فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
253 - 273
حوزههای تخصصی:
از آنجا که شناخت صحیح هر فضا علاوه بر تجزیه و تحلیل فنی و معمارانه آن، نیازمند بررسی عوامل پیدایش، کاربران و فعالیت های درون فضا(جنبه های محتوایی) به عنوان مؤلفه های هویت بخش آن می باشد، مطالعه و جستجوی عوامل فوق سبب شناخت جامعتری از هویت هر اثر می گردد. اسناد تاریخی گویای رواج افتخارآمیز چوگان در دوره صفوی – به خصوص در پایتخت دوم (اصفهان) - و اهمیت آن به عنوان بازی رسمی دربار است. تا جایی که سیاحان از میدان نقش جهان با عنوان میدان چوگان و سواری یاد کرده و هر یک به طریقی از چوگان باختن شاه و نظامیان و شهروندان سخن رانده اند. از این رو ضمن واکاوی و ارزیابی جنبه های هویت بخش بازی چوگان، اجزای اصلی درون میدان نقش جهان به روایت سیاحان شناسایی و دسته بندی شده و ضمن بررسی عملکرد و جمع بندی آن ها و پژوهش هایی که در این زمینه انجام شده است، جهت پاسخگویی به سؤالات پژوهشی ذیل مورد تحلیل قرارگرفته است؛ اول آنکه شناخت دقیق ابعاد پنهان بازی چوگان به عنوان عامل هویت بخش میدان نقش جهان چگونه سبب احیای ارزش های اصیل آن می شود؟ و دوم، حفظ عملکرد اجزای درون میدان نقش جهان (نهر آب، ردیف درختان، کفسازی، دروازه های سنگی)، چگونه کیفیت ها و ارزش های تاریخی و اصیل فضای شهری آن به عنوان یک میراث منحصر بفرد را نظام می بخشد؟ در این راستا با توجه به دلایل مطروحه، از آنجا که برگزاری بازی چوگان در میدان نقش جهان، همراه با روایتگری و موسیقی، مهمترین رویداد مکرر شهری در میدان نقش جهان است، تمامی جزئیات فضای باز درون میدان ازجمله ردیف درختان سایه انداز در مجاورت جداره میدان، نهر آب وکفسازی پیرامونی، با هدف فراهم نمودن بالاترین مطلوبیت و ایجاد آسایش اقلیمی در فضای پیرامون میدان چوگان جهت برگزاری آن، درحکم یک سناریوی واحد سبب نظام بخشی ارزش های اصیل میدان نقش جهان می شود.
طراحی مقرنس نو با الهام از ساختار پوسته انار
حوزههای تخصصی:
بشر همواره به دنبال جستجوی پاسخ تمامی سوالات خود، بهترین پاسخ را از طبیعت دریافت کرده است چرا که طبیعت بصورت کاملا هوشمندانه تمامی عناصر دارای نقص را در طول زمان از چرخه حیات حذف کرده و بهینه ترین گزینه ها را نگه می دارد. از این رو، محققان در حوزه های علمی متعدد، طبیعت را منبع قوی مطالعه و الهام برای رسیدن به کشفیات جدید دانستهاند. معماران متعددی در طراحی های خود از ساختارهای موجود در طبیعت، که به جرات می توان گفت کاملا بهینه و بینقص میباشند، الهام گرفتهاند. حال سوال این است که چگونه می توان از ساختار پوسته خارجی انار در راستای طراحی مقرنس نو در یک پوسته بهره برد؟ برای فرض، به نظر می رسد از ویژگی های فیزیکی و هندسی پوسته انار(mesocarp)، میتوان الگویی به دست آورد که درعین ارائه الگوی هندسی بدیع، در ایفای نقش سازه ای، عملکرد بهینهای داشته باشد. این تحقیق از نوع تحقیق کاربردی می باشد. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی با مطالعه ویژگی های پوستهها و مقرنسها و نیز ویژگیهای فیزیکی و هندسی پوسته انار و تحلیل آنها به الگوی بهینهای برای ایجاد یک هندسه مقرنس نو که در عین حال میتواند در بردارنده نقش سازهای نیز برای پوسته باشد، دست یافتیم. در الگوی پیشنهادی، نمونه ای از مقرنس بدیع نامنتظم بر روی پوسته ای دارای دندانه های سخت کننده با الهام از ویژگیهای بررسی شده ساختار پوسته انار ارائه شده است.
تحلیل تطبیقی شاخص های کالبدی شهر ایمن در کلانشهر اهواز با استفاده از Geoda و GIS (مطالعه موردی: محله های کیانپارس، گلستان و سپیدار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۹
55 - 77
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر برای ایجاد، حفظ و افزایش ایمنی در شهرها راه های متفاوتی به کار گرفته شده است. از مهمترین آن ها که در بسیاری از شهرها، به ویژه در شهرهای توسعه یافته بکار برده می شود. شناسایی شاخص های شهر ایمن و ارتقاء سطح آنها در جهت ایمنی سازی می باشد. به عبارتی پیشگیری قبل از درمان است. این پژوهش درصدد است به تحلیل و ارزیابی شاخص های کالبدی شهر ایمن در محلات کیانپارس، گلستان و سپیدار در شهر اهواز بپردازد. پژوهش حاضر ازنظر ماهیت، نظری- کاربردی و روش مطالعه ی آن توصیفی – تحلیلی می باشد. شیوه ی گردآوری اطلاعات پیمایشی- کتابخانه ای می باشد و در فرآیند تحلیل از نظرات خبرگان بهره گرفته شد. در این پژوهش تعداد 8 شاخص که بیشترین درجه تکرارپذیری را داشته اند انتخاب شده اند.جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از روش خودهمبستگی فضایی موجود در نرم افزارGeoda استفاده شد و برای توزیع فضایی شاخص کالبدی شهر ایمن و ارزش گذاری آن ها، از نرم افزار ArcGIS و مدل چند متغیره(FAHP)، بهره گرفته شد. نتایج بدست آمده گویای آن است که 9/56 درصد بافت کالبدی محله کیانپارس در وضعیت کاملا ایمن و 5/10 درصد نیز در وضعیت کاملا ناایمن قرار گرفته اند. 34 درصد بافت کالبدی محله گلستان در وضعیت کاملا ایمن و 19 درصد نیز در وضعیت کاملا ناایمن قرار گرفته اند. 9/24 درصد بافت کالبدی محله سپیدار در وضعیت کاملا ایمن و 6/33 درصد نیز در وضعیت کاملا ناایمن قرار دارند.
