فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۴۱ تا ۲٬۳۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
107 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف: سندرم روده تحریک پذیر از شناخته شده ترین اختلالات تعامل روده و مغز است که با علائم درد مزمن شکمی به همراه تغییر عادات روده مشخص می شود. این بیماری تاثیر قابل توجهی بر کیفیت زندگی بیماران دارد.روش: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین راهبرد های تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانی در بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر انجام شده است. پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به مرکز سلامت گوارش بیمارستان الزهرا اصفهان در سال ۱۴۰۲ بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین (۲۰۲۳) و با روش نمونه گیری در دسترس ۳۰۰ نفر انتخاب شد. با استفاده از مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (۱۹۸۹)، مقیاس مقیاس باور های خودکارآمدی عمومی شوارتز و جروسلم (۱۹۹۵)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران (۲۰۰۱) داده ها جمع آوری شد. با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه ۲۸ داده ها تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که راهبرد های تنظیم هیجان و خودکارآمدی، بهزیستی روانشناختی را پیش بینی می کنند و خودکارآمدی در ارتباط میان راهبرد های تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانشناختی نقش میانجی دارد.نتیجه گیری: یافته های این پژوهش دارای تلویحات کاربردی برای مداخله های درمانی با محوریت تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی جهت ارتقای بهزیستی روانشناختی بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر است.
پیش بینی رضایت زناشویی زنان بر اساس وظیفه شناسی، همدلی زناشویی و بخشش زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۲۲۸-۲۱۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس وظیفه شناسی، همدلی زناشویی و بخشش زناشویی در زنان متاهل انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادین و از لحاظ روش از نوع مطالعات توصیفی_همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه زنان متاهل ساکن استان لرستان در بهار سال 1402 بود که از بین آن ها به صورت در دسترس 840 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس رضایت زناشویی انریچ (EMS، اولسون و همکاران، 1987)، پرسشنامه پنج عاملی نئو (NEO-FFI، کاستا و مک کرا، 1992)، مقیاس همدلی زناشویی (MES، جولیف و فرینگتون، 2006) و مقیاس بخشش رنجش خاص زناشویی (MOFS، پالاری و همکاران، 2009) بودند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد بین رضایت زناشویی با وظیفه شناسی، همدلی زناشویی و بخشش زناشویی همبستگی معنادار وجود دارد (p<0/01). علاوه براین، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که 1/38 درصد از واریانس رضایت زناشویی توسط متغیرهای پیش بین تبیین می شود که در آن بخشش به عنوان قوی ترین متغیر پیش بین ظاهر می شود و به دنبال آن همدلی و سپس وظیفه شناسی قرار می گیرند (p<0/001). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که وظیفه شناسی، همدلی زناشویی و بخشش زناشویی نقش کلیدی در رضایت زناشویی زنان دارند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های مداخله ای طراحی شده برای افزایش رضایت زناشویی زنان ضروری است.
اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر اضطراب و بهزیستی روان شناختی مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر اضطراب و بهزیستی روان شناختی مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص در شهر تهران در سال تحصیلی 1401- 1402 بود. 26 نفر از مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص با روش نمونه گیری هدفمند وارد مطالعه و در دو گروه آزمایش (13 نفر) و کنترل (13 نفر) به شیوه تصادفی گمارش شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس اضطراب بک (1988، BAI) بهزیستی روان شناختی ریف (1989، RSPWB) و برنامه مداخله گروه درمانی شناختی رفتاری بک (2021) و لیهی (2007) بود. داده های پژوهش به شیوه تحلیل کواریانس چندمتغیری با استفاده از نرم افزار SPSS-24 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین میانگین اضطراب و بهزیستی روان شناختی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد که نشان دهنده ی تأثیر گروه درمانی شناختی رفتاری بر کاهش اضطراب و افزایش بهزیستی روانشناختی گروه آزمایش بود (05/0p<). می توان نتیجه گرفت که گروه درمانی شناختی رفتاری تأثیر قابل قبولی در بهبود بهزیستی روان شناختی مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص داشته است.
