فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۴٬۴۶۱ مورد.
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
441 - 462
حوزههای تخصصی:
نظریه معرفت ابن عربی با شریعت پیوند ناگسستنی دارد. وی شریعت را یگانه طریق برای رسیدن به حقیقت می داند. شریعت به مثابه میزان شناخت، منبع معرفت و تأمین کننده یقین مضاعف، از دیگر نقش های شریعت در نظریه معرفت اوست. شریعت در هر دو ساحت نظر و عمل، میزان است؛ در حوزه نظر، هم در معارف عقلی و هم در معارف شهودی، میزان محسوب می شود که می توان آن را به دو صورت باواسطه و بدون واسطه فهم کرد. سالک طریق حقیقت با الگو قرار دادن دیناللهی و تقلید از آن، واجد سه گانه های عدالت، حکمت و ادب خواهد شد. تحقق این صفات در ساحت وجودی او، ضرورت توجه به اسباب و علل ثانوی را به همراه دارد. ابن عربی چکیده این اسباب و علل ثانوی را با عنوان «هویت» آدمی نام می برد و آن را اگرچه حجاب و مانع می داند؛ حجابی که گریزی از آن نیست و حکمت، حرمت نهادن این حجاب را اقتضا دارد.
چیستی معنویت و سیر معناپذیری آن در غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
527 - 548
حوزههای تخصصی:
«معنویت» در روزگار نخست، به سنت های دینی منحصر بود. اما امروزه نه تنها در همه سنت های دینی و غیردینی به کار رفته، بلکه در برخی آیین ها، جوهره اصلی خود را در تقابل با دین تحصیل کرده است. بحث از معنویت در غرب، از دوران کهن به طور پراکنده در آثار فکری و هنری مطرح شد و در همه اَشکال آن یک فرآیند ارتباطی با عالم معنی و موجود متعالی مشاهده می شود که به تدریج قطب انسانی را متحول و او را به عالم غیرمادی نزدیک می کند. در این مقاله درصددیم تا به روش توصیفی تحلیلی ضمن تبیین سیر معناپذیری معنویت در غرب، به این سؤال پاسخ دهیم که چه تفاوت هایی بین معنویت مدرن غربی با معنویت دینی وجود دارد؟ و در جهت پاسخگویی به این سؤال به مفهوم شناسی اصطلاح معنویت از نگاه دانشمندان اسلامی و محققان غربی اشاره می کنیم و با ذکر سیر معناپذیری آن در غرب به تبیین فلسفی مفهوم معنویت می پردازیم و ابعاد و حیثیات هریک را شرح می دهیم و به این نتیجه رسیده ایم که معنویت با همه مقوّمات و پیش فرض هایش جدا از زندگی در این دنیا نیست و میان معنویت مدرن با معنویت دینی دو اختلاف اساسی هست: یکی در روش، و دیگری در منشأو بیشتر اشکال معنویت مدرن از مفاهیم ماهوی شهودی هستند.
مسأله شاهد قدیمی برای بِیزگرایی، وتعبیرهای احتمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله ی شاهد قدیمی یکی از چالش های اصلی پیش روی بیزگرایان است. می توان راه حل های پیشنهاد شده برای این مسأله را به دو دسته ی راه حل های کلاسیک (با پذیرش مشکل و تلاش برای ارائه ی راه حل مناسب) و راه حل های غیرکلاسیک (با انکار مشکل و تلاش برای منحل کردن آن)تقسیم کرد. راه حل های کلاسیک توسط افرادی چون گاربر، جفری، نینیلوتو و ایلز پیشنهاد شده اند. این راه حل ها با انتقادات مهمی از سوی افرادی چون ایلز و ایرمن روبه رو شده اند. یکی از راه حل های غیرکلاسیک، رها کردن تعبیر ذهنی احتمال و برگزیدن تعبیر عینی احتمال است که توسط روزنکرانتز پیشنهاد شده است. در این مقاله، راه حل های کلاسیک مسأله ی شاهد قدیمی و نقدهای وارد شده بر آن ها مورد بررسی قرار گرفته، و تلاش شده است تا نشان داده شود که این راه حل ها کفایت لازم برای حل این مسأله را ندارند. در انتها نیز از پیشنهاد روزنکرانتز به عنوان تنها پیشنهادی که ریشه ی مسأله ی شاهد قدیمی را به درستی تشخیص داده است، دفاع کرده ایم.
