فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
وابستگی متقابل و سلامت روان در همسران افراد دچار سوء مصرف مواد اپیوئیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات اخیر حاکی از وابستگی متقابل و عدم سلامت روان همسران افراد مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر است. هدف این پژوهش بررسی رابطه وابستگی متقابل و سلامت روان همسران افراد دچار سوء مصرف مواد اپیوئیدی بود.
روش: تعداد 30 بیمار مراجعه کننده به مرکز درمان اجتماع محور و همسران آنان به عنوان نمونه در دسترس انتخاب و پرسشنامه های GHQ-28 و وابستگی متقابل را تکمیل نمودند.
یافته ها: بین وابستگی متقابل همسران افراد دچار سوء مصرف مواد و سلامت روان آنان رابطه وجود داشت. اضطراب به تنهایی (R2=0.31) و اضطراب و عملکرد اجتماعی تواما (R2=0.46) تغییرات وابستگی متقابل را پیش بینی می کردند.
نتیجه گیری: وابستگی متقابل همسران افراد مبتلا به سوء مصرف مواد با افزایش نشانه های عدم سلامت روانی آنها همبسته است. اضطراب و اختلال در عملکرد اجتماعی مهمترین نشانه های پیش بینی کننده وابستگی متقابل هستند.
بررسی رابطه بین دینداری با اختلالات روانی دانشجویان دانشگاه آزاد خرم آباد(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش بررسی رابطه بین دینداری با اختلالات روانی دانشجویان دانشگاه آزاد خرم آباد می باشد. نمونه تحقیق 179 نفر از دانشجویان می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای تحقیق مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های دینداری و سلامت روانی می باشد.
روشهای آماری همبستگی و رگرسیون چندگانه برای بررسی ارتباط بین متغیرهای پیش بینی و ملاک مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که روابط معنی داری بین دینداری و اختلالات روانی وجود دارد.
علاوه بر آن نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان دادند که بعد اعتقادی و مناسکی دینداری بیشترین نقش را در تعیین اختلالات روانی برخوردارند.
مدلیابی خود اثرمندی جسمانی در افسردگی نوجوانان بر مبنای مدل عاملیتی بندورا از افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: این پژوهش با هدف بررسی و مدلیابی تأثیر مستقیم و غیرمستقیم خوداثرمندی جسمانی بر افسردگی نوجوانان انجام شده است.
روش بررسی: آزمودنیهای این پژوهش توصیفی – مقطعی، 946 نفر از دانش آموزان مقطع دبیرستان و پیش دانشگاهی شهر تهران می باشند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای- تصادفی انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات عبارتند از: سیاهه افسردگی کودک(CDI)، پرسشنامه خوداثرمندی جسمانی، پرسشنامه اجتناب اجتماعی و پرسشنامه طرد همسالان. پس از تکمیل پرسشنامه ها توسط نمونه های پژوهش، بــرای تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزار کامپیوتری لیزرل و روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. روش مدلیابی ساختاری اساساً برای مشخص کردن پدیده مورد مطالعه در قالب متغیرهای علت و معلولی استفاده می گردد.
یافته ها: از طریق روش تحلیل عاملی، دو عامل خود اثرمندی مهارت و تسلط جسمانی و خوداثرمندی ارائه مهارتهای جسمانی مشخص شده و مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج (96/0=GFI، 97/0=NFI، 047/0=RMSEA و 079/0=RMR) نشان داد که تأثیر مستقیم خوداثرمندی مهارت و تسلط جسمانی بر افسردگی معنی دار نمی باشد. اما تأثیر غیرمستقیم آن معنی دار است. همچنین تأثیر مستقیم خوداثرمندی در ارائه مهارتهای جسمانی بر افسردگی و نیز تأثیر غیرمستقیم آن معنی دار می باشد.
نتیجه گیری: خوداثرمندی ارائه مهارتهای جسمانی و کسب ارزیابی مثبت اجتماعی به طور مستقیم و همچنین به طور غیرمستقیم از طریق اجتناب اجتماعی و طرد همسالان بر افسردگی نوجوانان مؤثر است. خوداثرمندی مهارت و تسلط جسمانی بر افسردگی نوجوانان تأثیر مستقیم نداشته و از طریق اجتناب اجتماعی و طرد همسالان بر افسردگی نوجوانان مؤثر است.
"
اثربخشی درمان فراشناختی به شیوه ی گروهی بر علایم افسردگی و نشخوار فکری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر درمان فراشناختی گروهی بر علایم افسردگی و نشخوار فکری در دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز بود.