مدل ساختاری پیش بینی استعداد اعتیاد در نوجوانان پسر براساس جو عاطفی خانواده با میانجیگری تاب آوری
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جو عاطفی خانواده و تاب آوری از جمله عوامل محافظت کننده در برابر مصرف مواد توسط نوجوان محسوب می شود. هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی استعداد اعتیاد در نوجوانان پسر براساس جو عاطفی خانواده با میانجیگری تاب آوری بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان پسر مدارس دولتی شهر تهران در نیمسال تحصیلی اول و دوم 1398-1397 بود که از میان آن ها به روش نمونه برداری تصادفی چندمرحله ای 267 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس جو عاطفی خانواده، مقیاس تاب آوری کانر دیویدسون و پرسشنامه استعداد اعتیاد ویراست نوجوانان بود. داده های پژوهش حاضر با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری و نرم افزار ایموس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد جو عاطفی خانواده (468/0-=β، 001/0=P) و تاب آوری (246/0-=β، 001/0=P) استعداد اعتیاد در نوجوانان پسر را به صورت منفی و معنادار پیش بینی می کنند. جو عاطفی خانواده با میانجیگری تاب آوری استعداد اعتیاد در نوجوانان پسر را پیش بینی می کند (083/0=β، 001/0=P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بر اهمیت نقش خانواده چه از لحاظ ایجاد جو عاطفی مطلوب و چه از لحاظ ایفای نقش، به عنوان الگویی مناسب در بروز رفتار تأکید دارد. پیشنهاد می شود والدین نیز با فراهم آوردن جو عاطفی مناسب فرزندان خود را از تأثیر همسالان و مصرف دخانیات و مواد محفوظ دارند.
اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر توجه، پردازش شناختی و راهبردهای تنظیم هیجان کودکان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
107 - 132
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش تفکرانتقادی بر توجه، پردازش شناختی و راهبردهای تنظیم هیجان کودکان با اختلال یادگیری خاص صورت گرفت. روش پژوهش از نوع تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان 9 تا 12 سال مراجعه کننده به مرکز مشکلات یادگیری خاص ناحیه سه تبریز در نیمه دوم سال 1400 بود. از این بین تعداد 40 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارش تصادفی شدند. ابزارهای مورد استفاده پژوهش پرسشنامه توجه و پردازش شناختی و تنظیم هیجان بود. فرضیه های پژوهش بااستفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد سطح معنی داری در تمامی مقایسه ها کمتر از 05/0 بود که نشان داد مداخله آموزش تفکرانتقادی بر توجه، پردازش شناختی و تنظیم هیجان اثربخشی معناداری داشت (05/0>p). بررسی اندازه اثر نشان داد که بیشترین تفاوت در نمره کل پردازش شناختی باضریب 710/0 مشاهده شد. نتیجه پژوهش حاضر فاقد بررسی پیگیری بلندمدت بود. لذا پیشنهاد می شود در پژوهش های آینده اثربخشی این مداخلات را به صورت پیگیری بلندمدت بررسی کنند و آموزش تفکر انتقادی به عنوان رویکردی نوین در کنار مداخلات آموزشی به مربیان مراکز اختلالات یادگیری خاص آموزش داده شود تا این مربیان در مداخلات خود این راهبردها را به کار گیرند.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی و مثبت نگری بر ناگویی هیجانی، خوش بینی و رضایتمندی از زندگی زنان درگیر تعارض در سال های اول زندگی مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی و مثبت نگری بر ناگویی هیجانی، خوش بینی و رضایتمندی از زندگی زنان درگیر تعارض بود که حداکثر پنج سال تجربه زندگی مشترک داشتند. طرح پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان درگیر تعارض شهر مشهد در فروردین ماه 1401 بود که به دادگاه خانواده و شورای حل اختلاف شهر مشهد مراجعه کرده بودند. از جامعه آماری تعداد 45 نفر به صورت دردسترس، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش یک تحت آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی، گروه آزمایش دو تحت آموزش گروهی مثبت نگری طی 8 جلسه 1 ساعته قرار گرفتند و گروه گواه تا پایان پژوهش، مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های ناگویی هیجانی، رضایت از زندگی و خوش بینی بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان دادند بین اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی و مثبت نگری بر ناگویی هیجانی، خوش بینی و رضایتمندی از زندگی زنان تفاوت معنادار وجود دارد و مثبت نگری نسبت به آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی بر ناگویی هیجانی، خوش بینی و رضایتمندی از زندگی زنان درگیر تعارض در سال های اول زندگی مشترک اثربخشی بیشتری دارد. بر این اساس، می توان نتیجه گرفت آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی و مثبت نگری می تواند به عنوان مداخلات تکمیلی در جهت کاهش مشکلات روانشناختی و بهبود کیفیت زندگی زنان درگیر تعارض زناشویی به کار گرفته شود.
