فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۱٬۹۶۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
دیدگاه های یک تربیت دینی را در تضاد با عقلانی توان دیشه ورزی می بینند، منشأ بسیاری از شبهات و پرسشهایی اند که در این زمینه مطرح شده اند. برهمین اساس امروزه عناوینی چون القای تفکر عقلانی،تفکرانتقادی و خلاقیت از موضوعات مهم تربیتی هستند که نظر پژوهشگران را به خود جلب کرده اند. درتعلیم و تربیت امروز گرایش به تفکر انتقادی یکی از ملزومات زندگی عقلانی قلمداد شده است. در کشور ما، ضرورت تربیت دینی به منزله وظیفه مهم و اصلی تعلیم و تربیت پذیرفته شده است و باید به گون ه ای اعمال شود که در مقابل چالش های موجود به بهترین شکل، مخاطبان را جذب کند. بنابراین، باید تلاش کرد تا به شیوه های موجود در این فرآیند، کیفیت بخشید و آن را بهتر و زیباتر به نسل جوان ارائه داد. اگر تربیت دینی بتواند با روشهای جدید منطبق شود، گامی مؤثر برای جذب افراد به دینداری برداشته است. یک راهکار اساسی در جامعه ما، داشتن تفکر انتقادی در شیوه های تربیت دینی است. این مقاله، با روش تحلیل مفهومی و نیز با استناد به منابع معتبر، تلاش می کند به تطبیق و همگرایی مؤلفه هایی که در تفکر انتقادی و تربیت دینی مؤثرند، بپردازد. نتیجه این پژوهش، اشتراک برخی مؤلفه های تفکر انتقادی و تربیت دینی را به ویژه در بعد شناختی مورد تأکید قرار می دهد و ثابت می کند که این مؤلفه ها با هم تطابق و همخوانی دارند.
رابطه ی دلبستگی به خدا با تاب آوری و سلامت روان والدین کودکانِ با نیازهای ویژه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
آگاه شدن از هرگونه مشکل، تاخیر رشدی یا متفاوت بودن کودک بر روی سلامت روان والدین تأثیر منفی قابل ملاحظه یی چون استرس و اضطراب می گذارد، از این رو هدف مطالعه ی حاضر بررسی رابطه دلبستگی به خدا با تاب آوری و سلامت روان والدین کودکان با نیازهای ویژه بود. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع همبستگی توصیفی است. جامعه متشکل از والدین دارای کودک با نیازهای ویژه در شهر تهران در سال 94 می باشد. 200 والد دارای کودک با نیازهای ویژه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسش نامه ی دلبستگی به خدا(بک و مک دونالد، 2004)، مقیاس تاب آوری، پرسش نامه ی سلامت عمومی گلدنبرگ(GHQ) می باشد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین پناهگاه امن(163/0=r)، پایگاه امن(163/0=r) و ادراک مثبت از خدا(277/0=r) با تاب آوری و پناهگاه امن(192/0-=r)، پایگاه امن(171/0- =r) و ادراک مثبت از خود(205/0- =r) با سلامت عمومی همبستگی معناداری وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد ضریب پیش بینی ادراک از خدا و پناهگاه امن برای تاب آوری به ترتیب 096/0 و 135/0 بود. همچنین ادراک از خود و پناهگاه امن به ترتیب 6/5 درصد و 5/8 درصد از واریانس متغیر سلامت عمومی را تبیین کرد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش اهمیت متغیر دلبستگی به خدا را در پیش بینی تاب آوری و سلامت روان در والدین دارای کودک با نیازهای ویژه آشکار ساخت.
