فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۶۱ تا ۱٬۷۸۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
16-1
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مناظر روستایی به عنوان مناظر متداوم فرهنگی، نشان دهنده عینی تکامل جامعه انسانی و استقرار آن ها در طول زمان هستند، مناظری که تحت تأثیر جریان های فرهنگی و یا طبیعی بستر خود تغییر و تکامل می یابند. تعامل انسان با طبیعت و تداوم این مناظر، ارزش های برجسته متعددی را در مناظر روستایی به وجود آورده که بیانگر ارزش های ملموس و ناملموس یا به عبارتی اهمیت معنایی آن است. در اسناد بین المللی بر ضرورت توسعه چارچوب مفهومی و شناسایی این ارزش ها به عنوان مؤلفه ای کلیدی در فرآیند حفاظت این مناظر تأکید ویژه گردیده است، به طوری که هر کوششی در راستای حفاظت و بازآفرینی مناظر روستایی، در اصل کمکی به بقای فرهنگ و پایداری طبیعت یک سرزمین است. هدف: شناسایی و دسته بندی ارزش های موجود در مناظر روستایی به منظور بازآفرینی و حفاظت پایدار از چنین محیط هایی و انتقال دانش جمعی و معانی فرهنگی آن به نسل های آینده روش ها: این پژوهش ابتدا از طریق بازخوانی اسناد و کنوانسیون های بین المللی و بررسی دیدگاه های صاحب نظران، به تعریف مفهوم منظر فرهنگی و تدوین چارچوب مفهومی و جایگاه منظر روستایی می پردازد. سپس با توجه به بررسی های به عمل آمده، ارزش های موجود در مناظر روستایی دسته بندی و تبیین می شوند و در نهایت مدلی برای بازآفرینی و حفاظت از مناظر روستایی ارائه می شود. یافته ها: در این پژوهش ارزش های موجود در مناظر روستایی به دو گروه ارزش های طبیعی و ملموس و ارزش های فرهنگی و ناملموس دسته بندی شدند، ارزش های طبیعی و ملموس شامل ارزش های زیست محیطی، کالبدی، اقتصادی و آموزشی و ارزش های فرهنگی و ناملموس شامل ارزش های فرهنگی، معنوی، اجتماعی و تفریحی هستند، اگرچه در برخی موارد، ارزش ها تلفیقی از هر دو دسته هستند و تدقیق آن ها بسیار دشوار است. نتیجه گیری: با توجه به ارزش های موجود، مدلی برای بازآفرینی و حفاظت از مناظر روستایی ارائه شده است که ضروریست به منظور هماهنگی با تغییر در اولویت بندی این ارزش ها، در حفاظت از آن ها به جنبه های پویا و چند عملکردی ارزش های منظر توجه بیشتری شود.
رویکرد جغرافیایی بر آرمان و واقعیت فضاهای عمومی شهرها با تأکید بر نقش ایدئولوژی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
5 - 24
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مسئله ایدئولوژی در طول دروان مدرنیته ذهن اکثر شهرشناسان را از گذشته تا اکنون به خود مشغول کرده است. پژوهش حاضر درآمدی جغرافیایی فلسفی بر نقش این مفهوم در فضاهای عمومی شهرهاست. بحث ایدئولوژی از جمله مواردی است که در تبیین امور فیزیکی، اجتماعی و روانی فضاهای عمومی به طور وسیعی در ایران مورد بررسی قرار نگرفته است، از این زاویه دید تدقیق در این باب در تحلیل های شهرشناسانه از ضروریات است. بر این مبنا این پژوهش به دنبال پاسخگویی به پرسش های ذیل است: چه اقدامی می توان انجام داد تا شهرهای موفق در قرن بیست ویکم ایجاد کرد؟، نقش حضور چهره به چهره در ایجاد فضاهای عمومی شهرها را چگونه می توان از منظر فلسفی و علمی به صورت سنجیده تبیین کرد؟ ایدئولوژی چیست و چه تأثیراتی بر فضای فیزیکی، اجتماعی و روانی شهرها می گذارد؟ نسبت میان ایدئولوژی سوسیالیستی و نئولیبرالیستی با فضاهای عمومی شهر چگونه فضایی را پیش رو می گذارد؟ هدف پژوهش: هدف مقاله حاضر پیگیری مفهوم ایدئولوژی و نسبت آن با فضاهای عمومی شهری از منظر جغرافیایی به منظور نیل به فضاهای شهری با مقیاس انسانی است. روش پژوهش: در این پژوهش از روش تجزیه و تحلیل متون استفاده شده است. برای یافتن پاسخ تلاش شده است ویژگی های شهر خوب، نقش حضور چهره به چهره در تعاملات انسانی، شکل گیری امر اجتماعی و توجه به مفهوم حقوق عمومی و منافع جمعی تبیین و استفاده ایدئولوژی های مختلف سوسیالیستی و نئولیبرالیستی به عنوان نمونه مطالعه ای مورد کندوکاو قرار گیرد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که قبض و بسط مفهوم فضای عمومی شهرها منطبق با ایدئولوژی های گوناگون، شکل فضایی، اجتماعی و روانی آن را دچار تغییرات فراوان می کند و برای ایجاد جامعه مدنی فعال، سرزنده و دموکراتیک که در آن مفهوم شهر شکل راستین خود را پیدا کند، ایجاد امکان و فرصتی برای تعامل و تبادل اجتماعی به شکل هدفمند، از الزامات آفرینش این امر و نیز عامل موفقیت شهرها در گذشته تا اکنون بوده و در آینده نیز خواهد بود.
