فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۱٬۹۶۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تجربی مراحل تحول ایمان به خدا در کودکان و نوجوانان بر مبنای پژوهش نظری نوذری (1389) و با روش مقطعی انجام شده است. مؤلفه های ایمان به خدا در پژوهش حاضر عبارتند از: شناخت خدا، شناخت نظام معنایی، عاطفه ایمانی و التزام ایمانی. داده های پژوهش بر پایه روش بالینی و از طریق مصاحبه انفرادی نیمه ساخت یافته با 198 دانش آموز (دختر و پسر) 7 تا 17 ساله شهر قم-که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند- گردآوری و توسط پنج کارشناس نمره گذاری شدند. داده ها با روش تحلیل واریانس مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که با افزایش سن، سطح ایمان به خدا نیز افزایش و دگرگونی می یابد. همچنین بر پایه نتایج به دست آمده، روند تحول ایمان به خدا در کودکان و نوجوانان دارای مراحل ذیل است: ایمان حسی نامتمایز، ایمان مفهومی آموخته شده، ایمان انتزاعی سطح اول، ایمان انتزاعی کامل.
بررسی کارآمدی آمورش صبر بر سخت رویی روان شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مطالعة حاضر یک پژوهش تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است که با هدف بررسی کارآمدی آموزش صبر بر میزان سخت رویی روان شناختی افراد صورت گرفته است. جامعة آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان دبیرستان های دخترانة شهر اصفهان در سال تحصیلی 1392- 1393 هستند. نمونة آماری شامل 30 تن از این دانش آموزان است که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفته اند. آموزش صبر به عنوان مداخله، به مدت 11 جلسه در گروه آزمایش اجرا شد، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل مقیاس «صبر» حسین ثابت و پرسش نامة «سخت رویی» کوباسا بوده است. داده های پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس و به وسیلة نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته های تحقیق نشان داد که آموزش صبر به شیوة گروهی در سطح معناداری (05/0p<) در افزایش سخت رویی دانش آموزان مؤثر است.
مقایسه هوش معنوی و هوش هیجانی در دختران مقطع دبیرستان حافظ قرآن، مبتدی و غیرحافظ در شهر اصفهان در سال ۱۳۹۵
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۵
144 - 164
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش مقایسه هوش معنوی و هوش هیجانی در دختران مقطع دبیرستان حافظ قرآن، مبتدی و غیرحافظ در شهر اصفهان در سال ۱۳۹۵ بود. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از منظر گردآوری داده، روش علّی مقایسه ای محسوب می شود. جامعه پژوهش، کلیه دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان شهر اصفهان به تعداد ۳۳۹۲۸ نفر بود که ۸۰۰ نفر از آنان حافظ قرآن بودند. نمونه شامل ۹۰ نفر (۳۰ حافظ و ۳۰ غیرحافظ و ۳۰ مبتدی) و به صورت تصادفی هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسش نامه هوش معنوی بدیع و همکاران و پرسش نامه هوش هیجانی بار آن بود. نتایج نشان داد در تفکر کلی و بعد انتقادی بین گروه حافظ و مبتدی با غیرحافظ تفاوت معناداری وجود دارد (در گروه حافظ و مبتدی بالاتر از گروه غیرحافظ است). در متغیر استقلال، شادکامی، واقعیت سنجی، روابط بین فردی، مسئولیت اجتماعی و هوش هیجانی بین گروه حافظ و سایر گروه ها تفاوت وجود دارد و عملکرد بالاتر گروه حافظان مشاهده شد.
بررسی نقش تمایزیافتگی و عوامل شخصیت در میزان تحول روانی معنوی دانشجویان متأهل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش تمایز یافتگی و عوامل شخصیت در میزان تحول روانی- معنوی است. برای دستیابی به این هدف، 220 نفر از میان متأهلین دو دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به کلیه گویه های پرسش نامه های جمعیت شناختی، تمایزیافتگی، شخصیت و تحول روانی- معنوی پاسخ دادند. پس از جمع آوری داده ها، تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون چند متغیره انجام شد. پس از تحلیل یافته ها، نتایج حاصل از همبستگی پیرسون حاکی از رابطه معنادار مثبت بین تمایزیافتگی، مقبولیت و وظیفه شناسی، با تحول روانی- معنوی و همچنین رابطه معنادار منفی بین روان آزرده خویی با تحول روانی- معنوی بود. نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که تمایزیافتگی و عامل مقبولیت در شخصیت، نقش پیش بینی کننده برای تحول روانی- معنوی دارند. به نظر می رسد، هرچه متأهلین از سطح تمایزیافتگی بیشتری برخوردار باشند و مقبولیت و وظیفه شناسی بیشتری داشته باشند، در سطوح بالاتری از تحول روانی- معنوی جای می گیرند و هرچه درجه روان آزرده خویی آنها بیشتر شود، سطح تحول روانی معنوی کاهش می یابد.
