فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۸۴۱ تا ۹٬۸۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
نگرش به هستی و چگونگی وضعیّت آغازین جهان، از موارد مهم مطرح شده در اسطوره ها است. اسطوره های آفرینش منعکس کننده ذهنیت انسان ابتدایی هستند، اما اغلب ساختاری هدفمند دارند و هدف آنها رفع ابهام از مرحله پیش از آفرینش است. اسطوره ها با رفع ابهام از ناشناخته ها تلاش می کنند با بیان فرایند آفرینش، انسان را وارد زمان بیکران کنند. مشخص کردن شباهت ها و تفاوت ها در بین اسطوره ها و تأثیر محیط جغرافیایی بر اسطوره ها از اهداف این مقاله است. برای رسیدن به این هدف اسطوره هایی از تمام قاره ها انتخاب شد. با بررسی وضعیّت پیش از آفرینش در اسطوره ها، وجوه مشترک و افتراق آنها مشخص شد. علی رغم تنوّع محیط جغرافیایی در اسطوره ها، در این بررسی مشخص شد اسطوره ها شباهت های زیادی با یکدیگر دارند. این شباهت ها نشان می دهد که انسان ها دغدغه های مشترکی دارند. تاریکی آغازین، وجود آب و فراگیر بودن آن در جهان، بی کرانگیِ زمان و وجود آشوبِ آغازین از نکات مهم و مشترک اغلب اسطوره ها است. هر چند اسطوره ها متأثّر از محیطی هستند که به وجود آمده اند، تأثیر محیط بر مرحله آغازین کمتر از بخش های دیگر اسطوره است.
بررسی آیین شمنی و سایر جادوها در داستان «رستم و اسفندیار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جادو و آیین های مربوط به آن، موضوعی است که همواره از جنبه های گوناگون مورد توجه انسان بوده است. در شاهکارهای ادبی از جمله شاهنامهفردوسی نیز، این موضوع به چشم می خورد. هدف این پژوهش، بررسی جادوها و آیین های جادویی در داستان رستم و اسفندیار است. بدین منظور، کوشیده شده است تا با روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا، ضمن بررسی و تحلیل جادوهای این داستان و آیین های مربوط (مانند آیین شمنی و شمنیسم، جادو درمانی، سلاح جادویی، رویین تنی و شکست طلسم آن و سایر جادوها)، به بررسی تطبیقی این موارد در دنیای واقعی و نیز مقایسه آنها با اساطیر اقوام دیگر پرداخته شود. سپس، علل رویکرد بشر به امور جادویی و ماوراءالطبیعه و همچنین، میزان تاثیر قدرت های جادویی در جاودانگی یا فناپذیری دارندگان چنین قدرت هایی مورد بررسی قرار گرفته است. حاصل آنکه وجوه مشترکی میان جادوها و آیین های جادویی در این داستان با جامعه ایران باستان و سایر تمدن های باستانی و نیز، شباهت هایی میان اسطوره های داستان با برخی از اساطیر اقوام دیگر به چشم می خورد. دیگر آنکه از عمده ترین دلایل توجه و گرایش بشر به جادو و قدرت های ماورایی و خلق قهرمانان اسطوره ای، غلبه او بر ناتوانی خویش در مقابله با رنج ها و سختی های زندگی و دستیابی به بزرگترین آرزویش، یعنی حیات جاودانه است. همچنین درمی یابیم تحقّق این آرزو حتی در مورد اسطوره های ساخته ذهن بشر نیز علی رغم داشتن قدرت های جادویی و نامیرایی، امکان پذیر نیست و سرانجام آنها شکست و مرگ است.
