فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۸۱ تا ۲٬۲۰۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقایسه ی توجه متمرکز در کودکان دچار ناتوانی های یادگیری و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از جمله مواردی که نظریات کنونی در مورد ناتوانی های یادگیری بر آن تأکید دارند، توجه می باشد [9]. هدف پژوهش حاضر مقایسة عملکرد کودکان دچار ناتوانی های یادگیری و عادی در توجه متمرکز بود.
روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای است. نمونه آماری شامل کلیه کودکان مقاطع سوم، چهارم و پنجم ابتدایی شهر تبریز بود. نمونه آماری شامل 30 کودک دچار ناتوانی یادگیری خواندن، 30 کودک دچار ناتوانی یادگیری ریاضی و 20 کودک دچار ناتوانی یادگیری بیان نوشتاری که به ترتیب با استفاده از آزمون های خواندن و نارساخوانی نما، ریاضیات کی مت و آزمون بیان نوشتاری انتخاب شدند، و 30 کودک عادی (گروه کنترل) بود. برای انتخاب کودکان دچار ناتوانی های یادگیری و کودکان عادی، به ترتیب از شیوه های نمونه گیری در دسترس و تصادفی ساده استفاده شد. کلیه آزمودنی ها در دامنه ی سنی 9 تا12 سال و دامنه ی هوشی 90 تا115 قرار داشتند. برای ارزیابی سطح هوشی، از آزمون هوشی ریون و جهت سنجش توجه متمرکز از آزمون عملکرد مداوم استفاده شد.
یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از آزمونهای آماری تحلیل واریانس چند متغیری، تحلیل واریانس تک متغیری و آزمون های تعقیبی نشان-داد که کودکان دچار ناتوانی یادگیری خواندن و ریاضی نسبت به گروه کودکان عادی عملکرد متفاوت و ضعیف تری در آزمون عملکرد مداوم دارند. تفاوتی بین عملکرد کودکان دچار ناتوانی بیان نوشتاری و عادی در آزمون ذکرشده مشاهده نشد.
نتیجه گیری: بر اساس یافته ها کودکان دچار ناتوانی های یادگیری خواندن و ریاضی نسبت به کودکان عادی عملکرد ضعیف تری در توجه متمرکز دارند؛ لذا توصیه می شود مسئولین برنامه هایی برای بهبود عملکرد توجه این کودکان تدارک ببینند.
تأثیر شیوه آموزش به خود دستور دادن بر عملکرد حل مسأله ریاضی و میزان توجه دانش آموزان دختر تکانشی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تاثیر شیوه آموزش به خود دستور دادن (خودآموزی) بر عملکرد حل مساله ریاضی و میزان توجه (عملکرد در آزمون های رمزگردانی وکسلر و همتایابی اشکال آشنا Matching Familiar Figures Test [MFFT]) در دانش آموزان تکانشی شهر جیرفت بود. آزمودنی ها، 24 دانش آموز دختر پایه اول راهنمایی با سبک شناختی تکانشی بودند که از طریق اجرای MFFT و به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه هشت نفره (آزمایش، گواه 1 و گواه 2) تقسیم شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات عبارت بودند از: آزمون های همتایابی اشکال آشنا، خرده آزمون رمزگردانی، آزمون معلم ساخته حل مساله ریاضی، و آزمون هوش کتل. گروه آزمایشی طی شش جلسه دو ساعته، راهبردهای حل مساله ریاضی را از طریق شیوه به خود دستور دادن دریافت نمود، گروه 1 تحت آموزش سنتی قرار گرفت و در گروه گواه 2 مداخله ای نشد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره، نشانگر تاثیر شیوه آموزشی بر عملکرد حل مساله ریاضی گروه آزمایشی بود (P=0.001).
مدیریت و روابط انسانی در مدرسه
منبع:
پیوند ۱۳۶۵ شماره ۷۹
حوزههای تخصصی:
نقاشی نابینایان
نقش قصه در تربیت کودک
منبع:
تربیت ۱۳۷۴ شماره ۱۰۲
ارزیابی اثربخشی بکارگیری مدل طراحی آموزشی دیک و کری در آموزش ضمن خدمت کارکنان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: یکی از دغدغه های امروز سازمآن ها در بحث آموزش های ضمن خدمت و توسعه کارکنان، اثربخشی دوره های آموزشی است. هدف این مطالعه، به کارگیری و سنجش اثر بخشی مدل طراحی آموزشی دیک و کری در برنامه های آموزش ضمن خدمت کارکنان بود.
روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود که از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش کارکنان شرکت کننده در برنامه آموزشی منتخب در دانشگاه فردوسی مشهد بود که 60 نفر انتخاب شدند و به گروههای آزمایش و کنترل انتساب تصادفی یافتند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل دو پرسش نامه جهت سنجش رضایت، نگرش و آزمون پیشرفت تحصیلی جهت ارزیابی اثربخشی یادگیری فراگیران بود. روایی ابزارها از طریق روایی محتوایی و پایایی آن ها از آلفای کرونباخ و کودر- ریچاردسون احراز گردید.
یافته ها: در خصوص مولفه های تشکیل دهنده اثربخشی نتایج نشان داد که فراگیران در گروه آزمایش رضایت بیشتر، نگرش مثبت تر، و یادگیری بهتردر قیاس با دوره های آموزشی موجود داشتند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق می توان نتیجه گیری نمود به کارگیری مدل طراحی آموزشی دیک و کری در آموزش های ضمن خدمت دانشگاهی موجب افزایش اثربخشی دوره های آموزشی می شود.
نابینایی مادرزادی (لبر)
بررسی رابطه بین کارکرد ارزشیابی و جو یادگیری
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین ارزشیابی های کلاسی و جو یادگیری در کلاسهای درس دوره راهنمایی نواحی پنجگانه ی شهر اصفهان بوده است.
جامعهی آماری این پژوهش کلیه ی معلمان مدارس دوره ی راهنمایی شهر اصفهان بوده است. حجم نمونه 30 نفر بوده است که به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی متناسب با حجم و با توجه به متغیر جنسیت و ناحیه محل خدمت انتخاب گردیده اند. روش پژوهش همبستگی است و داده ها به وسیله دو چک لیست و با مشاهدهی رفتار معلمان در کلاس های درس در طول یکسال تحصیلی به دست آمده است.
نتایج این پژوهش نشان داد که معلمان دوره ی راهنمایی شهر اصفهان کارکرد ارزشیابی را پایین تر از حد متوسط (84/2= ) و فرآیند یاددهی- یادگیری را بیشتر از حد متوسط (33/3= ) ایجاد نموده اند. بین ارزشیابیهای مستمر کلاسی وجو یادگیری رابطه ی مثبت و معنی داری وجود داشته است. ضریب همبستگی 554/0 و ضریب تعیین 307/0 بوده است. به عبارت دیگر 30 درصد جو یادگیری کلاس درس را می توان بوسیله ارزشیابی تبیین نمود.
نقش زن در تحکیم نهاد خانواده از منظر قرآن و حدیث
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۴۶
32 - 25
حوزههای تخصصی:
نهاد خانواده، اصلى ترین رکن جامعه و بستر فرهنگ هاى گوناگون و زمینه ساز خوشبختى و یا بدبختى انسان ها و امت ها است و از این رو، اسلام که برنامه سعادت و تکامل بشر است، عنایت ویژه اى به سلامت، رشد و پویایى این نهاد سرنوشت ساز دارد. موضوع خانواده به طور کلى در سه محور، قابل بحث و بررسى است: تشکیل خانواده، عوامل تحکیم و تعالى خانواده و نیز آسیب ها و عوامل فروپاشى آن. اسلام در هر سه زمینه، رهنمودهاى بسیار مهم و سازنده اى دارد. ما در این پژوهش به روش توصیفی -تحلیلی و باکنکاش در آیات و روایات درصددیم تا نقش زن را به عنوان یکی از عوامل تحکیم نهاد خانواده مورد بررسی قرار دهیم. با توجه به بررسی های صورت گرفته می توان گفت نقش زن در تحکیم نهاد خانواده بسیار مهم است و مجموعه ای از ویژگی های او مانند خوش زبانی، مهر ورزیدن و محبت کردن، خوش اخلاق و خوش رفتار بودن، دیندار بودن او، انجام مطلوب وظایف مادری خود و پاسداشت حقوق اعضای خانواده، می تواند موجبات تحکیم نهاد خانواده را فراهم سازد.
