فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۹٬۶۴۱ تا ۱۹٬۶۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
از جمله مشکلات بسیاری از یادگیرندگان، تعلل ورزی یا به تعویق انداختن کارها و تکالیف خود است.
پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطه ویژگی های شخصیتی (پنج عامل اصلی شامل بی ثباتی هیجانی، برون گرایی، باز بودن به تجربه ها، توافق و وجدانی بودن)با میزان تعلل ورزی تحصیلی ورزشکاران انجام شد.جامعه آماری متشکل از کلیه دانشجویان ورزشکار دانشگاه پیام نور اسلام آباد غرب بود و نمونه مورد مطالعه (120 نفر) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب شدند. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه تعلل ورزی شوارزر شیمینز و دیهیل و پرسشنامه پنج عاملی شخصیتی NEO-FFI بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های همبستگی ساده، تحلیل رگرسیون چندگانه، و آزمون t برای گروه های مستقل انجام شد.تحلیل دادها نشان داد که به طور کلی متغیرهای شخصیتی (پنج مولفه شخصیت) با تعلل ورزی همبستگی معنادار دارند. متغیر بی ثباتی هیجانی و برونگرایی در کل دانشجویان ورزشکار دختر و پسر پیش بینی کننده خوبی برای تعلل ورزی بود. حال آنکه متغیر وظیفه شناسی و بی ثباتی هیجانی در گروه نمونه دختران پیش بینی کننده بود. دیگر نتایج دال بر آن بود که متغیرهای بی ثباتی هیجانی و برونگرایی با تعلل ورزی در دانشجویان ورزشکار پسر همبستگی معنادار نشان داد. همچنین مقایسه دانشجویان دختر و پسر نشان داد که بین آنها از نظر سطح تعلل ورزی، تفاوت معناداری وجود دارد، ولی فرض وجود تفاوت در میزان تعلل ورزی دانشجویان متاهل و مجرد معنی دار نبود.
با توجه به شیوع تعلل ورزی و اثرات آن در دانشجویان، ارایه مداخلات و آموزش هایی برای افزایش خود تنظیمی و مدیریت زمان به دانشجویان ضروری می باشد.
پیش بینی افسردگی بر اساس رویدادهای مثبت و منفی در مدیران دبیرستان ها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روانشناسی صنعتی/سازمانی سال پنجم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۸
93 - 99
حوزههای تخصصی:
رابطه سبک های دلبستگی و حرمت خود با ریخت شخصیتی D در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۳ بهار ۱۳۹۳ شماره ۴۹
5-23
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر تعیین رابطه سبک های دلبستگی با حرمت خود و ریخت شخصیتی D بود. بدین منظور تعداد 245 دانشجو(66 پسر و 179 دختر) با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسش نامه های سبک دلبستگی بزرگسالان هازان و شاور، حرمت خود روزنبرگ و ریخت شخصیتی D پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن با حرمت خود رابطه مثبت و معناداری و بین سبک های دلبستگی ناایمن با حرمت خود رابطه منفی و معناداری وجود دارد. یافته دیگر پژوهش این بود که بین سبک دلبستگی ایمن و ریخت شخصیتی D رابطه منفی و معنا دار و بین سبک های دلبستگی ناایمن و ریخت شخصیتی D رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که سبک دلبستگی ایمن، دوسوگرا و اجتنابی به ترتیب نقش مهم و معناداری در بیش بینی حرمت خود دارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که سبک دلبستگی اجتنابی، ایمن و دوسوگرا به ترتیب نقش مهم و معناداری در پیش بینی ریخت شخصیتی D دارند. همچنین بین سبک های دلبستگی در دو جنس هیچ تفاوت معناداری وجود ندارد. این یافته ها بیانگر نقش و اهمیت سبک های دلبستگی در تعیین حرمت خود و ریخت شخصیتی D است.
