فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۰۲۱ تا ۱۰٬۰۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
این جستار در پی بررسی رابطه عادت با تربیت از دیدگاه مرتضی مطهری (1298−1358ه.ش) و امانوئل کانت[1] (1724−1804م)، فیلسوف آلمانی است تا از این رهگذر معلوم شود: تربیت چگونه تعریف می شود؛ عادت چه تعریفی دارد و چه نسبتی میان عادت و تربیت حاکم است. در این پژوهش بنیادی−تاریخی که به روش توصیفی−تحلیلی انجام شده است، برای بازشکافت دیدگاه مطهری و کانت درباره عادت و نسبت آن با تربیت، به گردآوری اطلاعات لازم و تحلیل آنها پرداخته شد و برپایه یافته های موجود معلوم شد که: الف) مطهری درمجموع با ایجاد عادات در متربی موافق است و حتی عادت را یکی از روش های تربیتی می داند؛ ب) وی برای تبیین دیدگاه برگزیده خود در اقدامی ابتکاری، عادت را به فعلی (تکرار تأثیر و فعل/ مثبت) و انفعالی (تکرار تأثر و انفعال/ منفی) تقسیم کرده است؛ 3) بنا بر قول مشهور، کانت عادت را برای تربیت، زیانبار خوانده است؛ ج) به نظر نگارنده، کانت بی آنکه عنوان کند یا حتی متوجه باشد، از عادت چنان یاد کرده است که گویی به تقسیم عادت به فعلی و انفعالی باور دارد و اولی را بخشی از تربیت و دومی را مخالف آن می داند؛ د) بنابراین و به ادعای بی سابقه این مقاله، نگرش مطهری و کانت نسبت به عادت و تربیت (با چشم پوشی از جزئیات)، بسیار به هم نزدیک و بلکه یکی است. <br clear="all" /> [1] .Immanuel Kant
رابطه ی کمال گرایی و طرح واره های ناسازگار اولیه با سندرم ایمپاستر در دختران دانشجو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
24 - 33
حوزههای تخصصی:
هدف : یکی از ویژگی های شخصیتی که روی عملکرد دانشجویان تأثیر می گذارد، نشانگان وانمود گرایی (سندرم ایمپاستر) است بر این اساس، هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه ی کمال گرایی و طرح واره های ناسازگار اولیه با سندرم ایمپاستر در دختران دانشجو بود. روش : روش تحقیق توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان مؤنث مشغول به تحصیل در دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز در سال 97-1396 بود. با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و بر اساس جدول تعیین حجم نمونه کرجسی-مورگان (1970) تعداد 350 نفر از دانشجویان انتخاب شدند و پرسشنامه نشانگان وانمود گرایی (کلانس-ایمز، 1978)، پرسشنامه کمال گرایی چندبعدی (فراست، 1990) و پرسشنامه طرح واره های ناسازگارانه یانگ-فرم کوتاه (یانگ، 2005) را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با استفاده از روش آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با روش ورود هم زمان و نرم افزار آماری SPSS 26 انجام شد. یافته ها : نتایج نشان داد که بین کمال گرایی و ابعاد آن (نگرانی درباره اشتباه، شک درباره اعمال، انتظارات والدینی، انتقادگری والدینی، استانداردهای شخصی و سازمان دهی) با نشانگان وانمود گرایی همبستگی معنا داری وجود دارد. همچنین، نتایج نشان داد که باوجوداینکه بین نمره کل طرح واره ناسازگار اولیه و تمامی ابعاد آن با نشانگان وانمود گرایی همبستگی معنا داری وجود دارد اما تنها ابعاد گرفتار/خویشتن تحول نیافته، خویشتن داری/خود انضباطی ناکافی، محرومیت هیجانی، رهاشدگی/بی ثباتی، بی اعتمادی/بدرفتاری، انزوای اجتماعی/بیگانگی، شکست، وابستگی/بی کفایتی، آسیب پذیری در برابر ضرر و بیماری، اطاعت و بازداری هیجانی توان تبیین تغییرات مرتبط با نشانگان وانمود گرایی را داشته اند. نتیجه گیری : دانشجویان دارای نشانگان وانمود گرایی باوجود شواهد بیرونی موفقیت ها، در درونی سازی موفقیت ها خود ناتوان هستند و کمال گرایی ناسالم و طرح واره های ناسازگاری اولیه از ویژگی های این افراد می باشند.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر توانایی های شناختی دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
45 - 56
حوزههای تخصصی:
هدف : مطالعه حاضر باهدف تعیین اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر توانایی های شناختی دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D انجام شد. روش : این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D موسسه آموزش عالی علمی کاربردی جهاد دانشگاهی سمنان در سال تحصیلی 97-1396 بودند. پس از بررسی تیپ شخصیتی D در بین دانشجویان تعداد 70 نفر انتخاب و از میان آن ها تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی ندید. داده ها با مقیاس تیپ شخصیتی D (دنولت، 2005) و پرسشنامه توانایی های شناختی (نجاتی، 1392) جمع آوری و با روش های خی دو، اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-19 تحلیل شدند. یافته ها : یافته ها نشان داد که گروه های آزمایش و کنترل ازنظر تأهل و مقطع تحصیلی تفاوت معناداری نداشتند (0/05<P). همچنین، گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث بهبود توانایی های شناختی و همه ابعاد آن شامل حافظه، کنترل مهاری و توجه انتخابی، تصمیم گیری، برنامه ریزی، توجه پایدار، شناخت اجتماعی و انعطاف پذیری شناختی شد و نتایج درمان در مرحله پیگیری نیز حفظ شد (0/05>P). نتیجه گیری : با توجه به نتایج، برنامه ریزی برای استفاده از گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد جهت بهبود ویژگی های دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D ضروری است. درنتیجه، درمانگران و روانشناسان بالینی می توانند از روش گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود ویژگی های شناختی استفاده کنند.
