فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۵٬۹۴۱ تا ۲۵٬۹۶۰ مورد از کل ۳۵٬۲۸۹ مورد.
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۶, November ۲۰۲۰
9 - 14
حوزههای تخصصی:
Extramarital relations are among the main problems in the relationships of married couples that can result in psychological disorders, tensions between couples, and even physical problems in the people involved. The risk of contracting sexually transmitted diseases, including HIV/AIDS, is high among the people who have extramarital relations. A large number of studies have addressed this issue, but there is no consistency in the results, and no research has reviewed them systematically. This study aims to depict a comprehensive image of the relationship between extramarital relationships and contracting HIV/AIDS. This systematic review will be conducted using Pubmed, PsycINFO, MEDLINE, EMBASE, Scopus, ProQuest, Web of Science, and Google Scholar, as well as the grey literature with no restriction regarding the language. All types of studies investigated the relationship between extramarital relations and HIV/AIDS will be included. The population of the study will be considered the people more than 18 years old with extramarital relationships in their lives at the time of research or before. Two independent reviewers will perform the study selection and data extraction. The assessment of the risk of bias will be implemented using the JBI Critical Appraisal Checklist. Publication bias will be assessed by funnel plots, Begg’s, and Egger’s tests. Heterogeneity will be evaluated using the I2 statistic and the χ2 test. Also, we will conduct subgroup analyses for the population and all Meta-analyses will be performed using Stata V.13 software. The findings will reveal a comprehensive picture of the relation between extramarital relationships and HIV/AIDS that can improve policy decisions, leading to a reduction and providing improved special services for individuals, couples, and families, and society who faced this problem.
کفایت روان سنجی مقیاس بهزیستی جنسی زنان در زنان متأهل: روایی، پایایی و ساختار عاملی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی روایی، پایایی و ساختار عاملی مقیاس بهزیستی جنسی زنان در زنان متاهل ایرانی بود. بدین منظور نمونه ای به حجم 297 نفر از زنان متاهل (با میانگین سنی7/33 سال و با دامنه سنی 24 تا 45 سال) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. مقیاس های بهزیستی روانشناختی (ریف، 1995) و بهزیستی جنسی زنان (روزن و همکاران، 2009) توسط گروه نمونه تکمیل شد. روایی این مقیاس با استفاده از روش های تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی، روایی همگرا و همزمان بررسی شد. پایایی مقیاس از دو روش آلفای کرونباخ و دونیمه سازی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل عاملی با استفاده از روش مؤلفه های اصلی و چرخش واریماکس نشان داد که این مقیاس، از 4 عامل با عناوین روابط بین فردی، حوزه شناختی-عاطفی، تحریک فیزیکی و رضایت از ارگاسم تشکیل شده است که بیش از 66 درصد از واریانس کل را تبیین می کنند. روایی همگرای این مقیاس حاکی از همبستگی رضایت بخشی بین ابعاد مقیاس بهزیستی جنسی زنان با نمره کل بود. برای تعیین روایی همزمان مقیاس، همبستگی ابعاد مقیاس بهزیستی جنسی زنان با مقیاس بهزیستی روانشناختی بکار رفت که حاکی از همبستگی مطلوبی بود (001/0> p). ضرایب آلفای کرونباخ و دونیمه سازی برای کل مقیاس و ابعاد آن بین 63/0 تا 82/0 نوسان داشت. نتیجه نهایی اینکه فرم فارسی مقیاس بهزیستی جنسی زنان، از روایی و پایایی مناسبی در جامعه ایرانی برخوردار است و می تواند در موقعیت های پژوهشی، تربیتی و بالینی مورد استفاده قرار گیرد.