نقش واسطه ای پردازش هیجانی در رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری با اختلال پانیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
32 - 53
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی نقش واسطه ای پردازش هیجانی در رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری با اختلال پانیک بود.روش: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی دانشجویان دانشگاه ارومیه در نیمسال اول تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ بودند که تعداد ۳۶۲ نفر از آن ها با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و پرسش نامه های سیستم های مغزی رفتاری کارور و وایت (۱۹۹۴)، پردازش هیجانی (بارکر، ۲۰۰۷) و پرسش نامه نشانه های پانیک لیبویتز (۱۹۸۴) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری از طریق نرم افزار های SPSS نسخه ۲۴ و AMOS نسخه ۲۴ صورت گرفت.یافته ها: ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های نیکویی برازش نشان داد که مدل فرضی، با مدل اندازه گیری شده برازش داشت (۹۳/۰=CFI، ۹۶/۰=NFI، ۰۶/۰= RMSEA). مسیر های مستقیم بین سیستم های مغزی رفتاری با پردازش هیجانی و همچنین سیستم های مغزی رفتاری و پردازش هیجانی با اختلال پانیک معنادار است (۰۱/۰p<). بنابراین می توان گفت پردازش هیجانی در رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری با اختلال پانیک نقش میانجی ایفا می کند.نتیجه گیری: این یافته ها نقش پردازش هیجانی را در اختلال پانیک مورد تأیید قرار می دهد و بیانگر توجه هر چه بیشتر به سیستم های مغزی رفتاری می باشد. همچنین مدل سبب شناختی پیشنهادی حاضر می تواند به فهم هرچه بیشتر نقش پردازش هیجانی در اختلال پانیک و اثربخشی درمان های شناختی رفتاری در افراد مبتلا به پانیک کمک کند.
مقایسه ی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی هیجانی و مثبت اندیشی بر بهزیستی روان شناختی و سازگاری دانشجویان دانشگاه امام علی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
57 - 85
حوزههای تخصصی:
مشاغل نظامی و انتظامی دارای تنیدگی بالا و پیچیدگی های خاصی هستند که در سرتاسر دنیا توأم با ناسازگاری، مخاطرات جسمانی و زندگی در شرایط سخت است؛ بنابراین افراد مشاغل پرخطر مانند نظامیان، بیشتر در معرض ابتلا به بیماری های روان شناختی قرار دارند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی - هیجانی و مثبت اندیشی بر بهزیستی روان شناختی و سازگاری دانشجویان دانشگاه امام علی (ع) انجام شد. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ روش، آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانشجویان سال اوّل دانشگاه بود. نمونه آماری شامل 21 نفر برای هر یک از گروه های آزمایشی و 20 نفر برای گروه کنترل بود؛ که به روش تصادفی انتخاب و در گروه ها جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های 84 سؤالی بهزیستی روان شناختی ریف و 160 سؤالی سازگاری بل بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که هم آموزش مهارت های اجتماعی - هیجانی و هم آموزش مثبت اندیشی موجب بهبود بهزیستی روان شناختی و سازگاری در سطح 01/0P< شده و در مقایسه بین دو نوع مداخله نیز، آموزش مهارت مهارتهای اجتماعی - هیجانی مؤثرتر بود. در پیگیری سه ماهه نیز نتایج تکرار شد.
