فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۲۱ تا ۲٬۹۴۰ مورد از کل ۲۹٬۵۲۹ مورد.
منبع:
اثر دوره ۴۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۹۶)
41-18
حوزههای تخصصی:
معماری دست کند به دلیل عدم استفاده از مصالح آزاد، گونه خاصی از معماری بشمار می رود. توجه به معماری زمین پناه که به معماری دست کند نیز شناخته می شود در سال های اخیر از اهمیت فراوانی برخوردار بوده است. به طوری که موجب شده است تا بسیاری از ابعاد ناشناخته این معماری مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد. در این میان شوادان های دزفول که به عنوان گونه ای بی نظیر از معماری دست کند مسکونی از مدت ها مورد توجه محققان قرار داشته است، هیچ گاه مورد پژوهشی مستقل و با رویکرد گونه بندی معماری شکل یافته قرار نگرفته است. هدف این پژوهش شناخت و بررسی عوامل مؤثر در گونه بندی این شوادان ها است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی انتخاب شد. براساس مطالعات کتابخانه ای به بررسی پیشینه و مباحث تاریخی پرداخته و از طریق برداشت های میدانی (مشاهده، پرسشنامه و مصاحبه با صاحب نظران) شناخت جامعی از شوادان ها حاصل شد. سپس با استفاده از روش دلفی و تحلیل پرسشنامه ها عوامل تأثیرگذار در دسته بندی و گونه شناسی شوادان های مورد مطالعه (۳۰ نمونه از شوادان های به جامانده از دوران قاجار تا دوران پهلوی) مشخص شدند. در نهایت مشخص شد که دو گونه عمده برای شوادان ها می توان برشمرد. گونه اول، شوادان های منفرد و گونه دوم، شوادان های گسترده هستند. در این میان وضعیت اقتصادی اجتماعی ساکنین نقش بسزایی در این گونه بندی داشته است.
اصول طراحانه معماری بیوفیلیک در بیمارستان تخصصی قلب و عروق از منظر کیفیت سلامت بیماران
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل افزایش بیماری های قلب و عروق، بیمار زمان طولانی را در بیمارستان می گذرانند؛ از این رو بیمارستان به عنوان ظرفی برای درمان و بهبود بیمار اهمیت می یابد. در دنیای مدرن که اکثر فضاهای درمانی به تکنولوژی و پیشرفت متدهای پزشکی متکی است، طبیعت و نقش آن به عنوان عاملی موثر بر درمان و سلامتی انسان، کمتر مورد توجه قرار گرفته و در نتیجه محوطه بیمارستان ها به فضاهایی خشک و بی روح تبدیل شده است. نیاز انسان به برقراری رابطه با طبیعت فطری و غیرقابل انکار است. از لحاظ روانشناسی محیطی، طبیعت سبب آرامش و آسایش جسمی، روحی و روانی انسان می شود. در این میان رویکرد طراحی بیوفیلیک به دلیل برقراری رابطه ای تنگاتنگ میان انسان و طبیعت می تواند در محیط چنین بیمارستان هایی موثر باشد. بیوفیلیک تلاشی است برای از بین بردن شکافی که بین معماری مدرن و نیاز انسان ها به برقراری ارتباط با جهان طبیعی بوجود آمده است. تاثیر اصول طراحانه معماری بیوفیلیک بر کیفیت سلامت بیماران در بیمارستان تخصصی قلب و عروق، هدفی است که پژوهش حاضر در پی انجام آن است. روش تحقیق حاضر کیفی و داده ها با ابزار کتابخانه ای از طریق کتب و نشریه های تخصصی گردآوری شده است. نتایج نشان می دهد اصول معماری بیوفیلیک، بر بسیاری از شاخصه های سلامتی تاثیرگذار است و فواید بسیاری بر کیفیت سلامت و کاهش مدت زمان درمان دارد. نتایج این تحقیق می تواند مورد استفاده طراحان برای ایجاد تسریع در روند بهبود بیماران قلبی از طریق بالا بردن آرامش روانی و امید و کاهش اضطراب و افسردگی حاصل از بیماری، قرار گیرد.
مطالعه تطبیقی نوآوری تزئینات دو مسجد مدرسه سردار قزوین و سپهسالار تهران
منبع:
مطالعات هنر و رسانه سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷
127 - 153
حوزههای تخصصی:
تزئینات و آرایش بناها از عوامل مؤثر در شکوه و زیبایی معماری دوره قاجار است. در این دوره، شاهد نوآوری و تحولات جدیدی در هنر و معماری هستیم. معماری مسجد-مدرسه ها نیز در این عصر پرتحول، دارای نوآوری های درخور توجهی هست که کم تر به آن پرداخته شده است. مسجد-مدرسه سپهسالار (مطهری) و مسجد-مدرسه سردار قزوین از لحاظ تزئینات به ویژه نقوش کاشی کاری، جزء بناهای شاخص این دوره هستند، لذا بررسی تزئینات و تفاوت نقوش به کار رفته در این دو بنا، از اهداف اصلی این پژوهش می باشد و در این راستا، سؤالات زیر مطرح می گردد: 1. تزئینات دو مسجد-مدرسه سردار قزوین و سپهسالار تهران از چه ویژگی هایی برخوردار هستند؟، 2. نحوه تأثیرپذیری تزئینات این دو مسجد-مدرسه سردار و سپهسالار از غرب به چه صورت بوده است؟ شیوه پژوهش حاضر، تحلیلی-توصیفی است. در گام اول، از طریق مطالعات کتابخانه ای پیشینه مرتبط با تزئینات دوره قاجار مورد مطالعه قرار گرفته، در گام دوم، از طریق مشاهدات میدانی، به بررسی تزئینات در نمونه های موردی پرداخته شده و در گام آخر، با تطبیق مطالعات کتابخانه ای و میدانی، نوآوری در نقوش دو مسجد-مدرسه سپهسالار و سردار مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که تزئینات هر دو بنا، تحت تأثیر هنر و فرهنگ غربی بوده اند. در تزئینات مسجد-مدرسه سپهسالار، برخی از نقوش به طور کاملاً مستقیم و بدون تغییر از هنر غرب اقتباس شده اند؛ ولیکن تزئینات مسجد-مدرسه سردار قزوین به طور هم زمان تحت تأثیر معماری ایرانی، فرهنگ بستر و عناصر غربی شکل گرفته اند.