تبیین مؤلفه های زیبایی شناسی معماری مبتنی بر تجربه مخاطب (موردپژوهی: بناهای فرهنگی شاخص در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
45 - 62
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: زیبایی امری است در وهله اول تجربی، تجربه ای که در شرایط مختلف، صورت های متنوعی به خود می گیرد. اینکه چه چیزی در محیط های ساخته شده، خوشایند به نظر می رسد، همیشه بحث برانگیز بوده و چندان روشن نیست و به نوع رابطه ایی که با ادراکات انسان برقرار کرده، بستگی دارد و می تواند در بسترهای جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی متفاوت باشد. لیکن تأکید افراطی بر سلیقه ای بودن آن و عدم توجه به اشتراکات فرهنگی/اجتماعی که زمینه ساز ادراکات ذهنی مشترک است، سبب شده موضوع زیبایی شناسی از منظر تجربه کاربران فضا مغفول بماند و زمینه ساز ناهنجاری هایی در طراحی معماری شود. لذا در این راستا چنین پرسش هایی مطرح می شوند: مؤلفه های مؤثر در شکل گیری تجربه زیبایی شناسی معماری از منظر مخاطب عام چیست؟ و چه مؤلفه هایی عمده ترین تأثیر را در شدت ایجاد این تجربه ایفا می کنند؟ هدف پژوهش: مقاله حاضر درصدد است تا به تبیین مقوله زیبایی و معیارهای آن از ورای ادراک و تجربه زیسته مخاطب در جهت فراهم سازی احیاء مجدد این حس در کاربران از طریق ترجمان آن به مؤلفه های اثرگذار پردازد. روش پژوهش: این تحقیق با موضوع تجربهزیسته افراد در بناها، به لحاظ ماهیتْ از گونه کیفی با رویکرد فلسفیِ پدیدارنگاری است و به لحاظ قصد پژوهش، تفسیری و از نظر منطق پژوهش، استقرایی است. نتیجه گیری: در شکل گیری تجربه زیبایی شناسی معماری مجموعه مؤلفه های ادراکی، انگیزشی، حسی-حرکتی، شناختی، رفتاری و هیجانی؛ هرکدام نقش اثرگذاری در فرایند ادراک زیبایی از منظر مخاطب ایفا می کنند. در واقع نقش هریک از این مؤلفه ها بر این تجربه مطابق با ویژگی های هر ساختمان به صورت متفاوتی برجسته می شوند و در هر ساختمان اولویت هرکدام از مؤلفه ها و بازخوردهای آن ها متغیر است. منتها زمانی که همه مؤلفه ها در تکامل یکدیگر در یک فرایند تجربی قرار می گیرند؛ می توانند این تجربه را به حداکثر میزان خود برسانند و مؤلفه هیجانی عمده ترین نقش را در شدت اثر این تجربه ایفا می کند.
خوانش متن و شناسایی خوشنویس کتیبه طوماری از دست رفته جلوخان مسجد شیخ لطف الله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
69 - 89
حوزههای تخصصی:
این مقاله به شناسایی متن و خوشنویس کتیبه ای از دست رفته از مسجد شیخ لطف الله اختصاص دارد. این کتیبه طوماری یکی از عناصر مهم جلوخان مسجد شیخ بوده و چون نواری کل این جلوخان را قاب می گرفته است. بخش عمده این کتیبه پیش از برداشته شدن اولین عکس ها از این بنا آسیب دیده و از بین رفته بوده است. پس از آن جای این کتیبه تخریب شده را گچ می کشند و در طی مرمت های بعدی کاشی هایی با طرح گیاهی به جای آن می نشانند. از این رو، امروز متن و خوشنویس آن بر ما معلوم نیست. در این تحقیق تلاش کرده اند با بازسازی تصویری این کتیبه از دست رفته از روی تصاویر معدود تاریخی ای که به دست رسیده است، متن آن را بازخوانی و خوشنویس آن را شناسایی کنند. روش این تحقیق سندپژوهی باستان شناسانه است و بر محور مطالعه کتابخانه ای و بررسی میدانی و بازسازی رقومی به پیش می رود. این تحقیق نشان می دهد که متن این کتیبه حدیثی است مشهور به حدیث جابر. با توجه به اختلاف ها در روایت حدیث جابر، در این تحقیق متن این کتیبه را به دقت خوانده و همه کلمات آن را روشن کرده اند. همچنین این تحقیق نشان می دهد که خوشنویس این کتیبه علی رضا عباسی، خوشنویس برجسته و بنام عهد شاه عباس اول، بوده است.
بازآفرینی فرهنگ مبنای مراکز شهری با تاکید بر احیای عناصر تاریخی و ایجاد فضاهای هویتمند؛ مطالعه موردی: مرکز شهر تکاب
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر بازآفرینی فرهنگ مبنا به عنوان راهکاری نوین توانسته با بهبود توسعه ویژگی های منحصربه فرد مکان، پاسخگوی از دست رفتن معانی مکان ها و تفاوت ها و تمایزات، به شکل گیری تصویری دوباره و قوی تر از قبل و تا حد ممکن منحصربه فرد، برای برون رفت از مشکلات موجود در مراکز شهری و بافت های با ارزش تاریخی کمک نماید. در این پژوهش نیز سعی شده است تا جایگاه بازآفرینی فرهنگ مبنا در امر کیفیت بخشی به محدوده تاریخی و فرهنگی شهر تکاب شناسایی گردد و متناسب با آن به ارائه راهکارهای طراحی در این مکان اقدام شود. روش تحقیق این مطالعه، بصورت توصیفی-تحلیلی می باشد. گردآوری داده ها بر اساس شیوه های میدانی و کتابخانه ای بوده و ابزارهای لازم برای این امر شامل: مطالعه کتب، مقالات، اسناد و طرح های توسعه شهری، مصاحبه ژرف کاوانه با اهالی، پرسشنامه و مشاهده بوده و برای نظرخواهی از کارشناسان و بومی سازی معیارهای مربوطه، تکنیک دلفی به کار برده شده است. در ادامه به منظور تدقیق معیارها و انتخاب سیاست های مناسب از تکنیک سوات نیز بهره گرفته شده است. در پایان اطلاعات به دست آمده دسته بندی و توسط نرم افزارهای آماری همچون SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. بر اساس نتایج بدست آمده به ارائه چارچوب طراحی شهری و راهنمای طراحی شهری مبتنی بر بازآفرینی فرهنگ مبنا در محدوده مورد نظر اقدام گردیده است.
