فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۴۱ تا ۴٬۷۶۰ مورد از کل ۹٬۸۷۵ مورد.
منبع:
هویت شهر سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
31 - 42
حوزههای تخصصی:
در بستر افزایش توجهات جهانی به ابعاد مختلف توسعه پایدار و مسائل مربوط به کیفیت زندگی انسان ها، تلاش برای دستیابی به پایداری اجتماعی در مجموعه های مسکونی اهمیت بیشتری یافته است. پژوهش حاضر با هدف بازشناسی تأثیر مؤلفه های پایداری، بر بعد اجتماعی مسکن، مشارکت پذیری و افزایش تعاملات اجتماعی در زندگی شهری، انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها، شامل مطالعات اسنادی و پیمایش از طریق پرسش نامه می باشد. ارزیابی مؤلفه ها، با روش همبستگی و تجزیه تحلیل کمی داده ها به وسیله روش های آماری انجام گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های مشارکت، هویت، حس تعلق و امنیت به ترتیب بیشترین تأثیر را بر افزایش تعاملات اجتماعی در بین ساکنین مجموعه های مسکونی دارند و از بین دو دسته عامل فردی و اجتماعی تعریف کننده تعاملات اجتماعی، عوامل اجتماعی به عنوان مؤثرترین عامل بر افزایش تعاملات اجتماعی شناخته شده است.
بررسی چگونگی تاثیر ریزگرد بر حواس انسان و نتیجه آن بر ادراک او از زیبایی محیط های معماری و شهری
حوزههای تخصصی:
امروز شاهد هجوم بیش از پیش ریزگردها و انواع دیگر آلودگی ها به کلانشهرها و اثرگذاری مخرب آنها بر جوامع، محیط طبیعی و مصنوع و حتی زیرساخت های شهری هستیم. در این راستا، نوشتار حاضر ابتدا با معرفی مختصر و کلی پدیده ریزگرد و اثرات آن بر جسم و روان انسان آغاز می شود و با مطالعه تاثیر آثار مخرب ریزگرد بر ورودی های ادراک انسان، یعنی حواس (پنج یا هشتگانه)، ادامه می یابد. در این فرایند، تاثیر هجوم ریزگردها بر تمام حواس مورد مطالعه قرارگرفته و سپس پیامدهای مخرب این پدیده بر هر یک از حواسی که به طور مستقیم با آن در ارتباط هستند، بیان شده است. در این میان حواسی چون شنوایی و جهت یابی (از تقسیم بندی حواس هشتگانه) به دلیل ارتباط ناچیز با موضوع، از ادامه فرایند تحلیل و توصیف حذف گردیدند. در ادامه تاثیر مخرب هجوم ریزگردها بر روحیه و به ویژه ادراک انسان از منظر و محیط معماری و شهرسازی، از طریق مطالعات کتابخانه ای نظریه پردازان معتبر استخراج شد. بدین ترتیب روشن شد که هجوم ریزگردها به مناطق مختلف به ویژه شهرهای بزرگ که در حاشیه کویر واقع شده اند، از طریق تاثیر بر کاهش محدوده دید و نور، در حس بینایی، احساس طعم گس و تلخ در حس چشایی، کاهش کیفیت تنفس و توان ادراک در احساس عمومی، اختلال در تداعی و تصویرسازی ذهنی در حس بویایی و کاهش احساس لطافت روی پوست در حس لامسه و همچنین سایر عوارض که به اشکال متنوع و درخور حواس مذکور، موجب ایجاد اختلال در ادراک شده و از درک زیبایی محیط شهری جلوگیری به عمل می آورد و در نتیجه موجب کاهش کارایی منظر زیبا و طبیعت شهر، محیط های معماری و شهری و فراتر از آن، لمس حس لذت در فضای زندگی می شود.
چگونگی تأثیر هماهنگی به عنوان یکی از ملاک های زیبایی از منظر فلسفه اسلامی بر روحانیت فضای داخلی مسجد
حوزههای تخصصی:
کیفیت فضای داخلی هر بنایی باید پاسخگوی نوع زندگی باشد که به آن واسطه، کالبد آن شکل گرفته است. مساجد نیز به عنوان یکی از بناهای شاخص معماری اسلامی از این اصل مستثنی نیستند. بنابراین در طول تاریخ نوع زندگی که در داخل مساجد جریان داشته (عبادت کردن) تغییری نکرده است و از طرفی مقوله زیبایی به عنوان یکی از مفاهیم مهم در معماری اسلامی مطرح بوده و نمود داشته است. با این مقدمه، «چگونگی ارتباط بین مفهوم زیبایی و کیفیت فضای داخلی مسجد» از مساله های اصلی پژوهش حاضر بوده و در طول این تحقیق سعی شده به بررسی و ارزیابی چگونگی تاثیرهماهنگی به عنوان یکی ازملاک های زیبایی از منظر فلسفه اسلامی بر کیفیت فضای داخلی مسجد پرداخته شود. بنابراین فرضیه اصلی پژوهش اینگونه تدوین شده است که «هماهنگی با تاثیرگذاری بر تک تک و همچنین با تاثیرگذاری بر تعامل بین مولفه های عناصر فضا، بر روحانیت فضای داخلی مسجد اثربخش است». از آنجا که مساجد تاریخی به عنوان بارزترین نمونه تجلی هنر و معماری اسلامی مطرح می شوند؛ فرضیه حاضر نیز روی مسجد شیخ لطف الله مورد آزمون قرار گرفته است. بدین منظور از 40 نفر از متخصصین حوزه معماری و معماری اسلامی در شهر تبریز که از مسجد شیخ لطف الله بازدید کرده اند کمک گرفته شده و برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه و برای تحلیل و بررسی آنها از نرم افزار spss استفاده شده است . بعد از تحلیل یافته های پژوهش ، نتایج بدست آمده نشان می دهد که اولا بین هماهنگی و روحانیت فضای داخلی مسجد ارتباطی معنی دار وجود دارد. ثانیاً هماهنگی نه تنها درتک تک مولفه های سازنده فضای داخلی مسجد بر روحانیت آن اثر می گذارد بلکه هماهنگی در تعامل بین مولفه ها نیز نقش مهمی ایفا می کند. این بدان معنی است که تک تک مؤلفه ها، کالبد بنا را بوجود نمی آورند بلکه ارتباط بین مؤلفه ها و تأثیر و تأثرشان بر هم است که کالبد بنا و به طبع آن کیفیت فضایی آن کالبد را می سازند.