مقایسه عزت نفس و افسردگی در کارکنان مجرد و متأهل کشتیرانی شهر تهران
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: مسائل روانشناختی از جمله عوامل مؤثر تأثیرگذار بر کارآمدی شغلی و خانوادگی است. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه عزت نفس و افسردگی در کارکنان مجرد و متأهل کشتیرانی انجام شد.روش شناسی پژوهش: پژوهش توصیفی-مقطعی و از نوع پس رویدادی بود. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان مجرد و متأهل کشتیرانی شهر تهران در سال 1403 بود که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 80 نفر (40 نفر از کارکنان مجرد و 40 نفر از کارکنان متأهل) انتخاب شد. گردآوری داده ها با پرسشنامه عزت نفس (روزنبرگ، 1989) و پرسشنامه افسردگی (بک، 1996) انجام شد. داده ها با تحلیل واریانس چندمتغیره و نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه کارکنان کشتیرانی در متغیرهای مورد مطالعه شامل افسردگی و عزت نفس تفاوت معناداری وجود دارد؛ به این صورت که در گروه کارکنان متأهل عزت نفس به طور معناداری نسبت به کارکنان مجرد در سطح بالاتر و افسردگی در سطح پایین تری قرار دارد.نتیجه گیری: با توجه به اهمیت مسائل روانشناختی و نقشی که در بهره وری سازمانی دارند، ضرورت دارد متولیان امر به سلامت روان شناختی کارکنان توجه ویژه مبذول دارند.
بررسی رابطه نظام کنترل مدیریت با فرهنگ سازمانی در اداره کل تعاون کار و رفاه اجتماعی استان بوشهر
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
134 - 143
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه نظام کنترل مدیریت با فرهنگ سازمانی در اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان بوشهر بودروش شناسی پژوهش: روش تحقیق این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل ۲۰۰ نفر از کارکنان اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان بوشهر بود که از این تعداد، ۱۲۹ نفر به عنوان نمونه به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد نظام کنترل مدیریت مقیمی و فرهنگ سازمانی رابینز استفاده شد. روایی پرسشنامه ها بر اساس روایی محتوایی تأیید شد و پایایی آن ها با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب ۰.۸۵ و ۰.۸۹ محاسبه گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه ۲۱ تحلیل شدند.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین نظام کنترل مدیریت و فرهنگ سازمانی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین، ابعاد مختلف نظام کنترل مدیریت مانند شفافیت، پاسخگویی و ارزیابی عملکرد تأثیر مثبتی بر جنبه های مختلف فرهنگ سازمانی از جمله تعهد، نوآوری و کار تیمی داشتند. نتیجه گیری: نظام کنترل مدیریت به عنوان یک ابزار مدیریتی، می تواند در بهبود فرهنگ سازمانی و افزایش کارایی سازمانی نقش مؤثری ایفا کند. این پژوهش نشان می دهد که استفاده از نظام های کنترلی مدرن و انعطاف پذیر می تواند به ایجاد و تقویت فرهنگ سازمانی قوی و پویا کمک کند.
پیش بینی مطلوبیت اجتماعی براساس نقش سبک مقابله ای مساله مدار و تیپ های شخصیت انیاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۱۵۰-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی مطلوبیت اجتماعی براساس نقش سبک مقابله ای مساله مدار و تیپ های شخصیت انیاگرام بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی مراجعین زن و مرد مراکز مشاوره شهر کرمان در سال 1401 بود که از بین آن ها 200 نفر با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. ابزارهای این پژوهش شامل پرسش نامه تیپ های نه گانه انیاگرام (1993،RHETI ) مقیاس مطلوبیت اجتماعی کراون و مارلو (1960، MCSDS) و پرسش نامه سبک های مقابله با استرس اندلر و پارکر (1995، CISS) بود. داده ها به روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین تیپ های شخصیتی صلح جو، موفقیت طلب، چالش گر، یاری رسان، اصلاح طلب، جستجوگر و مشتاق با مطلوبیت اجتماعی رابطه مثبت (01/0>P) و بین تیپ های شخصیتی وفادار-شکاک و فردگرا با مطلوبیت اجتماعی رابطه منفی (01/0>P) بود. همچنین نتایج نشان داد تیپ های شخصیتی و سبک مقابله مسئله مدار می توانند 35 درصد از واریانس مطلوبیت اجتماعی را پیش بینی کنند (001/0>P). در مجموع می توان گفت سبک مقابله ای مساله مدار و تیپ های شخصیتی پیش بینی کننده مطلوبیت اجتماعی در افراد می باشند و با توجه به آن ها می توان مطلوبیت اجتماعی را تبیین کرد.