مقایسة اثر بخشی معنویت درمانی و طرحواره درمانی بر افسردگی دانشجویان افسرده(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش مقایسة اثربخشی معنویت درمانی و طرحواره درمانی بر افسردگی دانشجویان دانشگاه «پیام نور» سمیرم است. آزمودنی های این پژوهش از طریق فراخوان و از میان کسانی که از طرف روان شناس بالینی قبلاً تشخیص افسردگی گرفته بودند، به روش «نمونه گیری در دسترس» انتخاب شدند. ابزار تشخیصی افسردگی آزمون «افسردگی بک» (BDI-II) است و برای سنجش معنویت، از شرح حال دینی و روایی (RSHI) استفاده شده است. آزمودنی هایی که دارای ملاک های مناسب برای گروه های درمان بودند به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. دو گروه درمانی در هشت جلسة شرکت کردند و گروه کنترل (فهرست انتظار) در هیچ گونه گروه درمانی شرکت نکرد. در پایان، مداخلات درمانی هر سه گروه بار دیگر با آزمون ا«فسردگی بک» (BDI-II) ارزیابی شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد ، معنویت درمانی و طرحواره درمانی به طور معناداری در بهبود افسردگی دانشجویان مؤثر بوده است. در مقایسة دو روش درمانی نیز تفاوت معنا داری به چشم می خورد و معنویت درمانی اثربخشی بیشتری نسبت به طرحواره درمانی در بهبود افسردگی نشان می دهد.
از خداآگاهی تا خودمهارگری؛ آزمون یک مدل با کاربرد تحلیل مسیر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف شناسایی رابطه و مدل ارتباط علّی بین خداآگاهی و خودمهارگری با میانجی گری خودآگاهی و حرمت خود در میان زنان و مردان انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است که از روش تحلیل مسیر، برای تجزیه و تحلیل داده های چهار مقیاس خداآگاهی، خودکنترلی، خودشناسی انسجامی و حرمت خود که به-طور هم زمان بر روی 322 نفر از دانشجویان جامعة المصطفی و جامعة الزهرا با روش نمونه گیری خوشه ای اجرا شده بود، استفاده شد. یافته ها حاکی از وجود رابطه معنادار و مثبت بین خداآگاهی و خودمهارگری با میانجی گری خودآگاهی و حرمت خود و برازش مطلوب مدل علّی ارائه شده و الگوی تحلیل مسیر خداآگاهی تا خودمهارگری از طریق میانجی-گری خودآگاهی و حرمت خود بود. بنابراین، تأثیر خداآگاهی و ذکر و یاد خداوند در خودمهارگری از طریق فرایندهای خودآگاهی و حرمت خود، تبیین پذیر است.
ساخت و اعتباریابی مقیاس سنجش استعداد شغلی طلاب(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی مقیاس سنجش استعداد شغلی طلاب انجام شد. بدین منظور، ویژگی های اخلاقی و شخصیتی عالمان دین، از متون اسلامی و بررسی های میدانی، استخراج و با تبدیل آن به شاخص های قابل اندازه گیری، پرسشنامه ای 160 گویه ای تدوین گردید. ابتدا در سطح محدود (30 نفر) به عنوان پیش آزمون اجرا گردید و ضریب همسانی درونی بالایی دارد (آلفا برابر با 957/0) را نشان داد. سپس در نمونه 200 نفری از طلاب، در سطح دو و بالاتر در حوزه علمیه قم (94-1393) اجرا شد. آلفای کرونباخ آن برابر با 957/0 به دست آمد. روایی آزمون نیز از طریق روایی محتوایی، روایی سازه و تحلیل عاملی مورد بررسی قرار گرفته و تأیید شد. در نتیجه، ارزیابی مقیاس سنجش استعداد شغلی طلاب نشان داد که این پرسشنامه از روایی و پایایی بالایی برخوردار است و شرایط علمی یک مقیاس معتبر روان شناختی را داراست و می توان آن را در مشاوره شغلی طلاب مورد استفاده قرار داد.