بررسی تطابق ساختار بصری دو اثر منسوب به شیخ محمد از هفت اورنگ جامی نسخۀ گالری فرییر واشینگتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب هفت اورنگ جامی نمایانگر صلابت و شکوه در ساختار نگاره های دوره صفوی است. با وجود تلاش های محققان در تشریح ساختار نگاره ها، کماکان نیاز به پژوهش در خصوص روابط مخفی حاکم در میان عناصر و سازه های آثار نگارگری مشاهده می گردد. مسئله، نحوه ارتباط سازه های مختلف یک نگاره در کنار هم، چگونگی پرداختن به ساختار و سامان یابی آن توسط هنرمند نگارگر در آثار موردبحث است؛ لذا بدین منظور دو نگاره از یک هنرمند از کتاب هفت اورنگ جامی انتخاب شدند. این نگاره ها با عناوین «یوسف برای ندیمان زلیخا در باغ خود موعظه می کند» و «یوسف به افتخار ازدواج خود ضیافتی شاهانه برگزار می کند» منسوب به شیخ محمد است. شیوه انتخاب این آثار، وجود اشتراکات فراوان در صورت ظاهری دو نگاره می باشد که به نظر عامدانه بوده و در مقاله به آن مواردی پرداخته می شود که منجر به این تشابه شده است؛ لذا یافتن این موارد و اینکه هنرمند بنا به دلایلی، آگاهانه از ساختار مشابه استفاده نموده؛ ضرورت این تحقیق می باشد. هدف، تطبیق ساختاری و فرمی در این دو نگاره است. سؤالات شامل این موارد است: از لحاظ ساختاری ویژگی های مشترک دو نگاره شیخ محمد چیست؟ کدام نگاره را می توان به عنوان پیش متن و یا پیش درآمد برای نگاره دیگر دانست؟ استفاده از ساختار مشابه در آثار چه کارکردی می تواند داشته باشد؟ این پژوهش به عناصر درون متنی و روابط آن ها پرداخته است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و تطبیق ساختار بصری نگاره ها بنا به اصل نه گانه چارلز جنسن بوده که تحلیل عناصر و اصول کیفیِ بصری را دربرگرفته و در صدد پاسخ گویی به سؤالات پژوهش است. بر اساس رویکرد پژوهش، مشخص گردید که از لحاظ ساختاری، مجلس اول به نوعی پیش متن مجلس دوم می باشد. در هر دو نگاره یک نفر ناظر بر صحنه وجود داشته و شیخ محمد قاب/کادر خود را در مجلس دوم توسعه داده است.
شیوه های بازنمایی معماری در نگارگری ایرانی: مطالعه موردی نگاره هایی از دوره سلجوقی، ایلخانی، تیموری و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارگران به ویژه از دوره ی ایلخانی به بعد به بازنمایی فضاهای معماری و شهری در نگاره ها پرداخته اند. شیوه بازنمایی فضا در این نگاره ها در مقایسه با ژرفنمایی و سنتِ نقاشی غربی دارای زبان خاص و ویژه ای است. اغلب پژوهش های حیطه نگارگری ایرانی به مبانی فلسفی به خصوص حول مفهوم عالم مثال، یا شیوه های بازنمایی در قالب روش های تحلیلی-زیبایی شناختی پرداخته اند. این پژوهش را می توان در زمره مطالعات تاریخی قرار داد که با روش تحلیلی-زیبایی شناسانه در پی کشف شیوه های بازنمایی معماری در آثار نگارگری ایرانی است. در این پژوهش چهل اثر نگارگری که اغلب متعلق به دوره سلجوقی، ایلخانی، تیموری و صفوی هستند مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که نگار ه ها از برهم نماییِ بازنماییِ نظام های مستقل معماری، منظر و رفتاری تشکیل می شوند. هر یک از این سه نظام بازنمایی، قواعد خاص خود را دارند. سه اصل کلی سازماندهی سطح نگاره شامل سازماندهی فضای کلی با خطوط و قاب بندی، جزء فضاهای مستقل و کلاژ آن ها، روایت فشرده فضایی (کلاژ واحدهای فضایی) و افق رفیع، و سه قاعده بازنمایی سطوح شامل قواعد نمایش سطوح جانبی، قواعد نمایش کف و سطوح داخلی ایوان و نمایش درون و بیرون بنا از یافته های این پژوهش هستند که با تمرکز بر نظام بازنمایی معماری حاصل گردیده است.
