فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه تحول مثبت نوجوانی و رضایت از زندگی با نگرش به مواد مخدر در دانش آموزان انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه دانش آموزان مقطع متوسطه شهر قم بودند که نمونه ای به حجم 385 نفر (198 نفر دختر و 187 نفر پسر) به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. از پرسش نامه های تحول مثبت نوجوانی گلدوف و همکاران، نگرش سنج مواد مخدر رضایی و همکاران و رضایت از زندگی داینر و همکاران استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از همبستگی پیرسون نشان داد که بین مؤلفه های تحول مثبت نوجوانی و نگرش به مواد مخدر و بین مؤلفه های نگرش به مواد مخدر و رضایت از زندگی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که مؤلفه های ارتباط، منش، مراقبت و رضایت از زندگی به ترتیب بیشترین سهم را در پیش بینی نگرش به مواد مخدر در دانش آموزان دارند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این یافته ها، ضرورت توجه به منابع و سرمایه های تحول مثبت نوجوانی و رضایت از زندگی را در کاهش اعتیاد و گرایش به مواد مخدر دانش آموزان مورد تأکید قرار داد.
ارتباط نشانگان وسواس، بی اختیاری با مولفه های اضطراب، افسردگی و گسیخته ریختی در بیماران روانی سرپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در یک نمونه 47 نفری از بیماران سرپایی مبتلا به وسواس بی اختیاری، ارتباط نشانگان وسواس - بی اختیاری با مولفه های اضطراب، افسردگی و گسیخته ریختی مورد بررسی قرار گرفت. ارتباط نشانگان وسواس - بی اختیاری و گسیخته ریختی معنی دارتر از ارتباط نشانگان وسواس - بی اختیاری با اضطراب و افسردگی بود و در پیش بینی نشانه های این اختلال گسیخته ریختی (مولفه شناختی) سهم تعیین کننده تری نسبت به دو مولفه دیگر داشت.
نیم رخ روانی - اجتماعی معتادان نوجوان ایرانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی برخی مشخصات معتادان نوجوان (<20y) ایرانی شامل جنسیت، سن شروع، نوع ماده مصرفی، روش مصرف، سابقه ترک، وضعیت خانوادگی، وضعیت اجتماعی - اقتصادی، وجود علایم روانی، سابقه اقدام به خودکشی، و علت گفته شده برای مصرف انجام شده است.
در این پژوهش از میان بیش از 500 مراجعه به یک مرکز سرپایی ترک اعتیاد در تهران، 65 نفر که حداکثر 20 سال سن داشتند، انتخاب شدند و مشخصات آنها از پرونده ها استخراج شد، که از بین این تعداد 98.46% مذکر بودند. کم ترین سن شروع 8 سالگی، بیش ترین ماده مورد مصرف تریاک و هرویین (79.99%) و بالاترین روش مصرف ""تدخین"" ( 43.18%در مورد تریاک و 57.14% برای هرویین) بود. در 76.93% این افراد، حداقل یک بار سابقه ترک وجود داشت.
73.84% وضعیت ناهنجار اجتماعی - اقتصادی و60.00% وضعیت ناهنجار خانوادگی از نظر عاطفی داشتند. در تمام این افراد علایم روانی (بیش از همه اضطراب و افسردگی) و در 21.53% از آنها سابقه مراجعه به مراکز سرپایی یا بستری روانپزشکی به دلیل علایم روانی وجود داشت، که از میان عده اخیر در 28.57% موارد سابقه اقدام به خودکشی بیان شده است. بیشترین علت ادراک شده یا تصوری برای شروع مصرف، وجود مشکلات عاطفی و خانوادگی (61.53%) ذکر شده بود.
تأثیر تمرین تکالیف شنیداری مبتنی بر رایانه روی توجه پایدار کودکان مبتلا به کمبود توجه/ بیش فعالی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: برای درمان علایم اختلال ADHD روش های مختلفی معرفی شده است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی تمرین تکالیف شنیداری مبتنی بر رایانه بر توجه پایدار کودکان مبتلا به کمبود توجه همراه با بیش فعالی صورت گرفت.