«فقر روش » در تحقیقات اسلامی روان شناختی
حوزههای تخصصی:
مقایسه و رابطه رشد معنوی و استرس ادراک شده با شادکامی در زنان نابارور و بارور شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مقایسه رابطه رشد معنوی و واسترس ادراک شده با شادکامی در زنان بارور ونابارور شهر تهران می باشد.پژوهش حاضر، پژوهشی کاربردی واز نوع همبستگی و علی مقایسه ای است .جامعه شامل کلیه زنان نابارور و باروری است که به 25 مرکز درمان ناباروری شهر تهران مراجعه کرده بودند. از میان این مراکز دو مرکز ناباروری بصورت تصادفی انتخاب شد روش: نمونه مطالعه شامل 105.زن نابارور و نمونه مقایسه شامل106.زن بارور ،به صورت در دسترس از این مراکزانتخاب شدند.افراد انتخاب شده به سه پرسشنامه سنجش معنویت (SAI)، استرس ادراک شده (PSS)و شادکامی آکسفورد (OHI) پاسخ دادند. ضرائب اعتبار آزمونها با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب77/0و73/0 و78/0 محاسبه شد. یافته ها: نتایج تجزیه تحلیل داده ها با فرض همگنی واریانس ها با آزمونهای رگرسیون ، پیرسون و فیشر نشان داد، در زنان نابارور شادکامی با رشد معنوی رابطه مثبت و بااسترس ادراک شده رابطه منفی و معنادار دارد(001/0>P). اما در زنان بارور شادکامی تنها با استرس ادراک شده رابطه منفی و معنادار دارد (001/0>P). آزمون فیشر نشان داد رابطه رشد معنوی و شادکامی در زنان نابارور و بارور از تفاوت معناداری برخوردار است (05/0>P). نتیجه گیری : تحلیل رگرسیون بیانگر آن بود که در زنان باروراسترس ادراک شده تنها متغیری است که می تواند به طور معناداری 17 درصد شادکامی را پیش بینی کند اما در زنان نابارور دو متغیر استرس ادراک شده و معنویت با هم قادرند 52 درصد از واریانس شادکامی را پیش بینی کنند. به نظرمی رسد که تقویت معنویت و یافتن معنایی خاص برای زندگی در خلال رنج ناباروری میتواند باعث کاهش استرس ادراک شده و افزایش شادکامی شود.
تولیدهای علمی علوم پزشکی از نظر بهره گیری از نهج البلاغه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۳ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱
30-41
حوزههای تخصصی:
نهج البلاغه پس از قرآن کریم، یکی از کتاب های بسیار مهم برای هدایت و انسان سازی؛ و سرشار از توصیه های مربوط به سلامت است. هدف این پژوهش، تعیین میزان بهره گیری از این کتاب ارزشمند در تولیدهای علمی علوم پزشکی است. مواد و روش ها: پژوهش حاضر به صورت مقطعی، روی بخشی از بروندادهای علوم پزشکی (پایان نامه های پزشکی و دندانپزشکی، مجله ها و مقاله های علوم پزشکی) و همچنین یک دوره ی 16 ساله از سلسله همایش های بهداشت محیط، انجام شده است. داده ها به روش تحلیل استنادی و به کمک چک لیست محقّق ساخته جمع آوری؛ و برای پردازش داده ها از شاخص های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شده است. این پژوهش تمام موارد اخلاقی مرتبط را رعایت نموده است. یافته ها: بررسی 20776 منبع استفاده شده در 511 پایان نامه، نشان داده که در هیچ موردی، از نهج البلاغه استفاده نشده است. همچنین یافته های حاصل از استخراج 19069 منبعِ استفاده شده در 876 مقاله ی منتشرشده طی 22 سال، در مجله ی فارسی دانشگاه علوم پزشکی بابل، گویای این است که فقط در دو مقاله از این کتاب استفاده شده است. بررسی 2928 خلاصه ی مقاله ی عرضه شده در دوره ی 16 ساله ی همایش بهداشت محیط، نیز نشان داده که فقط یک خلاصه ی مقاله با موضوعی مرتبط با نهج البلاغه منتشر شده است. نتیجه گیری: با وجود نقش اثرگذار توصیه های مذهبی بر سلامت، به ویژه آنچه در کتاب نهج البلاغه بر آن تأکید یا به آن اشاره شده، سهم بهره گیری از این کتاب ارزشمند در مقاله های علوم پزشکی بسیار اندک است .
