقاله درصدد ارائه نظریه اتریشی هایک در بنیان های مالیه رفتاری است. اگرچه مالیه رفتاری به اقتصاد شناختی بسیار نزدیک است، اما متکی بر نظریه شناخت و طبیعت دوگانه، عصبی بیولوژیکی و وابسته به مسیر است. نهادها و هنجارها یکی از جنبه های مهم برای مالیه رفتاری هستند. هرچند اشتباهات و تورش ها از نظر ساختاری در تصمیم گیری انسان و بسترهای نهادی مالی اجتناب ناپذیر است. از نظر مردم، بازارها در قیمت های جاری و آینده با انتظارات متفاوت روبهرو هستند و هر عامل مؤثر در بازار مانند تقاضاکنندگان و عرضه کنندگان انتظارات خود را براساس باورها و اهداف خود و اهداف و باورهای دیگران شکل می دهند. با گذشت زمان، تقاضاکنندگان و عرضه کنندگان به صورت فردی و یا رفتارهای جمعی، قواعد انتظارات فرضی خود را شکل می دهند. این انتظارات دست کم چهار دستاورد زیر را برای بازارهای مالی به وجود می آورند:پیامد اول: توجه به تکانه های قیمتی و رویدادها در بازار مالی ازطریق دانش های سازمان یافته گذشته در حافظه، بر ادراکات است. در گام نخست، این تکانه های قیمتی و رویدادها شکل گرفته در ذهن افراد در تناقض با باورهای گذشته بازنگری می شود. سپس بعد از استانداردسازی اطلاعات تجربی به عنوان یافته ها و تجربیات شخصی، دانش های گذشته را اصلاح می کند. نکته اصلی در تبادل اطلاعات در بازار مالی اصلاح پیوسته بازار و تصمیم گیری در این زمینه در بازارهای مالی است.پیامد دوم: سنجش درجه وابستگی متقابل تجربه حاصل شده از گذشته و انتظارات از آینده در عرضه کنندگان و تقاضاکنندگان در بازار مالی است. ارتباطی از نوع عدم اطمینان در بازار برای پیش بینی از آینده است. در تعارض بین نیاز ذاتی هر فرد از نظر اطلاعات در بازار و انتظارات دیگر افراد در بازار و درجه وابستگی آنها ممکن است بازار را از ثبات رفتاری به سمت بی ثباتی هدایت کند. در این حالت، بازار نوسانی خواهد شد.پیامد سوم: ارزش گذاری قابل قبول بین دو جریان متفاوت در تصمیم گیری مالی از نظر اجتماعی است: جریان اول: تأثیر حالات احساسی و روان شناختی افراد ناشی از باورهای درونی است. باورهای درونی می تواند در صورت بی ثباتی باعث شکست بازارهای مالی شود. افراد دچار ریسک شخصی و توهم در تصمیم گیری در زندگی شده و از بازار خارج شوند؛ جریان دوم: بررسی ترس از عدم فروش اوراق مالی و نقد نشدن اوراق در بازار است. این ترس، ریسک پذیری را افزایش می دهد. این حالت روان شناختی سود بازار مالی را نادرست برآورد می کند. وقتی کاهش سود در دوره جدید در بازار ایجاد شود، عاملان در بازار اعتماد خود را از دست می دهند. در این حالت بازار مالی وارد دوره سیکلی و بی ثباتی می شود.پیامد چهارم: تشکیل گروه ائتلافی در بازار مالی است. بازیکنان بازار با عقاید مشترک و احساسات و روان شناختی متفاوت، به دنبال تشکیل ائتلاف با انتظارات یکنواخت هستند. این ائتلاف در شکل گیری دانش در بازار و تصمیم گیری مؤثر است. موافقان نظریه هایک در زمینه مالیه - رفتاری باورهای ذهنی و وابسته به مسیر در تصمیم گیری در بازار مالی را مؤثر می دانند. دستاوردهای نظریه دانش و شناخت هایک با وجود مفهوم دوگانه تأثیرگذاری عصبی بیولوژیکی و وابستگی به مسیر، توانست توجه اقتصاددانان شناختی را جلب کند.تحقیقات مدرن رفتارشناسی مالی این واقعیت را بیان می کند که بازارهای مالی در دو سطح ذهنیت گرایی و محیط خارجی در شکل دهی کردار بشر نقش دارند. با این دو سطح باید تفاوت های بازار سنتی و بازارهای مالی را تفکیک نمود؛ چه در بازارهای سنتی و چه بازارهای مدرن قاعده کلی این است که بازارها پدیده ای نهادی هستند. این ویژگی تأثیر احساسی مثبتی در کارگزاران بازار ایجاد می کند. اینکه دانش مدون و هوش تخصصی افراد در بازار مالی تحت تأثیر احساسات قرار دارد، یکی از دستاورد مهم اقتصاد شناختی است. مطالعات در رفتارشناسی مالی نشان داده اند که کارکرد هوش تخصصی به دلیل احساسات و خطاهای درک روان شناختی به خطاهای نظام مند در بازار مالی منجر خواهند شد.1. این سؤال که عرضه کنندگان و تقاضاکنندگان در چه مواردی واکنش نشان می دهند، مهم است؟ 2. دانستن اینکه چگونه عاملین و کارگزاران از موفقیت برخی از بنگاه ها در بازار سود می برند؟3. و یا اینکه عرضه کنندگان و تقاضاکنندگان چه زمانی در باورهای خود تجدیدنظر می کنند؟4. اگر بازار نیاز به تعدیل داشته باشد، انسان تعدیل گر چگونه یافته های خود را در بازار اصلاح می کند؟ این سؤالات مهم ترین نکاتی هستند که رفتارشناسان مالی، در بازار باید مورد توجه قرار دهند تا با کمترین خطای سیستماتیک در تصمیم گیری روبهرو شوند. نکاتی که بازار سنتی خیلی توجه به این مباحث ندارد. در مجموع باید اقتصاد شناختی مالی را افق جدیدی در تحول بازار سنتی کلاسیکی دانست.