فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴٬۵۴۱ تا ۲۴٬۵۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تعیین رابطه بین جوِ سازمانی و وجدان کاری با عملکرد شغلی است. روش : روش پژوهش همبستگی و علی – مقایسه ای است. نمونه پژوهش شامل 132 نفر از کارکنان شرکت ذوب آهن اصفهان است که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه جوِ سازمانی جاو و لیو(2003)، پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت کاستا و مک کرا(1992)، فهرست وارسی عملکرد وظیفه ای بیرن و همکاران(2005) و فهرست وارسی عملکرد زمینه ای کونوی(1999) است. داده ها با استفاده از روش همبستگی، رگرسیون و تحلیل مسیر تحلیل شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که جو همکارانه و قابلیت اتکا به طور مستقیم ولی جو نوآورانه به طور غیرمستقیم عملکرد شغلی را پیش بینی میکنند. نتیجه گیری: وجدان کاری بر عملکرد شغلی افراد اثر میگذارد. جو سازمانی مثبت نیز می تواند این تأثیر را افزایش دهد و بنابراین، سازمان ها و مدیران می توانند از طریق سنجش ویژگی های شخصیتی کارکنان خود، بویژه وجدان کاری انان، در جهت ایجاد جو مثبت سازمانی استفاده کنند.
بررسی رابطه توانمندی روان شناختی دبیران با تعهد سازمانی آنها در مدارس متوسطه شهر اورمیه در سال تحصیلی 89-88
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه توانمندسازی روان شناختی دبیران با تعهد سازمانی آنها در شهر ارومیه با استفاده از روش تحقیق توصیفی– همبستگی انجام گرفت، حجم نمونه مورد مطالعه 241 نفر بود که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردیدند. ابراز اندازه گیری شامل پرسشنامه توانمندسازی روان شناختی و پرسشنامه تعهدسازمانی بود.
نتایج نشان می دهد، میانگین توانمندسازی روان شناختی دبیران12/66که بیشتر از حد متوسط می باشدو میانگین تعهدسازمانی05/27که کمتر از حد متوسط می باشد. بین توانمندسازی روان شناختی و مولفه- های آن (شایستگی، موثربودن، معنی داری بودن، اعتماد) با تعهدسازمانی رابطه و معنی داری وجود دارد. بنظر می رسد توجه به توانمندسازی روان شناختی دبیران درجهت شکل گیری تعهدسازمانی آنها مفید باشد.
رابطه بخشش و بهزیستی روان شناختی با توجه به نقش میانجی عواطف در دانشجویان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه ی علی بخشش و بهزیستی روان شناختی با میانجی گری عواطف مثبت و منفی در دانشجویان دانشگاه شهید چمران بود. در این مطالعه ی علّی- همبستگی، جامعه ی آماری را کلیه ی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز تشکیل می دادند که به روش تصادفی چند مرحله یی 352 نفر به عنوان نمونه از میان آنها انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش مقیاس گرایش به بخشش هارتلند (HFS)، برنامه ی عاطفه ی مثبت و منفی (PANAS) و مقیاس بهزیستی روان شناختی (PWBS) بودند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتیجه ها نشان دادند که بخشش هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم از طریق عاطفه ی مثبت با بهزیستی روان شناختی رابطه دارد. رابطه ی غیرمستقیم بخشش با بهزیستی روان شناختی از طریق عاطفه ی منفی تأیید نشد.
اصل معلم است..