بهبود بازداری شناختی کودکان مبتلابه اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی در بستر آموزش حافظه کاری هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی بهبود بازداری شناختی کودکان مبتلابه اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی در بستر آموزش حافظه کاری هیجانی صورت گرفت. تعداد 20 کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی با روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از ابزارهای تشخیصی (مصاحبه بالینی ساختار یافته و پرسشنامه اسنپ نسخه چهار) انتخاب گردیدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. افراد گروه آزمایش به مدت 15 جلسه 40-30 دقیقه ای در طی 15 روز تحت آموزش حافظه کاری هیجانی قرار گرفتند، در حالی که گروه گواه هیچگونه آموزش و مداخله ای را دریافت نکردند. هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون با آزمون استروپ کلاسیک مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که آموزش حافظه کاری هیجانی منجر به بهبود بازداری شناختی گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش حافظه کاری هیجانی می تواند به عنوان یک گزینه مناسب برای بهبود بازداری شناختی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی مورد توجه متخصصان و پژوهشگران قرار گیرد.
فراتحلیل اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی - هیجانی بر کاهش استعداد اعتیاد فراگیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۸ ویژه نامه ۱
119-136
حوزههای تخصصی:
هدف: مقدمه سوء مصرف مواد در نوجوانی و جوانی یک نگرانی عمده درباره سلامت عمومی است که با انواع متعددی از اختلالات روانی همراه شده است و پژوهش های بسیاری در خصوص اثربخشی آموزش روش های پیشگیری (مهارت های هیجانی- اجتماعی) بر کاهش اعتیاد و اعتیادپذیری انجام شده است. پژوهش حاضر با هدف نتیجه گیری کلی در خصوص اثربخشی آموزش مهارت های هیجانی – اجتماعی بر کاهش اعتیادپذیری به انجام رسید. روش: مواد و روش ها جهت نیل به اهداف پژوهش با بهره گیری از روش فراتحلیل، از نتایج کمی 25 پژوهش منتخب، که با توجه به ملاک های ورود و خروج و بهره گیری از کلیدواژه های تعیین شده به دست آمده بود، استفاده شد و در مجموع 47 اندازه اثر اولیه به دست آمد و با نرم افزار CMA2 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها با عنایت به نتایج بررسی ناهمگنی، مدل اثرات تصادفی مناسب تشخیص داده شد که اندازه اثر ترکیبی تاثیر آموزش ها بر کاهش اعتیادپذیری بر اساس معیار کوهن بزرگ به دست آمد(0/79-)؛ همچنین نتایج نشان داد که اندازه اثر آموزش مهارت ها بر آمادگی به اعتیاد، بزرگتر از اعتیادپذیری و اعتراف به اعتیاد است. پژوهش های تفاوتی نیز دارای اندازه های اثربزرگتری نسبت به پژوهش های همبستگی بودند. نتیجه گیری: بر اساس اندازه اثرهای به دست آمده می توان گفت آموزش مهارت های هیجانی – اجتماعی اثربخشی بالایی بر کاهش اعتیادپذیری داشته است. بنابراین ارتقای مهارت های هیجانی و اجتماعی می تواند در پیشگیری از گرایش افراد به سوء استفاده از مواد تاثیرگذار باشد.
مقایسه مولفه های شخصیت، نشخوار فکری و خودشفقت ورزی در بیماران مبتلا به میاستنی گراویس و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
133 - 150
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه مؤلفه های شخصیت، نشخوار فکری و خودشفقت ورزی در بیماران مبتلا به میاستنی گراویس و افراد عادی انجام شد. پژوهشحاضر از نوع کاربردی و علی-مقایسه ای است. روش: جامعه آماری شامل کل بیماران دارای اختلال میاستنی گراویس شهر تهران بود. با استفاده از روش نمونه برداری در دسترس 100 نفر (50 بیمار مبتلا به میاستنی گراویس و 50 فرد عادی) در نظر گرفته شد. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه شخصیتی نئو (کوستا و مک کریف 1985)، سیاهه نشخوار فکری (نولن-هوکسما، 1991) و مقیاس خودشفقت ورزی (نف و براتوس، 2003) بود. برای تحلیل داده ها از روش آزمون تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین بیماران مبتلا به میاستنی گراویس و افراد عادی از لحاظ مؤلفه های شخصیت، نشخوار فکری و خودشفقت ورزی تفاوت معنادار وجود دارد (01/0>P). نتیجه گیری: بنابراین تلاش در راستای بررسی نشخوار فکری و روان آزرده می تواند گامی مهم جهت ارتقای سلامت روانی بیماران میاستنی /گراویس باشد.