اثربخشی شیوه درمانی حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد بر روی کم خوابی نوع اول شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی شیوه درمانی EMDR که توسط فرانسین شاپیرو (1998) مطرح شده بر روی کم خوابی نوع اول شب، اجرا شده است. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از طرح علی مقایسه ای استفاده شد.نمونه شامل 60 نفر بیمار مبتلا به کم خوابی از نوع اول شب، در محدوده سنی 25 تا 50 سال و محدوده تحصیلی دیپلم تا فوق لیسانس از هر دو جنس (30 زن و 30 مرد) بودند. که با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. به منظور طبقه بندی و تحلیل داده ها از آزمون t تست و کواواریانس استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین پیش آزمون و پس آزمون در گروه آزمایش EMDR تفاوت معنی دار است که اثربخشی این روش را نشان می دهد. همینطور بین پیش آزمون و پس آزمون در گروه شناختی رفتاری تفاوت معنی داری بدست آمد که اثربخشی روش درمان شناختی رفتاری را در بهبود کم خوابی نشان می دهد. ولی تفاوت بین گروه شناختی رفتاری و EMDR معنی دار نبوده است. یعنی می توان روش درمانیEMDR را بعنوان درمانی با اثر بخشی یکسان با CBT در نظر گرفته شود .
آموزش درک خوانداری: بهبود توانایی استنباط در آزمون پرلز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نتایج آزمون پرلز حاکی از آن است که میانگین کل نمرات دانش آموزان ایرانی به طور معناداری کمتر از میانگین جهانی است. گزارشهای مرکز پرلز نشان می دهند که یکی از مشکلات دانش آموزان ایران در درس خواندن، ناتوانی در رسیدن به استنباط است (کریمی،1388). در این تحقیق پژوهشگر در چارچوب مدل سازنده گرایی (گراسر، سینگر و ترابسو، 1994) از طریق مداخله آموزشی، مهارت درک متن را در کودکان 9 تا 10 ساله بهبود بخشیده است. هدف از انجام این پژوهش ارتقای توانایی رسیدن به استنباط در آزمودنیها بود تا به این ترتیب با رفع مشکل اصلی دانش آموزان ایرانی امکان ارتقای درک متن و به تبع آن نتایج پرلز فراهم آید. این پژوهش، تحقیقی شبه تجربی است. در انجام این تحقیق طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل به کار رفته، یعنی با استفاده از سؤالات آزمون پرلز 2011 از هر دو گروه آزمایشی و کنترل پیش آزمون و پس آزمون گرفته شده است. دانش آموزان در گروه آزمایشی از طریق مداخله آموزشی به راهبردهای درک متن مجهز شدند و گروه کنترل مداخله آموزشی دریافت نکردند. نمونه آماری شامل 66 نفر گروه آزمایشی و 68 نفر گروه کنترل است که با روش نمونه گیری چندمرحله ای از مدارس دخترانه دو منطقه در تهران (مناطق 2 و 18) انتخاب شدند. نمونه سؤالات آزمون پیشرفت تحصیلی پرلز 2011 و آزمون هوش ریون ابزارهای پژوهش حاضر بودند. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که این دوره آموزشی به طور معناداری سبب ارتقای توانایی رسیدن به استنباط و درک متن در گروه آزمایش شد. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که آموزش درک خوانداری در چارچوب مدل سازنده گرایی موجب افزایش درک متن و توانایی استنباط می شود.
پروفایل شخصیتی بیماران وابسته به مت آمفتامین بر اساس آزمون رورشاخ(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه در مورد ویژگی های شخصیتی و سبک عاطفی افراد سوء مصرف کننده ی مواد، اطلاعاتی در مورد عوامل زیربنایی و تداوم دهنده ی رفتار اعتیاد، به دست می دهد. با توجه به رشد چشمگیر مصرف مواد محرک به ویژه مت آمفتامین در سال های اخیر، مطالعه ی حاضر با هدف بررسی پاسخ های فرافکن گروه وابسته به مت آمفتامین در آزمون رورشاخ انجام شد.
روش کار: این مطالعه ی مقطعی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس در سال 91-1390 در 40 مرد وابسته به مت آمفتامین در کمپ های ترک اعتیاد یاران، امید، نوین، امید رهایی و نجات و 40 نفر گروه شاهد در شهرستان یزد انجام شد. دو گروه از نظر سن و جنس همتا و از نظر تحصیلات، همگن شده بودند. آزمون رورشاخ در شرکت کنندگان اجرا شد. اعتبار بین نمره گذاران از طریق همبستگی بین دو نمره گذار مستقل به دست آمد. داده ها با مدل رگرسیون لجستیک و با نرم افزار spssv19 تحلیل شدند.
