فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۱٬۲۷۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی نقش متغیرهای شناختی، ابعاد فراشناختی و هیجانات در رفتار سوءمصرف مواد مراجعان مراکز درمان سوءمصرف مواد (در شهر بندرعباس) و مقایسه آن با گروه عادی است.
روش: پژوهش حاضر یک طرح مورد– شاهدی است که در آن 100 نفر از سوءمصرف کنندگان مواد با 100 فرد عادی که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب، و از نظر برخی متغیرهای جمعیتشناختی تقریباً همتا شده بودند، مقایسه شدند. دادهها به کمک پرسشنامه های اطلاعات زمینهای، مصاحبه بالینی، پرسشنامه نگرشهای ناکارآمد، پرسشنامه فراشناخت و پرسشنامه اضطراب، افسردگی، استرس (DASS)، جمعآوری و سپس با بهرهگیری از شاخصهای آمار توصیفی، آزمون t و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که دو بعد فراشناخت (باورهای مربوط به اطمینان شناختی و کنترلناپذیر بودن افکار) با مصرف مواد رابطه معنادار دارند. همچنین، سوءمصرفکنندگان مواد، اضطراب، افسردگی و استرس بیشتری را تجربه کرده و از نظر شناختی نیز درصد بیشتری از آنها (در مقایسه با گروه شاهد) نگرشهای ناکارآمد را نشان دادند. همچنین، همبستگی معنادار بین 4 بعد از ابعاد فراشناخت (اعتمادشناختی، خودآگاهی شناختی، باورهای مثبت و باورهای مربوط به کنترلناپذیری افکار) با پی آمدهای روانشناختی (استرس، اضطراب و افسردگی) مشاهده شد.
نتیجه گیری: از دیدگاه فراشناختی، سوءمصرف مواد یک روش مؤثر برای تعدیل سریع رویدادهای شناختی مانند احساسات، افکار یا خاطرات است. بنابراین، این احتمال وجود دارد که رابطه بین هیجان و سوءمصرف مواد بهوسیله فراشناخت میانجیگری شود. این نتایج میتواند حاکی از نقش مهم نظریه فراشناخت در فهم و درمان سوءمصرف مواد باشد.
اثربخشی آموزش حل مساله شناختی- اجتماعی بر بهبود روابط بین فردی تغییر رفتارهای اجتماعی و ادراک خودکارآمدی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی تاثیر آموزش حل مساله شناختی- اجتماعی بر بهبود روابط بین فردی و ادراک خودکارآمدی کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری بود.
روش: به شیوه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پی گیری با گروه شاهد اجرا شد. نمونه پژوهش 30 دانش آموز دختر و پسر مراجعه کننده به مرکز اختلال یادگیری شهر اصفهان بودند که به وسیله مسؤولان مدارس ابتدایی که قبلاً با نشانگان ناتوانی های یادگیری آشنا شده بودند، شناسایی و سپس به مرکز ارجاع شدند. این دانش آموزان به وسیله گروهی متشکل از دو روان شناس، دو روان پزشک، دو کارشناس ناتوانی های یادگیری و یک کارشناس گفتاردرمانی، بر اساس نمره هوش در آزمون وکسلر، انحراف از میانگین کلاسی و فهرست وارسی ناتوانی های یادگیری DSM-IV-TR و آزمون های غیررسمی در سه حوزه خواندن، نوشتن و ریاضی برای شرکت در تحقیق انتخاب شدند. از این 30 نفر، 15 نفر به طور تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه شاهد قرار گرفتند. گروه آزمایش با دو روش SLAM و FAST در زمینه حل تعارضات بین فردی، شناخت و تنظیم هیجانات و مقابله با احساس تنهایی، طی ده جلسه متوالی (هفته ای یک جلسه)، تحت آموزش مداخله شناختی به شیوه حل مساله اجتماعی قرار گرفت، ولی در مورد گروه شاهد مداخله ای نشد.
یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که شناخت و تنظیم هیجانات و آموزش حل مساله اجتماعی با شیوه شناختی، به طور معناداری عملکرد دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری را در زمینه افزایش حل مساله اجتماعی، کاهش رفتارهای نامطلوب پرخاشگری و کناره گیری و نیز تغییر اهداف اجتماعی بهبود می بخشد. نتایج همچنین نشانگر بهبود داوری دانش آموزان و افزایش خودکارآمدی اجتماعی آنان در زمینه سازگاری و افزایش رفتار دوستانه بود.
نتیجه گیری: از آنجا که دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری، علاوه بر مشکلات تحصیلی، افسردگی و تنهایی را تجربه می کنند و نسبت به دانش آموزان عادی از عزت نفس کمتری برخوردارند، مداخله فوق می تواند به بهبود روابط بین فردی آنها کمک کند.
رابطه باورهای معرفت شناختی و انگیزشی دانشجویان دچار درگیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش، بررسی ارتباط بین باورهای معرفت شناختی (باور به ساده بودن دانش، قطعیت دانش، منبع دانش، توانایی ذاتی یادگیری، یادگیری سریع)، باورهای انگیزشی (باور به کارآمدی شخصی، جهت گیری هدفی تسلطی، عملکردی، بیرونی) و تعیین سهم هر یک از آنها در پیش بینی درگیری شناختی دانشجویان بود. روش: بدین منظور 316 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز (201 دختر و 115 پسر) با روش نمونه گیری تک مرحله ای، به طور تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه های معرفت شناختی، اهداف پیشرفت و راهبردهای انگیزشی در یادگیری در آنها اجرا شد. داده ها با روش های آماری تحلیل رگرسیون چندگانه و آزمون همبستگی پیرسون تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان دادند که درگیری شناختی با متغیرهای خودکارآمدی، جهت گیری هدفی تسلطی، عملکردی و قطعیت دانش همبستگی مثبت معنا دار؛ ولی با جهت گیری هدفی بیرونی، یادگیری سریع و توانایی ذاتی یادگیری همبستگی منفی معنا دار دارد. همچنین، نتایج حاکی از آن بود که بهترین عامل پیش بینی کننده درگیری شناختی دانشجویان، متغیر انگیزشی خودکارآمدی است و متغیرهای جهت گیری هدفی تسلطی، قطعیت دانش، جنسیت (مؤنث بودن) و توانایی ذاتی یادگیری دررده های بعدی قرار دارند. البته توانایی ذاتی یادگیری با درگیری شناختی همبستگی منفی داشت و نقش اش بازدارنده بود.
مقایسه مدل ذهنی طرح واره ای تیزدل و مدل شبکه تداعی باور در تبیین تفکر افسردگی زا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه مدل ذهنی طرح واره ای تیزدل و مدل شبکه تداعی باور در تبیین تفکر افسردگی زاست.
روش: در این مطالعه، 60 نفر از دانشجویان، بر اساس ملاک های پژوهش انتخاب وبه طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. با استفاده از نمایش فیلم، به گروه اول خلق منفی و به گروه دوم خلق مثبت القا شد. به گروه سوم، گروه شاهد، خلقی القا نشد. آزمودنی ها پیش از القای خلق و پس از القای آن، با استفاده از آزمون تکمیل جملات ناتمام، مقیاس نگرش های ناکارآمد، زیرمقیاس کمال گر ایی و تاییدخواهی ارزیابی شدند.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که خلق افسرده، مدل های ذهنی طرح واره ای ناکارآمدی را جایگزین می کند که در آن فرد ارزش خود را وابسته به موفقیت/ شکست یا تایید/ عدم تایید می داند.
نتیجه گیری: افسردگی را بر اساس جایگزینی مد ل های ذهنی طرح واره ای (دیدگاه تیزدل) بهتر از افزایش دسترس پذیری به خاطرات و سازه های منفی (نظریه باور) می توان تبیین کرد.
ای زبان هم گنج بی پایان تویی ... (تأملی درباره ی رشد و تقویت خلاقیت زبانی کودکان پیش دبستانی)
حوزههای تخصصی:
نقش پرورش تفکر در تعمیق رفتارهای تربیتی کودکان
حوزههای تخصصی:
مقایسه نحوه بازشناسی حافظه در دو گروه دانش آموزان دختر افسرده و عادی تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: حالات خلقی، بسیاری از متغیرهای شناختی از جمله توجه و حافظه را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین هدف پژوهش حاضر، مقایسه نحوه بازشناسی حافظه در افراد افسرده و عادی (دانش آموزان تهرانی) است.
