فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۲۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه هوش هیجانی مدیران و توانایی آنان در جلب اعتماد معلمان در دوره ابتدایی شهر اصفهان انجام شده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل 1098 مدیر و 10880 آموزگار از دبستانهای دخترانه و پسرانه نواحی پنجگانه شهر اصفهان بوده که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم تعداد 110 مدیر و 233 آموزگار، به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه هوش هیجانی بار ـ آن، با 90 گویه و پرسشنامه محقق ساخته اعتماد با 30 گویه بوده است. ضریب پایایی پرسشنامه ها با استفاده از آلفای کرونباخ برای هوش هیجانی 92/0 و برای اعتماد 98/0 به دست آمده و روایی محتوایی پرسشنامه هوش هیجانی و اعتماد را متخصصان تایید کردند. داده های این پژوهش در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، درصد و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل رگرسیون چند متغیره، ضریب همبستگی، آزمونt ، و مانوا و LSD) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین اعتماد با 15 مؤلفه هوش هیجانی بار ـ آن رابطه مثبتی وجود دارد. از نظر ویژگیهای جمعیت شناختی نیز بین هوش هیجانی مدیران از نظر مدرک تحصیلی تفاوت معناداری در سطح 05/0≥P وجود نداشت، اما بین هوش هیجانی مدیران برحسب جنسیت تفاوت بین میانگین نمره مؤلفه انعطاف در سطح 05/0≥P معنادار بوده است، بنابراین مؤلفه انعطاف در مدیران زن بیشتر از مدیران مرد بود. همچنین بین هوش هیجانی مدیران برحسب سابقه خدمت بجز در مورد مؤلفه مسؤولیت پذیری در سطح 05/0≥P بقیه رابطه ها معنادار نبوده است، بنابراین مسؤولیت پذیری مدیران با سابقه 25ـ20 سال بیشتر از مدیران با سابقه 15ـ10 سال بود. همچنین بین نظرات معلمان در مورد مؤلفه اعتماد برحسب جنسیت، مدرک تحصیلی و سابقه خدمت تفاوت معناداری در سطح 05/0≥P وجود نداشت.
رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی با خودکارآمدی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی با خودکارآمدی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول بود. این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. نمونه آماری شامل 340 نفر بود که به روش تصادفی چندمرحله ا ی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه هوش معنوی، هوش هیجانی و خودکارآمدی عمومی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون به شیوه گام به گام و واریانس چندمتغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد که هوش معنوی، رابطه مثبت و معناداری با خود کارآمدی دارند. بین هوش هیجانی و چهار مؤلفه آن (خودآگاهی، خودکنترلی، مهارت ها ی اجتماعی و خود انگیزی)، با خودکارآمدی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین مؤلفه های خودکنترلی و مهارت های اجتماعی، رابطه مثبت و معنا داری با هوش معنوی داشتند، اما بین مؤلفه های هوش معنوی با هوش هیجانی، رابطه معناداری وجود نداشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که به ترتیب، مؤلفه های خودآگاهی، خودکنترلی، تفکر وجودی انتقادی، مهارت های اجتماعی، معناسازی شخصی بهترین پیش بینی کننده خودکارآمدی هستند و بین دختران و پسران به لحاظ همدلی و خودکنترلی تفاوت معناداری وجود دارد.