مطالعه تطبیقی تاب آوری اجتماعی در راستای اهداف بازآفرینی شهری (نمونه موردی: محلات ایران؛ فیلیپین و مالزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۹
94 - 109
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل گسترش شتابان شهرنشینی، افت منزلت اجتماعی و بی توجهی به ارزش های فرهنگی موجب گسترش محلات ناکارآمد شهری شده است که یکی از بزرگترین چالش های این بافت میزان تاب آوری اجتماعی در برابر مدیریت و کنترل تغییرات می باشد. این پژوهش با هدف مقایسه تطبیقی تاب آوری اجتماعی برای بازآفرینی شهری در محله های ناکارآمد شهری از جمله محله نوغان مشهد، محله اینترواروس مانیل در کشور فیلیپین و محله ملاکا تنگاه ملاکا در کشور مالزی مورد مطالعه قرار گرفته است که به دنبال بررسی روند و رویه های تاب آوری اجتماعی در سه محله و ساختار تطبیقی در محله نوغان می باشد از نظر روش شناسی مورد محور،کیفی و ابزار تحلیل تماتیک می باشد و از مصاحبه نیمه ساختار یافته و بررسی اسناد و مدارک جهت مقایسه و مقوله سازی استفاده گردیده است.نتایج بررسی نشان می دهد که با بهره گیری تطبیقی به صورت مورد محور بین مولفه های سه نمونه تم اصلی و تم فرعی استخراج می گردد که ساختار پیشنهادی جهت استفاده در محله نوغان را در قالب سه مولفه مردم و ذینفعان، نهاد تسهیل گر و حفاظت از بناهای تاریخی با استفاده از ظرفیت های انطباقی و باززنده سازی کیفیت محیطی شکل می دهد.
تبیین نقش پیاده راه ها در ارتقائ امنیت در فضاهای شهری جرم خیز و ایجاد سرزندگی در بافت های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰
44 - 55
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث اصلی در شهر ایجاد امنیت برای کلیه شهروندان است. این مهم ارتباط تنگاتنگی با کیفیت فضاهای شهری دارد به گونه ای که یکی از مولفه های اصلی سنجش کیفیت فضاها، بررسی میزان امنیت است. میزان امنیت در بافت های تاریخی که در قلب مناطق متراکم شهرها واقع شده اند، اهمیت خاصی پیدا می کند، چرا که کیفیت محیط زندگی بیشتر مردم در این مکانها سنجش می شود..پیاده راه ها یکی از اصلی ترین فضاهای شهری در شهرها می باشند و به دلیل ماهیت جذب افراد نقش عمده ای در سرزندگی فعالیت های شهری دارند، بنابراین می توان گفت تامین امنیت در این فضاها می تواند کمک شایانی به رشد شهر داشته باشد.به همین دلیل بررسی میزان امنیت در پیاده راه ها و ارایه اصول ارتقا آن می تواند در ایجاد شهر زنده و فعال نقش حیاتی داشته باشد. هدف این تحقیق، تحلیل میزان امنیت در پیاده راه ها می باشد. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی بوده و جمع آوری داده ها، به روش کتابخانه ای و میدانی با استفاده از پرسشنامه و نظرسنجی از شهروندان انجام شده است. در این پژوهش، برای تحلیل پرسشنامه ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بعد از تبدیل خیابان علم الهدی به پیاده راه، از لحاظ کالبدی، تمهیداتی در نظر گرفته شده است که در ارتقا امنیت این بافت تاریخی نقش قابل توجهی داشته است.
