شاید برای برخی درست روشن نبود که چرا وقوع انقلاب اسلامی در ایران باعث تحولات شتابزده سیاسی - نظامی در همسایگی ایران شد، و عراق، این همسایه همیشه ناآرام ایران را، در شر و شور بی سابقه تسلیحاتی فرو برد. عراقی ها که شیطنت های سیاسی خود در مورد اجرای عهدنامه الجزایر را با خیزش اولین امواج تحولات سیاسی ایران شروع کرده بودند، اینک، با وقوع انقلاب اسلامی رویای شیرین خود را تحقق یافته می دیدند. توسعه سرزمینی، تحکیم پایه های داخلی و خارجی رژیم بعث، ژاندارمی خلیج عربی!! و زمینه های رهبری جهان عرب، شیرین ترین قسمتهای این خواب طولانی برای حکومت گران عراق بود. اما مساعدت غرب در محقق ساختن این رویای کوچک و کودکانه با انگیزه های بزرگتری صورت می گرفت که چیزی جز نگاه داشتن چرخ عظیم انقلاب اسلامی از حرکت بود.در قسمت پایانی مقالات مربوط به «جنگ ایران و عراق»، سیر اختلافات مرزی عراق با ایران، از پیروزی انقلاب اسلامی تا وقوع جنگ تحمیلی مورد بررسی قرار گرفته است که آن را پیش رو دارید.
در پیش شماره ماهنامه زمانه (ایران معاصر) نویسنده به بررسی و نقد روش شناسی کتاب «معمای هویدا»، نوشته عباس میلانی، پرداخته است. در این شماره ماهنامه زمانه نیز، تحلیل و نقد دیدگاه های تاریخی ارایه شده در این کتاب را مد نظر قرار داده است.در قسمت پیشین، با بخشی از کاستی های معمای هویدا، اثر عباس میلانی، از منظر روش شناسی و مبنای علمی کار آشنا شدیم. در این شماره، به محتوای کتاب و ادعاهای نویسنده درخصوص هویدا، محمدرضا پهلوی، و تحولات ایران در دوره پهلوی نگاهی خواهیم انداخت.
نگاهی به گذشته تاریخی و پیشینه فرهنگی سرزمینی در جنوب ، در شمال رود ارس شرقی قفقاز در دوره باستان به آلبانیای قفقاز شهرت داشت و در سالهای بعد از چیرگی اعراب نیز اران نام گرفت . این سرزمین که در پی استقرار طوایف ترک زبان در سده های بعد به تدریج به نام خان نشین های مختلف آن دوره گنجه و شیروان، باکو و ایروان ...و معروف شد در مراحل پایانی جنگ اول جهانی و برای فراهم آوردن زمینه های جهانگشایی ارتش ترکیه عثمانی " آذربایجان" نام گرفت .این مقاله به بررسی علل این تغییر و تحول می پردازد.
جامع التواریخ از منابع معتبر تاریخی دوره ایلخانان محسوب می شود. رشیدالدین فضل الله همدانی هدف از ثبت رویدادهای تاریخی را عبرت عالمیان و آیندگان می داند؛ که بر آگاهی آنان افزوده، در زندگی راهنمایشان شود. او در شیوه تاریخ نگاری خود، در وهله اول، به مشاهده ارج می نهد و، به همین جهت، شرح رویدادهای دوره هر مورخ را معتبرتر می شمارد و برای درد صحیح تر رویدادها ازشیوه مقایسه استفاده می کند و در مورد تاریخ گذشتگان روایات متواتر را ترجیح می دهد. رشیدالدین به قضاوت آیندگان توجه دارد و، با اینکه از کارگزاران ایلخانان است، سعی در نگارش حقایق دارد. از ابتکارات رشیدالدین پرداختن به تاریخ تطبیقی است.رشیدالدین معقتد است که مورخ برای نوشتن تاریخ به آگاهی از علوم دیگر؛ ازجمله: جغرافیا، نجوم و ... نیاز دارد و باید تاثیر عوامل روانی را در شکست با پیروزی دولت ها و ملت ها در نظر گرفت.درعقیده عموم مورخان این دوره، سیر مشیتی تاریخ- که از غلبه مغول با توسل به زور و شمشیر برملت با فرهنگ ایرانی نشات می گرفت- متجلی است. دیدگاه تاریخی رشیدالدین نیز، با اندکی تمایل در جهت توجه به عملکرد انسان ها، مشحون از اعتقاد به سیر مشیتی تاریخی است؛ زیرا او در دوره ای می زیست که غلبه فرهنگ ایرانی بر مغولان تحقق یافته و وضع سیاسی در ایران به آرامش گراییده بود. به همین جهت، رشیدالدین در قدرت و عظمت و سقوط و زوال افراد و دولت ها، علاوه بر مشیت الهی، به عامل اراده انسان ها نیز اشاره می کند.
تحولات سیاسی سال های پایانی قرن هیجدهم و واکنش بریتانیا در قبال آن، آغاز دوره ای جدید در حیات سیاسی و اجتماعی خلیج فارس و نواحی پس کرانه ای آن است. این دوره از تهاجم ناپلئون به مصر در 1213 ه/1798 م آغاز و با عقد قرار داد مرسوم به «صلح عمومی» (General Treaty of Peace) در 1236ه/1820 م به پایان رسید. نتیجه این تحولات تحکیم قدرت سیاسی بریتانیا در «خلیج فارس» بود. تحولات این دوره و شخصیت اصلی رویدادهای آن، یعنی میرزا مهدی علی خان، در مطالعات داخلی کمتر مورد توجه قرار داشته است، در حالی که او طراح و مجری اصلی سیاست خارجی بریتانیا در این دوره محسوب می شود. بررسی رویدادهای این دوره برای شناخت درست عملکرد بریتانیا در ایران و نواحی مجاور آن از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ که این مقاله بدان می پردازد.