تأثیر زوج درمانی راه حل محور بر بخشودگی، خودتنظیمی هیجانی و دل زدگی زناشویی زوجین متقاضی طلاق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
57 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف: درمان راه حل محور یکی از انواع رویکردهای درمان پست مدرن در حوزه خانواده و ازدواج است که یافتن راه حل به وسیله مراجع با همکاری درمانگر را مورد تأکید قرار می دهد. این پژوهش باهدف تعیین اثربخشی زوج درمانی راه حل محور بر بخشودگی، خودتنظیمی هیجانی و دل زدگی زناشویی زوجین متقاضی طلاق انجام شد. روش : پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مرکز اورژانس اجتماعی شهر تهران در سال 1398 بود. با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و با شیوه تصادفی سازی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. ابزارهای پژوهش شامل چک لیست اطلاعات جمعیت شناختی-فرم محقق ساخته، مقیاس دل زدگی زناشویی (پاینز، 1996)، مقیاس بخشودگی بین فردی (احتشام زاده و همکاران، 1389) و مقیاس تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2001) بود. گروه آزمایش 10 جلسه مداخله به صورت 3 جلسه در هفته به مدت 2 ساعت دریافت کردند اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار)، آزمون تی و تحلیل کوواریانس چند متغیری با SPSS/26 تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که زوج درمانی راه حل محور بر کاهش دل زدگی زناشویی گروه آزمایش در مرحله پس آزمون اثربخش بوده است (0/05>P). بین میانگین نمره بخشودگی و تنظیم شناختی هیجان آزمودنی های دو گروه نیز در مرحله پس آزمون تفاوت معنا دار بود (0/05>P). نتیجه گیری: زوج درمانی راه حل محور توانسته بر کاهش دل زدگی زناشویی و ارتقای مهارت بخشودگی و تنظیم هیجان زوجین مؤثر واقع گردد. پیشنهاد می شود مشاوران خانواده با بهره گیری از این روش درمانی به حل مشکلات زوجی و خانوادگی کمک نمایند.
نقش اجتناب تجربه ای و جهت گیری به کمک طلبی حرفه ای در پیش بینی اضطراب کووید-19(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
67 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف : اگرچه شیوع ویروس کووید-19 با مشکلات روان شناختی متعددی ازجمله اضطراب کووید-19 همراه است، اما مؤلفه هایی مانند اجتناب تجربه ای و نگرش به کمک طلبی روان شناختی حرفه ای می تواند بر میزان این اضطراب مؤثر باشد. پژوهش حاضر باهدف پیش بینی اضطراب کووید-19 بر اساس اجتناب تجربه ای و نگرش به کمک طلبی روان شناختی حرفه ای انجام شد. روش : این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش متشکل از افراد بزرگ سال شهرهای اردکان و میبد در محدوده زمانی 5 مهر تا 16 آبان سال 1399 بود. 383 نفر از افراد در یک پژوهش مجازی شرکت کرده و به ابزارهای زیر پاسخ دادند. ابزار پژوهش شامل مقیاس اضطراب بیماری کرونا علی پور و همکاران (1398)، پرسشنامه نگرش به کمک طلبی روان شناختی حرفه ای فیشر و فارینا (1995) و پرسشنامه پذیرش و عمل بوند (2007) بود. درنهایت پس از حذف پرسشنامه های پرت، 381 پرسشنامه به روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه و با بهره گیری از نرم افزار SPSS نسخه 24، مورد تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها : بین اجتناب تجربه ای و اضطراب کووید-19 رابطه مثبت معنی دار (386/0=R، 001/0>P)؛ و بین نگرش به کمک طلبی روان شناختی حرفه ای و اضطراب کووید-19 رابطه منفی معنی داری وجود داشت (320/0-=R، 001/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که 21 درصد از واریانس اضطراب کووید-19 از طریق متغیرهای پیش بین، تبیین می شود (212/0=R2، 001/0>P). اجتناب تجربه ای سهم بیشتری در پیش بینی اضطراب کووید-19 داشت (001/0>P). نتیجه گیری: اجتناب تجربه ای و نگرش به کمک طلبی روان شناختی حرفه ای بر میزان اضطراب کووید-19 مؤثر است.