روش: در این پژوهش با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، از میان 200 دانش آموز دختر دبیرستانی شهر تهران، 60 نفر انتخاب شدند. کلیه آزمودنی ها به سؤال های پرسشنامه افسردگی بک (1978) و مجموعه واژگان دارای بار عاطفی افسردگی و خنثی پاسخ دادند. حافظه بازشناسی از طریق بازشناسی واژگان مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: پس از جمع آوری داده ها، با استفاده از آزمون t، اطمینان در سطح 99/0 بررسی شد. نتایج نشان داد که سوگیری حافظه نسبت به واژگان دارای بار عاطفی، در افراد افسرده (در مقایسه با افراد عادی) معنادار است.
نتیجه گیری: افسردگی باعث سوگیری حافظه مبتلایان نسبت به واژگان و اطلاعات دارای بار عاطفی می شود.
تأثیر آرایش تمرین (شیوه های تمرینی خودتنظیم و غیرخودتنظیم) بر یادگیری تکالیف ردیابی ساده و پیچیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر آرایش های مختلف تمرینی خودتنظیم و غیرخودتنظیم بر اکتساب، یادداری و انتقال تکالیف ردیابی ساده و پیچیده انجام شد. به همین منظور 96 دانشجوی دختر و پسر راست دست دانشگاه یزد با دامنة سنی 24-18 سال که واحد تربیت بدنی عمومی (1و2) را در نیمسال اول 88-1387 اخذ کرده بودند، به طور داوطلب انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 8 گروه (4 گروه تکلیف ردیابی ساده و 4 گروه تکلیف ردیابی پیچیده) 12 نفری گمارده شدند. هر یک از 4 گروه تمرینی در قالب آرایش های تمرینی (قالبی، تصادفی، خودتنظیم و جفت شده با خودتنظیم) قرار گرفتند. روش تحقیق از نوع نیمه تجربی است. تکلیف مورد استفاده در این تحقیق ، نوعی تکلیف ردیابی است که به صورت نرم افزاری طراحی شده و هدف از اجرای آن ردیابی مسیر با حداکثر سرعت و حداقل خطا است و معیارهای اکتساب تکلیف، زمان حرکت و خطای حرکت (کلیک) منظور شد. آزمودنی ها پس از شرکت در پیش آزمون، در مرحلة اکتساب (2 جلسه)، 8 بلوک 16 کوششی را تمرین کرده و پس از 24 ساعت در آزمون یادداری و انتقال شرکت کردند. داده ها با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس عاملی مرکب و آزمون تعقیبی بونفرونی آزمایش شد. نتایج نشان داد تفاوت معنی داری بین روش های مختلف آرایش تمرین و نوع تکلیف از زمان حرکت وجود دارد (05/0 P<)، یعنی اثر تداخل زمینه ای در مرحلة اکتساب و یادداری زمان حرکت مشاهده شد، در حالی که بین روش های مختلف آرایش تمرین و نوع تکلیف از خطای کلیک تفاوت معنی داری مشاهده نشد؛ به عبارتی اثر تداخل زمینه ای در رابطه با خطای کلیک مشاهده نشد. تفاوت ها در مرحلة انتقال معنی دار نبود، ولی گروه های خودتنظیم از هر دو نوع تکلیف نسبت به سایر گروه ها از میانگین عملکردی بهتری برخوردار بودند. این یافته پیشنهاد می کند ضمن بهره گیری از تاثیرات مثبت تداخل زمینه ای، روش تمرینی خودتنظیم را نیز می توان به عنوان متغیر اثرگذار در سازماندهی تمرین محسوب کرد.