کارآمدی آموزش صبر بر اساس مؤلفه صبر در الگوی اسلامی شادکامی، بر به باشی روان شناختی زنان خانه دار
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴
45 - 69
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور عرضه الگوی صبر مبتنی بر آموزه های اسلامی و تعیین کارآمدی آن بر به باشی روان شناختی انجام شد. فرض این پژوهش آن است که آموزش صبر، سبب افزایش به باشی روان شناختی می شود. در این پژوهش مبتنی بر مؤلفه ها و روش های افزایش صبر که بر اساس الگوی شادکامی پسندیده (1395) به دست آمد، برنامه ای نه جلسه ای تدوین شد. طرح این تحقیق به صورت نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. برای این منظور 26 نفر از زنان خانه دار در یکی از سرای محله های منطقه ۲۲ استان تهران از طریق پرسش نامه به باشی روان شناختی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه ۱۳ نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. بعد از انجام پیش آزمون از هر دو گروه، گروه آزمایشی، ۹ جلسه در کلاس آموزش صبر شرکت کردند و در این مدت گروه کنترل در معرض هیچ آموزشی قرار نگرفت. مقایسه هر دو گروه با استفاده از مدل آماری تحلیل کوواریانس انجام گرفت. تحلیل و مقایسه نتایج پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل نشان داد به باشی روان شناختی در گروه آزمایش ارتقا یافته است، در حالی که در نتایج پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل افزایشی دیده نشد. افزایش به باشی روان شناختی پس از گذشت 45 روز نیز ماندگار بود. از این رو، مداخله و برنامه آموزشی صبر با تأکید بر آموزه های اسلامی در به باشی روان شناختی زنان مؤثر است. نتیجه اینکه می توان با آموزش صبر مبتنی بر آموزه های اسلامی، به باشی زنان خانه دار را افزایش داد.
مقایسه نظریه ذهن، مفهوم خدا و مفهوم میهن در بین کودکان دارای سبک های فرزندپروری متفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از مطالعه حاضر مقایسه نظریه ذهن، مفهوم خدا، مفهوم میهن در بین کودکان برخوردار از سبک های فرزندپروری متفاوت در کودکان مهدکودک و پیش دبستانی بود. روش: طرح این پژوهش از نوع پس رویدادی است. جامعه آماری شامل کودکان مهدکودک و پیش دبستانی شهر تهران است. از این جامعه 51 کودک 5/3-6 ساله به عنوان نمونه مورد مطالعه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. کودکان بر اساس شیوه فرزندپروری در سه گروه مستبدانه، مقتدرانه و سهل گیرانه - قرار گرفتند. از هرکدام از شرکت کننده ها آزمون نظریه ذهن از طریق آزمون بازی و آزمون تصور از خدا از طریق نقاشی و توصیف از خدا و مفهوم شناختی میهن از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته مفهوم میهن سنجیده شدند. یافته ها: یافته های به دست آمده از اجرای آزمون ها با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی از جمله آزمون کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تعداد کودکان دست یافته به نظریه ذهن در خانواده های با سبک فرزندپروری مقتدرانه بیشتر از همتایان خود در سایر خانواده ها است. در مقایسه سه گروه مشخص شد که تصور مهربانانه از خدا در گروه فرزندپروری مستبدانه از دو گروه دیگر پایین تر است. نتیجه گیری: در نهایت، ارتباطی بین مفهوم میهن و شیوه های فرزندپروری وجود نداشت. نتیجه گیری: بنابراین، می توان گفت سبک فرزندی مقتدرانه در شکل گیری نظریه ذهن و تصور مهربانانه از خدا تأثیر دارد.
تأثیر امیددرمانگری اسلامی بر بهزیستی فاعلی افراد مبتلا به مالتیپل اسکلروسیس و مقایسه آن با امیددرمانگری مبتنی بر نظریه اسنایدر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر امیددرمانگری اسلامی بر بهزیستی فاعلی زنان مبتلا به ام اس و مقایسه تأثیر آن، با امیددرمانگری اسنایدر بود. برای مقایسه دو سبک درمان، پژوهش آزمایشی سه گروهی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به کار گرفته شد: گروه آزمایش امیددرمانگری اسلامی؛ گروه آزمایش امیددرمانگری اسنایدر؛ گروه گواه. جامعه آماری افراد مبتلا به ام اس در انجمن ام اس قم بودند. تعداد شرکت کنندگان هر گروه 12 نفر بود و مداخله در 8 جلسه هفتگی 120 دقیقه ای صورت گرفت. متغیر وابسته بهزیستی فاعلی بود که با استفاده از دو مقیاس شادکامی و رضایت از زندگی، در سه مرحله بررسی گردید. تحلیل آماری نشان داد که هر دو روش درمانی، به طور معنادار (05/0 >P ) بهزیستی فاعلی بیماران مبتلا به ام اس را افزایش داده اند، اما تفاوت معناداری میان دو روش درمانگری یافت نشد. نتایج این پژوهش نشان داد که با استفاده از امیددرمانگری اسلامی، می توان نتایجی قابل مقایسه با امیددرمانگری اسنایدر انتظار داشت.