مطالعه کاشی نگاره های قاجاری خانه های شیراز از منظر سراسطوره شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر دورة قاجار از لحاظ محتوا و ماده، همچنین موضوع و نحوة اجرا دارای ویژگی های متمایز و منحصر به فردی است. یکی از محصولات هنری در خور تأمل عصر قاجار، کاشی نگاره های فضاهای خصوصی و نیمه خصوصی کاخ ها و خانه های اعیان و اشراف است که استفاده از آن به ویژه در دورة ناصری اوج گرفت. این کاشی نگاره ها نمایانگر علایق و سلایق دوران خود هستند و از لحاظ نحوة پرداخت به مضامین و شیوة اجرا و بیان در نقشمایه ها خصوصیات شایان توجهی دارند؛ به نحوی که با بررسی آنها شاهد حضور هویت ایرانی، اسلامی و فرنگی به طور هم زمان هستیم. درک این موضوع نیازمند شناخت مفهوم سراسطوره ها و عملکرد هم زمان اسطوره های چندگانه در فضای معناشناختی فرهنگ و هنر دورة قاجار است. این مقاله به تبیین مفهوم سراسطوره و بررسی سراسطوره های غالب در فرهنگ و هنر دورة قاجار با استناد به مجموعه ای بی بدیل از اسناد تصویری، یعنی کاشی های آرایندة خانه های به جا مانده از دورة قاجار در شیراز و مطالعة تحلیلی برخی از این کاشی نگاره های پر شمار، پرداخته است. هدف این پژوهش معرفی و ارائة مستندات تصویری است که نظریة معاصر سراسطوره ها را تشریح می کند.
واکاوی نقش روشنفکر در نمایشنامه ملودی شهر بارانیِ اکبر رادی: رویکردی جامعه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نمایشنامهﻫﺎی اکبر رادی، مفاهیم مربوط به بحث روشنفکری از جایگاه ویژهﺍی برخوردار است. در بیشتر آثار نمایشی او، ﻣﻰتوانیم چهرهﻫﺎی روشنفکر و دیدگاهﻫﺎی مربوط به روشنفکری را مشاهده کنیم. او در نمایشنامه ملودی شهر بارانی (۱۳۷۶) به آسیب شناسی مفهوم روشنفکری در دهه ۱۳۲۰ ﻣﻰپردازد و در تلاش است دلایل سرگردانی روشنفکران این دهه را برای مخاطبان خود واکاوی نماید. با این همه، رادی تنها به بازتاب کژفهمی های پیرامون کار روشنفکری نمی پردازد. بلکه ﻣﻰکوشد راهکارهایی نیز جهت روشن ساختن مفاهیم و تعاریف پدیدة روشنفکری ارائه دهد. او در این نمایشنامة نه تنها با استفاده از شخصیت پردازی به واکاوی مقوله ی روشنفکری در شخصیت های نمایشنامه اش ﻣﻰپردازد، بلکه نوعی از روشنفکر بومی و عمل گرا را به جامعة عصر خود معرفی ﻣﻰنماید. از اینﺭوی، نویسنده این گفتار، بر آن است با توجه به دو مفهوم روشنفکر هنجاربنیاد و تحقق باور و همچنین با بررسی تاریخی مفهوم روشنفکری، آسیب شناسی اکبر رادی از این مقوله را در ملودی شهر بارانی مورد کند و کاو قرار دهد. این تحلیل محتوا که با رویکردی جامعه شناختی به این اثر صورت می گیرد در نهایت مشخص می کند که رادی در این نمایشنامه نوعی آشتی میان روشنفکر هنجاربنیاد و تحقق باور ایجاد کرده است.