تحلیلی بر نوع و کارکرد ساعت های سه گانه مجموعه عمادی کاشان در دوران تیموری و صفوی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
95 - 108
حوزههای تخصصی:
کهن ترین ساعت پیچیده شناخته شده در ایران ساعت آبی رصدخانه مدرسه رکنیه یزد به تاریخ 725ق/1324م است. پس از آن در حدود سال 877ق/1473م «فخرالدین علی کاشی» یک ساعت آبی برای مجموعه شکوهمند عمادی در کاشان ساخت. دو دهه بعدتر محمدحافظ، مخترع اصفهانی، یک ساعت برای این مجموعه ساخت که در نوع خود یکی از اولین ساعت های مکانیکی دنیای مشرق زمین بود. در زمان شاه عباس اول با از کار افتادن ساعت محمدحافظ، نمونه دیگری توسط ملا عنایت ساخته شد. این ساعت ها از ظرافت های هنری نیز برخوردار بودند و در رأس هر ساعت پیکرک های انسانی و حیوانی متعددی در آنها حرکت می کردند. این مقاله با تحلیل و بررسی متون تاریخی به سه ساعت مجموعه عمادی کاشان پرداخته و در صدد پاسخگویی به سؤالاتی مانند سیر تطور تاریخی این ساعت ها، گونه شناسی آنها و نیز علل تداوم رونق ساعت این مجموعه برای مدت دو قرن است. یافته ها نشان می دهد که ساعت ملا عنایت احیای ساعت آبی فخرالدین علی و از نوع ساعت آبی اسماعیل الجزری است که قرن ها در دنیای اسلام سابقه داشته است. گویا وقتی ساعت مکانیکی محمدحافظ رو به اختلال رفته و کسی نتوانسته آن را احیا کند، به ناچار سراغ فن ساعتی بومی رفته اند که با آن آشنا بوده و می توانسته اند آن را راه اندازی کنند. دوام وجود ساعت در این میدان به دو نیروی کار متخصص و عادی احتیاج داشته که جز از طریق ایجاد نهاد وقف امکان پذیر نبوده و هزینه های جاری آن نیز از طریق رقبات متعدد وقف شده بر آن تأمین می شد.
مکان یابی شهر بِیمَند سده های اولیه دوران اسلامی در ایالت کرمان بر اساس منابع مکتوب و داده های باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
81 - 90
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : شهر بِیمَند بر اساس منابع مکتوب یکی از شهرهای ایالت کرمان در سده های اولیه دوران اسلامی بوده است. این شهر به دلیل قرارداشتن در مسیر راه های ارتباطی مهمی همچون راه های شیراز به سیرجان مرکز ایالت کرمان، از شهرهای مهم این دوره محسوب می شده است. برخی از منابع جغرافیایی فاصله این شهر تا سیرجان قدیم را چهار فرسخ ذکر کرده اند، اما با توجه به مطالعات باستان شناسی دشت سیرجان که طی سال های گذشته صورت گرفته، موقعیت مکانی این شهر تا به امروز ناشناخته باقی مانده است. با انجام طرح بررسی باستان شناسی دشت سیرجان در بهار سال 1397 برای اولین بار به مکان یابی این شهر پرداخته شده است. هدف پژوهش : هدف از این پژوهش، مکان یابی شهر بِیمَند در سده های اولیه دوران اسلامی است. بدین ترتیب که با مطابقت منابع مکتوب و شواهد جدید به دست آمده از بررسی های باستان شناسی دشت سیرجان و تحلیل و سنجش آن ها با هم، بتوان به درستی محل دقیق این شهر را در جغرافیای امروزی منطقه به دست آورد. پرسش اصلی این پژوهش مکان یابی دقیق این شهر و سنجش میزان تطابق میان منابع مکتوب و داده های باستان شناسی است. روش پژوهش : این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و اطلاعات آن از منابع مکتوب و بررسی های باستان شناسی جمع آوری و با هم مطابقت داده شده است. نتیجه گیری : نتایج نشان می دهد که با توجه به نوشته های منابع مکتوب و مطابقت آن ها با اطلاعات به دست آمده از پژوهش های میدانی باستان شناسی، محوطه ای که در شمال غربی شهر امروزی سیرجان در محله باغ بمید قرار دارد، همان شهر بِیمَند سده های اولیه دوران اسلامی است .