پیش بینی استرس ادراک شده مادران دارای فرزند عقب مانده ی ذهنی بر پایه جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در این پژوهش رابطه بین استرس ادراک شده مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی و جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی مورد ررسی قرار گرفت. روش کار: روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی شهر شهرکرد بودند. در این پژوهش روش نمونه گیری تصادفی و حجم نمونه 150 نفربرآورد گردید. در این پژوهش به منظور جمع آوری داده ها از دو پرسش نامه استرس ادراک شده کوهن و جهت گیری مذهبی آلپورت استفاده شده است. جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی ساده و چند متغیره به شیوه گام به گام استفاده گردید. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر مبین این است که بین شاخص جهت گیری مذهبی و استرس ادراک شده همبستگی معنی داری وجود دارد. در این پژوهش بین استرس ادراک شده و جهت گیری مذهبی بیرونی همبستگی مثبت و معنی داری مشاهده ولی بین استرس ادراک شده و جهت گیری مذهبی درونی همبستگی معنی داری مشاهده نگردید. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد توجه به سلامت مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی در جهت بهبود وضعیت زندگی و پذیرش این کودکان ضروری است. شناسایی عوامل ایجاد استرس در این والدین و حمایت اجتماعی و درمانی و ارائه خدمات به این خانواده ها و برنامه ریزی دقیق و ارایه راهکارهای درمانی ویژه و آگاهی بخشی به خانواده ها می تواند از بروز عقب ماندگی ذهنی فرزندان تاحدود زیادی بکاهد وبر سلامت روان ماداران دارای فرزند عقب مانده ذهنی اثر بگذارد.
روان درمانگری چندبعدی معنوی: فعال سازی عمل معنوی و اثربخشی آن بر مشکلات روان شناختی مراجعان مضطرب
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر تبیین «عمل» به عنوان حوزه کنش وری درمان چندبعدی معنوی و بررسی اثربخشی آن بر ابعاد مشکلات روان شناختی مراجعان مضطرب بوده است. روش پژوهش عبارت بوده است از تحلیل متون دینی، و بررسی اثربخشی درمان چندبعدی معنوی به روش نیمه تجربی با گروه کنترل به صورت گروهی، با استفاده از ابزارهای پرسش نامه ساختاریافته چندبعدی زندگی و آزمون اضطراب بک، که بر روی گروه نمونه مراجعان مضطرب مراکز مشاوره انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد بر اساس تحلیل متون دینی (قرآن، حدیث)، آنچه هویت انسان را می سازد به طور کلی، تحلیل و فعال سازی «عمل» و به شکل مثبتِ غایی، «عمل معنوی» مراجعان است. عملِ محاسبه پذیر عملی است که امکان مدیریت اجزا و مراتب آن به شکل ارادی وجود دارد. در پژوهش حاضر با استفاده از روان درمانگری چندبعدی معنوی از طریق تنظیم و تعدیل عمل یا کنش وری ارادی انسان و عوامل مربوط به آن و فعال سازی عمل معنوی (به ویژه بازخورد توحیدی و عقل خداسو)، مشکلات روان شناختی مراجعان مضطرب نسبت به گروه کنترل در ابعاد هفت گانه (رفتاری، عاطفی، حسی، تصویرپردازی ذهنی، شناختی، روابط و بیولوژی/سبک زندگی) به طور معناداری کاهش یافت (P<0/0001). همچنین، اضطراب گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش یافت (P<0/0001). مشاهدات بالینی و گزارش های مراجعان نشان داد بازخورد توحیدی، عقل خداسو را فعال و کنش وری انسان را متعادل می کند و به سطح «عمل معنوی» تعالی می بخشد. در این سطح کنش وری انسان هدفمند، باارزش و معنادار شده و با کاهش اضطراب، به اعمال انسان وحدت می بخشد. نتیجه اینکه با تنظیم عمل انسان در ابعاد مختلف و تعادل بخشی به آن می توان بر مشکلات زندگی افراد مضطرب، که از دید فاعلی خارج از کنترل اند، غلبه کرد. منطق این درمان برای مشکلات در ابعاد مختلف ایجاب می کند آن را درمانی فرا تشخیص تلقی کرد.
