فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۱٬۷۵۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر، تاثیر ارائة بازخورد خودکنترل و آزمونگرکنترل با استفاده از بازخورد نوار ویدئویی بر یادگیری مهارت حرکتی دارت بود. به این منظور 200 دانشجوی داوطلب دختر کوی دانشگاه تهران در این پژوهش شرکت کردند. بعد از پرکردن پرسشنامه، از بین 152 داوطلب واجد شرایط ، 36 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند. بعد از پیش آزمون 10 کوششی و همگن سازی در سه گروه خودکنترل، آزمونگر کنترل و جفت شده قرار گرفتند. گروه خود کنترل هنگام درخواست بازخورد نوار ویدئویی دریافت کردند. گروه آزمونگر کنترل بعد از 5 کوشش و گروه جفت شده نیز همراه با گروه خودکنترل بازخورد دریافت کردند. از همة گروه ها فیلمبرداری شد. مرحلة تمرین، 100 کوشش شامل 10 سری 10 کوششی بود و آزمون یادداری و انتقال 48 ساعت بعد گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یکطرفة تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی توکی و برای رسم نمودارها از نرم افزار اکسل استفاده شد. نتایج نشان داد که نوع بازخورد بر شکل مهارت حرکتی دارت در اکتساب، یادداری و انتقال تاثیر معنی داری دارد (05/0 P<) نوع بازخورد بر دقت مهارت حرکتی دارت در اکتساب، یادداری و انتقال تاثیر معنی داری دارد (05/0 P<). در کل نتایج نشان داد، افرادی که بازخورد نوار ویدئویی به صورت خودکنترل دریافت کردند، عملکرد بهتری (شکل و دقت) از گروه آزمونگر کنترل و جفت شده داشتند.
کاربرد تئوری عمل منطقی در پیشگیری از سوء مصرف اکستازی در دانشجویان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر تئوری عمل منطقی در پیشگیری از سوء مصرف اکستازی در بین دانشجویان شهر همدان انجام گردید.
روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی بود که روی 140 نفر از دانشجویان دانشگاه های شهر همدان انجام شد. روش نمونه گیری از نوع تصادفی ساده بود که با تخصیص تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم و وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد در دوبخش کلی آگاهی از عوارض سوء مصرف اکستازی و سازه های تئوری عمل منطقی بود که قبل و 2 ماه بعد از انجام مداخله آموزشی توسط دانشجویان تکمیل گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که در بین سازه های تئوری عمل منطقی، هنجارهای انتزاعی قویترین پیش بینی کننده سوء مصرف اکستازی بود. اختلاف معنی داری برای میانگین نمرات سازه های این تئوری از قبیل نگرش نسبت به مصرف، هنجارهای انتزاعی ترغیب کننده و قصد مصرف اکستازی در گروه های مداخله و شاهد به دست آمد. همچنین ارتباط معنی داری بین بهره گیری از مداخله آموزشی در افزیش آگاهی دانشجویان از پیامدهای سوء مصرف اکستازی بین گروه مداخله و گروه شاهد مشاهده گردید.
نتیجه گیری: با توجه با یافته های پژوهش چنین استنباط می شود که آموزش اختصاصی بر اساس تئوری عمل منطقی در بهبود نگرش، هنجارهای انتزاعی و قصد رفتاری دانشجویان موثر بوده است، لذا پیشنهاد می گردد از این الگو در آموزش پیشگیری از سوء مصرف مواد استفاده گردد.
کاهش وزن با هیپنوتیزم
اثربخشی آموزش مولفه های تاب آوری بر کاهش سطح اعتیادپذیری و تغییر نگرش دانش آموزان نسبت به مصرف مواد
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مولفه های تاب آوری بر کاهش آسیب پذیری نسبت به اعتیاد و تغییر نگرش دانش آموزان نسبت به مصرف مواد بود.
