فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۴٬۳۹۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل همبسته های نگرش کارآفرینی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر فراتحلیل بود. کلیدواژه های نگرش کارآفرینی، ذهنیت کارآفرینی و تفکر کارآفرینی در فاصله سال های 1389 تا 1399در پایگاه های علمی داخلی؛ پژوهشگاه علوم و فناوری، پایگاه علمی جهاد دانشگاهی و پایگاه اطلاعات علمی نور با استفاده از موتور جستجوگر گوگل اسکولار جستجو شدند. نمونه پژوهش 21 مقاله دارای ملاک های ورود به پژوهش بود. ابزار پژوهش چک لیست فراتحلیل بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش اندازه اثر ضریب همبستگی پیرسون (z فیشر) برای مدل اثرهای ثابت و نرم افزار جامع فراتحلیل انجام شد. یافته ها: میانگین اندازه اثر کلی در مطالعه حاضر برای مدل اثرات ثابت 496//0 و برای اثرات تصادفی 512/0، که هر دو معنادار بودند (01/0p<). میانگین اندازه اثر 496/0 به عنوان اندازه اثر متوسط تا زیاد تفسیر شد. نتیجه گیری: ویژگی های شخصیتی، مولفه های شناختی، معنوی، انعطاف پذیری، مخاطره پذیری و خودکارآمدی، عوامل اجتماعی، آموزشی و خانوادگی در نگرش کارآفرینی دانش آموزان تاثیر دارند . بنابراین به متخصصان حوزه توسعه کارآفرینی پیشنهاد می شود به منظور بهبود و تقویت مولفه های تاثیرگذار در نگرش کارآفرینی، برنامه های آموزشی و مشاوره ای مناسب تدوین شوند و زمینه بکارگیری این برنامه ها در مدارس فراهم شود.
پیش بینی درگیری تحصیلی بر اساس هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری با نقش واسطه ای نیازهای بنیادین روان شناختی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر پیش بینی درگیری تحصیلی بر اساس هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری با نقش واسطه ای نیازهای بنیادین روان شناختی بود.
روش : این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه مورد مطالعه پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه دوازدهم شهرستان های رباط کریم و پرند در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 305 نفر از دانش آموزان دختر پایه دوازدهم شهرستان رباط کریم و پرند بودند که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله-ای انتخاب شدند. دانش آموزان به پرسشنامه های درگیری تحصیلی (ریو، 2013)، هویت تحصیلی (واز وایزاکسون، 2008)، خودراهبری یادگیری (فیشر، 2001) و نیازهای بنیادین روانشناختی (رایان و دسی، 2000) پاسخ دادند. پس از جمع آوری داده ها، تحلیل آن ها با نرم افزار Spss-24 و Amos-21 و معادلات ساختاری انجام گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل ها نشان داد که نقش میانجی گر با نیازهای بنیادین روانشناختی در پیوند بین هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری با درگیری تحصیلی، مثبت و معنادار است و الگوی پیشنهادی 43 درصد از واریانس درگیری تحصیلی دانش آموزان را تبیین می کند.
نتیجه گیری: بر پایه یافته های پژوهش مشخص شد تأثیر هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری بیش از آن که مستقیم باشد غیرمستقیم و از طریق با نیازهای بنیادین روانشناختی است. در نتیجه با افزایش هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری، با نیازهای بنیادین روانشناختی و درگیری تحصیلی دانش آموزان افزایش می یابد.