بازخوانی تاریخ نقاشی از خلال سینمای روی اندرسون
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره دوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶
53 - 64
حوزههای تخصصی:
سینما ازآنجاکه بر پایه تصویر است ریشه در سنت های کهن تصویرپردازی پیش از خودش به ویژه نقاشی دارد؛ در این میان فیلم سازانی نیز هستند که آگاهانه به منظور خلق مفاهیم مورد نظرشان ارجاع به آثار نقاشی را دستمایه خلق آثارشان قرار می دهند و با این کار یک رابطه بینامتنی قدرتمند بین فیلم و نقاشی به وجود می آورند. یکی از این فیلم سازان روی اندرسون فیلم ساز سوئدی است؛ پرسش اصلی این مقاله چگونگی تأثیرپذیری روی اندرسون از آثار نقاشی در خلق سکانس های فیلم هایش است و با این هدف که به شناخت بیشتری به رابطه بین سینما و نقاشی در فیلم هایش دست پیدا کرد. ازاین رو با رویکرد توصیفی و به شیوه مشابهت یابی به نسبت میان تاریخ هنر نقاشی و فیلم های او پرداخته می شود. با توجه به فضاسازی، صحنه پردازی و پرداختن به شخصیت ها در فیلم های اندرسون می توان گفت که در فیلم هایش به آثار طیفی از نقاشان مهم تاریخ هنر ارجاع می دهد و به شیوه های مختلف از آنها تأثیر می گیرد. میزان تأثیرپذیری او از نقاشی حدفاصل رنسانس تا الهام از هنرمندان معاصری مانند فرانسیس بیکن و هاکنی را در برمی گیرد، هرچند غالب ارجاع او به نقاشان جریان مدرنیسم است. نحوه تأثیرپذیری او از هر نقاشی متفاوت است، از شیوه صحنه پردازی های پیچیده ای که از بروگل ارشد تأثیر گرفته است تا وفاداری به بازسازی آثار برخی نقاشان که به تناوب در فیلم هایش دیده می شود. این حجم از ارجاع به تاریخ نقاشی در آثار اندرسون باعث می شود تا زبان مفهومی و کیفیت هنری فیلم هایش بدون شناخت از تاریخ نقاشی آن گونه که باید درک نشود.
خوانش بیش متنی آثار مهرانا زارعی با پیش متن هایی از سینمای غرب
منبع:
فردوس هنر سال ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۰
30 - 51
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین ویژگیهای هنر معاصر، بازگشت به گذشته و بازیابی متنهای ادبی و هنری آن است، از سویی هنرمندان معاصر بسیاری آثار خود را با اقتباس از آثار هنری و ادبی گذشته تولید کرده اند که مهرانا زارعی نیز از این امر مستثنی نیست. از سوی دیگر نگارگری ایرانی که یکی از ناب ترین جلوه های فرهنگ ایرانی- اسلامی است، دارای ویژگی های مضمونی و ساختاری متعددی است که مورد مداقه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته و استفاده از نگارگری در هنر معاصر و معانی ضمنی بازتاب آن از دغدغه های اصلی پژوهش حاضر است . زارعی، هنرمند معاصری است که پیش متن چهار اثر شاخص خود را که در طی سال های 1396ه.ش. تا 1398ه.ش. خلق کرده، از تصاویر ستارگان زن سینمای غرب در دهه 1960م.، ادبیات ایرانی و نگاره های اسلامی برگزیده است. گزینش از میان آثار این هنرمند بر اساس ویژگی های ساختاری هریک از آثار و نیز یک دستیِ بیش متن های ارائه شده بوده است، تا نگارنده در خوانش هریک از آثار به جمع بندی همگونی نائل شود. هدف مطالعه حاضر چگونگی ارتباط میان آثار زارعی و پیش متن های برگرفته از سینمای غرب و هنر و فرهنگ ایرانی- اسلامی و کشف ارتباطات پنهان میان آنها است و مترصد است به پاسخ پرسش هایی نظیر: الف-چگونگی تبیین رابطه آثار مورد مطالعه با پیش متن های خود،ب-تغییرات صورت گرفته در نگاره ها با تاکید بر سینمای غرب دست یازد. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی و تطبیقی به بررسی آثار پیش گفته با روش ترامتنیت و رویکرد بیش متنی و با مراجعه به منابع کتابخانه ای و جستجوی اینترنتی تصاویر و موارد مورد نظر را پالایش و گزینش نموده است. در مجموع چنین می توان گفت که ارتباط میان متن های پیشین و پسین از نوع درزمانی و بینافرهنگی بوده و بیش متن ها با تغییر و تراگونگی در پیش متن ها ایجاد شده اند. فرآیند اقتباس آثار زارعی از سینمای غرب نیز شامل تغییرات فرهنگی، روایی، زمانی و محیطی بوده است.
مطالعه ی تحلیلی روایت درمانی در نمایشنامه های روایی برایان فریل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد روایت درمانی روشی روایی برای درمان است که اولین بار توسط مایکل وایت و دیوید اپستون ارائه گردید. این رویکرد، به درمان از طریق روایات زندگی افراد توجه دارد و مشکلات افراد را در نوع نگاهشان به روایات و گفتمان فرهنگی غالب می داند و بر شعار "فرد مشکل نیست بلکه مشکل، مشکل است" تأکید دارد. روایت درمانی فرایندی است متشکل از شش مرحله که شامل توصیف سرشار از مشکل، نام گذاری مشکل، برونی سازی، گفتمان فرهنگی، اتصال پیامدهای یگانه و روایت جایگزین است. برایان فریل نمایشنامه نویس ایرلندی، در آثارش غالباً به تأثیر جامعه و گفتمان فرهنگی غالب بر زندگی افراد می پردازد. فریل به پشتوانه ی تجارب خود از معلمی و کشیش بودن بهره برده است و در نمایشنامه هایش با استفاده از نگاه روایت محور آثار روایی خلق کرده است. بررسی عناصر و فرایند روایت درمانی همچون بیان روایی مشکلات، گفتمان فرهنگی و استفاده از زبان در آثار منتخب فریل نشان از اشتراکات بین نظریات روایت درمانی و نمایشنامه های فریل با یکدیگر است. ازاین رو دو اثر مالی سویینی و شفابخش از نگاه روایت درمانی بررسی می گردد. با بررسی مراحل روایت درمانی در این دو نمایشنامه می توان دریافت چون این مراحل به طور کامل درروند روایت شخصیت ها طی نمی شود، درنهایت پروسه درمان به انجام نمی رسد.