روش: طرح این پژوهش، آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. نمونه این پژوهش 50 نفر بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از اعضای جامعه که کلیه دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان ساکن در حومه تهران (کرج، اسلام شهر، بومهن، رودهن و شهرری) بودند، انتخاب شدند. سپس با استفاده از روش گمارش تصادفی نیمی از آنها (25 نفر) به گروه آزمایش و نیمی دیگر (25 نفر) به گروه کنترل تخصیص داده شدند. ابزار این پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه نگرش نسبت به مصرف مواد مخدر و مقیاس آسیب پذیری نسبت به اعتیاد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس و آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و کنترل در نمره کلی نگرش نسبت به مواد مخدر و خرده مقیاس های آزمون اعتیاد پذیری وجود دارد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه در مورد تاثیر برنامه آموزش مولفه های تاب آوری بر کاهش سطح اعتیاد پذیری و ایجاد نگرش منفی در دانش آموزان نسبت به مصرف مواد با نتایج پژوهش های قبلی همخوانی دارد. بنابراین، نتایج به دست آمده از این پژوهش اثر بخشی برنامه آموزش مولفه های تاب آوری را در پیشگیری از سوء مصرف مواد به اثبات می رساند.
اثربخشی معنی درمانی گروهی بر امید به زندگی بیماران سرطانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: در این پژوهش، اثربخشی معنیدرمانی به شیوه گروهی بر افزایش امید به زندگی بیماران سرطانی بیمارستان شفای اهواز مورد بررسی قرار گرفت.
روش: این پژوهش، مطالعه نیمهتجربی پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه است. جامعه آماری شامل افراد زیر 45 سال مبتلا به سرطان بودند که در خرداد 1386 در بیمارستان شفای شهر اهواز تحت درمان قرار داشتند. روش نمونهگیری سرشماری بود. ابتدا از کلیه افراد آزمون امید به زندگی میلر گرفته شد؛ سپس تعداد 40 نفر از جامعه فوق که کمترین نمره را در این آزمون کسب کرده بودند، انتخاب شدند. از این تعداد، 20 نفر (دو گروه 10 نفری) برای گروه آزمایش و 20 نفر برای گروه گواه بهصورت تصادفی ساده برگزیده شدند. روش معنیدرمانی طی 10 جلسه 45دقیقهای، هر هفته یک جلسه اجرا شد. پس از اتمام جلسات پسآزمون روی دو گروه آزمایش و گواه اجرا گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش کوواریانس و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. در این پژوهش سطح معنیداری 05/0>p در نظر گرفته شد.
یافتهها : براساس نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس، بین میانگین نمرههای پسآزمون گروه آزمایش و گواه تفاوت معنیداری وجود داشت (001/0>p).
نتیجهگیری: معنیدرمانی به شیوه گروهی باعث افزایش امید به زندگی بیماران سرطانی میشود."
تأثیر آموزش خودمراقبتی بر کیفیتزندگی بیماران مبتلا به نارساییقلبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: نارساییقلبی یکی از شایع ترین اختلالات قلبی- عروقی بوده و به عنوان یک اختلال مزمن، پیشرونده و ناتوان کننده مطرح میباشد. کیفیتزندگی در بیماران مبتلا به نارساییقلبی پائین است. یکی از روشهای ارتقادهنده کیفیتزندگی، آموزش خودمراقبتی میباشد. هدف مطالعه حاضر تعیین تأثیر آموزش خودمراقبتی بر کیفیتزندگی بیماران مبتلا به نارساییقلبی میباشد. روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی 126 بیمار مبتلا به نارساییقلبی از بین مراجعه کنندگان به بیمارستان قلب و عروق شهید رجایی تهران مطابق معیارهای تحقیق انتخاب و با روش بلوکهای تبدیل شده تصادفی به طور مساوی در دوگروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزار گرد آوری دادهها شامل فرم مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه کیفیتزندگی بیماران مبتلا به نارساییقلب و "پرسشنامه اروپایی رفتار مراقبت از خود