فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۴٬۴۴۹ مورد.
نظر کانت در باب هابز، صلح و فرمانبرداری
منبع:
علامه ۱۳۸۵ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت تجربه باوری انگلیسی (قرن 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
فلسفه: بازآفرینی نیچه
فرهنگ،فرا فرهنگ و جامعه
روش علمی نیوتن در اصول
حوزههای تخصصی:
عموما تصور می شود که نیوتن از بدو کاوش های طبیعت شناسانه اش دارای روشی بوده که همواره از آن پیروی می کرده است و دو کتاب ماندگار و فوق العاده تاثیر گذارش اصول ریاضی فلسفه طبیعی و علم البصار،محصول پیروی از آن روش است.اما انشتاین هشدار می دهد که اگر می خواهید چیزی از فیزیکدانان درباره روش هایی که بکار گرفته اند بدانید"به حرف های آنها گوش ندهید و توجه خودرا معطوف به اعمال آنها بکنید."با توجه به هشدار تامل انگیز و جالب توجه اینشتاین در این مقاله کوشیده ام تا اولا هر آنچه نیوتن درطبع های مختلف اصول ریاضی فلسفه طبیعی و علم الابصار درباره روش علمی،قواعد روش شناختی و معرفت شناختی اش اظهار کرده موردبازیابی و شناسایی قرار دهم.ثانیا،تلاش شده تا آن چه را نیوتن درعمل انجام داده و شناسایی و ارائه کنم.درجریان این شناسایی ها،آشکار می شود که میان آنچه نیتون درباره روش کار و کاوش اش گفته و آنچه در عمل انجام داده تغایر وبعضا تعارضات روشنی وجود دارد.همچنین،آشکار می شود که ابدا چنین نبوده که از ابتدا نیوتن به یک مجموعه خاصی از قواعد روش – معرفت شناختی آگاهی داشته و از آنها آگاهانه پیروی کرده است.نیوتن تنها پس از مواجهه باسیل خروشانی از انتقاداتی که متوجه طبع اول اصول ریاضی شد به قواعد روش-معرفت شناختی روی آورد.در طول 40سال پس از طبع نخست اصول (1687)و آخرین طبع آن(1726)،عمده تلاش های نیوتن مصروف طراحی وابداع واعلام قواعد جدید بازی علم شد تا اولا نظریه پردازی های طبیعت شناسانه خودرا با عطف به آن قواعد موجه و مقبول نشان دهد و از آن دکارتیان را ناموجه و نامقبول.و ثانیا به تبع،سیل انتقاداتی که وی را به شدت آزرده دل ورنجورکرده بود تضعیف و تخفیف کند.
فیزیکالیسم
تاملی بر «هستی» در اندیشه شهرزوری و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظر بسیاری از متفکران، مساله بنیادی مابعدالطبیعه پرسش از «هستی» است. اما شهرزوری به عنوان یک فیلسوف آشنا با سنت فلسفه سینوی و کانت فیلسوف آلمانی از جمله متفکرانی به شمار می روند که ضمن انتقاد از «هستی» به مثابه امر عینی و واقعی، ابتنای مابعدالطبیعه بر «هستی» را انکار می کنند. البته، شهرزوری در مرزهای مابعدالطبیعه سنتی باقی می ماند و کانت- با انتقاد از مابعدالطبیعه سنتی- نوعی مابعدالطبیعه معرفت شناختی را طرح می کنند، اما میان انتقادهای آنان به «هستی»، قرابت و همسویی ویژه ای مشاهده می شود. در این نوشتار، با بررسی، تحلیل، و مقایسه اندیشه های این دو فیلسوف، به اشتراک ایشان در فضای عمومی حاکم بر مابعدالطبیعه شان اشاره خواهیم داشت. به نظر می رسد که چگونگی انتقاد و تحلیل این دو فیلسوف از هستی، بیان کننده نوعی نگاه منطقی به این مقوله است، نگاهی که راه را برای طرح و پذیرش اصالت ماهیت در سنت فلسفی هر یک از آن دو هموار می کند.