تبیین نقش الگوهای رویدادِ برگرفته از عوامل فرهنگی و طبیعی در شکل گیری الگوهای فضایی معماری بومی؛ مطالعه ی موردی: روستای سرآقاسید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۷۷
۲۸-۱۵
حوزههای تخصصی:
معماری بومی ایران دارای گستردگی وسیع جغرافیایی و اصول مانایی است که بیش از هر زمان دیگری به تحلیل، بازخوانی و نقد علمی و منصفانه نیاز دارد؛ خوانشی که زیربنای بهبود فرایندها و روش های حفظ این آثار، نحوه ی مداخله در آن ها، دستیابی به ریشه های فرهنگی و گونه شناسی معماری این سرزمین باشد. معماری بومی به همان اندازه که متأثر از عوامل طبیعی است؛ از باورهای ذهنی، فرهنگ محلی و رویدادهای فردی و اجتماعی پیروی می کنند. می توان گفت، عوامل فرهنگی روح حاکم بر همه ی الگوهای فضایی معماری بومی و الگوهای رویداد واقع در آن ها را تشکیل می دهد. با این زمینه ی فکری است که الگوهای فضایی متأثر از الگوهای رویداد و الگوهای رویداد نیز متأثر از فرهنگ و طبیعت و درنتیجه معماری بومی به مثابه ی نمود فرهنگی نگریسته می شود. این پژوهش، ماحصل بررسی کیفیت تعامل وجوه فرهنگی و بستر طبیعی و تأثیر آن ها بر رویدادها و درنتیجه معماری بومی روستای سرآقاسید، از توابع شهرستان کوهرنگ استان چهارمحال بختیاری است. هدف اصلی این پژوهش کیفی، شناسایی و ترسیم چهارچوبی الگومدار برای تحلیل معماری بومی روستای سرآقاسید است به گونه ای که بتواند با بررسی عوامل فرهنگی در بستر طبیعی نمونه ی موردمطالعه، الگوهای رویداد و الگوهای فضایی شکل دهنده ی آن را شناسایی و رابطه ی بین آن ها را تبیین کند. مسئله ی پژوهش، نحوه ی ارتباط میان الگوهای فضایی با باور مردمان، ریشه های فرهنگی و محدودیت های طبیعی، و نیز نحوه ی بروز آن ها در ساختار کالبدی روستاست. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، در بستری از مشاهدات میدانی، بررسی های عینی و کروکی های تحلیلی و نیز انجام مصاحبه ی عمیق باهدف شناسایی الگوهای تشکیل دهنده ی روستای هدف انجام پذیرفته است و نتایج این تحقیق حاکی از آن است که الگوهای رویداد، نمود عینی عوامل فرهنگی و طبیعی است که در قالب الگوهای فضایی تجلی یافته است.
بررسی تطبیقی تراژدی ارسطو و آثار نقاشی کاراوادجو بر مبنای نظریه کاتارسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
69 - 80
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: زمینه تاریک، نورپردازی، پیکره هایی با اندازه واقعی و نمایش اوج احساسات در پرتره ها و به عبارتی تئاتر کاملاً واقع گرایانه در آثار کاراوادجو، ما را بر آن می دارد تصور کنیم در آثار وی در مواجهه با روایت یک تراژدی قرار گرفته ایم که می تواند در مخاطب منجر به کاتارسیس گردد چراکه باید اذعان داشت روان پالایی فقط در نمایشنامه نویسی شکل نگرفته است، بلکه اثرات آن را در دیگر هنرها اعم از نقاشی، موسیقی و نیز پیکره سازی می توان مشاهده کرد. مسئله اصلی در مقاله حاضر این است که چگونه یک اثر نقاشی می تواند تراژدی را در ذهن مخاطب متبادر سازد و به تبع آن تأثیرات روان پالایی یا کاتارسیس داشته باشد؟ هدف پژوهش: این مقاله در پی آن است تا تطبیقی میان تراژدی ارسطو و آثار نقاشی کاراوادجو بر اساس نظریه کاتارسیس (روان پالایی) انجام دهد. روش پژوهش: روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات با استناد به منابع کتابخانه ای و بررسی آثار نقاشی در منابع موجود انجام پذیرفته است. برای این منظور و تطبیق آثار نقاشی کاراواجو، تعداد پنج اثر به صورت تصادفی انتخاب و بر اساس رویکرد پژوهش مورد تجزیه، تحلیل و تطبیق قرار گرفته اند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش بر این مقوله تأکید داشت که در آثار کاراوادجو با یک تئاتر کاملاً واقع گرایانه از تضادها شامل: نور و تاریکی، پیری و جوانی، زندگی و مرگ، قدرت و ضعف به صورت همزمان سر و کار داریم، وی صحنه را با نمایشی خارق العاده از طریق حضور این چهره ها و شدت احساسات آنها طراحی می کند. لذا با توجه به تعریف ارسطو از تراژدی و تطبیق آن با آثار کاراوادجو، آثار وی دارای فرم تراژیک است و موجب کاتارسیس و روان پالایی در مخاطب می شود.
وزن دانش طراحان شهری در ایران تحلیلی بر نسبت دانش تولید شده با مسئله های شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۶
117 - 141
حوزههای تخصصی:
در پی رشد چشمگیر دانش تولیدی طراحان شهری در طول 30 سال گذشته در ایران و رشد دامنه مسائل شهرهای ایرانی، این سوال مطرح می شود که اساساً رابطه این دو متغیر چگونه است؟ به عبارتی دیگر، طراحان شهری در مقالات، پایان نامه ها، کتب، نشست ها و همایش ها چه میزان به مسائل شهرهای ایرانی پرداخته اند؟ تا از این طریق بتوان تاحدودی مسیر هدایت دانش و پژوهش های آینده در رشته طراحی شهری را در جهت حل مسائل شهرهای ایرانی ترسیم نمود. بدین منظور در پژوهش حاضر با تکیه بر نظریه زمینه ای و برپایه مصاحبه عمیق با 20 نفر از صاحب نظران در سه حوزه مدیریت، حرفه و دانشگاه، مدل نظری مسائل شهری تهران به عنوان پدیده مرکزی پژوهش پدیدار شد. سپس میزان قرابت مسائل شهری تهران با فراوانی موضوعی مقالات، پایان نامه ها و کتب تولید شده توسط طراحان شهری و نشست ها و همایش های شهری ارزیابی گردید. بدین ترتیب نیز مشخص شد که با وجود سهم زیاد اقتصاد شهری به عنوان عامل زمینه ای و آموزش طراحی شهری و اسناد و قوانین به عنوان عوامل مداخله گر در ایجاد مسائل شهری تهران، اما با این حال جایگاه کم اهمیتی در دانش تولیدی طراحان شهری دارد. در حوزه پیامدهای مسائل شهری تهران نیز درحالیکه مهمترین پیامدها در زمینه کیفیات شهر به پاکیزگی محیطی، عدالت شهری، ارزش های اکولوژیکی و حقوق عامه و در زمینه نظام های شهر به نابسامانی نظام حرکت و دسترسی برمی گردد، اما طراحان شهری در ایران به این موضوعات در دانش تولیدی خود توجه چندانی نداشته اند.