مدرسه شغلی: شناسایی شاخص های تعیین کننده مدرسه با استانداردهای بالای رشد شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
201 - 232
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عومل تعیین کننده ی مدرسه با استاندارهای بالای رشد شغلی بود. پژوهش از نوع کابردی بود و از لحاظ نحوه ی گردآوری اطلاعات از روش آمیخته استفاده شد.در بخش کمی، از پرسشنامه ی استناندارهای شغلی دانش آموزان منتشر شده توسط انجمن مشاوره ی مدرسه ی آمریکا(2004)، برای شناسایی مدارس شغلی و در بخش کیفی، از مصاحبه ی عمیق برای بررسی شاخص های شغلی مدارس استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی مدارس متوسطه ی اول و دوم دخترانه در سطح کرمانشاه بود. پس از شناسایی 3 مدرسه به عنوان مدارس شغلی، در فاز دوم تعداد 10 نفر از عوامل سه مدرسه به روش نمونه گیری هدفمند برای مصاحبه ی عمیق انتخاب شدند پس از بررسی داده های حاصل از پژوهش و کدگذاری داده های هر گروه در سه مرحله کد گذاری باز، محوری، انتخابی در مجموع90 مفهوم در رابطه با شاخص های مدارس شغلی به دست آمد که در قالب 27 مقوله دسته بندی شدند، که در نهایت شاخص های مدارس شغلی در 8 حیطه ی کلی: سیستم آموزشی مدرسه، برنامه های غیرآموزش رسمی، توانمندسازی شغلی دانش آموزان، راهبردهای مدرسه در رشد شغلی، کیفیت روابط سازمانی در مدرسه، فضای حمایتی مدرسه، منابع شغلی دانش آموزان،سبک مدیریت مدرسه طبقه بندی شدند.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر خودتاب آوری زنان نابارور شهرستان ساری
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۸
37 - 51
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر خودتاب آوری زنان نابارور شهرستان ساری انجام گرفت. این پژوهش از لحاظ روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان نابارور که به بیمارستان حضرت امام خمینی شهرستان ساری در شش ماه دوم سال 1394، مراجعه نموده که تعداد آنها برابر 211 نفر از سوی بیمارستان گزارش شده بود. شیوه نمونه گیری پژوهش حاضر از نوع در دسترس و با غربالگری اولیه به صورت هدفمند به حجم 30 نفر که برای هر گروه آزمایش و گواه 15 نفر انتخاب گردید. کلیه فرایند درمان در هشت جلسه به صورت فردی به مدت 45 دقیقه برای گروه آزمایش انجام گرفت. جهت جمع آوری اطلاعات نمونه ها از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون استفاده شد و جهت تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده گردید. یافته ها نشان داد که متغیر مستقل(گروه) تأثیر معناداری بر متغیر وابسته(خود تاب آوری) داشته است(77/27 =(28 ، 1) F و 0.001 P <). بنابراین میتوان نتیجه گرفت که درمان پذیرش و تعهد بر خودتاب آوری زنان نابارور موثر بوده است.
تدوین عوامل فردی مثبت و منفی موثر بر آماده سازی روانی خلبانان خطوط هوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
257 - 279
حوزههای تخصصی:
آمادگی روانی خلبانان از جمله مهمترین عوامل موثر بر حفظ ایمنی پرواز است. هدف پژوهش حاضر، تدوین عوامل فردی مثبت و منفی موثر بر آماده سازی روانی خلبانان خطوط هوایی بود. پژوهش به روش کیفی انجام شد. جامعه مورد مطالعه، کلیه خلبانان یک شرکت هواپیمایی در شهر تهران در سال 1398 بودند. نمونه 10 خلبان بود که با روش هدفمند انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. این روند تا کسب اشباع نظری در پاسخ به سوالات مصاحبه ادامه یافت. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. تحلیل داده ها منجر به شناسائی دو دسته عوامل فردی مثبت و منفی موثر بر آمادگی روانی خلبانان شد. در طبقه عوامل منفی موثر بر آمادگی روانی خلبانان؛ ضعف جسمانی و شخصیتی، ضعف در مدیریت فردی، دغدغه های اقتصادی و شغلی، و رفتار غیر حرفه ای شناسائی شد. در طبقه عوامل مثبت موثر بر آمادگی روانی خلبانان؛ توانمندی جسمانی و شخصیتی، اعتقادات فردی و سازمانی، نگرش مثبت به کار و زندگی، برنامه ریزی شغلی، به کار بستن مهارت ها و امکانات مدیریت فردی استخراج گردید . این مطالعه نشان داد که دو دسته عوامل فردی مثبت و منفی از جمله مهمترین مسائل مطرح در آماده سازی روانی خلبانان می باشند که میبایست مورد توجه قرار گیرند.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و مؤلفه های سرمایه روانشناختی در مادران دارای کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعات متعددی به بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر ظرفیت های مثبت روانشناختی پرداخته اند اما پژوهشی که به اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و سرمایه روانشناختی در مادران دارای کودکان کم توان ذهنی پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و مؤلفه های سرمایه روانشناختی در مادران دارای کودکان کم توان ذهنی آموزش-پذیر بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه و گروه گواه بود. جامعه آماری را مادران دارای کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر 10-5 ساله شهر تهران تشکیل می دادند که در سال 1399 به مرکز مشاوره ذهن آرا مراجعه کرده بودند. حجم نمونه پژوهش حاضر شامل 40 نفر از مادران دارای کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه) بود و نمونه گیری به روش در دسترس انجام شد. ابزار مورد استفاده برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی کابات زین (1990)، مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989) و مقیاس سرمایه روانشناختی لوتاز (2007) بود. داده ها به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی تحلیل شد. یافته ها: آموزش ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و مؤلفه های سرمایه روانشناختی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر تأثیر معنادار داشت که این اثربخشی در طول زمان پایدار بود (05/0>P). نتیجه گیری: مادران دارای کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیری که در جلسات آموزشی ذهن آگاهی شرکت کرده بودند، بهزیستی روانشناختی، تاب آوری، خودکارآمدی، امیدواری و خوش بینی بیشتری داشتند.