دیدگاه متکلمان در حدوث جهان و نقد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
625 - 651
حوزههای تخصصی:
درباره حدوث و ازلیت جهان دو دیدگاه مختلف (ازلیت و غیرازلیت) بین متألهان مطرح شده است. نویسنده در این مجال بعد از تبیین مسئله بحث و مفهوم شناسی، با توضیح سه رویکرد عقلی (حصر وجود مجرد به خدا، حدوث لازمه اصل اختیار و اراده، استحاله اضافه بر بی نهایت، نفس حدوث حادث دلیل بر توقف و انقضای گذشته ازلی، ورود مبدأ بر حوادث گذشته مستلزم وجود مبدأ بر کل) و قرآنی و روایی موافقان حدوث، به تحلیل و ارزیابی ادله آنان می پردازد و در دلالت آنها بر نظریه حدوث، جرح وارد می کند.
متدولوژی ویتگنشتاین در خصلت غیر شناختی زبان دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
795 - 816
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو با تعریف ایمان و ایمان گرایی مؤمنان (مسلمان، مسیحی و یهودی) و تقسیم آن به حاد و معتدل و بررسی رابطه ایمان گرایی و شکاکیت، به تحلیل دین گرایی ویتگنشتاین پرداخته است. نگاه دینی ویتگنشتاین بر خصلت غیرشناختی زبان دینی اذعان دارد و در عین حال باورهای دینی را اغلب بی دلیل می داند. فلاسفه ای که به نوعی تحت تأثیر افکار وی قرار گرفته اند، با عنایت به درستی تفسیر ایمان گرایانه یا زبان دینی ویتگنشتاین، درباره ناواقع گرا بودن وی تردید دارند. به منظور سهولت، ایمان گرایی ویتگنشتاینی را در سه نکته خلاصه می کنیم: 1. بی دلیل بودن باورهای دینی؛ 2. تفسیر غیرشناختی از آنها و 3. تفسیر ناواقع گرایانه از دین.
علم و تکنولوژی: تفاوتها، تعاملها، و تبعات آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بین علم و تکنولوژی تمایز مفهومی مهمی وجود دارد، همچنین آنچهاز آن با عنوان ’علم کاربردی‘یاد می شود، از نظر معرفت شناختی مفهومی زائد است؛ این مقوله در ذیل مقوله تکنولوژی می گنجد. در مقاله حاضر درباره زمینه های فلسفی خلط علم و تکنولوژی بحث می کنیم و توضیح می دهیم که یکی دانستن آن دو، نه تنها یک خطای معرفت شناسانه محسوب می شود، بلکه نتایج و تبعات نامطلوب نظری و عملیعدیده ای نیز به بار می آورد که تأثیر خود را در کاوش های معرفتی و نیز سیاست گذاری ها در حوزه علم و تکنولوژی آشکار می سازد.
بررسی برهان درجات کمال بر اثبات وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
293 - 316
حوزههای تخصصی:
اثبات وجود خدا، همواره از مهم ترین دغدغه های فکری بشر بوده است. از این رو، در طول تاریخ اندیشه های دینی، اقامه برهان های مختلف برای اثبات وجود خداوند و نیز سنجش میزان اعتبار هر کدام از این برهان ها؛ از مسائل اساسی اندیشمندان بوده اند. یکی از این برهان ها که بیشتر در فلسفه غرب و در آثار توماس آکوئیناس عرضه شد، برهان درجات کمال است که البته به دلیل سوءفهم هایی که در ادراک آن صورت گرفته، مورد نقدهای بی رحمانه ای نیز بوده و از همین رو، دراللهیات فلسفی غرب چندان به آن توجه نشده است. این برهان در فلسفه و کلام اسلامی نیز ناشناخته مانده یا بی اعتبار تلقی شده است. در این مقاله، ضمن معرفی برهان درجات کمال و بیان پیشینه آن، به برخی انتقادها از این برهان پاسخ خواهیم داد و نیز ضمن مقایسه اجمالی آن با تقریر صدرایی از قاعده امکان اشرف در فلسفه اسلامی، تلاش کرده ایم بر پایه مبانی حکمت صدرایی، تقریر تازه ای از این برهان ارائه دهیم.