یافته ها: پاسخ های منفی انسانی و پاسخ های رنگ– شکل در آزمون رورشاخ، قادرند به طور معنی داری (05/0P<) افراد وابسته به مت آمفتامین را از گروه شاهد تفکیک نمایند. با یک مدل رگرسیون لجستیک، 70 درصد افراد به درستی طبقه بندی شدند.
نتیجه گیری: فراوانی پاسخ های فرافکن منفی انسانی در گروه وابسته به مت آمفتامین نشان می دهد که این گروه به علت شخصیت خودشیفته، تا حدی در مورد کمال شخصی نامطمئن بودند و تمایل داشتند با حالت تدافعی موقعیت هایی را که با ارزش خود چالش انگیز می یابند، خنثی یا کنترل نمایند. هم چنین کاهش پاسخ های رنگ- شکل شاخصی از پیشرفت درمان صورت گرفته در کمپ ترک اعتیاد، در گروه وابسته به مت آمفتامین است.
اثر تعاملی نوع آگهی و محیط تصمیم گیری بر مدل ذهنی مصرف کننده با توجه به حساسیت به قیمت و اندازه مجموعه مورد نظر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشسانی قیمت شاخصی از حساسیت به قیمت کالا است و مبانی روانشناختی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است. برخی از دانشمندان در روانشناسی مصرف کننده نشان داده اند که آگهی، حساسیت به قیمت را کاهش می دهد درحالی که دیگران رابطه مثبتی بین این دو متغیر یافته اند. در پژوهش حاضر فرض شده است که دو متغیر روانشناختی یعنی اندازه مجموعه مورد نظر در حافظه و شدت نسبی ترجیح که از طریق تمیز محرک ها ساخته می شود در این رابطه نقش ایفا می کنند. به منظور بررسی، 192 دانشجوی رشته های روانشناسی و علوم تربیتی در این پژوهش آزمایشی شرکت کرده و 12 شناسه کالا را در یک طرح عاملی مختلط خریداری کردند. در شرایط خرید کردن، محیط تصمیم گیری و موقعیت آگهی به عنوان عوامل بین آزمودنی در نظر گرفته شدند. گشت های خرید به عنوان ابزاری در ساخت محیط تصمیم گیری برای مداخله به کار رفت. یافته ها نشان داد که تاثیر آگهی بر حساسیت به قیمت از دو مسیر یعنی اندازه مجموعه مورد نظر و شدت نسبی ترجیح صورت گرفته است که در اولی حساسیت به قیمت افزایش می یابد و دومی آن را کاهش می دهد. در پژوهش حاضر، معمای مجادله نقش آگهی بر حساسیت به قیمت از طریق همراهی دو نظریه رقیب راه حل مناسبی یافته است. در محیط تصمیم گیری با مبنای محرک، آگهی بر یادآوری شناسه کالا تاثیر خنثی دارد و بنابراین حساسیت به قیمت کاهش می یابد و بر عکس در محیط تصمیم گیری با مبنای حافظه، آگهی بر یادآوری شناسه کالا تاثیر می گذارد و در نتیجه حساسیت به قیمت افزایش می یابد.
رابطه نفوذ مدیران بحران بر مولفه های برنامه ریزی، خلاقیت و تاب آوری
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور بررسی ارتباط میزان نفوذ مدیران بحران بر مولفه های برنامه ریزی، خلاقیت و تاب آوری انجام شد.
روش: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری ، مجموعه مدیران بحران شاغل در سازمان های نظامی و انتظامی استان تهران است. نمونه آماری 150 نفر از مدیران سازمان های ذکر شده می باشند. از پرسشنامه های محقق ساخته و آزمون های روانشناختی میلون ، آزمون شخصیتی کالیفرنیا و آزمون ترجیحات آیزنک استفاده شد.