اثربخشی برنامه آموزشی تحول کودک بر حل مشکلات خانواده و مشکلات رفتاری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: خانواده، بستری تعیین کننده برای تحول سالم کودک است. آگاهی والدین از شیوه های صحیح فرزندپروری و به کار بستن آن ها به شکوفایی استعداد وکاهش مشکلات رفتاری کودکان و همچنین کاهش تعارض در روابط خانوادگی منجر خواهد شد. برخی نظریه پردازان مشکلات رفتاری را اختلال های ناتوان کننده، افراطی و نامطلوب در تعامل با والدین تعبیر کرد ه اند، روش های فرزند پروری ضعیف، روابط نامناسب والد-کودک مانند برخورهای خشن انضباطی و ناهماهنگ مرکز توجه آسیب شناسی است که باعث عدم شکوفایی توانمندی های کودکان می گردد. شواهد پژوهشی نشان می دهد اجرای برنامه های والدمحور بر سازش یافتگی، ایجاد دلبستگی و موفقیت کودکان در مواجهه با چالش ها تأثیر داشته است، اما پژوهش های اندکی در زمینه اجرای این برنامه ها در جامعه مورد مطالعه وجود دارد. هدف: مداخله آموزشی تحول کودک با این هدف بر روی والدین اجرا شد تا اثربخشی آن بر حل مشکلات خانواده و مشکلات رفتاری کودکان سنجیده شود. روش: مطالعه حاضر از نوع شبه آزمایشی است که در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون استفاده شده است. در این پژوهش والدین کودکان ۷ تا ۱۲ سال در شهر تهران به صورت دردسترس برای شرکت در کارگاه آموزشی تحول کودک اعلام آمادگی نمودند. تمامی ۳۲ نفر والد شاغل با استفاده از پرسشنامه کودک آیبرگ (۱۹۹۰) و مقیاس حل مشکل خانواده (احمدی نوده، ۱۳۸۶) ارزیابی شدند. والدین گروه مداخله در پنج جلسه آموزش برنامه تحول کودک (شکوهی یکتا، اکبری و محمودی، ۱۳۹۴) شرکت کردند. برای تحلیل داده ها به منظور بررسی نمرات در پیش آزمون و پس آزمون از آزمون t گروه های همبسته استفاده گردید. یافته ها: یافته های به دست آمده نشان می دهد میانگین نمره حل مشکل خانواده در پیش آزمون و پس آزمون حاکی از افزایش ۱۱ نمره ای در پس آزمون است. مقدار t به دست آمده برابر ۵۶/۲ است که در سطح 0/05 <P معنادار می باشد؛ همچنین میانگین مشکلات رفتاری در پیش آزمون و پس آزمون حاکی از کاهش 3 نمره ای در پس آزمون است. مقدار t به دست آمده برابر 2/42 است که در سطح 0/05 <P معنادار می باشد. لذا این تغییر در هر دو مقیاس از لحاظ آماری معنادار بوده است. نتیجه گیری: برنامه آموزشی تحول کودک، موجب کاهش در نمره مشکلات رفتاری و افزایش در حل مشکلات خانواده شده است. با توجه به تأثیر مثبت این برنامه برکاهش مشکلات رفتاری در کودکان که منجر به بهبود تعارضات و مشکلات خانواده گردیده است، لذا تحقیقات بیشتر برای کاربست این برنامه بر روی نمونه های بزرگتر پیشنهاد می شود.
Structural Relationship between Autonomy and Intimate partner violence: Mediation Role of Self-esteem(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Intimate partner violence represents a prevalent issue for women and is strongly correlated with mental health difficulties. Previous research has primarily concentrated on identifying factors that can anticipate intimate partner violence, specifically individual and interpersonal factors. This investigation examines the structural associations between autonomy and IPV among Iranian women who have encountered such violence, shedding illumination on the intricate factors contributing to IPV and potential avenues for intervention.
Methods: The research method is a correlation, and the structural equation modeling method was used to test the proposed model. The statistical population was all women referred to counseling clinics in Bandar Abbas City in 2023. Data were collected from a sample of 306 Iranian women who had undergone IPV via purposive sampling method, utilizing a domestic violence questionnaire (Mohseni Tabrizi et al., 2013), basic psychological need satisfaction scale (La Guardia et al., 2000), and Rosenberg self-esteem scale (Rosenberg, 1979).