بررسی ارتباط مولفه های رفتاری مدیران آموزشی با اثربخشی دبیرستانهای شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
تصویری از رشته های تحصیلی در دوره متوسطه در ایران و تحلیلی بر آن
حوزههای تخصصی:
جایگاه ترویج در معرفی گزیدارهای مطلوب به منظور احیا و توسعه مراتع
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم تربیتی برنامه ریزی آموزشی آموزش روستایی
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد بخشی،اقتصاد صنعتی،کشاورزی،انرژی،منابع طبیعی،محیط زیست اقتصاد منابع طبیعی توسعه پایدار
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد بخشی،اقتصاد صنعتی،کشاورزی،انرژی،منابع طبیعی،محیط زیست اقتصاد منابع طبیعی منابع تجدید شونده،حفاظت سیاست گذاری
آموزاندن ""به"" و آموختن ""از"": تحول در آموزش و پرورش در پرتو عاملیت و تعامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین آموزاندن «به» و آموختن «از» با تاکید بر تحول در آموزش و پرورش در پرتو عاملیت و تعامل می باشد. با این توضیح که تعلیم و تربیت بیش از هر چیز بر تعامل معلم و شاگرد استوار است. تعامل در اینجا مفهومی فراتر از تأثیر متقابل است که میان اشیاء نیز برقرار می شود و تنها در جایی ممکن است که رابطه ای میان دو «عامل» مورد نظر باشد. در این بستر تعاملی، تدریس همواره آموزاندن «به» کسی و یادگیری همواره یادگیری «از» کسی چون معلم یا هم شاگردی (و گاه از شاگرد) خواهد بود. در این ارتباط، عناصر دیگری مانند کتاب و ابزارهای آموزشی نیز حضور دارند، اما همه این عناصر چون قمرهایی بر گرد یک یا هر دوی این قطب های تعاملی می گردند. زنده بودن تعلیم و تربیت و زندگی ساز بودن آن در گرو فراهم آمدن چنین آرایشی است؛ چنان که انحطاط و میرایی آن نیز در گرو جا به جا کردن و به هم ریختن این نظم است. با در نظر داشتن منطق بسط و گسترش منظومه تعلیم و تربیت بر اساس رابطه تعاملی می توان گفت که فرو شکستن این منطق به ظهور مشکلات و موانعی در جریان تحول تعلیم و تربیت می انجامد که هر یک به گونه ای محور بودن رابطه تعاملی معلم و شاگرد را نادیده می گیرند.
رابطه ی فلسفه ی تربیتی و سبک رهبری مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی بررسی رابطه ی فلسفه ی تربیتی مدیران با سبک رهبری آنان است و پژوهشی توصیفی از نوع همبستگی می باشد. نمونه ی آماری پژوهش 118 نفر از مدیران مدارس راهنمایی غرب استان مازندران بودند که به روش طبقه ای نسبی انتخاب شدند. برای گرد آوری داده ها از دو پرسشنامه ی ""سنجش فلسفه ی تربیتی"" و ""سنجش سبک رهبری باولز"" استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های گرایش مرکزی، آزمون همبستگی کانونی و پیرسون و ضریب تعیین استفاده شده است. نتایج نشان داده اند که بین انواع فلسفه ی تربیتی و سبک های رهبری همبستگی کانونی معنی دار وجود دارد. هم چنین، ضرایب تعیین برآورد شده نشان می دهند که فلسفه ی ""ماهیت گرایی"" توان تبیین سبک رهبری ""خلاقیت و نوآوری"" و فلسفه ""پایدارگرایی""توان تبیین سبک رهبری"" خود هدایت گری و فلسفه ""پیشرفت گرایی"" توان تبیین سبک رهبری ""بازشناسی و پیشرفت شغلی"" و فلسفه ""بازسازی گرایی"" ، توان تبیین سبک رهبری ""خلاقیت و نوآوری"" و فلسفه ""رفتارگرایی"" توان تبیین سبک های رهبری ""خودبرانگیختگی توام با جدیت"" و ""همکاری و تعهدآفرینی"" و فلسفه ""هستی گرایی"" توان تبیین سبک رهبری ""خود برانگیختگی توام با جدیت"" را دارا هستند.