مدل یابی ویژگی های شخصیتی و جهت گیری هدف با نقش میانجیگری نظم جویی هیجانی وخود تعیین گری در دانش آموزان پسرمتوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۱
163 - 183
حوزههای تخصصی:
ارزشیابی خارجی مراقبت های سلامت روان در مراکز جامعه نگر: قوت ها و چالش ها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف این پژوهش ارزیابی تأثیر ارائه خدمات سلامت روان در مراکز خدمات جامعه نگر (CMHC) با چشم انداز بررسی فرصت ها و چالش های موجود برای استمرار و ارتقای ارائه خدمات سلامت روان بود. مواد و روش ها: این مقاله بخش کیفی پژوهشی بزرگ تر است که با انجام 36 مصاحبه و 13 بحث گروهی متمرکز به اجرا درآمد. متن مصاحبه ها و بحث های گروهی پس از پیاده سازی چندین بار مطالعه شد. تحلیل محتوا به صورت متعارف انجام شد و داده ها طبقه بندی شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش در دو بخش شامل نیازها برای اجرای برنامه و دست یابی به اهداف و پیامدهای مورد انتظار طرح و نیز یافته های حاصل از ارزش یابی برنامه ارائه شده است. در بخش اول به نکات مربوط به تأمین زیرساخت ها و راه اندازی مراکز اشاره شده و در بخش دوم به ویژگی ها، نقاط قوت و چالش های پیش روی طرح پرداخته شده است. نتیجه گیری: نتایج این بررسی نشان داد در تأمین زیرساخت ها و اجرایی کردن طرح، موفقیت های قابل توجهی کسب شده است. از چالش های مطرح شده در اجرای طرح می توان به موانع موجود در جلب مشارکت بیشتر پزشکان عمومی و تأثیر فرهنگ و نگرش موجود در هر شهر برای اثربخشی برنامه اشاره کرد. برای بهبود اثربخشی و کارآمدی طرح ، توجه بیشتر به برنامه های آموزشی روان پزشکی و سلامت روان در کوریکولوم رشته پزشکی عمومی، آموزش های همگانی درباره سلامت روان و ارائه راهکارهایی برای اجرای بهتر برنامه از پیشنهادات حاصل از نتایج ارزش یابی بود.
بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و استرس ادراک شده در مبتلایان به پسوریازیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پسوریازیس یک بیماری التهابی مزمن پوستی است که با سطوح بالای استرس و تاثیر منفی قابل توجهی بر کیفیت زندگی بیماران همراه است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و استرس ادراک شده در مبتلایان به پسوریازیس بود. پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون همراه با گروه شاهد و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی مبتلایان به پسوریازیس مراجعه کننده به درمانگاه ها و کلینیک های تخصصی پوست شهرستان خرم آباد بودند. ابتدا، بیماران ب ا اس تفاده از ملاک های ورود و خروج غربال شدند، سپس 24 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی، در دو گروه آزمایشی و شاهد گمارده شدند. ابزار گردآوری داده ها مقیاس استرس ادراک شده و شاخص کیفیت زندگی پوست بود. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه، مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت کردند. داده ها با روش های آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS (23) و آزمون های تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) و تک متغیره (ANCOVA) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی باعث می شود کیفیت زندگی مبتلایان بهبود یابد و استرس ادراک شده آنان کاهش پیدا کند؛ تاثیر درمان در مدت پیگیری ماندگار بود (001/0>p). بنابراین، روش کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی، می تواند به عنوان مداخله ای موثر در راستای بهبود کیفیت زندگی و کاهش دادن استرس ادراک شده برای مبتلایان به پسوریازیس به کار گرفته شود.