بیماران نارساییقلبی" بود. بیماران گروه مداخله در شش گروه ده نفری جهت آموزش قرار گرفته و در 4 تا ۶ جلسه آموزش دیدند و در نهایت بسته آموزشی در اختیار این بیماران قرار گرفت. طول مدت جلسات 30 تا ۴۵ دقیقه بود. برای تحلیل دادهها از آزمونهای تیزوجی و مستقل، کای اسکوئر ،کلموگروف- اسمیرنوف، لیون و آنالیز کوواریانس استفاده شد. یافتهها: میانگین کیفیتزندگی، (۰٫۲۱۴=p) و خودمراقبتی (۰٫۷۹۵=p) بین گروه مداخله و کنترل قبل از انجام مداخله تفاوت معنادار نداشت، ولی بعد از مداخله تفاوت دو گروه در این ۲ متغیر معنادار شد (۰٫۰۰۱>p). میانگین ابعاد اقتصادی-اجتماعی، روانی، جسمی- فعالیت و سلامت عمومی کیفیتزندگی بین دو گروه بعد از انجام مداخله تفاوت معنادار داشت (۰٫۰۰۱>p). کیفیتزندگی (۰٫۱۵۴=p) و رفتارهای مراقبت از خود (۰٫۴۳۱=p) در گروه کنترل قبل و بعد از مداخله تفاوت معنادار نداشته، ولی در گروه مداخله این متغیرها بعد از مداخله نسبت به قبل از آن تفاوت معناداری یافته بود (۰٫۰۰۱>p). نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که آموزش خودمراقبتی بر کیفیتزندگی بیماران مبتلا به نارساییقلبی مؤثر میباشد و توصیه میشود به عنوان یکی از روشهای اثربخش و غیر دارویی، جهت ارتقاء کیفیتزندگی این بیماران بهکار برده شود.
بی اشتهایی
حوزههای تخصصی:
بررسی میزان ناتوانی و عوامل مرتبط با آن در سالمندان شهر کاشان در سال 1386(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه راهبردهای مقابله ای و سلامت روانی در ساکنین شهر خرم آباد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه : همه مردم مشکلات و عوامل استرس زا را در زندگی شان تجربه می کنند و بایستی مکانیزم هایی برای مقابله با این دشواری ها پیدا کنند. این عوامل استرس زا در دامنه ای از هر روز، در حد معمول و یا خیلی شدید همچون بیکاری و بیماری قرار می گیرد. این که مردم چگونه با استرس مقابله می کنند از شخصی به شخص دیگر متفاوت است. حتی همچنان که یک موقعیت خاص ممکن است رشد کند ، راهبردهای استفاده شده توسط یک فرد هم ممکن است، تغییر و رشد یابد. در این پژوهش رابطه راهبردهای مقابله ای با سلامت روانی مورد بررسی قرار گرفت. هدف اصلی تبیین سلامت روانی و خرده مقیاس های اضطراب، افسردگی، اختلال در کارکرد اجتماعی و آسیب جسمانی بر حسب راهبردهای مقابله ای مساله مدار و هیجان مدار است.روش کار : در این تحقیق از روش همبستگی استفاده شد و به این منظور نمونه ای به تعداد 383 نفر از ساکنین 25 تا 54 ساله شهر خرم آباد با نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات از طریق مقیاس راهبردهای مقابله با استرس بیلینگز و موس (1981) و مقیاس سلامت عمومی کلدبرگ (1979) صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری میانگین، انحراف معیار و تحلیل رگرسیون استفاده شد.نتایج : نتایج نشان داد که بین سلامت روانی و راهبردهای مقابله رابطه معناداری وجود دارد (001/0p<). بین استفاده از راهبرد مساله مدار و خرده مقیاس های آزمون کلدبرگ رابطه معناداری دیده نشد. این امر نشان می دهد که هر چه فرد راهبرد مقابله مساله مدار را بیشتر به کار برد از سلامت بالاتری برخوردار است و بالعکس راهبرد هیجان مداری سبب افزایش علائم جسمانی، اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی و افسردگی می شود (001/0p<). همچنین نتایج نشان داد که راهبردهای مقابله ای مساله مدار و هیجان مدار به طور متفاوتی واریانس متغیرهای اضطراب، آسیب جسمانی، افسردگی و اختلال در عملکرد اجتماعی که ازمؤلفه های سلامت روانی هستند را به صورت معناداری تبیین می کنند (001/0p<) .بحث: به طور کلی نتایج نشان می دهد که بهداشت روانی افراد در زمینه های جسمانی، روانی و اجتماعی تحت تاثیر شیوه مقابله فرد با مسائل قرار می گیرد . شیوه هیجان مدار در کاهش بهداشت روانی و شیوه مساله مدار در افزایش آن نقش دارد.