پیش بینی سبک زندگی بر اساس هوش معنوی و هوش اخلاقی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
231 - 252
حوزههای تخصصی:
مفهوم سبک زندگی دامنهی وسیعی از امور عینی و ذهنی، از جمله الگوهای روابط اجتماعی، سرگرمی، مصرف، مد و پوشش، نگرشها، ارزشها و جهانبینی فرد را شامل میشود. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سبک زندگی بر اساس هوش معنوی و هوش اخلاقی در دانش آموزان بود. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوره اول شهر یزد بودند و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 246 نفر تعیین و به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سبک زندگی (LSQ)، 70 سوالی با خرده مقیاس های سلامت جسمانی، ورزش و تندرستی، کنترل وزن و تغذیه، پیشگیری از بیماری ها، سلامت روانشناختی، سلامت معنوی، سلامت اجتماعی، اجتناب از داروها ، مواد مخدر و الکل، پیشگیری از حوادث و سلامت محیطی بود. پرسشنامه هوش اخلاقی لنیک و لیل (MCI) ۴۰ عبارتی شامل 10 شاخص بود و پرسشنامه هوش معنوی استیونز شامل ۴۲ گویه ۵گزینه ای بود. یافته های این پژوهش نشان داد متغیرهای هوش معنوی و هوش اخلاقی تأثیر مثبت و معنی داری بر سبک زندگی دارند (001/0>P). تأثیر هوش معنوی بر سبک زندگی قوی تر از هوش اخلاقی بوده است. متغیرهای هوش اخلاقی و هوش معنوی، در مجموع، 34 درصد از واریانس سبک زندگی را تبیین می کنند. شاخص های برازش نیز حکایت از مطلوبیت برازش مدل معادله ساختاری داشت. نتیجه اینکه سبک زندگی بر اساس هوش معنوی و اخلاقی پیش بینی می شود.
مقایسه اثربخشی آموزش ازدواج موفق و آموزش نظریه انتخاب بر بهزیستی روانشناختی زوج های جوان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : ازدواج و بهزیستی در مراحل مختلف زندگی دو پدیده در هم تنیده هستند. آموزش ازدواج موفق و آموزش نظریه انتخاب برای تصمیم گیری مناسب به نظر می رسد عناصری حیاتی در تامین بهزیستی روان شناختی برای زوج های جوان هستند. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش ازدواج موفق و آموزش نظریه انتخاب بر بهزیستی روان شناختی زوج های جوان انجام شد. روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی با سه گروه و در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری است. جامعه آماری پژوهش شامل زوج های تازه عقد کرده بودند (بین یک تا شش ماه گذشته از عقد ازدواج) که به مراکز مشاوره در شهر اصفهان در تابستان 1398 مراجعه کردند. از جامعه آماری مورد اشاره 45 زوج از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 زوج) و یک گروه کنترل (15 زوج) گمارده شدند. از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1980) استفاده شد. گروه آموزش ازدواج موفق مطابق با پکیج خانبانی (2019) و گروه آموزش نظریه انتخاب مطابق با نظریه انتخاب گلاسر (2000) هر یک طی 5 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای یک جلسه تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکرد. داده ها از طریق آزمون خی دو، تحلیل واریانس اندازه های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار اس پی اس اس، نسخه 25 تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد، آموزش ازدواج موفق بر بهزیستی روان شناختی زوج های جوان موثر بود (01/0>P ). همچنین بر اساس نتایج، آموزش نظریه انتخاب بر بهزیستی روان شناختی زوج های جوان دارای تاثیر معناداری نبود (05/0<P). مقایسه دو روش نشان داد، آموزش ازدواج موفق بر بهزیستی روان شناختی نسبت آموزش نظریه انتخاب موثرتر بود. نتیجه گیری : آموزش ازدواج موفق برای ارتقاء بهزیستی روان شناختی زوج های جوان، از زمره آموزش های احتمالی است که می تواند برای زوج های جوان مد نظر قرار گیرد.
