فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۰۱ تا ۲٬۱۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در راستای نقش کلیدی بازشناسی هیجانِ چهره در تسهیل تعاملات اجتماعی و نتایج متناقض پژوهش های محدودی که در گذشته بازشناسی هیجان در چهره را در جمعیت سالم با علائم اختلال روانی ارزیابی کرده اند، هدف از پژوهش حاضر بررسیِ بازشناسی هیجان چهره در افراد با علائم اختلال روانی به صورتی که در مقیاس SCL-90-R فهرست شده، است. روش: حجم نمونه در این پژوهش 60 نفر است که شامل 31 فرد سالم با علائم اختلال روانی و 29 فرد سالم بدون علائم اختلال روانی به عنوان گروه مقایسه است. فهرست بازبینی شده 90 نشانه ای (SCL-90-R) را برای تعیین کیفیتِ سطح نشانگان روانی، استفاده شد و همچنین بازشناسی هیجان در چهره به وسیله 42 تصویر از تصاویر هیجانِ چهره ای اکمن و فرایزن (1976) که 6 حالت هیجانی مختلف (غم، شادی، ترس، خشم، تنفر، تعجب) و همچنین حالت خنثی را بررسی می کرد، مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که افراد سالم با علائم افسردگی در بازشناسی حالت خنثی، تنفر و شادی عملکرد ضعیف تری داشتند، در حالی که افراد با علائم اضطراب عملکرد بهتری در بازشناسی هیجان ترس داشتند. نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهند که علائم بالینی متفاوتی که ناشی از عملکردهای شناختی و نوروبیولوژیکیِ زمینه ای متفاوت است، به شیوه ای متفاوت بر بازشناسی هیجان در چهره تأثیر می گذارند.
بررسی و مقایسه اختلالات روانی سالمندان ساکن در خانه و سالمندان ساکن در سرای سالمندان در شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقایسه گرایش شخصیتی خودتخریبی و خودشناسی انسجامی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروز و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
براساس فرضیه همگونی غایی کل سیستم های یک ارگانیزم در پی دستیابی به یک هدف مشترک هستند و هنگامی که مرز میان خود و غیرخود در سطح یک سیستم از میان می رود احتمال تخریب این مرز در سطح سایر سیستم ها نیز افزایش می یابد. بر این اساس در پژوهش حاضر به بررسی گرایش های شخصیتی خودتخریبی و خودشناسی انسجامی در بیماران مبتلا به مالتیپل-اسکلروز و افراد سالم پرداخته شد. 88 بیمار مبتلا به مالتیپل اسکلروز (79 زن، 9 مرد) و 130 دانشجوی دانشگاه تهران (85 زن، 43 مرد) به مقیاس های خودشناسی انسجامی (ISK)، بهوشیاری (MAAS)، خودمهارگری (SCS)، مشکل در روابط بین فردی (IIP)، آسیب به خود (SHI) و خودآزاری پاسخ دادند. نتایج نشان داد میزان خودآزاری، حساسیت بین فردی و پرخاشگری بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروز بالاتر از افراد سالم بود در حالی که خودشناسی انسجامی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروز پایین تر از افراد سالم بود. بر اساس نتایج پژوهش، ناهماهنگی در سطح یک سیستم با ناهماهنگی در سطح سایر سیستم ها همراه است. تلویحات درمانی نشان می دهد که به منظور رفع ناهماهنگی در سطح یک سیستم می توان و یا باید ناهماهنگی موجود در سایر سیستم ها را اصلاح کرد. بنابراین، درمان های روانشناختی با هدف افزایش علاقه به خود در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروز ممکن است در بهبود علایم ایمنی شناختی این بیماران موثر واقع شوند.
نیازهای روانی
منبع:
تربیت ۱۳۶۴ شماره ۵
نقش استرس ادراک شده، هیجان خواهی و حمایت اجتماعی در اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: از جمله عوامل مرتبط با اعتیاد، عوامل روانشناختی و اجتماعی است که در بررسی های مربوط به اعتیاد حوزه وسیعی را به خود اختصاص داده است. هدف از پژوهش حاضر تمییز افراد معتاد از غیر معتاد براساس متغیرهای حمایت اجتماعی، استرس ادراک شده و هیجان خواهی در شهر اردبیل بود.