تدوین مدل علّی بهزیستی ذهنی بر پایه جهت گیری دینی با واسطه گری امیدواری، اضطراب مرگ و معنای زندگی
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲
32 - 60
حوزههای تخصصی:
پژوهش های پیشین گویای رابطه مثبت دین، معنویت، و دینداری با بهزیستی و سلامت روانی است. پژوهش حاضر به بررسی چگونگی رابطه دین با بهزیستی ذهنی می پردازد. این پژوهش به برازش یک مدل علّی بهزیستی ذهنی بر اساس دین می پردازد که در آن، دین از طریق امید، هدف در زندگی، و اضطراب مرگ بر شاخص های بهزیستی ذهنی اثر غیرمستقیم دارد. ۴۷۲ دانشجو به این پرسشنامه ها پاسخ دادند: «مقیاس شادی فاعلی»، «مقیاس رضایت از زندگی»، «مقیاس حرمت خود روزنبرگ»، «مقیاس تجدید نظر شده جهت گیری دینی»، «آزمون هدف در زندگی»،« مقیاس امیدواری»، و «مقیاس اضطراب مرگ تمپلر». یافته ها نشان داد شاخص های دینداری با شادی، رضایت از زندگی، حرمت خود، امیدواری، و هدف در زندگی رابطه مثبت دارند. رابطه دینداری برونی فردی با اضطراب مرگ مثبت بود. نتایج تحلیل مسیر، برازش مدل پیشنهادی را تائید کرد. به طور خاص، نقش های واسطه ای دو متغیر امید، و هدف در زندگی در رابطه دین با بهزیستی ذهنی تائید شدند. تلویحات نظری یافته های پژوهش به بحث گذاشته شد.
پیش بینی خودتعیین گری مذهبی توسط سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی خودتعیین گری مذهبی توسط سبک های دلبستگی بود. جامعه مورد مطالعه دانش آموزان دختر و پسرپایه پیش دانشگاهی(18 تا 21 سال) شهرستان زاهدان در سال تحصیلی90-1389 بود. نمونه ی پژوهش شامل 346 که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده های مورد نظر پژوهش از پرسش نامه خودتعیین گری مذهبی ریان و همکاران و مقیاس تجدیدنظرشده دلبستگی کولینز و رید استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون گام به گام مورد استفاده قرار گرفت. نتایج همبستگی نشان داد سبک دلبستگی ایمن با خود تعیین گری مذهبی خودپذیر همبستگی مثبت دارد، سبک دلبستگی اضطرابی با خود تعیین گری مذهبی خودپذیر همبستگی معکوس دارد و سبک دلبستگی اجتنابی همبستگی مثبت با خود تعیین گری درون فکنی شده نشان می دهد. براساس رگرسیون گام به گام، سبک دلبستگی اجتنابی به میزان 012/0 واریانس سبک خودتعیین گری مذهبی درون فکنی شده راتبیین می کند و سبک دلبستگی اضطرابی به میزان 037/0 واریانس سبک خود تعیین گری مذهبی خودپذیر را تبیین می کند. بنابر این، هر چه انگیز های مذهبی درونی تر می شود تضاد سبک دلبستگی اضطرابی و اجتنابی با آن بیشتر می گردد.