بررسی نقش خانواده اصلی در پیوند زناشویی نافرجام فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوند زناشویی و تشکیل خانواده همچون قدیمی ترین نهادهای زندگی بشر از دیرباز موردتوجه متفکرین علوم اجتماعی، علوم اخلاقی، علمای مذهبی و سایر دانشمندان بوده است. در همین راستا شناسایی عوامل مؤثر در تشکیل و یا تخریب این بنیان اهمیتی بی بدیل دارد. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش خانواده اصلی در ازدواج نافرجام فرزندان با رویکرد کیفی بود. شرکت کنندگان 20 نفر از زنان و مردان ایرانی (10 زوج) دارای تجربه زندگی مشترک با همسر به روش نمونه گیری هدفمند با بیشترین گوناگونی انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته، با پرسیدن پرسش های باز درباره اهداف پژوهش گردآوری شد. داده ها با روش تحلیل درون مایه کیفی سنتی تحلیل شد. بر پایه برآیندها، شرکت کنندگان در پژوهش 5 کد اصلی (عوامل شکل گیری ازدواج نامناسب، کارکردهای خانواده اصلی، تجربیات دوران کودکی، نقش اساسی مادر برای فرزند، ویژگی های اخلاقی و فردی) از مصاحبه ها استخراج شد. بررسی مفاهیم مرتبط با ازدواج نافرجام و توجه به بافت خانوادگی و اثرات گسترده ی آن به مراکز و سازمان های خانواده محور پیشنهاد می گردد.
بررسی کیفی نقش عوامل آسیب زای خانواده در شکل گیری سازوکارهای دفاعی غیر سازشی افراد دچار اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل کارساز در شکل گیری کارکردهای اختلال شخصیت مرزی همواره مورد توجه درمانگران و پژوهشگران بوده است و خانواده همچون بخش جدایی ناپذیر عوامل تأثیرگذار اهمیت بسزایی در پژوهش های این گستره دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی کیفی نقش عوامل آسیب زای خانواده در شکل گیری سازوکارهای دفاعی غیر سازشی افراد دچار اختلال شخصیت مرزی بود. برای انجام این پژوهش کیفی، از میان مراجعین بیمارستان رازی تبریز 10 فرد دچار اختلال شخصیت مرزی به شیوه نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. این افراد توسط روان پزشکان بیمارستان تشخیص اختلال شخصیت مرزی دریافت کرده بودند. روش اصلی جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختارمند با سؤالات باز بود. اطلاعات برآمده از مصاحبه ها پس از پیاده سازی، با بهره گیری از مدل استراوس و کوربین در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. درستی و اعتبار پژوهش حاضر ریشه در چهار محور «باورپذیری، انتقال پذیری، تصدیق پذیری و اطمینان پذیری» داشت. یافته های برآمده از مصاحبه با شرکت کنندگان در گستره آسیب های خانواده و شکل گیری سازوکارهای دفاعی غیر سازشی با به کارگیری مطالعه نظریه داده بنیاد، در سه مقوله اصلی «عوامل آسیب زای خانواده»، «آسیب های دوران کودکی» و «سازوکارهای دفاعی غیر سازشی» و چندین خرده مقوله خلاصه گردید و سرانجام به استخراج یک مدل پارادایمی در شکل گیری سازوکارهای دفاعی غیر سازشی افراد دچار اختلال شخصیت مرزی انجامیده شد. به صورت کلی نتایج پژوهش حاضر نشان داده است، عوامل آسیب زای خانواده در شکل گیری سازوکارهای دفاعی غیر سازشی افراد دچار اختلال شخصیت مرزی نقش دارند.