مبانی نظری فهم قرآن ازنظر علامه طباطبایی(ره) و مقایسه ی آن با آرای کلادنیوس، شلایرماخر و هیرش از هرمنوتیست های کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
قرآن کتاب هدایت و برنامه ی زندگی انسان است. فهم صحیح و معتبر آیات قرآن لازم و ضروری است. مقاله ی حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی به بررسی مبانی نظریه ی تفسیری علامه طباطبایی درخصوص فهم و تفسیر قرآن می پردازد تا مبانی نظریه ی تفسیری ایشان را آشکار نموده و آن را با آرای برخی هرمنوتیست های کلاسیک مقایسه نماید . یافته های این پژوهش نشان می دهد که علامه باتوجه به مبانی فهم خود که از بینش قرآنی او ناشی می گردد، هرمنوتیک خاصی برای قرآن دارد. ازسوی دیگر، هرمنوتیک کلاسیک به رغم تفاوت با نظریه ی تفسیری علامه، شباهت هایی هم با آن دارد. دانشمندانی چون کلادنیوس، شلایرماخر و هیرش، همگی بر نیت و قصد مؤلف در کشف مراد متن اعتقاد داشته اند که این امر، نظریات این دانشمندان را ب ه دیدگاه علامه در مقوله ی فهم قرآن نزدیک می گرداند. ازنظر نگارنده، نظریه ی « تفسیر قرآن با قرآن» علامه، به رغم برخی تفاوت ها، با آرای هرمنوتیک کلاسیک شباهت زیادی دارد.
توصیفها
منبع:
ارغنون ۱۳۷۴ شماره ۷ و ۸
انسان شناسی پولس از منظر گناه ذاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اعتقادات مهم مسیحیان، اعتقاد به آموزة گناه ذاتی است که بیانگر نافرمانی حضرت آدم علیه السلام و حوا و آلوده شدنِ ذریة آنان است. این آموزه، نه تنها زمینه ساز پیدایش مسیحیت کنونی شد، بلکه موجبِ تغییرات بنیادین در انسان شناسی مسیحیان گردید. پولس، که از مهم ترین شخصیت های جهان مسیحیت محسوب می گردد، در چارچوب آموزة گناه ذاتی، انسان شناسی ای ارائه کرد که منحصر به فرد و درخور توجه است. با توجه به جایگاه ممتاز پولس در جهان مسیحیت، بررسی دیدگاه او در زمینة مباحث انسان شناسی و شناخت عواملی که منجر به بروز چنین دیدگاهی در وی شدند، می تواند امری ضروری و مهم تلقی گردد.
دیدگاههاى متفکران اسلامى در باره گستره شریعت (2)
حوزههای تخصصی:
نویسنده در دو بخش، دیدگاههاى متفکران اسلامى را در باره گستره شریعت مطرح کرده است . در بخش اول که در شماره نهم به چاپ رسید، متفکران اسلامى را به دو دسته سنت گرایان و متجددان منشعب کرده و سه رویکرد را در مساله قلمرو دین بیان کرده بود
نگارنده در بخش دوم مقاله که اینک از نظر خوانندگان مىگذرد، نیاز بشر به دین، مساله خاتمیت و فلسفه ختم نبوت و این که چرا نبوتها تبدیل و تغییر یافتند و علل تجدید نبوتها چیست؟ را مورد بررسى قرار داده است . سپس به دیدگاه شهید مطهرى در این باره پرداخته است که بلوغ و رشد فکرى و اجتماعى بشر را عامل ختم نبوت معرفى مىکند و مىگوید با ختم نبوت نیاز بشر به تعلیمات الهى رفع نشده بلکه صرفا وحى جدید و تجدید نبوتها رفع شده است . و بعد به آثار ایمان مذهبى از دیدگاه آن شهید مىپردازد . در ادامه نظریه مهندس بازرگان را در رابطه با نیاز انسان به دین مطرح مىکند و مىگوید روششناسى آقاى بازرگان در پاسخ به مساله قلمرو دین و انتظار بشر از دین، از نوع درون دینى است و با بیان آیات و روایات در صدد اثبات این نکته است که آبادانى دنیا را نباید از دین انتظار داشت . نویسنده مقاله، با وارد کردن چهارده اشکال اساسى نظریه ایشان را رد مىنماید .
تحلیل منطقی قضایای ثلاث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غرض از نگارش نوشتار حاضر، ارائه ی تحلیلی مستدلّ و مستند از دو طبقه بندی مهم منطقی است؛ یکی تقسیم قضیه ی مسوّره به حقیقیه و خارجیه و دیگری تقسیم قضیه ی حملیّه ی موجبه به حقیقیه، خارجیه و ذهنیه. تداخل این دو طبقه بندی به دلیل اشتراک در عنوان، در طول تاریخ موجب بروز اشکالات و ابهامات متعددی در فهم علم شناسی قدما شده است. در پژوهش حاضر، با اشراف بر تطوّر تاریخی هر دو طبقه بندی و با اخذ روی آوردی منطقی - معرفتی، ابتدا طبقه بندی مثنّی و سپس دو تقریر مختلف از طبقه بندی مثلّث مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. از این ره گذر و در سایه ی دقت در ضوابط و شرایط منطقی هر یک از این دو طبقه بندی، نقاط ضعف و قوّت آن ها روشن می گردد، ضمن این که دیدگاه رقیب در این مسأله نیز مورد بررسی قرار می گیرد.