حوزههای تخصصی:
مهارت ابراز وجود و قاطعیت
ارتباط کارآفرینی و تعهد سازمانی با تحلیل رفتگی شغلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی ارتباط کارآفرینی و تعهد سازمانی با تحلیل رفتگی شغلی هدف اساسی این مطالعه بود. روش: بر مبنای مفروضات پژوهشات همبستگی با اجرای سه مقیاس اندازه گیری کارآفرینی ( محقق ساخته)، تعهد سازمانی آلن و مایر و تحلیل رفتگی شغلی مسلش بر روی نمونه منتخب(146N=) از جامعه کارکنان غیر عضو هیأت علمی رسمی و قراردادی بخش های اداری- خدماتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن در سال 1389 با روش تصادفی ساده اطلاعات لازم جمع آوری شد. نتایج:.نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که به طور کلی بین کارآفرینی و تعهد سازمانی و تحلیل رفتگی شغلی همبستگی معنادار وجود دارد
رابطه صفات شخصیتی مرتبط با نظام های بازداری/ فعال سازی رفتاری با سوگیری حافظه ناآشکار مفهومی و آشکار براساس پردازش انتقال مناسب (TAP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین صفات شخصیتی مرتبط با نظام های بازداری/ فعال سازی رفتاری و سوگیری حافظه آشکار و ناآشکار مفهومی براساس چارچوب پردازش انتقال مناسب (TAP) بود. طرح پژوهشی به کار گرفته شده در این تحقیق از نوع طرح نیمه آزمایشی پس آزمون با گروه کنترل به طور ترکیبی درون آزمودنی و بین آزمودنی بود. بدین منظور 60 نفر آزمودنی (30 نفر افراد افسرده سرپایی و 30 نفر گروه کنترل) براساس مصاحبه روانپزشکی مطابق با معیارهای DSM-IV به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای بررسی نظام های بازداری/ فعال سازی رفتاری از مقیاس BIS/BAS (کارور و وایت، 1994)، برای بررسی سوگیری حافظه ناآشکار از تکلیف تولید کردن (رمزگردانی مفهومی) و تکلیف تصمیم واژگانی و برای بررسی سوگیری حافظه آشکار از تکلیف یادآوری آزاد استفاده شد. آزمودنی ها به طور انفرادی آزمونها را انجام می دادند. نتایج نشان داد که افراد با نمره های بالا در نظام بازداری رفتاری نسبت به افراد با نمره های بالا در نظام فعال سازی رفتاری سوگیری حافظه ناآشکار و آشکار بیشتری نسبت به کلمات منفی در سطح پردازش مفهومی نشان می دهند. افراد با نمره های بالا در نظام فعال سازی رفتاری نسبت به افراد با نمره های بالا در نظام بازداری رفتاری سوگیری حافظه ناآشکار و آشکار بیشتری نسبت به کلمات مثبت در سطح پردازش مفهومی نشان می دهند. این یافته ها در مجموع نشان داد که اگر در سوگیری حافظه ناآشکار پردازش مفهومی، فرضیه خلق ـ همخوان، فرضیه صفت ـ همخوان و پردازش انتقال مناسب را با هم در نظر بگیریم، به فهم بهتر سوگیری حافظه ناآشکار منجر خواهد شد.
قصه گویی و تحول مفهوم خدا در کودکان ایرانی و لبنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تاثیر قصه گویی برتحول مفهوم خدا در کودکان ایرانی و لبنانی پرداخت. بدین منظور، 238 دختر (138 ایرانی و 100 لبنانی) و 222 پسـر (107 ایرانی و 115 لبنانی) از دانش آموزان 6 تا 11 ساله ایرانی و لبنانی به طور تصادفی انتخاب و به دو گروه کنترل و آزمایشی تقسیم شدند. بـرای گروه آزمایشی در هشت جلسه 45 دقیقه ای قصه گفته شد اما گروه کنترل جلسه ای نداشت. قبل و بعد از هشت جلسه قصه گویی، مصاحبه بالینی (لارنس، 1965) به منظور بررسی مفهوم خداوند انجام شد. تحلیل کوواریانس نشان داد که قصه گویی بر تحول مفهوم خداوند و همه مؤلفه های آن تاثیر مثبت داشت. نمره کل مفهوم خداوند در دانش آموزان دو جنـس و دو فرهنگ تفاوت معنادار نداشت؛ اما دانش آموزان ایرانی در دو مؤلفه وجود خداوند در زمان حال و علم مطلق خداوند و دانش آموزان لبنانی در مؤلفه نامرئی بودن خداوند، نمره های بالاتری کسب کردند. پسران، خداوند را قویتر از دختران توصیف کردند. در پس آزمون، پسران گروه آزمایشی نمره بالاتری نسبت به دختران و گروه کنترل، در مؤلفه ماهیت خداوند به دست آوردند.
مقایسة تاثیر بازخورد مسدود، تصادفی و بازخورد اختصاصی بخش دشوار بر اکتساب و یادداری سرویس بلند بدمینتون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف مقایسة ارائه بازخورد به صورت مسدود تصادفی و اختصاصی به دشوارترین بخش مهارت سرویس بلند بدمینتون بر اکتساب و یادداری کل و بخش دشوار مهارت انجام شد. به این منظور در مرحلة اول 10 بازیکن نخبة بدمینتون انتخاب شدند و 10 کوشش از سرویس بلند را به تنهایی و 10 کوشش را با تکلیف ثانویه کاوش اجرا کردند. با کسر امتیازهای دو مرحله برای هر بازیکن دشوارترین بخش مهارت – توجه طلب ترین بخش – شناسایی شد. در مرحلة دوم 33 آزمودنی به صورت تصادفی ساده در یکی از گروه تمرینی بازخورد به صورت مسدود به تمام بخش های مهارت، بازخورد به صورت تصادفی به همة بخش های مهارت و بازخورد به دشوارترین بخش، قرار گرفتند. مرحلة اکتساب شامل سه بلوک 50 کوششی بود و در پایان هر 50 کوشش یک بلوک 10 کوششی به عنوان آزمون اکتساب انجام شد. 10 دقیقه پس از پایان مراحل اکتساب آزمون یادداری فوری کیفی، 24 ساعت بعد آزمون یادداری تأخیری کیفی و آزمون کمی اسکات و فاکس به عمل آمد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مرکب (بلوک 3) ? (3 گروه) و تحلیل واریانس یکسویه نشان داد تنها در مرحلة یادداری تأخیری کل مهارت تفاوت معناداری بین گروه ها وجو دارد (05/0 ? ?) . نتایج این تحقیق نشان داد در یادگیری کل مهارت استفاده از بازخورد تصادفی به عملکرد یادداری بهتری می انجامد، اما در یادگیری بخش دشوار مهارت تفاوتی بین گروه ها وجود ندارد.