نقد کهن الگویی سفرِ قهرمان در داستان هفت خان اسفندیار بر اساس نظریّة ژوزف کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این نوشتار، تحلیل نمادهای داستان هفت خان اسفندیار، بر اساس نظریّة فرآیند فردیّت یونگ است که در نظریّة تک اسطورة ژوزف کمپبل، نمود یافته است. کمپبل برای سفر قهرمانان اساطیری، به منظور دست یافتن به فردیّت، الگویی در نظر گرفته که از سه مرحلة اصلی عزیمت، تشرّف و بازگشت تشکیل شده است. در این مقاله، سفر اسفندیار در هفت خان با این الگو و مراحل خردتر آن سنجیده و نشان داده شده است. خودآگاهِ ایرانی در هیأت اسفندیار، در پی توران که ناخودآگاهِ اوست، به آن سرزمین سفر می کند. اسفندیار که نمادی از کهن الگوی قهرمان است، می کوشد تا با ناخودآگاهِ درون بوحدت برسد. او به یاری پیرِ فرزانه و امدادهای غیبی، نخست در هفت وادی، سایه را با خود هم راه می کند و سپس با ورود به آستانِ تشرّف و غلبه بر نفسِ امّاره، با سه آنیمای درون بوحدت می رسد و با برکتی که از این سفر بدست می آورد، به سویِ جامعة خویش بازمی گردد تا با در دست گرفتنِ قدرتِ وعده داده شده از سویِ خودآگاه، به اصلاح و تحوّل جامعه بپردازد. این که اسفندیار بعدها به رویارویی با رستم برمی خیزد و قدم در راه بی بازگشت می گذارد، بیان گر این واقعیّت است که در سفر مثالیش نتوانسته با ناخودآگاه بِیگانگی برسد. بی بهرگیِ او از فرایند فردیّت و سیر ناقص او در روندِ کمال، موجب می شود تا بر تخت شاهی ننشیند و در نیمة راه زندگی، جان بسپارد.
جایگاه زن در فرهنگ عامه شهرستان جهرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت جنبه های گوناگون فرهنگ و آگاهی از شیوه تفکر هر قوم با بررسی باورها و آیین ها، ضرب المثل ها و عقاید عامه مردم آن سرزمین امکان پذیر است. هدف از این پژوهش، بررسی جایگاه زن در باورها و فرهنگ عامیانه مردم شهرستان جهرم در استان فارس است. در این پژوهش که بر اساس مکتب فرهنگ و شخصیت در انسان شناسی انجام گرفته است، ترکیبات رایج درباره زنان واکاوی و تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در این منطقه کهن، زنان در اغلب امور، جایگاهی فرودست و پایین تر از مردان داشته اند. درنگ در فرهنگ و ادبیات عامیانه ی این شهرستان نشانگر این حقیقت است که قوانین حاکم بر روابط خانوادگی و اجتماعی، مردسالارانه بوده است؛ زنان اغلب در حاشیه هستند و به مردان وابسته اند. صفاتی که برای زنان به کار می رود، در بیشتر موارد، صفت های ناشایستی است که در توجیه مردسالاری و اعمال خشونت علیه زنان به کار رفته است. روش تربیتی و آموزشی و الگوهای فرهنگی رایج در میان مردم نیز، نقش زیادی در انفعال زنان و ایجاد نابرابری بین زن و مرد داشته است.
ارزیابی مقایسه ای انسجام در سوره علق و ترجمه آن از حداد عادل بر اساس نظریه هالیدی و حسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مسائلی که در زبان شناسی متن بنیاد همواره مورد توجّه تحلیلگران متون مختلف قرار گرفته، انسجام (Cohesion) و هماهنگی انسجامی در متن است. در این پژوهش، بر اساس نسخه تکامل یافته از نظریه نظام مند هالیدی و حسن (1985م.)، و نیز مفهوم هماهنگی انسجامی که رقیه حسن در سال 1984میلادی مطرح نمود، عوامل انسجام در سوره علق و ترجمه آن از حداد عادل، به صورت گزینشی و استقرائی، به بوته نقد و ارزیابی توصیفی تحلیلی و آماری گذاشته می شود. نویسندگان برآنند تا با نگاهی فراجمله ای، با اتکا به نظریه مذکور، عوامل انسجام و نیز میزان این انسجام را در متن سوره علق و ترجمه آن مشخص نموده، سپس هر دو متن مبدأ و مقصد را با یکدیگر مقایسه کنند. دستاورد پژوهش نشان می دهد که هر دو متن، منسجم هستند و با توجّه به درصد بالای مشابهت متن مقصد با متن مبدأ در نحوه کاربست عوامل انسجام، مترجم در انتقال مفاهیم ترجمه موفّق بوده است.
