مطالعات اخیر نشان دادند که فرایند یادگیری علاوه بر فراهم آوردن اطلاعات
برای فراگیرنده، از اثرات شناختی- اجتماعی تکلیف نیز تأثیر می پذیرد. مطالعه حاضر
با هدف بررسی اثرات بازخورد تطبیقی- اجتماعی و تواتر ارائه ی آن بر عملکرد و
یادداری تکلیف تعادلی طراحی شد. طرح پژوهش حاضر، از نوع نیمه تجربی بود. جامعه ی
آماری آن را کلیه ی دانشجویان دختر شرکت کننده در کلاس های تربیت بدنی در نیمسال
تحصیلی (1392- 1391) تشکیل می دادند که به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت
نمودند. آزمودنی ها (تعداد : 44و میانگین سنی: 2/1 ±
5/20) با توجه به نوع بازخورد (مثبت/ منفی) و شیوة ارائه آن (مطلق/ نسبی)، همچنین
بر اساس اولین نمرة مرحله ی اکتساب به صورت تصادفی، در چهار گروه (بهتر مطلق، بهتر
نسبی، بدتر مطلق و بدتر نسبی) جای گرفتند. آنان در دو جلسه اکتساب (دو روز متوالی)
و یک جلسه یادداری (بدون ارائه بازخورد و 24 ساعت پس از آخرین مرحله اکتساب) شرکت
نمودند. هر جلسه اکتساب شامل 10 کوشش 60 ثانیه ای بود که هر یک از شرکت کنندگان
علاوه بر دریافت بازخورد حقیقی در هر کوشش، بنابر تواتر دریافتی (مطلق/ نسبی)،
بازخورد تطبیقی- اجتماعی یا هنجاری دریافت کردند. ابزار سنجش تعادل، دستگاه تعادل سنج
بود که در تحقیقات ورزشی مورد استفاده قرار می گیرد و دستگاهی با دقت اندازه گیری
بالا می باشد. باتوجه به عدم تفاوت معنادار گروه ها در مرحله پیش آزمون، نتایج
تحلیل واریانس در اندازه گیری های مکرر نشان داد که بین جلسات کوشش های تمرینی
تفاوت معناداری دیده می شود. این کوشش ها موجب بهبود فعالیت حرکتی تعادل در مرحله
اول عملکرد می گردد، هر چند میان نمرات گروه ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
همچنین نتایج تحلیل واریانس یک طرفه در مرحلة یادداری نیز نشان داد که بازخورد
تطبیقی –
اجتماعی موجب تفاوت معناداری بین گروه ها شده است. در این ارتباط دو گروه بهتر
(مطلق/ نسبی) نمرات بالاتری را نسبت به دو گروه بدتر (مطلق و نسبی) کسب نمودند. به
بیان دیگر نقش بازخوردهای مثبت چه به صورت مطلق باشد چه به صورت نسبی، بر فعالیت
حرکتی تعادل تأثیر معناداری دارد. نتایج پژوهش حاضر نقش بازخورد و انگیزش را بر
یادگیری مهارت های حرکتی تأیید نمود. بحث تفصیلی پیرامون نتایج، در اصل مقاله
آورده شده است.
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخلات چند بعدی انگیز شی- شناختی بر ارزش تکلیف، جهت گیری هدف تبحری و خودکار آمدی تحصیلی صورت پذیرفته است. روش این پژوهش شبه آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه اول روزانه در شهر سمنان در سال تحصیلی 94-93 بودند. تعداد 34 نفر از دانش آموزان با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس، از دو مدرسه متفاوت انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه راهبردهای انگیز شی برای یادگیری پنتریچ و دی گروت را تکمیل کردند. فرضیه ها با مدل تحلیل کوواریانس تک متغیری آزمون شدند. یافته ها حاکی از اثربخشی مداخله چندبعدی شناختی – انگیزشی بر مؤلفه های جهت گیری هدف درونی و خودکارآمدی دانش آموزان گروه آزمایش بود، اما تفاوت بین دو گروه کنترل و آزمایش در مؤلفه ارزش تکلیف معنی دار نبود.مداخلات چند بعدی انگیزشی – شناختی منجر به افزایش مؤلفه خودکارآمدی و شکل گیری مؤلفه جهت گیری هدف درونی در دانش آموزان می شود.
این مطالعة، یک پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است که با هدف بررسی اثربخشی رویکرد گروه درمانی معنوی بر افزایش میزان تاب آوری دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان صورت گرفت. جامعة آماری، شامل تمامی دانش آموزان دبیرستان های دخترانة شهر اصفهان در سال تحصیلی 93-1392 می باشد. نمونة آماری، 30 نفر که به شیوة نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به تصادف در دو گروه آزمون (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفته اند. درمان به مدت دوازده جلسه برای گروه آزمون انجام و پرسش نامة تاب آوری کونور و دیویدسون در جلسات پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه اجرا گردید. سپس، داده های پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس و به وسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهند که معنویت درمانی به شیوة گروهی در سطح معناداری (05/0P<) در افزایش تاب آوری دانش آموزان مؤثر می باشد.