تاثیر زوج درمانی شناختی در کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: زوج درمانی شناختی یکی از انواع درمان های متداول در کاهش مشکلات روان شناختی ازجمله افسردگی و بازسازی شناختی زوج ها در بین درمانگران و مشاوران خانواده است. هدف این پژوهش تاثیر زوج درمانی شناختی در کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی در زوج های مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده و مداخله در مجتمع بهزیستی فیاض بخش شهر اهواز بود.
روش: در این پژوهش 20 زوج زن و مرد از بین زوج مراجعه کننده به مرکز مشاوره فوق به صورت تصادفی ساده برگزیده شدند و بعد آنها به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل واگذار شدند. قبل از انجام مداخله ی آزمایشی (زوج درمانی شناختی) میزان افسردگی و رضایت زناشویی زوج ها در گروه های آزمایش و کنترل اندازه گیری شد. در مرحله ی بعد گروه تحت درمان 8 جلسه تحت زوج درمانی شناختی قرار گرفت و نه گروه کنترل. همچنین زوج های گروه آزمایش و کنترل دوباره دو هفته بعد از پایان آخرین جلسه ی درمانی، از لحاظ میزان افسردگی و رضایت زناشویی (پس آزمون) مورد سنجش قرار گرفتند.
یافته ها: تفاضل میانگین نمره های پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از آزمون تی-تست نشان داد که بین زوج های تحت زوج درمانی شناختی (گروه آزمایش) و زوج های بدون درمان (گروه کنترل) از لحاظ میزان افسردگی و رضایت زناشویی تفاوت معنادار وجود دارد (کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی در زوج درمانی شناختی). همچنین میزان بهبودی و افزایش متغیرهای افسردگی و رضایت زناشویی در گروه آزمایش به طور نسبی 30/59% و 92/67% بود.
نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که روان شناسان و مشاوران خانواده می توانند از روش زوج درمانی شناختی برای کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی زوج ها استفاده نمایند
کفایت شاخص های روان سنجی مقیاس شاخص های اختلال نقص توجه جردن
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تبین کفایت روان سنجی مقیاس های شاخص اختلال نقص توجه جردن است. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر شیراز تشکیل می دادند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای در دو مرحله نمونه گیری انجام شد. نخستین نمونه ی این پژوهش را 1219 دانش آموز (583 دختر و 636 پسر) تشکیل می دادند که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از میان نواحی چهارگانه ی شهر شیراز انتخاب شدند و با مقیاس تشخیصی اختلال نقص توجه که بر اساس راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی که به وسیله ی پژوهشگر تهیه شده بود، مورد سنجش قرار گرفتند. بر اساس این آزمون 174 نفر (87 دانش آموز دارای اختلال نقص توجه و 87 دانش آموز بدون اختلال نقص توجه) به عنوان نمونه ی نهایی انتخاب شدند و شاخص اختلال نقص توجه جردن در مورد آن ها اجرا شد. در این پژوهش از دو مقیاس استفاده شد. 1- پرسشنامه ی تشخیصی اختلال نقص توجه که بر اساس داده های راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی به وسیله ی پژوهشگر ساخته شد (96/=α) و 2- شاخص اختلال نقص توجه جردن که شامل دو فرم معلم (33 پرسش) و فرم والدین (39 پرسش) می باشد. برای بررسی پایایی این شاخص از ضرایب آلفای کرونباخ و پایایی تنصیفی و همبستگی بین نظر نمره گذاران یعنی معلم و والدین استفاده شد و برای تعیین روایی آزمون یاد شده از شاخص های تفاوت گروه عادی و دارای اختلال نقص توجه و همبستگی با پیشرفت تحصیلی (معدل تحصیلی) استفاده شد. نتایج در تمام موارد حاکی از پایایی و روایی مطلوب برای مقیاس های شاخص اختلال نقص توجه جردن بود. در کل نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که شاخص اختلال نقص توجه دارای پایایی و روایی و قابل استفاده در جامعه ایرانی می باشد.