Results: The findings corroborated the appropriate fit of the proposed model and disclosed that autonomy exerted noteworthy direct and indirect effects on IPV, which were mediated through self-esteem.
Conclusion: The findings show that with the increase in women's autonomy, intimate partner violence decreases, and self-esteem plays a moderating role in the relationship between these two variables. These outcomes provide valuable novel insights into the intricate dynamics of IPV and hold promise for the development of targeted interventions aimed at preventing IPV and supporting the well-being of affected individuals.
Modeling the Role of Parent-Child Conflict in Predicting Social Anxiety with the Mediation of Anxiety Sensitivity(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to predict social anxiety based on parent-child conflict and the mediating role of anxiety sensitivity.Methods: The research methodology employed was structural equation modeling with the primary objective being to investigate anxiety sensitivity, social anxiety, and parent-child conflict among second-year high school students in Khorram Abad city during the academic year 2023-2024. A sample of 350 students was randomly selected using cluster sampling. The instruments utilized included the anxiety sensitivity questionnaire Floyd et al, social anxiety assessment Connor et al, and parent-child conflict measurement Fine et al Data analysis was conducted using SPSS26 and AMOS24 software.Results: The results indicated that parent-child conflict had a direct, positive, and significant impact on students' social anxiety (β₌0.44; p<0.01). Furthermore, parent-child conflict directly influenced students' anxiety sensitivity (β₌0.68; p<0.01). Additionally, anxiety sensitivity had a direct and significant correlation with students' social anxiety (β₌0.41; p<0.01). Overall, the findings suggest that the research model fits well.Conclusion: The findings of the study show that conflicts between parents and children, along with sensitivity to anxiety, are important factors that can predict the level of social anxiety in students.
بررسی ادعای عدم اهمیت این همانی شخصی در بقا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله این همانی شخصی، مسئله یافتن ملاکی برای بقای شخص در طول زمان است. بین این همانی شخصی و بقای شخص رابط های مستقیم برقرار است. اما Derek Parfit این همانی شخصی را برای بقا بی اهمیت می داند. او ادعا می کند ما هیچ دغدغه اساسی و مستقیمی درباره وجود خود در آینده و بهروزی آن نداریم. آن چه برای ما اهمیت بنیادی دارد این است که در آینده اشخاصی وجود داشته باشند که به نوعی با ما مرتبط بشوند (رابطه R). نحوه ارتباط یافتن آنها با ما نیز از طریق یک سری پیوندهای روانی است که می تواند استمرار پیدا بکند. به نظر بسیاری از فیلسوفان، اهمیت این همانی شخصی به این است که مبنای بسیاری از امور دیگر، از جمله امور دینی، اخلاقی، حقوقی و ... است. مثلاًً نمی توان بدون داشتن تصویری درست از چیستی شخص و بقای او، درباره سقط جنین یا مرگ آسان به راحتی موضع گیری کرد. ولی Parfit در تلاش بوده است تا این مبنا را تغییر دهد. او حفظ مجموع های از اتصالهای روانی (و نه بقای شخص) را مبنای امور یاد شده می داند. به عبارت دیگر، به نظر او آن چه مهم است، حفظ روابط روانی مانند حافظه آشکار، باور، میل، شخصیت و غیره است و نه حفظ این همانی شخصی. نقد اصلی به ادعای Parfit این است که مسیر استدلال را برعکس کرده است. در واقع آنچه در اینجا بنیادی است (به ویژه بر اساس طرفداران نظریه بسیط درباره این همانی شخصی)، این همانی شخصی است. از این رو با اصل قرار دادن آن می توان به تصورناپذیری/امکان ناپذیری و در نتیجه نادرستی برخی از فروض Parfit پی برد. یعنی هر فرضی که به نقض این همانی شخصی بیانجامد فرضی غیر قابل پذیرش است.