رابطه علّی هوش کلی و هوش هیجانی با عملکرد تحصیلی با میانجی گری اضطراب امتحان و سازگاری در دانش آموزان سال اول دبیرستان های دولتی شهرستان بروجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه علّی متغیرهای هوش کلی و هوش هیجانی با عملکرد تحصیلی، با میانجیگری اضطراب امتحان و سازگاری، در دانش آموزان سال اوّل دبیرستان های دولتی شهرستان بروجرد بود. نمونه این تحقیق متشکل از 395 دانش آموز (197 پسر و 198 دختر) بود که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش، آزمودنی ها پرسشنامه های اطلاعات شخصی، آزمون هوشی ریون، مقیاس هوش هیجانی پترایدز و فرنهام، مقیاس اضطراب امتحان اسپیلبرگر و مقیاس سازگاری دانش آموزان دبیرستانی را تکمیل کردند. عملکرد تحصیلی دانش آموزان از روی معدل پایان سال تحصیلی آن ها به دست آمد. تحلیل ها بر اساس مدل یابی معادلات ساختاری بود. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل پیشنهادی برازنده داده ها است و مسیرهای مستقیم از هوش کلی به عملکرد تحصیلی و سازگاری مثبت و معنادار است. مسیر مستقیم از سازگاری به عملکرد تحصیلی نیز مثبت و معنادار بود. مسیر مستقیم هوش هیجانی به عملکرد تحصیلی منفی و معنادار و مسیر مستقیم هوش هیجانی به سازگاری مثبت و معنادار بود. مسیرهای مستقیم هوش هیجانی و هوش کلی به اضطراب امتحان منفی و معنادار بودند. ضریب مسیر مستقیم اضطراب امتحان به عملکرد تحصیلی منفی و معنادار به دست آمد. نقش میانجی گر سازگاری نیز تأیید شد. نتایج نشان داد که مجموع متغیرهای هوش کلی، هوش هیجانی، اضطراب امتحان و سازگاری توانستند 59% واریانس عملکرد تحصیلی را تبیین کنند. همچنین، مشخص شد که نقش هوش کلی در مقایسه با هوش هیجانی در پیش بینی عملکرد تحصیلی برجسته تر است.
ارتباط وضعیت برنامه درسی پنهان و میزان هوش هیجانی دانشجویان؛ دانشگاه علوم پزشکی کاشان و دانشگاه کاشان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: برنامه درسی پنهان به جو عاطفی و شرایط نانوشته محیط آموزشی اشاره دارد که دارای بیشترین اثر بر ارزش ها و عواطف مخاطبان یادگیری است. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه برنامه درسی پنهان و مولفه های آن با هوش هیجانی بود.
روش ها: این پژوهش توصیفی- همبستگی در کلیه 9927 دانشجوی دانشگاه های علوم پزشکی کاشان و کاشان در سال تحصیلی 92-1391 انجام شد و 225 نفر با روش تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. از دو پرسش نامه برنامه درسی پنهان و هوش هیجانی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها در سطح استنباطی با آزمون های همبستگی پیرسون، T تک نمونه ای، تحلیل واریانس و رگرسیون با استفاده از نرم افزار SPSS 18 انجام شد.
یافته ها: میانگین امتیاز برنامه درسی پنهان 34/0±23/3 و میانگین امتیاز هوش هیجانی 41/0±64/3 بود. همبستگی برنامه درسی پنهان، مولفه روش تدریس، مولفه روش ارزشیابی، مولفه فضای کالبدی و مولفه قوانین و مقررات با هوش هیجانی مثبت و معنی دار بود. تنها مولفه روش تدریس توانست هوش هیجانی را پیش بینی کند. بین دیدگاه دانشجویان در مورد وضعیت برنامه درسی پنهان و همچنین هوش هیجانی آنها بر حسب جنسیت، رشته تحصیلی، دانشگاه محل تحصیل، مقطع تحصیلی و سال ورود تفاوت معنی دار مشاهده نشد.
نتیجه گیری: وضعیت برنامه درسی پنهان قابلیت تاثیر بر هوش هیجانی دانشجویان را دارد و دانشگاه های علوم پزشکی کاشان و کاشان از نظر وضعیت برنامه درسی پنهان و دانشجویان این دو دانشگاه از نظر هوش هیجانی در حد بالاتر از متوسط قرار دارند.
