فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۸۱ تا ۳٬۶۰۰ مورد از کل ۲۹٬۴۵۲ مورد.
سیر تحول معماری مدارس ایران در گذر زمان
حوزههای تخصصی:
معماری نمودی از سطح تمدن یک جامعه است و البته که معماری فضاهای آموزشی هم باید تا حدی بهتر از معماری عمومی منطقه باشد، و این در موردهای اخیر در کشورهای دیگر به کرات به چشم می خورد. ضمن بررسی بناهای آموزشی در سراسر دنیا متوجه شدیم که معماری فضاهای آموزشی در همه جا کم و بیش با توجه به توان مالی و امکانات بومی دچار تحول و پیشرفت شده است؛ تا بتوانند شاهد رشد، ارتقا علمی و پژوهشی دانش آموزان و دانشجویان باشند. اما در چند دهه اخیر در کشورمان کمتر شاهد احداث بناهای آموزشی با معماری شاخص بوده ایم؛ بناهایی که با توجه به این بازه زمانی و نیازهای افراد جامعه، بسیار اندک و ناکافی در برآوردن نیازهای کاربران معاصر به نظر می رسند و از میان آنها می توان به مواردی از قبیل هنرستان هنرهای تجسمی کرج و هنرستان دخترانه پاپلی خلعتبری اشاره کرد. حال چنین مشاهده می شود که تنها دغدغه حاضر، محدود در چهارچوب ساخت مدارس به شیوه دهه های 1340 و1350 با راهروهای باریک و یک سری اتاق بنام کلاس درس است، بدون هیچ گونه فضاهای آموزشی دیگر از قبیل فضاهای آزمایشگاهی، ورزشی، پژوهشی و فضایی برای گپ و گفت و گو که روند فعلی باعث عدم علاقه و انگیزه فرزندانمان به محیط های آموزشی و طبیعتاً به مقوله تحصیل علم در این فضاها شده است. میشل در کتاب مراقبه و تنبیه که در آن ساختار مدرسه ها را با بیان اینکه شبیه به زندان هستند، به طور ریشه ای نقد کرده و زیر سوال می برد. شاید این مورد برای ما هم آشنا و قابل طرح باشد؛ آن راهروها و کلاس هایی در طرفین، بسیار شبیه ندامتگاه یا زندان هستند، در حالی که ما قدیم در ایران مسجد- مدرسه ها را داشتیم که زندگی و تحصیل در آن ادغام بود و چقدر معماری صمیمی و سرزنده ای داشتند. لذا با توجه به نقیصه های موجود و نیاز به تغییر که پیوسته احساس می شود، بر آن شدیم تا به مطالعه اخص معماری فضاهای آموزشی در ایران از دیرباز تا امروز و موانع پیشرفت مان در این زمینه بپردازیم.
تحلیل بازتاب جنگ در آثار نقاشی کاظم چلیپا براساس نظر پانوفسکی* (مطالعه موردی : سه اثر با موضوع و محوریت زن/ مادر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاظم چلیپا از اولین هنرمندانی است که نامش به عنوان نقاش انقلاب در حافظه تاریخ هنر این مُلک ثبت شده است. وی در دوران دانشجویی در دانشکده هنرهای زیبای تهران در رشته نقاشی زیر نظر اساتیدی همچون هانی بال الخاص به آموختن و کسب تجربه پرداخت. از آنجا که در خانواده ای مذهبی و هنرمند رشد کرده بود، با ظهور اولین حرکت های انقلابی به جمع هنرمندانی پیوست که به هنر متعهد و اجتماعی معتقد بودند و همراه و همگام با آنها به خلق آثاری پرداخت که تأثیرات خود از جامعه را به شکل هنرمندانه به جامعه برم یگرداند، راهی که در دوران جنگ و پس از آن ادامه داده است. هدف از انجام این تحقیق، بررسی بازتاب جنگ در آثار کاظم چلیپا با تأکید بر پیکره زن در آثار وی بود. فرضیه تحقیق عبارت بود از : به نظر می رسد چلیپا در خلق آثار خود با پیکره زن، قصد دارد به نقش اجتماعی زنان در اتفاقات اجتماعی معاصر همچون انقلاب و دفاع مقدس بپردازد. به همین دلیل در مقاله حاضر، بعد از نگاهی به آرا و نظرات این هنرمند در خصوص نقاشی انقلاب و دفاع مقدس، دوازده پرده از آثار وی که بازتاب جنگ در آنها دیده شد، بررسی شد و سه پرده با محوریت نقش زن/ مادر برای مطالعه عمیق تر با تکیه بر روش شناسی آثار هنری اروین پانوفسکی انتخاب شد. روش انجام این تحقیق، تحلیل محتوا و روش گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخان های و میدانی بود. بررس یها نشان داد که چلیپا هنرمندی مرد منگار است، وی از نشان هها و نمادهای متعددی استفاده کرده که از میان آنها می توان به اینها اشاره کرد : نماد گیاهی مثل گل های لاله و شقایق و درخت سرو و نخلستان، نماد مذهبی قرآن و پرچم، نماد انقلابی مثل چفیه و پیشان یبند، نماد جنگی مثل تانک و شمشیر، نماد حیوانی