رابطه فرسودگی تحصیلی و خود ناتوان سازی تحصیلی با نقش میانجی هوش عاطفی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه فرسودگی تحصیلی و خودناتوان سازی تحصیلی با نقش میانجی هوش عاطفی بود.
روش : پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی استان خراسان شمالی در سال تحصیلی96-1395 به تعداد 105 نفر بودند. بر اساس فرمول کوکران 83 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر اساس مقطع تحصیلی انتخاب شد. ابزار پژوهش عبارت از پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران (1997)، پرسشنامه خود ناتوان سازی جونز و رودوالت (1982) و هوش عاطفی ویزینگر (1998) بود. تحلیل داده ها با استفاده از معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارSPSS 21 و PLS 3 انجام شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که فرسودگی تحصیلی و خود ناتوان سازی تحصیلی دانشجویان در حد متوسط و هوش عاطفی در حد مطلوب می باشد. فرسودگی تحصیلی رابطه مثبت با خود ناتوان سازی تحصیلی دارد یعنی تاثیر مثبت بر افزایش ان دارد. هوش عاطفی با فرسودگی تحصیلی و خودناتوان سازی رابطه منفی دارد یعنی بر کاهش آنها تاثیر دارد.
نتیجه گیری : برای کاهش خودناتوان سازی تحصیلی باید به تقویت هوش عاطفی دانشجویان پرداخت تا از این طریق فرسودگی تحصیلی نیز کاهش یابد.
ارائه مدل ساختاری پیش بینی بهزیستی روان شناختی بر اساس عملکرد خانواده، خوش بینی و تاب آوری با میانجیگری کفایت اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۱
۱۷۹-۱۴۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه ارائه مدل ساختاری پیش بینی بهزیستی روان شناختی براساس عملکرد خانواده، خوش بینی و تاب آوری با میانجیگری کفایت اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی با مدل معادلات ساختاری بود. از جامعه دانشجویان پردیس علامه طباطبایی ارومیه (ویژه خواهران) و پردیس شهید رجایی ارومیه (ویژه برادران) با روش نمونه گیری در دسترس، 250 نفر انتخاب و پرسشنامه های بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989)، عملکرد خانواده مک مستر (اپستاین و همکاران، 1990)، خوش بینی (جهت گیری زندگی) (شییر و کارور، 1985)، تاب آوری (کونور و دیویدسون، 2003)، کفایت اجتماعی (فلنر، 1990) و خودکارآمدی تحصیلی (پاتریک و همکاران، 1997) را تکمیل کردند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل ساختاری با داده های گردآوری شده برازش قابل قبول دارد. تاب آوری و خوش بینی و کفایت اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی به صورت مثبت و معنادار و عملکرد خانواده به صورت منفی و معنادار (01/0>p) بهزیستی روان شناختی را پیش بینی می کردند. کفایت اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی به صورت مثبت و معنادار (01/0>p) رابطه بین تاب آوری و خوش بینی و به صورت منفی و معنادار (01/0>p) رابطه بین عملکرد خانواده و بهزیستی روان شناختی را میانجیگری می کرد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت برنامه آموزشی سرزندگی تحصیلی می تواند راهکار اجرایی مناسبی جهت افزایش خودکارآمدی تحصیلی، بهزیستی روان شناختی، خوش بینی، تاب آوری و کفایت اجتماعی دانشجویان باشد.
مدل علّی سبک های هویت و رفتارهای پرخطر: نقش میانجی راهبردهای شناختی تنظیم هیجان
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های هویت و رفتارهای پرخطر با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در بین دانشجویان بود. مطالعه از نوع بنیادین و به روش همبستگی صورت گرفته است. دراین پژوهش، جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه غیرانتفاعی خیام بودند و حجم نمونه شامل 200 نفر از دانشجویان (67 درصد زن) و (33 درصد مرد) بوده است که به شیوه ی در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه های مورد استفاده شامل: پرسشنامه سبک های هویت (برزونسکی، 1998)، پرسشنامه نظم-جویی شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2001) و پرسشنامه رفتارهای پرخطر ایرانی (زاده محمدی، احمدآبادی و حیدری، 1390). در این پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که مدل اولیه پژوهش، برازش خوبی نداشت و پس از اصلاح، مبنی بر حذف مسیر سبک هویت هنجاری به رفتارهای پرخطر که مسیر ضعیفی بود، مدل با برازش بسیار خوب مورد تأیید قرار گرفت (56/1 = χ2/df، 00/0 = RSMEA، 99/0GFI = ، 93/0AGFI = ،99/0 CFI =). در مجموع می توان نتیجه گرفت که در رابطه سبک های هویت و رفتارهای پرخطر، راهبردهای شناختی تنظیم هیجان نقش میانجی گرانه معناداری را ایفا می کنند.
