زیبایی شناسی در سده هجدهم و در نقطه عزیمت خود، مسئله هنرها را از منظر تمتع یا لذت بی غرض مطرح ساخت، اما در سده نوزدهم بدیل های فلسفی و جامعه شناختی در هنر که به ویژه بازتاب خود را در واقع گرایی به نمایش می گذاشت، وجهی از زیبایی شناسی اجتماعی را پدید آورد که به شدت وام دار شرایط اجتماعی و تاریخی بود. در مقاله پیش رو، این فرضیه به سنجش گذاشته می شود که زیبایی شناسی می تواند بازتاب دهنده شرایط سیاسی و اجتماعی باشد؛ به عبارت دیگر زیبایی شناسی با رویکرد انتقادی، خصلت های سیاسی هنر را به خوبی به نمایش می گذارد. به این منظور پس از طرح مسئله در مورد چیستی زیبایی شناسی، برای اثبات فرضیه و نشان دادن ارتباط وثیق هنر با سیاست، زمینه ها و چگونگی پدیداری زیبایی شناسی اجتماعی در چهارچوب زیبایی شناسی مارکسیستی به بحث گذاشته خواهد شد. در عین حال به منظور آوردن شواهدی از این مدل به آثار متفکران رئالیست سده نوزدهم، اشاره های مختصری خواهد شد. این نوشتار از حیث روش شناسی، رویکرد توصیفی ـ تحلیلی را با رویکرد انتقادی مورد استفاده قرار داده است .
کمدی آتنی بر اساس کهنترین متونی که امروزه در دسترس است، انباشته از هتاکی و استهجان و رکاکت علیه شخصیتهای سیاسی و دولتمردان یونان بوده است. اما به واسطه این زشت نگاری ها، نباید این کمدی را سطح پایین و عاری از ارزشهای هنری ارزیابی کرد. تنها کمدی نویس در عصر طلایی تمدن این سرزمین که آثارش امروزه به دست آمده آریستوفان نام دارد. کمدیهای او اگرچه سرشار از سخنان و رفتارهای شناعت آمیز و اشاره به امور جنسی و مطایباتی از این قبیل است، اما از حیث ساختار و مضمون، آثاری بسیار پیچیده و درخور تامل به شمار می آیند و به الگوی خلق کمدی در سده های بعد تبدیل شده اند. این مقاله می کوشد خاستگاه و ساختار این "گونه" هنری را در یونان باستان مورد بررسی قرار دهد.