رابطه ویژگی های شخصیتی با سرمایه روانشناختی معلمان و کارمندان دانشگاه
حوزههای تخصصی:
در دهه های پایانی قرن بیستم، همزمان با گسترش رویکرد روان شناسی مثبت نگر توجه به ساختارهای شخصیتی و سرمایه روان شناختی روندی فزاینده داشته است. هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه ویژگی های شخصیتی با سرمایه روان شناختی معلمان و مقایسه آن با کارمندان دانشگاه بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری کلیه دبیران ناحیه دو رشت و کلیه کارمندان دانشگاه گیلان که در سال تحصیلی 95-1394 مشغول به کار بودند که از بین 602 نفر معلم 180 نفر و از میان 303 نفر کارمند دانشگاه گیلان، 90 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو (NEO) و پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز (Psy cap) استفاده گردید. داده ها با روش های رگرسیون چندگانه، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t مستقل مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که معلمان از ویژگی شخصیتی برونگرایی بالاتری نسبت به کارمندان دانشگاه برخوردارند (0/05>p) و تفاوت انعطاف پذیری معلمان با کارمندان دانشگاه با شرط نابرابری واریانس گروه ها (F=16/22)، با مقدار t مشاهده شده (3/12= t)، ازنظر آماری معنی دار است (0/01 >P). همچنین کارمندان دانشگاه از امیدواری و تاب آوری بالاتری نسبت به معلمان برخوردارند؛ در خودکارآمدی و خوش بینی تفاوت معنی داری باهم ندارند (0/05 ≤ P). بررسی نتایج بیانگر ضرورت توجه به ویژگی های شخصیتی و سرمایه روان شناختی افراد، هنگام گماردن به مشاغل گوناگون می باشد.
Comparison of the Effectiveness of Autogenic Training with Affect Regulation Training on Psychological Adjustment of Women with type 2 Diabetes(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۵, Issue ۱ - Serial Number ۱۱, Winter ۲۰۲۲
9 - 18
حوزههای تخصصی:
Objective: Diabetes is a chronic disease that has negative physical and psychological consequences and effective interventions are necessary to reduce these consequences. Therefore, this study aimed to compare the Autogenic training (AT) and Affect regulation training (ART) on the psychological adjustment of women with type 2 diabetes. Methods: Among female patients with type 2 diabetes referred to the Iranian Endocrine Institute, 33 patients were selected by convenience sampling and randomly divided into three groups (AT, ART, and control). Participants answered the Psychosocial Adjustment to Illness Scale (PAIS) before and at the end of the intervention. The subjects of ART and AT groups underwent 10 90-minute training sessions and the control group did not receive any intervention. Results: Data analysis with MANOVA and ANOVA showed that psychosocial adjustment to disease in both ART and AT groups was significantly improved compared to the control group (P <0.05). The two groups of AT and ART were not significantly different in improving psychosocial adjustment to disease (P >0.05). Conclusion: It seems that both interventions AT and ART have been effective in improving the psychological adjustment of women with type 2 diabetes by affecting the conscious or unconscious mechanisms of mind-body communication. Keywords: Diabetes, affect regulation, autogenic training, psychological adjustment.