رد یک اشکال از حدیقه برپایه نمادشناسی سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدرس رضوی در تعلیقات حدیقه ذیل حکایت «شتر مست در بیابان» درباره واژه «شتر» اظهاراتی داشته است که از منظر وی حاکی از سوءترجمه یا سوءبرداشت سنایی از منبع اصلی این حکایت، یعنی کلیله ودمنه ابن مقفع است. در اصل حکایت مهابهاراتا و کلیله، «افیل» ضبط شده است و سنایی احتمالاً به دلیل یک اشتباه، افیل را به «شتر جوان» ترجمه کرده است، اما آنچه از نمادشناسی جانوری در آرای سنایی برمی آید، او نماد «شتر» را عامدانه و آگاهانه برگزیده است. بر همین مبنا در این یادداشت، چهار دلیل مستند برای فرضیه «گزینش عامدانه سنایی» طرح می شود: 1. توجه به خواب گزاری سنایی در حدیقه، 2. توجه به سنت نمادین ملی در داستان لشکرکشی اسفندیار به زابلستان، 3. توجه به شواهد اقلیمی و جغرافیایی در حکایات حدیقه، و 4. توجه به حکایت تمثیلی «احوال فیل» در متن حدیقه سنایی.
نظام زیبایی شناختی گفتمان در هم کنشی صدا و نور بر مبنای قصه «یاری خواستن حلیمه از بتان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶
145-170
حوزههای تخصصی:
در مقاله پیش رو، نحوه تحقق نظام زیبایی شناختی گفتمان در قصه «یاری خواستن حلیمه از بتان» از دفتر چهارم مثنوی بررسی و تحلیل شده است. تعامل و هم کنشی دو عامل ادراکی-حسی «صدا» و «نور» در پی رنگ این قصه، نقش بارزی ایفا می کند و اساس شکل گیری معنا در آن هاست. بررسی کارکرد نشانه-معناشناختی این دو عامل نشانگر آن است که بر زیرساخت این داستان، نوعی نظام زیبایی شناختی حاکم است. این نظام، در فرایندی ادراکی-حسی و رخدادی و با حضور عناصری مانند عاطفه، حس، رخداد و شوش تحقق می یابد. مسیله ای که طرح می شود این است که چگونه دو عامل نور و صدا در فرایند هم کنشی و ادراکی-حسی، شرایط گفتمانی جدیدی را ایجاد می کنند و معنایی نامنتظر می آفرینند. از این رو، پرسش بنیادین پژوهش حاضر این است که این دو عامل چگونه می توانند سبب تحقق نظام زیبایی شناختی و استعلای گفتمان شوند. همچنین این پرسش مطرح می شود که کارکرد چنین فرایندی چیست. درواقع، هدف از پژوهش حاضر، بررسی نحوه شکل گیری نظام زیبایی شناختی در قصه مورد بحث و تبیین کارکرد نشانه-معناشناختی آن است. فرض ما این است که دو عامل «صدا» و «نور»، فضایی هم کنشی را شکل می دهند. این وضعیت، فضایی حسی، رخدادی و شوشی را در گفتمان رقم می زند که نتیجه آن، تحقق نظام زیبایی شناختی و وضعیت استعلایی حضور است.
جایگاه و کارکرد اشعار و امثال عربی در تفسیر مجمع البیان طبرسی
حوزههای تخصصی:
از کهن ترین گرایش هاى تفسیری، تفسیر ادبى است که با تمرکز بر علوم ادبی (لغت، صرف، نحو و بلاغت) به دنبال فهم صحیح آیات قرآن کریم می باشد. «مجمع البیان فی تفسیر القرآن» امین الاسلام فضل بن حسن طبرسی (د. ۵۴۸ ه .ق) از جمله تفاسیر جامع اجتهادی و از حیث ادبی از غنی ترین آن به شمار می آید. طبرسی در این کتاب با طرح جنبه های معناشناسی واژه ها، إعراب آیات، تحلیل های صرفی، قرائت های قرآنی و مباحثی از این دست، به این علم، خدمت شایانی کرد. نگارنده این سطور، رویکرد مؤلّف را در استفاده از اشعار و امثال عربی برای ارائه یک تفسیر جامع بررسی نموده است. پژوهش حاضر بیان گر آن است که مفسّر ارجمند برای تأیید یا تبیین یا ردّ مباحث و دیدگاه های لغوی، صرفی، نحوی، بلاغی، اعتقادی و وجوه قرائات به ابیات و مثَل های عربی استشهاد کرده است. روش تحقیق، به صورت کتابخانه ای و مبتنی بر تجزیه و تحلیل داده ها می باشد.