روش: برای این مطالعه همبستگی، نمونه ای با حجم 60 نفر (30 معتاد به مواد مخدر و 30 فرد سالم) از جامعه معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد اردبیل و دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی به صورت تصادفی انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های حمایت اجتماعی فلمینگ، استرس ادراک شده کوهن و هیجان خواهی زاکرمن استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از تکنیک تحلیل ممیز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که میزان هیجان خواهی و استرس ادراک شده منفی در افراد معتاد به مواد مخدر بیشتر از افراد غیر معتاد است اما میزان استرس ادراک شده مثبت و حمایت اجتماعی در افراد غیر معتاد بیشتر از افراد معتاد است. در این تحقیق با آگاهی از میزان هیجان خواهی، حمایت اجتماعی، استرس ادراک شده منفی و مثبت، به خوبی امکان طبقه بندی افراد مورد مطالعه در دو گروه معتاد و غیر معتاد فراهم شد.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق ارتباط متغیرهای روان شناختی و اجتماعی با اعتیاد را مورد تاکید قرار داد، به این ترتیب در پیشگیری و درمان اعتیاد، متغیرهای روانشناختی و اجتماعی توجه جدی را می طلبند.
نگرش وابستگان به مواد افیونی و خانواده های آنان در مورد تأثیر اعتیاد بر صدمات ناشی از زلزله بم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: درشهرستان بم مصرف تریاک که تا قبل از وقوع زلزله (دیماه 1382 ) بسیار شایع بوده است، پس از زلزله مشکلاتی برای بازماندگان این حادثه ایجاد کرد. هدف از این مطالعه، بررسی وضعیت اعتیاد و نگرش وابستگان به مواد افیونی و خانواده آنان به تاثیر اعتیاد بر تحمل صدمات ناشی از زلزله در این شهرستان میباشد.
روش: این مطالعه کیفی در شهر بم، یکی از روستاهای اطراف آن و هشت بیمارستان شهرهای کرمان و تهران، که زلزله زدگان را پذیرفته بودند، اجرا گردید. با 159 نفر مصاحبه شد که از این میان، 61 نفر وابستگان به مواد افیونی و بقیه از خانواده وابستگان به مواد افیونی، مردم بم، پزشکان، پرستاران و امدادگران ستادی و استانی درمان بودند. روش پرسشگری مصاحبه انفرادی بود. کار میدانی 15 روز پس از وقوع زلزله شروع شد و دو هفته طول کشید.
یافته ها: الگوی غالب مصرف مواد در اکثر آنان تریاک و به صورت تدخینی بوده است. به نظر بیش از نیمی از مصاحبه شوندگان وابسته به مواد افیونی، اعتیادشان باعث کاهش صدمات ناشی از زلزله شده بود و حدود یک سوم آنان اعتیاد را عامل افزایش دهنده صدمات میدانستند. در حالی که به نظر نیمی از اعضای خانواده، اعتیاد نقشی در میزان آسیبها و صدمات نداشته و از نظر نیمی دیگر، اعتیاد باعث افزایش آسیبها و صدمات شده است.
نتیجه گیری: از آنجا که در حال حاضر در بم به دلایل گوناگون، خطر تشدید وضعیت اعتیاد وجود دارد و نگرش مثبت و یا حتی خنثی به استفاده از مواد افیونی، پیش بینی کننده شروع و ادامه مصرف مواد میباشد، لذا به منظور پیشگیری و کنترل آن، پیش بینی مداخلاتی که بتواند بر نگرش افراد تاثیر بگذارد، الزامی به نظر میرسد.
تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر علائم اضطراب اجتماعی و شیوه های مقابله ای با استرس در نوجوانان خانواده های تحت پوشش سازمان بهزیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر اضطراب اجتماعی و شیوه های مقابله با استرس نوجوانان دارای اضطراب اجتماعی، تحت پوشش سازمان بهزیستی بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی دوگروهی با پیش آزمون و پس آزمون بود. آزمودنی های پژوهش حاضر را نوجوانان مضطرب اجتماعی تحت پوشش سازمان بهزیستی شهرستان دره شهر تشکیل دادند. پس از اجرای اولیه سیاهه هراس اجتماعی بر روی آن ها، 30 نفر که دارای بالاترین نمره در سیاهه هراس اجتماعی بودند، از طریق گمارش تصادفی، در یک گروه آزمایشی (15) و یک گروه گواه (15 نفر) قرار گرفتند. آموزش مهارت های زندگی در 13 جلسه دو ساعته، هفته ای دو بار به گروه آزمایش آموزش داده شد. در خلال این مدت، گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس اضطراب اجتماعی کانور (SPIN) و مقیاس شیوه های مقابله با استرس پارکر و اندلر (1991) برای دو گروه به صورت پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های زندگی، موجب کاهش معنادار نمره های اضطراب اجتماعی، شیوه مقابله هیجان مدار و شیوه مقابله اجتناب مدار و نیز افزایش معنادار نمره های شیوه مقابله مسأله دار گروه آزمایش نسبت به گروه گواه گردید (0001/0P<). این پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های زندگی می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید، برای نوجوانان مراکز وابسته به سازمان بهزیستی به کار رود.
مقایسه بازشناسی عواطف چهره ای در خرده ریخت های اسکیزوفرنی و ارتباط آن با علائم مثبت و منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقص در بازشناسی عواطف چهره ای از جمله مشکلات برجسته ی بیماران اسکیزوفرن می باشد با این وجود اطلاعات اندکی در خصوص چگونگی این نقص در زیر گروه های اسکیزوفرن موجود می باشد. از این رو هدف پژوهش حاضر، مقایسه بازشناسی جلوه های عواطف چهره ای بین سه زیر گروه اسکیزوفرن پارانوئید، آشفته و باقیمانده و نیز ارتباط آن با علائم مثبت و منفی این بیماران می باشد. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی مقایسه ای می باشد. به شیوه نمونه گیری در دسترس و بر اساس تشخیص روانپزشکی، مصاحبه بالینی و ملاک های ورود و خروج، 60 بیمار مبتلا به اسکیزوفرن در بیمارستان رازی شهر تهران انتخاب شدند (19 بیمار پارانوئید، 21 بیمار آشفته، 20 بیمار باقیمانده). ابزارهای پژوهش شامل آزمون بازشناسی عواطف چهره ای و مقیاس علائم بالینی PANSS بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون های تعقیبی، و نیز آزمون همبستگی غیرخطی ایتا استفاده شد. نتایج نشان داد که عملکرد بیماران آشفته در مقایسه با دیگر زیرگروه ها در بازشناسی عواطف چهره ای ضعیف تر می باشد و پس از آن به ترتیب بیماران نوع پارانوئید و باقیمانده بیشترین نقص را داشتند. بعلاوه نقص در بازشناسی با علائم منفی بیماران رابطه ی معنادار داشت. به طورکلی، شدت نقص بازشناسی عواطف چهره ای در بین زیرگروه های مختلف بیماران اسکیزوفرنی متفاوت می باشد.