ارزیابی مدل انگیزشیِ پیش بینی رعایت توصیه های بهداشتی در همه گیری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
135 - 154
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر ارزیابی مدل انگیزشیِ پیش بینی رعایت توصیه های بهداشتی در همه گیری کووید-19 بود . روش: در یک طرح توصیفی-همبستگی، تعداد 306 نفر (204 زن، 102 مرد) از جمعیت عمومی بزرگتر از 18 سال به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گردآوری داده ها با سیاهه رعایت توصیه های بهداشتی، مقیاس ارضا و ناکامی نیازهای بنیادین روان شناختی، مقیاس احساس عدم اطمینان و تهدید، مقیاس انگیزش رعایت توصیه های بهداشتی و مقیاس فشار روانی کسلر صورت گرفت. تجزیه وتحلیل داده با مدل سازی معادلات ساختاری بر اساس رویکرد حداقل مربعات جزئی انجام شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن است که انگیزش در رابطه نیازهای روانی برآورده شده با فشار روانی، احساس عدم اطمینان و تهدید و رعایت توصیه های بهداشتی نقش واسطه ای دارد. فشار روانی و احساس عدم اطمینان و تهدید نیز در رابطه نیازهای روانی ناکام شده و رعایت توصیه های بهداشتی نقش واسطه ای منفی داشتند. سایر نتایج نشان می دهد که نیازهای روانی، انگیزش، فشار روانی و احساس عدم اطمینان و تهدید 33 درصد از تغییرات رعایت توصیه های بهداشتی را تبیین می کنند . نتیجه گیری: به نظر می رسد رعایت توصیه های بهداشتی در همه گیری کووید-19 از عوامل انگیزشی و هیجانی تأثیر می پذیرد. بر این اساس دادن فرصت مشارکت در تصمیم گیری های مرتبط و تدارک سیستم های بازخورد در برابر رعایت توصیه های بهداشتی با هدف افزایش احساس خودمختاری و شایستگی و کاهش فشارهای روانی مؤثر به نظر می رسد.
نقش مولفه های هوش هیجانی در پیش بینی اختلال های خوردن
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش مؤلفه های هوش هیجانی در پیش بینی اختلال های خوردن در یک طرح همبستگی انجام شد. بدین منظور 380 نفر از دانشجویان دختر شاغل به تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی-واحد تهران جنوب در سال تحصیلی 98-97 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که به پرسشنامه های نگرش های خوردن (گرنر و گرفینکل، 1979) و هوش هیجانی (شرینک، 1996) پاسخ دادند. نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین نشانه های اختلال های خوردن با هوش هیجانی (خودانگیزشی، خودهشیاری و خودمهارگری) رابطه منفی (001/0>P) وجود دارد. افزون بر آن، نتایج آزمون تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که مؤلفه های هوش هیجانی پیش بینی کننده معناداری (001/0>P) برای نشانه های اختلال های خوردن هستند که توانایی تبیین 10 درصد از واریانس نشانه های اختلال های خوردن را دارند. در این بین زیرمقیاس های خودانگیزشی، خودهشیاری و خودمهارگری از هوش هیجانی به صورت منفی سهم یگانه و معناداری در تبیین نشانه های اختلال های خوردن دانشجویان دختر دارند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که سطوح پایین هوش هیجانی، آسیب پذیری در برابر نشانه های خوردن بیمارگون را افزایش می دهد و نشانه های خوردن بیمارگون مانند رژیم غذایی و نارضایتی بدنی، عوامل بسیار پرخطری برای ابتلا به اختلال های خوردن هستند.
بازنمایی جنسیتی در کتاب زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه دبیرستان از منظر مؤلفه های نگاه نابرابر و تبعیض آمیز به زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (خرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
۵۷۴-۵۵۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: کتاب های درسی منبع اصلی و رسمی انتقال ارزش های جامعه به دانش آموزان بوده و نیروی بسیار قدرتمند در فرآیند شکل گیری نقش های جنسیتی کودکان و نوجوانان محسوب می شوند. در این مقاله باز نمایی جنسیتی و شناسایی ارتباط جنسیت در کتاب زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه در ایران مد نظر می باشد . هدف: شناسایی مؤلفه های اساسی گفتمان جنسیتی در کتب ادبیات فارسی و زبان انگلیسی و علوم اجتماعی دوره دوم متوسطه دبیرستان. روش: تحلیل محتوای کمی و کیفی به صورت ترکیبی می باشد. تحلیل محتوای کیفی متن دروس و تصاویر، انتخاب شده است که در این بخش کیفیت بازنمایی ها مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحلیل محتوای کمی نیز برای مقایسه کمی تعداد تصاویر، اسامی و ضمایر مؤنث و مذکر مورد استفاده قرار می گیرد. جامعه آماری این تحقیق کل کتاب زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه بوده است و با استفاده از میانگین و F و آزمون T نتایج تحقیق بررسی شده است. یافته ها: یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل کمی، دلالت بر وجود نابرابری و تبعیض جنسیتی در کلیه کتب دوره دوم متوسطه بررسی شده داشته اند. نتایج تحلیل محتوایی کتاب ها نیز حاکی از رویکردی سنتی و کلیشه ای و عدم تناسب و توازن به ویژه در ابراز احساسات عاطفی توجه به هر دو جنس بوده است. نتیجه گیری: نادیده گرفتن واقعیت تربیتی دانش آموزان دختر و عدم بازتاب آن در کتاب های درسی چندان منطقی به نظر نمی رسد. همچنین برای اصلاح شرایط ابتدا باید زمینه ی فرهنگی فراهم آید این پژوهش نشان داد که باز تولید کلیشه های تبعیض آمیز جنسیتی به صورت پنهان و گاه آشکار در کتب آموزشی از طریق تصاویر و متون ادبی صورت می پذیرد.