بررسی تأثیر الکل در عملکرد بدن انسان با نگاهی به آیه های قرآن کریم، احادیث و طب سنتی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۳ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱
102-120
حوزههای تخصصی:
انسان از هزاران سال پیش، از نوشیدنی های الکلی استفاده می کرده است. نخستین بار، دانشمند ایرانی جابربن حیان، تخلیص اتانل را انجام داده است. مطالعه ها نشان داده که در بسیاری از جوامع غربی، 20 درصد از مردان و 10 درصد از زنان با بیماری های مرتبط با مصرف الکل، درگیر هستند. بررسی مطالعه ها نشان می دهد که مصرف اتانل منجر به ایجاد آسیب های روانی و جسمانی متعددی می گردد. بنابراین آسیب به سیستم عصبی، قلب و عروق، سیستم تولیدمثل، سیستم گوارش، سیستم اندوکرین، سیستم تنفس، سیستم ایمنی و خون ساز، جنین و همچنین بسیاری از سرطان ها، مرتبط با مصرف اتانل است. دین اسلام، با رهنمودهای قرآن و روایت ها، مسلمانان را از مصرف نوشیدنی های حاوی اتانل منع کرده است. قرآن در آیه ی 219 سوره ی بقره، آیه های 90 و 91 سوره ی مائده و آیه ی 43 سوره ی نساء و همچنین روایت های ائمه ی اطهار، با صراحت مسلمانان را از نوشیدن شراب برحذر داشته است. طب سنتی نیز نگاهی مشابه به مصرف الکل دارد. بررسی متون و مطالعه های پزشکی روز، در سنجش تطابق با این فرمان مبتنی بر فرهنگ اسلامی- ایرانی، در بُعد سلامت جسمانی و روانی، از اهداف این مطالعه است. مواد و روش ها: این مطالعه، از نوع توصیفی - کتابخانه یی است که در آن، مصرف الکل از دیدگاه آیه ها و روایت ها، با نگاهی به طب سنتی و تأثیر آن بر سلامت جسم و روان؛ و تطابق آن با نتایج مطالعه های پزشکی بررسی شده است. این پژوهش تمام موارد اخلاقی مرتبط را رعایت کرده است. یافته ها: آنچه از بررسی متون علمی نوین برمی آید این است که مصرف الکل تأثیر نامطلوب و فراگیری بر جسم و روان آدمی دارد؛ و نتیجه ی مطالعه نیز، مؤید همسو بودن علم پزشکی با فرامین اسلام است. نتیجه گیری: نتیجه ی پژوهش نشان می دهد که اسلام تنها به عصر ظهورش تعلق ندارد و درواقع برنامه ی جامعی برای سعادت دنیوی و اخروی انسان است.