ارزیابی تأثیر مؤلفه های کالبدی بر حس دلبستگی به مکان در فضاهای جمعی مجتمع های مسکونی منتخب تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۸۳
15 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با گسترش جوامع انسانی و ارتقای نیازهای اجتماعی بشری، ضرورت حضور در فضاهای جمعی و شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار بر ارتقای حس دلبستگی به مکان، جهت انجام برخی از فعالیت های انسانی از اهمیت زیادی برخوردار شده است. از بین رفتن حس دلبستگی، جدایی افراد از یکدیگر و کمبود تعاملات اجتماعی در کنار سایر معضلات شهری ماحصل دید مدرنیستی به فضا است. هدف تحقیق: طبقه بندی مؤلفه های کیفی سازنده فضاهای جمعی در مجتمع های مسکونی با تراکم متوسط شهر تهران و استخراج مؤلفه های کیفی کالبدی، فعالیتی و ادراکی و ارزش گذاری آنها در مقیاس مجتمع مسکونی و همچنین نحوه و میزان تأثیرگذاری مؤلفه های کالبدی در ایجاد حس دلبستگی به مکان هدف اصلی این پژوهش است. روش تحقیق: روش این پژوهش، ترکیبی کمی-کیفی است. به کمک راهبرد علی- مقایسه ای، میزان تأثیر ویژگی های کالبدی فضاهای جمعی مسکونی بر حس دلبستگی ساکنان بررسی شد. به منظور انجام آزمون تجربی و مطالعات پیمایشی، پس از برداشت میدانی براساس مقیاس، طبقه و شکل همنشینی فضای باز و بسته، گونه های متفاوت مجتمع های مسکونی انتخاب و از طریق بازدیدهای منظم روزانه به شیوه ثبت رفتاری و تکمیل ۳۶۱ پرسشنامه به همراه تحلیل (رگرسیون) چند متغیره از طریق راهبرد همبستگی و تحلیل مطالعات کمی با استفاده از نرم افزار SPSS19، به آزمون چندین مؤلفه و ویژگی های شخصیتی و رفتاری استفاده کنندگان پرداخته شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های کالبدی اعم از «انسجام و وحدت»، «محرمیت»، «مدیریت تسهیلات و نظارت»، «عناصر طبیعی و سبز»، «غنای بصری» و «قابلیت جهت یابی و خوانایی» به ترتیب اولویت، بیشترین تأثیرگذاری را بر حس دلبستگی به مکان دارند. بنابراین طراح به عنوان خالق فضا با انتخاب مقیاس و چیدمان بلوک ها توأمان با طراحی ساختار فضاها منجر به تغییر در میزان حس دلبستگی افراد ساکن در آینده می شود.
The Role of Daylight within the Vault of Shahrak-e-Gharb Jame Mosque in Tehran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۳ - Serial Number ۳۷, Summer ۲۰۲۰
41 - 46
حوزههای تخصصی:
Light plays an important role in the valuation of architectural elements, and it is a factor in designing spaces. Elements have no visual identity without light. This paper is intended to analyze the lighting in the vault of Shahrak-e-Gharb Jame Mosque with an emphasis on the role of daylight in order to find out how the designer has viewed the use of daylight in designing this mosque. The main ques tion of this research is, “what is the role of natural daylight within the vault of Shahrak-e-Gharb Jame Mosque?”. For this purpose, the light intensity was measured in the Shabes tan and the vault of the mosque as an architectural monument using photometric ins truments. Then, the trajectory of natural light was simulated using DIALux during a whole year, and the results were analyzed indicating that the role of natural light as an identity element in exhibiting the luminance of the mihrab has been neglected, and the light intensity seems uniform and boring within the vault.
الگوهای ترکیب اندا م های بنیادین معماری مساجد شهر اصفهان در دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
125 - 150
حوزههای تخصصی:
بررسی و شناخت ترکیب بندی اندام های بنیادین مساجد دوره صفوی شهر اصفهان با تاکید بر طبقه بندی آن ها سبب می شود تا بتوان با بهره گیری از این الگوها در لایه های کالبدی و همچنین معنایی، در معماری مساجد جدید، آن ها را تداوم بخشید. در این راستا تحقیق حاضر با هدف شناخت این الگوها تدوین گردیده است. روش تحقیق در این نوشتار توصیفی– تحلیلی بوده و از مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مساجد دوره صفوی اصفهان را می توان به سه دسته مساجد شبستانی، گنبدخانه ای و شبستانی- گنبدخانه ای طبقه بندی نمود که هر یک از دسته های فوق را می توان براساس اندام های اصلی و محورهای فضایی و وضعیت قرارگیری نسبت به بافت شهری به دسته های مجزا دسته بندی نمود. در طبقه بندی عنوان شده، هر الگو گسترش یافته الگوی قبلی است و در نهایت تکامل یافته ترین نوع الگو، الگویی با حفظ تعین هندسی اندام های اصلی معرفی می شود، مساجد امام و حکیم از این قبیل هستند.
احیا تعاملات اجتماعی در شرایط پاندمی (Covid19) در میدان های شهری، با نگاهی به میدان نقش جهان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل تقویت روابط بین افراد ایجاد تعاملات اجتماعی است و این یکی از دغدغه های مهم و اساسی انسان ها در طول زندگی است. در شرایط وقوع پاندمی، افراد ترس و اضطراب فراوانی دارند که در محیط های شلوغ به ملاقات یکدیگر بپردازند، زیرا امکان به خطر افتادن سلامتی آن ها بالا می رود. هدف این پژوهش، بررسی امکان ایجاد تعاملات اجتماعی از دست رفته در شرایط پاندمی در میدان نقش جهان اصفهان است. روش پژوهش حاضر بر اساس ماهیت، کیفی و ازنظر هدف، کاربردی و توسعه ای به شمار می رود. برای بررسی چگونگی احیا فضاهایی با تعاملات اجتماعی و شناسایی معیارهای فضایی در راستای رسیدن به این هدف، از نرم افزارهای تخصصی نحو فضا استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد فضای جلو سردر قیصریه، از پیمایش بیشتری برخوردار است و بهتر است در زمان حضور در میدان نقش جهان در شرایط پاندمی، افراد در این فضا حضور نداشته باشند. همچنین ازنظر ارتباط فضایی، فضای باز میدان در جلوی عمارت عالی قاپو از ارتباط فضایی بالایی برخوردار است. درنتیجه میزان ارتباط و تماس افراد در این بخش بالا است. در هنگام شیوع بیماری همه گیر، بهترین مکان میدان نقش جهان برای ایجاد تعاملات اجتماعی، زون مرکزی میدان نقش جهان است که با توجه به داده های استخراج شده، هنگام حضور افراد در میدان، امنیت سلامت آن ها بیشتر حفظ می گردد.