توسعه ابزار سنجش تاب آوری سازمانی شهر در برابر بحران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع مخاطرات طبیعی از جمله سیل و زلزله با توجه به شرایط محیطی و جغرافیایی کشور همواره منجر به آسیب های جدی مالی و تلفات انسانی گسترده ای گردیده است و این در حالی است که نگرش های جاری و حاکم بر مدیریت بحران عمدتاً بر مدیریت انفعالی بحران و یا کاهش آسیب پذیری های کالبدی توجه دارند و حال آنکه تقویت زمینه های سازمانی می تواند نقش بسیار مؤثری بر میزان تاب آوری سکونتگاه های انسانی در برابر مخاطرات بحران زا داشته باشد. بر این اساس هدف پژوهش تدوین مدلی جهت سنجش میزان مؤلفه های سازمانی سکونتگاه های انسانی و اجتماعات محلی با تأکید بر مواجهه با مخاطرات طبیعی و شوک های احتمالی است و به منظور سنجش مدل، تاب آوری سازمانی یکی از اصلی ترین سازمان های ذی مدخل در حوزه مدیریت بحران در شهر تهران را مورد ارزیابی قرار داده است. تدوین شاخص های سنجش مؤلفه های سازمانی سکونتگاه های انسانی در برابر مخاطرات طبیعی براساس مفهوم تاب آوری و ویژگی های سازمانی سکونتگاه های تاب آور در برابر بحران تدوین گردیده است و پس از جمع آوری داده ها در قالب پرسش نامه میدانی بهره گرفته شده است و از آزمون T تک نمونه ای جهت تحلیل داده ها و ارزیابی می زان شاخص های اجتماعی مؤثر در برابر بحران استفاده گردیده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که میزان تاب آوری سازمان بررسی شده در ابعاد مورد بررسی بسیار پایین بوده و تفاوت های معناداری میان سطوح تاب آوری در ابعاد مختلف و مشاهده می گردد. همچنین بر اساس تحلیل همبستگی میان ابعاد بررسی شده بیانگر همبستگی مستقیم میزان تاب آوری سازمانی ساکنین با میزان دانش و آگاهی و همچنین با میزان آمادگی کارکنان در مواجهه بحران داشته است.
ارزیابی مؤلفه های مؤثر در نقش انگیزی و آسایش صوتی افراد در میدان نقش جهان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۹
133 - 152
حوزههای تخصصی:
امروزه افزایش و تعدد منابع صوتی مانند صدای ناشی از ترافیک، فعالیت های انسانی و صداهای مزاحم، منظر صوتی ناخوشایندی را ایجاد کرده است به طوری که ادراک ذهنی صوتی مغشوشی را در شهروندان ایجاد می کند. میدان نقش جهان اصفهان به عنوان یک فضای شهری از این امر مستثنی نیست و پتانسیل های شنیداری بسیاری در آن شنیده می شود که ممکن است ادراک ناخوشایندی را از منظر صوتی میدان در بازدیدکنندگان ایجاد کند. هدف پژوهش حاضر ارزیابی ادراک افراد از منظر صوتی در میدان نقش جهان با رویکرد کیفی و تحلیل های کمّی است. جهت ارزیابی کیفی، از پرسش نامه های سایکوآستیک برای ارزیابی ادراک مردم (گردشگران داخلی، گردشگران خارجی، اهالی اصفهان، فروشندگان و کسبه میدان نقش جهان) از کیفیت منظر صوتی استفاده شد. تعداد 385 پرسش نامه پس از آوابرداشت توسط افراد حاضر در محدوده تکمیل شد. نتایج حاصل از پرسش نامه ادراک افراد از فضای شنیداری میدان نقش جهان را در قالب اصوات خوشایند از جمله صدای کالسکه اسب ها، صدای اذان، صدای فعالیت هایی مانند قلم زنی و همچنین اصوات ناخوشایند مانند صدای موتور و ماشین، صدای تأسیسات و تجهیزات محیط بیرونی نشان داد. همچنین مؤلفه های نقش انگیز همچون ریتم های صوتی، هویت صوتی، اصوات نشانه ای، اصوات پس زمینه و سیگنال های صوتی را روشن کرد.
Modern Architecture in Nigeria and It’s Trends in Historical Buildings (Failure of modernist in Conservation andRestoration of Historical Buildings)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Modern architecture has vital impact in Nigerian architecture even though there are some socio-cultural and religious factors and elements of traditional architecture and use of traditional materials and principles of design that still exist. This paper will be discussing on how modern architecture failed in the aspect the of conservation and restoration of palace buildings which are the focal points within the walled cities that is directly captured as significant historical buildings. Basically the palace serves as a whole administrative and non-administrative building based on its division into various functional spaces. Moreover, the palace building construction as well as changes and fortifications occurred overtime which is seen directly from the facades. This periods includes; vernacular pre-colonial and post-colonial period. Therefore the research illustrates how imported modern architecture affected the palaces of the country at large. For this paper two particular palaces namely; Hadejia and Kano emirs palace in the Northern region dominated by the Hausa/Fulani’s will be used for the comparative and descriptive criticism. Relevant information will be collected from the buildings and then from the findings, analysis of the building based on some certain parameters such as; building location, period of construction, and materials used will be considered and most of all the criticism of the failure of modernist architects in terms of conservation and restoration of the two ancient palace buildings will be judged based on the final view point which will imply the trends of modernism in Nigerian historical buildings.