رابطه هوش هیجانی مدیران با خودکارآمدی و سلامت روانی آنان
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی رابطه هوش هیجانی مدیران با خودکارآمدی و سلامت روانی آنان در مدارس دوره های سه گانه تحصیلی آموزش و پرورش نواحی پنجگانه تبریز می باشد. در این پژوهش هوش هیجانی براساس نظریه دانیل گلمن در چهار بعد؛ خودآگاهی، خودمدیریتی، خودآگاهی اجتماعی، و مدیریت رابطه و خودکارآمدی براساس نظریه شرر و مادوکس و سلامت روانی براساس نظریه گلدبرگ در چهار بعد؛ علائم جسمانی، اضطراب و بی خوابی، اختلال در کارکرد اجتماعی، و افسردگی مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر مدیران مدارس دوره های سه گانه تحصیلی آموزش و پرورش نواحی پنجگانه تبریز به تعداد 611 نفر می باشد. حجم نمونه ی آماری براساس فرمول کوکران 238 نفر برآورد شده است. روش نمونه گیری به صورت تصادفی طبقه ای می باشد. ابزار جمع آوری اطلاعات در پژوهش حاضر پرسشنامه می باشد. روایی پرسشنامه به صورت صوری و با استفاده از نظرات اساتید و کارشناسان مورد تأیید است. پایایی پرسشنامه با آزمون آلفای کرونباخ برای سؤال های هوش هیجانی و خودکارآمدی و سلامت روانی پرسشنامه به ترتیب با اعتبار 832/0 و 764/0 و 787/0 مورد تأیید قرار گرفته است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون r پیرسون استفاده شده است. نتایج حاصل بیانگر آن است که بین هوش هیجانی مدیران با خودکارآمدی و سلامت روانی آنان در مدارس مقاطع سه گانه تحصیلی آموزش و پرورش نواحی پنجگانه تبریز رابطه معنی داری وجود دارد.
مقایسه هوش هیجانی و خلاقیت دانش آموزان تیزهوش و دانش آموزان با هوش متوسط
حوزههای تخصصی:
رابطه مؤلفه های هوش هیجانی با سلامت روان شناختی و موفقیت تحصیلی: نقش تعدیل کنندگی جنس
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی رابطه مؤلفه های هوش هیجانی با متغیرهای سلامت روان شناختی و موفقیت تحصیلی در دانشجویان دختر و پسر می پردازد. بدین منظور از میان کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل کارشناسی دانشگاه تهران، تعداد 260 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها نیز از ابزارهای هوش هیجانی (EIQ؛ شرینگ، 1999)، سلامت عمومی (GHQ؛ گلدبرگ و هیلر، 1979) و معدل کل واحدهای دوره لیسانس استفاده شد. نتایج به دست آمده با استفاده از شاخص های آماری میانگین، انحراف معیار، همبستگی پیرسون و آزمون تبدیل Z فیشر برای مقایسه دو همبستگی مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج بیانگر همبستگی معنادار بین مؤلفه های هوش هیجانی با متغیرهای سلامت روان شناختی و موفقیت تحصیلی در دو گروه دانشجویان دختر و پسر می باشد. از سوی دیگر تفاوت همبستگی های دو گروه دانشجویان دختر و پسر در مؤلفه های هوش هیجانی، سلامت روان شناختی و موفقیت تحصیلی معنادار است.