تحلیل قیاسی قهرمان در رمان صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز و اهل غرق منیرو روانی پور
حوزههای تخصصی:
«شخصیت های قهرمان» از عناصر کلیدی هر گونه ی داستانی به شمار می روند که با رفتار، گفتار و پندار خود کنش های داستان را پدید می آورند. در «رئالیسم جادویی» شخصیت های قهرمان ویژگی-های منحصر به فرد این گونه ی داستانی را به خوبی در خود بازتاب داده اند. بدین روی در رمان«صد سال تنهایی» اثر گابریل گارسیا مارکز به عنوان شاهکار این سبک و رمان «اهل غرق» اثر منیرو روانی پور به عنوان یکی از برجسته ترین رمان های رئالیسم جادویی در ایران، قهرمانان ، مهم ترین مؤلفه ی این سبک یعنی درهم آمیختگی واقعیت تاریخی و اجتماعی با افسانه ها، باورها و آداب بومی و قومی را در خود نشان داده اند. علاوه بر این، ویژگی های دیگری در وجود این شخصیت ها یافت می شود که دراین جستار با شیوه ی تطبیقی، نگارندگان دوازده مولفه ی آنها را بدین شرح مورد بررسی قرار داده اند:کوچ و جابجایی قهرمانان، نقش رهبریّت در بین قهرمانان ، قدرت پیش گویی در قهرمانان، توالید و تناسل جادویی بعضی شخصیّت ها و قهرمانان، نقش شخصیّت های بیگانه در آگاهی قهرمانان از جهان بیرون، جدال و کشمکش بین قهرمانان، عشق، هوس، نفرت از عشق و هوس در بین قهرمانان، تبعات حاصل عذاب وجدان از مرگ قهرمانان، بیزاری از صنعت و تکنولوژی و پای بندی به حریم سنتی خانواده در بین قهرمانان، روحیه مبارزه طلبی و آزادی خواهی در بین قهرمانان، تجلّی شخصیّت ها در یکدیگر در نسل های متوالی، تراژدی در مرگ قهرمانان. با تحلیل تطبیقی این ویژگی های مشابه می توان بازتاب چهارچوب و سبک نویسندگی مارکز در صد سال تنهایی را بر قلم روانی پور در اهل غرق آشکار کرد.
اسلوب روایی بیهقی در بازنگاری حکایت های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات ایران شناسی: ارزش شاهنامه در گزارش سقوط هپتالیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقتباس مولوی از نهج البلاغه در مبحث قیامت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
80 - 95
حوزههای تخصصی:
همان گونه که قرآن کریم معجزه الهی و از طریق وحی بر زبان پیامبر اکرم (ص) جاری شده است، نهج البلاغه نیز بخشی از معجزه علوی است که با الهام از قرآن و تعالیم رسول الله (ص) از زبان امیرمؤمنان (ع) بیان شده است. به عبارتی اگر بخواهیم تالی قرآن را درکلام اولیای الهی بیابیم، نهج البلاغه بارزترین نمونه است. مولوی در اشعارش بیشترین تأثیر را بعد از قرآن و کلام پیامبر اکرم (ص) از نهج البلاغه پذیرفته است. به نظر می رسد او در بیان احادیث معصوم از سخنان حضرت علی(ع) بیشترین بهره را برده باشد. تأثیرپذیری فراوان او از این کتاب گران سنگ در ابعاد مختلف مبحث معاد، زمینه مناسب برای انجام پژوهش پیش رو در زمینه ی قیامت و رستاخیز است. این مقاله در پی آن است که با روش تحلیلی– توصیفی اقتباس مولوی در باب قیامت را، از کتاب شریف نهج البلاغه در مثنوی معنوی و دیوان شمس تبریزی تبیین نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد مولوی در زمینه اثبات معاد از طریق ادله فطری و اقناعی، نقد منکران معاد، گواهان رستاخیز، حقیقت مرگ، عظمت و سختی روز حساب از کتاب گران سنگ نهج البلاغه امیر بیان اقتباس کرده است.