نتایج: نتایج تحقیق نشان داد که بین مولفه های نفوذ و برنامه ریزی، تاب آوری و خلاقیت همبستگی مثبت و معنا داری وجود دارد. همچنین این رابطه بین مولفه های تاب آوری و برنامه ریزی نیز وجود دارد و قدرت نفوذ می تواند پیش بین کننده برنامه ریزی در مدیران بحران باشد.
بحث: یافته های این پژوهش نقش رابطه میزان نفوذ مدیران بحران بر مولفه های برنامه ریزی، خلاقیت و تاب آوری را مورد تائید قرار داد از این رو می توان برای ارتقای مدیران بحران این مولفه ها آموزش داده شود.
تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر شادکامی مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسیب ذهنی یکی از عمده ترین و دشوارترین مسائل و مشکلات خانواده ها در دنیای امروزی است که فشارهای روانی زیادی بر کل خانواده به ویژه مادران تحمیل می کنند. کمبود دانش و آگاهی در مورد فرزندان آسیب دیده یکی از عوامل مهم در بروز واکنش های نامطلوب است. بنابراین آموزش های مناسب منجر به شادکامی مادران و خانواده های آنها می شود. زیرا افراد، نگرش خوش بینانه ای به وقایع و رویدادهای اطراف خود پیدا می کنند و به جای سوگیری منفی نسبت به اتفاقات پیرامون خود، سعی در استفاده بهینه از این رویدادها دارند. هدف از پژوهش حاضر مطالعه تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر شادکامی مادران کودکان کم توان ذهنی بود. روش پژوهش آزمایشی بود. بدین منظور40 نفر از مادران کودکان کم توان ذهنی مراجعه کننده به موسسه مهر آفرینان امید قم در سال 91-90 به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی ساده در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار مورداستفاده، پرسش نامه شادکامی آکسفورد بود. داده های به دست آمده با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و یافته ها نشان داد میانگین نمرات شادکامی مادران کودکان کم توان ذهنی در گروه آزمایش پس از آموزش مهارت های زندگی افزایش یافته است (14.48F= و 0.001> P). نتایج مطالعه حاضر نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر شادکامی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی تأثیر داشته است و سطح آگاهی و پذیرش آنها را نسبت به پدیده کم توانی ذهنی افزایش داده است.
اثربخشی الگودهی ویدئویی بر ارتباط چشمی و تعاملات اجتماعی کودکان با اختلال های طیف اتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی الگودهی ویدئویی بر ارتباط چشمی و تعاملات اجتماعی کودکان با اختلال های طیف اتیستیک بود. روش پژوهش آزمایشی تک آزمودنی بود. جامعه آماری شامل همه کودکان با اختلال های طیف اتیستیک شهر تبریز بود. نمونه شامل چهار کودک (2 پسر و 2 دختر) 6 تا 10 سال با اختلال های طیف اتیستیک بودند که به شیوه در دسترس از مرکز ویژه کودکان اتیستیک انتخاب شدند. از طرح خطوط پایه چندگانه برای هر آزمودنی استفاده شد و برای تجزیه وتحلیل داده ها، از تحلیل نموداری استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که روش الگودهی ویدئویی بر ارتباط چشمی و تعاملات اجتماعی آزمودنی ها تأثیر دارد.