مواد و روش ها:پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی بوده و با طرح پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. 20 دانش آموز پسر 9 تا 11 ساله، از مدارس ابتدایی شهر کرج در سال تحصیلی 91- 90، به کمک پرسش نامه ی علایم مرضی کودکان -4 (CSI-4) و بر اساس چهارمین ویرایش آماری- تشخیصی اختلالات روانی (DSM-IV) به عنوان آزمودنی انتخاب شدند و به طور تصادفی در 2 گروه (گروه مداخله و کنترل) قرار گرفتند. گروه مداخله (10=n)، تکالیف شنیداری طراحی شده را دریافت کردند. مدت زمان مداخله 10 جلسه ی یک ساعته بود. گروه کنترل (10=n) هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله بوسیله ی آزمون عملکرد پیوسته، ارزیابی شدند. روش آماری مورد استفاده برای تحلیل یافته ها، آزمون tزوجی و t مستقل بود.
یافته ها: نتایج نشان داد که تمرینات شنیداری در مقایسه با گروه کنترل، در حد معنی داری توانستند کمبود توجه پایدار دیداری و شنیداری کودکان مبتلا به کمبود توجه همراه با بیش فعالی را کاهش دهند (05/0>P).
نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که عملکرد توجه کودکان مبتلا به کمبود توجه همراه با بیش فعالی به کمک تمرینات شنیداری، بهبود می یابد.
رابطه سبک های مقابله ای با افسردگی پسران و دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های مقابله ای با افسردگی نوجوانان بود. به این منظور از بین دانش آموزان دبیرستانی شهر لردگان در سال تحصیلی 90-89 با استفاده از روش خوشه ای تعداد 341 دانش آموز (140 پسر و 141 دختر) انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. شرکت کنندگان در این پژوهش به سؤالات پرسشنامه سبک های مقابله ای نوجوانان فرایدنبرگ و لویس، پرسشنامه افسردگی بک، و پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی مؤلفین مقاله، پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون معنادار بودن همبستگی و روش تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان افسردگی دختران بیشتر از پسران است. علاوه بر این، بین سبک مقابله مسأله محور با افسردگی در هر دو جنس و بین سبک مقابله هیجان محور با افسردگی دختران همبستگی منفی مشاهده گردید (001/0p <). بین سبک مقابله ناکارآمد با افسردگی شرکت کنندگان نیز همبستگی مثبت یافت گردید (001/0p <). این پژوهش نشان داد که سبک های مقابله ای مسأله محور، هیجان محور و ناکارآمد، توانایی پیش بینی معنادار افسردگی نوجوانان را دارند؛ در نتیجه استفاده از سبک های مقابله مسأله محور و هیجان محور با کاهش و استفاده از سبک مقابله ناکارآمد، با افزایش میزان افسردگی نوجوانان همراه است.
بررسی میزان انطباق درمان بیماران اسکیزوفرنی بستری شده در اپیزود اول با راهنماهای درمانی معتبر در بیمارستان نور اصفهان بین سال های 1384 تا 1389(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: استفاده از راهنماهای درمانی معتبر که بر اساس روش پزشکی مبتنی بر شواهد نگاشته شده باشند امروزه جایگاه تثبیت شده ای در روان پزشکی دارد. پژوهش حاضر به بررسی میزان انطباق درمان های انجام شده برای بیماران اسکیزوفرنی با روش درمان پیشنهادی در راهنماهای معتبر درمانی پرداخته است.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی، مقطعی و گذشته نگر بر روی کلیه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در اپیزود اول که بین سال های 84 تا 89 در بخش روان پزشکی مرکز آموزشی درمانی نور شهر اصفهان بستری بوده اند انجام شده است. اخذ نمونه به صورت سرشماری انجام شده است و داده ها از طریق پایگاه داده های بیمارستان نور و پرونده های بیمارستانی توسط پرسش نامه خودساخته جمع آوری شده و سپس شاخص های آماری نظیر میانگین ها و فراوانی نسبی متغیرها به دست آمد. از راهنمای درمان انجمن روان پزشکی آمریکا به عنوان مرجع اصلی برای مقایسه استفاده شد.