نقش تنآوا (تن آوا) بر خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان در یادگیری توانش های زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره پانزدهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۵۹
391-407
حوزههای تخصصی:
استفاده از تنآوا به عنوان یک ابزار تکنولوژی سیار برای کمک به فرایند یاددهی- یادگیری می تواند بسیار مؤثر باشد لذا هدف پژوهش بررسی نقش استفاده از تنآوا برخودکارآمدی تحصیلی فراگیران در یادگیری زبان انگلیسی از دیدگاه اساتید و مدرسان زبان انگلیسی می باشد. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل دبیران زبان انگلیسی مقطع دبیرستان استان اصفهان می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی تعداد 200 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بود. داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی توسط نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان دادکه بین نقش، نوع و میزان استفاده از تنآوا برخودکارآمدی تحصیلی فراگیران در یادگیری زبان انگلیسی در رابطه معناداری وجود دارد. ( P≤0/05 ) همچنین بین نوع و میزان استفاده از تنآوا بر خودکارآمدی تحصیلی فراگیران در یادگیری توانش های چهارگانه زبان انگلیسی (خواندن- نوشتن- شنیدن و گفتن) رابطه معناداری وجود دارد. ( p≤0/05 ) بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت از امکانات و نقش های تنآوا در جهت بهبود فرایند درسی و بالا بردن کیفیت یادگیری زبان انگلیسی می توان استفاده کرد.
اثربخشی به خود دستوری باز پردازش (اسموکر) بر احساس تنهایی، نگرانی و استرس ادراک شده بیماران استرس پس از سانحه ناشی از زلزله کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (بهمن) ۱۳۹۹ شماره ۹۵
1465-1474
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی پیرامون اثربخشی به خود دستوری بازپرداش و علل احساس تنهایی، نگرانی و استرس اداراک شده انجام شده است. اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی به خود دستوری باز پردازش (اسموکر) بر احساس تنهایی، نگرانی و استرس ادراک شده بیماران استرس پس از سانحه ناشی از زلزله کرمانشاه پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف : بررسی اثربخشی به خود دستوری باز پردازش (اسموکر) بر احساس تنهایی، نگرانی و استرس ادراک شده بیماران استرس پس از سانحه ناشی از زلزله کرمانشاه بود. روش : پژوهش از نوع، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون، با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زلزله زدگان ساکن در کانکس زلزله کرمانشاه در سال 1398 بود، 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفری) جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس شهروندی اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی کیان و همکاران (1988)، پرسشنامه نگرانی پن استت ( PSWQ ) زینبارگ و بارلو (1990)، پرسشنامه احساس تنهایی (راسل و پیلوا و کورتونا، 1980)، پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) و پکیج آموزشی به خود دستوری باز پردازش (اسموکر، 1995) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل کواریانس چند متغیره و تک متغیره انجام شد. یافته ها : به خود دستوری باز پردازش (اسموکر) بر احساس تنهایی، نگرانی و استرس ادراک شده بیماران استرس پس از سانحه ناشی از زلزله تأثیر معنادار داشت (0/05 > P ). نتیجه گیری : بیمارانی که در جلسات به خود دستوری بازپردازش شرکت کردند احساس تنهایی، نگرانی و استرس ادراک شده کمتری داشتند.