بررسی اثرات مدیریت محله محور بر روی اعتماد شهروندان به مدیریت شهری (مطالعه موردی؛ سرای محله تجریش و شهادت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
93 - 102
حوزههای تخصصی:
در سا لهای اخیر بسیاری از نهادهای مدیریت شهری در جهان بر ترویج نوعی نگرش مشارکتی از پایین به بالا با تکیه بر اجتماعات محل های تأکید داشته اند. در کشور ایران نیز به دلیل پایین بودن میزان مشارکت شهروندان در اداره امور شهرها، تلاش برای تحقق مدیریت شهری محله محور جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است. ایجاد سراهای محله و دستورالعمل مشارک تهای اجتماعی در محلات، گامی ارزنده در جهت تحقق این رویکرد جدید در مدیریت شهری است. هدف از این مقاله تبیین تأثیر مدیریت محله محور بر روی اعتماد شهروندان به مدیریت شهری در دو محله تجریش و شهادت است. روش تحقیق به کارگرفته شده از نوع توصیفی– تحلیلی است و از تکنیک ANP1 ، آزمون یومن وایت نی و اسپیرمن استفاده شده است. نتایج نشان م یدهد که سرای محله شهادت توانسته است با عملکرد بهتر خود، میزان اعتماد شهروندان به مدیریت شهری را افزایش دهد.
تأملی برترجمه مفاهیم و اصطلاحات علمی- فرهنگی بازنگری دو مفهوم مربوط به مرمت ابنیه در حوزه فرهنگ و تمدن اسلامی با توجه به یک نظریه فلسفه زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
133 - 146
حوزههای تخصصی:
انتقال مفاهیم اصلی هر علمی - که در حوزه فرهنگی خاصی پدید آمده - به سایر حوزه های فرهنگی به صورتی که در این انتقال تغییر معنایی صورت نگیرد، از معضلات ترجمه های علمی است. این مقاله ضمن بررسی این مسئله و توجه به آنچه که حوزه های فرهنگی را نسبت به هم متفاوت می نماید، می کوشد این بحث را در حوزه «دانش حفاظت ابنیه» بررسی کند و چند واژه ترجمه شده به فارسی را در حوزه این دانش مورد توجه قرار دهد. مقاله با رجوع به حوزه فرهنگ اسلامی توضیح می دهد که هر واژه باید ابتدا در بستر فرهنگی مبدأ خود شناخته شود و سپس با شناخت بستر فرهنگی مقصد و کاربرد آن که اغلب در ادبیات هر حوزه فرهنگی ظاهر می شود، واژه متناسب جستجو شود. آنگاه با این مقدمه دو واژه بسیار پرکاربرد restoration و repair در حوزه دانش مرمت ابنیه تجزیه و تحلیل شده و در نهایت، واژه «تعمیر» بجای واژه «مرمت» صحیح تر دانسته شده است؛ چون واژه «مرمت» ناظر به شأن «شیئی» (کالبدی) ابنیه است و حال آنکه واژه «تعمیر» هر دو شأن «شیئی» (کالبدی) و «غیرشیئی» (انفسی) را دربر می گیرد و از این لحاظ با مبانی فرهنگی مقصد همخوان تر است. لذا توصیه می شود که در توضیح و تفسیر آنها، این ملاحظات و تأکید بر انعکاس فرهنگی مفاهیم در فرهنگ مقصد مورد اشاره قرار گیرد و حتی الامکان رعایت شود.
بازنمایی تابلوی شام آخر لئوناردو داوینچی در عصر پست مدرن با رویکرد انتزاعی – مینیمالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واقعة شام آخر حضرت مسیح همواره به عنوان یکی از مهم ترین رویدادهای آیین مسیحیت مورد توجه بوده است. هنرمندان بسیاری این واقعه را نقاشی کردند که از میان آنها مهم ترین و شناخته شده ترین اثر، نقاشی دیواری شام آخر لئوناردو داوینچی در صومعه سانتا ماریا دله گراتسیه است. اهمیت این نقاشی به حدی است که در دورة معاصر نیز بازخوانی های جدیدی از این اثر شکل گرفته است. تصاویر متعدد بازنمایی شده شام آخر در دوره معاصر، بیانگر تغییرات مفهومی و محتوایی، ویژگی ها و مسایل جامعه معاصر است. هدف، مطالعة آثار بازنمایی شده از نقاشی شام آخر داوینچی در دورة پست مدرنیسم، با توجه به ویژگی ها و شرایط زمانی این دوره است. محتوا و معانی در آثار بازنمایی شده از شام آخر تغییر کرده است. نمونه های بازنمایی شدة بسیاری از شام آخر داوینچی وجود دارد که در این پژوهش دو نمونه تصویر از وجه هنری (انتزاع-مینیمالیسم) مورد تحلیل و توصیف قرار گرفته است. جمع آوری اطلاعات در پژوهش حاضر با استفاده از روش اسنادی-کتابخانه ای است و در نهایت به تحلیل و توصیف تصاویر، که ویژگی های فرهنگی و اجتماعی جامعه را برای مخاطب بازنمایی می کنند پرداخته می شود. در حقیقت تصاویر ابژه های فرهنگی معاصر هستند که مفاهیم جدیدی را بیان می کنند. نوع بیان متفاوت است اما معانی مانند معنویت، تقدس به واسطة وجود نشانه هایی در هر دو اثر بیان شده است. بنابراین یک اثر هنری جاودان، با قرار گرفتن در بافت های موقعیتی گوناگون معانی جدیدی را خلق می کند.
