فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۹٬۵۴۱ تا ۱۹٬۵۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸
165 - 148
حوزههای تخصصی:
پیامبران الهی سردمداران مبارزه با چهره استکبار و ظالمان بوده و در راستای این رسالت تلاش های وافری نموده اند. حضرت موسی(علیه السلام) که یک چهره ی مبارز و انقلابی در قرآن دارد این مأموریت را به عهده داشت تا در مقابل چهره ی استکباری زمان خویش بایستد و قشرهای مختلف مردم را هدایت کند. از این رو در پژوهش حاضر تلاش شده تا با تعمق و تدبر در آیات و با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، مسئله روش های مبارزه ی حضرت موسی(علیه السلام) در برابر ترفند های فرعون مورد بررسی قرار گیرد. هدف از انجام این پژوهش، آشنایی با روش های مبارزه با طاغوت و در نهایت کاربرد آن ها در عرصه تبلیغ دین و در امر رهبری بوده و وجود شرایط مشابه مبنی بر استضعاف امتهای اسلامی در عصر کنونی مزید انگیزه برای این پژوهش شده است. از پژوهش حاضر به دست می آید که روش مبارزه یکی از عناصر اساسی در پیشبرد اهداف الهی بوده و حضرت موسی(علیه السلام) نیز پس از تعیین هدف، با توجه به شرایط محیط، مخاطب و در نظر گرفتن میزان تأثیر گذاری، ابزارهای مناسب و شیوه های گوناگون و چشمگیری را برای مبارزه با فرعون به کارگرفت؛ به طوری که دانش مبارزه علیه نظام های طاغوتی را می توان به بهترین وجه در روش مبارزاتی این پیامبر الهی جستجو کرد.
انسان و اسلام
منبع:
پیوند ۱۳۶۲ شماره ۵۳
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطة جهت گیری مذهبی با نگرش به حجاب و خودمهارگری در دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه جهت گیری مذهبی با نگرش به حجاب و خودمهارگری، در دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی انجام شده است. این مطالعه با روش توصیفی تحلیلی بر روی 382 نفر از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی تهران، در زمستان 1393 انجام گردیده است. ابزار سنجی مطالعه، پرسش نامه جهت گیری مذهبی آلپورت، پرسش نامه نگرش به حجاب و پرسش نامه خودمهارگری بود. یافته ها نشان داد، افرادی که در جهت گیری مذهبی درونی، دارای نمرات بالاتری بودند، به حجاب نگرش مثبتی داشتند و این رابطه برای جهت گیری مذهبی بیرونی منفی بود. افراد با جهت گیری مذهبی درونی نیز از خودمهارگری بیشتری، در مقایسه با افرادی که جهت گیری مذهبی بیرونی داشتند، برخوردار بودند. در مجموع، چنین استنباط می شود که تنها جهت گیری مذهبی درونی سبب افزایش نگرش مثبت به حجاب و خودمهارگری بیشتر در دانشجویان می گردد. بنابراین، می توان انتظار داشت که با تقویت باورهای دینی درونی در میان دانشجویان، میزان حجاب و خودمهارگری آنان را افزایش داد.
بررسی مقایسه ای رابطه صمیمت اجتماعی و هوش اجتماعی با مهارتهای ارتباطی زنان شاغل و غیر شاغل
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای رابطه بین صمیمت اجتماعی و هوش اجتماعی با مهارتهای ارتباطی در زنان شاغل و غیر شاغل، صورت گرفت. برای اجرای این پژوهش، از بین کلیه زنان متأهل شاغل در شعب بانک پاسارگارد در مناطق 1 تا 10 شهر تهران، تعداد 70 نفر (براساس جدول کرجسی مورگان) بصورت تصادفی انتخاب شدند و از بین زنان متأهل غیر شاغل تعداد 70 نفر از بین مناطق 1 تا 10 انتخاب شده است. دراین پژوهش از سه پرسشنامه پرسشنامه صمیمت اجتماعی "میلر (1982)" ، پرسشنامه هوش اجتماعی "ترومسو (2001)" و پرسشنامه مهارتهای ارتباطی جرابک (2004) استفاده شد. پرسشنامه ها بین نمونه مورد نظر توزیع شد، سپس داده های جمع آوری شده و از فن تحلیل مسیر و آزمون آماره (Z دو طرفه) و با استفاده از نرم افزار AMOS و SPSS مورد تحلیل و تجزیه قرار گرفت. یافته ها نشان داد با توجه به مقدار آماره Z در سطح اطمینان 95%، اشتغال زنان موجب تفاوت ارتباط بین صمیمت اجتماعی و مؤلفه های هوش اجتماعی با مهارت های اجتماعی شده است. به عبارت دیگر اشتغال زنان موجب تأثیرات معناداری در ارتقاء روابط بین صمیمت و مؤلفه های هوش اجتماعی با مهارت های ارتباطی شده است، شاخص های برازش مدل تحلیل مسیر، مدل کلی پژوهش را تأیید کردند و اثرات تعدیل کنندگی اشتغال زنان در روابط بین متغیرهای پژوهش تأیید شد.