نقش جهت گیری مذهبی، خود مهارگری و بخشودگی در پیش بینی رضایت زناشویی
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش جهت گیری مذهبی، ظرفیت خودمهارگری و بخشودگی در پیش بینی رضایت زناشویی بود. روش: بدین منظور از میان کلیه کارکنان شرکت مهندسی و توسعه نفت تهران تعداد 150 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه های جهت گیری مذهبی بهرامی احسان (1380)، خودمهارگری تانجنی و رای (2004)، بخشودگی احتشام زاده و همکاران(1389) و رضایت زناشویی انریچ (1989) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین رضایت زناشویی با روی آوری مذهبی، ظرفیت خودمهارگری و بخشودگی رابطه مثبت و بین رضایت زناشویی با روی گردانی مذهبی رابطه منفی معنادار وجود دار (000/0 P< ). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد جهت گیری مذهبی، خودمهارگری و بخشودگی هر یک به صورت مجزا توان پیش بینی معنی دار متغیر رضایت زناشویی را دارند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نقش مهم برخی متغیرهای بین شخصی مانند جهت گیری های مذهبی، ظرفیت خودمهارگری و بخشودگی در افراد را نشان می دهد که می توانند با رضایت زناشویی رابطه داشته باشند.
نقش دلبستگی به والدین در پیشرفت تحصیلی با واسطه گری خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش دلبستگی به والدین در پیشرفت تحصیلی با واسطه گری خودکارآمدی بود. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل 6530 دانش آموزان دبیرستانی شهر شیراز بود که براساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحلهای 301 نفر (147 پس و 154 دختر) از انتخاب شد. در این پژوهش دلبستگی به والدین به عنوان متغیر برون زاد، خودکارآمدی به عنوان متغیر واسطه ای و پیشرفت تحصیلی به عنوان متغیر درون زاد درنظر گرفته شد. ابزار پژوهش خرده مقیاس دلبستگی به والدین آرمسدن و گرینبرگ ( 1987 ) و مقیاس خودکارآمدی عمومی شوآرزر و جروسلم ( 1992 ) بود. الگوی فرضی پژوهش با استفاده از روش رگرسیون چندگانه همزمان بر طبق روش مراحل بارون و کنی ( 1989 ) آزمون شد. یافته ها: نتایج نشان داد دلبستگی به والدین پیش بینی کننده مثبت و معنادار پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی پیش بینی کننده مثبت و معنادار پیشرفت تحصیلی است. نتیجه گیری: در مجموع، خودکارآمدی میتواند به عنوان متغیر واسطه ای میان دلبستگی به والدین و پیشرفت تحصیلی درنظر گرفته شود. براین اساس والدین میتوانند با فراهم کردن فضایی امن سطح پیشرفت تحصیلی فرزندان را ازطریق ارتقا سطح خودکارآمدی آنها بهبود بخشند.