نقش میزان پایبندی دانشجویان به سبک زندگی اسلامی در پیش بینی میزان گرایش آن ها به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی نقش میزان پایبندی دانشجویان به سبک زندگی اسلامی در پیش بینی میزان گرایش آن ها به اعتیاد انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی بوده و جامعه آماری آن را تمامی دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه محقق اردبیلی در نیمسال اول سال تحصیلی 95-1394 تشکیل می دادند. از بین این دانشجویان 377 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده و با استفاده از فرم کوتاه پرسش نامه سبک زندگی اسلامی، پرسش نامه استعداد اعتیاد دانشجویان و مقیاس نگرش سنج مواد مخدر مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان پایبندی دانشجویان به سبک زندگی اسلامی با میزان تمایل آن ها به مصرف مواد و نیز مؤلفه های استعداد اعتیاد رابطه منفی داشته (01/0>P) و 23% از واریانس تمایل دانشجویان به مصرف مواد و 45% از واریانس استعداد اعتیاد دانشجویان با سبک زندگی اسلامی تبیین می شود. از بین مؤلفه های سبک زندگی اسلامی، مؤلفه مالی با ضریب بتای 28/0-، قویترین پیش بین تمایل دانشجویان به مصرف مواد و مؤلفه اخلاقی با ضریب بتای 28/0-، قویترین پیش بین استعداد اعتیاد در دانشجویان محسوب می شوند. بحث و نتیجه گیری: این یافته ها تلویحات مهمی در زمینه توجه به سبک زندگی اسلامی در دانشجویان و انجام اقدامات لازم برای ترویج و ارتقای آن به منظور پیشگیری از گرایش دانشجویان به آسیب های اجتماعی به خصوص مصرف مواد را به دنبال دارد.
ساختار مفهومی هویت بر پایه منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف کشف ساختار مفهومی هویت در منابع اسلامی انجام شد. بدین منظور، با استفاده از روش کیفی تحلیل محتوا و معناشناسی زبانی، هویت در منابع اسلامی معادل یابی و مؤلفه های ساختاری آن استخراج گردید. سپس، برای بررسی روایی محتوایی، معادل ها و مؤلفه های هویت در اختیار کارشناسان علوم حوزوی، که دارای تخصص روان شناسی یا علوم تربیتی بودند، قرار گرفت. یافته ها نشان داد پس از بررسی ۵۶۱ مفهوم از منابع اسلامی، نخست ۱۷ مورد و در نهایت، ۷ مفهوم فطرت، شاکله، سجیه، ایمان، تسلیم، معرفت نفس و هویت فلسفی، بیشترین هماهنگی را با سازه هویت نشان داد و بر پایه شواهد نظری و دیدگاه متخصصان، «معرفت نفس» مناسب ترین معادل برای هویت معرفی شد و ۱۶ مؤلفه ساختاری برای آن استخراج گردید. بر پایه درجه بندی متخصصان، ۹ مؤلفه باورها، ارزش ها، اهداف، گرایش ها، شناخت اکتسابی، ویژگی های پایدار، احساس هشیارانه، خودارزشمندی و خودپایی، به عنوان مؤلفه های نهایی ساختار هویت معرفی شد. بنابراین، هویت در منابع اسلامی پاسخ به سؤال کیستی فرد است که جنبه های گوناگون خود را شامل می شود.
بررسی اثر بخشی مشاوره گروهی خود بخشودگی مبتنی بر مفاهیم قرآنی بر افسردگی دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای درمان مشکلات هیجانی دانش آموزان در کشور اسلامی نیاز به یک برنامه مبتنی بر فرهنگ وجود دارد که مفاهیم و رهنمودهای اسلامی و قرآنی را نیز مد نظر قرار داده باشند. هدف این مطالعه بررسی تأثیر برنامه مشاوره گروهی خودبخشودگی مبتنی بر مفاهیم قرآنی بر افسردگی در دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان بود. بر اساس نتایج تست غربالگری اجرا شده بر دانش آموزان دبیرستانی شهر اصفهان، دانش آموزان دارای سطح بالینی افسردگی به مرکز مشاوره دعوت شدند. در یک طرح آزمایشی20 دانش آموز دارای نشانگان افسردگی بالا در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. برنامه مشاوره خود بخشودگی گروهی مبتنی بر مفاهیم قرآنی در 8 جلسه در میان شرکت کنندگان گروه آزمایش انجام شد. از سیاهه افسردگی بک به عنوان پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. داده ها به وسیله تحلیل کواریانس تحلیل شدند. نمرات پس آزمون افسردگی شرکت کنندگان در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافته بود. می توان بیان داشت که برنامه مشاوره خودبخشودگی مبتنی بر مفاهیم قرآنی در غلبه بر مشکلات هیجانی پسران دوره نوجوانی مؤثر بوده است. این مطالعه نشان داد که می توان از منابع اسلامی و فرهنگی در زمینه گروه درمانی استفاده کرد.