تحلیل و بررسی نظریه ابن سینا در مورد برهان ناپذیر (برهان لمیّ) بودن وجود خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
891 - 912
حوزههای تخصصی:
ابن سینا وجود خداوند را برهان ناپذیر می داند. منظور او از برهان، برهان لمّ است که از آن به برهان مطلق تعبیر می شود. در این مقاله پس از بیان انواع برهان و ارزش معرفتی آنها، دیدگاه ابن سینا در مورد برهان ناپذیر بودن وجود خداوند و ادله آن بررسی شده است و به این نتیجه دست یافته ایم که نه تنها برهان صدیقین ابن سینا برهانی لمّی است، برهان های مخلوق محور نیز که به ظاهر در آنها از معلول بر علت استدلال شده است، مطابق با مبانی پذیرفته شده در دانش منطق، برهان لمّی هستند. از آنجا که این برهان ها به طور مستقیم وجود خداوند را اثبات نمی کنند، نسبت به نتیجه خود، برهان لمّ بالذات و نسبت به وجود خداوند برهان لمّ بالعرض هستند.
سیر تحول خداباوری در اندیشه هندو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
939 - 959
حوزههای تخصصی:
موضوع اصلی این نوشتار سیر خداباوری در اندیشه هندوان است که به ترتیب تاریخی از خداباوری اقوام هندو اروپایی آغاز و سپس گرایش های گوناگون خداباوری (همچون طبیعت پرستی، چندگانه پرستی، پرستش ربّ الارباب و یکتاپرستی و وحدت گرایی) در «وِدَه ها» را که کهن ترین اثر مکتوب اقوام آریایی است مورد توجه قرار خواهیم داد. خداشناسی «اوپنیشدی» با رویکرد غالب وحدت وجودی و سپس اندیشه خدا در «گیتا» با توجه به نگرش های سه گانه موجود در آن، موضوعات بعدی مورد بحث هستند. نوع نگاه به خدا در «دَرْشَنَه ها» یا مکتب های فکری هندو، به ویژه دو مکتب «وِدانته» و «نیایه» که توجه خاصی به الوهیت دارند، موضوعات پایانی این نوشتار هستند. در مجموع چنین به نظر می آید که اندیشه هندو با وجود تجربه های گوناگون از انواع نگرش های خداباورانه در ادوار گوناگون تاریخ خود، در هیچ کدام از این نگرش ها به طور قاطع و فراگیر آرام نگرفت.
هم وردایی عام، دیدگاه های فریدمن و ارمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم هم وردایی عام یکی از مفاهیم مهم در نظریه نسبیت عام است که در فهم چیستی آن مشکلات و ابهامات زیادی بروز کرده است. در این مقاله،ضمن توضیح در مورد چیستی مفهوم هم وردایی عام،دیدگاه اندرسون – فریدمن در مورد مفهوم شیء مطلق بیان می شود. شیء مطلق، در این دیدگاه، متمایز کننده نسبیت عام از نظریه های دیگر است. همچنین دو تعریف از مفهوم هم وردایی عام را، یعنی، هم وردایی عام صوری را وهم وردایی عام جوهری را که ارمن ارئه داده است بیان می کنیم. ارمن با بیان اینکه نسبیت عام نظریه ای است که هم وردایی عام جوهری را متحقق می سازد، آن را از دیگر نظریه های فضا – زمانی متمایز می کند. ما در این مقاله،دو دیدگاه فوق را بررسی می کنیم و تمایز آنها را مشخص می سازیم.