مدل یابی رابطه ساختاری هوش هیجانی و شادکامی با واسطه گری خودکارآمدی و خودتنظیمی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش رابطه ساختاری هوش هیجانی و شادکامی با واسطه گری خودکار آمدی و خودتنظیمی تحصیلی در قالب یک مدل علّی مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام این پژوهش 356 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه های تهران با روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شدند. چهار مقیاس معتبر شامل: مقیاس شادکامی آکسفورد، مقیاس خودکار آمدی شرر، مقیاس هوش هیجانی شرینگ و مقیاس خودتنظیمی تحصیلی ماگنو، جهت سنجش متغیرهای مدل مورد استفاده قرار گرفت. روایی و پایایی همه ابزارهای مورد استفاده در پژوهش توسط پژوهشگر، بررسی و تائید گردید. تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش با روش تحلیل مسیر از نوع مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مدل با داده های این پژوهش، برازش مناسبی دارد و هوش هیجانی، خودکارآمدی و خودتنظیمی تحصیلی به صورت مستقیم شادکامی را پیش بینی نمودند. همچنین هوش هیجانی با واسطه، خودکار آمدی و خودتنظیمی تحصیلی، شادکامی را به صورت غیر مستقیم و قوی تر از مسیر مستقیم، پیش بینی نمود. در این میان مسیر مستقیم هوش هیجانی به خودکارآمدی و هوش هیجانی به خودتنظیمی تحصیلی نیز معنادار بود. این نتایج نشان دهنده آن است که نه تنها هوش هیجانی پیش بینی کننده شادکامی است بلکه می تواند از طریق خودکار آمدی و خودتنظیمی تحصیلی به میزان بیشتری شادکامی را پیش بینی نماید.
مقایسه هوش هیجانی درکودکان پرورشگاهی با کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوش هیجانی عبارت است از: بیان کیفیت و درک احساسات خویش و دیگران، همدلی با احساسات دیگران و توانایی اداره مطلوب خلق و خو. در حقیقت این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویش و دیگران و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمات مناسب در زندگی است (گراوز، 1999). پژوهش حاضر با هدف مقایسه هوش هیجانی در کودکان پرورشگاهی با کودکان عادی اجرا شده است. روش تحقیق از نوع علی- مقایسه ای می باشد. جامعة مورد تحقیق، دختران عادی و پرورشگاهی 12 تا 18 سال شهرستان مشهد بود. تعداد آزمودنی ها در هر دو گروه مجموعاً 100 نفر که 50 نفر آنان کودکان عادی و 50 نفر آنان کودکان پرورشگاهی، که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند بود. در این پژوهش از پرسشنامه EQ-I استفاده شده است. این پرسشنامه توسط بار- اون ساخته شده است و به عنوان نخستین ابزار معتبر فرا فرهنگی جهت سنجش هوش هیجانی به شمار می رود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون معنی داری تفاوت میانگین ها (آزمون T) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین کودکان پرورشگاهی و عادی در مؤلفه های خودآگاهی، خود شکوفایی، همدلی، شادکامی، حل مسأله، خوشبینی، انعطاف پذیری و مسئولیت پذیری به عنوان مؤلفه های هوش هیجانی وجود دارد. به گونه ای که کودکان عادی به طور معناداری از هوش هیجانی بالاتری نسبت به کودکان پرورشگاهی برخوردارند و روابط عاطفی بهتری را نسبت به کودکان پرورشگاهی تجربه می کنند و نگرش مثبت تری به زندگی، نسبت به کودکان پرورشگاهی دارند.
"هوش هیجانی : واقعیت ها و ادعاها "(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
"از زمان مطرح شدن هوش هیجانی، پیوسته این موضوع بین دو گرایش عوام گرایانه و علمی در نوسان بوده است. به نظر می رسد در این باب نیز نگاهی پروکروستی پدید آمده است. در این مقاله، ضمن مرور چهارچوب های مطرح در هوش هیجانی، به بررسی پژوهشهای مربوط به آن پرداخته ایم.
