محیط زیست محل زندگی و تأمین کننده اصلی ترین نیازهای انسان است. این در حالی است که مشکلات محیط زیست امروزه به بحران جهانی تبدیل شده است. سرآغاز مشکلات زیست محیطی را شاید بتوان انقلاب صنعتی و نیاز بیشتر به مسکن و گسترش شهرنشینی و به تبع آن بهره گیری بی رویّه از طبیعت دانست. با ورود مدرنیته به ایران و تقلید همه جانبه از غرب، ایران نیز به عرصه ساخت وسازهای بی رویّه و استفاده حداکثری از منابع طبیعی و به تبع آن تخریب محیط زیست تبدیل شد. این در حالی است که در ایران پیشینه ای غنی از اندیشه های اسلامی وجود دارد و توجه به این اندیشه ها می تواند راه گشای این مشکل باشد. مسئله مسکن و تبیین نقش رابطه سه جانبه انسان، طبیعت و معماری از مهم ترین جنبه های زندگی انسان است و این سؤال مطرح می باشد که دین اسلام چه معیارها و اصولی را برای دستیابی به مسکن مطلوب معرفی می کند؟ بدین منظور در این مقاله با مطالعه اندیشه های اسلام، نحوه دستیابی به مسکن مطلوب بررسی گردید و با استفاده از نظریه «داده بنیاد متنی» معیارهای دستیابی به مسکن مطلوب اسلامی که در تعامل با محیط زیست باشد، بررسی شد؛ و به منظور درک آنچه باید اتفاق بیفتد تا به اصول مسکن مطلوب دست یابیم، مقایسه ای بین تفاوت های موجود بین معیارهای مسکن مطلوب اسلامی و مسکن معاصر در ایران صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد چهار اصل «وحدت گرایی»، «تعادل»، «ارتباط با طبیعت» و «ایمان و تدین» اصول اساسی در دستیابی به تعامل با محیط هستند که باید در طراحی مسکن مد نظر قرار گیرند. همچنین در این مسیر، مدلی برای دست یابی به مسکن مطلوب اسلامی ارائه گردید. این مدل نشان می دهد که مسکن اسلامی می تواند به بازگرداندن هویت به آثار معماری، کاهش آسیب به محیط زیست و احیای فرهنگ اسلامی در عین بهبود روابط اجتماعی و توسعه اقتصادی کشور در زمینه های مختلف از جمله بهره وری انرژی و حفظ منابع طبیعی کمک کند.
با رونق تولید پارچه های ابریشمی در دوره آل بویه، منسوجات به کالای پرارزشی در ایران تبدیل شدند. بر اساس مدارک مکتوب و یافته های باستان شناسی، در دوره آل بویه پارچه هایی از جنس ابریشم و مزین به نقوش حیوانی، گیاهی و یا کتیبه کوفی، بافته می شده است. یکی از نکات مهم این پارچه های مزین به نقش و کتیبه، کاربری آنها بوده که به عنوان کفن از آنها استفاده می شده است. با توجه به کارکرد پارچه ها به عنوان کفن و محتوای کتیبه های بافته شده، این سوال مطرح است که فرهنگ آل بویه چه تأثیری در چگونگی این هنر داشته است؟ هدف از این پژوهش بررسی سوگیری فرهنگی در زمینه پارچه های ابریشمی کتیبه دار در عصر آل بویه است. محوریت مقاله حاضر بر مبنای خوانش کتیبه های 26 پارچه ابریشمی است که از کاوش های باستان شناسی گورستان نقاره خانه و بی بی شهربانو واقع در شهرری به دست آمده اند. داده های به کار برده شده در این پژوهش، از طریق منابع کتابخانه ای و قابل استناد جمع آوری شده اند و تجزیه و تحلیل داده ها، به صورت کیفی و کمی می باشد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی ماهیت نقوش و محتوای نوشتاری پارچه های آل بویه است که با توجه به درجه اهمیت آنها به عنوان کفن و یا در کنار متوفی استفاده شده اند. با توجه به نقش بارز فرهنگ تصویری ایران باستان در نقوش منسوجات، نقش های مورد استفاده به چهار دسته اصلی تقسیم شده اند که به صورت نمادین اشاراتی به کرامت انسان، زندگی پس از مرگ، جاودانگی، بقای انسان و ارتباط انسان و آخرت دارند. نوشتار موجود در کنار نقش ها، شامل مضامینی است که بر محتوای نقوش تأکید می کنند و در بررسی نقوش ، متون هم نشین با منسوجات نیز مورد بررسی قرار گرفته اند. بیش ترین متن های مورد استفاده در این منسوجات، متن هایی با محتوای دینی یا نص است که از کتاب های شعر عربی گرفته شده اند. این منسوجات، نگاه دوگانه ای دارند؛ از یک سو نقش پارچه ها برگرفته از نقوش اسطوره ای ایران باستان بوده و از سوی دیگر، نگرش دینی آل بویه سبب بهره گیری از کتیبه های اسلامی در پارچه ها شده است.