واکاوی تجارب نومعلمان فارغ التحصیل دانشگاه فرهنگیان از پداگوژی دانش محتوا ( PCK ) در کلاس درس مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
1 - 12
حوزههای تخصصی:
پداگوژی حوزه ی وسیعی در علوم تربیتی است که در فرایند یاددهی و یادگیری تأثیر بسزایی دارد. این حوزه ی مطالعاتی در نیمه ی دوم قرن بیستم بعد از تحولات زیادی که مدیریت آموزشی طی کرد، همراه با پیشرفت دانش و فناوری به رهبری آموزشی تبدیل شد. مقاله حاضر باهدف بررسی تجارب نومعلمان فارغ التحصیل دانشگاه فرهنگیان از پداگوژی دانش محتوا در کلاس درس مدارس ابتدایی انجام شده است. روش پژوهش کیفی از نوع تحلیل مفهومی بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل نومعلمان رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان اردبیل که در سال های تحصیلی 1397-1395 فارغ التحصیل تحصیل شده بودند، هست. تعداد حجم نمونه 25 نفر از نومعلمان پسر و دختر که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند، بوده است. حد کفایت نمونه نیز اشباع نظری و اطلاعاتی بود. ابزار اندازه گیری پژوهش از نوع فن مصاحبه عمیق بود که نحوه تجزیه وتحلیل داده ها بر مبنای کدگذاری عرفی بود. برای روایی و اعتبار پژوهش نیز ازنظر متخصصان و خود مصاحبه شوندگان کمک گرفته شد که نتایج مورد تائید آن ها بود. بر اساس یافته ها تدریس یک رویداد پداگوژیک تلقی می شود که پیشایندهای آن (تفکرات و ادراکات معلم)، چگونگی آموزش در قالب کنش ها و تعاملات انسانی در کلاس درس (نحوه عمل) و بروندادهای ناشی از آموزش (نتیجه تفکرات و عمل معلم) را دربرمی گیرد که بر اساس دیدگاه های فلسفی، روان شناختی و سواد چندگانه معنا پیدا می کند. درنتیجه، می توان گفت که پداگوژی دانش محتوا به عنوان تلفیق علم و هنر موردنیاز همه معلمان و مربیان تعلیم و تربیت در کشور محسوب می گردد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر بر آشفتگی های روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
133 - 150
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر بر آشفتگی های روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن بود . روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی ﺑﺎ ﭘیﺶ ﺁﺯﻣﻮﻥ-ﭘﺲ ﺁﺯﻣﻮﻥ ﻭ پیگیری به مدت 3 ماه ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﮔﺮﻭﻩ گواه بود. نمونه این پژوهش شامل 45 نفر از بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به بیمارستان حضرت رسول اکرم شهر تهران بود؛ که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺁﺯﻣﺎیﺶ ﻭ یک ﮔﺮﻭﻩ گواه ﮔﻤﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ. ﺳﻪ ﮔﺮﻭﻩ، مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (21DASS-) را ﺩﺭ ﺳﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﭘیﺶ ﺁﺯﻣﻮﻥ، ﭘﺲ ﺁﺯﻣﻮﻥ ﻭ پیگیری ﺗکﻤیل نمودند. ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﻃی 8 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای یک جلسه تحت مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری مثبت نگر قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای صورت نگرفت. در پایان از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد. داده ها به کمک 25-SPSS و با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و روش اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: بین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری مثبت نگر با گروه گواه بر آشفتگی های روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن تفاوت معناداری وجود داشت (001/0>P). اما بین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری مثبت نگر بر آشفتگی های روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P) . نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر می توانند به عنوان ﺭﻭﺵ های مداخله ای ﻣﺆﺛﺮی ﺑﺮﺍی کﺎﻫﺶ آشفتگی های روانشناختی ﺩﺭ ﺑیﻤﺎﺭﺍﻥ ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺰﻣﻦ بکار روند