تأثیر درمان ذهن آگاهی کودک محور بر اضطراب کودکان 8 تا 12 سال دارای علائم افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
۳۳۱-۳۵۰
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: افسردگی به عنوان اختلال روانی رایج، می تواند فرایند ارتباطی، تحصیلی، تحولی، و روان شناختی کودکان را با آسیب جدی مواجه کند. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان ذهن آگاهی کودک محور بر اضطراب کودکان ۸ تا 12 سال دارای علائم افسردگی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری 45 روزه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی کودکان دختر و پسر دارای اختلال افسردگی (8 تا 12 سال) شهر اصفهان در سال 1396 بودند که به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی آموزش و پرورش مراجعه کرده بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 30 کودک از جامعه آماری مذکور بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش مداخلات درمانی 10 جلسه ای مربوط به ذهن آگاهی را در طی دو ماه و نیم دریافت کردند؛ این در حالی است که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را در طول پژوهش دریافت نکرد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه افسردگی کودکان (کواکس، 1992) و اضطراب کودکان (مارچ و همکاران، 1997) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب کودکان 8 تا 12 سال دارای علائم افسردگی تأثیر معناداری داشته است(p<0.001). علاوه بر این نتایج نشان داد که این درمان توانسته تأثیر خود را در زمان نیز به شکل معناداری حفظ کند (p<0.001). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که که چون ذهن آگاهی، احساسی بدون قضاوت و فراتر از آگاهی است که به دیدن واضح و پذیرش هیجانات و پدیده های بدنی همان گونه که اتفاق می افتند، کمک می کند؛ بنابراین کودکانی که از اختلال روان شناختی و اجتماعی ناشی از افسردگی رنج می برند، از طریق آموزش ذهن آگاهی فرا می گیرند که احساسات و نشانه های بدنی، روان شناختی، و هیجانی خود را پذیرفته و در نتیجه، توجه و حساسیت بیش از حد نسبت به این نشانه ها در آنان کاهش می یابد.
مطالعه ی رابطه بین ابعاد هویت اجتماعی با میزان تمایز یافتگی فردی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هویت فردی از موضوعاتی است که علاوه بر روانشناسی سایر علوم دیگر نیز به آن توجه کرده و تعاریف و توصیفات متفاوتی را مطرح و عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر را بررسی کرده اند. هویت فردی تعریف فرد از خود با تأکید بر تفاوتش از دیگران است. هدف: هدف پژوهش حاضر عبارت بود از بررسی ارتباط بین ابعاد هویت اجتماعی با میزان تمایز یافتگی فردی. روش: روش تحقیق این مطالعه از نوع مطالعات توصیفی و همبستگی است و جامعه آماری این طرح شامل کلیه شهروندان در رده سنی ۶۵-۱۵ سال کشور در سال ۱۳۹۵ است؛ بر اساس روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای خوشه ای ۱۳۰۰ نمونه از هفت مرکز استان (شهرهای تهران، مشهد، شیراز، رشت، تبریز، سنندج و اهواز) انتخاب شد. ابزار اندازه گیری پرسشنامه محقق ساخته بود و داده ها با استفاده از روش آماری ضریب همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: براساس نتایج این مطالعه بین بعد قومیتی هویت و تمایز یافتگی فردی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. (۰/۸۲۲=T و۰/۵۳۲=Sig) بین بعد مذهبی هویت و تمایز یافتگی رابطه معنی دار و مثبتی وجود دارد (۳/۲۷۴=T و ۰/۰۰۱=Sig). همچنین بین سنت گرایی و میزان تمایزیافتگی رابطه معنی دار و منفی وجود دارد (۰/۵۴۴-=T و ۰/۵۸۷=Sig). نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که ابعاد هویت اجتماعی متشکل از متغیرهای بعد مذهبی هویت و همچنین بعد قومی نقش مهمی در پیش بینی تمایز یافتگی هویت فردی در نمونه ایرانی دارد.