شناسایی ویژگی های تأثیرگذار نقش مشاوره ای معلمان خوب، از دیدگاه معلمان، دانش آموزان و اولیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه درک معلمان، دانش آموزان و اولیای آنها از شناسایی ویژگی های تاثیرگذار نقش مشاوره ای معلمان خوب که می تواند در کنار نقش آموزشی معلم به کار آید، انجام گرفت. جامعه آماری شامل سه گروه(معلمان، دانش آموزان و اولیاء) بود که به شیوه نظریه زمینه ای و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته با روش نمونه گیری هدفمند : 17 معلم ، 36 دانش آموز(18 نمره بالا و 18 نمره پایین) و 25 نفر از اولیاء در گروه نمونه قرار گرفتند. بر مبنای یافته ها، معلمان شرکت کننده، ویژگی های اصلی تاثیرگذار نقش مشاوره ای معلم را در 2مقوله اصلی" بهبود فنون مشاوره ای معلمان" و" بهبود مهارت های زندگی شخصی و خانوادگی معلمان"، دانش آموزان در 3 مقوله اصلی" مشاوره ی تحصیلی" مشاوره ی غیر درسی" و " مشاوره ی اخلاقی" و والدین نیز در3 مقوله اصلی " اطلاع والدین نسبت به مشکلات فرزندان خود "، "آشنایی معلمان و مدیریت مدرسه در مورد مشکلات والدین" و" آگاهی والدین از مشکلات مدرسه و مدیریت آن" مطرح کردند. نتیجه اینکه در مدارسی که دانش آموزان از وجود مشاور بی نصیبند، بسیاری از مشکلات دانش آموزان می تواند از طریق نقش مشاوره ای معلمان بر طرف شود. در اینجا معلم جای مشاور را نمی گیرد، بلکه تنها به بهبود عملکرد معلمان و ارتقای کیفیت ارائه خدمات راهنمایی و مشاوره ی مدرسه کمک می نماید.
نقش مؤلفه های تمایزیافتگی خود در پیش بینی صمیمیت زناشویی در زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
181 - 205
حوزههای تخصصی:
صمیمیت زناشویی به عنوان توانایی برجسته در ایجاد روابط طولانی مدت و رضایت بخش به شمار می رود. از جمله عوامل روان شناختی موثر بر صمیمیت زناشویی، می توان به خودتمایزیافتگی اشاره کرد. هدف از این پژوهش بررسی نقش مولفه های خودتمایزیافتگی (واکنش پذیری عاطفی، گریز عاطفی، جایگاه من و هم آمیختگی با دیگران) در پیش بینی صمیمیت زناشویی زوجین بود. با استفاده از روش نمونه گیری در درسترس در مجموع 100 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (1983) و خودتمایزیافتگی اسکورون و اسمیت (2003)، استفاده شد. داده ها با استفاده از همبستگی اسپیرمن و تحلیل رگرسیون تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج نشان داد که از میان خرده مقیاس های خودتمایزیافتگی، صرفا خرده مقیاس گریز عاطفی با صمیمیت زناشویی رابطه معکوس و معنادار داشته (r=-0/363 p <0/01) و قادر به تبیین 15/2 درصد از واریانس صمیمیت زناشویی است. براساس نتایج، گریز عاطفی نقش مهمی در صمیمیت زناشویی دارد.
