فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۰۱ تا ۳٬۹۲۰ مورد از کل ۴٬۴۳۷ مورد.
قانون علیت و آزادی اراده: طرح مسأله (2)
حوزههای تخصصی:
استراتژی کانتی راولز
نظریه شونیَتا (خلأ) و مفاهیم وابسته به آن در فلسفه مادهیه میکه بودایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
195 - 226
حوزههای تخصصی:
طریق مهایانه شاخه بزرگی از دین بودایی است که در کشورهای چین، نپال، تبت، مغولستان، کره، تایوان، ویتنام و ژاپن پیروان بسیار دارد. این آیین که جدیدتر از شاخه خواهر آن، یعنی تهره واده (هینه یانه) به شمار می رود، بر مبادی و اصولی مشابه با آن استوار است، اما بر برخی از آنها تأکید بیشتری دارد و تفسیرهای متفاوتی را از آنها ارائه می دهد. نظریه خلأ و آموزه های وابسته به آن، اعتقاد به آرمان بُدهیستوه، وجود بدهیستوه های متعدد و تأکید بر یاد کردن سوگند بدهیستوه و بالأخره طریق سرسپردگی یا بهکتی مارگه از برجسته ترین اصول شکل دهنده مهایانه، و وجه تمایز آن با تهره واده شمرده می شوند. افزون بر این، شاخه مهایانه بدون رد کردن متون مقدس هینه یانه، در هر یک از مکاتب متعدد خود دارای متون پذیرفته شده و مرجعی است که بیان کننده دیدگاه های آن مکاتب هستند. یکی از قدیمی ترین جریان های فکری درون مهایانه، مکتب مادهیه میکه (راه میانه) است که نظریه خلأ (شونیَه یا شونیَتا) از جمله اصول بنیادی آن به شمار می رود و از همین رو، شونیه وادَه یا شونیَتاوادَه نیز نامیده می شود. در این مقاله کوشش بر آن است که ضمن ارائه تاریخچه مختصری از شکل گیری طریق مهایانه و مکتب مادهیه میکه، آموزه خلأ از دیدگاه این جریان فکری - فلسفی تعریف و رابطه آن با سایر اصول مهایانه بررسی شود.
رویکرد گوهرگرایانه به تکثر ادیان
منبع:
علامه ۱۳۸۳ شماره ۱ و ۲
حوزههای تخصصی:
معرفت شناسی تجربه دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۱ شماره ۵۲
حوزههای تخصصی:
تحلیل ویژگی های روش شناسی فریدمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله فریدمن درباره روش شناسی علم اقتصاد، آمیزه ای از آموزه های مختلف فلسفی است که می توان فهرستی از ایده های فلسفی را در آن یافت. در این نوشتار با تحلیل مقاله مذکور و دیدگاه دیگر فیلسوفان علم اقتصاد، شش ویژگی را برای روش شناسی او بازمی شناسیم. ویژگی نخست، نظریه فریدمنی است؛ که از دو جزء زبان و فرض های ماهوی تشکیل شده است. دوم، آزمون فریدمنی است؛ که در حقیقت آزمون غیرمستقیم نظریه است. یعنی برای بررسی اعتبار نظریه صرفا قدرت پیش گویی آن سنجیده می شود و نه صدق فرض های آن. سوم، ناواقع گرایی فریدمنی است؛ که به فرض های ماهوی اجازه می دهد فقط وجوه مفید واقعیت را در نظریه وارد کنند و نه کل واقعیت را. چهارم، رویکرد مارشالی فریدمن در برابر رویکرد والراسی است؛ که به فریدمن اجازه می دهد مدل را بسته به شرایط مسئله بسازد. پنجم، رویکرد آماری فریدمن است؛ بدین معنا که از نظر او تنها راه رسیدن به اجماع بین اقتصاددانان استفاده از آمار و احتمالات است. ششم، علیت فریدمنی است؛ بدین مفهوم که بجای استفاده از مفهوم ابهام آمیز علت و معلول در مدل های اقتصادی از مفهوم درونزا و برونزا استفاده می کند.
خردگرایی همچون تقدیر
هم آوایی اخلاق و سیاست
منبع:
فرهنگ ۱۳۷۷ شماره ۲۷ و ۲۸
حوزههای تخصصی:
مقاله با طرح مسئله شروع میشود و این پرسش که اخلاق و سیاست را چگونه میتوان در حوزهی نظر و عمل ارزیابی کرد.آنگاه دیدگاههای مختلف اندیشمندان علوم سیاسی و حوزهی فلسفهی سیاسی بیان میشود.بحث بعدی، مطلق یا نسبی بودن اخلاق است که مکتبها و مشربهای مختلف فکری و فلسفی بر روی آن بحث کردهاند و پذیرش هر یک تأثیر مهمی در سیاست و رفتار سیاسی و فلسفهی سیاسی دارد.بحث حکومت اسلامی از زاویهی سودگرایی یا وظیفهگرایی، مبحث دیگر مقاله است؛بحثی که میتوان آن را از زاویهی دید مکتبها و نحلههای سیاسی و فکری غرب تطبیق و ارزیابی کرد و این مهم، بیشک با بحثهای پیشین مقاله-به ویژه مطلق یا نسبی بودن اخلاق-ارتباط تام دارد.نظریهی اخلاقی دولت اسلامی و ممیزهها و اصول آن، آخرین مبحث مقاله را تشکیل میدهد که در طی آن، یک جمعبندی کلی ارائه میشود.