بررسی و نقد مبانی متافیزیکی تئودیسه جان هیک با نگاه به آرای آگوستین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
817 - 846
حوزههای تخصصی:
آرا و نظریات متنوعی از زمان ارسطو تاکنون پیرامون مسئله وجودی شر و خیر بیان شده است. این مسئله زمانی حساسیت بیشتری را جلب کرد که عاملی علیه وجود خداوند و صفات او تلقی شد. برخی وجود شر را مهم ترین و یگانه عامل انکار وجود خداوند می دانند و برخی نیز دیدگاهی مخالف با این نظر دارند. از نظر جان هیک و آگوستین، شر امری وجودی است. او بااللهام از نظریه عدلاللهی ایرنایوسی، شکل جدیدی به تعریف شر داده است. هیک اعتقاد دارد که «شر فقدان خیر است و خداوند علت شر نیست» و شر را به عنوان امر عدمی، در چارچوب تبیین علّی مطرح می کند. با ارائه این نظریه، اصول علّی نیز اهمیت خاصی می یابند. در این پژوهش به بررسی و نقد مسئله متافیزیکی شر و رابطه آن با وجود خدا از نگاه جان هیک می پردازیم. بر این اساس، پس از ارائه گزارشی از اصول شر و خیر به بررسی مسئله مهم «جایگاه شر در ساختار علّی آفرینش» در نگاه هیک و آگوستین خواهیم پرداخت. هدف این نوشتار آن است که بیان کنیم حکمت اصلی و نهفته در وجود شر را نمی توانیم توجیه و درک کنیم و طبق گفته هیک، باید به رازآلود بودن جهان هستی و در پس آن، شر اعتراف کنیم.
هدف و هدفمندی مؤلفه معنابخشی در حادثه عاشورا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
739 - 756
حوزههای تخصصی:
واقعه عاشورا از حوادث و پدیدارهای مهم تاریخ بوده که تاکنون بخش عظیمی از پژوهش های محققان را به خود اختصاص داده است. اما با وجود این واقعیت، واقعه پیش گفته، از منظر پژوهشگران حوزه فلسفه دین و معنای زندگی دور مانده است. این پژوهش کوشش معنامحورانه ای در باب حادثه عاشوراست که به مؤلفه هدف در عاشورا می پردازد و اهداف و انگیزه هایی را ذکر می کند که محل توجه و عنایت امام حسین (ع) در کربلا بوده است. اهدافی چون: بیداری امت پیامبر از غفلت و جهالت، نجات امت از مادی گرایی و برقراری عدالت، اصلاح امور، نه جنگ و ... غنای معنایی بالا و بی نظیری دارد و به علاوه معنای جدیدی از تلفیق دو معنای هدف یعنی هدفاللهی و هدف فردی را ارائه می دهد.
همسویی دین و فلسفه در شناخت خداوند و دیرینگی عالم؛ با تکیه بر آرای فارابی و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
51 - 72
حوزههای تخصصی:
از دیرباز چگونگی رابطه «دین و فلسفه» از جمله دغدغه های فکری عالمان دین و فیلسوفان بوده و هست. از میان فیلسوفان مشاء، ابونصر فارابی و ابن سینا تلاش گسترده ای کرده اند تا این دو را با هم همساز و هماهنگ نشان دهند. در این مقاله تلاش می کنیم در دو مسئله مهم و به ظاهر مورد اختلافِ فلسفه و دین، یعنی «خداوند و خالقیت او» و «دیرینگی عالَم»، با استناد به کلمات «حکمای مشاء» همسویی دین و فلسفه را نشان دهیم. اساس تحقیق در این نوشتار، بیشتر کلمات فیلسوفان مشائی به ویژه فارابی، ابن سینا و ارسطو است که با آموزه های دینی مقایسه شده اند. برای تحقق اهداف این نوشتار ابتدا دیدگاه های ارسطو به عنوان مؤسس فلسفه مشاء در دو موضوع مورد بحث مقاله، ذکر و بررسی شده است. سپس نظریات فارابی و ابن سینا به عنوان شاخص ترین فیلسوفان مسلمان مشائی با آموزه های برخی از آیات قرآن به عنوان متقن ترین منبع اسلام مقایسه شده است. در نهایت و پس از بررسی این دیدگاه ها به این نتیجه خواهیم رسید که در این موضوعات، اختلاف مبنایی بین «آموزه های دین» به ویژه «دین اسلام» با آموزه های فلسفه وجود ندارد.