"
بررسی رابطه بین میزان برخورداری شرکت سایپا یدک از ویژگی های سازمان های یادگیرنده با میزان هوش سازمانی در این شرکت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین میزان برخورداری شرکت سایپا یدک از ویژگی های سازمان های یادگیرنده با میزان هوش سازمانی در این شرکت بوده است. روش: روش پژوهش از نظر شیوه گردآوری اطلاعات توصیفی (همبستگی) و از نظر هدف کاربردی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران شرکت سایپا یدک به تعداد (104N=) نفر بوده است. ابزار گردآوری داده ها، دو پرسشنامه محقق ساخته سازمان یادگیرنده و پرسشنامه استاندارد هوش سازمانی «آلبرخت» بوده است. نتایج: نتایج استخراج شده از پرسشنامه ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داده است که بین میزان برخورداری از مولفه های سازمان های یادگیرنده با مولفه های هوش سازمانی مدیران در شرکت سایپا یدک رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون نیز نشان داده است که از میان مولفه های سازمان یادگیرنده، به ترتیب مهارت های تفکر سیستمی، چشم انداز مشترک، مهارت های فردی، یادگیری تیمی و در نهایت مدل های ذهنی پیش بینی کننده های مناسبی برای هوش سازمانی مدیران شرکت سایپا یدک خواهند بود. نتایج کلی پژوهش حاکی از آن است که بین میزان برخورداری از مولفه های سازمان یادگیرنده با مولفه های هوش سازمانی مدیران در شرکت سایپا یدک رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
هوش هیجانی
منبع:
پیوند ۱۳۸۴ شماره ۳۱۴
حوزههای تخصصی:
تأثیر آموزش مهارت های خوش بینی بر هوش هیجانی پسران کانون اصلاح و تربیت شهرکرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش گروهی مهارت های خوش بینی بر هوش هیجانی پسران کانون اصلاح و تربیت شهرستان کرمان بوده است. در این راستا از روش نیمه آزمایشی با طرح دو گروهی انتساب تصادفی با پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد و پرسشنامة هوش هیجانی به عنوان ابزار پژوهش بر روی نمونه مورد بررسی به اجرا گذاشته شد.60 نفر از پسران کانون اصلاح و تربیت شهر کرمان به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و پس از تقسیم با روش همتا کردن به دو دستة هم طراز، به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. طی 10جلسه طرح آموزش خوش بینی بر اساس نظریة سلیگمن اجرا شد و یک ماه بعد از اتمام جلسات، پس آزمون برگزار شد. از آزمون آماری t گروه مستقل برای تحلیل داده ها استفاده شد و نتایج به دست آمده نشان داد که آموزش راهبردهای خوش بینی در ارتقای هوش هیجانی گروه آزمایش به صورت معنی داری مؤثر بوده است. بنابراین پیشنهاد می شود که آموزش گروهی مهارت های خوش بینی در برنامه های آموزشی مراکز کانون اصلاح و تربیت نوجوانان گنجانده شود.
تاثیر تعاملی روان درمانی بدنی و پس خوراند زیستی بر کنش عصب- روان شناختی عزت نفس و هوش هیجانی مادران کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:این پژوهش جهت بررسی تاثیر تعاملی رواندرمانی بدنی و پسخوراند زیستی بر کنش عصب-روانشناختی عزت نفس و هوش هیجانی مادران کودکان مبتلا به ناتواناییهای ویژهی یادگیری طراحی شده است.
روشکار: این پژوهش کارآزمایی بالینی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه شاهد در سال 1389 انجام شد. کل آزمودنی ها شامل 17 نفر از مادران کودکان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری در مشهد می باشند که به طور تصادفی در دو گروه آزمون (7 نفر) و شاهد (10 نفر) تقسیم شدند. قبل از شروع مطالعه، تمام آزمودنی ها با پرسشنامهی عزت نفس کوپراسمیت و هوش هیجانی بار-ان ارزیابی گردیدند. گروه آزمون، تحت یک دورهی سه ماهه رواندرمانی بدنی (دو جلسهی 90 دقیقهای در هفته، در مجموع 24 جلسه) و آموزش پسخوراند زیستی (هر دو هفته یک بار، در مجموع 6 جلسه) قرار گرفتند. پس از اتمام دورهی آموزش، تمام آزمودنی ها توسط ابزارهای ذکر شده، ارزیابی مجدد شدند. برای بررسی نرمال بودن یافتههای دو گروه، از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف استفاده شد و با توجه به نرمال بودن نمرات عزت نفس و هوش هیجانی در دو گروه، برای مقایسهی میانگین نمرات از آزمون تی مستقل با سطح معنیداری 05/0>P استفاده شد.