مطالعه تجارب زیسته و ادراک دانش آموزان از تاثیر یادگیری به شیوه معکوس بر سواد فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر تجارب زیسته و ادراک دانش آموزان از تاثیر یادگیری به شیوه معکوس بر سواد فناوری به شیوه کیفی و از نوع پدیدارشناسی بررسی شد. جامعه پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی دبستان ابن سینا شهر بیرجند که تجربه کلاس معکوس داشتند، تشکیل دادند. با توجه به ماهیت پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد که با مصاحبه عمیق 15 نفر از دانش آموزان، داده های اخذشده به اشباع رسید. برای تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده از روش تحلیل مضمون و از نرم افزار مکس کیودا 11 به عنوان یک شیوه کمکی در واردکردن داده ها استفاده شد. یافته های حاصل از تجارب زیسته دانش آموزان در خصوص تاثیر روش معکوس بر سواد فناوری در 6 مضمون اصلی" کسب توانمندی کار با رایانه و موبایل"، "آشنایی و کارکردن با تجهیزات و وسایل جانبی"، "مهارت کار با اینترنت"، " کاهش زمان بازی کردن و مشاهده تلویزیون"، " تغییر دیدگاه والدین نسبت به فناوری" و"کسب مهارت در استفاده از نرم افزار ها و شبکه های اجتماعی" خلاصه شد. تجارب زیسته دانش آموزان نشان می دهد که یادگیری به شیوه معکوس بر سواد فناوری دانش آموزان در ابعاد سخت افزاری و نرم افزاری تاثیر مثبت گذاشته است و همچنین منجر به تغییر باور والدین دانش آموزان، نسبت به فناوری و افزایش سواد فناوری آن ها شده است.
مقایسه ذهن آگاهی ، معنا در زندگی و حمایت اجتماعی در بیماران اچ آی وی/ایدز پای بند و ناپای بند به درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ذهن آگاهی، معنا در زندگی و حمایت اجتماعی در بیماران مبتلا به ایدز پایبند و ناپایبند به مراقبت و درمان انجام شده است. این پژوهش یک مطالعه علی-مقایسه ای است. جامعه مورد مطالعه شامل بیماران ایدز تحت مراقبت و درمان درمرکز مشاوره بیماریهای رفتاری در شهر بروجرد است. 30 نفر افراد پایبند به درمان و مبتلا به ایدز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با 30 نفر از بیماران ناپایبند به درمان مقایسه شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از مقیاس ذهن آگاهی، توجه و هشیاری ( MAAS )، مقیاس معنا در زندگی ( MLQ ) و پرسشنامه حمایت اجتماعی استفاده شده است. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد بیماران مبتلا به ایدز پایبند به مراقبت و درمان نسبت به بیماران ناپایبند به مراقبت و درمان از میزان بالاتر ذهن آگاهی، معنا در زندگی، و حمایت اجتماعی برخوردار بودند. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان با فراهم ساختن حمایت اجتماعی، آموزش ذهن آگاهی و معنادرمانی، پایبندی بیماران مبتلا به ایدز به درمان را افزایش داد.
پیش بینی اعتماد در روابط بین فردی بر اساس سخت جانی روانی در زنان متاهل
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی اعتماد در روابط بین فردی بر اساس سخت جانی روانی در زنان متاهل بوده است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه زنان متاهل شهر تهران در سال 1398 بودند. حجم نمونه بر اساس فرمول کلاین (2005)، 250 نفر در نظر گرفته شد و به صورت هدفمند و داوطلبانه نمونه گیری شد. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از پرشسنامه های اعتماد در روابط بین فردی تجدیدنظرشده رمپل و هولمز (1986)، بدست آمد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (شاخص های مرکزی، پراکندگی) و آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج پژوهش از طریق آزمون همبستگی و رگرسیون، حاکی از آن است که سخت جانی روانی ، پیش بینی کننده ی اعتماد در روابط بین فردی در زنان متاهل است. هدف پژوهش حاضر، پیش بینی اعتماد در روابط بین فردی بر اساس سخت جانی روانی در زنان متاهل بوده است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه زنان متاهل شهر تهران در سال 1398 بودند. حجم نمونه بر اساس فرمول کلاین (2005)، 250 نفر در نظر گرفته شد و به صورت هدفمند و داوطلبانه نمونه گیری شد. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از پرسشنامه اعتماد در روابط بین فردی تجدیدنظرشده رمپل و هولمز (1986)، بدست آمد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (شاخص های مرکزی، پراکندگی) و آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج پژوهش از طریق آزمون همبستگی و رگرسیون، حاکی از آن است که سخت جانی روانی ، پیش بینی کننده ی اعتماد در روابط بین فردی در زنان متاهل است.