"
تأثیر آموزش تنشزدایی تدریجی بر مدیریت تنیدگیهای ناشی از رویدادهای زندگی روزمره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"
چکیده
این پژوهش بهمنظـور بررسی اثربخشی آموزش تنشزدایی تدریجی در ارزیابی تنیدگی رویدادهای زندگی روزمره انجام شد. 100 دانشجوی دختر رشته مشاوره بهطـور تصادفی انتخاب و براساس زمینهیابی دیدگاههای شخصی (PVS؛ مؤسسه سرسختی، 1985)، فهرست حرمت خود (کوپر اسمیت، 1967) و مقیاس اضطراب کتل (کتل، 1958) ارزیابی شدند. پس از جایگزینی تصادفی آزمودنیها در دو گروه آزمایشی و کنترل، گروه آزمـایشی بهمدت 10 هفتـه در معـرض آموزش تنـشزدایی تدریـجی (جاکوبسون،1934) قرار گرفت. سپس مقیـاس رویدادهای دردسرآفرین و خشنودکننده (دلانگیس و دیگران،1982) در دو گـروه اجرا شد. یافتهها نشان دادند که با کنترل سطوح سرسختی، حرمت خود و میزان تنش، گـروه آزمایشی پس ازآموزش توانسـت رویدادهـای زندگی روزمـره را نسبت به گروه کنترل کمتر تنیدگیزا ارزیابی کند.
"
مقایسه تمرینات ذهنی، فیزیکی و ترکیبی بر تعادل ایستا و پویای سالمندان سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"رایحه درمانی و نقش آن در بهداشت روان "
حوزههای تخصصی:
میزان بروز مصرف داروهای روان گردان در دانش آموزان پسر دبیرستان های تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سوء مصرف مواد در نوجوانان با بسیاری از پیامدهای منفی تاثیرگذار بر سلامت آنان ارتباط دارد. هدف مطالعه حاضر برآورد بروز سوءمصرف مواد روان گردان و الکل و تعیین عوامل مرتبط با آنها در دانش آموزان سال دوم دبیرستان های پسرانه شهر تبریز بود.
روش: 1785 دانش آموز پسر سال دوم دبیرستان شهر تبریز (7/13%) به روش سهمی خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و دو بار به فاصله یک سال (در دو پایه تحصیلی متوالی) مورد بررسی قرار گرفتند. در شروع مطالعه (اسفند 1383)، دانش آموزان یک پرسشنامه خود ایفای 48 سؤالی پاسخ گزین را تکمیل کردند. بعد از یک سال (اسفند 1384)، پرسشنامه 10 سؤالی دیگری به همان دانش آموزان که در سال سوم دبیرستان به تحصیل اشتغال داشتند، ارایه گردید تا میزان بروز مصرف مواد روان گردان و الکل در آنها تعیین گردد. با استفاده از رگرسیون لجستیک، عوامل مرتبط با بروز مصرف مواد روان گردان و الکل بررسی شد.
یافته ها: طی یک ســـال، 1/10 درصد دانش آموزان مصرف الکل و 2/2 درصد مصرف مواد روان گردان را تجربه کرده بودند. سیگار آزموده بودن، انتقال در مراحل مصرف سیگار، داشتن رفتار خطرپذیر عمومی، بروز تجربه مصرف مواد روان گردان و نداشتن برنامه ریزی برای ورود به دانشگاه در دانش آموزان با بروز تجربه مصرف الکل مربوط بود. داشتن رفتار خطرپذیر عمومی و بروز تجربه مصرف الکل با بروز تجربه مواد روان گردان ارتباط داشت.
نتیجه گیری: این مطالعه شیوع پایین سوءمصرف مواد ولی بروز بالای آن را در نوجوانان و همچنین برخی عوامل مرتبط را نشان داد. نتایج این مطالعه از اشاعه برنامه هایی که هدف شان تغییر همزمان رفتارهای پرخطر است، حمایت می کند.