نظریه شونیَتا (خلأ) و مفاهیم وابسته به آن در فلسفه مادهیه میکه بودایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
195 - 226
حوزههای تخصصی:
طریق مهایانه شاخه بزرگی از دین بودایی است که در کشورهای چین، نپال، تبت، مغولستان، کره، تایوان، ویتنام و ژاپن پیروان بسیار دارد. این آیین که جدیدتر از شاخه خواهر آن، یعنی تهره واده (هینه یانه) به شمار می رود، بر مبادی و اصولی مشابه با آن استوار است، اما بر برخی از آنها تأکید بیشتری دارد و تفسیرهای متفاوتی را از آنها ارائه می دهد. نظریه خلأ و آموزه های وابسته به آن، اعتقاد به آرمان بُدهیستوه، وجود بدهیستوه های متعدد و تأکید بر یاد کردن سوگند بدهیستوه و بالأخره طریق سرسپردگی یا بهکتی مارگه از برجسته ترین اصول شکل دهنده مهایانه، و وجه تمایز آن با تهره واده شمرده می شوند. افزون بر این، شاخه مهایانه بدون رد کردن متون مقدس هینه یانه، در هر یک از مکاتب متعدد خود دارای متون پذیرفته شده و مرجعی است که بیان کننده دیدگاه های آن مکاتب هستند. یکی از قدیمی ترین جریان های فکری درون مهایانه، مکتب مادهیه میکه (راه میانه) است که نظریه خلأ (شونیَه یا شونیَتا) از جمله اصول بنیادی آن به شمار می رود و از همین رو، شونیه وادَه یا شونیَتاوادَه نیز نامیده می شود. در این مقاله کوشش بر آن است که ضمن ارائه تاریخچه مختصری از شکل گیری طریق مهایانه و مکتب مادهیه میکه، آموزه خلأ از دیدگاه این جریان فکری - فلسفی تعریف و رابطه آن با سایر اصول مهایانه بررسی شود.
الهیات سلبی در اندیشه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
585 - 605
حوزههای تخصصی:
در این مقالهاللهیات سلبی در ابعاد وجودشناختی، معرفت شناختی و زبان شناختی در اندیشه ابن سینا با توجه به دلایلی چون تباین خالق و مخلوق، تأکید بر وحدت و بساطت حقیقی ذات خدای متعال، مثل و شبیه نداشتن، همچنین حد و ماهیت نداشتن او، اطلاق و عدم تناهی، ناتوانی انسان در احاطه بر خدای متعال، تعالی و فوق عقل بودن خدا، نقص معرفت معلول نسبت به علت، محدودیت قوای ادراکی بشر بررسی شده است. با بررسی نظاماللهیاتی ابن سینا به این تبیین می رسیم که در وجودشناسی سینوی وجود شکاف عظیمی بین وجود مطلق یعنی خدا و دیگر مخلوقات تأکید می شود. او علت مخلوقات است، اما شباهت نوعی با آنها ندارد و در بعد معرفت شناختی امکان معرفت ایجابی مطابق با واقع را برای انسان نفی کرده است. در ساحت زبان شناختی نیز دلایلاللهیات سلبی مبتنی بر بعد وجودی و معرفتی این دیدگاه است .طبیعتاً آنچه ناشناختنی و نایافتنی است، بیان شدنی هم نیست.