نقش عناصر منظر (آب و بستر جغرافیایی) در شکل گیری باغ بحرالارم بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باغ های کرانه جنوبی دریای خزر از نمونه های برجسته باغ سازی ایرانی است که بر خلاف باغ های کویری ایران تضاد چندانی با محیط اطراف ندارد. مسئله پیش رو در تحقیق حاضر عدم شناخت و معرفی باغ های کرانه جنوبی دریای خزر و عوامل تأثیرگذار در شکل و هندسه آنان است که به دلیل آثار اندک به جا مانده از این باغ های تاریخی، مطالعه و پژوهش چندانی در این خصوص صورت نگرفته است و تنها می توان به توصیفات پراکنده تاریخی و سفرنامه های سیاحان اروپایی و تصاویر اندک از آنها اشاره کرد. بسیاری از باغ های دوره صفوی با الگوی هندسی و فضایی منطبق بر الگوی باغ ایرانی در این ناحیه احداث شده است و تفاوت آنها با باغ های نواحی مرکزی و جنوب ایران تنها در جزییات و نحوه استفاده از عناصر طبیعی است. لذا شناخت این باغ ها به عنوان گونه ای ویژه از باغ ایرانی در کنار سایر گونه های کالبدی ضروری به نظر می رسد. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به استناد کتب و تصاویر تاریخی در ترکیب با روش نمونه موردی به صورت برداشت میدانی و با هدف شناسایی خصوصیات باغ بحرالارم بابل انجام می شود و نقش عناصر طبیعی را در این باغ با اصول باغ ایرانی مقایسه می کند. مقاله حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که نقش عناصر منظر از جمله آب در شکل باغ بحرالارم به چه صورت بوده است؟ در پاسخ فرضیه پژوهش بر این تأکید دارد که حضور گسترده آب در منطقه و تعامل کامل باغ با بستر، سبب ایجاد گونه ای از باغ به نام باغ-جزیره شده است. بازشناسی تصویری با توجه به شواهد تاریخی، نقل قول های مورخین و سیاحان و وضع موجود باغ حاکی از این است که باغ بحرالارم باغی جزیره ای است که با توجه به شرایط مناسب اقلیمی و فراوانی آب در منطقه احداث شده است. پهنه وسیع آبی و تعبیه کل باغ در جزیره مرکزی از نمونه های ویژه در باغ های ایرانی است. احترام به آب و ارزش آن در نزد ایرانیان علی رغم عدم توجیه اقلیمی، سبب شد که موقعیت فوق به صورت یک باغ و اقامتگاه و تفریح گاه سلطنتی درآید، وجود این باغ دال بر تنوع کالبدی باغ ایرانی با حفظ اصول اصلی آن است.
آسایش در خانه؛ مطالعه موردی: خانه تاریخی بهنام تبریز
حوزههای تخصصی:
بشر از دیرباز در پی تأمین آسایش حداکثری برای خود بوده است و راهکارهای گوناگونی در جهت دست یابی به آسایش به کار بسته است. در این بین، مسکن به عنوان مکان وقوع زندگی باید گستره وسیعی از کیفیات را داشته باشد تا انسان در آن به آسایش و آرامش برسد. مقاله حاضر در پی آن است که با مرور مطالعات انجام یافته در ارتباط با خانه و خانه های سنتی، به بررسی ساختار فضایی-کالبدی معماری خانه های سنتی با تأکید بر خانه بهنام تبریز بپردازد و راهکارها و اصول به کار گرفته شده در ایجاد آسایش در خانه را تفسیر و تحلیل کند. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی و متکی بر پژوهش موردی می باشد و برای گردآوری اطلاعات از ابزارهای کتابخانه ای و میدانی بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد، برای نیل به آسایش در خانه های سنتی به طیف وسیعی از نیازهای جسمی و روانی انسان پاسخ داده شده است که مهمترین آن ها عبارتند از؛ نیاز به آسایش فیزیکی(موقعیت و دسترسی، استحکام سازه ای، تعداد و ابعاد فضاها و ...)، آسایش حرارتی(گرمایش و سرمایش)، آسایش بصری(نور و روشنایی، حریم و محدوده بصری)، تهویه و کیفیت هوا، آسایش صوتی. علاوه بر این، توجه به نیازهای اجتماعی و الگوهای فرهنگی زندگی، خلوت و حس تعلق به مکان و نیاز های معنوی همانند نیاز به پرستش، کمال، زیبایی، عدالت و غیره در ایجاد آسایش و علی الخصوص آسایش روانی در خانه تأثیر بسزایی داشته اند. در نهایت توجه به این نکته ضروری است که آسایش جسمی و روانی در خانه سنتی، در راستای یکدیگر و تحت تأثیر دیگر شرایط آسایش فراهم شده است. نتایج بررسی خانه بهنام تبریز به عنوان نمونه مورد مطالعه حاکی از آن است که این خانه با تکیه بر منابع طبیعی و امکانات در دسترس و با سازمان فضایی و کالبدی متناسب با منطقه توانسته با ارضاء نیازهای جسمی و روانی، حد قابل قبولی از آسایش را برای ساکنان خود فراهم کند.