یافتهها:نمرات مربوط به عزت نفس (042/0=P) و هوش هیجانی (011/0=P) در گروه آزمون نسبت به شاهد به طور معنیداری افزایش یافته بود.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش حاکی از اثربخشی رواندرمانی بدنی و
پسخوراند زیستی در افزایش عزت نفس و هوش هیجانی مادران کودکان مبتلا به ناتواناییهای یادگیری است.
هوش هیجانی
حوزههای تخصصی:
بررسی و مقایسه هوش هیجانی دانشجویان دارا و فاقد توانایی حل مسأله/ انعطاف پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور مقایسه هوش هیجانی دانشجویان دارا و فاقد توانایی حل مسأله / انعطاف پذیری انجام گردید. روش: روش پژوهش علی مقایسهای بود. نمونه پژوهش شامل 78 دانشجوی دختر و پسر بود که به صورت تصادفی در موقعیت آزمایشی پژوهش شرکت کردند. ابزار پژوهش شامل آزمون وضعیت مکان شناختی کتل و آزمون هوش هیجانی بار آن بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه انعطاف ناپذیر و فاقد توانایی حل مسأله در هوش هیجانی و مقیاسهای آن به صورت معنیداری نمرههای پائینتری نسبت به گروه انعطاف پذیر و دارای توانایی حل مسأله داشتند. نتیجه گیری: پژوهش نشان داد که افراد دارای انعطاف پذیری و توانایی حل مسأله نسبت به گروه دیگر از هوش هیجانی بالاتری برخوردار بودند. بنابراین توانایی انعطاف پذیری، حل مسأله و هوش هیجانی باهم دارای ارتباط بوده و فرد را برای رویاروی با چالشها یاری می کنند.
رابطه ذهن آگاهی، سبک های مقابله ای و هوش هیجانی با سلامت روانی در دانشجویان
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ذهن آگاهی، سبک های مقابله ای و هوش هیجانی با سلامت روانی بود. برای این منظور نمونه ای به تعداد 465 آزمودنی از دانشجویان دانشگاه پیام نور استان مازندران انتخاب شدند. از ابزارهای پرسشنامه ذهن آْگاهی، سبک های مقابله ای، هوش هیجانی و مقیاس سلامت عمومی شبرای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که ذهن آگاهی با سبک های مقابله ای مسأله مدار رابطه مثبت و معنی دار (01/0P<) و باسبک های مقابله ای هیجان مدار (01/0P<) رابطه منفی و معنی داری دارد. سبک های مقابله ای مسأله مدار با سلامت روانی (نشانه هایی از افکار و احساسات نابهنجار) رابطه منفی وسبک های مقابله ای هیجان مدار با سلامت روانی (نشانه هایی از افکار و احساسات نابهنجار) رابطه مثبت دارد (01/0P<). ذهن آگاهی با سلامت روانی (نشانه های نظیر نشانه هایی از افکار و احساسات نابهنجار) و هوش هیجانی رابطه ندارد، و نیز بین هوش هیجانی و سلامت روانی رابطه معناداری یافت نشد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که 7 درصد از واریانس سبک های مقابله ای مسأله مدار و 5 درصد از واریانس سبک های مقابله ای هیجان مدار از طریق ذهن آگاهی تبیین می شود. همچنین 10 در صد از واریانس سلامت روانی از طریق سبک های مقابله ای مسأله مدار و 18 درصد از واریانس سلامت روانی از طریق سبک های مقابله ای هیجان مدار تبیین می شود. این نتایج نشان می دهد که سبک های مقابله ای هیجان مدار پیش بینی کننده بهتری برای سلامت روانی از جهت نشانه های منفی آن می باشد.