یافته ها: در مجموع 113 بیمار (37 درصد زن و 63 درصد مرد) در این مطالعه وارد شدند. میانگین سنی بیماران 79/8 ± 91/28 با دامنه سنی 14 تا 64 سال بود. از میان بیماران 5/26 درصد بی سواد و 2/52 درصد بیکار بوده اند. 3/5 درصد از بیماران در این مطالعه اقدام به خودکشی و 6/10 درصد بیماران افکار دیگرکشی داشته اند. تعداد 38 نفر (6/33 درصد) از بیماران درمان خود را منطبق با راهنمای معتبر شروع کرده بودند و نوع داروی تجویز شده در 6/79 درصد با راهنما مطابقت داشت. در همه مراحل درمان میزان مطابقت با راهنما 24/45 درصد بوده است. بیماران در 74/87 درصد از موارد داروهای خود را در تمام مراحل درمان در دامنه دوز پیشنهادی راهنما دریافت کرده بودند.
نتیجه گیری: میزان مطابقت در زمینه انتخاب داروی خط اول درمان پایین بوده است. هم چنین بیشترین خطا در انتخاب نوع دارو و تجویز بی مورد چند داروی هم زمان ارزیابی شده است. علی رغم این که توصیه های این راهنما در انتخاب دوز داروهای تجویز شده برای اکثر بیماران رعایت شده است اما مدت زمان تجویز یک دارو قبل ازانتقال بیمار به مرحله بعدی درمان به خوبی رعایت نشده است.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر کاهش خشم در افراد وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سطح پایین تنظیم هیجانی که ناشی از ناتوانی در مقابله مؤثر با هیجان ها و مدیریت آن هاست، در شروع مصرف مواد نقش دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر کاهش خشم در افراد وابسته به مواد مخدر انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع طرح های شبه آزمایشی است که از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه پژوهش حاضر را کلیه معتادانی که در سال 92-1391 به کلینیک های ترک اعتیاد شهرستان مریوان مراجعه کرده اند تشکیل می دهند. تعداد 30 نفر از افراد وابسته به مواد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و با همین روش در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. نتایج با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها:به طور کلی، نتایج نشان دادند که آموزش تنظیم هیجان براساس مدل گراس می تواند علائم خشم را در افراد وابسته به مواد کاهش دهد (001/0>P).
نتیجه گیری:دشواری در تنظیم هیجان ها یکی از مشکلات افراد سوء مصرف کننده مواد است و آموزش نحوه ابراز و مدیریت هیجانات به این افراد می تواند در کاهش مشکلات آنها مؤثر واقع گردد.
میزان عنصر روی موجود در موی کودکان مبتلا به سندرم داون، فلج مغزی، ماکروسفالی، میکروسفالی و هیدروسفال
مقایسه کارکرد های اجرایی و مهارت های تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک و عادی
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش مقایسه کارکرد های اجرایی و مهارت های تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک و عادی بود. پژوهش پژوهش حاضر از نوع مقایسه ای و پس رویدادی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مددجویان نوجوان پسر 12 تا 16 سال کانون اصلاح و تربیت شهر تهران و کلیه دانش آموزان نوجوان پسر 12 تا 16 سال شهر تهران تشکیل می دهند. روش نمونه گیری دانش آموزان نوجوان 12 تا 16 سال بزهکار به صورت نمونه گیری در دسترس بود و تعداد ۶۲ نفر به عنوان گروه سلوک انتخاب شدند. روش نمونه گیری نوجوانان عادی به صورت خوشه ای چند مرحله ای انجام شد. ابزار پژوهش آزمون عصب- روانشناختی کولیج و پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان بود. یافته های بدست آمده نشان داد که بین کودکان اختلال سلوک و عادی در مولفه های کارکرد های اجرایی و مهارت های تنظیم شناختی هیجان تفاوت اساسی وجود دارد.