تبیین «مدل عملکردی انفاق» در «کاهش حزن و خوف» بر اساس منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین «مدل عملکردی انفاق» در کاهش «خوف» و «حزن» بر اساس منابع اسلامی می باشد. این پژوهش، به این سوال پاسخ داده است که، «انفاق بر اساس چه مدل عملکردی، خوف و حزن را در انسان کاهش می دهد؟» برای پاسخ به این سوال بر اساس نظریه «حوزه های معنایی» مفهوم «انفاق» بر اساس آیات و روایات واکاوی شد؛ بدین منظور، آیات و روایات مربوط به انفاق، صدقه، بخل، شحّ و سخاوت مورد بررسی قرار گرفت؛ برای فهم روانشناختی مولفه ها، از «طبقه تحلیل» استفاده شد؛ مولفه های به دست آمده، در طبقاتِ «جهت گیری ها»، «رفتارها»، «تجربه ها» و «کارکردها» تنظیم شدند. یافته ها نشان داد که: 1. عدم حزن و خوف تجربه ای است درونی و تطابق کامل با عینیت های بیرونی ندارد؛ 2. یافته های مربوط به انفاق در «طبقات تحلیل» جای گرفتند؛ 3. این طبقات عبارت بودند از: «جهت گیری ها»، «رفتارها»، «تجربه ها» و «کارکردها»؛ 4. اگر انفاق با رویکرد قرآنی صورت پذیرفته و در طبقات چهارگانه، انطباق با قرآن داشته باشد، «کارکردهای روانشناختی» و «آثار تکوینی» مشخصی را به دنبال خواهد داشت؛ 5. یکی از «کارکردهای روانشناختی» اش عبارت است از «کاهش حزن» و «کاهش خوف» در شخصِ انفاق کننده.
واکاوی تسهیلگرهای ناپایداری زناشویی و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی ارزش ها و باورهای همسران درباره زندگی زناشویی و روابط میان فردی نقش برجسته ای در آشکار ساختن پیش زمینه های بی ثباتی زندگی زناشویی دارد. هدف این پژوهش واکاوی تسهیلگرهای ناپایداری زناشویی و پیامدهای آن در شهر ایلام بود. این پژوهش کیفی در چارچوب دیدگاه زمینه ای و در راستای شناسایی و فهم فرآیندهای علی شکل گیری ناپایداری زناشویی از دیدگاه کارآزمودگان کاردان (دربرگیرنده خبرگان دانشگاهی، کارشناسان شورای حل اختلاف و قضات دادگاه های خانواده) در شهر ایلام انجام گرفته است. در این پژوهش، ۲۰ نفر از شرکت کنندگان با روش نمونه گیری نظری و هدفمند انتخاب شدند. داده های موردنظر بر پایه مصاحبه عمیق، جمع آوری و تجزیه وتحلیل شدند. مدل نمود یافته دربرگیرنده سه بعد شرایط، کنش-همکنش ها و پیامدها است. بعد «شرایط» دربرگیرنده شناخت سطحی، کج روی اخلاقی و رفتاری، رویکرد قهری زوجین، ضعف مهارت های حل مسئله و ناهمسانی همسران» بعد «کنش- همکنش ها» دربرگیرنده نقش سکوت و کنار آمدن، احساس حقارت و مقابله، خشونت و تلافی و گرایش به طلاق، بعد «پیامدها» دربرگیرنده تشدید احساس حقارت و سرخوردگی، دگرگونی و ناکارآمدی ارزش های خانواده، بحران هویت و ناامنیِ اخلاقی است. بنابراین بسترسازی و تقویت مراکز فرهنگ ساز، ارتقاء الگوهای مهارت های زناشویی و تقویت نظارت و درمان مراکز مشاوره برای کاهش ناپایداریِ زناشویی پیشنهادشده است.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی گروهی راه حل محور و زوج درمانی گلاسری بر کیفیت جو عاطفی در همسران آسیب دیده از روابط فرازناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی گروهی راه حل محور و زوج درمانی گلاسری بر کیفیت جو عاطفی در همسران آسیب دیده از روابط فرازناشویی بود.
روش : پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین دارای روابط فرازناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در محدوده زمانی اسفند 98 تا اردیبهشت 99 بوده اند. نمونه پژوهش شامل 45 زوج مراجعه کننده بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه گمارده شدند. شرکت کنندگان قبل از اجرای مداخلات پرسشنامه کیفیت جو عاطفی را تکمیل کردند. گروه های آزمایش مداخلات زوج درمانی گروهی راه حل محور و زوج درمانی گلاسری را دریافت کردند. در نهایت از هر سه گروه پس آزمون گرفته شد. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری به کمک نرم افزار SPSSV19 تحلیل شدند.