روشکار: در این کارآزمایی بالینی، از بین دانشجویان دختر ساکن خوابگاه شهید چمران اهواز در سال 90-1389، 40 دانشجو که علایم افسردگی را بر اساس آزمون افسردگی بک و مصاحبه بالینی دارا بودند، به صورت تصادفی در دو گروه آزمون (20 نفر) و شاهد (20 نفر) وارد شدند. دانشجویان گروه آزمون در 8 جلسهی درمانی شرکت و در مراحل پیشآزمون و پسآزمون، پرسشنامههای افسردگی بک و نشخوار فکری را تکمیل کردند. یک ماه بعد از اتمام جلسات، پرسشنامههای ذکر شده توسط شرکتکنندگان مجددا تکمیل شد. دادهها با شاخصهای توصیفی و آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره، توسط نرمافزار آماری SPSS نسخهی 18 تحلیل شدند.
یافتهها:نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که تفاوتهای معنیداری بین گروه آزمون و شاهد در مراحل پسآزمون و پیگیری وجود دارد. در گروه آزمون از لحاظ کاهش علایم افسردگی (001/0>P و 831/23=F) و نشخوار فکری (001/0>P و 122/13=F) در مرحلهی پسآزمون، تفاوتهای معنیداری وجود دارد. همچنین درگروه آزمون از لحاظ کاهش علایم افسردگی (001/0>P و 814/20=F) و نشخوار فکری (008/0>P و 277/8=F) در مرحلهی پیگیری یک ماهه، تفاوتها معنیدار بود که این تفاوتها در گروه شاهد مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد بهکارگیری الگوی فراشناختی ولز در کاهش علایم افسردگی و نشخوار فکری دانشجویان دارای این علایم، موثر است.
اثربخشی برنامه تنظیم شناختی هیجان بر علائم اضطراب و افسردگی نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تنظیم شناختی هیجان بر اضطراب و افسردگی نوجوانان دختر منطقه چهار شیراز بود. روش پژوهش شبه آزمایشی در قالب طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر پایه هفتم، هشتم و نهم حاضر در مدارس منطقه چهار شیراز در سال تحصیلی 1395-1394و نمونه آماری این پژوهش 160 نفر از نوجوانان 13 - 15 ساله حاضر در این مدارس و روش نمونه گیری در دسترس بود. از این میان، دانش آموزانی که نمره ای بالاتر از یک انحراف معیار از میانگین در نشانه های افسردگی و اضطراب به دست آورده بودند، (38 دانش آموز)، انتخاب شدند. در نهایت با توجه به ملاک های ورود و خروج پژوهش،30 دانش آموز به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گنجانده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اختلال های اضطرابی کودکان (SCARED) و پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II) بودند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش تنظیم شناختی هیجان، نشانه های عاطفی افسردگی را کاهش داد، اما در سایر نشانه ها و همچنین نمره کلی افسردگی تفاوت گروه آزمایش و کنترل معنادار نشد. علاوه بر این، تنظیم شناختی هیجان به کاهش تمامی علائم اضطرابی منجر شد. یافته ها از نقش مؤثر برنامه تنظیم شناختی هیجان بر نشانه های افسردگی و به ویژه اضطراب نوجوانان حمایت می کنند. بر اساس یافته ها، برنامه تنظیم شناختی هیجان می تواند به عنوان یک روش مداخله ای نوین در کاهش علائم اختلال های هیجانی نوجوانان به کار رود.
روانشناسی مرگ
حوزههای تخصصی:
مرگ به عنوان بزرگ ترین حادثة زندگی، مفهومی پیچیده دارد و میتواند با درد و رنج زیادی همراه باش د. نوع واکنشهای هیجانی افراد در مواجهه با مرگ و پذیرش آن، بستگی کامل به اعمال، رفتار، افکار، ساختار شخصیتی و توان مقابله ای او با مسائل و مشکلات گذشته در طول حیات دارد. روانشناسی، ت لاش میکند یک مرگ خوب، بدون رنج، درد و فش ار را ایجاد نماید. تعداد غیرقابل درک و زیادی از مطالعات مذهبی- تاریخی، فلسفی و روانشناسی در حوزه ی مرگ وجود دارد. میتوان با اطمینان گفت که آگاهی از مرگ به عنوان یک پدیده در فضای فرهنگی جهان معمولا در ارتباط با یک موقعیت بحرانی (از دست دادن یک عزیز، مبتلا شدن به یک بیماری) یا پیر شدن بیان می شود که این پدیده ی مرگ نیز در موقعیت های مختلف، جالب می باشد. در نهایت، اقدامات زیادی را میتوان برای استفاده از مفاهیم و دانش تجربی پذیرش مرگ برای جمعیت های بالینی و کلینیکی انجام داد تا پذیرش با مرگ آسان گردد. این مسئله ی خاص، برخی تلاش های اولیه در راستای بهره بری از مرز جدید روانشناسی مثبت پذیرش مرگ را نشان می دهد.