بررسی خاستگاه اسطوره ای نام در گستره ادبیات حماسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نام پوشی یا افشای نام یکی از بن مایه های برجسته در ادبیات حماسی است. هدف ما در این جستار بررسی نام از این منظر در شاهنامهفردوسی، منظومه های پهلوانی، و طومارهای نقالی است. بدین منظور این آثار با روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا واکاوی شده اند. حاصل آنکه پهلوانان در رویارویی با دشمن چهار شیوه را در پیش می گیرند؛ در بیست وپنج مورد بی محابا و آشکارا نام خود را فاش می کنند، در پنج مورد با نامی جعلی با دشمن رویاروی می شوند، در یک مورد تنها به لقب یا کنیه خود اشاره می کنند، و در نُه مورد از افشای نام و کنیه خود پرهیز می کنند. با اینکه این چهار شیوه در ظاهر تناقض آمیز می نماید، همه خاستگاهی اسطوره ای و آیینی دارند و نه تنها نقیض یکدیگر نیستند، بلکه نشان دهنده جایگاه خطیر نام در باور پیشینیان هستند؛ در گذشته عده ای چنین می اندیشیدند که نام بخشی حیاتی از وجود هر فرد است و در صورت فاش شدن آن نزد دشمن، طلسم می شوند و دشمن بر آن ها چیره می شود؛ بنابراین، از افشای نام پرهیز می کردند، یا با نامی جعلی با دشمن رویارو می شدند؛ گروهی معتقد بودند که اگر نام دشمنان را بر زبان برانند، دشمنان جانی دوباره می یابند و به یورش بر آن ها برانگیخته می شوند و از این رو، گاه اگر دشمن نام پهلوان را بر زبان نمی آورد، پهلوان خود پیش دستی می کرد و با فریاد کشیدن نامش، دشمنان را مرعوب می کرد؛ وجه سوم اینکه کنیه یا لقب برخلاف نام، جزء حیاتی وجود پهلوان به شمار نمی آمد و می توانستند در مقابل دشمن، با پرهیز از افشای نام، به کنیه یا لقب خود اشاره کنند.
کارکرد تکرار و تداعی در انتقاد های اجتماعی پنج شاعر برگزیده سبک عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی تکرار و تداعی در انتقاد های حافظ، سعدی، عبید زاکانی، ابن یمین و مجدالدین همگر است که به شیوه توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. تکرار و تداعی از جمله ظرفیت های زبانی هستند که موجب افزایش بسامد واژه ها در حوزه هایی خاص می شوند. تکرار می تواند لفظی یا محتوایی باشد. در انتقادهای اجتماعی، بیشترین تکرارها مربوط به بداخلاقی ها و کج رفتاری های رایج در جامعه است. نتیجه این پژوهش که از بررسی پربسامدترین واژه ها در انتقاد های این پنج شاعر سبک عراقی حاصل شده است، نشان می دهد که واژه های مربوط به حوزه دین داری، به ویژه در انتقاد های حافظ و عبید زاکانی دارای بیشترین بسامد است. همچنین اشاره به فقر و مشکلات اقتصادی، در سروده های عبید زاکانی، فراوان مشاهده می شود. ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی و استیلای دارندگان صفات ناپسند اخلاقی، مهم ترین موضوعات مورد توجه مجد همگر، بی توجهی قدرتمندان به رعیت و قشر ضعیف جامعه، اصلی ترین دغدغه سعدی و حرص و طمع لییمان بی سخاوت و نیز در رنج و عذاب بودن اهل دانش و محرومیت هنرمندان، پربسامدترین مضمون در انتقاد های ابن یمین است.