بررسی نقش واسطه ای اشتیاق کارآفرینانه در رابطه بین حمایت تحصیلی با کارآفرینی مجازی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
55 - 68
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش واسطه ای اشتیاق کارآفرینانه در رابطه بین حمایت تحصیلی با کارآفرینی مجازی دانشجویان علوم پزشکی شهر بوشهر انجام شد. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، شامل کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهر بوشهر (2136) بود که در سال تحصیلی 1397- 1396 مشغول به تحصیل بودند. نمونه موردمطالعه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی و به اندازه 326 نفر از جامعه آماری دانشجویان، انتخاب شد. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های حمایت تحصیلی ساندز و پلانکت، تمایل به کارآفرینی مجازی لینان و چن و اشتیاق کارآفرینانه برانبک و همکاران استفاده شد. تحلیل داده های این پژوهش، با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر به وسیله نرم افزارهای SPSS و LISREL انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که حمایت اساتید، خانواده و همسالان بر ابعاد اشتیاق کارآفرینانه (اشتیاق تأسیسی، ابداعی، توسعه ای) دارای اثر مستقیم و مثبت است. همچنین یافته ها نشان داد که بعد اشتیاق تأسیسی، ابداعی و توسعه ای بر تمایل به کارآفرینی مجازی دارای اثر مستقیم و مثبتی دارد. نتایج اثرهای غیرمستقیم متغیرها نیز نشان داد که ابعاد حمایت تحصیلی از طریق واسطه گری اشتیاق کارآفرینانه بر تمایل به کارآفرینی مجازی دارای اثر مثبت و معنی دار است؛ بنابراین به منظور ایجاد تمایل به کارآفرینی مجازی در دانشجویان پیشنهاد می شود که با حمایت تحصیلی از دانشجویان، اشتیاق کارآفرینانه را در آن ها تقویت کرد و به واسطه این اشتیاق کارآفرینانه گامی مثبت در جهت کارآفرینی مجازی آن ها برداشت.
نقش استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی در هویت اجتماعی و رابطه معلم و شاگرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
77 - 90
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی در هویت اجتماعی و رابطه معلم و شاگرد است. مطالعه حاضر یک پژوهش مقطعی با رویکرد توصیفی تحلیلی بود که به صورت پیمایشی اجرا شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه در استان خراسان جنوبی بودند که در سال تحصیلی 1398-1397 مشغول به تحصیل بودند. نمونه گیری به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انجام شد. ابتدا در هر شهرستان به روش خوشه ای، چند مدرسه متوسطه اول به صورت تصادفی انتخاب شد، سپس بعد از دریافت مجوز، با مراجعه به دفتر آموزش هر مدرسه و بر اساس لیست دانش آموزان، افراد به روش نمونه گیری طبقه ای و به صورت تصادفی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت. حجم نمونه پژوهش برابر با 200 نفر می باشد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه استاندارد استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی شی، لو، یانگ، لی و کای (2014)، پرسشنامه رابطه معلم- شاگرد مورای و زوویچ (2010) و پرسشنامه هویت اجتماعی کاروانی (2014) بود. برای سنجش همبستگی متغیرها در صورت برقراری فرض نرمالیتی از معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی با هویت ملی، قومی، مذهبی و جهانی دانش آموزان دختر متوسطه اول استان خراسان جنوبی ارتباط مثبت و معنی داری دارد. همچنین بین استفاده از شبکه های اجتماعی و رابطه معلم- شاگرد رابطه معناداری وجود دارد
نقش میانجی تنظیم هیجان شناختی در رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه با همسرآزاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان شناختی در رابطه بین طرح واره های ناسازگار اولیه و همسرآزاری بود. مواد و روش ها: پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. بدین منظور 324 نفر (226 زن، 98 مرد) از زنان و مردان متأهل ساکن شهر تهران در سال 1397، به صورت نمونه گیری در دسترس از پنج منطقه مختلف تهران انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه تاکتیک های حل تعارض استراوس و همکاران (CTS-2)، فرم کوتاه پرسش نامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (YSQ-SF)، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و پرسش نامه کرایج و اسپینهاون (CERQ) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون، مدل یابی معادلات ساختاری، و از نرم افزار AMOS نسخه 23 استفاده شد. یافته ها: نتایج معادلات ساختاری نشان داد مسیر مستقیم معناداری از طرح واره های ناسازگار اولیه بر تنظیم هیجانی و از تنظیم هیجانی منفی بر همسرآزاری برقرار است. همچنین مسیر غیرمستقیم معناداری نیز از حوزه های اول، دوم، و سوم طرح واره های ناسازگار اولیه به همسرآزاری به واسطه تنظیم هیجانی منفی، به ترتیب با ضریب مسیر 0/13، 0/16، و 0/13 برقرار است. ضمن اینکه شاخص کای دو بر درجه آزادی (x 2 /dF) برابر با 1/595، شاخص ریشه میانگین مجذورات تقریب (RMSEA) برابر با 0/045 وشاخص برازندگی تطبیقی (CFI) برابر با 0/953 بود که نشانگر برازندگی خوب مدل است. نتیجه گیری: بنابراین بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه و همسرآزاری یک رابطه خطی و ساده نیست و تنظیم هیجان در این رابطه نقش واسطه ای دارد.