بررسی اثربخشی برنامه تربیت بدنی بر بهبود شایستگی اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی در دوره پیش حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: امروزه ضرورت پرداختن به شایستگی اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی امری ضروری به نظر می رسد. آموزش برنامه تربیت بدنی در این راستا در جهت ارتقای شایستگی اجتماعی می تواند نقشی موثر و مثبت ایفا کند. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش برنامه تربیت بدنی بر بهبود شایستگی اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی اجرا شد.
الگوهای شخصیتی متقاضیان جراحی زیبایی بینی
حوزههای تخصصی:
اختلال عملکرد جنسی و وضعیت روانی در زنان
حوزههای تخصصی:
بررسی تاثیر افت شنوایی بر مهارتهای سریع حرکتی دهانی سرعت گفتار و قابلیت فهم گفتار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: تاثیر منفی افت شنوایی بر مهارتهای حرکتی سریع اندام های گفتاری، سرعت گفتار و قابلیت فهم گفتار هر یک به تنهایی در افراد کم شنوا به اثبات رسیده است. بررسی نحوه این تاثیرگذاری در آستانه های مختلف شنوایی و چگونگی وجود ارتباط بین این سه متغیر گفتاری و ارتباط بین آزمون های موجود برای بررسی این متغیرها هدف این پژوهش می باشد.
روش بررسی: این مطالعه تحلیلی مقطعی بر روی 46 بزرگسال مبتلا به افت شنوایی (عمیق، شدید، متوسط- شدید) و 15 بزرگسال با شنوایی طبیعی انجام شده است. آزمودنیها به صورت تصادفی و از دبیرستانهای مخصوص افراد دچار افت شنوایی و دبیرستانهای طبیعی تهران انتخاب شدند. آزمون های مورد استفاده شامل بخشی از آزمون دیادوکوکینزیس دهانی فلچر که با تحلیل گر گفتاری دکتر اسپیچ نمونه های ضبط شده تحلیل می شوند، متن صد کلمه ای (برای سنجش سرعت گفتار بر حسب تعداد کلمات خوانده شده در دقیقه) و استفاده از روش شاخص رتبه ای برای تعیین رتبه قابلیت فهم گفتاری آزمودنی ها در خواندن متن بودند. سپس داده ها مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها: نتایج کلی حاکی از آن بود که با افزایش آستانه شنوایی، آزمودنیها مدت زمان بیشتری را صرف انجام تکالیف دیادوکوکینزیس دهانی کردند و از سرعت و قابلیت فهم گفتار آنها نیز کاسته شد. البته در مورد سرعت گفتار و توانایی دیادوکوکینزیس دهانی بین خود گروه های مبتلا به افت شنوایی، فقط تفاوت بین گروه مبتلا به افت شنوایی عمیق با دو گروه شدید و متوسط- شدید معنی دار بود (p<0.05). در ضمن در گروه مبتلا به افت شنوایی بین سرعت گفتار و مدت زمان صرف شده برای تکرار تکالیف دیادوکوکینزیس دهانی ارتباط منفی و معنی داری وجود داشت (p<0.02). اما در گروه شنوایی طبیعی هیچ گونه ارتباط معنی داری بین این دو مشاهده نشد (p>0.05). کلا بین دیادوکوکینزیس دهانی و قابلیت فهم گفتار و همچنین سرعت گفتار و قابلیت فهم گفتار نیز ارتباط معنی داری مشاهده شد (p<0.05).
نتیجه گیری : با توجه به تاثیر منفی افت شنوایی بر مهارت های سریع حرکتی دهانی، سرعت گفتار و قابلیت فهم گفتار و وجود ارتباط بین این سه متغیر، در مداخلات درمانی بر روی افراد دچار افت شنوایی، شاید بتوان به عنوان مثال با مداخله و بهبود دادن مهارتهای سریع حرکتی دهانی مانند تواناییهای دیادوکوکینزیس دهانی باعث بهبود بخشیدن به سرعت گفتار و یا حتی قابلیت فهم گفتار آنها شد.