آیا ضحّاک شاهنامه را می توان مادینه پنداشت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه ضحّاک در شاهنامه «نراژدها» خوانده می شود، او را بنا بر گواهی هایی می توان مؤنث پنداشت که آن عبارت است از: 1- همان گ ونه که در کیش مانی، دیوِ بی شرمِ آز جنسیتِ زنانه دارد، ضحّاک نیز که نماد آز در شاهنامه است، ممکن است مادینه باشد. در شاهنامه، ابلیس در برابر خدماتش به ضحّاک، جایی از تن او را می بوسد که محارم اجازه بوسیدن دارند. این نشانی است بر جنسیتِ غیر متعارفِ ضحّاک؛ 2- ضحّاک شاهنامه و مُردیانگِ مادینه مانوی هر دو ابزارِ دستِ اهریمن هستند و می خواهند جهان را از مردم تهی کنند. این کارویژه همسان، جنسیتِ مادینه ضحّاک را تداعی می کند؛ 3- ضحّاک پس از سالیان زندگی با ارن واز و شهرناز، صاحب فرزند نمی شود که این نکته ناتوانی او را در مردانگی می رساند؛ 4- پژوهندگانی معتقدند واژه ارن واز در یشت های اوستا که واژه ای مؤنث است، صفت اژدهاکه بوده است که از او جدا شده و در شکل زنی به نام ارنواز در متن ها آشکار شده است؛ 5- پژوهنده ای دیگر اژی را با همتای بودایی آن، ناگی، سنجیده است؛ موجودی ک ه از دوشِ او مار روییده و مؤنث است؛ 6- اژی دهاکه اوستا از آب برآمده است و ازدهاک در بندهش در سپیدرودِ آذربایجان، مُرادِ خود را از اهریمن و دیوان می جوید. او در شاهنامه نظم کیهانی را برمی آشوبد و طبقات اجتماعی را بر هم می زند. همین ویژگی ها درباره تیامتِ میان رودی نیز دیده می شود که این همانندی ها می تواند ما را بر آن دارد، ضحّاک چون تیامت مادینه است؛ 7- در برخی متن های دوره اسلامی، رفتارِ ضحّاک، به کردار زنان تشبیه شده است.
تحلیل صورت های خیالیِ «خون نامه خاک» اثر«نصرالله مردانی» طبق نظریّة «ژیلبر دوران»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تخیّل، در تمام نمودهای مذهبی، اسطوره ای و ادبی، دارای این قدرت متافیزیکی است که آثاری علیه زوال، مرگ و سرنوشت خلق کند. به اعتقاد «ژیلبر دوران» شورشعلیه مرگ از یک طرف، و کنترلِ آن از طرف دیگر، مانند پشت و روی یک سکّه اند. او اعتقاد دارد که در پشت این تصویرهای ذهنی، موضوعِ زماننهفته است. بر اساس این موضوع، وی تخیّلات را به دو منظومه روزانهو شبانهتقسیم کرده است. بی شک، شاعر بهترین کسی است که می تواند این مقوله ها را در قالب تصاویر ادبی به ما نشان دهد. از آن جا که خون نامة خاکدارای تصاویر دو قطبی (مثبت و منفی) است، لذا هدف این پژوهش آن است تا با نگاهی نو، صورت های خیالیِ این کتاب را طبق نظریّة ژیلبر دوران، بررسی کند و پاسخ این پرسش را بیابد که: بارزترین صورت های خیالی شعر نصرالله مردانی، متعلّق به کدام منظومة تخیّلی است؟ نتیجة کلّی بیان گر این نکته است که اندیشة این شاعر، بیشتر متمایل به منظومة روزانة تخیّلاتو با ارزش گذاریِ مثبت می باشد؛ این نشان دهندة آن است که مردانی، تصویر مرگ را در تخیّل خود تلطیف کرده و وحشت آن را گرفته است.