نگاهی به سلامت معنوی در گزاره های نهج البلاغه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۲ بهار ۱۳۹۵ شماره ۲
59-65
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با توجه به سخنان امام علی(علیه السلام) در نهج البلاغه، تلاش شده تا به مفهومی از سلامت معنوی دست یابیم؛ برای این مقصود به جستجو در کاربرد واژه ی سلامت در این مجموعه پرداخته ایم و به این نتیجه دست یافته ایم که سلامت در دو بُعد مادی(جسمی) و غیرمادی(اخلاقی و روحی)، مورد توجه قرار گرفته است و از آنجایی که واژه ی «معنویت» در این کتاب شریف به کار برده نشده، به ناچار به کلام تفسیرکنندگان نهج البلاغه رجوع کردیم و دریافتیم که این واژه به طور شایع در جنبه های عرفانی، اخلاقی و عبادی، به کار رفته است و تا حدودی نیز این کاربرد را در سخنان اندیشمندان غیراسلامی می توان مشاهده نمود. سپس در پایان، این احتمال که سلامت معنوی، مجموعه یی از «باورهای صحیح با رعایت ارزش های اخلاقی» باشد را تقویت نموده ایم.
پیش بینی ابعاد سلامت معنوی در پرستاران شاغل در بخش های ویژه بیمارستان های شهر ایلام در سال 94: نقش متغیرهای جمعیت شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۲ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳
46-53
حوزههای تخصصی:
پرستاران به طور مستقیم با بیماران در ارتباط هستند. اگر پرستاران دارای سلامت معنوی بالایی باشند، بیش تر از بیماران مراقبت خواهند کرد. ازاین رو، هدف از این پژوهش، بررسی سلامت معنوی پرستاران در بخش های ویژه ی بیمارستان های آموزشی شهر ایلام بوده است. مواد و روش ها: با استفاده از روش پژوهش توصیفی- همبستگی، پرسش نامه یی 20 سئوالی درباره ی سلامت معنوی بر اساس دیدگاه اسلام، طراحی شد. با روش نمونه گیری در دسترس، 60 نفر از پرستاران بخش های ویژه ی بیمارستان های آموزشی شهر ایلام انتخاب شدند. پرسش نامه ی مورد استفاده به صورت لیکرت شش گزینه یی طراحی شده است. در مجموع بازه ی نمره های آزمودنی ها بین 20 -120 به دست آمد که در چهار دسته تقسیم بندی شد؛ و برای تحلیل داده ها نیز از نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: %58 از نمونه ها، زن بودند و %42، مرد. هیچ یک از پرستاران، نمره ی کم(20- 40) کسب نکردند و 10 نفر از پرستاران(17%) نمره ی متوسط رو به پایین(41- 70) به دست آوردند. نمره ی 30 نفر از پرستاران(50%) متوسط رو به بالا(71- 99) شد و در نهایت، 20 نفر از پرستاران(33%) نمره ی بالا(120- 100) به دست آوردند. نتیجه نشان داد که بین نمره ی کل سلامت معنوی و جنسِ آزمودنی ها، ارتباط معنی دار وجود دارد(05/0P Value<). نتیجه گیری: بیش تر پرستاران نمره ی سلامت معنوی بالایی کسب کردند، که نشان می دهد، می توان با برنامه ریزی مناسب، از سلامت معنوی پرستاران برای مراقبت معنوی از بیماران بهره برد.
فضای مجازی و نو مفهوم پردازی در مؤلفه های تربیت دینی:چالش و ضرورتی مغفول در نظریه پردازی های تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عده ای بر این باورند که اساسا «خلق ابزار، تابع نوع تفکر آدمی است». عده ایی نیز بر این باورند که «فکر، تابع ابزارهایی است که آدمی خلق می کند» و دسته سومی نیز هستند که معتقدند بین ابزاری که آدمی تولید می کند و تفکر او، نوعی هم گرایی و سازواری می توان به وجود آورد. اگر این پیش فرض که فناوری زاینده تفکر و دانش مختص به خود است (دیدگاه دسته دوم) را بپذیریم؛ بنابراین باید بپذیریم که نخست اینکه فناوری در ایجاد و تحول در معنی و مفهوم دانش نقش بنیادی ایفا می کند. دوم اینکه فناوری مجازی در آینده غیر قابل کنترل است. سوم اینکه باید به منظور کنار آمدن با بعضی از اقتضائات غیر قابل اجتناب فناوری و فضای مجازی، در مؤلفه های تربیت دینی اعم از مفاهیم، تعاریف، حدود و ثغور، دانش دینی، رفتار و عمل دینی نومفهوم پردازی[1] اجتهادی