امکان سنجی استفاده از دلالت های تربیتی سازنده گرایی در قالب نقد هدایتگر در آموزش دروس پایه طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
35 - 50
حوزههای تخصصی:
امروزه آموزش معماری یکی از موضوعات موردتوجه در پژوهش معماری ا ست. از آنجا که هدف اصلی آموزش در هر رشته ای یادگیری است و کارگاههای طراحی پایه های اصلی آموزش معماری در دانشکده های معماری ایران هستند، فراهم آوری شرایط مناسب یادگیری، به ویژه در کارگاه های معماری، یکی از مهم ترین دغدغه های آموزشی/ پژوهشی در معماری به شمار می رود. با توجه به نقش انکارناپذیر کرکسیون در جهت دهی به طراحی معماری در کارگاه های مقدمات طراحی معماری، هدف پژوهش حاضر، بهبود و ارتقای کیفی کرکسیون از طریق استفاده از دلالت های سازنده گرایی در قالب نقد هدایتگر می باشد که تلاش نماید هر دانشجو را در یافتن پاسخ خود به پرسش طراحی همراهی و راهنمایی کند. این نوشتار در زمره تحقیقات کاربردی به شمار می رود و از روش تحقیق کیفی و از ابزار دلفی استفاده می کند. داده اندوزی در این پژوهش، مبتنی بر روش اسنادی و برداشت های میدانی بوده است. نتیجه تحقیق ارائه دهنده راهکارهایی از مجموعه دلالت های تربیتی نظریه سازنده گرا در قالب 6 باب اصلی (شامل؛ بازتعریف نقش ها - ارتقا ابزار و مهارت ها – توجه به تمایزات فردی دانشجویان- مواجهه با فرایند و پاسخ های ناصحیح - ساخت و پرداخت ذهنی- ارزیابی و سنجش) در پیشبرد نقد هدایتگر در کارگاه طراحی معماری است.
سنجش میزان رضایتمندی از فضاهای شهری دوستدار کودک، (مطالعه موردی: پارک های شهر بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دسترسی برابر به خدمات و عدالت بین نسلی به یکی از رویکردهای اصلی در کشورهای توسعه یافته تبدیل شده است. در این میان، حمایت از کودکان و نیازهای آنها بویژه در طراحی فضاهای شهری از جایگاه ویژه ای در نظام مدیریت شهری برخوردار شده است. لذا در این پژوهش با هدف آگاهی از شاخص ها و اصول شهر دوستدار کودک، به سنجش میزان رضایتمندی کودکان از پارک های شهر بوشهر پرداخته شده است. بنابراین پارک های مادر، بن مانع، مرجان و شغاب به دلیل مراجعه بیشتر اهالی و بویژه کودکان، به عنوان نمونه های مورد مطالعه انتخاب شده اند. در این نوشتار با استفاده از منابع کتابخانه ای، مطالعات میدانی و پرسشنامه به گردآوری اطلاعات پرداخته شده است و با روش تحلیل عاملی به شناسایی و تحلیل عوامل سازنده فضاهای شهری دوستدار کودک پرداخته شده است. حجم نمونه برای توزیع پرسشنامه ها 196 عدد بوده است که به تقریب 200 عدد (برای هر پارک 50 پرسشنامه) در نظر گرفته شده است. خروجی های مدل تحلیل عاملی نشان می دهد پنج عامل «سرزندگی»، «کارایی»، «امنیت»، «خوانایی» و «نظارت پذیری» در تبیین کیفیت پارک های دوستدار کودک نقش دارند که در این میان، میزان رضایتمندی کودکان از پارک مادر بیش تر از سایر پارک های مورد بررسی است و بعد از آن به ترتیب پارک های بن مانع، مرجان و شغاب قرار دارند. همچنین خروجی مدل رگرسیون خطی چندگانه بیانگر وزن و اهمیت بالای عامل «سرزندگی» بر رضایتمندی و علاقه کودکان به پارک های شهری است.
بازبینی بازسازی مسکن بم پس از زلزله ی سال 1382 با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر بازتوانی روانی بازماندگان، بر مبنای روش شناسی کیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مخرب ترین زلزله های ایران در دهه های اخیر، با دامنه ی وسیع آسیب، تخریب و پیامدهای طولانی مدت، زلزله ی سال 1382 بم است. در طول رخداد زلزله و پس ازآن، جوامع واکنش های عاطفی و سوگیری های شناختی را تجربه می کنند که برخاسته از «تروما»، «تجارب تروماتیک» و «از دست دادن های تروماتیک» هستند. در مرحله ی بازتوانی، با هدف بازگشت جوامع به زندگی عادی در درازمدت، بازسازی مسکن دارای پتانسیل های قدرتمندی در التیام پیامدهای تروماتیک است. اما به دلیل فقدان دانش و شناخت پیرامون تروما درزمینه ی ایران، دیالکتیک بازسازی مسکن و بازتوانی طولانی مدت جوامع و التیام با ابعاد ناشناخته ی زیادی روبه رو می شوند. تحقیق حاضر با استفاده از روش Q و تکنیک دلفی، تلاش دارد در بازبینی بازسازی مسکن بم، عوامل مؤثر بر بازتوانی روانی و التیام پیامدهای تروماتیک زلزله را استخراج کند. طرح تحقیق در 5 مرحله تعریف شد. در تعریف و ساخت اجماع نظر، آیتم های مجموعه ی Q، با بررسی ادبیات و تحلیل محتوای 10 مصاحبه ی عمیق با صاحب نظران برجسته در این زمینه، ایجاد شد. در راندهای دلفی، مجموعه ی مشارکت کنندگان تحقیق را 23 نفر از مسئولان و محققان درزمینه ی بازسازی مسکن بم و بازتوانی اجتماعی- روانی جامعه ی آن، با روش نمونه گیری نظری و سپس گلوله برفی تشکیل دادند. بر اساس یافته های حاصل از تحلیل عامل q، 6 عامل اطمینان مجدد به مصونیت در مسکن، سازگاری/ انعطاف پذیری، رنگ تعلق، باور بر خود کارآمدی، سولاستالژیا و سیاست ها و برنامه های بازسازی توانمندسازنده و شاخص های مرتبط با آن ها، در فرایند بازسازی و محصول مسکن بازسازی شده ی بم دارای 62.6% پتانسیل تأثیرات مثبت یا تشدیدکننده ی پیامدهای تروماتیک زلزله و بازتوانی بازماندگان هستند.