تاریخچه روان پزشکی فرهنگی معاصر در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
روان پزشکی فرهنگی یکی از گرایش های نسبتاً جدید روان پزشکی است که امروزه به آن بسیار توجه شده است. در خلال یک قرن اخیر، روان پزشکان ایرانی زیادی در معرفی ابعاد مختلف روان پزشکی فرهنگی از حیطه اپیدمیولوژی تا مفهوم پردازی های فرهنگی بیماری های روان پزشکی گام برداشته اند. در این مقاله سعی شده است که با کمک روش مروری تشریحی و روایتی، کتاب های چاپ شده (که به نحوی به ارتباط روان پزشکی و فرهنگ پرداخته اند)، مقالات، سایت ها، کنگره ها و همایش های مرتبط با کلیدواژه های روان پزشکی فرهنگی، روان پزشکی ایرانی، تاریخچه روان پزشکی، روان پزشکی بین فرهنگی، فرهنگ و بیماری های روان پزشکی، فرهنگ و سلامت روان، طب سنتی ایرانی و روان پزشکی، روان پزشکی جامعه نگر، روان پزشکی اجتماعی، هنر ایرانی و روان پزشکی، فرهنگ مردم و روان پزشکی، اسلام و روان پزشکی و نیز روان درمانی مبتنی بر فرهنگ بین سال های 1315 تا 1398 تحقیق و بررسی شوند و از این طریق، به تاریخچه و مسیر شکل گیری زیرساخت های روان پزشکی فرهنگی در ایران و تلاش های پیشکسوتان در این حیطه بیشتر توجه شود. به نظر می رسد معرفی این تلاش ها، به عنوان منابع آموزشی به رزیدنت ها و دانشجویان می تواند برای تبیین و رشد بیشتر این حیطه و درک عمیق تر بیماری های روان پزشکی، کمک کننده باشد. اگرچه نقص در مستندسازی، تدوین و یکپارچه کردن این خدمات همچنان وجود دارد که نیازمند توجه ویژه محققین این حیطه است.
تأثیر قرنطینه خانگی ناشی از پاندمی بیماری کووید 19 بر استرس والدین و رابطه آن با اضطراب و افسردگی کودکان گیلانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: حمله حاد بیماری های همه گیر علاوه بر خطر جسمی، اثرات نامطلوب روان شناختی جدی را در کودکان به خاطر توان محافظتی کمتر، ایجاد می کند. هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر روانی قرنطینه خانگی ناشی از پاندمی کروناویروس (COVID-19) بر استرس والدین و رابطه آن با اضطراب و افسردگی کودکان بود. مواد و روش ها: این پژوهش در بازه زمانی ۱۷ تا ۲۶ اسفند سال 1398(مراحل آغازین فراخوان عمومی مردم ایران برای قرنطینه) در استان گیلان انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمام کودکان ۵ تا ۱۲ ساله و والدین آن ها بود که به طور هدفمند نمونه گیری شدند و ۱۸۱ نفر به پرسش نامه علائم مرضی کودکان (CSI-4) فرم والد و مقیاس تجدیدنظرشده تأثیر رویداد (IES-R) به صورت داوطلبانه پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون، تی استودنت مستقل و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. یافته ها: پس از حذف اثر متغیرهای جمعیت شناختی مشخص شد نمرات بیشتر والدین در خرده مقیاس مزاحمت (۰/۰۰۴=β=۰/۵۶۸ ، P) و گوش به زنگی شدید (۰/۰۰۰۱>β=۰/۷۷۲ ، P) می تواند پیش بینی کننده نمرات بیشتر اضطراب در کودکان باشد. هیچ کدام از مؤلفه های IES-R در والدین نتوانستند به طور معنی داری نمرات افسردگی کودکان را پیش بینی کنند (۰/۰۵ β=۰/۳۲۵ ، P) در کودکان را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: تأثیر روانی قرنطینه خانگی ناشی از پاندمی کووید ۱۹ در والدین می تواند بر اضطراب و افسردگی کودکان تأثیر مخربی بگذارد و این نتایج لزوم برنامه های آموزشی حمایت روانی از والدین و کودکان آن ها را ضروری می کند.