شناسایی و اولویت بندی شاخص های ارزیابی عملکرد مناطق شهرداری تهران با استفاده از روش دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقدان سیستم ارزیابی عملکرد در سازمان ها، یکی از علل اصلی عدم تحقق برنامه ها و مأموریت های آن ها به شمار می آید.آسیب شناسی رویه های ارزیابی گذشته شهرداری تهران نشان می دهد تعداد بالای شاخص ها، کیفی بودن نحوه سنجش آن ها و برخورداری از رویکرد سنتی باعث عدم تحقق هدف اصلی ارزیابی بوده است.هدف از این پژوهش، بیان روش تدوین و اولویت بندی شاخص های عملکرد مناطق بیست ودوگانه شهرداری تهران با استفاده از روش دلفی فازی است تا زمینه لازم برای ارزیابی کارآمد بر اساس شاخص های اولویت بندی شده فراهم شود. این پژوهش از نوع کاربردی و جمع آوری داده ها به صورت تلفیقی است که با استفاده از نظرسنجی خبرگان بر مبنای روش دلفی فازی انجام شده است.مقاله ضمن جمع آوری شاخص های مهم و اثرگذار به منظور ارزیابی عملکرد شهرداری با استفاده از نظرات نخبگان و کارشناسان، اولویت بندی آنها را برای هر یک از مناطق شهرداری تهران ارائه می دهد.نتایج نشان داد میزان تحقق درآمد نقد، میانگین زمان صدور پروانه ساختمانی، میزان رضایت شغلی کارکنان، بهبود عملکرد سامانه اتوبوسرانی، وضعیت حمل ونقل و جمع آوری پسماند و خدمات نظافتی مکانیزه، وضعیت اجرای برنامه های فرهنگی و ملی و مذهبی، کیفیت رسیدگی به درخواست های شهروندان به ترتیب حائز بالاترین اولویت در میان حوزه های 7 گانه شاخص های ارزیابی عملکرد مناطق شهرداری تهران شدند.
مناسب سازی فضاهای شهری برای فعالیتهای فرهنگی (نمونه موردی: محدوده بازار تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۲
109-117
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری، نظیر خیابانها، میادین، بازارها و فضاهای باز از جمله مهمترین فضاها در بازتاب فرهنگ یک کشور و تأمین اجزاء و عناصر هویت آن هستند. کیفیت این فضاها بر نحوه انجام فعالیتها و میزان حضورپذیری آنها تأثیر گذار است. فضاهای شهری عرصه هایی برای تعاملات اجتماعی و فرهنگیِ مردمان هر جامعه هستند. زمینه سازی برای چنین عرصه هایی، نیازمند ایجاد تمهیدات کالبدی و عملکردی لازم است. هدف از این تحقیق ارائه راه کارهایی برای مناسب سازی فضاهای شهری به منظور وقوع رخدادهای فرهنگی و جمعی می باشد. برای انجام مطالعات میدانی محدوده بازار تهران انتخاب شد. انتخاب این محدوده به این دلیل بود که محدوده بازار تهران در بافت تاریخی و مرکزی شهر تهران واقع شده و از دیرباز محل آمد و شد مردمان و تعاملات اجتماعی بوده و همچنین بستر تحولات متعدد در طول تاریخ شهر تهران است. این محدوده جزء محدوده های هویت بخش شهر تهران نیز قلمداد می شود. روش تحقیق این پژوهش تحلیلی- توصیفی و با استناد به اسناد تاریخی و مشاهدات میدانی می باشد . در این تحقیق پس از مطالعات نظری و بدست آوردن چارچوب مفهومی، به شناخت و تحلیل محدوده مطالعاتی از طریق انجام مشاهدات میدانیِ کارشناس محور اقدام شده است. در ادامه برای تحلیل داده های تحقیق از جدول تحلیل سوات استفاده گردید. در پایان بر اساس تحلیل های جدول سوات اهداف عملیاتی ، راهبردها و راه کارهای کالبدی و عملکردی برای تحقق هدف اصلی پژوهش (مناسب سازی محدوده مورد مطالعه، برای برگزاری مراسم فرهنگی و جمعی ) ارائه شدند .
مؤلفه های آموزش طراحی معنامحور مسکن با رویکرد نشانه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
43 - 58
حوزههای تخصصی:
تضعیف وجوه هویتی و معناشناختی مسکن به عنوان یکی از اساسی ترین آسیب ها در جامعه معماری مطرح است که می تواند ریشه در آموزش داشته باشد. بنابراین بهره گیری از نشانه شناسی به عنوان شاخص ترین عامل معنایی، از بهترین راهکارها در معنادهی به فضا محسوب می شود که از طریق توجه به مفهوم «خوانش» در آموزش طراحی، تحقق می یابد. پیشینه پژوهش عمدتاً در قالب بیان تعاریفی از «معنا» و «نشانه» و نیز مبانی نظری و مشکلات آموزش معماری است. آنچه که خلأ تحقیقاتی در این زمینه محسوب می گردد، نگرش عملی به مفاهیم «معنا» و «نشانه» در فرآیند آموزش طراحی مسکن است. این پژوهش درصدد است تا با پاسخگویی به پرسش های «چیستی مؤلفه های نشانه شناسانه آموزش طراحی معنامحور مسکن» و نیز «چیستی محوری ترین عامل مؤثر بر مؤلفه های نشانه شناسانه»، گامی در جهت تقویت حوزه معنا در آموزش معماری بردارد. این پژوهش به منظور دستیابی به هدف زمینه سازی فرهنگ محوری و نیز تقویت سطوح هویت در جامعه معماری مسکن، از روش های تحقیق دلفی و سندکاوی بهره می برد. براساس نتایج به دست آمده، بهره گیری از مؤلفه های «خوانش محوری طراحی»، «پژوهش محوری تمام فرآیند طراحی»، «مشارکت کاربران در روند طراحی»، «زیبایی شناختی معنایی» و «معانی نشانه ای» در آموزش طراحی مسکن جهت معنامحور نمودن خروجی طراحی های دانشجویان پیشنهاد می گردد. «خوانش ذهنی» نیز به عنوان محوری ترین عامل مؤثر بر مؤلفه های آموزش طراحی معنامحور تبیین می شود.
