تحولات انقلابی فوریه 2011 در مصر زمینه را برای گذار از یک رژیم اقتدارگرا به دموکراسی فراهم آورد. این تحولات نشان دهند ه شکل گیری ائتلافی از منافع فراطبقاتی و فراایدئولوژیک در میان معترضانی بود که طیف گسترده ای از نارضایتی های سیاسی و اقتصادی را مدنظر داشتند و این نارضایتی ها در چهارچوب شعارهای «نان، آزادی و عدالت» و «نان، آزادی و عزت ملی» نمود پیدا کرد. اینک با گذشت بیش از دو سال از انقلاب مصر، دوره گذار در این کشور با چالش های اقتصادی گسترده ای همراه است که هرگونه عدم توانایی در پاسخ به این چالش ها می تواند به دموکراسی نوپای مصر آسیب برساند. با توجه به این امر سؤال این است که در دوران پس از سقوط مبارک، جمهوری عربی مصر چگونه گذار همزمان اقتصادی و سیاسی را پیش خواهد برد. برای نشان دادن این امر، وضعیت اقتصادی مصر قبل و بعد از تحولات اخیر مورد بررسی قرار گرفته است و درنهایت با بررسی سناریوهای پیش رو در دوره گذار، نشان داده خواهد شد که چگونه چالش های گذار دوگانه، احتمال بازتولید اقتدارگرایی را ممکن خواهد ساخت.
مروری بر شش سند به زبان عربی که شیوخ منطقه به حقانیت حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه شهادت داده اند و محمدعلی خان سدیدالسلطنه کبابی در کتاب خود آورده است.
اوکراین در اوت 1991 پس از فروپاشی اتحاد شوروی به استقلال رسید و تا امروز فراز و نشیب های بسیاری را در طول سال های استقلال خود تجربه کرده است. در سال 2014، بار دیگر اوکراین صحنة درگیری های بسیاری بوده است. بسیاری ناظران علت و ریشة این تنش ها را مسائل داخلی و بافت قومیتی این کشور می دانند. برخی دیگر اوکراین را صحنة رویارویی قدرت های فرامنطقه ای مانند ایالات متحدة آمریکا و اتحادیة اروپا با روسیه می دانند. حتی در برخی موارد از این درگیری ها به «جنگ سرد نوین» تعبیر می شود. این نوشتار در تلاش است تا به این سؤال اصلی پاسخ دهد که به صورت کلی، بحران اوکراین چه تأثیری بر روابط ایالات متحده و روسیه دارد؟ فرضیة این نوشتار این است که این بحران ضمن تشدید تنش ها میان دو کشور در کوتاه مدت و میان مدت، تأثیری بنیادین و عمیق بر ماهیت روابط دو کشور نخواهد داشت؛ زیرا ملاحظات ژئوپلیتیکی و همچنین ژئواکونومیک در این منطقه به گونه ای است که قدرت های بزرگ را از درگیری های جدی باز می دارد.