ارتباط جهت گیری مذهبی با قصد فرزندآوری و تعداد فرزندان موجود و مطلوب، از نظر زنان شاغل در مرکزهای منتخب شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۳ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱
78-90
حوزههای تخصصی:
با توجه به کاهش باروری که به دنبال کاهش تمایل به فرزند آوری رخ می دهد و همچنین اهمیّت توجه به میزان باروری و افزایش زنان شاغل طی سالیان اخیر، در شرایط کنونی ایران، مطالعه ی حاضر با هدف تعیین ارتباط جهت گیری مذهبی با قصد فرزندآوری و تعداد موجود و مطلوب فرزندان، از نظر زنان شاغل در مرکزهای منتخب شهر تهران انجام شد. مواد و روش ها: در این مطالعه ی مقطعی، 200 زن شاغل دارای شرایط لازم (به دلیل اینکه بیش از دو سوم زنان شاغل، در وزارت آموزش و پرورش و مرکزهای تابع وزارت بهداشت مشغول به کار هستند)، از بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و مرکزهای منتخب آموزش و پرورش، به صورت در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ی حاوی اطلاعات دموگرافیک، سؤال های تعیین کننده ی جهت گیری مذهبی، سؤال های رفتار باروری (شامل سؤال های مربوط به قصد فرزندآوری و تعداد فرزند موجود و مطلوب) جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمارهای توصیفی و تحلیلی همبستگی استفاده شد. علاوه براین، سطح معنی داری نیز 05/0 در نظر گرفته شد. این پژوهش تمام موارد اخلاقی مرتبط را رعایت کرده است. یافته ها: در این مطالعه، میانگین و انحراف معیار سنی واح دهای پ ژوهش 11/8 ± 55/37 سال بود و 57 درصد شرکت کنندگان دارای یک فرزند و یا بدون فرزند بودند. بیشتر واحدهای پژوهش (5/60 درصد) دارای جهت گیری مذهبی عالی بودند. میانگین و انحراف معیار تعداد موجود و تعداد مطلوب فرزند، به ترتیب 81/0 ± 31/1 و 79/0 ± 03/2 بود و 21 درصد شرکت کنندگان نیز قصد فرزندآوری در آینده را داشتند. بر اساس آزمون همبستگی، بین تعداد موجود و مطلوب فرزند با نمره ی جهت گیری مذهبی، همبستگی آماری معناداری وجود داشت (05/0p<،14/0=r)؛ اما بین قصد فرزندآوری و جهت گیری مذهبی، همبستگی معناداری وجود نداشت (05/0p>). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که جهت گیری مذهبی از عامل های تأثیرگذار بر تعداد مطلوب و موجود فرزندان زنان شاغل است. بر این اساس، توجه به امور فرهنگی مبتنی بر تربیت دینی در خانواده و نیز برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های جمعیتی توصیه می شود.
سالمندی و سلامت روان
حوزههای تخصصی:
امروزه درصد چشمگیری از جمعیت جهان را سالمندان تشکیل می دهند و انتظار می رود با افزایش امید به زندگی در بسیاری از کشور های جهان، شمار سالمندان افزایش یابد؛ گر چه به موازات رشد جمعیت این گروهِ سنّی، آن گونه که شایسته است، جایگاه آنان به خوبی درک نشده و بر دامنه ی مشکل های آنان افزوده می شود.
ساختار مفهومی سلامت معنوی در منابع اسلامی (قرآن و نهج-البلاغه)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۳ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱
91-101
حوزههای تخصصی:
از زمان مطرح شدن سلامت معنوی در عرصه ی سلامت، پژوهشگران نتوانسته اند به مفهومی واحد از آن دست یابند؛ به طوری که حتی در میان پژوهشگران یک دین و فرهنگ هم در این باره اختلاف نظر وجود دارد. ازاین رو، شایسته است ساختار مفهومی سلامت معنوی از دیدگاه دین مبین اسلام بررسی شود تا بتوان به تعیین شاخص های آن اقدام کرد. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع تحلیلی - توصیفی است که برای تحلیل داده ها، از روش تحلیل محتوای آشکار و ضمنی؛ و برای استخراج ویژگی های ساختاری مفهوم سلامت معنوی در متون دینی اسلام (قرآن و احادیث)، از بررسی محتوایی آیه ها و روایت های مطرح شده درباره ی سلامت معنوی استفاده شده است. این پژوهش تمام موارد اخلاقی مرتبط را رعایت نموده است. یافته ها: یافته های پژوهش عبارت است از نسبی بودن سلامت معنوی، مقدمه بودن سلامت معنوی، جامعیّت و اصالت مفهوم سلامت، برتری رتبه ی سلامت معنوی ، سه بُعدی بودن مفهوم سلامت معنوی (نگرشی، عاطفی و رفتاری)، پیوستگی ابعاد مختلف سلامت با سلامت معنوی، تأثیر متقابل این ابعاد بر یکدیگر، غایت محور بودن سلامت معنوی و اینکه در اسلام، سلامت وجودی لازمه ی سلامت مذهبی است. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که بدون توجه به ساختار مفهومی سلامت معنوی نمی توان به مفهومی روشنی از آن دست یافت و شاخص های آن را تعریف کرد. ویژگی های ساختاری مفهوم سلامت معنوی حتی در محتوای آن از نگاه اسلام نیز نقش آفرینی می کند. این تأثیر به حوزه ی آموزش و درمانگری معنوی نیز کشیده خواهد شد.