طراحی و آزمودن الگویی از پیشایندهای ملاحظات بهداشتی کرونا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: به دنبال شیوع بیماری کرونا و اجرای قرنطینه، الزام رعایت ایمنی و بهداشت در این دوران اثرات مختلفی بر جنبه های روانی و اجتماعی افراد جامعه برجا گذاشته است. از آنجا که افراد با ویژگی های شخصیتی متفاوت، رفتارهای متفاوتی در دوران قرنطینه نسبت به رعایت ایمنی از خود نشان می دهند، هدف از پژوهش حاضر، بررسی و آزمودن مدلی از پیشایندهای شخصیتی و شناختی ملاحظات بهداشتی کرونا بود. مواد و روش ها: به این منظور نمونه ای شامل ۲۲۰ نفر از افراد شاغل در آموزش و پرورش و دانشگاه، به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفتند. شرکت کنندگان پرسش نامه های ملاحظات بهداشتی (رفتار بهداشتی و نگرش بهداشتی)، جایگاه مهار درونی، توافق جویی، وظیفه شناسی و روان نژندی (NEO) را تکمیل کردند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی برازش مدل و روابط مستقیم از نرم افزار SPSS و AMOS ویراست ۲۳ استفاده شد. همچنین برای بررسی روابط میانجی گر از روش بوت استرپ استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد مدل طراحی شده، از شاخص های برازش خوبی برخوردار بود. به غیر از رابطه بین توافق جویی و جایگاه مهار درونی(رابطه منفی) بقیه روابط بین متغیرها مثبت و مستقیم گزارش شد. همچنین جایگاه مهار درونی نقش میانجی گر کامل را ایفا کرد. نتیجه گیری: ویژگی وظیفه شناسی، سازه جایگاه مهار درونی را فعال می کند و به تبع آن فرد به سمت رعایت رفتارهای بهداشتی تمایل پیدا می کند. به بیان دیگر تمام اثر وظیفه شناسی از طریق دخل و تصرف در سازه شناختی جایگاه مهار (میانجی گر کامل) به رعایت اصول بهداشتی منتهی می شود. رابطه ساده بین روان نژندی و جایگاه مهار درونی که منفی (۰/۲۰-) گزارش شده بود در اثر برهم کنشی با متغیر وظیفه شناسی به ۰/۲۳ تغییر کرد. تبیین این تغییر علامت ها و مقادیر، گویای این مطلب است که نمی توان از داده ها تفسیر خطی ارائه داد؛ بنابراین می توان گفت، ایجاد مقداری نگرانی در افراد نسبت به پیام های بهداشتی و پیگیری انتقادی و جست وجوگرانه اطلاعات کرونایی در کنار وظیفه شناسی، می تواند شرایط مطلوبی جهت گرایش به سوی رفتارهای بهداشتی فراهم کند.
رابطه اعتیاد به کار و اشتیاق کاری با کیفیت زندگی کاری: نقش تعدیل گر ویژگی های شخصیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه اعتیاد به کار و اشتیاق کاری با کیفیت زندگی کاری با توجه به نقش تعدیل کنندگی ویژگی های شخصیتی بود. جامعه آماری شامل کلیه ماماهای شاغل در سه بیمارستان زنان مامایی شهر تبریز (الزهرا – طالقانی- 29 بهمن) در سال 1397 بود که از میان آن ها 120 نفر با استفاده از روش سرشماری انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های اعتیاد به کار وارت، اشتیاق کاری سالوانا و شافلی، کیفیت زندگی کاری والتون، و پنج عامل شخصیت نئو کاستا و مک کری بودند. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که اعتیاد به کار و اشتیاق کاری با کیفیت زندگی کاری همبستگی مثبت و معنی داری دارند (p <0.05). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که هر دو متغیر اعتیاد به کار و اشتیاق کاری، توان پیش بینی کیفیت زندگی کاری را داشتند (p <0.05). در نهایت، نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که هیچ یک از ویژگی های شخصیتی رابطه اعتیاد به کار و کیفیت زندگی کاری را تعدیل نمی کنند، اما از بین ویژگی های شخصیتی، وظیفه شناسی و تجربه پذیری، نقش تعدیل کنندگی معنی داری در رابطه بین اشتیاق کاری و کیفیت زندگی کاری دارند (p <0.05).