استقلال ذاتی یا عدم استقلال ذاتی اخلاق از دین، بررسی دیدگاه کانت و علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
173 - 194
حوزههای تخصصی:
در جستار پیش رو در صددیم با تبیین استقلال ذاتی اخلاق، رابطه آن را با دین بیان و با بررسی آموزه های اخلاقی کانت و علامه طباطبایی موضع این دو اندیشمند را در ذیل این مسئله بیان کنیم. مبحث اخلاق و ارتباط آن با دین ارتباط وثیقی با مبحث ارزش شناسی گزاره های اخلاقی و کارکرد عقل عملی دارد. لذا بحث در باب یکی بدون پرداختن به دیگری عقیم خواهد بود. در این جستار نیز پس از تبیین کوتاهی پیرامون موضع و ساختارهای اساسی معرفت شناسی کانت و علامه طباطبایی درباره احکام اخلاقی، مهم ترین دیدگاه های این دو اندیشمند در بحث استقلال اخلاق از دین بررسی خواهد شد. در ادامه با بیان محورهای اشتراک و افتراق این دو اندیشمند، نشان داده می شود که بسته به معنای ذاتی در احکام اخلاقی، می توان این دو را قائل به استقلال ذاتی اخلاق از دین دانست، زیرا هر دو اندیشمند برآن هستند که عقل عملی با معیارهای عقلانی خود می تواند خوبی و بدی اعمال را تشخیص دهد؛ در عین حال عقل به منزله منبع اصلی شناخت احکام ارزشی، گاه به نقش تکمیل گر دین نیز محتاج است. در پایان به چند کاستی در دیدگاه کانت اشاره شده که دیدگاه علامه طباطبایی مصون از آنهاست.
جستجوی معقولیت حاکم بر آرائ "ریچارد فولی (Richard Foley, (1947-(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریچارد فولی در زمره نظریه پردازان مشهور در باب معرفت شناسی و معقولیت محسوبست. نظریه مختار او در معرفت شناسی، "مبناگرائی انفسی"( Subjective foundationalism) است. با مطالعه آثار وی البته مشخص می شود که اتخاذ چنین موضعی در معرفت شناسی بدلیل پروردن نظریه معقولیت سازگار با آن بوده است."مبناگرائی" وجه ممیزه نظریه معرفت فولی, از دیدگاههائی همچون انسجام گرائی(coherentism) است."انفسی بودن" نیز در تقابل با آفاقی بودن نحله هائی مثل اعتمادگرائی(reliablism) قرار می گیرد. فولی بر اساس این موضع معرفت شناختی، نظریه ای بدیع در باب معقولیت ارائه می دهد که معرفتی(اپیستمیک) بودن و مهمتر از آن معطوف به هدف بودن(Goal oriented) از خصائص آنست.وی همچنین عقیده مقبول(Reasonable beliefe) را جایگزین عقیده معقول(Rational beliefe)در نظریه معقولیت می کند. نظریه معقولیت فولی, بدلیل احتواء بر مفاهیمی چون منظر(perspective) ، استدلال مناقشه ناپذیر(Uncontraversial argument)، تامل عمیق(Deep reflection)، عمیق ترین ملاکهای معرفتی(Deepest epistemic standards) و ... نوعی ذهنی گرائی و نسبی گرائی را متداعی می کند که البته از آن مبرّاست. در این مقاله تلاش می شود ضمن بررسی و بازسازی نظریه معقولیت فولی، معقولیت حاکم بر خود این نظریه نیز از طریق پیگیری استلزامات آن کشف گردد. این تلاش از طریق احاله هر یک از عناصر مقوم نظریه معقولیت فولی به بنیاد وجودی آن صورت می بندد. مدعای مقاله در خصوص معقولیت حاکم بر نظریه معقولیت فولی آن است که این معقولیت نه به اعتبار ملاک های منطقی بلکه مبتنی بر احوال و عناصر اگزیستانسیال آدمی است که تامین می گردد.