رابطه بین صمیمیت زناشویی، الگوهای ارتباط زناشویی و همدم طلبی- دوری گزینی کارکنان متأهل دانشگاه خوارزمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: صمیمیت فرایند تعاملی که در آن افراد تلاش می کنند به یکدیگر نزدیک شوند و شباهت ها و تفاوت هایشان در احساسات، افکار و رفتارشان را کشف کنند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین الگوهای ارتباطی با صمیمیت زناشویی و همدم طلبی و دوری گزینی بود. روش: روش این تحقیق توصیفی- مقطعی بود، نمونه پژوهش شامل 100 نفر زن و مرد متأهل بود که از جامعه کارمندان متأهل دانشگاه تربیت معلم (خوارزمی) در سال 1391 به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ی صمیمیت واکر و تامپسون (1983)، پرسشنامه های الگوهای ارتباطی کریستنسن و سولاوای (1984) و پرسشنامه ی همدم طلبی- دوری گزینی برنشتاین و همکاران (1985) استفاده شد. داده های پژوهش با روش همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان و تحلیل واریانس یک راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که ارتباط مثبت و معنادار بین صمیمیت زناشویی و همدم طلبی، صمیمیت زناشویی و الگوی ارتباطی سازنده متقابل، همدم طلبی و الگوی ارتباطی سازنده متقابل وجود دارد، و ارتباط منفی و معنادار بین صمیمت زناشویی و الگوی ارتباطی زن توقع/ مرد کناره گیری، همدم طلبی و الگوی ارتباطی زن توقع/ مرد کناره گیری، همدم طلبی و الگوی ارتباطی مرد توقع/ زن کناره گیری، همدم طلبی و الگوی ارتباطی اجتناب متقابل وجود داشت. همچنین نتایج نشان داد متغیرهای همدم طلبی، ارتباط سازنده متقابل و ارتباط توقع/ کناره گیری صمیمیت زناشویی را به صورت معناداری پیش بینی می کند. نتیجه گیری: اگر ارتباط بین زن و شوهر یک ارتباطی سازنده و متقابل باشد، میزان همدم طلبی و صمیمیت بین آن ها افزایش پیدا کند و دوری گزینی بین آن ها کاهش می یابد.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر ارتقای نظریه ذهن در نوجوانان پرخاشگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر افزایش نظریه ذهن در میان نوجوانان پرخاشگر انجام گرفت. روش: جامعه آماری پژوهش، شامل دانش آموزان مدارس پسرانه شهرستان بوکان در سال تحصیلی 1392 بود. نمونه آماری شامل 40 نفر از دانش آموزان، پس از تکمیل پرسشنامه پرخاشگری باس و پری کسانی که نمره بالاتری را کسب کردند آزمون نظریه ذهن در اختیار آنان قرار داده شده. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی بر ارتقای نظریه ذهن و کاهش پرخاشگری، در گروه آزمایشی به طور معناداری مؤثر بوده است. نتیجه گیری: می توان گفت آموزش مهارت های اجتماعی باعث کاهش پرخاشگری نوجوانان م ی شود.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر ارتقاء عزت نفس و رضایت زناشویی معتادان در حال ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی آموزش های مهارت های زندگی بر بهبود عزت نفس و رضایت زناشویی در بین معتادان متأهل در حال ترک شهر قزوین انجام شد. روش: در این مطالعه شبه آزمایشی دو گروه 12 نفری از مردان معتاد در حال ترک شهر قزوین که با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، موردبررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ (1965) و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (فرم کوتاه) استفاده شد. آموزش در 10 جلسه، به شکل کارگاه پرسش و پاسخ و ایفای نقش توسط اساتید مجرب انجام شد. در گروه گواه نیز در انتظار آموزش ماندند. پس از اتمام آموزش، از هردو گروه پس آزمون به عمل آمد. یافته ها: نتایج نشان دادند که آموزش موجب بهبود و ارتقاء عزت نفس و رضایت زناشویی معتادان در حال ترک می شود. نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی تأثیر مثبتی بر ارتقاء عزت نفس و رضایت زناشویی افراد جامعه، به ویژه معتادان خواهد داشت؛ مهارت های زندگی فرد را توانمند می کند تا دانش، نگرش ها و ارزش هایش را به فعلیت برساند و او را قادر می سازد تا انگیزه و رفتار سالم داشته باشد که این اثر مهم تأثیر زیادی بر روابط وی با همسرش خواهد داشت.