مراکز خرید در منظر شهر: سازنده یا تخریب کننده؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۹ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۰
22 - 29
حوزههای تخصصی:
مراکز خرید را امروزه می توان به عنوان یکی از تجهیزات شهری قلمداد کرد. تجهیزاتی که مهمترین ویژگی آنها «مکان» بودن آنهاست؛ در برخی جوامع کاربرد تولیدی و برای بعضی دیگر کاربرد مصرف دارند. با رجوع به پیشینه این مراکز خرید می توان ریشه فرهنگی شکل گیری آنها را در جریان مدرنیته جستجو کرد. جریانی که بخش های مختلف زندگی شهری را به صورت مجزا شکل داد. نخستین مراکز خرید در حومه شهرها شکل گرفتند و موجب جذب شهروندان نه تنها برای خرید و تفریح که برای سکونت به حومه شهرها شدند. نسل دوم به تدریج و با پیشرفت فناوری معماری خاص خود را به دست آوردند و تبدیل به سوژه های طراحی برای معماران شدند. نقل مکان شهروندان، مقدمه ای برای تمهیداتی از طرف دولت و مدیران شهری شد تا نسل سوم این مراکز خرید با بازگشت به سمت مراکز شهر ایجاد شوند. این موضوع برای حل مجموعه مشکلاتی که در اثر این نقل مکان به وجود آمده بود و با مکانیزم های خاصی اتفاق افتاد و مراکز خرید در قلب شهرها جای گرفتند. اما مراکز خرید با خاستگاه مدرنیستی خود متأثر از پیشرفت های تکنولوژی و در عین حال بر محیط اطراف خود اثرگذار بودند. مخدوش کردن تجارت های محلی، از بین رفتن هویت های بومی و خرده فرهنگ های مختلف از انتقاداتی است که به واسطه ذات مدرنیستی بودن این مراکز بر آنها وارد است. گرچه امروزه پیشرفت و توسعه مراکز خرید را به عنوان روندی از جهانی شدن در جامعه بین المللی می دانند؛ اما نباید فراموش کرد که مراکز تجاری سرآغاز تجارت های بین المللی در دنیا نبوده اند. بازارهای شهرهای بزرگ، مسیرهای کاروان های بین المللی و تجارت به وسیله فروشگاه های زنجیره ای، از یونان باستان و شهرهای بزرگ خاورمیانه تا دوران مدرن ادامه داشته است. آنچه امروزه مراکز تجاری را به عنوان یکی از تجهیزات شهری مطرح می سازد ابعاد مختلف اجتماعی و فرهنگی آن است. تبدیل عرصه عمومی خریدوفروش به یک فضای بسته خصوصی، ایجاد بستر اتفاقات اجتماعی و فرهنگی، شکل گیری هنجارهای اجتماعی و تبدیل شدن به نماد مدرنیسم، وجوه مختلف این مراکز به شمار می روند. با این شرایط باید توجه داشت که مراکز خرید نه تنها بخشی از منظر شهری، بلکه شکل دهنده به آن هستند. با معماری خاص خود، تغییر هنجارهای مصرف و جامعه و تبدیل شدن به تجهیزاتی جدانشدنی از شهر.
بررسی تاثیر خصوصیات فیزیکی ساختمان های مسکونی بر میزان مصرف انرژی (مطالعه موردی شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تلاش برای ارائه راه حلی جهت کاهش میزان مصرف انرژی در خانه های مسکونی است که در شهر خرم آباد صورت می گیرد. به منظور بررسی نحوه اثر خصوصیات فیزیکی ساختمان بر میزان مصرف انرژی آن، نخست هفت نمونه پلان ساختمانی با تناسبات متفاوت و مساحت یکسان انتخاب شده و فاکتورهایی چون ابعاد پلان (نسبت طول به عرض)، مساحت بازشوها، میزان شفافیت جداره های آن نسبت به سطح کدر و جهت گیری ساختمان نسبت به جهات جغرافیایی به عنوان عوامل موثر بر میزان مصرف انرژی در نظر گرفته شده اند. ابتدا به منظور بررسی عملکرد حرارتی و روشنایی گزینه های انتخابی، تمامی نمونه ها از صفر تا صد درصد پنجره در تمامی جداره ها را با فواصل ده درصدی تجربه کرده و میزان مصرف انرژی در هر کدام از آن ها در حالاتی همچون زمان اوج سرما و گرما، بازه آسایش و تهویه مطبوع بررسی و نتایج اولیه ثبت می شود. پس از آن میزان روشنایی طبیعی در نمونه ها سنجیده و با استاندارد روشنایی فضاهای داخلی مطابقت داده می شود. در مرحله بعد نتایج بدست آمده به نمودارهای ریاضی و قابل ارزیابی تبدیل شده و شفافیت و روشنایی بهینه در هر نمونه و متعاقب آن میزان مصرف انرژی در بهینه ترین حالت هر نمونه اندازه گیری می شود. در آخرین مرحله مصرف بنا بر حسب جهت گیری نسبت به جهات جغرافیایی نیز سنجیده شده و اطلاعات حاصله با نتایج حاصل از مراحل قبل تجمیع شده اند. نتایج نهایی نشان دهنده آنست که در این اقلیم و با کاربری یاد شده؛ تناسب مربع با نسبت یک به یک(طول به عرض) دارای کمترین اتلاف انرژی نسبت به دیگر نمونه ها بوده، هم چنین درصد بهینه شفافیت جداره ها در نمونه مربع 5/34 و جهت گیری بهینه ی آن 8 درجه به سمت شرق بوده است. هم چنین پس از انتخاب ابعاد ساختمان؛ با محاسبه ی مساحت بهینه بازشوها و تعیین جهت گیری مناسب بنا؛ میتوان اتلاف انرژی را کاهش داد.