زمینه های تاریخی و اجتماعی شکل گیری پاویون های عصر قاجار در نمایشگاه های جهانی و جایگاه شان در معماری مدرن ایران (1873-1913 م /1292-1252 ه.ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۸
69 - 92
حوزههای تخصصی:
همگام با شکوفایی صنعت در نیمه دوم قرن نوزدهم، جهان شاهد برپایی نمایشگاه هایی بود که جهت تمجید از دستاوردهای صنعتی برگزار می شد. نمایشگاه های این دوران همراه بود با برپایی پاویون های دول مختلفی که فرهنگ و هنر و معماری شان را در معرض بازدید یکدیگر قرار می دادند. حضور پاویون های ایران در این نمایشگاه ها، همزمان بود با تحولات سیاسی و اجتماعی در دولت قاجار و مسئله تجدد و تجددگرایی که از چند دهه پیش سودای آن در جامعه ایرانی رخنه کرده بود. طراحی این پاویون ها در کشاکش دوسویه بین قوانین و خواسته های برپاکنندگان نمایشگاه های جهانی و تحولات اجتماعی داخلی، نشان از وجود ریشه هایی عقیم مانده و کمتر شناخته شده در مسیر تکوین معماری مدرن ایران دارد. این مقاله با رویکردی تفسیری-تاریخی در پی آن است تا با بررسی جایگاه پاویون های ایران عصر قاجار و زمینه های اجتماعی تأثیرگذار در شکل گیری آنها در هفت دوره از نمایشگاه های جهانی، جایگاه مباحث و مسائلی را که درخصوص طراحی شان مطرح شد، در تاریخ معماری مدرن ایران تبیین کند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان از بازتعریف و بازتفسیر معماری و دوره بندی تاریخ در ذیل جریان های «هویت ملی»، «باستان شناسی» و «شرق شناسی» دارد. بااین حال، دستاورد این مباحث نتوانست نقش تأثیرگذاری بر معماری عصر قاجار داشته باشد، اما میراث خود را برای دوره بعدی یعنی پهلوی اول بجا نهاد.
تبیین مدلِ محله فرهنگی در بافت های تاریخی برای توسعه اقتصاد و حضور صنایع خلاق (مورد پژوهشی: خیابان لاله زار، تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۸۷
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با توجه به اینکه محله های تاریخی به عنوان موجودیتی منسجم، تلاش های فرهنگ بومی را برای پاسخگویی به نیازهای گذشته به بهترین شکل نشان می دهند، انطباق پذیری آنها با نیازهای زمان حال و شناخت فرصت های موجود در آنها، به عنوان ظرف پذیرنده عملکردهای فرهنگی و مولد اقتصاد، امری در خور توجه است. مهم ترین مسئله این پژوهش بهره گیری از روش های خلاق برای انطباق پذیری بافت های تاریخی با اقتصاد و شرایط جدید، از طریق تمرکز بر سرمایه های فرهنگی، به عنوان ابزاری برای احیای محله های تاریخی، و ایجاد فعالیت های جدید اقتصادی با هدف جایگزینی کاربری هایی است که رو به انحطاط هستند یا از منطقه محو شده اند. استفاده از سیاست های نوآورانه و راهبردهای مبتنی برخلاقیت برای حضور بافت ها و محله های تاریخی کشورمان در عرصه های رقابت، با هدف توسعه و رشد اقتصادی فرهنگی و تجدید حیات محله، رویکردی است که فقدان آن، هم در حوزه نظری و هم در حوزه کاربردی بافت های تاریخی، قابل توجه است. هدف پژوهش: هدف از این پژوهش ایجاد شرایط تبدیل محله های تاریخی به مولد اقتصاد و فراهم آوردن امکان حضور آن ها در عرصه صنایع خلاق است که از طریق اتخاذ سیاستی خلاق و سنجش میزان قابلیت های موجود در بافت های تاریخی، و تبیین شاخص های چندگانه محله فرهنگی مورد بررسی قرار می گیرد. روش پژوهش: این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی انجام شده است و یافته ها با استفاده از پرسش نامه و مشاهدات میدانی استخراج شده اند. نهایتاً، با استفاده از یافته های پژوهش، تحقق پذیری یک محله فرهنگی در نمونه لاله زار با استفاده از روش کمّی معادلات ساختاری ارزیابی و در نتیجه مدلی از محله فرهنگی تاریخی، براساس اولویت اقدامات تبیین شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش راهکارها و اقدامات لازم را براساس ترتیب اولویت در مدل محله فرهنگی تاریخی، پیشنهاد می کند و اهمیت این روابط را به لحاظ تجربی نیز به اثبات می رساند.