نگرش مذهبی و اضطراب: نقش میانجی دشواری در نظم جویی هیجانی
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴
70 - 94
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش مذهب به عنوان یکی از متغیرهای مؤثر بر اضطراب، پژوهش حاضر به منظور بررسی ابعاد نگرش مذهبی در اضطراب و دشواری در نظم جویی هیجان انجام گرفت. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است و جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه تهران در سال تحصیلی ۹۴ ۹۵ است که بر اساس نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، ۲۰۱ نفر از این افراد (۹۱ دختر و ۱۱۰ پسر) از دانشکده های مختلف انتخاب شدند و پرسش نامه های نگرش سنجمذهبی(RAS-R)، دشواری در نظم جویی هیجان (DERS-۱۶) و اضطراب بک (BAI) را تکمیل کردند. سپس داده های حاصل با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد بین ابعاد نگرش مذهبی با دشواری در نظم جویی هیجانی و اضطراب رابطه معناداری وجود دارد. ابعاد جهان بینی مذهبی، اخلاقیات و ارزش ها و معنویت درونی به طور غیرمستقیم و از طریق دشواری در نظم جویی هیجان با اضطراب ارتباط دارد. بعد عبادات با دشواری های نظم جویی هیجانی ارتباطی ندارد اما با اضطراب رابطه منفی و مستقیم دارد. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان استنباط کرد که ابعاد نگرش مذهبی می تواند مستقیم و غیرمستقیم بر اضطراب تأثیرگذار باشد. بنابراین، توجه به نگرش مذهبی در پروتکل های درمانی و آسیب شناسی اختلالات اضطرابی ضروری به نظر می رسد.
نقش صفات اخلاقی کبر، حرص و حسادت در پیش بینی روان آزردگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آموزه های اسلام رذایل اخلاقی را از منابع اصلی تهدید سلامت روان می داند. این پژوهش توصیفی، به منظور بررسی نقش صفات اخلاقی «کبر»، «حرص» و «حسد» در پیش بینی روان آزردگی انجام گرفته است. بدین منظور، 384 نفر از دانشجویان دانشگاه «آزاد اسلامی» خمین به روش «نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای» انتخاب شدند. از پرسش نامه های پنج عاملی «شخصیت»، مقیاس های اسلامی «حرص- قناعت»، «تکبر- تواضع» و «حسادت» برای جمع آوری داده ها استفاده شده و با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد مؤلفه های «احساس محرومیت و حقارت»، «محرومیت و نیاز مادی»، «اندوه مقایسه»، «نیاز به تأیید اجتماعی»، «علاقه به سلب نعمت از دیگران»، و «مهارگسیختگی مادی»، توان پیش بینی بخشی از واریانس روان آزردگی را دارد. احساس حقارت و فقدان پایگاه مطمئن درونی، متکبر، حریص و حسود را نیازمند بیرون از خود، محیط و روابط اجتماعی می کند و پس از آنکه با تجربة هیجانات منفی متعدد همراه شد، سبب می گردد فرد با سازوکار های شناختی، هیجانی و رفتاری درصدد جبران برآید.