تاثیر آموزش تئوری انتخاب بر ارضای نیازهای اساسی و سطح پرخاشگری دختران دوره دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۹ (پیاپی ۶۶)
۱۴۸-۱۳۷
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تئوری انتخاب بر ارضای نیازهای اساسی و سطح پرخاشگری دختران مقطع متوسطه دوم شهر همدان بود. روش پژوهش آزمایشی و در قالب یک طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه موردنظر در این پژوهش کلیه ی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر همدان بود که در سال تحصیلی 1396-97مشغول به تحصیل بودند، نمونه موردنظر شامل 30 دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. و در پایان با روش نمونه گیری تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری بأس و پری(1992)(BPQA) پرسشنامه 70 سؤالی نیازهای اساسی گلاسر(NDI) استفاده شد و برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با نرم افزار 25SPSS_ استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش تئوری انتخاب بر کاهش پرخاشگری فیزیکی، پرخاشگری کلامی، خشم و خصومت و خلأ ارضای نیاز به بقا،قدرت،عشق،تفریح ،آزادی دانش آموزان مؤثر است (05/0>p). در این پژوهش بیشترین میزان اثربخشی برای خلأ ارضا نیاز به آزادی و کمترین اثربخشی برا خلأ ارضا نیاز به عشق و تعلق بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش تئوری انتخاب به دانش آموزان دختر می تواند روش مفید و کارآمدی در جهت کاهش ابعاد پرخاشگری و خلأ ارضای نیازها در آن ها باشد. از این اطلاعات می توان در راستای برنامه ریزی درمانی و مداخلات بالینی به منظور کاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر دوره متوسطه استفاده کرد.
بررسی تاثیر خستگی شناختی بر انعطاف پذیری شناختی با توجه به نقش واسطه ای نیاز به شناخت در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحصیل در دانشگاه همواره همراه با عوامل فشارزای متعددی می باشد، انعطاف پذیری شناختی مفهومی است که به عنوان یک مهارت مهم برای تسلط افراد در موقعیت های مختلف و فشارزا به رسمیت شناخته شده است، براین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر خستگی شناختی بر انعطاف پذیری شناختی دانشجویان با نقش واسطه ای نیاز به شناخت اجرا گردید. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان اراک مقطع کارشناسی که در سال تحصیلی 95-94 مشغول به تحصیل بودند؛ که از این تعداد، 60 نفر به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه نیاز به شناخت NFC) ) کاسیوپو و پتی، تکالیف تشخیصی مشابه با تکالیف سدک و کافتا، نرم افزار آزمون ویسکانسین (نسخه ایرانی) شاهقلیان و همکاران استفاده گردید. براساس پرسشنامه نیاز به شناخت، آزمودنی ها ابتدا به دو گروه 30 نفره براساس نیاز به شناخت بالا و پائین تقسیم شدند، و سپس هر یک از گروه ها به صورت تصادفی در گروه های 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمایش دارای دو مرحله بود. در مرحله اول آزمودنی ها با تکالیف شناختی روبه رو شدند و به دنبال آن در مرحله دوم به منظور مقایسه گروه ها براساس میزان خستگی شناختی، آزمون انعطاف پذیری شناختی اجرا شد. داده های پژوهش با استفاده آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که خستگی شناختی بر انعطاف پذیری شناختی اثر منفی و معنی داری دارد و نقش تعاملی نیاز به شناخت در رابطه با متغیرهای پژوهش تایید شد. یافته های پژوهش حاضر، ضرورت توجه و تأکید بر نقش محوری متغیرهای خستگی شناختی و نیاز به شناخت را در میزان انعطاف پذیری شناختی افراد مورد بررسی قرار می دهد.
اخبار سال جهانی خانواده 1373 - 1372
حوزههای تخصصی:
بررسی شاخص های روانسنجی پرسشنامه رفتارهای خوردن کودکان CEBQ
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: پرسشنامه "اختلال خوردن کودکان" یکی از ابزارهای جامع در اندازه گیری رفتار خوردن کودکان است که بر اساس گزارش والدین تکمیل می گردد. هدف پژوهش حاضر تعیین روایی و پایایی پرسشنامه رفتارهای خوردن کودکان در شهر اهواز بود.
مواد و روش کار: در این پژوهش با استفاده از روش خوشه ای چند مرحله ای، 312 نفر از دانش آموزان 7 تا 12ساله 4 مدرسه شهر اهواز، به عنوان نمونه انتخاب شدند و والدین آن ها به پرسشنامه رفتارهای خوردن کودکان پاسخ دادند.
یافته ها: محاسبه همسانی درونی پرسشنامه رفتارهای خوردن کودکان، با استفاده از شاخص آلفای کرونباخ نشان دادکه کل مقیاس دارای همسانی درونی برابر با 83 درصد می باشد. نتایج همبستگی پیرسون در بازآزمایی، پایایی برابر با 86 درصد را برای کل مقیاس نشان داد. روایی صوری و روایی سازه با استفاده از نظر متخصصان مورد تأیید قرارگرفت. برون داد ساختار عاملی، یک معادله 7 عاملی را نشان داد که این هفت عامل مجموعاً 62/8 درصد از کل واریانس را تبیین می کنند.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از روایی و پایایی پرسشنامه رفتار خوردن می توان گفت آزمون رفتارهای خوردن، می تواند به عنوان ابزار معتبر، برای شناسایی سبک های خوردن که ممکن است در رشد و پایداری چاقی و اضافه وزن در کودکان اهمیت داشته باشد و یا سایرپژوهش های مرتبط قابل کاربرد باشد.
مدل سازی معادلات ساختاری رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه با اضطراب اجتماعی با نقش میانجی هوش هیجانی
حوزههای تخصصی:
اختلال اضطراب اجتماعی، شایع ترین نوع اختلالات اضطرابی است که به عملکرد و روابط اجتماعی فرد آسیب می رساند. ازجمله عوامل مؤثر در ابتلا و تداوم این اختلال، طرح واره های ناسازگار اولیه و نقایص در هوش هیجانی است . هدف از این پژوهش تعیین رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه با اضطراب اجتماعی: با میانجیگری هوش هیجانی است. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه دا نش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1397 - 1396 به تعداد 82099 نفر است. حجم نمونه 400 نفر از این دانش آموزان است که به شیوه نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شده و به پرسشنامه های طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ ( 2005 )، پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانر، دیویدسون، چرچیل، فوا، شروود و ویسلر ( 2000 ) و پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ ( 1996 ) پاسخ داده اند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون تعدیلی و آزمون بوت استروپ تجزیه وتحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین طرح واره های ناسازگار اولیه با اضطراب اجتماعی رابطه مثبت و معنی داری دارد ( 0/01> P ). بین هوش هیجانی با اضطراب اجتماعی رابطه منفی و معنی داری دارد ( 0/01> P ). نتایج آزمون بوت استروپ با استفاده از معادلات ساختاری نشان داد که طرح واره های ناسازگار اولیه از طریق هوش هیجانی با اضطراب اجتماعی رابطه غیرمستقیم و معنی داری دارد؛ بنابراین، می توان نتیجه گیری کرد که اضطراب اجتماعی نه تنها از بدکارکردی شناختی در قالب طرح واره های ناسازگار تأثیر می پذیرد، بلکه نشانه های این اختلال به واسطه نداشتن مهارت های هوش هیجانی، تشدید می شود؛ به نحوی که اثرات منفی شناخت واره های معیوب بر اضطراب اجتماعی از طریق عملکرد معیوب هوش هیجانی افزون تر شده و باعث تشدید علائم اضطراب اجتماعی در دانش آموزان می گردد.
بررسی ساختار عاملی اکتشافی نسخه فارسی مقیاس خانواده اصلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی ساختار عاملی اکتشافی نسخه فارسی مقیاس مقیاس خانواده اصلی در دانشجویان دانشگاه پیام نور شهرستان فسا انجام گرفت. 208 دانشجو به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از میان دانشجویان پیام نور شهرستان فسا برگزیده شدند و نسخه فارسی مقیاس 40 ماده ای خانواده اصلی را تکمیل نمودند. داده ها با روش از همبستگی از نوع تحلیل عامل اکتشافی و با استفاده از نرم افزارهای آماری 21-SPSS تجزیه و تحلیل شدند. تحلیل عاملی تحلیل اکتشافی، ساختار 6- عاملی را شناسایی کرد: جو هیجانی خانواده، مسئولیت پذیری و خلق و لحن صدا، احترام و باز بودن به اعضای خانواده، اعتماد به اعضای خانواده، جدایی و فقدان، وضوح ابرازگری و دامنه احساس ها. ضرایب آلفای کرونباخ کل مقیاس 93/0، برای عامل های ششگانه از 47/0 تا 91/0 بود. همبستگی معنادار بین نمره کل مقیاس و 6 عامل بیانگر روایی همگرا و همبستگی های پایین 6 خرده مقیاس با هم بیانگر روایی واگرا مقیاس حاضر است. در نهایت، مقیاس خانواده اصلی را می توان به عنوان یک ابزار پایا و معتبر در اندازه گرایی جنبه هایی از خانواده اصلی در مراکز درمانی و مشاوره مورد استفاده قرار داد.
"دشواریهای جوانان در ارتباط با خانواده "
منبع:
مکتب مام ۱۳۵۲ - شماره ۴۲
حوزههای تخصصی:
بررسی کیفی واکنش به فقدان در جوانان ساکن شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوه ی برخورد با فقدان، گستره ی وسیعی از واکنش های جسمی، هیجانی، شناختی و وجودی را در برمی گیرد و شدت آن می تواند از یک هیجان زودگذر و خفیف تا واکنشی شدید که تمام تاریخچه ی زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد، متغیر باشد. در این پژوهش به کمک سه شیوه ی مختلفِ جمع آوری کیفی داده ها، شامل گروه های متمرکز، مصاحبه ی نیمه ساختمند درباره ی تجربیات فقدان و اخذ روایت زندگی به شیوه ی مک آدامز که درمجموع روی 21 شرکت کننده صورت پذیرفت، ساخت ها و فرایندهای مؤثر بر چگونگی واکنش های این افراد به فقدان، از طریق بررسی پدیدارشناختی و تحلیل کیفی داده ها روی متن آوانویسی شده ی مصاحبه ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده، سه خوشه ی اصلی بستر رخداد، ماهیت فقدان و ویژگی ها و تجربه ی زیسته ی کنشگر را به عنوان فرایندهای تأثیرگذار بر واکنش به فقدان معرفی کرد. بستر رخداد دو مضمون زمان و مقایسه با هنجارهای فرهنگی و اجتماعی، ماهیت فقدان سه مضمون نوع فقدان، جبری یا اختیاری بودن و دفعی یا پیش بینی پذیر بودن آن و درنهایت ویژگی های کنشگر، سه مضمون شخصیت، میزان آگاهی و تجربیات زیسته ی پیشین افراد را در برمی گرفت؛ درنتیجه به نظر می رسد که تعاملی از واقعیت های بیرونی و زیست جهان ذهنی کنشگر است که به طیف گسترده ی واکنش ها به فقدان منجر می گردد.
سبب شناسی و درمان خانواده محور اعتیاد: یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم بهمن ۱۳۹۹ شماره ۱۱ (پیاپی ۵۶)
149-158
حوزههای تخصصی:
خانواده به عنوان اولین و شاید مهمترین عامل اجتماعی شدن هر فرد، نقش معناداری در پیشگیری و یا سوق دادن اعضایش به سمت اعتیاد ایفا می کند، چرا که خانواده درحالیکه می تواند حمایت های ارزشمندی از اعضایش داشته باشد، می تواند سبب ساز اعتیاد و یا عاملی برای تشدید اعتیاد در آنها باشد. یکی از الگو های تبیین و پیشگیری که حتی در درمان سوء مصرف مواد بسیار سودمند بوده است، الگوی عوامل خطرساز و عوامل حفاظت کننده است. این پژوهش به روش مروری (مرور روایتی) انجام شد که بر اساس یافته های آن مشخص شد عواملی مثل تعارض بین والدین، اختلال در عملکرد خانواده، عملکرد بد خانواده، کارکردهای ناسالم خانواده، عدم مهارتهای والدین، روابط عاطفی کم، عملکرد منفی خانواده، عدم نظارت والدین، پیشینه خانوادگی با نگرش مثبت به مواد، سوء رفتار، خشونت خانگی و مشکلات روانشناختی والدین، جو خانواده، عدم درک شدن، درگیری خانوادگی، عدم پذیرش از سمت خانواده، دلبستگی ناایمن، شیوه های فرزندپروری و اختلالات خانوادگی به عنوان عوامل خطرخانواده در پدیداری اعتیاد هستند و عواملی مثل عملکرد خوب خانواده و پیوستگی خانواده، جو عاطفی مثبت، زندگی با والدین به ویژه در سنین بلوغ و ارتباط مناسب با آنان، جو مثبت در خانه و ارتباط عاطفی قوی در محیط خانواده، پرداختن به نیازهای جوانان و خانواده های عدالت محور، سبک فرزندپروری مقتدرانه والدین، پروفایل هایی با پیشینه خانوادگی با نگرش منفی نسبت به مواد، خودپنداره خانوادگی و تحصیلی، به عنوان عوامل محافظت کننده و پیشگیر خانواده در اعتیاد بودند، در این میان، آموزش و درمان های خانواده محوری چون برنامه تقویت جامعه و آموزش خانواده، آموزش مبتنی بر الگوی توانمندسازی خانواده محور، مداخله خانواده محور والدین درگیر متامفتامین، آموزش خانواده محور، تنظیم روانشناختی خوب، آموزش مدیریت استرس، آموزش های خانواده محور به پزشکان جهت مداخله در اعتیاد، آموزش هایی افزایش عزت نفس، آموزش راهبردهای مقابله صحیح و ارائه صرف اطلاعات به خانواده ها، جزء آموزش ها و درمان های خانواده محور موثر در درمان اعتیاد بودند، بنابراین به نظر می رسد پرداختن به مسئله خانواده در همه سطوح و مراحل درگیر شدن به اعتیاد لازم و ضروری است و برنامه های پیشگیری و درمان اعتیاد بایستی با محوریت خانواده، تنظیم و اجرا گردد.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر دلبستگی ناایمن، ترس از صمیمیت و اعتیاد به شبکه های اجتماعی در نوجوانان دارای سابقه خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
535-555
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر دلبستگی ناایمن، ترس از صمیمیت و اعتیاد به شبکه های اجتماعی در نوجوانان دارای سابقه خودکشی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری و جامعه آماری 94 نوجوان دختر و پسر دارای سابقه اقدام به خودکشی بود که در سال 1395 به اورژانس مرکز درمانی امام خمینی واقع در منطقه یک و مرکز درمانی طالقانی واقع در منطقه 8 کرمانشاه مراجعه کرده بودند. به شکل در دسترس، 30 نوجوان انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شد. ابزار پژوهش پرسشنامه های سبک های دلبستگی هازان و شیور 1987، ترس از صمیمیت دسکانتر و ثلن (1991)، اعتیاد به شبکه های اجتماعی خواجه احمدی، پولادی و بحرینی (1395) و برنامه درمان پذیرش و تعهد هیز و روز، 2008 بود که طی 8 جلسه 5/1 ساعته، یک بار در هفته در مورد گروه آزمایش اجرا شد. هر دو گروه در سه مرحله به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان پذیرش و تعهد بر دلبستگی ناایمن (10/26 =F، 001/0 =P)، ترس از صمیمیت (19/18 =F، 001/0 =P) و اعتیاد به شبکه های اجتماعی (83/26 =F، 001/0 =P) اثر داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری سه ماهه پایدار مانده است. نتیجه گیری: از آن جا که درمان پذیرش و تعهد منجر به انعطاف پذیری روان شناختی و تعهد فرد به انجام اعمال معنادار مبتنی بر ارزش های انسانی می شود؛ می توان از آن به عنوان روش مداخله ای مؤثر برای درمان مسائل روان شناختی منجمله پیشگیری از اقدام به خودکشی نوجوانان استفاده کرد.
مقایسه تحمل پریشانی و عواطف مثبت و منفی بین افراد وابسته به مواد و عادی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه تحمل پریشانی و عواطف مثبت و منفی در افراد وابسته به مواد و عادی بود. این پژوهش یک مطالعه علّی – مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به مرکز حرفه آموزی و کار درمانی شهر سمنان بود. همچنین، جامعه آماری افراد عادی شامل همراهان و بستگان افراد وابسته به مواد بودند. به منظور انتخاب نمونه، 80 نفر (40 نفر فرد عادی، 40 نفر فرد وابسته به مواد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسش نامه تحمل پریشانی و مقیاس عواطف مثبت و منفی را تکمیل کردند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که بین افراد وابسته به مواد و عادی در مولفه های تحمل پریشانی و عواطف مثبت و منفی تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین صورت که افراد وابسته به مواد در پرسش نامه تحمل پریشانی نمرات پایین تری در مقایسه با افراد عادی داشتند. همچنین افراد وابسته به مواد در مولفه عواطف منفی نمرات بالاتری نسبت به افراد عادی داشتند. در مجموع نتایج حاکی از آن بود که افراد وابسته به مواد دارای مشکلاتی در تنظیم هیجان هستند و از عواطف منفی رنج می برند. لذا این موضوع باید مورد توجه متخصصان وابستگی به مواد قرار گیرد.
پیش بینی سازگاری زناشویی براساس تصمیم گیری و حل مسأله، انسجام خانواده، راهبردهای مقابله، مهارت های ارتباطی و باورهای مذهبی (عوامل فرایندی خانواده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی سازگاری زناشویی براساس تصمیم گیری و حل مسأله، انسجام خانواده، راهبردهای مقابله، مهارت های ارتباطی و باورهای مذهبی (عوامل فرایندی خانواده) بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان متأهل مقطع ابتدایی شهرکرج در سال تحصیلی 94-93 بودند که براساس جدول مورگان 358 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سازگاری زناشویی (اسپنیر، 1976) و فرایندخانواده سامانی (1387) استفاده شد. داده ها از طریق همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه وتحلیل شدند. نتایج همبستگی نشان داد که مجموعه عوامل فرایندی خانواده با سازگاری زناشویی رابطه معناداری دارند (0/01 >P) و همچنین نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که به غیر از باورها مذهبی که اثر معناداری در معادله رگرسون نداشت، مؤلفه های انسجام خانواده، مهارت های ارتباطی، مهارت های مقابله و تصمیم گیری و حل مسأله باهم 49/6 % از واریانس سازگاری زناشویی را تبیین می کنند. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که عوامل فرایندی خانواده توان پیش بینی سازگاری زناشویی را دارند.
نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و انگیزش پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و انگیزش پیشرفت بود. بدین منظور 370 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه فرهنگیان کرمان با روش نمونه برداری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس (1970)، مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) و پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده (فیتزپاتریک و ریچی، 1994) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از تحلیل مسیر و آزمون t استفاده شد. نتایج نشان داد که همنوایی با تاب آوری رابطه منفی معنادار دارد و تاب آوری و همنوایی بر انگیزش پیشرفت اثر مستقیم دارند. این نکته نیز آشکار شد که تاب آوری در رابطه بین همنوایی و انگیزش پیشرفت نقش واسطه ای دارد. هم چنین تاب آوری پسران بیش از دختران بود، اما در زمینه الگوهای ارتباطی خانواده و انگیزش پیشرفت تفاوتی بین پسران و دختران دیده نشد.
نقص همدلی و هوش هیجانی در ساختارشخصیتی غیر بالینی سایکوپاتی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: همدلی و هوش هیجانی ویژگی های بسیار ارزشمند انسانی هستند که وجود آن ها در افراد یا نقص آن ها در تعدادی از آسیب شناسی های روانی، حجم عظیمی از تحقیقات را به خود اختصاص داده است. این در حالی است که مطالعه صفت های شخصیتی نامطلوب به ویژه خصیصه غیر بالینی سایکوپاتی نیزدر دهه های اخیر توجه تحقیقات را به خود جلب کرده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش نقص همدلی و هوش هیجانی در پیش بینی ساختار شخصیتی غیربالینی سایکوپات بود. روش: این مطالعه مقطعی بر روی 565 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران و علامه طباطبائی که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند، انجام گردید. شرکت کنندگان به مقیاس همدلی عاطفی، مقیاس هوش هیجانی و مقیاس خودگزارش دهی سایکوپاتی لوینسون پاسخ دادند. داده ها با استفاده از محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نقص همدلی و هوش هیجانی با ساختار شخصیتی غیربالینی سایکوپات همبستگی درونی معنی داری وجود دارد (01/0P<). همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای همدلی و هوش هیجانی به ترتیب 31% و 20% از ساختار شخصیتی غیربالینی سایکوپات را بطور معنی داری پیش بینی کردند (01/0P<). نتیجه گیری: نقایص همدلی و هوش هیجانی می توانند بخشی از واریانس ساختار شخصیتی سایکوپات غیربالینی را تبیین کنند. علاوه بر این، کاربرد های نظری و تجربی یافته های پژوهش حاضر بحث خواهد شد. کلید واژه :همدلی، هوش هیجانی، سایکوپات، پردازش هیجان