مثل اسب، موش و پرستو در آثارش بهره برده است. ردپای پررنگ نقاشی قهوه خانه ای در آثار چلیپا به خوبی قابل مشاهده است. موضوعاتی که در پرده های چلیپا دیده شد عبارت بودند از : شهید، حضور نیروهای مردمی، نقش امام خمینی )ره(، رزمنده، سودجویان زمان جنگ، آواره های جنگی، زندگی بعد از جنگ و شهدای مفقودالاثر و البته موضوع بسیاری از مهم ترین آثارش، زن/ مادر است. چلیپا این زنان را در سنین مختلف جوان، بزرگسال و میانه سال تصویر و تلاش کرده تعلق آنها به قوم و منطقه خاص را نشان دهد؛ ضمن اینکه قصد اصلی وی تأکید بر نقش اجتماعی زن و روحیه حمای تگر وی طی اتفاقات اجتماعی معاصر ایران همچون انقلاب و دفاع مقدس بوده است.
نقدی بر نظریه جبریت اجتماعی هنر به عنوان مسئله مرکزی در جامعه شناسی هنر
منبع:
هنرهای زیبا ۱۳۷۹ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نظریه های موجود در حوزه جامعه شناسی هنر و ادبیات با دیدگاهی انتقادی مورد بررسی قرار گرفته است. موضوع اصلی مقاله حول محور جبریت اجتماعی هنر و ادبیات دور می زند. نظریه جبریت اجتماعی هنر با توجه به مسئله شاهکارهای هنری و موضوع هنر ناب مورد نقد قرار گرفته است. در نهایت نتیجه گیری مقاله در جهت تأیید این مطلب که هنر اگرچه تحت تأثیر شرایط وجودی جامعه معاصر خودش قرار دارد و نشان آن شرایط را نیز بر پیشانی دارد، اما در عین حال دارای یک حوزه فعالیت مستقل و بی همتاست که آن را قادر می سازد احتمال نوع دیگری از زندگی را در برابر آنچه نظم اجتماعی موجود به انسان ها ارائه می کند مطرح سازد. در این بررسی هنر به عنوان مقوله ای معرفتی و جامعه شناسی هنر به عنوان شاخه ای از جامعه شناسی معرفت معرفی شده است. کلیدواژگان: هنر ، جبریت اجتماعی ، شاهکار هنری ، جامعه شناسی هنر ، انتقاد
بازخوانی مهندسی پل خواجو
منبع:
گلستان هنر ۱۳۸۵ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
نگاهی به فلسفه هنر از دیدگاه اسلام پدیده زیبایی در جهان هستی
منبع:
فصلنامه هنر ۱۳۶۳ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
بررسی تنوع پیکره ها و تناسبات انسانی در آثار کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۹
90 - 99
حوزههای تخصصی:
پیکره انسانی یکی از عناصر مهم تصویری در نقاشی ایرانی است و شیوه طراحی و ترسیم و تناسبات آن متأثر از مبانی زیبایی شناسی ایرانی تابع الگوهای مشخصی بوده است. از طرفی، حضور انسان در آثار نقاشی کمال الدین بهزاد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. او به بازنمایی انسان در محیط واقعی زندگی توجه کرده و به نوعی واقع نمایی از انسان در آثار خود دست یافته است. بر همین اساس، موضوع این تحقیق بررسی تنوع پیکره ها و تناسبات پیکر بندی انسان در آثار نقاشی کمال الدین بهزاد و هدف از آن شناخت الگوهای احتمالی پیکرنگاری در نقاشی مکتب هرات است. همچنین، در این راستا، سعی شده است تا به این سؤالات پاسخ داده شود: 1. تنوع موضوعی پیکره ها در آثار کمال الدین بهزاد چگونه است؟؛ 2. الگو و تناسبات انسانی در پیکرنگاری آثار کمال الدین بهزاد چگونه قابل تبیین است؟ این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته و برای سنجش تناسبات کلی و جزئی فرم پیکره ها از طول (ارتفاع) سر هر پیکره به عنوان واحد اندازه گیری یا پیمون استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای است. این بررسی نشان می دهد که تنوع غالب پیکره ها در آثار نقاشی بهزاد را می توان در سه دسته موضوعی «پیکره های تغزلی»، «پیکره های درویشی»، و «پیکره های عامه» طبقه بندی کرد. مطابق معیار اندازه گیری مورد استفاده در این تحقیق، بهزاد در ترسیم پیکره های تغزلی از یک الگوی مشخص و احتمالاً از پیش معین - که در فرهنگ و سنت تصویری ایرانی ریشه دارد - بهره برده است. همین الگو با تغییرات جزئی در غالب پیکره های درویشی نیز مد نظر قرار گرفته است. با این حال، در طراحی پیکره های عامه از فرم و تناسبات متنوعی استفاده شده است. این موضوع می تواند ملاک اصلی در تشخیص توانایی بهزاد در طراحی خلاق و آزاد نسبت های پیکرنگاری باشد.
