یکی از تحولات عصر مغول در عرصه جغرافیای سیاسی قرار گرفتن آسیای میانه، دشت قپچاق، ایران، قفقاز و آناتولی تحت حاکمیت مغولان بود. از نتایج بلافصل چنین دگرگونی ای در نواحی مذکور، گسترش مناسبات تجاری و بازرگانی بین اقوام و ملل مختلف آسیایی بود که طی چندین دهه آینده آثار آن به سرزمین های غربی آسیا از جمله به اروپا هم رسید. در چنین وضعیتی یکی از فعال ترین مناطقی که در وضعیت گسترش مناسبات تجاری بین آسیا و اروپا آن هم با محوریت ایران ظاهر شد، دولت شهرهای ایتالیایی ونیز و جنوا بود که پرداختن به چگونگی مناسبات تجاری این دولت شهرها با مراکز تجاری ایران و ایلخانان موضوع محوری پژوهش حاضر را شکل می دهد. موقعیت جغرافیایی ایران در حد فاصل ارتباط شرق و غرب و سیاست های ایلخانان در زمینه حمایت ویژه از تجارت و جلب تجار اروپائی موجب روی آوردن تجار ونیزی و جنوایی به ایران شد. همچنان که در سوی دیگر توسعه کارگاههای ابریشم بافی در شهرهای ایتالیا و نیاز مبرم به ابریشم خام آسیا در کنار سایر تولیدات مشرق زمین نظیر ادویه جات و دیگر مواد خام تولیدی، انگیزه های قدرتمندی برای توجه تجار جمهوری های ونیز و جنوا به مراکز تجاری ایران بود. به طوری که آنان از یک سو پارچه های کتانی، نخی و پشمی و چوب، فلز، شمش های طلا و نقره را از اروپا به آسیا وارد کرده و از دیگر سو محصولات و کالاهایی چون ابریشم خام ایران و چین، ادویه هند، زعفران، زاج و پنبه و بردگان دشت های قپچاق را به اروپا منتقل می ساختند.
حاج ملاعلی کنی از علمای مبارز و طراز اول تهران سال 1220 ق در قریه کن از روستاهای حومه غرب تهران دیده به جهان گشود. در کودکی خواندن و نوشتن آموخت و در 20 سالگی راهی نجف اشرف شد و از ذخایر گرانسنگ آن دیار همچون صاحب جواهر، شیخ مرتضی انصاری و شیخ حسن کاشف الغطاء بهرههای فراوان برد.
فرقه بابیه از انحرافات مهم اجتماعی در تاریخ ایران است که با فرهنگ و عقاید مردم ارتباط تنگاتنگی داشته. پیدایش و ظهور هر جنبش یا نهضت ملی یا مذهبی به عوامل اجتماعی و سیاسی عصر پیدایش آن بستگی دارد. در برهه ای از تاریخ معاصر ایران، در پی بسطِ اندیشه های مکتب شیخیه و متعاقب آن ادعای جوانی جویای نام، موسوم به «سید علی محمد باب» به شیوع فرقه بابیه و شروع منازعاتی در عرصه اجتماعی مذهبی دوران قاجار انجامید. این پژوهش که با عنوان چگونگی تلاقی فکری مکتب شیخیه و فرقه بابیه انجام گرفته است، دلایل برتری پارادایم شیخی گری و زمینه های اجتماعی این گفتمان غالب را در آن مقطع تاریخی مورد بررسی قرار می دهد. فرضیه پژوهش عبارت است از: «ظهور پدیده بابیه ناشی از پارادایم غالب دوره ابتدایی قاجاریه و نفوذ گفتمان اخباری گری درحوزه علمیه نجف بود.» این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه ای تهیه و تدوین گردیده است.
در طول اعصار پیشین در نظام قضایی ایران، منصب قضاوت همواره در حیطه اختیارات علما و روحانیون بوده است که این امر با رسمی شدن مذهب تشیع در عصر صفوی، از استحکام بیشتری برخوردار گردید. با روی کار آمدن دولت پهلوی، مدرنیزاسیون در کلیه ابعاد و ارکان مملکت در دستور کار قرار گرفت، طبعاً نظام قضایی سنتی مبتنی بر عرف و شرع نیز از دایره شمول مدرنیزاسیون برکنار نماند. این تغییر و تحولات در ساختار اداری و اجرایی کشور با واکنش هایی از سوی مردم به ویژه علما و روحانیون مواجه گردید، به ویژه در حوزه نظام قضایی که علما و روحانیون شیعی به طور سنتی خود را متولی امر قضا می دانستند. از آنجا که رویکرد دولت پهلوی در نظام قضایی، دوری جستن از نظام قضایی شرعی و تمایل به ساختارهای غربی بود، با مخالفت بیشتری از سوی ایشان مواجه گردید، بنابراین آنچه که در این مقاله مورد بررسی قرار خواهد گرفت؛ این موضوع است که اشخاص و متنفّذینی که در نوسازی دستگاه قضایی ایفای نقش کردند، چه پایگاه های داشتند که منتهی به تدوین قانون مدنی بر اساس فقه جعفری گردید؟