تحلیل بازتاب جنگ در آثار نقاشی کاظم چلیپا براساس نظر پانوفسکی* (مطالعه موردی : سه اثر با موضوع و محوریت زن/ مادر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاظم چلیپا از اولین هنرمندانی است که نامش به عنوان نقاش انقلاب در حافظه تاریخ هنر این مُلک ثبت شده است. وی در دوران دانشجویی در دانشکده هنرهای زیبای تهران در رشته نقاشی زیر نظر اساتیدی همچون هانی بال الخاص به آموختن و کسب تجربه پرداخت. از آنجا که در خانواده ای مذهبی و هنرمند رشد کرده بود، با ظهور اولین حرکت های انقلابی به جمع هنرمندانی پیوست که به هنر متعهد و اجتماعی معتقد بودند و همراه و همگام با آنها به خلق آثاری پرداخت که تأثیرات خود از جامعه را به شکل هنرمندانه به جامعه برم یگرداند، راهی که در دوران جنگ و پس از آن ادامه داده است. هدف از انجام این تحقیق، بررسی بازتاب جنگ در آثار کاظم چلیپا با تأکید بر پیکره زن در آثار وی بود. فرضیه تحقیق عبارت بود از : به نظر می رسد چلیپا در خلق آثار خود با پیکره زن، قصد دارد به نقش اجتماعی زنان در اتفاقات اجتماعی معاصر همچون انقلاب و دفاع مقدس بپردازد. به همین دلیل در مقاله حاضر، بعد از نگاهی به آرا و نظرات این هنرمند در خصوص نقاشی انقلاب و دفاع مقدس، دوازده پرده از آثار وی که بازتاب جنگ در آنها دیده شد، بررسی شد و سه پرده با محوریت نقش زن/ مادر برای مطالعه عمیق تر با تکیه بر روش شناسی آثار هنری اروین پانوفسکی انتخاب شد. روش انجام این تحقیق، تحلیل محتوا و روش گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخان های و میدانی بود. بررس یها نشان داد که چلیپا هنرمندی مرد منگار است، وی از نشان هها و نمادهای متعددی استفاده کرده که از میان آنها می توان به اینها اشاره کرد : نماد گیاهی مثل گل های لاله و شقایق و درخت سرو و نخلستان، نماد مذهبی قرآن و پرچم، نماد انقلابی مثل چفیه و پیشان یبند، نماد جنگی مثل تانک و شمشیر، نماد حیوانی مثل اسب، موش و پرستو در آثارش بهره برده است. ردپای پررنگ نقاشی قهوه خانه ای در آثار چلیپا به خوبی قابل مشاهده است. موضوعاتی که در پرده های چلیپا دیده شد عبارت بودند از : شهید، حضور نیروهای مردمی، نقش امام خمینی )ره(، رزمنده، سودجویان زمان جنگ، آواره های جنگی، زندگی بعد از جنگ و شهدای مفقودالاثر و البته موضوع بسیاری از مهم ترین آثارش، زن/ مادر است. چلیپا این زنان را در سنین مختلف جوان، بزرگسال و میانه سال تصویر و تلاش کرده تعلق آنها به قوم و منطقه خاص را نشان دهد؛ ضمن اینکه قصد اصلی وی تأکید بر نقش اجتماعی زن و روحیه حمای تگر وی طی اتفاقات اجتماعی معاصر ایران همچون انقلاب و دفاع مقدس بوده است.
مطالعه کیفی دلالت های معنایی معماری هورامان تخت از منظر نشانه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال چهاردهم اسفند ۱۳۹۶ شماره ۵۷
45 - 62
حوزههای تخصصی:
معنا نیاز بنیادی انسان است و معماری به عنوان یک فرآیند دلالتی، در تلاش است تا با تأکید بر ویژگی های ذهنیِ انسان علاوه بر کالبد و فرم ظاهری محیط، به تحقّق این بُعد از نیازهای بنیادی انسان یاری رساند؛ و در این میان، نشانه شناسی رهیافتی است که نگاهش به فراگَرد معناست و به دنبال دلالت های ضمنی و کشف لایه های معنایی پدیده هاست. هورامان مجموعه ای غنی از سکونت گاه های انسانی است که سهم مهمی از ارزش های فرهنگی کشور، از جمله در زمینه معماری را به خود اختصاص می دهد. عدم توجه به ابعاد معنایی در توسعه کالبدی سکونت گاه ها می تواند پیامدهای منفی بسیاری بر جاذبه های معماری این مناطق در جهت جذب گردشگر و نهایتاً اجتماع پذیری و حتی سکونت در آنها داشته باشد. از این رو پاسخ به این پرسش که "معانی خاص و دلالت های معنایی شکل گیری معماری هورامان تخت کردستان ایران با توجه به نشانه های متنی و از منظر نشانه شناسی چیست؟"، ضروری به نظر می رسد. هدفِ عمده این بررسی، کشف و تدوین معانی معماری هورامان و نظام معنایی حاصل از نشانه/بازنمون های آن، جهت استفاده در برنامه های آتی بهسازی و نوسازی است. نظام تفسیر و رویکرد پژوهش حاضر نشانه شناسی، و نظام تحلیل آن روش شناسی کیفی است و از روش نظریه زمینه ای برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارایه نظریه نهایی استفاده شده است. در این راستا، معماری هورامان به مثابه یک متن، در ذیل پنج نظامِ استقرار، ساخت، فضا و عملکرد، حرکت و دسترسی، و منظر به صورت جزء به جزء مورد بررسی قرار گرفت؛ در این مرحله محقق با حضور در منطقه مورد پژوهش و انجام مصاحبه های باز و عمیق نسبت به گردآوری اطلاعات اقدام کرده و عناصر و اجزای بازنمونی این نظام ها، تحت 43 مفهوم اولیه شناسایی و کدگذاری باز گردید؛ در مرحله بعد هر کدام از نشانه/بازنمون ها، در ذیلِ هر یک از رمزگان های سه گانه اجتماعی، علمی و زیبایی شناسی، در چند سطح معنایی و با استفاده از کدگذاری های محوری و گزینشی، مورد تفسیر و تعیین موضوع قرار گرفت. نهایتاً 11 مقوله عمده نظیر: انسجام فضایی، خوانایی، حضورپذیری فضا که نشانگر اجتماع پذیریِ این معماری است شناسایی و تدوین شد. سپس در مرحله پایانی، با یکپارچه کردن، مقایسه، و تعمق پیرامون مقولات به دست آمده در مراحل قبلی، یک مقوله هسته تحت عنوانِ "معماری هورامان پدیده ای اجتماع پذیر در جهت ارتقای کیفیت حیات جمعی" به عنوان معنای نمادین معماری هورامان تخت کردستان ایران انتخاب شد.