ویژگی های ترجمه ی گفتگوی نمایشی
حوزههای تخصصی:
استین برگ و طرح های او
فراشناختی از واقعیت بود و نمود
منبع:
زیباشناخت ۱۳۸۴ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
آسیب شناسی برنامه درس طراحی در رشته معماری منظر در ایران 1(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سابقه فعالیت آموزشی و پژوهشی معماری منظر به عنوان یک رشته دانشگاهی در ایران کمتر از دو دهه است و به عنوان فعالیت حرفه ای نیز تخصصی نو محسوب می شود و نیازمند رشد بستر نظری و عملی، تربیت نیروهای متخصص و بومی سازی علمی در کشور است. همچنین طراحی به عنوان هسته اصلی فعالیت های آموزشی و حرفه ای این رشته مستلزم گسترش مفاهیم، روش ها و ابزار تخصصی است. این مقاله با هدف آسیب شناسی برنامه آموزشی درس طراحی در رشته معماری منظر در دانشگاه های کشور و با تأکید بر کارگاه محیط و منظر ۱، سعی دارد تا چارچوبی نظری در تبیین محتوای آموزشی کارگاه طراحی منظر ۱ ارائه دهد. برای مقایسه تطبیقی، برنامه درسی کارگاه طراحی منظر ۱ در چند دانشگاه مطرح دنیا و در دانشگاه های ایران به شیوه نمونه یابی تصادفی بررسی شد. همچنین با هدف زمینه یابی بستر آموزش طراحی، با نُه نفر از اساتید و متخصصان طراحی منظر در دانشگاه های کشور مصاحبه هایی نیمه ساختار یافته با روش پیمایش زمینه یابی انجام گرفت. با تکیه بر تحلیل پاسخ ها می توان دو دیدگاه کلی را در آموزش طراحی منظر در ایران بازشناخت: ۱. آموزش «ارزش های بوم شناختی و قابلیت های طبیعی»، ۲. آموزش «ارزش های زیبایی شناختی و اصول طراحی معماری در محیط های باز». یافته های مقاله (مقایسه برنامه های آموزشی و نتایج مصاحبه ها) نشان داد که رویکردها و محتوای آموزشی در کارگاه طراحی منظر، نیاز به شرح دقیق تر دارند. با استناد به پیمایش برنامه های درسی، چارچوب پیشنهادی محتوای آموزشی کارگاه طرح منظر ۱ در دو سطح مقدماتی و پیشرفته در آخر معرفی شده است. همچنین مقیاس و موضوع پروژه طراحی با تکیه بر نظرسنجی ها در هریک از سطوح آموزشی در یک جدول معرفی شده است. نتایج نشان می دهد که محتوای آموزشی کارگاه طرح منظر ۱ در سطح مقدماتی باید بر طراحی پروژه های کوچک مقیاس و آموزش نظریه های پایه طراحی، شناخت مفاهیم پایه و اصول و روش های طراحی، بیان تصویری، یادگیری از مصادیق پروژه های حرفه ای و یادگیری بین رشته ای متمرکز گردد.