خوانش بینامتنی اسطوره ی میوه ممنوعه در سه نمایشنامه ی برتر جشنواره های تئاتر کودک و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار نمایشی کودک و نوجوان، به ویژه وقتی پدیدآورندگان آن ها، در تعاملی بینامتنی با متون کهن، عناصر ساختاری مهمی از قبیل زمان، مکان، شخصیت های داستانی و گاه حتی همه ی یک پیکره ی داستانی را دستمایه ی کار خود قرار می دهند، گذشته از فراهم آوردن زمینه ی سرگرمی، تفریح و تخلیه ی روانی، از سویی کارکرد آموزشی دارد و از دیگرسو بستر مناسبی است برای انتقال میراث نیاکانی (سنت ها، آیین ها و ...) به آگاهی نسل امروز. یکی از این آبشخورهای برجسته، اسطوره و روایت های اسطوره ای است که همواره به اشکال مختلف در آیین ها، باورها و متون ادبی و هنری از جمله داستان ها، نمایشنامه ها و فیلمنامه ها بازتاب یافته است. در این جستار با بهره گیری از نظریه ی بیش متنیت ژرار ژنت، به شیوه ی توصیفی- تحلیلی، چگونگی بازآفرینی اسطوره ی میوه ی ممنوعه (سیب) در سه نمایشنامه ی برتر جشنواره های تئاتر کودک و نوجوان، بررسی شده است. از مهم ترین یافته های پژوهش حاضر می توان به این موارد اشاره کرد: نویسندگان این نمایشنامه ها بیشتر با بهره بردن از روش گسترش متن (تراگونگی کمی)، بن مایه ی اسطوره ای میوه ی ممنوعه را به کار برده اند. البته در قسمتی از نمایشنامه ها نیز برای درک بهتر و جذاب کردن نمایش، تراگونگی محتوایی نیز به چشم می خورد. از این رو، زوایای پنهان این نمایشنامه ها در پیوند با این بن مایه ی اسطوره ای بهتر فهمیده می شود.
کارکرد خاطره از منظر «جریان سیال ذهن»: بررسی نمایشنامه خانمچه و مهتابی اثر اکبر رادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون متون مختلفی از زمان پیدایش شیوه جریان سیال ذهن در حوزه ادبیات داستانی ابتدا در غرب و سپس در ایران به این سبک نوشته شده اند، جریان سیال ذهن، برای اولین بار در حوزه روان شناسی توسط ویلیام جیمز معرفی شد. جریان سیال ذهن، شیوه ای بسیار متنی است که در حوزه درام کمتر به آن پرداخته شده است، و بیشتر در دنیای داستان قابل بررسی است، درحالی که در سال های اخیر متون متعددی به این شیوه نوشته شده اند. این پژوهش، به بررسی و مطالعه کارکرد و نمود خاطره از منظر شیوه جریان سیال ذهن با تمرکز بر نمایشنامه خانمچه و مهتابی اثر اکبر رادی نمایشنامه نویس معاصر ایران می پردازد. در این پژوهش، ابتدا زمینه های فلسفی، روان شناختی و ادبی توجه به آثار ذهنی در غرب مورد مطالعه قرار می گیرد، و بعد از آن به پیدایش شیوه جریان سیال ذهن در غرب پرداخته می شود، و سپس اصلی ترین مؤلفه های جریان سیال ذهن، از بعد روایت، گفتمان، زمان و طرح (پلات) مورد بررسی قرار می گیرند. و در انتهای این پژوهش، به پیدایش شیوه جریان سیال ذهن در ایران می رسیم. و در آخر بعد از مطالعه شیوه جریان سیال ذهن، این سبک از روایت را از منظر خاطره و مرور خاطرات با بررسی موردی نمایشنامه ی خانمچه و مهتابی بررسی می کنیم.
تزیین و ساختار بصری حروف خط کوفی در کتیبه نقاشی مقبره ارسلان جاذب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
71 - 82
حوزههای تخصصی:
هنر خوشنویسی یکی از هنرهای خاص و والای دوران اسلامی ایران در تزیینات معماری به شمار می رود. خط کوفی در سده های 5 و 6 هجری قمری دچار تغییرات بسیار شد و در راستای خوانایی و زیبابخشی در تزیینات معماری حرکت کرد. هنرمند با اتصال دو هنر خط و ترسیم و نقاشی الگوی جدیدی از خط کوفی را به وجود آورد که نمونه آن را در کتیبه نقاشی ارسلان جاذب در سنگ بست می توان مشاهده کرد. در پژوهش حاضر به منظور شناخت بیشتر خط کوفی ایرانی در سده های 5 و6 هجری قمری، دو اصل فرم و ساختار حروف و تزیینات وابسته به آن در کتیبه نقاشی مقبره ارسلان جاذب مورد توجه قرار گرفته است. برای رسیدن به دو اصل مطرح شده نگارنده به بررسی فرم و ساختار حروف کتیبه ارسلان جاذب از لحاظ معیارهای تناسب، تعادل و نوع خط پرداخته و در نگاه دوم فرم حروف و تزیینات وابسته به آن را بررسی کرده است. نتیجه حاصل از این پژوهش، نشان دهنده رشد و دانش خط و خط نگاره در این سده ها است که باعث خلق خطی جدید در محدوده خراسان شده است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته و اطلاعات به روش کتابخانه ای، اسنادی و به ویژه عکاسی میدانی جمع آوری شده است.