بررسی ساختار و مفصل بندی ترکیب «انسان-خط»نگاری در هنرهای صناعی دوره سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش ترکیبی و تزیینی «انسان-خط» در هنرهای صناعی دوره سلجوقیان ترکیبی از سر و بدن انسان ها به صورت استیلیزه و انتزاعی در حالات و موقعیت های مختلف، به همراه خطوط نوشتاری رایج آن دوران همانند خط کوفی و خط نسخ است. این نقش با ساختاری متنوع از نقوش پیشین آن دوران، هماهنگ با اجزا، کادر و حتی مکان نقش اندازی شده، به کار رفته است. عناصر بصری و نقوش هندسی نقش اصلی را در قسمت های مختلف این ترکیب تزیینی به عهده گرفته اند که این ویژگی آن را به یکی از نقوش متمایز، مناسب در بسیاری از زمینه های طراحی گرافیک نیز تبدیل کرده است. بررسی ساختار و مفصل بندی این خط نگاره هایی که به تصویرسازی بسیار نزدیک شده و در پژوهش های هنر اسلامی کمتر بدان پرداخته شده است، می توانند علاوه بر آشنایی با نوآوری ها و کیفیت خاص شیوه های هنری این دوره به دلیل قابلیت های گرافیکی بالای ساختار این ترکیبات در جهت بهره گیری در انواع آثار هنری من جمله آثار گرافیکی و گرافیک های متحرک نیز رویکردی نوین محسوب شوند. سؤالاتی که مطرح می شوند عبارتند از : 1. نحوه اتصالات در ترکیبات «انسان-خط»نگاری چگونه است؟ 2. کدام شیوه خطاطی و حساسیت بخشی در ترکیبات «انسان-خط»نگاری بیشتر مؤثر بوده است؟ فرضیات مطرح : در این نقش ترکیبی، نحوه اتصالات نقوش انسانی به کتیبه ها در چهار حالت کلی : اتصال کامل صورت های انسانی به ساقه های حروف نوشتاری، تقسیم فضا به دو بخش بالایی و پایینی، تلفیق فیگورهای انسانی و خطوط نوشتاری و در نهایت جاسازی نقوش انسانی درمیان کلمات و عبارات به صورت تفکیک شده، مشاهده می شود. از میان شیوه های خطاطی، خط نسخ در میان این کتیبه ها بیشتر دیده می شود، همچنین در ابتدای کار، استفاده از تنوع نقوش در ترکیب کلمات و قرارگیری در شکل مشخص، به عنوان شیوه هایی بارز از نظر نگارندگان در ساختار کلی و حساسیت بخشی به ترکیبات «انسان-خط»نگاری بسیار مؤثر بوده اند. هدف از این تحقیق شناخت مبنای ساختار نقوش ترکیبی «انسان-خط» در هنرهای صناعی دوران سلجوقی است، که می توانند قابلیت های تجسمی بالایی را در شاخه های گوناگون هنرهای معاصر نیز داشته باشند. در خصوص ساختار و مفصل بندی نقوش ترکیبی «انسان-خط»سلجوقیان به صورت خاص تاکنون پژوهشی صورت نگرفته است. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و منابع کتابخانه ای، مقالات و سایت های معتبر مورد استفاده قرار گرفته اند.
گفتمان معماری سرآمد: الگویی برای نقد آثار معماری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
53 - 67
حوزههای تخصصی:
نقد و انتقاد علمی را می توان زیربنای رشد صحیح و شکوفایی معماری معاصر ایران تلقی کرد. پیش فرض های پژوهش نشان می دهد که معماری فاخر حاصل موفقیت معماری معاصر در ارتباط مناسب با بستر طرح است. از سوی دیگر اگر معماری فاخر بتواند به میراثی برای آینده تبدیل شود، آنگاه می توان آن را یک معماری سرآمد نامید. بر اساس چارچوب نظری پژوهش، نقد آثار معماری معاصر بر اساس مدل های نظری متفاوتی صورت می پذیرد که یکی از آنها روش تحلیل انتقادی گفتمان است. اساس این روش بر پایه نقد و داوری رابطه معماری و بستر، به مثابه رابطه «متن» با «زمینه» است. دستاوردهای پژوهش نشان دهنده آن است که بازترسیم نقد معماری به مثابه یک گفتمان انتقادی، پنج راهبرد را برای نقد علمی در اختیار قرار می دهد: 1) تعامل با زمینه؛ 2) فرایندمبنا؛ 3) اقبال عمومی؛ 4) نقدِ نقد و 5) بازآفرینی گفتمان نوین.