سیر تحول کالبدی سینماهای تبریز
حوزههای تخصصی:
تاریخ هنر سینما در ایران و تبریز به بیش از صد سال می رسد، با رونق این هنر، نیاز به ساخت فضاهایی برای این عملکرد جدید احساس گردید و اولین ساختمان سینماها در حالی در شهرها شکل گرفتند که برای پیدایش و تکامل پیش زمینه ای و یا الگویی در میان بناهای سنتی ایرانی نداشتند. از این رو هدف این پژوهش مطالعه در زمینه چگونگی پیدایش سینماها و عوامل مؤثر بر تحولات کالبدی آنها از شروع تاکنون در شهر تبریز است. این مطالعه به روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی نظیر مصاحبه، بازدید از سینماها، برداشت پلان و عکسبرداری به بررسی روند مکان یابی و شکل گیری بناها، الگوی معماری و الزامات ساخت در این بناها پرداخته است. نتایج مطالعات منجر به دسته بندی سینماها به چهار بخشِ «پیدایش»، «رونق»، «رکود» و «احیا» از منظر تحول کالبدی گردید. سپس عوامل موثر در این سیر تحول در چهار حوزه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شناسایی شدند.
تأمّلی در حکمت معماری ایران قبل از اسلام
حوزههای تخصصی:
معماری ایران قبل از اسلام، حدود ده هزار سال قدمت دارد. قبل از اسلام، حکمت، جزء لاینفک دین بوده و پیوندی تنگاتنگ و دوسویه بین حکمت و دین وجود داشته است، لذا قطع به یقین، حکمت معماری ایران قبل از اسلام، به شدت، متأثر از اعتقادات دینی است و تردیدی نیست که این اعتقادات دینی برای تجلی و ظهور، با منطق ریاضی و هندسه تلفیق گشته است. خصلتی که در معماری ایرانی، گوهر معماری ایرانی محسوب می شود، گزینش بسیار ظریف، بدیع و هنرمندانه از هندسه برای فرم بخشی به جهان بینی و اعتقادات دینی است. در دوره قبل از اسلام، ایران به عنوان یک امپراطوری، نیاز داشت که به عظمت بناهای حکومتی و مذهبی، اهمیت دهد چراکه معماری بناهای حکومتی و مذهبی، به مقیاس قدرت امپراطوری ها تبدیل شده بود و این خود، کافی بود که در ایران قبل از اسلام، بناهایی ساخته شود که تعجب همگان را برانگیزد. روش پژوهش حاضر تاریخی- توصیفی و تحلیلی بوده و سعی در بررسی یک کمیت توصیفی در طی ساختار زمانی با اتکا به شواهد میدانی و کتابخانه ای دارد و با هدف بررسی این همانی بین حکمت و دین و پیوند تنگاتنگ دین با معماری در ایران قبل از اسلام به دنبال پاسخی برای این سؤال است که چرا معماری ایران قبل از اسلام، متأثر از اندیشه های دینی بوده و پیوند معماری و دین، منبعث از چه عواملی است؟ در این نوشتار، مهم ترین آیین های دینی، دوره های تاریخ معماری و شیوه های معماری در ایران قبل از اسلام، بررسی شده و مهم ترین آثار به جامانده از این دوره ها با دید حکمی، مورد مداقه قرارگرفته است. درنهایت با استفاده از مجموع این پژوهش ها، اصلی ترین آبشخورهای معماری ایران قبل از اسلام استخراج گردیده و ضعف تئوریک ارتباط معماری و حکمت خسروانی در ایران قبل از اسلام تا حد زیادی مرتفع شده است. آموزه های دینی قبل از اسلام از قبیل پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک، به همراه نبوغ فوق العاده ایرانیان در نحوه به کارگیری ریاضی و هندسه در فرم و قالب بخشی به ایمان و اعتقادات خود، در کنار توجه ویژه به عظمت بناهای حکومتی و مذهبی به عنوان مقیاس قدرت و جلال امپراطوری ایران، از اصلی ترین آبشخورهای معماری ایران قبل از اسلام به شمار می آیند.