سیر تحول از علوم رشته ای تا علوم میان رشته ای و علوم یکپارچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظرارسطو و فلاسفه اسلامی و فلاسفه قرون وسطی همه علوم زیر چتر فلسفه قرار می گرفت و فلسفه عمدتاً به فلسفه نظری و فلسفه عملی تقسیم می شد ، که فلسفه نظری شامل متافیزیک ، ریاضیات و طبیعیات بود. قبل از تکون علم جدید، دانشمندان درپی آن بودند که تصویر یکسانی از کل جهان به دست آورند. تمام بخش های دانش، بایستی در یک چارچوب کل نگرانه فلسفی قرار می گرفت. پس از تکون علم جدید کم کم فلسفه های تجربه گرا ، که فقط به تجارب حسی توجه داشتند، نضج گرفت و این منجر به کنار گذاشتن فلسفه ، علی الخصوص متافیزیک ، شد، و عالمان دیدگاه کل نگر را کنار گذاشتند. در نیمه دوم قرن بیستم ، با ظهور چند مکتب در فلسفه علم و روشنگری درمورد فارغ نبودن علوم از متافیزیک و چند بعدی بودن بعض از مسائل علمی ، چند جریان زیر براه افتاد: (1) عده ای از بزرگان علم ، قادر نبودن علم تجربی به پاسخگوئی به همه سؤالات انسانی را دلیل بر این دانسته اند که علم باید در یک چهار چوب جامعتر ( یک متافیزیک) قرار گیرد. (2) مطالعات میان رشته ای براه افتاده ، که به تاسیس گروههای پژوهشی میان رشته ای و براه افتادن دوره های آموزشی میان رشته ای منجر شده و باعث توجه به فلسفه در علوم گشته است . (3) پوزیتیویستهای منطقی دنبال این بودند که همه علوم را به یک علم، مثلاً فیزیک ، برگردانند. اما این جریان در دهه های اخیر تضعیف گشته ، گرچه در خود فیزیک عده ای دنبال " نظریه همه چیز" بوده اند . (4) بعضی از دانشمندان تاکید کرده اند که تخصصها باید در پرتو یک دیدگاه کل نگر دنبال شود ، ولذا حاکمیت یک جهان بینی جامع نگر را بر همه علوم توصیه کرده اند. به طور خلاصه می توان گفت که در دهه های اخیر در راستای کل نگری توجه به فلسفه در علوم به نحو محسوسی درغرب بیشتر شده است.
مروری بر کتابِ «سرنوشت علم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هِلِن لونجینو، یکی از فلاسفه علمِ فمینیستیِ معاصر، در این کتاب می کوشد به روی شکافی پُل بزند که معتقدست فلسفه علمِ معاصر را به دو حوزه ظاهراً آشتی ناپذیر تبدیل کرده است: از یک سو، شرحهای تجربه گرایانه و انضمامی از معرفتِ علمیکه عمدتاً سرشتِ «جامعه شناختی» دارند، و از سوی دیگر، شرحهای هنجاری از آن که صبغه «فلسفی» دارند
از خودآیینی اخلاق مُلکی تا دگرآیینی اخلاق ملکوتی (نگاهی نو به گونه های مختلف مناسبات میان دین و اخلاق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
481 - 502
حوزههای تخصصی:
یکی از پرسش هایی که همواره ذهن متفکران را به خود مشغول کرده، ارتباط بین دین (شرع) و عقل بوده است. در جهان اسلام هم به این مسئله پرداخته شده و به طور ویژه موضوع حسن و قبح در حوزه اخلاق بحث شده است. در این مقاله گونه های مختلف مناسبات میان اخلاق و دین مطرح خواهد شد و هر یک از این رویکردها نقد و بررسی می شود و در نهایت با نگاهی نو به دیدگاه مختار پرداخته خواهد شد که بر اساس آن با تفکیک میان اخلاق مُلکی و ملکوتی نشان داده ایم که اخلاق مُلکی ابتنا و وابستگی به دین ندارد و شاید مستقل از دین موضوع نظر واقع شود، لکن اخلاق ملکوتی و متعالی جز در پناه دین حاصل نمی شود و در ذیل دین تعریف و تبیین می شود و خودفرمانروایی و خودآیینی در حوزه اخلاق ملکی با خدافرمانروایی و دگرآیینی در ساحت اخلاق ملکوتی سازگار و جمع پذیر است، به این معنا که شاید در بسیاری از موارد احکام اخلاقی مشترکی را توصیه و تجویز کنند، لکن روح و به تعبیر ادقّ بنیاد فعل و خاستگاه توصیه و تحذیر متفاوتی دارند.