الگوی پیشنهادی برنامه درسی تربیت اجتماعی اسلامی در دوره متوسطه: رویکردی هنجارین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، ارائه الگوی پیشنهادی برنامه درسی تربیت اجتماعی اسلامی در دوره متوسطه می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش هنجاری و نیز تحلیل و استنتاج منطقی بهره گرفته شد. بررسی نسبت مفاهیم مربوط به کاربرد عملی روش شناسی هنجاری با برنامه درسی موضوع محور جاری به درک ضرورت تغییر در جهت گیری های ارزشی موجود در تربیت اجتماعی کمک می کند.یافته های به دست آمده حاکی از آن است که موضوع محوری در برنامه درسی نمی تواند پاسخگوی ابعاد هنجارین هدف های کلان، مبانی اعتقادی و ارزش های تعاملات اجتماعی باشد و قادر به مواجهه با آسیب های تربیت اجتماعی در دانش آموزان نیست. لذا، الگوی برنامه درسی تربیت اجتماعی اسلامی در دوره متوسطه به منظور مقابله با نارسائی های الگوی موضوع محور پیشنهاد شد. شناخت و نیل به شایستگی های اجتماعی در ابعاد تحقق هدف های کلی توسعه بین الاذهان، حوزه عمومی و تثبیت هویت اجتماعی و فرهنگی دانش آموزان بر اساس آموزه های اسلامی و بومی همراه با زمینه سازی ایجاد تحول اجتماعی و فرهنگی از مهم ترین نیازهای تربیت اجتماعی امروز هستند که از طریق الگوهای برنامه درسی مبتنی بر جامعه به نحو مؤثرتری قابل دستیابی می باشند.
پیش بینی کیفیت زندگی، امیدواری و بهزیستی روانشناختی در زنان مطلقه بر اساس عمل به باورهای دینی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی کیفیت زندگی، امیدواری و بهزیستی روانشناختی در زنان مطلقه بر اساس عمل به باورهای دینی بوده است. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بوده و جامعه آماری آن، کلیه زنان مطلقة مراجعه کننده به دادگاه های خانوادة، مراکز مشاوره، خانه سلامت محله های شهر تهران می باشد که به شیوه نمونه گیری دردسترس 80 نفر انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های کیفیت زندگی(SF-36)، امید به زندگی، بهزیستی روانشناختی و عمل به باورهای دینی2 بود. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که متغیر عمل به باورهای دینی ارتباط مثبت با کیفیت زندگی ،امیدواری و بهزیستی روانشناختی در زنان مطلقه دارد. همچنین نتایج آزمون رگرسیون هم زمان نشان داد که عمل به باورهای دینی به میزان 1/9% واریانس کیفیت زندگی، 27% واریانس امیدواری و 6/19% واریانس بهزیستی روانشناختی را تبیین کرده است. عمل به باورهای دینی در زنان مطلقه می تواند بخشی از مشکلات روانی- اجتماعی آنها را کاهش داده در بهبود کیفیت زندگی و افزایش امیدواری و بهزیستی روانشناختی آنها موثر باشد.
بررسی ارتباط تجربه معنوی و تاب آوری با میزان گرایش به مواد مخدردر دانش آموزان پسر دبیرستانی شهرستان دره شهر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تجربه معنوی و تاب آوری به عنوان عامل محافظ در برابر میزان گرایش به مواد مخدر در بین نوجوانان می باشد. جامعه آماری این پژوهش از نوع همبستگی را کلیه دانش آموزان پسر دبیرستانی شهرستان دره شهر در سال تحصیلی 1392-1391 تشکیل داده اند که از میان دانش آموزان 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده: مقیاس تجربه معنوی غباری بناب، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و پرسشنامه آمادگی برای اعتیاد (IAPS) بوده است. داده های به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج ضریب همبستگی ارتباط تاب آوری و تجربه معنوی را مثبت و معنادار نشان داد (01/0p<). بین تاب آوری و گرایش به مواد مخدر (05/0p<) و تجربه معنوی با گرایش به مواد مخدر (01/0p<) ارتباط منفی بود. تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که مولفه شکوفایی و فعالیت معنوی میزان گرایش به مواد را پیش بینی می کند. نتایج این پژوهش نشان داد تجربه معنوی به عنوان عاملی محافظ زمینه ساز تاب آوری دانش آموزان در برابر گرایش به مصرف مواد مخدر است.