گونه شناسی معماری بناهای شاخص ایران در دوره ساسانی
حوزههای تخصصی:
ساسانیان در دوره حکومت خود با تکمیل دومین شیوه مدون معماری ایرانی- معماری پارتی، نسبت به دوره های قبل، شیوه ای مستقل و متمایز در طرح ها، اجزا، عناصر و مصالح مختص به خود ایجاد کرده اند که اهمیت بررسی وضعیت معماری ساسانیان را نشان می دهد. در این پژوهش با توجه به اهمیت دوره ساسانیان به عنوان یکی از دوره های شکوفایی و درخشش همه جانبه تاریخ معماری و شهرسازی ایران و تداوم معماری این دوره در بسیاری از طرح ها ، عناصر و اجزای معماری اسلامی ( بویژه در حوزه ایران، آسیای میانه و عراق) و حتی سایر کشورهای جهان، با استفاده از روش مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و روش تحلیل محتوای کتب و اسناد تاریخی، تلاش شده است با پرداختن به هدف اصلی مقاله یعنی «گونه شناسی معماری بناها و عناصر شاخص در دوره ساسانیان و بررسی ویژگی های آن»، گامی در مسیر واکاوی و گونه شناسی معماری این دوره و تداوم آن به عنوان چراغ راهی در تاریخ معماری ایران برداشته شود. نتایج بررسی ها نشانگر آن است که مهم ترین مشخصه های معماری ساسانی، شامل «استفاده از پلان هایی با عناصر ایوان، گنبدخانه و صحن، استفاده گسترده از مصالح در دسترس ( سنگ لاشه، سنگ تراشیده، آجر، خشت، چینه، گل و گچ و چوب و ...)، استفاده استادانه از سنگ لاشه و ملات گچ در ساخت بناهای مختلف، طاق های گهواره ای و شلجمی شکل، طاق های نعل اسبی و تیزه دار و نیز پوشش های طاق و تویزه و قوس ها، تویزه های گلی و گچی پیش ساخته و تیرهای چوبی به کار رفته در سازه ها و همچنین برپایی سازه های طاق و گنبد بر فضاهای چهار گوش وسیع، به عنوان مهمترین دستاوردهای معماری در این دوره» می باشد. بر اساس بررسی و تحلیل صورت گرفته در تعدادی از بناها ، می توان به مهمترین خصوصیات گونه شناسی معماری ساسانی از جمله «نامتقارن بودن ساختار هندسی، جدایی بخش اندرونی و بیرونی، تنوع فضایی فراوانی و نقش مهم ایوان در سازمان فضایی ابنیه ها» اشاره کرد. همچنین در این دوره پیشرفت های بسیاری در زمینه پل سازی و تاسیسات آبیاری نیز مشاهده می شود که از نمونه های شاخص آن، «سیستم گردش آب در معبد آناهیتا» واقع در شهر بیشاپور و «فاضلاب شهری گندی شاپور» واقع در شهر جندی شاپور به عنوان قدیمی ترین سازه مهندسی جهان و تکنولوژی پیشرفته شهر در آن دوران، می باشند.
ارزیابی عوامل موثر بر عملکرد نظام فنی و مهندسی بنیاد مسکن در روستاها (نمونه موردی: روستاهای شهرستان مهریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷۰
۴۰-۲۹
حوزههای تخصصی:
تقویت و توسعه بخش مسکن روستایی و ارائه خدمات فنی و مهندسی باعث بهبود ارتقای کیفیت زندگی، ایجاد اشتغال پایدار، توسعه روستا و تنوع بخشیدن به اقتصاد روستا، افزایش درآمدها و کاهش فقر و درنتیجه محرومیت زدایی شده است. همچنین لزوم ساخت مقاوم و امن در مقابل خطرات حوادث طبیعی ضرورت تشکیل یک نظام کنترلی، اصولی و فنی در ساخت وسازهای روستایی ضروری می باشد. هدف اصلی این تحقیق، ارزیابی عوامل مؤثر بر عملکرد نظام فنی و مهندسی بنیاد مسکن در روستاهای شهرستان مهریز می باشد. روش تحقیق، از نظر هدف کاربردی، از لحاظ روش انجام تحقیق، توصیفی- تحلیلی می باشد. گردآوری اطلاعات موردنیاز به شیوه میدانی انجام شد و به منظور جمع آوری اطلاعات موردنیاز از ابزار مصاحبه، مشاهده و پرسش نامه استفاده شد. ﭘﺮﺳﺶ ﻧﺎﻣﻪ ﺍی توسط ﻣﺤﻘﻖ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺗﻬیﻪ شد. ﭘﺮﺳﺶ ﻧﺎﻣه ﺍﺯ ﺳﺆﺍﻻﺕ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﺎ ﭘﺎﺳﺦ ﻫﺎی ﺩﺭ ﻃیﻒ ﻟیکﺮﺕ ﭘﻨﺞ ﻣﻘیﺎﺳی ﺗﺸکیﻞ ﺷﺪﻩ، کﻪ ﺳﺆﺍﻻﺕ ﺁﻥ در جهت برآورد نیاز محقق ﺗﻌﺮیﻒ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ. به منظور ﺳﻨﺠﺶ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺩﺭﻭﻧی، ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﺵ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﻣﺤﺘﻮﺍ ﺑﺮﺍی ﺍﻓﺰﺍیﺶ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﭘﺮﺳﺶ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ به منظور ﺳﻨﺠﺶ ﭘﺎیﺎیی ﺍﺑﺰﺍﺭ ﺗﺤﻘیﻖ ﺍﺯ ﺁﻟﻔﺎی کﺮﻭﻧﺒﺎﺥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪ. جامعه آماری این تحقیق شامل سرپرست خانوار، دهیاری و شورای اسلامی روستا، مدیران و کارشناسان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، مدیران و کارشناسان بخشداری و فرمانداری شهرستان و مدیران و کارشناسان امور روستایی استانداری را در برگفته اند. ﺍﺯ ﺁﻣﺎﺭ ﺗﻮﺻیﻔی ﺑﺮﺍی خلاصه سازی ﻧﺘﺎیﺞ ﭘیﻤﺎیﺶ، از ﺁﺯﻣﻮﻥ کای اسکوئر ﺑﺮﺍی ﺁﺯﻣﻮﻥ ﻓﺮﺿیﻪ ﻫﺎ، از آزمون فریدمن و t برای اولویت بندی متغیرها ﺩﺭ ﻣﺤیﻂ ﻧﺮﻡ ﺍﻓﺰﺍﺭ ﺁﻣﺎﺭی اس پی اس اس ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. نتایج نشان دادند که عوامل مؤثر بر عملکرد نظام فنی و مهندسی بنیاد مسکن در سه شاخص خلاصه شدند به ترتیب 1- مهم ترین عامل از شاخص نیروی انسانی، تعامل مناسب بین کارکنان در جهت پیشبرد کار ارباب رجوع، 2- مهم ترین عامل از شاخص مالی و اقتصادی، اختصاص اعتبار مناسب برای ساخت، 3- مهم ترین عامل از شاخص کارگاهی و تجهیزاتی، استفاده از مصالح نوین، پیش ساخته، بادوام و باکیفیت برای اجرای پروژه های روستایی، می باشند.