نقش مؤلفه های حالت فراشناختی در عملکرد تحصیلی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تعیین نقش حالت فراشناختی و مؤلفه های آن در عملکرد تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود و بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای 150 دانش آموز دبیرستانی (64 پسر، 75 دختر) از مناطق آموزشی 2 و 6 شهر تهران انتخاب شدند و به پرسشنامه حالت فراشناختی اونیل و عابدی (1996) پاسخ دادند. میانگین ترم اول به عنوان شاخص عملکرد تحصیلی آنان در نظـر گرفـته شد. داده ها با استفاده از رگرسیون چند متغیری و آزمون t مستقل تحلیل شد. یافته ها نشان داد رابطه حالت فراشناختی و عملکرد تحصیلی مثبت است و سه مؤلفه حالت فراشناختی (آگاهی فراشناختی، خود بازبینی و راهبرد شناختی)، 69 درصد از واریانس عملکرد تحصیلی را پیش-بینی می کنند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، چون حالت فراشناختی با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت دارد، بنابراین آموزش مؤلفه های حالت فراشناختی می تواند در عملکرد تحصیلی دانش-آموزان مؤثر باشد.
درگیرم کن، خواهم فهمید
حوزههای تخصصی:
گزارش تحلیلی میزگرد واکاوی مبانی فلسفی خلاقیت
حوزههای تخصصی:
بررسی و مقایسه شیوه ها و سبک های یادگیری دانشجویان دانشکده های مختلف دانشگاه الزهراء ( راهکاری به منظور شناسایی مسیر حرفه ای )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"این پژوهش به منظور بررسی و مقایسه شیوه ها و سبک های یادگیری دانشجویان دانشکده های مختلف دانشگاه الزهراء انجام شد. از بین دانشکده های دانشگاه الزهرا، دانشکده های هنر، فنی، علوم پایه و روانشناسی به صورت تصادفی انتخاب شد و 312 نفر از دانشجویان این دانشکده ها به روش نمونه گیری خوشه ای - تصادفی، به عنوان گروه آزمون انتخاب شدند. برای اندازگیری متغیرهای پژوهش(شیوه ها و سبک های یادگیری) از پرسشنامه سبک های یادگیری کلب استفاده شد. یافته ها نشان داد که دانشجویان دانشکده های مختلف از شیوه ها و سبک های یادگیری متفاوتی استفاده می کنند. دانشجویان دانشکده هنر بیشتر از شیوه تجربه عینی و سبک های واگرا - انطباق یابنده، دانشجویان دانشکده فنی از شیوه های مشاهده تاملی و مفهوم سازی انتزاعی و سبک جذب کننده، دانشجویان دانشکده روانشناسی از شیوه های آزمایشگری فعال، مفهوم سازی انتزاعی و سبک همگرا و دانشجویان دانشکده علوم پایه نیز از شیوه مفهوم سازی انتزاعی و سبک همگرا استفاده می کنند.
در این پژوهش، به منظور کارآمدی و رضایت تحصیلی- شغلی دانشجویان، پیشنهاد شده است سبک ها و شیوه های خاص یادگیری آنها در دوران قبل از دانشگاه بررسی شود و براساس آن و با توجه به علایق دانش آموزان، رشته تحصیلی مناسب آنها انتخاب شود، همچنین می توان شیوه ها و سبک های مناسب رشته مورد دلخواه دانش آموزان را به آنها آموزش داد تا در تحصیل رشته موردنظر موفق باشند.
"
تکالیف نوشتاری زبان آموزان درایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ضرورت پاسخ گویی به خطاهای نوشتاری زبان آموزان نه تنها ضروری است (فریس، پزون، تید و تینی، 1997)، بلکه همانطور که کافین و سایر نویسندگان (2003) معتقدند یک عمل آموزشی اساسی می باشد . علی رغم وجود مطالعات و پژوهش های متعدد در زمینه یادداشت های اصلاحی جهت برطرف نمودن خطاهای زبان آموزان توسط معلمان (باون، مدسن و هیلفرتی 1985، داف 1990، رایکن 1991، زامل 1985، فثمن و ویلی 1985، فرادسن 2001، فریس 2002، کوهن 1987)، هنوزتردیدهائی در زمینه کار آمد ترین نوع بازخورد از سوی معلمان وجود دارد. هدف از انجام این پژوهش مطالعه کارائی سه نوع راهکار مختلف تصحیح خطاهای زبان آموزان: مستقیم (بارز)، قسمتی (واژه محقیین) و بازخورد کلی است. برای رسیدن به این هدف سه گروه از زبان آموزان سطح میانه زبان انگلیسی انتخاب شدند وخطاهای زبانی هر یک از گروه ها با یکی از این سه روش تصحیح گردید. تجزیه و تحلیل داده ها مشخص کرد که زبان آموزانی که خطاهای آنها با شیوه مستقیم تصحیح گردیده بود در مقایسه با گروه های دیگر پیشرفت بیشتری داشتند.
