داستاننویسی فقط به نقل رویدادهای جهان نمیپردازد. داستان یا رمان، مکان مناسبی است برای بازنگری در مسائل جهان و یا تلاشی است برای بازسازی آن. در عرصه ادبیات فرانسه، ناتالی ساروت یکی از پیشگامان نهضت رمان نو محسوب میشود که در دهة 30-40 میلادی به طرح سئوالهایی در باب جهان پیرامون و درک مفهوم نوینی از حالات و گفتههای انسانها میپردازد. در سال 1939 ساروت در واکنشی به نوع روابط انسان و جهان پیرامونش به انتشار کتاب تروپیسم اقدام مینماید و در آن درماندگی انسان عصر تمدن را با به کارگیری تکنیکهای نوین رماننویسی به تصویر میکشد. نگارنده این مقاله با تکیه بر آثار ناتالی ساروت به بررسی رویکرد نوین نویسنده کتاب تروپیسم نسبت به جهان پیرامونش میپردازد.
علم شناسی امروزه به تبع علوم، توسعة فراوان یافته و رهیافتهای متنوعی چون علم شناسی منطقی-فلسفی، روان شناسی علم، جامعه شناسی علم و تاریخ علم را در برگرفته است. دانشمندان مسلمان با توسعه و رشد دانشهای مختلف روزگار خود، به بسط و تکامل علم شناسی نیز پرداخته اند و چهار رهیافت عمده و متفاوت در شناخت علوم به دست آورده اند. علم شناسی منطقی که ریشة ارسطویی دارد، در کتابهای منطق به میان آمده، و بر تحلیلهای پیشینی، ضابطه ای و ارائة اصول و قواعد حاکم بر علوم مبتنی است. علم شناسی تطبیقی، با بررسی مقایسه ای دانشها به ارائة الگویی برای طبقه بندی آنها می پردازد. این رهیافت، مطالعة پسینی است و نزد دانشمندان مسلمان بسط فراوان یافته است. علم شناسی تاریخی نیز ریشة ارسطویی دارد و با رهیافت پسینی و تجربی، به مطالعة تاریخی رشد علوم و نظریه های علمی می پردازد. دانشمندان مسلمان با گشودن مبحثی در سرآغاز هر علم با عنوان رؤوس ثمانیه، در واقع به علم شناسی مورد پژوهانه نیز پرداخته اند. در این مقام، انطباق علم شناسی منطقی بر علم خاص، چالش انگیز بوده و مسائل راهبردی برای هر دو ساحت علوم و علم شناسی به میان آورده است.
این مقاله بر آن است تا رابطه تجربه دینی و پلورالیسم دینی را مورد بررسی قرار دهد. ابتدا سعی شده است تعریف روشنی از تجربه دینی و پلورالیسم دینی به دست داده شود. تجربه دینی به معنای مواجهه انسان با امور ماوراء الطبیعی یا مشاهده و مشارکت در آن ها یا دریافتی است که متعلق آن خدا یا امور مرتبط با خداست. پلورالیسم دینی راهی برای تبیین تنوع و کثرت ادیان و حیانی و غیر وحیانی است و بر آن است که تمامی ادعاهای ادیان می تواند به وجهی صحیح باشد: سپس این نکته مورد بحث قرار گرفته که جان هیک - مبتکر پلورالیسم دینی در دوره معاصر - پلورالیسم دینی را بر تجربه دینی و تجربه دینی را بر نظریه کانت درباره فنومن و نومن مبتنی کرده است. در ادامه اشکالات نظریه فنومن و نومن آشکار گردیده سپس روشن شده است که این اشکالات به پلورالیسم دینی هم سرایت می کند. در پایان این نتیجه گرفته شده است که پلورالیسم دینی به لا ادری گری منتهی می شود زیرا هیک بر ان است که هیچ مفهومی از مفاهیم انسانی را نمی توان به واقعیت متعالی نسبت داد و یا به مقبولیت و حقانیت یک دین خاص.
مساله نفس - بدن یکی از مهم ترین مسائل فلسفی در علم النفس قدیم بوده امروزه نیز با عنوان معضله ذهن - جسم در فلسفه ذهن معاصر همان اهمیت را حفظ کرده است. این مبحث فلسفی به طور خلاصه در دو سوال قابل طرح است : ماهیت نفس یا ذهن چیست؟ و چگونه نفس با بدن مرتبط و متحد است؟ ملاصدرا و لایبنیتس از جمله فیلسوفانی هستند که ضمن نقد دیدگاه اسلاف خود - ابن سینا و دکارت - در حل این مشکل تلاش فلسفی زیادی کردند و به راه حل هایی رسیدند که این راه حل ها با یکدیگر نقاط مشترکی دارند. از جمله آن نقاط مشترک نوع ترکیب نفس و بدن و فرو کاستن مرزهای مجرد و مادی در مورد ماهیت نفس و بدن است. در این مقاله ضمن مروری بر دیدگاه های مختلف در مساله ذهن - جسم به بررسی تطبیقی این دو دیدگاه پرداخته شده است.