اثربخشی برنامه فرهنگی اوقات فراغت عاطفی، رفتاری، و شناختی (عرش) بر تنظیم هیجان مادران و مهارت های اجتماعی کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۵)
148-164
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: برنامه فرهنگی اوقات فراغت عرش یکی از مهم ترین برنامه هایی است که می تواند موجب کاهش مشکلات هیجانی مادران و افزایش مهارت های اجتماعی فرزندان آنها شود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی این برنامه بر تنظیم هیجان مادران و مهارت های اجتماعی کودکان کم توان ذهنی انجام شد. روش : پژوهش حاضر، یک مطالعه شبه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه 30 نفر از مادران دارای کودکان کم توان ذهنی و فرزندان آنها بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. افراد گروه آزمایش در 16 جلسه در برنامه مداخله ای (هفته ای 2 جلسه 60 دقیقه ) شرکت کردند؛ در حالی که به گروه گواه، این آموزش ارائه نشد. ابزار این پژوهش مقیاس دشواری های تنظیم هیجانی (گراتز و رومر، 2004) و مهارت های اجتماعی (ماتسون و اولندیک، 1983) بود . داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیری برای نمرات افتراقی تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه فرهنگی اوقات فراغت عرش اثر معناداری بر تنظیم هیجانی مادران کودکان کم توان ذهنی (0001/0 P = و 22/11= t ) داشت. علاوه بر این، مداخله تأثیر مثبت و معناداری بر مهارت های اجتماعی فرزندان نیز داشته است (0001/0 P = و 22/10= t ). نتیجه گیری: برنامه فرهنگی اوقات فراغت عرش سبب بهبود تنظیم هیجانی در مادران و مهارت های اجتماعی در فرزندان کم توان ذهنی آنها شد؛ بنابراین، برنامه ریزی به منظور استفاده از این برنامه اهمیت ویژه ای دارد. استلزامات نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
Effect of ACT on Work Procrastination and Work Performance(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study was to investigate the effect of Acceptance and Commitment Therapy (ACT) on university employees' work procrastination and work performance. This was an experimental study with pretest-posttest control groupdesign. In this study selected 56 employees by Krejcie & Morgan (1970) technique. They were completed Work procrastination(Metin, Taris, & Peeters, 2016) and work performance(McColl, Paterson, Davies, Doubt, & Law, 2000) questionnaires. Then 24 participants who got a high score in work procrastination and low score in work performance were chosen. They were then randomly assigned into experimental and control groups. After that, the experimental group participated in 7 sessions of acceptance and commitment therapy and the control group received no intervention. Both groups were given pre-test and post-test before and after the intervention, respectively. Data were analyzed using descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics (multivariate analysis of variance). Results indicated that the treatment had a significant effect on reducing work procrastination (F =6.57; P < 0.05), but had no effect on work performance.
بررسی دنیای مطلوب (در زمینه ازدواج) دختران مجرد 35 سال و بالاتر شهر اصفهان
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
17 - 37
حوزههای تخصصی:
با ظهور دومین گذار جمعیتی که از آن به عنوان گذار در خانواده و تشکیل خانواده نیز یاد می شود، الگوهای سنتی سابق دچار تغییرات اساسی شده و الگوهای جدیدی از ازدواج نمود یافته اند که عبارتند از: افزایش میانگین سن در اولین ازدواج، افزایش تعداد مجردها، کاهش ازدواج های ترتیب یافته، افزایش آزادی درانتخاب همسر و... . هدف پژوهش حاضر بررسی دنیای مطلوب (در زمینه ازدواج) دختران 35 سال و بالاتر در شهر اصفهان بود. این مطالعه، یک تحقیق کیفی بود که جامعه مورد پژوهش را دختران مجرد 35 سال و بالاتر در شهر اصفهان تشکیل می دادند. جهت گردآوری داده ها، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و اصل اشباع، 11 دختر 35 سال و بالاتر انتخاب و با آنان مصاحبه نیمه ساختارمند به عمل آمد. مصاحبه ها ضبط، دست نویس و با روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه تحلیل داده ها: سه مضمون اصلی و دوازده مفهوم: باورهای حاکم بر فرد (شامل مفاهیم: باورهای مربوط به رابطه زوجی، باورهای فمنیستی، عشق و تعلق ورزی، اعتقادات و دیدگاه به ازدواج) فرد مطلوب (شامل مفاهیم: ویژگی های اخلاقی- شخصیتی، ویژگیهای ظاهری – جسمانی، هم کفو بودن خانواده ها، الگوهای مطلوب، اهمیت تحصیلات) و امکانات و منقولات (شامل مفاهیم: امنیت شغلی و تفریح مشترک) می باشد. یافته های پژوهش نشان داد بیشترین فراوانی مربوط به مضمون باورهای حاکم بر فرد و کمترین فراوانی مربوط به مضمون امکانات و منقولات می باشد و همچنین در بین مفاهیم استخراج شده بیشترین فراوانی مربوط به باورهای مربوط به رابطه زوجی و کمترین فراوانی مربوط به اهمیت تحصیلات می باشد.