یافته ها : نتایج نشان داد در همه مؤلفه های کیفیت جو عاطفی بین دو گروه زوج درمانی و گروه گواه تفاوت معنیداری مشاهده شد (01/0>P). همچنین نتایج نشان داد در متغیر کیفیت جو عاطفی، زوج درمانی راه حل محور نسبت به زوج درمانی گلاسری اثربخش تر است.
نتیجه گیری : بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت، استفاده از روش های زوج درمانی راه حل محور و زوج درمانی گلاسری در جو عاطفی همسران آسیب دیده از روابط فرازناشویی اثربخش بوده و آگاهی متخصصان حوزه های مشاوره، روان شناسی و سلامت از این درمان ها می تواند کمک کننده باشد.
بررسی تجربه زیسته والدین در آموزش و یادگیری از راه دور، در دوران همه گیری کرونا: دیدگاه ها، عملکردها و توانمندی های لازم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
99 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی دیدگاه ها، عملکردها و توانمندیهای لازم در آموزش و یادگیری از راه دور از دیدگاه والدین است. پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی و با روش پدیدارشناسی است. جامعه آماری شامل کلیه والدینی است که دارای یک فرزند یا بیشتر هستند، که از ابتدای همه گیری کرونا، در آموزش راه دور درگیر بوده اند. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته است. روش نمونه گیری هدفمند و ملاک محور و با توجه به اشباع نظری، تا 24 مصاحبه ادامه یافت. نتایج پژوهش در سه مرحله کدگذاری توصیفی، تفسیری و تبیینی انجام شد. یافته ها شامل سه کد تبیینی با عنوان نگرش به آموزش و یادگیری از راه دور، عملکرد ذینفعان آموزش از راه دور و توانمندیها و نیازمندیها، که از کدهای تفسیری و توصیفی بدست آمده بود، است. نتایج نشان داد که والدین نگرشی مثبت به گسترش آموزش از راه دور در دوران کرونا و حتی پساکرونا دارند، اما بستر و امکانات آن را نامناسب و ناسازگار با نیازهای مختلف خانواده ها می دانند. آنها توانمندیها و نیازمندیهای لازم را در سه بخش کلی منابع، روش های آموزشی و انواع مهارت ها بیان کردند و عملکردها را در این آموزش، در بخش های مدرسه و عوامل آن، خانواده و مسئولین مربوطه مورد تحلیل قرار دادند. تجزیه و تحلیل دیدگاه های اقشار مختلف بخصوص والدین در باره آموزش از راه دور، موجب خواهد شد تا تصمیمات و اقدامات بهتری در آینده و در بستر این آموزش انجام شود.
اثربخشی درمان روانشناسی مثبت گرا بر افسردگی و سردردهای میگرنی در افراد مبتلا به میگرن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان روانشناسی مثبت گرا بر افسردگی و سردردهای میگرنی در افراد مبتلا به میگرن انجام شد. روش: جامعه آماری مورد مطالعه شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی کرج در سال 1400 بود، که از این میان 30 نفر از دانشجویانی که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که بصورت گمارش تصادفی ۲ گروه 15 نفره آزمایش و کنترل گزینش شدند که گروه آزمایش، 6 جلسه آموزش روانشناسی مثبت گرا را دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریفات نکرد. شرکت کنندگان با پرسشنامه افسردگی بک (1996) و مقیاس سنجش علائم سردرد میگرن اهواز(1376) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده تحلیل واریانس با اندازگیری مکرر بوسیله نرم افزار SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که 6/36 درصد از تغییرات افسردگی و 5/29 درصد از تغییرات سردردهای میگرنی ناشی از روش مداخله یعنی درمان روانشناسی مثبت گرا است. بنابراین اثربخشی درمان روانشناسی مثبت گرا بر افسردگی و سردردهای میگرنی در افراد مبتلا به میگرن پس از درمان و پیگیری شش هفته ای در طول زمان ثبات دارد. نتیجه گیری: براساس نتایج حاصله، لزوم توجه به روانشناسی مثبت نگر در افزایش سلامت روانی و جسمانی دانشجویان مبتلا به میگرن نقش بسزایی دارد.