بررسی نقش انضباط اجتماعی در آرام سازی ترافیک معابر شهری (مورد مطالعه منطقه 12 تهران)
حوزههای تخصصی:
معابر شهری، حلقه های واسط ورشته های ارتباطی بناها وسایر فضاهای شهری است، که اگر با دقت موردتوجه قرارگیرد، بیشترین کارکرد را در زندگی شهری داشته وهمچنین حیاتی ترین نقش ها را برای پویایی یک شهر رقم می زند.نقش انضباط اجتماعی بر ارام سازی در معابر شهری، بسیاری از مشکلات توسعه ای وزیست محیطی و معضلات روانی و اجتماعی را در شهرکاهش میدهد. روانسازی جریان ترافیک و لذت بخش نمودنِ گشت و گذار و تحرک در شهر به واسطه انضباط اجتماعی الهامبخش و صحیح، امکانپذیر است. پژوهش حاضر از نوع مطالعات ارزیابی آثار اجتماعی وفرهنگی پروژه های شهری است، که به ارزیابی آثار اجتماعی وفرهنگی انضباط در معابر شهری منطقه 12 تهران می پردازد، روش انجام این پژهش روش کمی پیمایشی و اسنادی است و تکنیک جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است و در مواردی برای توصیف اقدام مداخله ای از تکنیک های مصاحبه و مشاهده نیز استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را ساکنان اطراف پروژه تشکیل میدهند که از 381 نفر از آنها از طریق ابزار پرسشنامه اطلاعات جمع آوری شده است. نتایج نشان می دهد که افراد مورد مطالعه از مشکلات ترافیکی آگاهند، تبعات گستردة آن را به عنوان یک مسأله عام می دانند و معتقدند که ترافیک به یک مسأله اجتماعی در شهر تبدیل شده است و از این رو حاضرند برای کاهش این خسارات، هزینه هایی را نیز بپردازند . افراد مورد مطالعه، از میان اجزای سه گانه انسان، تکنولوژی و طبیعت در مسأله ترافیک، مهمترین مشکل را در بعد انسانی (رفتار ونظم انضباط رانندگان و عابرین)و اجزای محیط و تکنولوژی را در مراتب بعدی می دانند.
پارک دروازه ای شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۹ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۱
60 - 69
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، پررنگ کردن نقش دروازه های ورودی شهرها با توجه به امکانات موجود در حاشیه آنها وتأکید بر پارک های حاشیه ای است. نمونه موردی مقاله، پارک جنگلی سرخه حصار است. بر این اساس پس از بررسی های انجام شده و اثبات نقش دروازه ای جهت استقرار دروازه در این محدوده و توزیع پرسشنامه، سایت مورد نظر، تحلیل و بررسی و از طریق ماتریس لیکرت بر مبنای مکتب بیونیک دو محدوده در حواشی پارک جنگلی سرخه حصار در نظر گرفته شد. مساحت ضلع جنوبی در نظر گرفته شده جهت استقرار دروازه 90442 و مساحت ضلع شمالی 15422 مترمربع است. طرح کلی پلان دروازه شبیه یک پرنده با بال های باز است و طرح دروازه شبیه نمایی از یک طرح فانتزی از قوچ است. فضاهای درنظر گرفته شده جهت استقرار دروازه، فضاهای مربوط به کمپینگ، استراحت و اتراق، اقامتگاه، تعمیرگاه، پمپ بنزین، پیاده راه رستوران، نگهبانی و مواردی از این دست است.
پویاشناسی روایت محور محیط مسکونی تبیین جایگاه زمان در فرآیند تحول روایت ساکنین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
147 - 163
حوزههای تخصصی:
انجام مطالعات رفتاری با تاکید بر نگاه استفاده کنندگان، نیازمند فهم تأثیر محیط بر انسان می باشد. برخی از این مطالعات حاکی از آن است که تأثیر محیط بر انسان از واکاوی روایت های شکل گرفته در ذهن آن ها قابل دستیابی است. از آنجا که اغلب پژوهش ها ارزیابیِ ساکنین را به عنوان نتیجه بررسی کرده اند، در شکل دهی به نظریه های اثباتی و رهنمونِ طراحان و سیاستگذاران کالبدی در محیط های مسکونی چندان کارا نبوده اند. از این رو واکاوی ارزیابی ساکنین از فرآیندهای چرخه ای مرتبط با تغییر ابعاد کالبدیِ محیط مسکونی هدف اصلی این مطالعه است. این پژوهش به روش روایت شناسی شناختی از ذهنیات ساکنین انجام شد که همزمان با جمع آوری و تحلیل داده های عینی همراه گردید. بستر پژوهش محلات همت آباد و سادات از محلات قدیمی شهر بابلسر است که به ترتیب سرعت های کم و بالایی از تغییرات را طی سال های گذشته داشته اند. 16 نفر از ساکنین اصیل محلات فوق به روش گلوله برفی تعیین شدند. به این منظور روایت های ساکنین به واسطه مصاحبه های عمیق دریافت شد. مقصد روایت و وسیله ی معناداری در ارتباط اجزا و ارکان تغییرات کالبدی در هر یک از واحدهای مطالعه تعیین شدند تا از تحلیل محتوای شاخص های دریافت شده، عناصر و فرآیند شکل گیری روایت ساکنین تبیین گردد. تحلیل داده های موردپژوهی حاکی از آن است که ساکنین محله همت آباد چرخه ی تغییرات کالبدی را توامان در سطح محله و کوچه همراه با چرخه های تغییر ساختار اجتماعی و نظام طبیعی ادراک می کنند. اما در روایت ساکنین محله سادات که طی سال های گذشته تغییرات کالبدی بالاتری را از نظر فراوانی و شدت تجربه کرده اند، چرخه ی ساخت و ساز در محور اصلی نقش پر رنگ تری بازی می کند. به منظور فهم و طبقه بندی علل و عوامل شکل دهنده به روایت ساکنین از تغییرات کالبدی و تکامل آن متناسب با ابعاد زمانی و مکانی، مدل مفهومی در بازسازی تجربه ی ساکنین در قالب روایت شناسی ارائه گردید. فر آیند تحول روایت ساکنین از سرعت های کم تا شرایط دگرگونی را می توان در قالب مدلی چرخه ای از دست کاری داستان منسجم، بازتعریف داستان مفهومی و تحول شرایط اولیه تا روایت از اختلال در تداوم تدریجی در شرایط پس از دگرگونی خلاصه نمود.