نقش مبلمان شهری در سرزندگی پیاده راههای بافت تاریخی (نمونه موری: خیابان حافظیه و شهرداری)
حوزههای تخصصی:
یکی از این عناصر شهری که سبب جلب توجه شهروندان می شود، مبلمان شهری است. مبلمان شهری ازعواملی است که در ایجاد هوّیت،زیبایی و خوانایی شهر بسیار اهمیّت دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مبلمان شهری در سرزندگی پیاده راه های بافت تاریخی انجام گرفته است. که برای انجام این پژوهش، پیاده راه های خیابان شهرداری و خیابان حافظیه شیراز به عنواننمونه موردی،مورد مطالعه قرار گرفته است.شیوه تحقیق در این پژوهش به صورت ترکیبی می باشدو روش جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و مشاهده غیر مستقیم است،که در روش غیر مستقیم،دو نوع پرسش نامه مربوط به دو مکان تاریخی تهیه و تنظیم و بین 118 فرد پیاده(58 نفر در خیابان شهرداری شیراز و 58 نفر در خیابان حافظیه) به صورت تصادفی توزیع گردیده است.داده های بدست آمده توسط آزمون ضریب همبستگی (همبستگی اسپیرمن) و آزمونT تک نمونه ای مورد بررسی قرار گرفته است.و ارزش گذارى آنها با استفاده از طیف 5 گزینه اى لیکرت صورت پذیرفته است. بررسى پایایى پرسش نامه با استفاده از روش آلفاى کرونباخ مورد سنجش قرارگرفته که مقدار آن870.0 به دست آمده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد، ایجاد سرزندگی با استفاده از مبلمان شهری مناسب در مکان های تاریخی سبب کاهش فرسودگی آن مکان ها می شود. و با بررسی عوامل مؤثر دیگر در این پیاده راه می توان گفت که عواملی از جمله آرامش و آسایش محیطی و خود بناهای تاریخی عواملی دیگری هستند که در این مکان های تاریخی سرزندگی ایجاد می کنند.این موارد خود نشان از این موضوع دارد که عواملمؤثر بر سرزندگی از جمله مبلمان شهری نیز با فضای شهری و جذب گردشگران رابطه مؤثری دارد.
فرهنگ آدمهای دمدمی مزاج... و منتقدین (قست اول)
حوزههای تخصصی:
روانکاوی و عکاسی
حوزههای تخصصی:
فناوری در هنر دیداری و رسانه های جدید
منبع:
بیناب ۱۳۸۲ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
ارزیابی تطبیقی روشهای مکانیابی شهرهای جدید در ایران (دهه 60 تا 80)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله ارزیابی روشهای مکانیابی شهرهای جدید در سه دهه اخیر است. در این راستا تطبیقی بین انواع روشهای شناختهشده در حوزة تصمیمگیری مسایل مکانیابی با روشهای استفاده شده در مکانیابی شهرهای جدید در ایران انجام شده است که چگونگی تعیین حوزههای قابل قبول مکان شهر جدید، روش تعیین معیارهای انتخاب مکان، وزندهی به معیارها و تعیین امتیاز نهایی هر گزینه محورهای اصلی مقایسه را تشکیل میدهند. نتایج حاصل از بررسی هشت نمونه مطالعات مکانیابی شهرهای جدید ایران، بیانگر نگرشی نسبتاً سادهانگارانه در مکانیابی شهرهای جدید است، به نحوی که روشهای استفاده شده، در مکانیابی شهرها انطباق چندانی با روشهای علمی متعارف مکانیابی ندارد. گرچه با گذشت زمان در فاصله دهه 60 تا 80 گرایش به کاربرد روشهای علمی مکانیابی فزونی یافته با این حال دستاورد حوزه حرفه شهرسازی در این زمینه که یکی از پیچیدهترین تصمیمگیریهای فضایی بهشمار میرود ناچیز است و به نظر میرسد عوامل مدیریتی و سیاسی نقش بارزی در تعیین مکان شهرهای جدید را دارا بودهاند.
نقد و ارزیابی شهرهای جدید میتواند از جنبههای گوناگون صورت پذیرد؛ ارزیابی ضرورت احداث شهرهای جدید به عنوان گزینهای برای توسعه بیرویه کلانشهرها، ارتباط مکان استقرار این شهرها با مطالعات منطقهای و آمایشی و یا سنجش میزان شناسایی جامعه هدف و همسانی آن با ساکنین کنونی شهرهای جدید. هدف این مقاله صرفاً ارزیابی فرایند و روشهای مکانیابی شهرهای جدید است. به عبارت دیگر این مقاله میتواند به عنوان بخشی از رویکرد انتقادی به مبحث شهرهای جدید در ایران تلقی شود. فرضیه اصلی این تحقیق را میتوان به صورت زیر ارایه کرد :
""روشها و مدلهای علمی مکانیابی در گزینش مکان شهرهای جدید در کشور ما کاربرد محدودی داشته که در مواردی نیز ارزیابیهای کیفی (بدون اتکا به روشهای علمی) منجر به مداخله سلایق و سیاستهای خاصی در تعیین مکان شده است. در اغلب این مطالعات فرایند علمی و تحلیلی مکانیابی آشکار نیست و به نظر میرسد فرایند مکانیابی توجیهی برای مکانی از پیش تعیینشده است"".