متساهل صورت گیرد. چهارم اینکه به جای منفی دیدن اثرهای هر چند درظاهر چالشی و غیر قابل اجتناب فناوری، آن را فرصتی مثبت برای ارائه تلقی های نو از دین و مؤلفه های تربیت دینی بدانیم. این مقاله در پی تبیین مناسبت نوع دوم بین فناوری و تربیت دینی و الزامات منطقی پذیرش آن است که با روش مفهوم پردازی مفاهیم کلیدی بحث و تحلیل انتقادی (نقد گفتمان های حاکم بر تلقی نسبت به ابزار و رسانه)، نومفهوم پردازی مفاهیم اساسی بحث و همچنین استنتاج (استنتاج مدلولاتی برای تربیت دینی متناظر با ماهیت رسانه های مجازی) تدوین شده است.\n[1]. Reconceptualization#,
تبیین رویکردهای موجود درباره تربیت معنوی کودکان و نقد آنها با تأکید بر آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، تبیین رویکردهای موجود درباره مفهوم تربیت معنوی کودکان و نقد آنها با تأکید بر آموزه های اسلامی است.در بخش نخست، تاریخچه تربیت معنوی کودکان به اختصار ارائه می شود؛سپس با طرح سه جهان بینی عمده درباره نوع رابطه میان دین و معنویت، به تبیین تربیت معنوی کودکان با تأکید بر آراء اندیشمندان مذکور پرداخته می شود. جهان بینی های مذکور عبارت اند از: جهان بینی دینی، جهان بینی فارغ از دین و جهان بینی غیردینی (سکولار). با توجه به یافته های تحقیق می توان گفت در جهان بینی دینی، معنویت بر ارتباط شخصی با حقیقت و تبعیت از آن و تربیت معنوی کودکان، بر هدایت دانش آموز به سوی کسب دانش شخصی، پویا، آمیخته با عشق و خلاقیت تأکید می کند؛ در رویکرد فارغ از دین، معنویت یک سازه رشد شخصی و ناظر به نوعی سبک تفکر و مفروضاتی است که افراد برای توجیه رفتارشان دارند و تربیت معنوی کودکان، پرورش رویکردی شناختی نسبت به معانی فرهنگی را در کانون توجه قرار می دهد.در جهان بینی غیردینی، معنویت ناظر به درک احساسات زیباشناختی و ساخت معنا در ارتباط کودک با خود و محیط و تربیت معنوی نیز به فرآیند پرورش هویت از طریق معناسازی و روایت سازی کودک است.در بخش دوم مقاله، جهان بینی های فوق با تأکید بر آموزه های اسلامی نقد می شوند. برخی از مهم ترین نقدهای وارد بر این جهان بینی ها عبارت اند از: وجود ابهام در حقیقت، خطر پیروی از افراد به جای حقیقت، محدود ساختن تربیت معنوی به پرورش یک بعد و تغافل از سایر ابعاد، سطحی نگری درباره دین و... در پایان نیز کلیاتی درباره الگوی پیشنهادی خود با عنوان الگوی اسلامی تربیت معنوی کودکان مطرح می شود. روش انجام این تحقیق،سنتزپژوهی و کاوشگری فلسفی انتقادی است.
نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه تصور از خدا با کارکرد خانواده(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
کارکرد خانواده جنبه مهم محیط خانواده است که سلامت جسمانی، اجتماعی و هیجانی اعضاء آن را تحت تأثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر، یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است که با هدف بررسی نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه تصور از خدا و کارکرد خانواده صورت گرفت. بدین منظور 386 معلم از معلمان استان خراسان جنوبی با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه تصور از خدا مقیاس تاب آوری و مقیاس کارکرد خانواده استفاده شد. نتایج تحلیل های آماری نشان داد که بین همه خرده مقیاس های تصور از خدا با تاب آوری رابطه معنادار مثبت و با کارکرد ناسالم خانواده رابطه معنادارمنفی وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد کارکرد خانواده توسط تصور از خدا قابل پیش بینی است و 19.3درصد از کارکرد خانواده را تبیین می کند. طبق نتایج ، سه خرده مقیاس تصورحضور،محبت و خیرخواهی عمده این واریانس را تبیین می کند. نتایج حاصل از بررسی فرضیه اصلی پژوهش نشان داد که تاب آوری رابطه هریک از سه خرده مقیاس حضور،محبت و خیرخواهی با کارکرد خانواده را واسطه گری جزئی می کند.