شفافیت املا و تاثیر آن بر خوانش خوانندگان طبیعی و نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی میزان تاثیر شفافیت املای واژه ها در پیشرفت (رشد) خواندن و نوشتن خواننده های مبتدی طبیعی و نارساخوان فارسی زبان است. خط فارسی که به لحاظ انطباق نگاره به واج قاعده مند است به دو صورت متمایز شفاف و تیره حرف نویس می شود. سه گروه از خواننده های فارسی زبان، یعنی، الف) نارساخوان های رشدی (29 نفر با میانگین سن 9.4 سال و انحراف معیار 1.4سال)، ب) خواننده های طبیعی همتای سنی نارساخوان های رشدی (23 نفر با میانگین سنی 7.2سال و انحراف معیار 0.44) در آزمون تلفظ واژه ها و ناواژه ها و نیز املا شرکت کردند. الگوی کلی نتایج قابل انتظار بود و کودکان نارساخوان در تمام آزمون ها ضعیف تر از کودکان طبیعی همتای سنی خود عمل کردند. با این حال عملکرد هر سه گروه کودک در آزمون تلفظ واژه ها و ناواژه ها و نیز در آزمون نوشتن واژه های شفاف به صورت معناداری نیز از عملکرد آنها در آزمون تلفظ واژه ها و ناواژه ها و نیز آزمون نوشتن واژه های تیره بود. نتایج ضمنی این یافته ها مورد بحث قرار می گیرد.
پیش بینی بهزیستی در مبتلایان به هراس اجتماعی بر اساس انواع «خود ناهمخوانی »(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، به بررسی رابطه «خود ناهمخوانی» و «بهزیستی» در بین مبتلایان به هراس اجتماعی پرداخته شد. پژوهش ها نشان داد که مبتلایان به هراس اجتماعی از بهزیستی پایین تری برخوردارند. همین طور، «خود ناهمخوانی» با هراس اجتماعی رابطه مستقیم و با بهزیستی رابطه منفی دارد. لذا این سوال مطرح است که کدام یک از انواع «خودناهمخوانی» تاثیر بیشتری بر بهزیستی مبتلایان داشته و آیا «خود ناهمخوانی» مستقیما باعش کاهش بهزیستی مبتلایان به هراس اجتماعی می شود یا از طریق افزایش هراس اجتماعی کاهش بیشتر بهزیستی را به دنبال دارد. برای اجرای این طرح، تعداد 250 نفر از دانشجویان مبتلا به هراس اجتماعی به تصادف انتخاب شدند که همزمان به پرسشنامه های بهزیستی و «خود ناهمخوانی» پاسخ دادند. نتایج نشان داد که خود ناهمخوانی «واقعی ناخواسته» و «واقعی/بایدی» به ترتیب تاثیر بیشتری بر بهزیستی دارند. همچنین اثر مستقیم «خود ناهمخوانی» بر بهزیستی بیش از اثر غیر مستقیم آن است. این یافته می تواند برای درمان هراس اجتماعی و ارتقا سطح بهزیستی مبتلایان دستاورد مهمی به شمار آید.
تأثیر تمرینات ورزشی بر روی توانایی های حرکتی و شناختی سه کودک دارای نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر یک برنامه ی ورزشی مشترک (مربی و خانواده) بر بهبود توانایی های حرکتی و شناختی به ویژه زمان واکنش و حافظه ی کاری در سه کودک دارای نشانگان داون انجام شد. به همین منظور، برنامه تمرین های ورزشی مشترک بر روی سه کودک با نشانگان داون مورد استفاده قرار گرفت که شامل دو پسر (نفرنخست، با سن تقویمی 3/10 سال و سن عقلی 7/4 سال؛ نفردوم، با سن تقویمی 6/14 سال و سن عقلی زیر 4 سال) و یک دختر (با سن تقویمی 0/14 سال و سن عقلی زیر 4 سال) بود. پس از دوره های تمرینی نمره های حرکات درشت بهبود یافت و در ارزیابی شاخص های زمان واکنش نیز بهبودی قابل ملاحظه ای مشاهده شد. تعاملات نزدیکی بین حوزه های حرکتی و شناختی در افراد فاقد پیشرفت های طبیعی وجود دارد. بنابراین، برنامه ریزی برنامه های مداخله ای بر مبنای مشارکت همزمان کودکان و والدین با هدف ترویج سبک زندگی فعال در افراد بانشانگان داون مورد نیاز است.