کاربرد مدل های تشخیصی شناختی در تعیین ماهیت تفاوت در عملکرد دانش آموزان دختر و پسر پایه اول دبیرستان در ریاضیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی علل و ماهیت تفاوت عملکرد دانش آموزان دختر و پسر در یادگیری ریاضیات مورد توجه محققین زیادی در تعلیم وتربیت بوده است اما اغلب آن ها ریاضی را به عنوان یک سازه کلی بررسی نموده اند. در این پژوهش از قابلیت های مدل های CDM به منظور بررسی دقیق و جزیی تفاوت در مهارت های زیربنایی ریاضیات استفاده شده است. سنجش تشخیصی شناختی بر اساس 8 صفت اصلی، شامل 32 سؤال بر روی نمونه ای به حجم 509 دانش آموز که بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از بین دانش آموزان شهر تهران انتخاب شده بودند، اجرا گردید. مدل غیر جبرانی DINA تفاوتی در پارامترهای حدس، لغزش، IDI و RMSEA در میان دو گروه نشان داد. هم چنین دانش آموزان پسر و دختر در متوسط تسلط به مهارت های ریاضی نیز عملکرد یکسانی داشتند، اما دانش آموزان دختر در مهارت تسلط به مفاهیم ریاضیاتی به صورت معناداری (در سطح آلفا 01/0) تسلط بیشتری نسبت به پسران داشتند و دانش آموزان پسر در مهارت های عملیات میانه ریاضیات و کاربرد آموخته ها در مسائل دنیای واقعی برتری معناداری (در سطح آلفا 05/0) نسبت به دختران نشان داده اند.
بررسی اثر آموزش هوش معنوی برسلامت روان دانش آموزان پسر دبیرستانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۱ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱
28-39
حوزههای تخصصی:
سلامت روان دانش آموزان یکی از مسائل مهم در روان شناسی، روان پزشکی و جامعه شناسی است. یافتن روش های درمانی برای ارتقای سلامت روان که دارای عوارض کم تر، سود بیش تر و مقرون به صرفه تر باشد، از هدف های اصلی روان پزشکان و روان شناسان است. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر آموزش هوش معنوی بر سلامت روان دانش آموزان پسر دبیرستان های منطقه ی 14 تهران است. مواد و روش ها : این پژوهش به شیوه ی کارآزمایی بالینی است، که بر روی 60 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه (هنرستان فنی- حرفه یی شهید چمران منطقه ی 14 تهران) صورت گرفت. جامعه ی مورد مطالعه شامل دانش آموزان هنرستان فنی حرفه یی شهید چمران منطقه ی 14 تهران است. روش نمونه گیری در این پژوهش، خوشه یی چند مرحله یی بود؛ بدین صورت که از بین هنرستان ها و دبیرستان های منطقه ی 14 تهران، چند دبیرستان و هنرستان انتخاب شدند و از بین آن ها نیز هنرستان فنی- حرفه یی شهید چمران جامعه ی هدف شد و مورد مطالعه قرار گرفت. از کل دانش آموزان این مدرسه، 60 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی (30 نفر) و گواه (28 نفر) قرارگرفتند. آزمودنی های گروه آزمایشی در هفت جلسه ی هفتگی مورد مداخله ی هوش معنوی قرار گرفتند، اما گروه کنترل، درمانی دریافت نکرد. ابزار گرد آوری داده ها در این پژوهش، پرسش نامه ی SCL-90 بود. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و روش های آماری توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و روش آماری استنباطی ( تی گرو ه های مستقل و تی وابسته) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل آماری داده ها نشان داد که هفت جلسه ی مداخله ی هوش معنوی موجب کاهش معنی دار حساسیت در روابط متقابل، شکایت های جسمانی، وسواسی- اجباری، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، ترس مرضی، افکار پارانوئیدی و روان پریشی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون می شود و در مقایسه با گروه کنترل، هفت جلسه ی مداخله ی هوش معنوی موجب کاهش حساسیت در روابط متقابل، شکایت های جسمانی، وسواسی- اجباری، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، ترس مرضی، افکار پارانوئیدی و روان پریشی شد. نتیجه گیری : با توجه به نتایج این پژوهش، می توان مداخله ی هوش معنوی را برای ارتقای سلامت روان به کار برد.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک مبتنی بر آموزش تنظیم هیجان بر علایم افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی با رشد روزافزون است. با توجه به نقش تنظیم هیجان در مشکلات روان شناختی و از جمله افسردگی، مطالعه ی حاضر، اثر رفتاردرمانی دیالکتیکی مبتنی بر آموزش تنظیم هیجان را بر علایم افسردگی مراجعه کنندگان به یکی از کلینیک های روان شناسی بررسی نموده است.
روش کار: این کارآزمایی بالینی با جامعه ی آماری شامل تمام مراجعان به یکی از کلینیک های روان شناسی شهر مشهد از بهمن 1391 تا فروردین 1392 با روش نمونه گیری در دسترس انجام گرفته است. معیار ورود دریافت نمره ی 20 و بالاتر در پرسش نامه ی افسردگی بک و معیار خروج شامل دریافت مداخله ی دیگر، اعم از دارودرمانی و روان درمانی در زمینه ی افسردگی در زمان اجرای پژوهش بود. تعداد 30 نفر، به طور تصادفی و تعداد برابر در گروه آزمون (آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیک در 8 جلسه به صورت دو بار در هفته) و گروه شاهد، قرار گرفتند که با پیش آزمون و پس آزمون و پی گیری یک ماهه بررسی شدند. ابزار بررسی، پرسش نامه ی افسردگی بک و مقیاس دشواری های هیجانی بود.
برای تحلیل داده ها از آماره های توصیفی و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تی تحت نرم افزار SPSS نسخه ی 16 استفاده شد.
یافته ها: گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد کاهش معنی داری در نشانه های افسردگی (01/0=P، 9/62=(28و1)F) و دشواری های تنظیم هیجان (01/0=P، 9/15=(28و1)F) نشان دادند که در پی گیری یک ماهه نیز حفظ شده بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی منجر به کاهش موثر و ماندگار نشانه های افسردگی و دشواری های تنظیم هیجان می گردد.
رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با کمال گرایی: آزمون یک الگوی علّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با کمال گرایی در دانشجویان اجرا شد. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه آزاد شهر نقده بودند که از بین آن ها 431 نفر از رشته های مختلف (226 دختر و 205 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه (SF-YSQ) (یانگ، 2005) و پرسشنامه کمال گرایی (هیل و همکاران، 2004) بود. داده ها از طریق و الگوی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد که مولفه های کمال گرایی تمرکز بر اشتباهات، معیارهای بالا با دیگران، نیاز به تأیید، ادراک فشار و نشخوار فکری با طرحواره ناسازگار اولیه رابطه مثبت و نظم و سازماندهی و هدفمندی با طرح واره ناسازگار اولیه رابطه منفی دارد. از سویی، نتایج حاصل از الگوی معادلات ساختاری نشان داد که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار بوده و ابعاد کمال گرایی از طریق طرحواره های ناسازگار اولیه پیش بینی و تبیین شده است (90/0=GEI، 066/0=RSMEA).
نقش عوامل اجتماعی و روان شناختی در علاقه دانش آموزان به شرکت در المپیادهای علمی با تاکید بر سازه خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به دنبال بررسی عوامل اجتماعی و روان شناختی مؤثر بر علاقه مندی دانش آموزان به شرکت در المپیادهای علمی با تاکید بر سازه خودکارآمدی بوده است. به منظور بررسی این رابطه، از نظریات اکسل، باندرا، هیدی، رینینگر، چیو و یوربان استفاده شده است. این پژوهش به صورت پیمایشی و با استفاده از توزیع پرسشنامه در میان دانش آموزان شهرستان اسکو، در سال تحصیلی 90-1389 انجام شده است. نمونه گیری با روش طبقه بندی شده انجام گرفته و حجم نمونه 335 نفر بوده است. برای سنجش خودکارآمدی، علاقه مندی، و ویژگی های فردی و خانوادگی، پرسشنامه ای محقق ساخته به کار گرفته شد و داده های پژوهش با استفاده از روش های آماری مختلف مورد پژوهش قرار گرفت. نتایج نشان داد که میزان نمره افراد در سازه خودکارآمدی، رشد علاقه را در دانش آموزان در سطح اطمینان 99/0 پیش بینی می کند (01/0p < ). متغیر ارزش گذاری، سرمایه فرهنگی، توجهات و حمایت های دریافتی و سوابق تحصیلی نیز پیش بینی کننده میزان خودکارآمدی هستند.