بررسی مراحل تحول مؤلفه عاطفی ایمان به خدا در کودکی و نوجوانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی مراحل تحول مؤلفه عاطفی ایمان به خدا در کودکان و نوجوانان، با روش مقطعی انجام شده است. 198 دانش آموز دختر و پسر 7 الی 17 ساله شهر قم، به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده های پژوهش بر پایه روش بالینی و از طریق مصاحبه انفرادی نیمه ساخت یافته گردآوری و توسط پنج کارشناس نمره گذاری شدند. داده ها با روش تحلیل واریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که با افزایش سن، سطح عاطفه ایمانی نیز افزایش و دگرگونی می یابد. همچنین بر پایه نتایج به دست آمده، روند تحول مؤلفه عاطفی ایمان به خدا در کودکان و نوجوانان دارای مراحل ذیل است: احساس خدا، به عنوان موجودی مهربان، درد دل کردن با خدا، داشتن رابطه نزدیک و صمیمانه با خدا، داشتن حس شکرگزاری یا شرمندگی در مقابل خدا. همچنین، مقایسه نمرات دختران و پسران بیانگر تفاوت معنادار دو جنس در این مؤلفه، و بالاتر بودن نمره دختران نسبت به پسران است.
تدوین مدل ساختاری برای هوش معنوی بر اساس ویژگی های شخصیتی و بهزیستی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی روابط صفات شخصیت و بهزیستی ذهنی در پیش بینی هوش معنوی جهت تدوین مدل ساختاری در دانشجویان دانشگاه صنعتی امیر کبیر بود. نمونه ای به حجم220 دانشجو در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا به روش طبقه ای منظم انتخاب و به سه پرسشنامه هوش معنوی کینگ(2007)، مقیاس جامع بهزیستی کیز(1998) و فرم کوتاه پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیتNEO-FFIپاسخ دادند. به منظور ارزیابی روابط بین متغیرهای مکنون و اندازه گیری شده در الگوی مفهومی، از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که نمرات بالا در هوش معنوی از طریق نمرات پایین در روان رنجورخویی و نمرات بالا در برون گرایی و وجدانی بودن پیش بینی شد. در این الگو متغیرهای بهزیستی نقش متغیر میانجی را به عهده داشتند و روان رنجورخویی، برون گرایی و وجدانی بودن با میانجی-گری بهزیستی ذهنی توانستند تغییرات هوش معنوی را پیش بینی کنند. در این مدل وزن های رگرسیونی مربوط به اثرات مستقیم معنادار نبودند اما وزن های رگرسیونی مربوط به اثرات غیر مستقیم و کل متغیرها معنادار بودند و متغیرهای پیش بینی کننده الگو 25% از واریانس هوش معنوی را تبیین کردند نتایج پژوهش حاضر نقش ویژگی های شخصیتی را در بهزیستی ذهنی و هوش معنوی مورد تأکید قرار می دهد.
مفهوم شناسی تطبیقی عزت نفس در قرآن و روانشناسی انسان گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بینش قرآن، هدف از آفرینش انسان دست یابی به کمال دانسته شده و آن در گرو کسب عزّت نفس است. از مفهوم عزّت نفس به معنای ارزیابی و ارزشیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندیِ خویش و کارایی مفید برای خود و جامعه یاد شده است. روان شناسان در تبیین مفهوم عزّت نفس، با توجه به ارزشمندی وجود انسان هرآنچه موجب ارزش و پیشرفت و موفقیت او باشد را به عنوان ابزار و عامل ارتقاء عزت نفس بیان کرده اند و در این راستا بیشتر به نقش عوامل محیطی و مادی اشاره نموده اند اما از منظر قرآن عزّت واقعی در ارتباط با خداوند معنا پیدا می کند « والعِزَّهُ للهِ جَمیعاً» و انسان، با ایمان و عمل صالح در سایه تقوای الهی به این مهم دست می یابد. با چنین نگرشی تأیید الهی میزان کرامت و عزت واقعی انسان است و شرایط تأثیرگذار محیطی و مادی تنها ابزار و وسایل مقدماتی برای نیل به این اوصاف است. پژوهش حاضر برآن است تا ضمن واکاوی و تبیین مفهوم عزت نفس از منظر قرآن و روانشناسی، به روش توصیفی و تحلیلی مؤلفه ها، ابعاد و جلوه های عزت نفس را مبتنی بر آموزه های وحیانی ارئه دهد.