شورش بر علم
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی پنج دیدگاه معاصر درباره اعتبار و عینیت تجربه های دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان درباره اعتبار و عینیت تجربه های دینی، بحث های فراوانی کرده اند. در این مقاله پنج دیدگاه اصلی را از افرادی مانند استیس (حجیت اتفاق آراء، قابلیت تحقیق و انتظام)، سویین برن (راه زودباوری)، آلستون، جان هیک، کیث یندل (راه مشابهت تجارب دینی با تجارب حسی)، رودولف اتو (تبیین سه راه برای اثبات عینیت تجارب دینی)، ویلیام جیمز (تفصیل بین خود تجربه کننده و دیگران) را بررسی و نقد خواهیم کرد. سپس خواهیم گفت «ارجاع به علم حضوری» معیار و دلیل عینیت تجارب دینی است. البته توضیح خواهیم داد که فقط برخی از تجربه های دینی را می توان به علم حضوری ارجاع داد و فقط همین قسم از تجربه ها معتبرند؛ ازاین رو، تجربه هایی که با علم حضوری درک نشوند، همانند بسیاری از مکاشفه های عرفانی، بی اعتبارند و نمی توانند منبع معرفت یقینی باشند.
باور دینی و خودآیینی عقلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودآیینی عقلانی بیانگر آن است که آدمی چگونه می تواند فاعلیت معرفتی خود را محفوظ بدارد و اختیار تنظیم و اداره ی عقلانی خود را داشته باشد. این ارزش معرفتی غالباً در مقابل دگرآیینی عقلانی طرح شده که مطابق آن، باورنده، به علل درونی یا بیرونی، فاقد توانایی لازم برای اِعمال فاعلیت معرفتی خود است. از آغاز دوران مدرن، برخی فیلسوفان و متفکران به تصریح یا تلویح گمان کرده اند که باور دینی ناقض خودآیینی عقلانی است. با این حال، روایت مسئولیت محور از معرفت شناسی فضیلت گرا به خوبی نشان می دهد که خودآیینی به مثابه یک فضیلت عقلانی به معنای اتکا به قوای معرفتی خود و بی نیازی معرفتی از دیگری نیست بلکه نحوه ی تنظیم فاعلیت معرفتی باورنده را در تعامل های فکری او با دیگری تجویز می کند. بر این اساس، باورنده ی خودآیین بر شناخت اقسام روابط معرفتی خود با دیگری و تنظیم مستقل آن توانا است. این معنا از خودآیینی عقلانی با برگرفت و نگه داشت باورهای دینی در تعارض نیست. باور دینی می تواند خودآیین باشد اگر باورنده ی متدین نقش دیگری را به مثابه ناقل، ناقد، حامی، الگو یا مرجع در باورهای دینی خود دریابد و وجدان مدارانه و به اتکای آراستگی به فضایل عقلانی، نحوه ی مداخله ی معرفتی دیگری را در باورهای دینی خود تنظیم کند.
فن پیامبران
رابطه باور و عمل دینی: دیدگاه جان کاتینگهام با تأکید بر نظر پاسکال درباره تقدم عمل دینی بر باور دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
273 - 285
حوزههای تخصصی:
کاتینگهام به پیروی از پاسکال معتقد است که دین به سبب آنکه از موجودی متعالی سخن می گوید که فراتر از درک و فهم عقلانی بشر بوده و بالطبع به دلیل استفاده از زبانی که آکنده از نماد، تمثیل، استعاره و حکایت است، اساساً امکان ندارد مورد تحلیل عقلانی واقع شود. به این ترتیب، اثبات یا انکار وجود خداوند از طریق صرفاً استدلال عقلانی ناممکن است. با وجود این، کاتینگهام از آنجا که با الهام از پاسکال، درکی عملی از دین دارد و دین را چیزی بیش از آموزه های نظری - عقیدتی می داند، از استدلالی عملی برای نشان دادن معقولیت باور به خداوند و نه برای اثبات وجود او استفاده می کند. از آنجا که آدمی با نظرورزی قادر به فهم خداوند نیست، راه مواجهه با خداوند نه نظری بلکه عملی است؛ با به کارگیری احساسات و عواطف و درگیری عملی با آموزه ها و باورهای دینی، می توان معقولیت باورهای دینی را دریافت و حضور خداوند در زندگی را حس کرد. بر این اساس، تغییر و تحول درونی منوط بر به کار بستن اعمال و ورزه های مورد توصیه ادیان و سنت های معنوی است.