تاثیر القای تجارب هیجانی بر عملکرد حافظه کاری بر اساس باورهای فراشناختی افراد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
101 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی تاثیر القای تجارب هیجانی بر عملکرد حافظه کاری با توجه به باورهای فراشناختی مثبت و منفی دانشجویان بود. پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان دانشگاه خوارزمی بودند. 80 آزمودنی به روش غربالگری با پرسشنامه استاندارد فراشناخت ولز (1997) در 4 گروه باورهای فراشناختی مثبت بالا، مثبت پایین، منفی بالا و منفی پایین قرار گرفتند. از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر برای تحلیل داده ها استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش، درگروه دارای خصوصیات بالای باورهای فراشناختی مثبت، عملکرد حافظه کاری پس از القای هیجانی مثبت، به شکل معناداری افزایش یافت اما بعد از القای هیجان منفی تغییری در عملکرد حافظه مشاهده نشد. در گروه دارای خصوصیات پایین باورهای فراشناختی مثبت، عملکرد حافظه کاری پس از القای هیجانی مثبت، به شکل معناداری افزایش یافت و پس از القای هیجانی منفی به شکل معناداری کاهش یافت. در گروه دارای خصوصیات بالای باورهای فراشناختی منفی، عملکرد حافظه کاری پس از القای هیجانی مثبت تغییری نکرد اما بعد از القای هیجانی منفی، به صورت معنادای کاهش یافت. در گروه دارای خصوصیات پایین باورهای فراشناختی منفی حافظه کاری پس از القای هیجانی مثبت، به شکل معناداری افزایش یافت و پس از القای هیجانی منفی به شکل معناداری کاهش یافت. براساس نتایج مطالعه، عملکرد حافظه در افراد با باورهای فراشناختی مثبت، بیشتر تحت تاثیر تجارب هیجانی مثبت و در افراد با باورهای فراشناختی منفی وابسته به القای هیجان ها منفی است.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر رضایت جنسی و تصویر بدنی زنان با سوءمصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
9 - 35
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر رضایت جنسی و تصویر بدنی در زنان با سوء مصرف مواد مخدر انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری، تمامی افراد مبتلابه سوء مصرف مواد افیونی مراجعه کننده به مراکز درمانی اعتیاد مخصوص زنان شهر تهران در سال 1394 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 28 نفر از کمپ بهبود گستران همگام انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه عملکرد جنسی زنان روزن و هیمن (2000) و پرسشنامه نگرانی در مورد تصویر بدنی لیتلتون، اکسوم و پوری (2005) بود. گروه آزمایش به مدت یک ماه و طی 8 جلسه 90 دقیقه ای (دو بار در هفته) تحت آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت و نتایج پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر بهبود رضایت جنسی و تصویر بدنی زنان با سوء مصرف مواد مخدر مؤثر بوده است و این تأثیر در پیگیری نیز پایدار بود (P> 0/05). نتیجه گیری: نتایج حمایت های اولیه ای در استفاده از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برای مقابله با نگرانی درباره تصویر بدنی و افزایش رضایت جنسی در زنان باسابقه سوء مصرف مواد مخدر فراهم آورد.
مقایسه ذهنی سازی، ترس از شفقت ورزی و سبک های دلبستگی در نمونه های غیر بالینی دارای نشانگان شخصیت مرزی و عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
263 - 273
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مقایسه ویژگی های افراد عادی و دارای اختلال یکی از موضوعات موردعلاقه پژوهشگران می باشد در این راستا هدف از پژوهش مقایسه ذهنی سازی، ترس از شفقت ورزی و سبک های دلبستگی در افراد دارای نشانگان غیربالینی شخصیت مرزی و عادی بود. مواد و روش ها: پژوهش علی مقایسه ای و جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه سلمان فارسی کازرون در سال تحصیلی 1401-1402 از هر دو جنس بودند. با نمونه گیری در دسترس 136 نفر در گروه نشانگان شخصیت مرزی و عادی با همتاسازی سن، جنسیت و تحصیلات به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه شخصیت مرزی، ذهنی سازی، ترس از شفقت ورزی و مقیاس دلبستگی بزرگسالان جمع آوری و با واریانس چند متغیره توسط SPSS-24 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد بین دو گروه در ذهنی سازی مرتبط با خود (05/0p<، 745/25= F) تفاوت معنادار، ولی در ذهنی سازی مرتبط با دیگران و انگیزه مندی برای ذهنی سازی تفاوت وجود ندارد. همچنین دو گروه از لحاظ ترس از شفقت به خود (05/0p<، 391/10= F)، ترس نسبت به دیگران (05/0p<، 365/24= F) و ترس از دریافت شفقت (05/0p<، 027/15= F) تفاوت معنادار داشتند. سایر یافته ها نشان داد بین دو گروه در سبک دلبستگی اجتنابی (05/0p<، 367/17= F) و دوسوگرا (05/0p<، 657/47= F) تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت افراد دارای علائم شخصیت مرزی در ذهنی سازی، سبک های دلبستگی و ترس از شفقت ورزی با افراد عادی تفاوت دارند.