رویکرد حس مکان در طراحی فضاهای آموزشی با تمرکز بر فضای سبز (مدارس روستایی شهرستان گنبدکاووس
حوزههای تخصصی:
حس مکان از جمله واکنش های احساسی- ادراکی انسان نسبت به محیط پیرامون است که او را به مکان حضور خود پیوند داده و هویت فرد و مکان را شکل می دهد. فضاهای آموزشی، بعد از محیط خانه، موثرترین سطح ارتباط را با دانش آموزان به تعامل می گذارد و بعبارتی حس مکان، رویکردی برای افزایش یادگیری، شوق بازگشت به مدرسه و ماندن در آن فراهم می آورد که می تواند پیوند دهنده دانش آموزان با محیط های آموزشی باشد. این در حالی است که کمبود سطح کمی و کیفی فضای سبز در طراحی محیط های آموزشی مدارس کشور، حتی در مدارس روستایی، این فضاها را به مکانی صلب و بی روح با مصالح و ساختمان های غیرجذاب و بی ذوق برای دانش آموزان تبدیل کرده است. شناخت بهتر محیط زمانی ارزش می یابد که ضمن درک عناصر کالبدی آن، مفاهیم درونی آن و ادراک فرد و گروه نیز مورد توجه قرار گیرد. از این رو، مقاله حاضر سعی در بررسی فضاهای سبز و نحوه اثرگذاری آن در طراحی و عملکرد فضاهای آموزشی مدارس روستایی با تمرکز بر سطح یادگیری دانش آموزان و بهبود حس مکان در این فضاهاست. ماهیت این پژوهش کاربردی است و به لحاظ متدلوژی جزو تحقیقات توصیفی- تحلیلی می باشد که در آن داده های مورد نیاز به دو روش کتابخانه ای (اسنادی) و میدانی (پیمایشی با توزیع پرسشنامه) است. نتایج کلی تحقیق حاکی از آن است که توجه به طراحی فضاهای سبز در مدارس روستایی بر میزان عملکرد محیطی و سطح یادگیری دانش آموزان تاثیرگذاری عمیقی داشته و این امر بیانگر تاثیرات مثبت و معنی دار طراحی فضاهای سبز بر قدرت یادگیری و آموزش دانش آموزان مدارس روستایی شهرستان گنبدکاووس است. بعلاوه، نتایج آزمون های آماری تحقیق نشان داد که رابطه مستقیم و معنی داری بین وجود فضاهای سبز و افزایش حس مکان در میان دانش آموزان مدارس محدوده مطالعاتی وجود دارد.
تبیین مؤلفه های اساسی ساختار خانه های عرفی اردبیل در اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷۸
۳۴-۱۹
حوزههای تخصصی:
خانه به عنوان یک واحد فرهنگی - اجتماعی محصول برهم کنش الگوهای مسکن و سکونت انسان است که در قالب الگوهای رفتاری (شیوه زندگی) و الگوهای فضایی - کالبدی نمود می یابد. تحقیق حاضر در جستجوی چگونگی نمودپذیری الگوهای مذکور در ساختار خانه های عرفی است. از همین رو، 15 خانه مربوط به طبقه متوسط و مردم عادی شهر اردبیل که از دوران اواخر قاجار و اوایل پهلوی به جای مانده اند، به عنوان نمونه های موردی انتخاب و با مراجعه به آن ها و انجام مصاحبه با ساکنین آن ها، سعی در بررسی موارد موردنظر شده است. هدف پژوهش حاضر، ارائه مدلی جهت معرفی عوامل مؤثر در شکل گیری ساختار خانه های عرفی یا مردمی و تبیین ابعاد و ارتباطات میان مفاهیم و مؤلفه های دخیل در ساختار این خانه ها تعریف شده است. روش تحقیق حاضر کیفی و روش تجزیه وتحلیل داده ها، استدلال استقرایی و تحلیل تفسیری است. فرایند تحقیق در سه مرحله انجام شده است: در مرحله نخست، مبانی نظری تحقیق گردآوری و از آن چهارچوب نظری استخراج گردید. در چهارچوب نظری به نقش کلیدی عامل «انتخاب» به عنوان عامل انتقال مفاهیم از امکانات و قابلیت های محیط به معانی و الگوها تأکید شده است. در مرحله دوم به منظور سنجش چهارچوب نظری به دست آمده، تجزیه وتحلیل داده ها بر اساس تحلیل الگوهای فضایی - کالبدی و نیز الگوهای رفتارهای جاری در سه سطح کلان، میانی و خرد خانه ها انجام و سپس مسیر شکل گیری ساختار خانه ها بر مبنای چهارچوب نظری ترسیم و عوامل زمینه ای مؤثر بر آن استخراج شد. در مرحله سوم مدل نهایی تحقیق، بر اساس داده های به دست آمده، ترسیم گردید. بر اساس نتایج تحقیق فرهنگ، جامعه، اقلیم و اقتصاد چهار عامل زمینه ای مؤثر در شکل گیری ساختار خانه های اردبیل به شمار می روند. همچنین عامل «انتخاب» موجب تولید معانی مرتبط با مسکن و سکونت، ازجمله عوامل زمینه ای شده است که از برهم کنش معانی، مؤلفه های فضایی - کالبدی اساسی ساختار خانه های عرفی اردبیل یعنی «انعطاف پذیری کالبدی و عملکردی»، «ملاحظات اقلیمی در خانه ها»، «شباهت ساختاری خانه ها» و «عدم تشخص و تمایز خانه ها» نمود یافته است.