مقایسه کارکردهای خانوادگی مادران کودکان سالم و کودکان "بیشفعال/نقص توجه" و تاثیر مهارت حل مساله بر کارکردهای خانوادگی مادران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: بیشفعالی/نقص توجه (ADHD) ، اختلال مزمن و آسیبزایی است که از کودکی تا بزرگسالی ادامه مییابد. این پژوهش بهمنظور مقایسه کارکردهای خانوادگی مادران دارای فرزندان سالم و ADHD و بررسی تاثیر آموزش حل مساله بر کارکردهای خانوادگی مادران دارای کودکان ADHD انجام گرفت.
روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با گروه کنترل است. نمونه آماری، 8 مادر ADHD و 12 مادر سالم با استفاده از نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و پس از همتاسازی به لحاظ سن و جنس در دو گروه قرار گرفتند. قبل و بعد از آموزش حل مساله به روش بدل و لانکس، آزمودنیها پرسشنامه کارکرد خانوادگی را تکمیل نمودند. برای تحلیل دادهها از برنامههای آماری SPSS 15 و برای تحلیل فرضیهها از آزمون T مستقل استفاده شد.
یافتهها: کارکردهای خانوادگی مادران با فرزندان سالم در مقایسه با مادران دارای کودکان ADHD مختل بود (05/0>p). به علاوه، آموزش حل مساله به مادران ADHD کارکرد خانوادگی آنها را بهبود بخشید؛ بهخصوص این آموزش قدرت حل مساله، نقشهای والدی، کنترل رفتار و کارکرد کلی آنها را افزایش داد (05/0>p)، اما تغییر معنیداری در پاسخدهی عاطفی، ارتباط و حمایت عاطفی بهوجود نیاورد (05/0>p) که بیانگر حساسیت و اثرات عوامل متعدد بر کارکردهای خانواده است.
نتیجهگیری: کارکرد خانوادگی مادران دارای کودکان ADHD به مراتب ضعیفتر از مادران دارای فرزند سالم است و آموزش مهارتهای حل مساله، کارکرد خانوادگی مادران ADHD بهخصوص قدرت حل مساله، نقش والدی، کنترل رفتار و عملکرد کلی آنها را بهبود میبخشد."
انتخاب همسر از زبان نظریه انتخاب
حوزههای تخصصی:
یوگای خنده
حوزههای تخصصی:
مردان مریخی، زنان ونوسی (خلاصه کتاب)
حوزههای تخصصی:
یک ازدواج موفق
حوزههای تخصصی:
ان . ال . پی
بررسی پایایی آزمون پوردوپگبورد در مرحله خاموش دارویی بیماران پارکینسون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: بیماری پارکینسون یک اختلال مضمحل کننده اعصاب پیشرونده و شایع بوده که در اواخر سنین بزرگسالی شروع شده و شیوع آن در میانگین سنی 55 تا ۶۰ سال افزایش می یابد. هدف از این مطالعه تعیین پایایی آزمون- بازآزمون و اثر تمرین آزمون پوردوپگبورد (که در سنجش مهارت دستی و ارزیابیهای توانبخشی به کار میرود) در افراد مبتلا به بیماری پارکینسون می باشد. روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی که از نوع اعتبارسنجی و روش شناختی است، 24 بیمار مبتلا به پارکینسون بین 50 تا 89 سال به صورت نمونه گیری ساده و در دسترس از درمانگاه های توانبخشی و بیمارستانهای شهرتهران انتخاب شدند. با استفاده از یک پرسشنامه جمعیتشناختی، اطلاعات عمومی بیماران اخذ و سپس به منظور تعیین پایایی آزمون پوردوپگبورد، هر خرده آزمون آن سه بار انجام شد و بازآزمون یک هفته بعد تکرار شد. دادههای حاصل از طریق محاسبه ضریب همبستگی درون گروهی و خطای استاندارد اندازهگیری و آزمون آماری تی زوجی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میزان ضریب همبستگی درون گروهی، در مرحله خاموش دارویی در یک آزمون و میانگین آزمون ها، همگی بالای 90/0 بود که حاکی از تکرارپذیری نسبی مطلوب آزمون میباشد. میزان خطای استاندارد اندازهگیری در تمامی موارد در یک بار آزمون و سه بار آزمون کمتر از 10 درصد حداکثر نمرات کسب شده در آزمون بوده و نشاندهنده مطلوب بودن تکرارپذیری مطلق آزمون است. نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که آزمون پوردوپگبورد در ارزیابی مهارت دستی بیماران پارکینسون در مرحله خاموش (off) دارویی به اندازه کافی پایا می باشد.