یادگیری مشارکتی و تفکر انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هـدف این پژوهش، بررسی تاثیر یادگیری مشارکتی بر افـزایش تفکـر انتقـادی بود. برای ایـن منظور 60 دانشجوی دختر رشته ریاضی (30 نفر گـروه آزمـایشی و 30 نفر گـروه گواه) با استفاده از پرسشنامه تفکـر انتقادی او ـ سی ـ آر (OCR، 2000) آزمون شدند. پس یک واحد درسی در گـروه آزمایشی به شیوه مشارکتی و در گروه گواه به شیوه سخنرانی آموزش داده شـد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغبری نشان دادند که هر سه مهارت تفکر انتقادی (تحلیل انتقادی، اعتبار شواهد و ارزشیـابی انتقـادی) در گـروه آزمـایشی بیش از گـروه گواه بود. چگونگی تاثیـر یادگیری مشارکتی بر مهارتهای تفکر انتقادی مورد بحث قرار گرفت.
"
مقایسه ویژگیهای حافظه شنیداری کودکان با نارسایی توجه بیش فعالی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف کلی این پژوهش، مقایسه توالی حافظه شنوایی- بیانی، تشخیص شنوایی، درک زبانی از جملات امری همزمان و تشخیص صداها در اول، وسط و آخر کلمات کودکان ADHD و عادی است.
روش: این تحقیق، از نوع کاربردی و روش انجام آن زمینه ای است. جامعه آماری این پژوهش را کودکان منطقه 2 شهر تهران تشکیل می دهند که در محدوده سنی 3 تا 8 سال قرار داشتند. تعداد کل نمونه 195 نفر بود که برای انتخاب نمونه کودکان عادی، از روش نمونه گیری تصادفی ساده و برای انتخاب نمونه کودکان ADHD از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده است. برای جمع آوری داده ها از چهار چک لیست تهیه و تنظیم شده توسط سیف نراقی و نادری بهره گرفته شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده، از آمار توصیفی(فراوانی، فراوانی تراکمی، درصد و امثال آن) استفاده شده است. از آزمون خی دو برای بررسی فرضهای تحقیق بهره گرفته شده است.
یافته ها: یافته ها نشان داد که در فرضیه یک و در مقاطع سنی 3 تا 4، 4 تا 5 و 6 تا 7 سال تفاوت معنی داری بین کودکان ADHD و عادی در توالی حافظه شنوایی – بیانی مشاهده نشده است، اما در مقاطع سنی 5 تا 6 و 7 تا 8 سال تفاوت معنی داری بین کودکان ADHD و عادی در این زمینه، مشاهده شده است. در فرضیه دوم و در همه مقاطع سنی، تفاوت معنی داری بین کودکان ADHD و عادی در تشخیص شنوایی، مشاهده شده است. در فرضیه سوم و در همه مقاطع سنی، به غیر از 7 تا 8 سالگی تفاوت معنی داری بین کودکان ADHD و عادی در درک جملات امری همزمان مشاهده شده است. در نهایت در فرضیه چهارم در هیچ کدام از مقاطع سنی، تفاوت معنی داری بین کودکان ADHD و عادی در تشخیص صداها در اول، وسط و آخر کلمات مشاهده نشده است.
نتیجه گیری: نتایج کلی این تحقیق نشان می هد که کودکان ADHD درمقایسه با کودکان عادی در زمینه های توالی حافظه شنوایی- بیانی، تشخیص شنوایی و درک جملات امری همزمان، پایین تر عمل می کنند.
خود برتر و ذهن
حوزههای تخصصی: