فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ شماره ۱۴۲
27 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بررسی مفهوم سبک زندگی به عنوان مجموعه ای کامل از فعالیت ها و الگوی زندگی افراد می تواند منجر به شناخت نیازها و ترجیحات ساکنان در برنامه ریزی فضایی و طراحی محیط های مسکونی شود. با توجه به این موضوع که نیمی از جمعیت هر جامعه ای را زنان تشکیل می دهند بررسی سبک زندگی آنان از آن جهت حائز اهمیت است که می تواند بینشی را در مورد روش هایی که محیط مسکونی ممکن است بر سلامت جسمی و روانی آنها تأثیر بگذارد، ارائه دهد و به کاهش نابرابری های مبتنی بر جنسیت و بهبود کیفیت زندگی آن ها کمک کند. بااین حال بررسی رفتارهای مسکن مبتنی بر سبک زندگی زنان در ادبیات موضوع به ندرت بررسی شده است. هدف پژوهش: هدف از این پژوهش شناسایی نیازها و ترجیحات زنان در فضای نیمه عمومی مجتمع های مسکونی بلندمرتبه است که با توجه به سبک زندگی آنها تعیین می شود. روش پژوهش: مطالعه خودمردم نگاری به عنوان روش تحقیق انتخابی در پاسخ دهی به چیستی الگوی فعالیت زنان و شناخت ترجیحات آنان در محیط مسکونی در نظر گرفته شد و به منظور تحلیل داده های کیفی، متن گزارش ها کدگذاری شد و با روش تحلیل تماتیک مضامین اصلی استخراج شد. نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که محدودیت فضا در واحدهای آپارتمانی و محدودیت در زمان و مکان استفاده از فضاهای عمومی خارج از ساختمان، بسیاری از فعالیت ها را با مشکل مواجه کرده است. در نتیجه اغلب زنان به دنبال محیط مسکونی هستند که بتواند از فعالیت های اجتماعی، فراغتی و کاری آنان پشتیبانی نماید. همچنین نیاز به مدیریت اشیا در فضا، مدیریت ازدحام و شلوغی، مدیریت تردد حیوانات خانگی و برخورداری از امکانات و تدابیر امنیتی از دیگر ترجیحات زنان بوده است. در نتیجه بهره گیری از فضای نیمه عمومی برای یکپارچه سازی زندگی روزمره و امتداد سبک زندگی در بیرون از واحد شخصی در کنار نقش ارتباطی فضای نیمه عمومی می تواند کیفیت زندگی در مجتمع های مسکونی را در سطوح مختلف ارتقا دهد.
تأثیر سازمان دهی محیط بر خلوت کاربران در مکان های فرهنگی (بررسی موردی: باغ کتاب تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
141-161
حوزههای تخصصی:
مطالعات انسان و محیط نشان می دهد مطالعه فضای کالبدی مستلزم ملاحظه فعالیت ها در آن است. فضاهای فرهنگی به دلیل داشتن پتانسیل های مختلف که باعث بروز فعالیت های متنوعی می شود، از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند، به همین جهت یافتن مهمترین مولفه های تاثیرگذار در طراحی فضاهای فرهنگی یکی از مهمترین مسائلی است که امروزه طراحان به دنبال آن هستند. به همین منظور در این پژوهش باغ کتاب تهران بعنوان یکی از نمونه های شاخص که دارای مولفه های فضایی مختلف است، انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفت. بررسی روابط میان افراد در فضاهای فرهنگی در سازمان دهی فضایی آنها موثر است. خلوت یکی از رفتارهای اجتماعی است، تعیین کننده فاصله و مرز میان افراد است و فرد می تواند به کمک آن بر روابط خود با دیگران نظارت و کنترل داشته باشد. ساز و کارهای دستیابی به خلوت در محیط کالبدی به وسیله سازمان دهی مناسب محیط فراهم می شود و به طراحان کمک می کند تا بستری با فرصت های مکانی قابل گزینش را برای کاربر فراهم کند. پژوهش پیش رو ضمن شناسایی مولفه های تأثیرگذار بر خلوت در پی پاسخ به چگونگی تأثیر سازمان دهی محیط بر خلوت کاربران در مکان های فرهنگی مانند باغ کتاب تهران است. این تحقیق با استفاده از روش تلفیقی (کیفی-کمّی) به دنبال یافتن آن دسته از مولفه های سازماندهی محیطی موثر بر میزان خلوت گزینی کاربران در مکان های فرهنگی است. جهت رسیدن به این هدف با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و رسیدن به اجماع نظری در مصاحبه با متخصصان حوزه معماری، مؤلفه های مؤثر سازمان دهی محیط بر خلوت کاربران استخراج شد که عبارتند از ارتباط و کنترل، هم پیوندی فضاها، تناسبات هندسی مسیرهای ارتباطی، خوانایی مسیرها، چشم انداز طبیعی و عمق فضا. سپس پرسشنامه ای بین کاربران تنظیم و توزیع شد و در تحلیل داده های پرسشنامه به روش همبستگی و تحلیل مسیر به تبیین مدل و استخراج سه چرخه عملکردی، کالبدی و رفتاری پرداخته شد. در مدل نهایی رابطه میان مؤلفه ها و میزان تأثیر آنها بر یکدیگر تحلیل و ارزیابی شده است. همچنین گردآوری اطلاعات بر مبنای مشاهدات میدانی با استفاده از منابع و نقشه های معتبر بوده و استخراج و تحلیل داده ها توسط نرم افزار A – Graph مدل یابی شاخه ای فضا مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل مبتنی بر یافته های پژوهش نشان می دهند، بین مولفه های اثرگذار بر خلوت پذیری در فضاهای فرهنگی اختلاف معنادار وجود دارد، از دیدگاه کاربران، چیدمان و خوانایی فضا مهمترین معیار اثرگذار بر خلوت پذیری در فضاهای فرهنگی می باشد و پس از آن دعوت کنندگی، فضاهای شخصی و فضاهای چند منظوره جای دارند.
تأثیر فرهنگ غرب بر معماری خانه از دیدگاه جلال آل احمد، نمونه موردی: خانه های دوره پهلوی شهر ارومیه
منبع:
مطالعات رفتار و محیط در معماری دوره ۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳
103 - 128
حوزههای تخصصی:
معماری مسکونی دوره پهلوی در ایران تحت تأثیر سیاست های مدرنیزاسیون و نفوذ فرهنگ غرب دچار تغییرات اساسی شد. بررسی تأثیر فرهنگ غرب بر معماری خانه های این دوره، به ویژه در شهر ارومیه، می تواند به درک بهتر پیامدهای این تغییرات کمک کند. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر فرهنگ غرب بر معماری خانه های دوره پهلوی در ارومیه، بر اساس دیدگاه های جلال آل احمد انجام شده است. تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و داده ها از طریق مشاهده میدانی، بررسی مستندات تاریخی و مصاحبه با ساکنان و کارشناسان جمع آوری شده است. نمونه گیری به شیوه هدفمند انجام شده و ۲۴ خانه متعلق به دوره پهلوی که تغییرات معماری ناشی از فرهنگ غرب در آن ها مشهود است، بررسی شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که در این دوره، حذف عناصر اجتماعی مانند حیاط، استفاده از مصالح غیربومی و تقلید از فرم های وارداتی، موجب تغییرات اساسی در ساختار معماری شده است. این تغییرات علاوه بر تضعیف هویت معماری ایرانی، باعث یکسان سازی طراحی ها و کاهش خلاقیت در ساخت بناها شدند. همچنین، ناسازگاری برخی ساختمان ها با اقلیم منطقه و تمرکز بیش ازحد بر ظاهر بناها، نشان دهنده گسترش معماری مصرف گرا و کمرنگ شدن توجه به اصول سنتی و بومی است. در مجموع، این تحولات منجر به کاهش پیوند میان معماری و فرهنگ بومی ایران شده است.
به کارگیری مدل دیفیوژن پنهان، مبتنی بر شبکه های عصبی در ارائه الگویی برای تولید مدارک معماری (شکل زایی طرح مسکونی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
۲۶-۱
حوزههای تخصصی:
اهداف: شکل زایی چیدمان فضای معماری، یکی از اولین و طولانی ترین مراحل در فرآیند طراحی معماری است، هدف از این پژوهش، ارائه الگوی نوین شکل زایی مدارک معماری و به طور خاص تولید پلان مسکونی، با استفاده از مدل دیفیوژن پنهان است که برخلاف نمونه های موجود قابلیت اعمال محدودیت های ورودی متنوع را فراهم می کند. روش ها: رویکرد محاسباتی این الگو یک شبکه دیفیوژن پنهان شامل سه شبکه عصبی شبکه پیچشی، کاهش دهنده نویز(UNET) ، شبکه رمزگذار خارجی(VAE) ، شبکه رمزگذار محدودیت ها(Clip) است. برای آموزش این مدل، از یک مکانیزم تنظیم دقیق استفاده شده است. روش انجام این پژوهش از منظر اجرا مبتنی الگوریتم نویسی، با استفاده از زبان برنامه نویسی پایتون است. یافته ها: ارزیابی های پژوهشگران، براساس معیارهای پی.سی.ای، اس.وی.ام، خوانش نمونه های تولید شده و مقایسه عملکرد مدل با مدل های مبتنی برداده موجود نشان می دهد که گردش کار و الگوی پیشنهادی این پژوهش پیشرفت قابل توجهی در زمینه تولید پلان های طبقه نسبت به روش های مبتنی برداده فعلی نمایان کرده است. رویکردی که در آن معمار می تواند نقش فعالی در روند تولید ایفا کند. نتیجه گیری: الگوی ارائه شده در این پژوهش می تواند، فرآیند کاری معماران را تسهیل کند و موجب آزادی عمل معماران و بروز خلاقیت بیشتر در طراحی پلان های طبقه شود. مسأله مهم، توجه به نقش مهمی است که معمار می تواند برای ارائه فضاهای اجتماعی، منصفانه و محیطی مسئولیت پذیرتر ایفا کند. چنین رویکردهایی می تواند منجر به ایجاد نقش های جدید و معاصر برای معماران در فرآیند شکل زایی پروژه های معماری شود.
تاثیر فرم بالکن بر ارتقای کیفیت هوای داخل ساختمان های میان مرتبه در مجاورت بزرگراه های شهری (مورد مطالعه: بزرگراه شهید چمران تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
25-38
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش شهرنشینی در زندگی مدرن، آلودگی هوا یکی از معضلات مهم در دهه های اخیر بوده است که در رابطه با سلامت انسان به یک چالش مهم بدل گردیده است. این موضوع با پیشرفت شهرها و کاهش کیفیت هوا روز به روز به یک تهدید جدی برای زندگی انسان ها تبدیل شده است. به همین منظور کیفیت هوای شهری مساله مهم زیست محیطی در دنیا است که باعث جلوگیری از مرگ و میر انسان ها می شود. آلودگی هوا در شهرها براثر عواملی همچون صنایع و کارخانه ها، تردد خودروها، استفاده از سوخت های فسیلی برای سرمایش و گرمایش و مواردی از این قبیل ایجاد می شود. یکی از مهم ترین عوامل تولید و انتشار آلودگی در هوا، آلاینده های ترافیکی ناشی از تردد خودروها می باشد که بر محیط داخل ساختمان تاثیر دارند. با این حال معماری ساختمان ها می تواند نقش موثری بر کمیت و کیفیت ورود این آلاینده ها به فضای درون ساختمان ها داشته باشد که از جمله آن ها می توان به انواع بازشوها و اندازه و محل آن ها، چیدمان دکوراسیون داخلی، ارتفاع ساختمان، فرم بالکن و ... اشاره نمود. بر همین اساس از میان عناصر بیان شده، در مقاله حاضر به تاثیر فرم بالکن بر کاهش آلاینده های ترافیکی و افزایش کیفیت هوای داخلی پرداخته می شود. برای این منظور 10 مدل بالکن از نظر ویژگی های هندسه، جانپناه و دیوار بال در ساختمان میان مرتبه در شهر تهران در مجاورت بزرگراه شهید چمران (به عنوان مرکز انتشار آلاینده ترافیکی) به عنوان نمونه های موردی انتخاب و میزان ورود آلاینده های ترافیکی به درون بنا با استفاده از روش دینامیک سیالات محاسباتی (CFD) مورد شبیه سازی قرار گرفت. اعتبارسنجی نرم افزار در مطالعه حاضر براساس پژوهش سین و همکاران (2023) انجام گرفته است. تمام تنظیمات استفاده شده در مقاله مطابق با اعتبارسنجی می باشد؛ با این تفاوت که در این پژوهش از پارامتر غلظت آلاینده نیتروژن دی اکسید (NO₂) (منبع آلودگی) برای سنجش کیفیت هوا استفاده شده است. بر این اساس هدف اصلی در این پژوهش تعیین بهترین مدل هندسه و شکل ساختاری بالکن بر کاهش ورود آلاینده های ترافیکی به درون ساختمان و افزایش کیفیت هوای داخلی (IAQ) در ساختمان میان مرتبه است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بالکن با فرم مثلث بیشترین میزان غلظت و بالکن با فرم منحنی کمترین میزان غلظت ورودی آلاینده را در بخش هندسه بالکن به خود اختصاص داده اند. همچنین میزان غلظت آلاینده در بالکن هایی که جانپناه نرده ایی دارند به مراتب بسیار کمتر از بالکن هایی است که دارای دیوار بال می باشند. از سویی در این پژوهش می توان چنین برداشت نمود که با افزایش محصوریت بالکن در ساختمان های میان مرتبه که در مجاورت بزرگراه های شهری قرار دارند، غلظت آلاینده های ورودی به بنا افزایش می یابد. در حالی که با کاهش محصورت در بالکن، میزان انباشت آلودگی در داخل ساختمان کاهش می یابد.
شناسایی و اولویت بندی معیارها و شاخص های موثردرفرایند تحقق پذیری پروژه های بازآفرینی شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
13 - 28
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تاکنون مدیران و دولتمردان در چارچوب رویکرد بازآفرینی شهری تلاش های بسیاری کرده اند، اما این تلاش ها نتوانسته اند مشکلات بافت های ناکارآمد را حل کنند. علت اصلی این ناکامی، نبود چارچوب و مدل مناسب برای ارزیابی تحقق پذیری این پروژه ها، به ویژه در فرآیند تهیه طرح ها بوده است. تاکنون، ارزیابی ها عمدتاً به تحقق پذیری محصول برنامه ها پرداخته اند و نه فرآیند تهیه آن ها.
اهداف: این پژوهش به دنبال شناسایی و اولویت بندی معیارها و شاخص های مؤثر در فرآیند تهیه طرح های بازآفرینی شهری است.
روش ها: ابتدا، با استفاده از مطالعات اسنادی، چارچوب نظری تدوین شد. سپس با استفاده از روش تحلیلی تطبیقی و مرور دیدگاه های مشابه، معیارها و شاخص های اولیه مشخص شدند. برای بومی سازی و تطبیق با زمینه ایران، مصاحبه هایی با صاحب نظران انجام شد و نهایتاً اهمیت معیارها و شاخص ها از طریق پرسشنامه ای توسط بازیگران اصلی پروژه های بازآفرینی شهری در ایران تعیین و اولویت بندی شد.
یافته ها: پژوهش نشان داد که از میان ۱۴ معیار شناسایی شده، معیارهای صلاحیت کارفرما، مدیریت پروژه، قدرت اقتصادی و مالی، مشارکت عمومی و تعامل دستگاه ها بیشترین اهمیت را دارند. در مقابل، معیار تعامل قانونی و پشتیبانی علمی کمترین اهمیت را دارند.
نتیجه گیری: معیارهای مرتبط با ساختار قدرت (تمرکز) بیشترین اهمیت و معیارهای مرتبط با ساختار ارتباطی (عدم تمرکز) کمترین اهمیت را داشته اند.
تبیین همپیوندی حس مکان و روابط اجتماعی در بازار تاریخی تبریز؛ رویکردی انسان محور
حوزههای تخصصی:
حس مکان و روابط اجتماعی از عناصر کلیدی در فهم تعاملات انسانی و کارکردهای فضاهای عمومی به شمار می روند. بازار تاریخی تبریز، به عنوان یکی ای نمادهای برجسته معماری و فرهنگی ایران، بستری است که در آن حس مکان و ارتباطات اجتماعی نقشی بی بدیل ایفاء می کنند. هدف این پژوهش، واکاوی هم پیوندی حس مکان و روابط اجتماعی در این فضای تاریخی با رویکردی انسان محور است. این مطالعه به روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از ابزارهای کمی و کیفی انجام شده است. در بخش کمی، جامعه آماری پژوهش شامل کسبه و مراجعان بازار تاریخی تبریز است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و توزیع پرسش نامه در میان 400 نفر بر اساس «فرمول کوکران»، داده های موردنیاز گردآوری شد. در بخش کیفی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با کارشناسان حوزه های مرتبط انجام گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری «اس پی اس اس»، «ضریب همبستگی پیرسون» و تحلیل مسیر در نرم افزار «ای ام او اس»، پردازش شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که میان حس مکان و کیفیت روابط اجتماعی در این بازار ارتباطی معنادار و متقابل وجود دارد. فضای کالبدی، عناصر فرهنگی و فعالیت های روزمره، به عنوان اجزاء مؤثر بر تقویت حس مکان، نقش مهمی در شکل گیری و تداوم روابط اجتماعی ایفاء می کنند. این پژوهش با تأکید بر رویکرد انسان محور، راهکارهایی برای تقویت تعاملات اجتماعی و حفظ حس مکان در بازارهای تاریخی ارائه می دهد که می تواند به ارتقای کیفیت زندگی شهری و پایداری فرهنگی در چنین فضاهایی منجر شود.
بررسی اثرگذاری مؤلفه های چیدمان فضا بر کیفیت تعاملات اجتماعی شهروندان در فضاهای تجاری سنتی و معاصر (نمونه موردی: شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۹
59 - 73
حوزههای تخصصی:
فضاهای معماری نقش و تاثیر مهمی در جهت رفع نیازهای مادی و معنوی شهروندان دارند. از سوی دیگر تغییر در ساختار فضاهای معماری و شهرسازی بر تعاملات اجتماعی شهروندان که یکی از نیازهای اساسی بشر است، اثرگذار بوده و این تغییر ساختار با نظریه پیکره بندی فضایی که اساس آن نحوه ارتباط بین رفتار اجتماعی و ساختار فضایی فضاهای معماری و شهری است، قابل بحث و بررسی می باشد.لذا، هدف اصلی این مقاله بررسی اثرگذاری مؤلفه های چیدمان فضا بر کیفیت تعاملات اجتماعی شهروندان در فضاهای تجاری سنتی و معاصر در شهر قزوین می باشد. مقاله حاضر بر اساس ماهیت و قلمرو موضوعی در حوزه مقاله های کاربردی_توسعه ای و از نظر روش انجام مقاله توصیفی-تحلیلی است. تحلیل مبتنی بر مطالعات پیمایشی بر اساس مدل رگرسیون جغرافیایی موزون و مدل رگرسیون معمولی می باشد. جامعه آماری نیز شامل کلیه کاربران استفاده کننده از فضا در بازار سنتی شهر قزوین و مجتمع تجاری البرز و مهر و ماه قزوین بوده است که حجم نمونه براساس حداقل حدنصاب مقاله های توصیفی برابر 100 نفر در نظر گرفته شده است. بر اساس نتایج پژوهش مؤلفه های چیدمان فضا بر کیفیت تعاملات اجتماعی شهروندان در فضاهای تجاری سنتی و معاصر اثرگذار است، ولیکن در مجتمع تجاری سنتی میزان اثرگذاری هم پیوندی، عمق، اتصال، انتخاب و دسترسی بیشتر و در مجتمع های تجاری مدرن اثرگذاری مؤلفه های وضوح، اتصال، هم پیوندی و دسترسی بیشتر بوده است. به طور کلی مؤلفه های پیکره بندی فضایی شامل عمق، هم پیوندی، دسترسی، اتصال،وضوح، کنترل، انتخاب و ادارک فضایی می باشد که بر اساس تحلیل هریک می توان ویژگی ادراکی کاربران از فضا را مطرح نمود.
تحلیل چیدمان های شیرین عابدینی راد در گفتمان فضا از محیط تا زمینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ خرداد ۱۴۰۴ شماره ۱۴۴
49 - 60
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تحولات اخیر در هنر چیدمان، مفهوم فضا را از یک بستر صرفاً نمایشگر به عنصری پویا و تعاملی تغییر داده است. در این میان، آثار شیرین عابدینی راد با استفاده از آینه و بازتاب، رویکردی نوین در بازتعریف فضا ارائه می دهند. بااین حال، نحوه تأثیر این عناصر بر درک فضا و مشارکت مخاطب کمتر بررسی شده است. این پژوهش با هدف پرکردن این خلأ پژوهشی، به بررسی نقش آینه و بازتاب در چیدمان های شیرین عابدینی راد پرداخته و تأثیر آن را بر دگرگونی مفهوم فضا، تعامل مخاطب و شکل گیری معنا تحلیل می کند.هدف پژوهش: بررسی نقش آینه و بازتاب در چیدمان های شیرین عابدینی راد و تحلیل تأثیر آن بر دگرگونی مفهوم فضا، تعامل مخاطب و شکل گیری معنا است. این بررسی با تکیه بر نظریه های هنری کاپرو، لیخت، سلانت و جانستون و در نظر گرفتن بستر اجتماعی و نقدهای نهادی انجام می شود.روش پژوهش: توصیفی-تحلیلی بوده و با استفاده از منابع کتابخانه ای، مشاهده مستقیم و تحلیل آثار منتخب عابدینی راد انجام شده است. در این تحقیق، از نظریه های هنری کاپرو، لیخت، سلانت و جانستون به عنوان چارچوب نظری برای بررسی تعامل میان فضا، نور و آینه بهره گرفته شده و تحلیل نقدهای نهادی و بستر اجتماعی هنر نیز در نظر گرفته شده است.نتیجه گیری: پژوهش نشان می دهد که استفاده از آینه در این چیدمان ها، نه تنها مرزهای فیزیکی و ادراکی فضا را دگرگون ساخته، بلکه مخاطب را از یک نظاره گر منفعل به عنصری فعال در فرایند درک و تفسیر اثر تبدیل کرده است. براساس نظریات کاپرو درباره مشارکت مخاطب و دیدگاه لیخت درخصوص پویایی فضا، می توان نتیجه گرفت که آثار عابدینی راد، فضا را از یک بستر ایستا به محیطی سیال و چندلایه تبدیل می کنند. این ویژگی، علاوه بر ایجاد تجربه ای تعاملی، بستری برای نقد ساختارهای اجتماعی و نهادی نیز فراهم می آورد.
پیکره بندی فضایی مسکن معاصر: مرور نظام مند مفاهیم و زمینه های موضوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
125-140
حوزههای تخصصی:
خانه نماینگر ارزش ها، عقاید فرهنگی و اجتماعی ساکنان است. باتوجه به توسعه ابعاد مطالعات علمی و پژوهشی در زمینه های مختلف روانشناسی معماری به خصوص مسکن، بررسی سیر حرکت اندیشمندان و موضوعات مطالعه شده می تواند مؤیدی بر نیازهای تحقیقاتی آتی در حوزه پیکره بندی مسکن و ادراک جنسیتی باشد؛ این مقاله می کوشد با اتخاذ روش مرور نظام مند، مقالات پژوهشی داخلی کشور حدفاصل سال های 1403 تا 1380 با محوریت موضوعی پیکره بندی مسکن را شناسایی و یافته های آن را در چگونگی تبیین این مفهوم و عوامل تأثیرگذار بر آن تحلیل نماید و راهکاری برای بهبود کیفیت مطالعات بعدی در جهت افزایش تعمیم پذیری برون داد مطالعات در نشریات ارائه نماید. ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻪ روش ﮐﯿﻔﯽ از ﻧﻮع ﻣﺮور ﻧﻈﺎمﻣﻨﺪ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ. در جستجوی اولیه با استفاده از روش «مرورنظام مند» چارچوب کلی مفاهیم مرتبط با حوزه پیکره بندی مسکن و ادراک جنسیتی و ارتباط معنایی میان دو حوزه، 55064 ﭘﮋوﻫﺶ طبقه بندی که 2747 پژوهش در گروه هنر و معماری را در ﺑﺮﻣﯽﮔﺮﻓﺖ. پس از بررسی و پایش 289 مقاله استخراج و با استفاده از از بیانیه پریزما، مستندات مرتبط با «پیکره بندی مسکن» که در برگیرنده جنبه های کالبدی و روانشناسی - ادراکی انتخاب شدند. نتایج نشان داد مطالعات در تببین «پیکره بندی فضایی مسکن» با تاکید بر ادراک جنسیتی در سازمان دهی فضایی مسکن تشریح نشده است. همچنین محققان در شناسایی عوامل اثرگذار بر این مولفه بیش تر بر ابعاد کمی تمرکز و فارغ از جنسیت به بررسی ابعاد این حوزه پرداخته اند. ارزیابی آماری نتایج، بیانگر آن است که از میان 14 موضوع شناسایی شده، تمرکز مطالعات در نشریات علمی-پژوهشی بیشتر روی مباحث «ساختارفضایی» و «تجربه زیسته- حس مکان» و اغلب به شیوه کیفی (توصیفی- تحلیلی) است. نتایج نشان داد مطالعات در تببین «پیکره بندی مسکن» بر روانشناختی بودن این پیوند و پیامدهای رفتاری فارغ از جنسیت تأکید شده و سازوکارهای روانشناختی عمیق در ابعاد احساسی و شناختی- ادراکی تشریح نشده است. همچنین محققان در شناسایی عوامل اثرگذار بر این پیوند بیش تر بر ابعاد انسانی و مکانی تمرکز داشته اند. خلاء تئوری ادراک جنسیتی و مکان دستیابی به نتیجه واجد انسجام نظری را دشوار کرده است.
بررسی رابطه بین مؤلفه های مؤثر بر نشاط اجتماعی در فضای باز مساجد با بهره گیری از تکنیک نحو فضا (مطالعه موردی: مساجد شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسجد مظه ر وحدت، زندگ ی و منب ع نمادی ن اعتق ادات اس ت. حضور اف راد و تقویت تعاملات اجتماعی آنها در مسجد باعث تقویت پوی ایی و نشاط اجتماعی در جامعه می شود. مسجد به عنوان یک عنصر محوری و هویتی درجامعه اسلامی همواره تصویری ثابت درذهن و خاطر عموم داشته است که معاصرسازی این تصویر سنتی درجهت ایجاد نشاط اجتماعی، از چالش های مهم معماری معاصر محسوب می شود. با در نظر گرفتن این نکته که فضاهای مذهبی مانند مسجد علاوه بر تأمین نیازهای مذهبی و آگاه کردن مردم، توسعه فرهنگ و رشد همه جانبه اقشار مختلف یک جامعه، همچنین می تواند نقش بسزایی در جهت ایجاد و ارتقاء نشاط اجتماعی که امروزه یکی از اهداف شهرداری ها نیز است داشته باشد. یکی از عناصر مهم مساجد، صحن و حیاط است که به دلیل پیروی از طرح و نقشه اولین مسجد جهان(مسجد النبی) فرم مربع یا مستطیل دارد و فضایی آزاد و روحانی را برای واردین به مسجد ایجاد می کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی مؤلفه های اثرگذار بر نشاط اجتماعی درمساجد است و بر مبنای این بررسی به ارائه راهکارهای طراحی پرداخته خواهد شد. جامعه آماری این پژوهش در بخش سنجش ترجیحات مردمی را می توان، کلیه شهروندان شهر اصفهان دانست که در مساجد حضور می یابند. اطلاعات بدست آمده از پرسشنامه ها، جمع آوری، کدگذاری و وارد رایانه شده و با استفاده از نرم افزار SPSS26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. طبق بررسی ها مشارکت اجتماعی و رویداد مداری با ضریب 961/0 بیشترین و همبستگی اجتماعی و ارزش های فردی با ضریب 15/0 کمترین میزان تاثیر گذاری رابر نشاط اجتماعی دارند. با درنظر گرفتن هر مؤلفه که جمع بندی و ذکر شده است جهت فعال تر و زنده کردن محیط مسجد می توان عواملی چون، کانون ها و فضاهای فرهنگی، تفریحی و عمومی که باعث ایجاد تعاملات اجتماعی و مشارکت جوانان و افراد محله را درنظر گرفت. باتوجه به مؤلفه های بدست آمده از مرحله قبل به بررسی پلان چهار مسجد رحیم خان، مسجد سید اصفهان، مسجد جامع اصفهان و مسجد شیخ لطف الله با استفاده از دو نرم افزار AGraph و Depth Map پرداخته می شود. درآنالیز پلانی سه مسجد رحیم خان، مسجد سید اصفهان و مسجد جامع دیده شد، بیشترین میزان رویداد پذیری برای مشارکت ها و حضور جوانان در حیاط میانی صورت می گیرد. آنالیز هاحیاط میانی را دارای بیشترین هم پیوندی و مؤثر بر ارتقاء نشاط اجتماعی دانسته اند.
تحلیل چندمتغیره ترجیحات مسکونی ساکنان فاز یک شهرک اکباتان در تناسب با سبک زندگی معاصر
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به تحلیل ارتباط میان سبک زندگی و ترجیحات مسکونی ساکنان فاز یک شهرک اکباتان می پردازد. در دنیای معاصر، سبک زندگی به عنوان مفهومی چندبعدی در علوم اجتماعی و برنامه ریزی محیطی، نقش کلیدی در تعریف الگوهای سکونت ایفا می کند. شهرک اکباتان به عنوان یکی از نمونه های برجسته طراحی مسکن در ایران، بستری مناسب برای مطالعه تأثیر این مفهوم بر نیازهای مسکونی ارائه می دهد. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر ترجیحات مسکونی با توجه به سبک زندگی و ویژگی های جمعیت شناختی ساکنان بوده است. سؤالات اصلی تحقیق شامل تأثیر متغیرهایی نظیر سن، جنسیت و شغل بر اولویت های مسکونی و چگونگی تأمین این نیازها از طریق طراحی محیط های انعطاف پذیر بوده است. در روش تحقیق به صورت ترکیبی از تحلیل های کمی و کیفی استفاده شده و داده ها از طریق پرسش نامه و مشاهدات میدانی جمع آوری گردیده است. یافته ها نشان می دهد که ترجیحات مسکونی ساکنان در پنج بعد اصلی شامل کیفیت فضاهای خصوصی، تعاملات در فضاهای نیمه عمومی، دسترسی به امکانات عمومی، انعطاف پذیری طراحی و حس تعلق به محیط قابل تحلیل است. ویژگی های جمعیت شناختی نظیر سن و مدت زمان سکونت نیز تأثیر مستقیم بر این ترجیحات دارند. به عنوان مثال، خانواده های بزرگ تر به فضاهای انعطاف پذیرتر و سالمندان به فضای سبز توجه بیشتری نشان می دهند، در حالی که افراد جوان تر به تعاملات اجتماعی در فضاهای نیمه عمومی اولویت می دهند. این پژوهش با ارائه تحلیل های چندمتغیره و تأکید بر طراحی محیط های مسکونی متناسب با سبک های زندگی متنوع، راهکارهایی برای ارتقای کیفیت زندگی و تطابق بهتر فضاهای مسکونی با نیازهای متغیر افراد ارائه می کند.
برآورد فضایی میزان اثرگذاری عامل محیطی در پایداری انرژی حرارتی سطح کلانشهر تهران با استفاده از الگوریتم BCS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
113-124
حوزههای تخصصی:
در برهم خوردن تعادل و پایداری انرژی حرارتی در سطوح شهری عوامل مختلفی دخیل هستند که در نتیجه ی تغییرات غیرعمدی پارامترهای آب و هوایی و بر هم خوردن تعادل انرژی در شهرها می تواند به عواقب شدید محیط زیستی منجر شوند. از سوی دیگر چالش ها و دغدغه هایی هم در مورد توسعه ی روزافزون کالبد شهرها و اثرات مخربی که بر محیط زیست مناطق شهری دارد باعث شده است موضوع اثرگذاری عوامل محیطی ناشی از توسعه ی کالبدی شهرها به یکی از اولویت های مدیریت شهری بسیاری از کلانشهرهای دنیا جهت دست یابی به توسعه پایدار محیطی تبدیل گردد. بدین ترتیب تبیین و تحلیل تعادل و پایداری انرژی گرمایی سطوح شهرها در مقیاس کلانشهری و همچنین شناسایی مهمترین تغییرات شاخص های اثرگذار مرتبط با عامل محیطی در نوع سیاستگذاری طرح ها و برنامه های عملیاتی توسعه شهری الزامی به نظر می رسد. در همین راستا جهت تحلیل برآورد فضایی میزان اثرگذاری شاخص های عامل محیطی در تعادل انرژی حرارتی سطوح و سنجش میزان همبستگی فضایی با این پدیده در اثر تحولات شهرنشینی و شهرسازی، کلانشهر تهران در سال 1400 مورد پژوهش واقع شده است. تصویر ماهواره ی بدون پوشش ابری و صاف کلانشهر تهران توسط ماهواره ی Landsat8 به کمک نرم افزار Envi تهیه شده و از طریق الگوریتم های مختلف در سنجش از دور الگوی تغییرات فضایی میزان انرژی حرارتی سطح شهر سنجش شده است. در ادامه از طریق سنجش همبستگی فضایی با استفاده از الگوریتم (Band Collection Statistical) میزان همبستگی لایه های شاخص های عامل محیطی با لایه ی انرژی حرارتی سطح در مناطق 22گانه شهر تهران برآورد شده است. از بین همه مهمترین شاخص های عامل محیطی چهار شاخص (تعداد پارک های شهری، NDVI،NDMI و NDWI) بدلیل میزان ارتباط همبستگی بیش از 25% برگزیده شده اند. برآورد نمود فضایی شاخص های عامل محیطی در تعادل انرژی حرارتی سطح کلانشهر تهران نشان می دهد هر چهار شاخص مذکور با بعد محیطی دارای ارتباط مستقیم بوده و از نظر ارزش قدر مطلقی آن شاخص NDWI بالاترین ضریب و شاخص تعداد پارک و فضای سبز پایین ترین را به خود اختصاص داده اند. این میزان همبستگی ها نشان از افزایش نقش فعالیت های انسانی و تاثیرات فعالیت هایشان بر شاخص های عامل محیطی می باشد. از آنجایی که شهرنشینی و شهرسازی اصلی ترین عوامل تغییر در الگوی انرژی حرارتی سطوح کلانشهر تهران می باشد، لذا اتخاذ سیاست های مختلف در این حوزه ها می تواند منجر به تغییر در میزان شاخص های عامل محیطی شده که نهایتا باعث تحت تاثیر قرار گرفتن الگو های حرکتی، فعالیتی و زیستی و در نتیجه تغییر در میزان پایداری انرژی حرارتی سطح در مناطق مختلف کلانشهر تهران خواهد شد.
بررسی پایدار شبکه هوشمند معابر شهری جهت حضور به موقع یگان ناجا بر اساس الگوریتم Dijkstra (مطالعه موردی: شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
89 - 101
حوزههای تخصصی:
مسئله: بزهکاری و جلوه مختلف خشونت و بی نظمی از پدیده های بسیار پیچیده اجتماعی است و در صورت وجود بستر مکانی و زمانی مساعد، زمینه بروز جرم و تکرار آن فراهم می گردد و به مرور زمان یک محیط جغرافیایی به یک کانون جرم خیز تبدیل می شود. شهر اهواز دارای محلات متعدد و مراکز فعالیتی پراکنده و فضاهای خالی ساخته نشده و فضاهای سبز همچون پارک ها، نخلستان ها و باغات در بافت های شهری می باشد که احتمال وقوع جرم را افزایش می دهد. بر این اساس طراحی شبکه هوشمند معابر در شهر اهواز جهت امداد رسانی بهتر یگان انتظامی ضرورت می یابد.
هدف: شناخت ساختارهای فضایی شبکه معابر شهر اهواز، میزان وقوع جرم، تحلیل موقعیت یگان های پلیس که نقش بسزایی در راستای خدمات رسانی بهتر یگان امداد و نجات دارد.
روش: جهت تجزیه و تحلیل یافته ها از نرم افزارهای ArcGIS، EXCEL و Grafer استفاده گردیده است. همچنین از الگوریتم کوتاه ترین مسیر Dijkstra و الگوریتم اویلر جهت یافتن کوتاه ترین مسیر استفاده گردیده است.
نتایج: پژوهش حاضر نشان می دهد آنچه در بررسی کلانتری ها شهر اهواز حائز اهمیت می باشد، توزیع فضایی این مراکز از نظر دسترسی و همچنین فاصله کلانتری ها نسبت به یکدیگر می باشد. با توجه به آنالیز مسیریابی ارائه شده با GIS خیابان مقیمی زاده با فاصله 8 متر نسبت به محل جرم خیز کمترین فاصله و در مقابل بلوار پاسداران و خیابان شهید تندگویان به ترتیب با 523 متر و 653 متر بیشترین فاصله را از یگان پلیس تا محل جرم را دارند.
تحلیل تطبیقی الگوهای بومی و طراحی معاصر در مسکن برون گرای ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
۱۵۲-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
اهداف: این پژوهش با توجه به اهمیت حفظ هویت معماری بومی در طراحی معاصر، به بررسی تطبیقی الگوهای بومی و طراحی معاصر در مسکن برون گرای شهر ساری می پردازد. هدف اصلی، شناسایی میزان تاثیرپذیری طراحی معاصر از معماری بومی و تحلیل معیارهایی همچون سازگاری اقلیمی، نورگیری طبیعی، استفاده از مصالح بومی، بهره گیری از فناوری های نوین و کاربردپذیری در طراحی مدرن است. بررسی چگونگی تطبیق این معیارها با نیازهای امروزی و الزامات زیست محیطی، از دیگر اهداف پژوهش محسوب می شود. روش ها: پژوهش حاضر از روش تحلیلی-مقایسه ای بهره گرفته و معیارهای کلیدی معماری بومی و معاصر را از طریق مطالعات میدانی، بررسی نمونه های موردی و تحلیل سلسله مراتبی (AHP) ارزیابی کرده است. داده ها از طریق مقایسه تطبیقی، بررسی نمونه های منتخب و وزن دهی شاخص ها تحلیل شده اند تا میزان تاثیرپذیری طراحی معاصر از الگوهای بومی مشخص شود. یافته ها: نتایج نشان می دهد که معماری بومی در معیارهایی مانند سازگاری اقلیمی، استفاده از مصالح بومی و حفظ هویت فرهنگی امتیاز بالاتری دارد، درحالی که معماری معاصر بیشتر بر انعطاف پذیری فضایی، نوآوری در فرم و عملکرد، و کاربردپذیری تاکید دارد. ترکیب این دو رویکرد می تواند به بهینه سازی مصرف انرژی، افزایش کیفیت آسایش، ارتقای پایداری مسکن و خلق فضاهای هماهنگ با فرهنگ بومی منجر شود. نتیجه گیری: معماری معاصر می تواند با الهام از اصول معماری بومی و بهره گیری از فناوری های نوین، طراحی پایدارتر و هماهنگ تری با شرایط اقلیمی و فرهنگی ایجاد کند. پیشنهاد می شود در طراحی مسکن های معاصر، بهره گیری از نور طبیعی، تهویه مناسب، استفاده بهینه از انرژی، مصالح بومی و حفظ هویت فرهنگی به عنوان اولویت های طراحی در نظر گرفته شوند.
ادراک فرا بصری: مطابقت های بین حسی در طراحی معماری با رویکرد شناختی
منبع:
مطالعات رفتار و محیط در معماری دوره ۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳
82 - 102
حوزههای تخصصی:
معماری، فراتر از ساخت وساز، فرآیندی چندوجهی است که فرم، عملکرد، و زیبایی شناسی را در هم می آمیزد و بر ادراک فضایی و تعاملات حسی انسان تأثیر می گذارد. برخلاف رویکردهای سنتی که بر حس بینایی متمرکز بودند، پژوهش های معاصر نقش حواس دیگر (شنوایی، لامسه، بویایی) را در تجربه فضایی برجسته می کنند. این تغییر پارادایم، متأثر از عصب شناسی شناختی، بر ادراک چندحسی و تعاملات بین حسی در درک محیط تأکید دارد. برای مثال، همبستگی نور محیط و آسایش حرارتی یا تأثیر آکوستیک بر ادراک ایمنی، اهمیت طراحی چندحسی را نشان می دهد. این مطالعه تأثیر هماهنگی بین حسی میان نورپردازی و آکوستیک در طراحی معماری را با رویکردی دوگانه (مرور سیستماتیک ادبیات و آزمایش تجربی) بررسی می کند. در بخش تجربی، 40 شرکت کننده در اتاقی 4×4 متری تحت دو شرایط قرار گرفتند: 1) هماهنگ (نورگرم 2700 کلوین، صدای طبیعت 50 دسی بل)؛ 2) ناهماهنگ (نور سرد 6500 کلوین، صدای ترافیک 50 دسی بل). پاسخ ها با پرسشنامه لیکرت (آسایش، ابعاد، امنیت، نور، صدا، راحتی) و ضربان قلب سنجیده شد. یافته ها نشان داد شرایط هماهنگ به طور معناداری آسایش (4.1 در مقابل 2.7)، خوشایندی نور (4.2 در مقابل 2.6)، دلپذیری صدا (4.3 در مقابل 2.5)، و راحتی (4.1 در مقابل 2.8) را بهبود بخشید، فضا را بزرگ تر نشان داد (65% در مقابل 30%)، و استرس را کاهش داد. نتایج بر لزوم بازنگری چارچوب های همگرایی حسی در طراحی چندحسی تأکید دارند و نشان می دهند توجه به ادراک چندحسی، کیفیت تجربه فضایی و رشد شناختی، عاطفی، و اجتماعی کاربران را ارتقا می دهد و به خلق فضاهایی برای بهبود کیفیت زندگی منجر می شود
واکاوی کیفیات فضای سکونت در خانه های آپارتمانی شهر بندرعباس از دیدگاه زنان خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به طور معمول، بیشتر ساعات زندگی زنان در فضا های درون خانه سپری می شود و کیفیات فضای سکونت نقش زیادی در سلامت جسمی و روانی آنان دارند، بنابراین لازم است کیفیات فضایی مطلوب خانه های آپارتمانی از دیدگاه زنان خانوار بررسی شوند. هدف از انجام این پژوهش، فهم کیفیات فضایی مناسب برای کاربست و طراحی مسکن آینده شهر بندرعباس بود که اهداف خُرد، شناسایی کیفیات فضای سکونت در خانه های آپارتمانی و رتبه بندی کیفیات فضایی از دیدگاه زنان خانوار بود. این پژوهش بر مبنای روش ترکیبی کیفی-کمّی انجام شده است که از هر دو روش یافته اندوزی کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، زنان خانوار ساکن در خانه های آپارتمانی در شهر بندرعباس هستند. فرآیند پژوهش شامل تدوین مبانی نظری، روش دلفی، پرسش نامه های محقق ساخت و تحلیل های آماری همچون آزمون خی دو، آزمون تی گروه های مستقل، آزمون تحلیل واریانس و آزمون های تعقیبی و آزمون رتبه بندی فریدمن است. کیفیات فضای سکونت از طریق یافته های مبانی نظری، دیدگاه خبرگان و مصاحبه با ساکنان شاملِ «هدایت و راهنمایی»، «گشایش فضایی»، «ترکیب فضایی»، «تناسب و مقیاس فضایی»، «فضامندی»، «سلسله مراتب فضایی»، «روابط فضایی»، «پویایی فضایی»، «دنجی فضا»، «هماهنگی و تعادل»، «تفکیک فضایی»، «انعطاف پذیری فضا»، «تنوع فضایی»، «تمایز فضایی»، «پیوستگی فضایی» و «خاطره انگیزی فضا» هستند. بر اساس رتبه بندی کیفیات فضایی از دیدگاه زنان خانوار، کیفیت «هماهنگی و تعادل» و پس از آن میانگین کیفیت «تناسب و مقیاس فضا» بالاترین میانگین اهمیت در بین کیفیات فضای سکونت و «تنوع فضایی» و پس از آن «پیوستگی فضایی» پایین ترین میانگین اهمیت را در از دیدگاه شرکت-کنندگان در پژوهش داشته اند.
واکاوی اثربخشی آسایش حرارتی در مطلوبیت شکل گیری قلمرو فضایی (مطالعه موردی: پیاده راه صف (سپه سالار) تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱۴۳
53 - 72
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: انسان ها موجوداتی منزوی نیستند و همواره با محیط اطراف خود در ارتباط اند. آن ها، چه به صورت فردی و چه اجتماعی، فضایی برای خود طلب می کنند و مرزهایی تعریف می نمایند تا به حالت مطلوبی از این مفهوم دست یابند. می توان ادعا کرد که قلمرو نقش اساسی در زندگی انسان دارد و این امکان را فراهم می آورد تا انسان فضای اطراف خود را س اماندهی کرده و به آن هویت فردی یا جمعی ببخشد. تأمین ابعاد قلمرو در فضا نخسین گام در هویت بخشی به فضا و مکانمندی آن به شمار می آید. دستیابی به مطلوبیت در مفهوم ذهنی قلمرو، در گرو شفاف سازی شاخص های شکل گیری آن است که می توان برمبنای مفاهیمی از سوی نظریه پردازان، آن را تعمیم داد. فقدان آسایش حرارتی به عنوان یکی از عوامل شکل گیری قلمرو فضایی، باعث ایجاد حس ازدحام در فرد می شود. باتوجه به حداقل امکان شخصی سازی فضا توسط کاربر در فضاهای عمومی، این پژوهش فضای عمومی را به عنوان بستر مطالعه ی موردی انتخاب کرده است تا اثر بخشی آسایش حرارتی در قلمروهای فضایی آن بررسی شود. هدف پژوهش: هدف از این پژوهش، آزمون فرضیه ای است که در پی واکابی شاخص آسایش حرارتی در مطلوبیت شکل گیری قلمروفضایی، به عنوان پیش فرضی برای شکل گیری قلمرو انسانی است. همچنین، بررسی ارزش های پنهان شاخص های مؤثر در شکل گیری قلمرو در بستر مطالعه موردی، از دیگر اهداف این تحقیق به شمار می آید.روش پژوهش: پژوهش حاضر، از نظر هدف دارای ماهیتی کاربردی مبتنی بر راهبردی استقرایی است و از نظر روش، رویکردی ترکیبی دارد. الگوی نظری و شاخص های شکل گیری، از طریق جمع آوری داده ها و مرور ادبیات موضوع با رویکرد کیفی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای استخراج شده اند. با شبیه سازی آسایش حرارتی مطالعه موردی تمرکز بر شاخص UTCI، محدوه های آسایش حرارتی در قلمروهای طراحی شده ارائه شده اند. برای پاسخ به این پرسش که آیا انسان از محدوده های فاقد آسایش حرارتی به عنوان قلمرو مطلوب استفاده می کند، از روش ردیابی مستقیم و نمونه گیری اشباع با قیاس تطبیقی استفاده شده است. نتایج نشان داد برخی از محدوده ها با توجه به عدم آسایش حرارتی، مورد استفاده کاربران قرار گرفته اند. در این مرحله از پژوهش به نتایج بسنده نکرده و در جهت کشف اهمیت و ارزش پنهان شاخص های شکل گیری قلمرو به روش آزمون T تک نمونه ای و همچنین در جهت دخالت جنسیت و بررسی افتراق ایشان از روش آزمون T دو گروه مستقل استفاده شد.نتیجه گیری: برخلاف فرض پژوهش، گام های پژوهش حاکی از آن بود که قلمروهای مطلوب آزمودنی ها در بستر مطالعه موردی فاقد آسایش حرارتی است. روش آزمون T در جهت کشف اهمیت و ارزش پنهان شاخص های شکل گیری به تفاوت تمایل زنان و مردان در اهمیت شاخص های شکل گیری قلمرو فضایی مطلوب اشاره دارد.
بررسی اولویت فضای باز و نیمه باز در ساماندهی فضایی مدارس سنتی ایران (نمونه های مطالعاتی: مدرسه غیاثیه، مدرسه چهارباغ، مدرسه خان شیراز و مدرسه حاج صفرعلی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدرسه به عنوان شاخص ترین فضای آموزشی در طی زمان در بخش ها یی ازجمله معماری دستخوش تحولات متعددی شده است . یکی از مهم ترین تغییراتی که در معماری معاصر روی داده است، تضعیف جایگاه فضای باز و نیمه باز در طراحی این فضاها است . این پژوهش قصد دارد به بررسی نسبت و تناسب فضای باز و بسته در مدارس سنتی ایران بپردازد . در این مدارس، معماران از حیاط به عنوان قلب ارتباطی مجموعه و عنصر مهم در ساماندهی فضایی استفاده می کردند . پژوهش حاضر با توجه به اهمیت فضای باز (حیاط ها) و نیمه باز در ساماندهی فضاهای آموزشی، به ویژه مدارس، در نظر دارد تا با بررسی چهار نمونه الگوی رایج (پروتوتایپ در مکاتب خراسانی، اصفهانی، آذری و شیرازی) مدارس سنتی ایران، کمیت و کیفیت فضاهای باز و نیمه باز را در این مدارس مورد بررسی قرار دهد . راهبرد انجام این پژوهش مصداق پژوهی است و بررسی اسناد کالبدی بنا ها و تحلیل آن ها با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است . اطلاعات دراین پژوهش غالباً از طریق اسناد کتابخانه ای گردآوری شده اند. مطالعات، تحلیل و بررسی های انجام شده در این پژوهش، نشان می دهند که فضاهای باز و نیمه باز نقش بسیار مهمی در ارتقا کیفیت فضای مدارس سنتی داشته اند که مهمترین آن ها عبارت هستند از: ایجاد یک نظم و ساماندهی مرکزی به نحوی که فضای باز در قلب مجموعه قرار گرفته و سایر فضاها متناسب با کاربری های خود، در اطراف، جانمایی شده اند، پشتیبانی از فعالیت های متنوع آموزشی در قالب اجتماعات بزرگ، گروه های کوچک و انفرادی، بستر ایجاد تعامل با طبیعت در سه درجه کیفیت از طریق حیاط ها، ایوان ها، ایوانچه ها و بازشوها، کمک به ایجاد آسایش حرارتی و ایجاد ظرفیت بهره برداری در شرایط خاص . از نگاه کمّی نیز نسبت این فضاها به مساحت کل فضای آموزشی مدارس سنتی ایران، مقدار قابل توجهی است و در برخی موارد مساحت فضاهای باز و نیمه باز با فضاهای بسته برابری می کند .
تبیین مدل ارتقاء شاخص های روان شناسی محیطی از طریق معماری بیوفیلیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
57-76
حوزههای تخصصی:
انسان همواره بخشی جدایی ناپذیر از طبیعت بوده و اقدامات او به طور مستقیم بر محیط و بالعکس محیط نیز بر زندگی انسان تأثیرگذار بوده است. یکی از محیط های تأثیرگذار بر انسان ها طبیعت است. در این راستا تأثیر معماری بیوفیلیک به عنوان یک الگوی معماری معاصر طبیعت محور، بر انسان ها و رفتار عملکرد آن ها در چهارچوب حوزه دانشی روان شناسی محیطی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این پژوهش ابتدا استخراج و دسته بندی ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های روان شناسی محیطی و معماری بیوفیلیک بوده و در نهایت به دنبال تلفیق این دو مفهوم و تبیین مدلی برای ارتقاء شاخص های روان شناسی محیطی از طریق معماری بیوفیلیک است. این پژوهش به منظور این که بتواند جامع ترین دسته بندی را از ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های روان شناسی محیطی و معماری بیوفیلیک ارائه بدهد، از پروتکل نگاشت سیستماتیک در جهت یافتن منابع مورد نظر خود بهره برده است و براساس تحلیل محتوا و تجزیه و تحلیل مقالات بدست آمده از این فرآیند به ارائه یافته ها، بحث و نتیجه گیری پرداخته است. یافته ها نشان می دهند که شاخص های روان شناسی محیطی در شش مؤلفه محدوده و حریم شخصی، ادراکات محیطی، جهان فرهنگی- اجتماعی، توانمندسازی فردی، احساسات فردی و سلامت جسم و روان دسته بندی شده اند و شاخص های مختلف معماری بیوفیلیک بر این مؤلفه ها و شاخص های مرتبط آن تأثیر گذارند. طیف وسیعی از شاخص های معماری بیوفیلیک در قالب سه دسته طبیعت در فضا، آنالوگ های طبیعی و رابطه انسان با طبیعت بر شش مولفه ی روان شناسی محیطی تأثیرگذار بوده و مشخص کردن این که هر شاخص معماری بیوفیلیک چگونه می تواند به ارتقاء روان شناسی محیطی کمک کند، می تواند به طراحان در ارائه الگوهای طراحی مناسب در معماری بیوفیلیک یاری دهد.