مروری سیستماتیک بر تولیدات علمی نمایه شده در پایگاه اسکوپوس در حوزه مسکن موقت پس از سانحه با تمرکز بر حوزه معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۷۹
۹۰-۷۷
حوزههای تخصصی:
مسکن موقت پس از سانحه یکی از چالش های آمادگی در برابر سوانح در هر کشور است؛ چراکه، نیاز اساسی به مسکن موقت پایدار، مقرون به صرفه و کارآمد وجود دارد. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تولیدات علمی حوزه مسکن موقت پس از سانحه با تمرکز بر حوزه معماری و با استفاده از روش علم سنجی و تحلیل محتوا، تکنیک بررسی سیستماتیک و هم رخدادی واژگان کلیدی انجام شد. جستجو بر اساس منابع پایگاه های اطلاعاتی «اسکوپوس»، «ساینس دایرکت» و «گوگل اسکولار» انجام گرفت. پس از بازبینی تمامی 176 منبع به دست آمده توسط مرور سیستماتیک، 71 منبع با متن کامل وارد مرحله ارزیابی شدند. مصورسازی و ترسیم نقشه های حاصل از اتصال داده های مستخرج از پایگاه ها، نقشه های حاصل از همکاری نویسندگان و هم تألیفی کشورها با بهره گیری از نرم افزار «وی.او.اس.ویوئر» خوشه بندی و ترسیم شدند. یافته های حاصل از نقشه هم رخدادی واژگان کلیدی، درمجموع 4 خوشه را در این حوزه شناسایی نمودند که واژگان «مدیریت بحران»، «سوانح طبیعی»، «توسعه پایدار»، «زلزله»، «تصمیم گیری» جزء واژگان پرتکرار و واژگانی نظیر «آسیب پذیری»، «برنامه های مسکن»، «بهره وری انرژی»، «طراحی» و «تحقیق رفتاری» در زمره واژگان با بسامد پایین بودند. مجلات برتر با بیشترین انتشار در حوزه فعالیت مسکن موقت پس از سانحه از ابعاد مختلفی همچون تعداد انتشار، درجه تأثیرگذاری هر مجله، رتبه مجلات در نظام رتبه بندی سایمگو در سال 2020 و شاخص هرش موردبررسی قرار گرفتند. کشورهای «آمریکا»، «اسپانیا»، «ایتالیا»، «ترکیه» و «ایران» بیشترین تعداد انتشار را داشتند. عوامل اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی با درصد فراوانی 30%، 24% و 22% بیشترین عوامل بررسی شده در میان تولیدات علمی بودند. بیشترین رویکردهای به کاررفته، رویکرد مدیریتی و تکنیکی با درصد توزیع 41/54% و 83/32% بودند. یافته های این پژوهش علاوه بر نشان دادن نقش کم رنگ معماران در فرایند مسکن موقت، بر لزوم پرداخت به حوزه طراحی، دانش برنامه ریزی، علوم رفتاری و بهینه سازی انرژی در ایران و سطوح جهانی و آغاز تولیدات علمی برای معماران و شهرسازان در مطالعات آتی در برنامه ریزی های مدیریت بحران تأکید می نمایند.
تبیین عوامل و موانع توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در دگردیسی فضا و مکان شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
25 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بنیان های نظری توسعه ICT، با تمرکز بر مفهوم نامکانی و نازمانی دنبال می شوند. با این حال نتایج ایت نظریه ها، شواهد بسیاری در خصوص بروز تأثیرات متفاوت و متناقض ICTs بر فضا و مکان شهری در بستر شهرها را بیان می کند. ازاین رو به منظور یافتن ماهیت و جهت گیری تغییرات ناشی از توسعه ICT در شهر، سؤال اصلی مقاله حاضر، یافتن مؤلفه های اثرگذار بر توسعه این نوع فناوری ها است. بنابراین سؤال های تحقیق به منظور یافتن موارد ذیل تنظیم شده اند: 1) مقوله های اصلی توسعه ICT موثر بر شهر و فضا و مکان شهری؛ 2) مؤلفه های تقویت کننده توسعه ICT 3) مؤلفه های محدودکننده توسعه ICT 4) چگونگی ارتباط مؤلفه ها با مقوله ها. هدف: شناسایی عوامل و مؤلفه های اثرگذاری ICT بر شهر و فضا و مکان شهری و چگونگی این اثرگذاری و یافتن رابطه آن ها با مقوله ها، به منظور سیاست گذاری شهری تعیین شده است. روش: این پژوهش با روش کیفی مصاحبه از نخبگان به تعداد 15 نفر از متخصصان رشته های شهرسازی، جامعه شناسی و جغرافیای شهری تا حصول اشباع نظری، به صورت نیمه ساختاریافته، بر اساس پرسشنامه باز، انجام شده است. یافته ها: حاکی از وجود 6 مقوله اصلی (ارزشمندی مکان فیزیکی، مفهوم جدید زمان و مسافت، توسعه شهری مطلوب فناوری محور، آزادی فعالیت ها از مؤلفه مکانی، جایگزینی فعالیت های حضوری، ترافیک مطلوب شهری) مستخرج از ادبیات نظری، و 4 بعد (اجتماعی، سیاسی-اقتصادی، کالبدی و زیرساختی)، 36 مؤلفه اصلی و 121 زیرمؤلفه در قالب دو ویژگی تقویت کنندگی (64 مؤلفه) و محدودکنندگی (57 مؤلفه) توسعه ICT است. بر این اساس، سیاست گذاری منتج از این دو رویکرد، بر نظام شهرسازی شهرها تأثیرگذار است، و به طورقطع نظام مدیریت و برنامه ریزی شهری شهرهای ایران را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. نتیجه گیری: پژوهش حاضر تلاش می کند عوامل، مؤلفه ها و سیاست های اثرگذار ICT بر فضا و مکان شهری را در دو راستای بازدارندگی و پیشران در قالب ماتریس های مفهومی چندگانه که گویای دسته بندی آن ها است، ارائه دهد.