ارزیابی تطبیقی الگوهای بومی - محلی مساکن روستایی در مقابله با طوفان های شن و ماسه؛ مطالعه موردی: روستای تمبکاء و کول شهرستان هامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان هوا در منطقه سیستان، تابع جهت، سرعت و تداوم حرکت بادهایی موسوم به «بادهای ۱۲۰ روزه سیستان» است. این بادها با جهت غالب شمال غربی به جنوب شرقی در سکونتگاه های منطقه سیستان همه ساله از اوایل خردادماه تا اواخر شهریورماه در حال وزیدن است. در سال های اخیر باتوجه به تغییر اقلیم و خشک شدن دریاچه هامون در بالادست این سکونتگاه ها، میزان گردوخاک و حرکت شن های روان در مناطق مسکونی افزایش چشمگیری داشته است. دانش بومی نشان می دهد چنانچه رفتار و مکانیسم پدیده های طبیعی و به ویژه طوفان های شن و ماسه در سطح منطقه سیستان متناسب با طرح های فیزیکی - کالبدی شناسایی و اجرا گردد، فواید متعددی در ابعاد فیزیکی - کالبدی، اقتصادی و اجتماعی عاید ساکنان منطقه خواهد شد. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر شیوه اجرا، توصیفی - آماری است. جامعه آماری پژوهش را روستاهای تمبکاء و دهکول از توابع شهرستان هامون تشکیل می دهند که براساس آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن، جمعیت آن ها درمجموع برابر با ۷۰۳ نفر معادل با 244 خانوار بوده است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 242 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. جهت تجزیه وتحلیل یافته های پژوهش از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شده است. نتایج آزمون نشان داد که خشکی زیاد هوا (رطوبت کم) با میانگین 265/4 مهم ترین دلیل به وجود آمدن ماسه های روان در روستاهای موردمطالعه است. بیشترین اثر ماسه های روان در بافت های کالبدی سکونتگاه های روستایی بر ایجاد گردوغبار شدید در جهت بادهای غالب با میانگین 221/4 است. ساختن خانه های روستا در خارج از مسیر حرکت ماسه های روان با میانگین 228/4 مهم ترین راهکار مقابله با ماسه های روان در بافت کالبدی روستاهای موردمطالعه است. کشت درختان به خصوص درخت گز در ضلع شمالی اراضی با میانگین 275/4 مهم ترین راهکار اقتصادی مقابله با ماسه های روان در بافت کالبدی است. تخلیه ماسه های روان از کانال های اصلی با میانگین 787/3 مهم ترین راهکار زیرساختی مقابله با ماسه های روان در بافت کالبدی در روستاهای موردمطالعه است.
بهبود عملکرد روسازی بلوک خشتی پیاده روها و معابر روستایی با استفاده از افزودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۷۹
۱۰۵-۹۱
حوزههای تخصصی:
ایران در استفاده از خشت در معماری و ساخت وساز، از کهن ترین کشورهای جهان محسوب می شود؛ به طوری که اکثر سازه های معماری و خانه های روستایی در این کشور، با استفاده از خشت ساخته شده اند که توجه بسیاری از گردشگران را به خود جذب کرده است. امروزه با پیشرفت علم و فناوری و ﺑﺎﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ فراوانی مصالح خشتی و از طرفی اهمیت جایگاه گردشگری در کشور ایران، استفاده از خشت، شیوه ای که سالیان درازی است در ساختارها و معماری کشور نقش داشته، به شدت موردتوجه قرارگرفته است. ازآنجاکه رنگ تیره روسازی های متداول ازجمله روسازی آسفالتی با رنگ بناهای معماری - تاریخی خشت و گلی روستا همخوانی ندارد و از زیبایی آن می کاهد؛ در این پژوهش سعی شده است عملکرد خشت تثبیت شده با سیمان و آهک به منظور استفاده از آن در روسازی پیاده روها و معابر بافت روستایی با بار ترافیکی کم موردبررسی قرار گیرد. بدین منظور نمونه های بلوک خشتی از خاک ماسه رس دار ساخته شد و با درصدهای متفاوت سیمان و آهک تثبیت شد و سپس تحت آزمایش درصد جذب آب، مقاومت فشاری، مقاومت خمشی، مقاومت لغزشی و درنهایت تعیین مدول الاستیسیته قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که در خصوص تثبیت با سیمان، با افزایش درصد سیمان از ۵ درصد تا ۱۵ درصد میزان جذب آب و اصطکاک به ترتیب حدود ۱۷ و ۱۴ درصد کاهش می یابد و با افزایش درصد سیمان از ۵ درصد به ۱۵ درصد در مدت عمل آوری ۳ روزه، مقاومت خمشی، مدول الاستیسیته و مقاومت فشاری به ترتیب حدود ۱۱، ۸۹ و ۹۲ درصد افزایش می یابد. در خصوص تثبیت با آهک، با افزایش درصد آهک به ۸ درصد میزان جذب آب و اصطکاک به ترتیب حدود ۶ و ۱۸ درصد کاهش می یابد. همچنین با افزایش درصد آهک از ۴ درصد به ۸ درصد در مدت عمل آوری ۳ روزه، مقاومت خمشی، مدول الاستیسیته و مقاومت فشاری به ترتیب حدود ۹۹، ۹۶ و ۱۱۵ درصد افزایش می یابد. همچنین نتایج نشان می دهد که علاوه بر مقدار ماده تثبیت کننده، مدت زمان عمل آوری در مقاومت فشاری نمونه ها مؤثر است.