بررسی مقایسه ای حُسن ظن در متون دینی با خوش بینی در روان شناسی با تأکید بر صحیفه سجادیه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
149-162
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: روان شناسیِ مثبت نگر از شاخه های مهم روان شناسی است که در آن به جنبه های مثبت روانی انسان مانند بهباشی، شادکامی و تجربه های غرقگی پرداخته می شود. خوش بینی نیز از این دسته است و بسیاری از پژوهش هایی که درباره خوش بینی انجام گرفته است نشان می دهد که افراد خوش بین در متغیّرهای روان شناختی وضعیت بهتری نسبت به دیگران دارند که این خود شاخصی از سلامت روان شناختی است. شاید بتوان گفت نزدیک ترین مفهوم متناظر با خوش بینی در متون دینی «حُسن ظن» است که معنای لغوی آن «خوش گمانی» است. هدف از این پژوهش بررسی حُسن ظن به عنوان شاخص سلامت روان شناختی از منظر صحیفه سجادیه و تبیین تفاوت آن با خوش بینی بود. روش کار: مطالعه حاضر پژوهشی تحلیلی -تفسیری از نوع مطالعات کتابخانه ای است که با مراجعه به آیات قرآن و روایات دیگرِ معصومان با تأکید بر صحیفه سجادیه و بررسی تطبیقی آن با یافته های روان شناسی صورت گرفته است. یافته ها: حُسن ظن در صحیفه سجادیه مفهومی پربسامد است. برخلاف خوش بینی در روان شناسی که در دو حوزه فردی و انسان ها نسبت به یکدیگر مفهوم می یابد، حُسن ظن در صحیفه سجادیه در دو حوزه خدا و انسان ها مد نظر قرار می گیرد. نتیجه گیری: مهم ترین وجوه نوآوری این پژوهش بررسی مفهوم حُسن ظن در تمامی دعاهای صحیفه سجادیه و نیز استفاده تحلیلی از آیات قرآن و روایات جهت نشان دادن تأثیر حسن ظن بر سلامت روان شناختی بود. نتایج این مطالعه نشان می دهد که حسن ظن به خداوند و انسان ها می تواند موجب ایجاد آرامش روحی، کاهش غم و اندوه و ارتباط بهتر با دیگران شود. این ویژگی ها به نوبه خود سلامت روان شناختی را در پی دارد. با وجود برخی اشتراکات، دو مفهوم حسن ظن و خوش بینی تفاوت هایی نیز دارند. تفاوت عمده این است که در منابع دینی تأکید می شود که باید به طور کامل به خداوند حسن ظن داشت؛ درحالی که چنین نگاهی در روان شناسی درباره خوش بینی علمی نیست. درمجموع، با عنایت به تفاوت هایی که بین این دو مفهوم وجود دارد، می توان گفت مفهوم حسن ظن گستره و عمق فزون تری در مقایسه با خوش بینی دارد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی – رفتاری بر خوشنودی زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل فراوانی روی خوشنودی زناشویی تأثیر می گذارد، ناخشنودی جنسی یکی از این عوامل است. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری بر خوشنودی زناشویی زنان دارای ناخشنودی جنسی بود. پژوهش حاضر ازنظر روش شناسی جزء طرح های آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، عبارت بودند از زنان دارای ناخشنودی جنسی که در سال 98 به مراکز مشاوره شهر تهران (9 مرکز مشاوره) مراجعه کرده بودند (750 نفر). از این جامعه با به کارگیری روش نمونه گیری در دسترس 45 نفر از زنان داوطلبی که دارای ملاک های ورود به طرح درمانی بودند، از طریق مصاحبه تشخیصی نیمه ساختاریافته انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان شناختی – رفتاری و کنترل جایگزین شدند. سپس هر گروه آزمایشی طی 9 جلسه 5/1 ساعته تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل درمانی دریافت نکردند. اعضای هر سه گروه در هر دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه خوشنودی زوجی اینریچ Fowers, Olson,1989)) را تکمیل کردند. تحلیل کوواریانس نشان داد که میانگین نمرات متغیر خوشنودی زناشویی در هر دو گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در مرحله پس آزمون افزایش معناداری داشته است (P ≤0/05, F=259/39). همچنین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در سنجش با درمان شناختی- رفتاری اثربخشی بیشتری بر خوشنودی زناشویی داشته است؛ بنابراین درمانگران و مشاورین خانواده می توانند با به کارگیری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی ناخشنودی جنسی زوجین کار کنند تا افزون بر حل مشکل آن ها خوشنودی زناشویی شان نیز افزایش پیدا کند و گام باارزشی جهت کاهش طلاق بردارند.