طبقه بندی و تحلیل معماری دَستکند در شهرستان مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷۰
۶۶-۵۳
حوزههای تخصصی:
فضاهای دَستکند گونه خاصی از معماری است که در آن مصالحی برای تولید فضا استفاده نمی شود و با کاست توده های صخره ای توسط انسان از بستر زمین و صخره، فضا ایجاد می شود. در مناطق مختلفی از کشور تاکنون شمار زیادی از فضاهای دستکند شناسایی و معرفی شده است. شهرستان مراغه واقع در دامنه های جنوبی کوهستان سهند یکی از مناطق مستعد برای این گونه معماری می باشد. براساس پیمایش میدانی مشخص شد در محدوده شهرستان مراغه فضاهای دستکند متنوعی باقی مانده است؛ که بررسی و مستندنگاری آن ها ارزشمند می باشد و علاوه براین، نتایج این پژوهش می تواند الگوی مطالعات بعدی آثار معماری دستکند سایر روستاهای دامنه کوهستان سهند گردد. بررسی ها نشان می دهد با وجود تنوع و تعداد نسبتاً زیاد فضاهای دستکند صخره ای در برخی از روستاهای این منطقه، تاکنون مطالعات کاملی در مورد آن ها صورت نگرفته است؛ بنابراین فضاهای دستکند این منطقه کمتر شناخته شده و اقدامی جهت ثبت این آثار فاخر در فهرست آثار ملی کشور نشده است؛ برهمین اساس این پژوهش ضمن شناسایی، معرفی و تبیین ویژگی های فضاهای دستکندِ این منطقه، به عامل شکل گیری این فضاهای معماری نیز پرداخته است؛ بنابراین در کنار روش میدانی جهت ثبت، ضبط و توضیح وضعیت کنونی، از مطالعات اسنادی و براساس روش توصیفی – تحلیلی، برای شناخت عامل شکل گیری معماری دستکند شهرستان مراغه استفاده شده است؛ همچنین از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) نیز برای شناخت الگوی توزیع فضاهای دستکند روستاهای مراغه بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که آثار دستکند روستاهای مراغه براساس ریخت شناسی در قالب های سطحی و زیرسطحی قابل دسته بندی هستند؛ همچنین ازلحاظ گونه شناختی و تقسیم بندی ماهیت کاربری دارای استفاده های مختلفی، از قبیل الف) سکونتگاهی، ب) آیینی – مذهبی، ج) استحفاظی، د) عام المنفعه است. هم اکنون بسیاری از این فضاهای دستکند صخره ای دچار ویرانی شده و کاربری اولیه خود را از دست داده اند و بیشتر در قالب فضاهای انباری و نگهداری احشام مورداستفاده قرار می گیرند.
بازنمایی بصری استعاره در بیلبوردهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۹۳
93 - 104
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بیلبوردهای شهری یکی از مؤثرترین رسانه های تبلیغاتی هستند که به واسطه شیوه به کارگیری عناصر بصری نقش مهمی در جذب مخاطب بر عهده دارند. کاربرد استعاره های بصری در این رسانه تبلیغاتی از اهمیت بسزایی برخوردار است و شناخت آن وابسته به درک تعامل میان عناصر بصری و شیوه انتقال پیام است. پیرامون استعاره های بصری در زمینه تبلیغات ایرانی پژوهش های اندکی صورت یافته و از این رو عملکرد آن در این حوزه از هنر کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است.هدف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی بازنمایی بصری استعاره به لحاظ ویژگی های ساختاری در بیلبوردهای تبلیغاتی شهر تهران با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی مبتنی بر مکانیسم های بصری است و در جریان پژوهش به تحلیل استعاری معانی تعاملی پرداخته شده است. از این رو سؤال اصلی پژوهش بر این مبنا استوارست که آیا می توان استعاره های بصری به کار رفته در بیلبوردهای تبلیغاتی را منطبق بر مکانیسم های بصری معینی دانست؟روش پژوهش: روش تحقیق به کار رفته، توصیفی-تحلیلی است. انتخاب جامعه آماری به صورت هدفمند شامل 35 بیلبورد شهر تهران است که دست مایه اصلی طراحی آن ها استعاره بصری است.نتیجه گیری: استعاره های به کار رفته در بیلبوردها، نقش پیام رسانی را به واسطه تعامل عناصر بصری انجام داده که این تعاملات، قابل تطبیق با مکانیسم های بصری رویکرد نشانه شناسی اجتماعی هستند و بازنمایی آن ها دارای ویژگی های ساختاری مشخصی است. نتایج حاصل از تحلیل جامعه آماری هدفمند مشتمل بر 35 بیلبورد شهر تهران، نشانگر یکی از مکانیسم های به کار رفته در هریک از آنها است که مکانیسم کارکردی با جایگزینی عنصر نامتعارف به جای عنصر متعارف، بیشترین کاربرد را داشته و مکانیسم های مبتنی بر دسته بندی که تعداد عناصر بصری بیشتری دارند، کمتر مورد استفاده واقع شده اند.