Construction and Normalization of the Scale of Creativity in Architectural Design(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۳ - Serial Number ۴۵, Summer ۲۰۲۲
73 - 86
حوزههای تخصصی:
The ultimate goal of architectural s tudios is creative design. To achieve this goal, evaluating creativity in architecture education is considered as one of the important pillars of education. Due to the need for evaluation, the purpose of this s tudy is to cons truct a tes t for measuring design creativity based on Torrance's components of creativity in architecture so that it can be used in design education. Therefore, this s tudy seeks to create a measurable criterion for the components of Torrance using the innovative problem-solving method of Triz to evaluate creativity. The present s tudy is descriptive-correlational. The research sample includes 32 architecture s tudents selected by the available sampling method. Tes t validity is confirmed through confirmatory factor analysis ((χ2 / df = 1.68), (CFI = 0.97), (GFI = 0.98), (AGFI = 0.97) and (0.08 = RMSEA)), which shows that the model fits the data. The correlation between the creativity scale in architecture and Torrance creativity and CREE is significant, indicating the scale's convergent validity. In addition, through the split-half technique and in the method of random pairs, the. coefficient of validity for the component of flexibility, originality, expansion, and the total scale is equal to 0.90, 0.80, 0.75, and 0.91, respectively. Due to the good psychometrics of this tool reported in the research, it is a valid tool that can measure the increase in creativity components in architectural design and can be used in architectural s tudios and educational and psychological research
تبیین معیارهای کلیدی فرآیند شکل گیری کیفیت فضایی یکپارچه در فضاهای عمومی شهری (مطالعه موردی: منطقه پنج شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
17 - 34
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر نگرش های متعددی در رابطه با شکل گیری «کیفیت فضاهای عمومی شهری» مطرح شده است. اما آنچه قابل تشخیص است، عدم توجه به مفهوم کیفیت فضایی یکپارچه و رویکرد کل نگر آن در حوزه شهرسازی است. برای دستیابی به هدف تحقیق، منطقه پنج شهرداری تهران به صورت مورد پژوهی موردبررسی قرارگرفته است. بر اساس مبانی نظری در چارچوب مذکور، 5 معیار کلیدی درزمینه شکل گیری کیفیت فضایی یکپارچه در فضاهای عمومی شهری دارای اهمیت می باشند. تبیین 5 مؤلفه، به واسطه 10 معیار و 33 متغیر با استناد به انجام معادلات ساختاری به همراه روایی و پایایی موردتوجه قرارگرفته است. بنابراین، امکان طرح مدلی 5 عاملی در این زمینه فراهم شده که درعین حال، گامی اساسی در مسیر و تدوین مدلی ساختاری در سطحی فراتر است، الگوی موردتوجه ازنقطه نظر هماهنگی داده ها با ساختار عاملی آن از برازندگی قابل قبولی برخوردار است.
ارزیابی نقش منظر صوتی در احساس تعلق به محیط (مطالعه موردی: محله فرحزاد شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
5 - 22
حوزههای تخصصی:
یکی از محرک های احساس نسبت به محیط، منظر صوتی است که بر کیفیت فضای شهری نیز تأثیر می گذارد. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و ارزیابی نقاط مفصلی و ارتباطی بین دو مفهوم منظر صوتی و احساس تعلق به محیط است، تا شدت و رابطه بین این دو را در محله فرحزاد تهران تبیین نماید. جامعه آماری پژوهش، تمامی استفاده کنندگان این محدوده است که بر روی 385 نفر بررسی شده است. با روش پیمایش حسی با تمرکز بر حس شنوایی، 12 نقطه شاخص صدایی شناسایی و سنجش شد. جهت سنجش حس تعلق مکانی از ابزار پرسش نامه و برای بررسی نقش کیفیت منظر صوتی بر حس تعلق از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که کیفیت منظر صوتی در سه بعد محیطی، فردی و اجتماعی در حس تعلق به محیط مؤثر می باشد؛ طوری که وجود عناصر طبیعی در بعد محیطی، ارتقاء سلامت روانی در بعد فردی و استماع نواها و اصوات اهالی محله و آشنایان در بعد اجتماعی تأثیر مهمی در احساس تعلق به محیط دارد.