بررسی نقش میانجی فاجعه پنداری درد و بی عدالتی ادراک شده در رابطه بین پذیرش درد با کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان سینه شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی فاجعه پنداری درد و بی عدالتی ادراک شده در رابطه بین پذیرش درد با کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان سینه شهر اصفهان انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی که براساس مدل معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان سینه در سال 1401 بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس تعداد 240 نفر انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسش نامه های کیفیت زندگی (اوار و همکاران، 1996)، پرسشنامه پذیرش درد (مک کراکن و همکاران، 2004)، مقیاس فاجعه پنداری درد (سالیوان و همکاران، 1995) و پرسشنامه تجربه بی عدالتی (سالیوان و همکاران، 2008) بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای 24SPSS و22AMOS انجام شد. نتایج نشان داد که مدل با داده های مشاهده شده برازش مطلوب دارد (3CMIN/df< ، 90, IFI > GFI،AGFI و 10RSME<). نتایج حاکی از این بود که اثر مستقیم پذیرش درد بر فاجعه پنداری (001/0>p)، پذیرش درد بر بی عدالتی ادراک شده (40/0=β، 001/0>p)، فاجعه پنداری بر کیفیت زندگی (40/0=β، 019/0>p) و بی عدالتی ادراک شده بر کیفیت زندگی (40/0=β، 001/0>p) معنی دار است، درحالی که پذیرش درد بر کیفیت زندگی اثر مستقیم و معنی داری نداشت (067/0>p). همچنین نتایج نشان داد که پذیرش درد بر کیفیت زندگی از طریق میانجی گری فاجعه پنداری درد (01/0>p) و بی عدالتی ادراک شده (006/0>p) معنی دار است. براساس نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که در پروسه درمان و مشاره بیماران مبتلا به سرطان سینه درمانگران و روان شناسان می توانند به نقش مولفه های فاجعه انگاری درد و بی عدالتی ادراک شده در افزایش کیفیت زندگی توجه ویژه ای نمایند.
مقایسه اثربخشی بازی های حسی_حرکتی و نوروفیدبک بر حافظه فعال کودکان دارای نقص توجه و بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی بازی های حسی_حرکتی و نوروفیدبک بر حافظه فعال کودکان دارای نقص توجه و بیش فعالی شکل گرفت. این پژوهش از انواع مطالعات نیمه تجربی است که آزمودنی ها به شیوه در دسترس از تمامی کودکان 8 تا 12 سال تهرانی مبتلا به بیش فعالی انتخاب و بصورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. 40 نفر آزمودنی در سه گروه بازی های حسی-حرکتی، نوروفیدبک، گروه ترکیبی و یک گروه کنترل قرار گرفتند و پیش و پس از مداخلات برای سنجش حافظه فعال از از مقیاس تجدیدنظر شده هوشی وکسلر برای کودکان -نسخه چهارم WISC-R- استفاده شد. یافته ها برگرفته از تجزیه و تحلیل کواریانس پس از رعایت پیش فرض ها نشان داد میزان حافظه فعال در بازی های حسی-حرکتی، نوروفیدبک و ترکیبی در گروه و شاهد پس از حذف اثر پیش آزمون به طور معناداری با هم تفاوت دارند. این نتیجه به این معناست که با توجه به نتایج ذکر شده، مداخله بازی های حسی-حرکتی، نوروفیدبک و ترکیبی تأثیر معنادار بر میزان حافظه فعال دارد. همچنین بر اساس یافته های بدست آمده رویکرد ترکیبی بازی های حسی -حرکتی و نوروفیدبک بر حافظه فعال کودکان اثربخشی بیشتری به نسبت دو رویکرد بازی های حسی-حرکتی ونورورفیدبک دارد وبین دو رویکرد بازی های حسی-حرکتی و نورورفیدبک دراثربخشی برحافظه فعال تفاوت معناداری وجود ندارد.