"
اثر بخشی درمان شناختی-رفتاری وسواس مادران بر اختلالات رفتاری کودکان آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر کاهش شدت علایم اختلال رفتار مقابله ای و بی اعتنایی (ODD) دانش آموزان پسر هشت تا 10 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش شدت علایم اختلال رفتار مقابله ای و بی اعتنایی دانش آموزان پسر هشت تا ده ساله شهرستان نهاوند بوده است. نمونه گیری در دو مرحله تصادفی و مبتنی بر هدف صورت گرفت و در نهایت 30 دانش آموز که بر اساس فهرست رفتاری کودک (CBCL) و فرم گزارش معلم (TRF)، ODD تشخیص داده شده بودند انتخاب شده و به شکل تصادفی به دو گروه آزمایش (n=15) و گواه (n=15) تقسیم شدند. سپس آموزش مهارت های زندگی به مدت 2.5 ماه در 10 جلسه آموزشی 120 دقیقه ای برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد. در پایان دوره آموزش و دو ماه پس از آن، همه آزمودنی ها دوباره به کمک ابزارهای یاد شده ارزیابی شدند. در مرحله بعد داده های قبل و بعد از آموزش و پیگیری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده ها نشان داد که گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه، پس از پایان جلسات آموزش مهارت های زندگی، بر اساس ارزیابی جداگانه والد و معلم، کاهش معناداری در نمرات شدت علایم اختلال رفتار مقابله ای و بی اعتنایی پیدا کرده است (P<0.001). بررسی پیگیری نیز نشان داد که بهبودهای به دست آمده از آموزش دو ماه پس از پایان آموزش نیز همچنان حفظ شده است (P<0.001). این نتایج نشان می دهند که آموزش مهارت های زندگی روش سودمندی جهت کاهش شدت علایم اختلال رفتار مقابله ای و بی اعتنایی در کودکان مبتلا می باشد.
تأثیر حمایت اجتماعی غیررسمی بر سلامت روان مادران دارای کودک با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر حمایت اجتماعی غیررسمی بر سلامت روان مادران با کودکان دارای اختلال طیف اتیسم بود. روش: 94 تن از مادران دارای کودکی با تشخیص اتیسم 5 تا 12 سال که در مراکز آموزشی و توان بخشی ویژه کودکان اتیسم در شهرهای اصفهان و شهرکرد آموزش می دیدند، پرسش نامه های سلامت روان عمومی و حمایت اجتماعی زیمت و همکاران را پر کردند. مدل معادله ساختاری برای تحلیل داده ها در نرم افزار آموس-18 استفاده شد. یافته ها: مدل پیشنهادی در شاخص های کلی مطلق، تطبیقی و مقتصد از برازش خوبی برخوردار بود. بر اساس شاخص های برازش مدل، حمایت اجتماعی غیررسمی تأثیر مستقیم معناداری بر سلامت روان مادران این کودکان داشت. مادرانی که احساس حمایت بیشتری داشتند، مشکلات کمتری در سلامت روان خود گزارش کردند و این مدل 40% تغییرات فردی در سلامت روان مادران را تبیین کرد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش برنامه های آموزشی برای آموزش مادران کودکان اتیسم جهت جلب توجه آنها به استفاده از حمایت های غیررسمی پیرامونشان و نیز آموزش عموم افراد برای ارائه حمایت های اجتماعی خود به خانواده های با کودکان اتیسم به منظور بالا بردن سطح سلامت روان مادران توصیه می شود.
بررسی اثربخشی آموزش والدین با رویکرد آدلری بر سبک های مقابله ای مادران کودکان مبتلا به نافرمانی مقابله ای و کاهش نشانه های اختلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر بخشی آموزش والدین با رویکرد آدلری برسبک های مقابله ای مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای و کاهش نشانه های این اختلال، اجرا شد. به این منظور 30 نفر از مادران مراجعه کننده به بخش روان پزشکی (بخش اختلالات رفتاری ) بیمارستان بوعلی سینای همدان که مایل به شرکت در برنامه آموزشی بودند، در دو گروه آزمایشی و کنترل به شیوه تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه برنامه آموزش والدین با رویکرد آدلری را دریافت کرد. و گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکرد.طرح پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی با مدل پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزار پژوهش دو پرسشنامه آشنباخ(1991) و پرسشنامه سبک های مقابله ای کارور (1989 ) بود. که برای تشخیص نافرمانی مقابله ای در کودکان و بررسی سبک های مقابله ای مادرانشان از آن ها استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج بیان کننده اثربخشی آموزش والدین با رویکرد آدلری بر سبک های مقابله ای مادران کودکان دارای (ODD)یا اختلال نافرمانی مقابله ای کاهش نشانه های اختلال (ODD) بود. فرضیه های پژوهش درباره تغییر سبک های مقابله ای و کاهش نشانه های اختلال (ODD) با 95% اطمینان تأیید شد.