مقایسه اثر بخشی آموزش های کنترل تکانه و توجه بر پردازش هیجانی، تکانشگری و حواس پرتی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، اثر بخشی آموزش کنترل تکانه و توجه بر پردازش هیجانی، تکانشگری و حواس پرتی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی بود. این پژوهش از نوع آزمایشی بوده و با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی شهر اردبیل در سال تحصیلی 91-90 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 60 نفر از دانش آموزان دارای اختلال ریاضی بود که از میان دانش آموزان پنج مدرسه راهنمایی شهر اردبیل بعد از شناسایی به وسیله آزمون ریاضی کی مت (1988) و انجام مصاحبه بالینی ساختار یافته به صورت تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش (کنترل تکانه و توجه) و گواه (20 نفر برای هر گروه) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس پردازش هیجانی باکر و همکاران (2007)، تکانشگری بارات (1994)، آزمون ریاضی کی مت (1988) و حواس پرتی تولوز پیرون (1986) استفاده شده است. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری (ANCOVA) نشان داد آموزش برنامه های کنترل تکانه و توجه بر پردازش هیجانی، تکانشوری و حواس پرتی تأثیر دارد (001/0≥P)؛ به این صورت که به کاهش هیجان های منفی، تکانشوری و حواس پرتی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی منجر می شود. بنابر یافته های این مطالعه، آموزش مهارت های کنترل تکانه و توجه به دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی باعث کاهش تکانشگری و حواس پرتی می شود و می توان از این آموزش ها به عنوان روش های مداخله ای مناسب سود جست
اعتباریابی و پایایی سنجی فهرست اجبارها، وسواس ها و تکانه های آسیب پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:فهرست اجبارها، وسواس ها و تکانه های آسیب پذیری، یک پرسشنامه خودگزارشی 47 ماده ای است که برای سنجش اختلال وسواسی- اجباری تهیه شده است. این پرسشنامه از پنج خرده مقیاس مناسک اجباری، وارسی وسواسی، تمیزی وسواسی، تکانه های آسیب پذیری و احتکار تشکیل شده است. هدف از مطالعه حاضر، استخراج ویژگی های روانسنجی و ساختار عاملی نسخه فارسی فهرست اجبارها، وسواس ها و تکانه های آسیب پذیری بود. روش:فهرست اجبارها توسط 277 (136 مرد، 141 زن) نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند، تکمیل شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش همسانی درونی محاسبه شد. برای به دست آوردن اعتبار همگرا نیز از پرسشنامه های وسواس فکری- عملی مادزلی و پرسشنامه تجدید نظر شده وسواس- اجباری استفاده شد. یافته ها:نتایج حاصل از محاسبه پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، بالاتر از 70/0 بودند. تحلیل عاملی اکتشافی نیز نشان داد که راه حل چهار عاملی از برازش مناسب تری برخوردار است که عامل های آن عبارتند از: وارسی وسواسی، تمیزی وسواسی، تکانه های آسیب پذیری و احتکار. در این پژوهش ماده های عامل مناسک اجباری بر روی عامل تمیزی بار گرفتند. همچنین تحلیل عاملی تأییدی نیز برازش خوب مدل چهارعاملی را نشان داد. نتیجه گیری :براساس نتایج این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که فهرست اجبارها، وسواس ها و تکانه های آسیب پذیری از پایایی و اعتبار مناسب برخوردار است.
نقش واسطه ای ناگویی هیجانی در رابطه ی بین نورزگرایی و نشانه های افسردگی در جمعیت دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نورزگرایی به عنوان یکی از عوامل مستعد کننده ی افراد نسبت به افسردگی در نظر گرفته شده، اما مکانیزم این آسیب پذیری به خوبی شناخته نشده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای ناگویی هیجانی در رابطه ی بین نورزگرایی و نشانه های افسردگی در جمعیت دانشجویان بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه ی پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه تهران که در سال تحصیلی 91-92 مشغول به تحصیل هستند، بود. از این میان 72 دختر و 78 پسر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. پس از جلب مشارکت آزمودنی ها از شرکت کنندگان در پ ژوهش خواسته شدکه زیرمقیاس نورزگرایی فرم کوتاه پرسش نامه ی پنج عاملی شخصیت (NEO-FFI)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو-20 (TAS-20) و سیاهه ی افسردگی بک (BDI) را تکمیل کنند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر و نرم افزارهای18 SPSS و 8.5 LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: یافته های به دست آمده نشان داد که از بین مؤلفه های ناگویی هیجانی، دشواری در توصیف هیجان ها (اثرمستقیم= 60/0، اثر غیرمستقیم= 14/0 و 05/0< P) و دشواری در شناسایی هیجان ها (اثر مستقیم= 37/0، اثر غیرمستقیم = 32/0 و 05/0< P ) واسطه ی رابطه ی بین نورزگرایی و نشانه های افسردگی هستند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که نورزگرایی از طریق تأثیر بر توانمندی های افراد در زمینه ی پردازش و تنظیم اطلاعات هیجانی بر نشانه های افسردگی تأثیر می گذارد. نتایج به دست آمده می تواند در تدوین برنامه های آموزشی و درمانی جهت مدیریت هیجان ها و کاهش نشانه های افسردگی مؤثر و مفید باشد.