رهیافتی نو در توسعه شهری مبتنی بر رویکرد حق به شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
61 - 85
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: حق به شهر مفهومی فضایی- اجتماعی و فراخوانی به سوی ایجاد شهری قابل زیست و عادلانه است؛ اما همان طور که مارکوزه بیان کرده است، مشخص نیست این شهر درنهایت چگونه خواهد بود. هدف: در این مقاله از طریق کاوش در مفهوم حق به شهر به دنبال ترسیم چارچوبی برای توسعه شهری هستیم، شهری که لوفور از آن به عنوان اثر هنری یاد می کند. روش: تحقیق حاضر از نوع کیفی است و از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار برای ترسیم چارچوبی جهت بسط مفهومی توسعه شهری از منظر نظریه حق به شهر استفاده شده است. منبع گردآوری داده ها، اسنادی است و از روش نمونه گیری هدفمند جهت گردآوری داده ها بهره گرفته شده است. رسیدن اشباع نظری برای رسیدن به هدف تحقیق با بررسی تعداد 155 مورد حاصل شد. یافته ها : نتایج نشان می دهد حق به تصاحب، حق به مشارکت و حق به تفاوت به ترتیب سه ضرورت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی توسعه شهری را شکل می دهند. حق به تصاحب از دو مقوله کارکرد اجتماعی املاک و اراضی و حق به توزیع فضایی عادلانه تشکیل می شود. همچنین، حق به شهروندیت شهری، مشارکت دموکراتیک و حکمروایی دموکراتیک مقوله های اصلی حق به مشارکت را تشکیل می دهند. سرانجام حق به تفاوت بعد نمادین توسعه شهری است که شامل مقوله های اولویت اجتماعی-فضایی، عدالت زیست محیطی، فضای شهری متنوع و سرزنده و حق به خلاقیت است. این مقوله ها تضمین کننده عدالت فضایی، دموکراسی و سرزندگی در توسعه شهری را فراهم می سازد. نتیجه گیری: الگوی توسعه شهری مبتنی بر حق به شهر مجموعه ای از مفاهیم و ابزارها را برای تغییرات بنیادین در فضای شهر بسط می دهد که امکان تصاحب و تولید جمعی فضا توسط ساکنان را بر اساس ارزش استفاده از آن فراهم کند. برای رسیدن به این اصل شهروندان باید عدالت فضایی، دموکراسی شهری و سرزندگی شهری را از مفاهیم حق به تصاحب، حق به مشارکت و حق به تفاوت مطالبه کنند. این حق هرچند به بخش های مختلفی اشاره دارد اما کاملاً درهم تنیده هستند و حق به یک کلیت است، نه مجموعه ای از حقوق منفرد و مجزا.
نسخه مصور «ورقه و گلشاه» و تصویرگری یک زن آرمانی؛ تحلیل آیکونولوژیک یک نگاره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
55 - 70
حوزههای تخصصی:
نسخه مصور ورقه و گلشاه از نمونه های برجسته نگارگری دوره سلجوقی است. این منظومه که سروده عیوقی است توسط محمد مومن خویی مصور شده است. این داستان روایتگر ماجراهای دو دلداده به نام ورقه و گلشاه است. گلشاه به عنوان شخصیت مهم این روایت نقشی محوری در پیش برد داستانی دارد. از اقدامات مهم گلشاه می توان به مبارزه او با دشمنان ورقه، آزاد سازی ورقه و مبدل پوشی برای رفتن به میدان جنگ اشاره کرد. این مراحل در نگاره ها به تصویر درآمده است. در این پژوهش این پرسش مورد نظر است که از منظر آیکونولوژی نقش گلشاه در نگاره «مبدل پوشی گلشاه و آشکار شدن چهره او در مقابل ربیع» چگونه تحلیل و تفسیر می شود؟ هدف آن است تا طبق الگوی آیکونولوژی اروین پانوفسکی، خوانش نگاره در مراحل سه گانه ی آن انجام شود تا از طریق این روش لایه های معنایی اثر شناسایی شود. توصیف پیشا شمایل نگارانه، تحلیل شمایل نگارانه و تفسیر شمایل شناسانه این مراحل سه گانه را تشکیل می دهند. این پژوهش که با روش تحلیلی- توصیفی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسناد مکتوب انجام شده است، به دنبال آن است تا ویژگی های تصویر گلشاه را در این نگاره بررسی کند. این مطالعه نشان می دهد تصویر گلشاه در این نسخه نوعی تصویر آرمانی از یک پهلوان زن است که کمتر در منابع فارسی دیده می شود. آنچه از تصویر گلشاه برمی آید این است که گلشاه با نشان دادن شجاعت خود و اقدامتی مانند مبدل پوشی در میدان جنگ مناسبات اجتماعی و فرهنگی زمانه خود را به چالش گرفته است. در نسخه مصور شده این تصویر آرمانی ارائه شده است.