مرکز، هستی بخش محله
منبع:
منظر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۸
3 - 3
حوزههای تخصصی:
مرکز از مفاهیم کلیدی تمدن های باستانی است که در تبیین جهان به نقش آسمان و آفریننده غیرمادی در ایجاد هستی باور داشتند. در زبان فارسی این پدیده را «هسته» نامیده اند که به معنای عنصر هستی بخش است. مانند هسته میوه که درخت مثمر را پدید می آورد. علوم تجربی نیز از تمرکز قابلیت باروری موجودات در هسته آنها در قالب ژن و ترکیبات دیگر یاد می کند و بر اصالت هسته در پیدایش موجودات تأکید دارد. به تأسی از قانونمندی حاکم بر موجودات طبیعی که وجود، بقا، تکثیر و توالد آنها وابسته به هسته است، در محصولات انسانی نیز به وجود هسته به عنوان پدیدآورنده و نگهدارنده محصول اعتقاداتی وجود دارد. از جمله در پدیده شهر به عنوان یکی از عالی ترین محصولات انسان ساخت، مرکز که نقطه تأسیس و آغاز هستی شهر است، نقش هسته را ایفا می کند. در دنیای مدرن و با تفسیر لایه ای شهر، نظام سنتی وحدت گرا و متمرکز که بر رشد هسته و پدیدآوردن کلیت شهر مبتنی بود، کنار نهاده شد. شهر مدرن از همجواری لایه های کارکردی شهر بدون وابستگی به تاریخ تأسیس و بی اعتنا به ارتباط های وجودی میان اجزای شهر پدید آمد. در حالی که در شهرهای ارگانیک، به معنای زنده، شهر از رشد هسته و ایجاد اندام های ثانویه تحت اثر استعداد موجود در هسته و نیازهای جدید حیات شهری پدید می آید. تمدن ایران به مثابه قدیمی ترین تمدن زنده انسانی، در پرتو فرهنگ اسلام توانسته نمونه های عالی از شهر را پدید آورد. شهر ایرانی دوره اسلامی در فضایی رشد کرد که ابزارهای مدیریت کمی، مانند امروز در اختیار نبود. از آنجا که فرآیند حاکم بر پیدایی و رشد شهر مبتنی بر «هستی بخشی» به فضای زیسته و براساس رشد ارگانیک هسته به مثابه عنصر جوهری شهر بود، توانست به تولید شهرهای متعالی منجر شود. ویژگی مهم شهر ایرانی دوره اسلامی، وجود محلات به عنوان زیرسیستم و کل های کوچک در شهر است. هر یک از آنها به نوبه خود از یک مرکز تغذیه می شوند که هم مولد و هم عامل بقای محله است. درک مفهوم یکه و یگانه محله به مثابه یک کل، وابسته به وجود ویژگی هایی است که مهمترین آنها مرکزمحله است. وجه مادی محله، متکثر و فاقد وحدت است؛ خانه ها، راه ها و خدماتی پراکنده در میان آنها. حس یکپارچگی و وحدت از این فضای متکثر محصول خوانش و ادراک ناظر از آن است. چنانچه ناظر بتواند وحدتی در میان عناصر متکثر ادراک کند، محله متولد شده است؛ والا یک پهنه شهری است. مهمترین عاملی که به ظهور مفهوم کل در میان اجزای متکثر محله کمک می کند، وجود مرکز است. مرکزمحله فضای مشترک و تعاملی اهل محله است که در ادراک آنها از مفهوم محله مشترک است. همگرایی فهم شهروندان از محیط که به واسطه مرکز صورت می گیرد، به تولد مفهوم یگانه محله می انجامد. لذا نقش مرکزمحله را بیش از یک کانون خدماتی یا تقسیم دسترسی بلکه به عنوان هستی بخش باید به حساب آورد. آنچه که از محله به مثابه یک کل فهم می شود، هستی واحد آن است نه اجزای متکثرش. وجود اجزا برای تحقق محله شرط است اما امکان ادراک یکپارچه شرط لازم دیگر آن است. لذا محله را باید مبتنی بر دو رکن اجزای مادی و حالت یگانه آن دانست. اولی از عناصر محل پدید می آید و دومی از سازمان فضایی و نوع ارتباط میان عناصر. فهم سازمان و ارتباط اجزا عمل ذهن است که به تولید منظر منتهی می شود. منظر خوانش ذهن از عینیت ملموس است. منظر، «هست شده»ای کلی ادراک شده است. در میان عوامل هستی بخش محله، نقش مرکز از بقیه اصیل تر است. از این رو با تضعیف مرکز محله، هستی محله و ادراک یگانه آن میان اهالی به ضعف می گراید و با تقویت مرکز، محله استوار و زنده می شود.
رخداد تعامل در منظر و اثرگذارى مؤلفه های انسانى و محیطى بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۱
76 - 89
حوزههای تخصصی:
در تعریف منظر، تعامل مفهومی است که نقش اصلی در شکل گیری منظر را برعهده دارد. استفاده از راهکارهایی برای تقویت اثرگذاری طرفین تعامل (انسان و محیط) در شکل گیری منظر و ارتباط با آن از دغدغه های نوظهوری است که می تواند بخش عمده ای از آن، ره آورد تکنولوژی در دنیای امروز باشد. در رویکردی هدفمندتر، منظر تعاملی گامی متفاوت در راستای تقویت ارتباط با مکان است. لذا این مقاله سعی بر شناخت دقیق تر تعامل و شاخصه ها و ویژگی های مؤثر در تقویت ارتباط میان انسان و محیط دارد. در این راستا از یک سو محیط و رخداد تعامل با آن و شاخصه های مؤثر بر آن، و از سوی دیگر انسان و ویژگی های انسانیِ اثرگذار بر رابطه دوطرفه با محیط بررسی می شود. پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال است: چه شاخصه های محیطی و چه ویژگی های انسانی بر تقویت تعامل انسان با محیط و شکل گیری منظر تعاملی مؤثر است؟ همچنین هدف این پژوهش، ارتقای ارتباط انسان با محیط و تقویت وجه تعاملی منظر است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، ابتدا با بررسی مفهوم تعامل و تحلیل آن، شاخصه های مؤثر بر رخداد تعامل را استخراج می کند. سپس با توجه به اهمیت جایگاه انسان و محیط در مفهوم منظر، با روش تحلیل محتوا به بررسی ماهیت انسان و محیط می پردازد و مؤلفه های محیطی و انسانی ای که بر تقویت رخداد تعامل در منظر مؤثر هستند را شناسایی می کند. در نهایت پایایی و روایی مؤلفه های به دست آمده به روش دلفی مورد سنجش قرار می گیرد. پژوهش حاضر نشان می دهد در گام اول برای تقویت رخداد تعامل با محیط، توجه به شاخصه هایی همچون رابطه دوسویه، فعال بودن، تغییرپذیری، پاسخ دهی و اثرگذاری الزامی است و در گام بعدی با استفاده از ویژگی های انسانی و محیطی که براساس ماهیت انسان و محیط شکل می گیرد، می توان شرایط رخداد تعامل با محیط را تقویت کرد.