بررسی و نقد دیدگاه سوئین برن در باب وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریچارد سوئین برن از جمله فیلسوفان معاصری است که به استدلال های استقرایی برای تبیین خداباوری روی آورده است. وی با استفاده از اصل زودباوری و سادگی، و با تفکیک نظم های زمانی از مکانی ، احتمال وجود خداوند را بسیار تقویت می نماید.سوئین برن سعی دارد از طریق فرضیه خداشناسی توحیدی به پرسش های مرزی پاسخ گوید. اما تمسک به مفاهیم احتمال، سادگی، زودباوری، پیش بینی پذیری، و نظم های زمانی در تقویت این فرضیه، در چالش با اشکال های متعددی است که این مقاله با نگاهی نقادانه به ارزیابی آنها می پردازد.
مسئله زبان خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله زبان خصوصی، بحثی است مرتبط به قلمرو معرفت شناسی و فلسفه ذهن که نخستین بار ویتگنشتاین وارد بافت مطالعاتی فلسفه کرد. او در کتاب مهم تحقیقات فلسفی (1953) بر نبود امکان آن استدلال اقامه کرد. به اعتقاد ویتگنشتاین متأخر، نظام های فلسفی پیشین اعم از عقل گرایی، تجربه گرایی، ایدئالیسم و حتی اتمیزم منطقی به گونه ای مسئله حصول معرفت را تبین می کردند که مستلزم قول به زبان خصوصی بود. زبان خصوصی، طبق تعریف ویتگنشتاین، زبانی است که واژه های آن تنها از احساسات خصوصی و بی واسطه گوینده حکایت می کنند. این واژه ها صرفاً معلوم گوینده اند و کسی دیگر آن زبان را نمی فهمد. از نظر ویتگنشتاین چنین زبانی اساساً امکان ندارد؛ زیرا پذیرش آن مستلزم شکاکیت معرفت شناختی و معناشناختی است. بنا بر نظر ویتگنشتاین، در تعریف زبان خصوصی دو عنصر اساسی اخذ شده است: یکی مفهوم «خصوصی» و دیگری مفهوم «حکایت کردن». ویتگنشتاین پس از تحلیل معناشناختی این دو مفهوم، سعی می کند نشان دهد که چگونه نظام های فلسفی پیش از او از تبیین و توجیه مسئله معرفت و فهم و ارتباط زبانی عاجز بودند و یک سره در دام سولیپسیزم معرفتی گرفتار می شدند. راه نجات آن است که زبان را پدیده ای اجتماعی و عام تلقی کنیم که حتی کاربرد آن در احساسات خصوصی نیز در بازی زبانی احساسات معنا پیدا می کند.
«هستی شناسی» در کانون پدیدارشناسی رومن اینگاردن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی جایگاه هستی شناسی در پدیدارشناسی رئالیستی رومن اینگاردن به ویژه در حوزة زیبایی شناسی می پردازد. رومن اینگاردن، پدیدارشناس لهستانی، از شاگردان معروف هوسرل بود که با رویکرد فلسفی استادش در دوره دوم فکری او یعنی ایده آلیسم استعلایی اش مخالفت کرد و معتقد بود که هوسرل در پژوهشهای منطقی رویکرد رئالیستی اتخاذ کرده است حال آنکه در ایده ها به سمت ایده آلیسم استعلایی گرایش می یابد. محتوای کتاب در باب انگیزه هایی که هوسرل را به ایده آلیسم استعلایی سوق دادند دقیقاً همین مسأله است. اینگاردن پدیدارشناسی رئالیستی خود را در مقابل پدیدارشناسی ایده آلیستی هوسرل مطرح کرد. مسأله رئالیسم/ ایده آلیسم و توجه او به هستی شناسی دغدغة مهم اینگاردن در تمامی نوشته هایش است. به نظر او هستی شناسی(در قالب هستی شناسی صوری، مادی و وجودی یا اگزیستانسیال) با متافیزیک یکی نیست و تلقی او از وجود آثار هنری مثل اثر موسیقایی متفاوت است. اینگاردن وجود آثار هنری را از سنخ وجود قصدی(Intentional being) می داند. به عبارت دیگر، بر این باور است که هستی و وجود این آثار نه عینی اند نه کاملاً ذهنی بلکه وجود یا هستی کاملاً قصدی دارند و لذا از عینیت های قصدی(Intentional Objectivities) برخوردارند. برای مثال، اثر موسیقیایی اثری است که وجود قصدی دارد نه وجود واقعی. آنچه را که در این مقاله به مثابة نتیجه محصل به آن دست یافتیم این است که هستی شناسی اینگاردن از سنخ هستی شناسی سنتی نیست که از افلاطون تا هوسرل تداوم یافته و جان کلام وجود یا هستی مدنظر اینگاردن را باید در وجود قصدی یافت که مصادیق چنین وجودی را در آثار هنری تحلیل و بررسی کرده است.