به سوی چارچوبی برای مفهوم پردازی از منفعت عمومی در برنامه ریزی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منفعت عمومی مفهومی پرمناقشه در نظریه های برنامه ریزی فضایی بوده است. این مناقشات، با دلالت بر نبود وفاق بر سر چیستی (و بودونبود) مفهوم منفعت عمومی، منجر به توسعه ی نظریه های مختلفی در و درباره ی برنامه ریزی فضایی شده و گاه تا جایی پیش رفته اند که مشروعیت برنامه ریزی را به چالش بکشند. این مقاله با تأکید بر ضرورت پرداختن به این مفهوم بنا نداشته که پاسخی قطعی و غایی به پرسش چیستی منفعت عمومی بدهد، بلکه با مقدم دانستن درک این مناقشات، در پی صورت بندی پاسخ هایی بوده است که به پرسش منفعت عمومی در برنامه ریزی فضایی داده شده اند. به این منظور این مقاله، با به کارگیری روش فراترکیب کیفی، بر درک چشم اندازهای هستی شناسانه ی مختلف درباره ی رابطه ی بین امر اجتماعی و امر فردی تأکید کرده و بر آن بوده است تا رد این چشم اندازها را بر شکل گیری مفهوم منفعت عمومی در نظریه و عمل برنامه ریزی فضایی در دوازده سنت فکری اثرگذار در برنامه ریزی بگیرد. این دوازده سنت نشان از غلبه ی چهار رهیافت فردگرا، جهان شمول، تکثرگرا و انتقادی به منفعت عمومی در برنامه ریزی فضایی دارند. در چارچوب این چهار رهیافت این مقاله به سه پرسش پرداخته است: چه پیوندی میان فرد و اجتماع وجود دارد؛ آنچه مشترک و شکل دهنده ی منفعت عمومی است چیست؛ و چگونه می توان آن را تحقق بخشید؟
واکاوی ساختار تصویری و مفهومی نور در فیلم «محمد رسول الله» بر مبنای مؤلفه های زیبایی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آذر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
51 - 60
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : نور همواره به عنوان یکی از مهم ترین واسطه ها و عناصر القای مفاهیم الهی در آثار گوناگون هنر اسلامی کاربرد دارد. فیلم «محمد رسول الله» ساخته مجید مجیدی، از مصادیق شاخص سینمای دینی ایران در استفاده از تجلی نور برای انتقال مفاهیم الهی و قدسی است. بحث و جدل های متعدد در نشریات تخصصی و عمومی در چگونگی نشان دادن و بیان تصویری زیبایی شناسانه و تأثیرگذار مفاهیم الهی و دینی با معیارها و مؤلفه های معتبر از مهم ترین مسائل سینمای دینی ایران است. هدف پژوهش : این پژوهش با هدف تبیین و واکاوی مؤلفه های بنیادین زیبایی شناسی عنصر نور همچون وحدت، پیچیدگی و تابندگی در این فیلم است. همچنین تحلیل دو عنصر آشفتگی و یکنواختی در ساختار تصویری و مفهومی این اثر که در تقابل اساسی با تجربه زیبایی شناختی قرار دارد. روش پژوهش : این پژوهش از نوع کیفی و چارچوب آن توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای و مطالعه مستقیم اثر است. نتیجه گیری : یافته های این پژوهش نشان می دهد ساختار تصویری و مفهومی فیلم محمد رسول الله تا حدود زیادی با وحدت، هماهنگی و پیچیدگی همراه نیست. آشفتگی تصویری در کاربرد نور برای القای مفاهیم دینی و قدسی در اغلب سکانس ها دیده نمی شود. اما دارای یکنواختی تکرارشونده، بدون منطق روایی (دراماتیک) و با کمترین باورپذیری است که تجربه ای زیبا شناختی را به همراه ندارد. نورافشانی و نورانی کردن فضا با جلوه ای غیرواقع گرایانه و اغلب تصنعی فضایی سمبولیستی و نمادگرایانه به کلیت فیلم داده است. تبیین و تحلیل زیبایی شناسی نور در فیلم محمد رسول الله نشان می دهد که در بازتاب معارف الهی و دینی با موفقیت حداقلی همراه بوده است.
بررسی میزان همبستگی میان اندازه ی بناها در بلوک های شهری و بار سرمایشی و گرمایشی سالانه ی آن ها در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
71 - 91
حوزههای تخصصی:
طراحی بلوک های شهری، متاثر از پارامترهایی چون اندازه ی بناها، تعداد، شکل، هندسه و آرایش آن ها است که بر میزان مصرف انرژی ، تاثیر زیادی دارند. در این میان، بار گرمایش و سرمایش سالانه ی ساختمان ها، یکی از مهمترین شاخص ها در میزان تقاضای انرژی است. در پژوهش های پیشین کمابیش، اطلاعاتی در خصوص تاثیر تراکم، فشردگی، تخلخل و نظایر آن، فراهم شده است؛ اما، تصویر روشنی از تاثیر اندازه ی بناها در مصرف انرژی مجموعه های متشکل از چند بنا، در دست نیست. در این چارچوب، هدف این پژوهش، یافتن رابطه ی احتمالی میان نحوه ی توزیع اندازه ی بناها در یک مجموعه ی متشکل از چند بنا و بار گرمایش و سرمایش سالانه ی آن مجموعه می باشد. این پژوهش در سه مرحله انجام شده است. در مرحله ی اول، متغیرهای پژوهش، از جمله پارامترهای اندازه و چیدمان بناها و همچنین، بار گرمایش و سرمایش سالانه ی ساختمان، تبیین شده است. مرحله دوم به طراحی الگوریتمی مناسب جهت تولید اندازه ی بناها و چیدمان های مختلف در سایت، بررسی عوامل مداخله گر و حذف آن ها، شروط مسئله و شبیه سازی بار گرمایش و سرمایش چیدما ن ها اختصاص یافته است. این مرحله، با برنامه نویسی به زبان پایتون در محیط افزونه ی گرس هاپر در نرم افزار راینو و شبیه سازی مدل ها با استفاده از افزونه ی هانی بی و لیدی باگ در این نرم افزار انجام شده است. در مرحله ی سوم، به بررسی همبستگی میان این دو متغیر پرداخته شده است. تحلیل یافته های حاصل از آزمون همبستگی، حاکی از آن است که در منطقه ی مورد مطالعه، سرمایش فصول گرم نسبت به گرمایش فصول سرد بیشتر حائز اهمیت است. رابطه ی همبستگی منفی قوی میان بارهای سرمایش با واریانس اندازه ی بناها، نشان دهنده ی این است که هرچه تنوع اندازه ی قطعات در یک مجموعه بیشتر باشد، بار سرمایشی کمتری خواهد داشت. همچنین، رابطه ی مثبت بارهای سرمایش با کشیدگی اندازه ی قطعات، نشان دهنده ی این است که هرچه قطعات یک مجموعه، از نظر اندازه پراکنده تر باشند، در کاهش بار سرمایشی، مناسب تر عمل خواهند کرد.