شکنر در این نوشتار تفاوت بنیادین تئاتر متعارف غرب را با نمایش سنتی هند نشان داده است: در اولی ، چشم و تا حدی گوش جای تجربه و درک تئاتر است و در دومی ، مسیری که از مشام آغاز و با گذر از معده به روده ختم میشود . در ابتدا ، دو متن مهم و اساسی با جایگاهی همتا در هر یک از نظریههای غربی و هندیِ اجرا ( یعنی بوطیقای ارسطو و ناتیاساسترا ) بررسی و تفاوتهای اساسی آنها بازنموده میشود . در ادامه ، راسا ( آمیختهای از نمایش و رقص و موسیقی ) بر طبق ناتیاساسترا تعریف و به اختلافات آن با تئاتر غربی اشاره میشود . در بخشی دیگر ، از طریق ریشهشناسی کلمات ، مفاهیم تئاتر غربی و ابتنای بر قوة بینایی آشکار شده است . به نظر شکنر ، هدف از اجرای راسایی ، برخلاف تئاتر غربی ، تداوم لذت است؛ و راسا درک استهایی بهاواها ( عواطف ابدی یا پایدار یا قلبی ) است که از طریق آبهینایا ( بازیگری خوب ) بیدار و دستیافتنی میشوند . در اجرای راسایی ، کسب لذت و ارضاشدن اساساً مقولهای دهانی است و مطالعة دستگاه عصبی رودهای و شیوة کار آن و جایگاهش در هنرهای رزمی و مراقبه و طب آسیایی این مطلب را روشنتر میکند . شکنر ، در ادامه ، به تمرین خانههای راسا ، از جمله خانة نهم یا خالی ، میپردازد و در انتها نیز ، زیباییشناسی راسا در اجرا بررسی و باز هم تفاوتهای آن با تئاتر غربی مشخص میگردد .
بوم به عنوان بستر شهر پس از مطرح شدن مسئله تغییر اقلیم جهانی، در علوم مرتبط با شهرسازی مورد توجه ویژه قرار گرفته است. بنیان بوم شهر نادیده گرفته شدن سامانه زیستی و بستر طبیعی شهرها در شهرسازی دوران مدرن و بحران های محیط زیستی و انسانی ناشی از آن است که راه حل را در صورت مسئله جستجو می کند. مبانی نظری بوم شهر همچون دیگر مباحث پایداری، مقوله ای میان رشته ای است. بر این اساس گستردگی دامنه موضوع، ابهامات فراوانی را درزمینة تحقق پذیری آن برای تصمیم سازان، برنامه ریزان و طراحان شهری و سایر تخصص های مرتبط با موضوع ایجاد می کند. در این راستا پرسش هایی در رابطه با شاکله بوم شهر بدین صورت مطرح می شود : آیا معیارهای مشخصی برای تعریف شکل شهر از منظر نظریه بوم شهر وجود دارد؟ شاخصه های منحصر به فرد بستر بومی چگونه بر معیارهای مذکور تأثیر می گذارد؟
هدف اصلی این پژوهش تدقیق معیارهای شاکله بوم شهر است تا از این طریق مبنایی برای تحقق پذیری صحیح آن در بستر بوم شناسانه خود، حاصل شود. روش انجام تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعه اسنادی نظریه های موجود و مقایسه تطبیقی نظریات مختلف در حوزه بوم شهر است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که انطباق محیط مصنوع با بستر طبیعی، بوم و اقلیم، مشهود بودن سرانه بالای فضای سبز در سطح شهر، پرهیز از گستردگی شهری، اختلاط کاربری، اولویت دسترسی پیاده و دوچرخه و حمل و نقل عمومی، نمود استفاده از انرژی های تجدید پذیر در سطح شهر، سلامت جریان ها و منابع آبی در سطح شهر، مشهود بودن تنوع زیستی در شهر، وجود نمادهایی در شهر به منظور ارتقای حس تعلق به مکان در شهروندان معیارهای اصلی شاکله بوم شهر است که به عنوان طرحی بالادست لحاظ شده و قابلیت انطباق با شاخصه های بستر بومی خود را داشته و در آن بازتعریف می شود.
چهارتاقی، از فُرم های پایه در معماری ایرانی است که از عهد ساسانی تا دوره ی اسلامی در ابنیه ی بسیاری تکرار شده و دیده می شود. در مورد چهارتاقی های دوره ی ساسانی غالباً این پرسش مطرح است که آیا این بناها، معبد یا بخشی از آتشکده بوده و کارکرد مذهبی داشته اند یا این که دارای کاربری های دیگری بوده اند؟ فقدان اطلاعات روشمند در این خصوص، اقدامات مرمتی، کاوش های باستان شناسی و ساماندهی محوطه ی این ابنیه ی تاریخی را به صورت منفی تحت تأثیر قرار می دهد. در این تحقیق، علاوه بر کاربری مذهبی، به کاربری های دیگری که برای چارتاقی های ساسانی می توان متصوّر بود، پرداخته می شود؛ کاربری هایی نظیرِ راه نشان و میلِ راهنما بودن، نشانِ مزار و گور بودن و یا همچون یک سازه ی خورشیدی، کاربری تقویمی داشتن. نیز ضمنِ تشریحِ نظامِ پیمون در چارتاقی ها، بدین پرسش پاسخ داده می شود که چرا اکثر چارتاقی های دوره ی ساسانی، خارج از آبادی و دور از محل سکونت جمعی واقع شده اند. در پایان، فرضیه ی کاربری تقویمی چهارتاقی ها، با تمرکز بر سه نمونه ی متفاوت، مورد نقد و بررسی قرار گرفته؛ و فرضیه ا ی نو در خصوص کارکرد تقویمیِ ایوان های دوگانه ی آتشکده ی کوه خواجه ی سیستان، طرح ریزی و تبیین می گردد. روش انجام این تحقیق، «تفسیری تاریخی» و نیز مبتنی بر مطالعات میدانی (مواجهه ی مستقیم با آثار، اندازه گیری ها و مشاهدات عینی) است.
انسان به شیوه نمادپردازی در طی تاریخ بهتر توانسته است مفاهیم را نمودار سازد که به روش های دیگر قابل بیان و توصیف نبوده اند . نماد ،سر و رازی است که تنها وسیله بیان چیزی است که به طریق دیگر قابل ذکر و بیان نیست و هرگز یکباره آشکار نمی شود و همواره از نو باید ارزشش را دریافت . در این تحقیق نمادها در سه گروه هندسی ،گیاهی و حیوانی توضیح داده می شوند . در گروه نمادهای هندسی ،دایره نمادی از کمال ، تمامیت و یکپارچگی و روح زمان و تعادل و کاملترین شکل هندسی است . در اساطیر ایرانی دایره ، کمال ،تمامیت و یکپارچگی ...