فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱٬۶۶۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی برهان امکان و وجوب ابن سینا و برهان علامت صنعتی دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص براهین اثبات واجب
علم و دین در جهان بینی شهید مطهری
حوزههای تخصصی:
مطالعه فلسفی قرآن
حقیقت و توجیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چارچوب پارادایم زبانی، همواره مرتبط با تلقی حقیقت به عنوان سازگاری، این مسأله وجود دارد که چگونه می توانیم در پرتو دلائل قابل دسترس، ادعای حقیقی نامشروطی را بیان کنیم که ورای آنچه توجیه شده است، قرار دارد. به عبارت دیگر، اگر در چارچوب زبانی، حقیقت یک قضیه را نمی توان مطابقت آن با چیزی در جهان دانست، زیرا در این صورت ما باید قادر باشیم از زبان خارج شویم، در حالی که از زبان استفاده می کنیم، پس چگونه حقیقت از توجیه قابل تشخیص است. در پاسخ به این سؤال دو نظریة اصلی مطرح می گردد: از یک طرف، ریچارد رورتی به دلیل رادیکال کردن پراگماتیکی چرخش زبانی، فهم غیررئالیستی از شناخت را مطرح می کند و حقیقت را با توجیه یکسان می داند. او معتقد است از آنجا که هیچ چیزی غیر از توجیه وجود ندارد و هیچ راهی وجود ندارد که از عقاید و زبانمان خارج شویم تا وسیلة آزمون دیگری غیر از سازگاری بیابیم، لذا مفهوم حقیقت اضافی است. از طرف دیگر، متفکرانی مانند یورگن هابرماس، سعی می کنند شهودهای رئالیستی را در درون پارادایم زبانی حفظ کنند. هابرماس معتقد است، ارتباط درونی بین حقیقت و توجیه وجود دارد و توجیهی که در یک چارچوب خاص به نحو موفق مطرح می شود، می تواند معطوف به حقیقتی مستقل از چارچوب باور موجه باشد. از نظر هابرماس برای تبیین رابطة درونی حقیقت و توجیه فقط می توان به عمل متقابل بین اعمال و گفتمان استناد نمود. فقط تأثیر متقابل دو نقش متفاوت پراگماتیک مفهوم حقیقت که در چارچوب های عملی و گفتمان عقلانی ایفا می شود، می تواند تبیین کند که چرا توجیه موفق یک باور مطابق با معیارهای خاص ما، در راستای اثبات حقیقت مستقل از چارچوب باور موجه است.
کسروی و مدرنیته
در حاشیه فلسفه برای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۸ شماره ۶۹
حوزههای تخصصی:
فلسفه و انتقاد آن
حوزههای تخصصی:
توهم کارآمدی فلسفه بعضی فلسفه ها و خطرناک بودن بعضی دیگر
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۸۳ شماره ۵۲
حوزههای تخصصی:
تقریر غایت گرایانه از علم دینی با تکیه بر اندیشه های استاد مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بررسی رویکرد روشی دکتر علی شریعتی در اصول بنیادین دین
حوزههای تخصصی:
یک دین زمانی می تواند بستر زیستی مؤمنانه را فراهم کند که ایمان به پایه های نخستین آن حاصل اقناع معرفتی و طمأنینه عقلی باشد و آن دین راهی برای رسیدن به این مطلوب گشوده باشد. در دین اسلام «تقلیدی نبودن» و «تحقیقی بودن» اصول بنیادین مطالبه مشترک رویکرد «درون دینی» و «برون دینی» است. این امر از منظر درون دینی به دلایل مختلف نکته ای حائز اهمیت و از ضروریات سنت اسلامی است. از زاویه برون دینی نیز اینکه دینی امکان مطالعه معرفت شناسانه را به منظور مقایسه دعاوی اش در مقابل سایر ادیان فراهم کند و حریف به میدان بطلبد، جذابیت معرفتی دارد و راه اثبات حقانیت عقلانی اش را می گشاید. حال این اصول تحقیقی و غیرتقلیدی می تواند معرکه آراء باشد. در شمایی کلی آراء روشی در حوزه دین در دو ساحت «اثبات» و «تبیین» قابل پیگیری است. دو ساحتی که تجلیات مختلفی در روش های گوناگون دارند. فیلسوفان باهدف اثبات به این جریان پیوستند و عده ای نیز چون جامعه شناسان به تبیین این اصول پرداختند. دکتر علی شریعتی در جایگاه جامعه شناسی دین دار از میانه راه همراه جریان گشته و عمدتاً در صدد تبیین این اصول برآمده اند. در این پژوهش نحوه مواجهه او با اصول دین در قالب روش های مصداق یافته در ذیل دو مقام اثبات و تبیین مورد بررسی قرارگرفته است.
تعیّن اجتماعى معرفتهاى وحیانى در اندیشهى علاّمه طباطبایى
حوزههای تخصصی:
یکى از سؤالات اساسىِ حوزه «معرفتهاى وحیانى» میزان اثرپذیرى آن از «عوامل اجتماعى» است که از آن به عنوان «تعیّن اجتماعى وحى» یاد مىشود. به باور علامّه طباطبایى(ره) به طور کلى، «صورتِ» معرفتهاى وحیانى، از تغییر برخى عوامل اجتماعى و انسانى، مانند: «شرایط زمان»، «انسان» و «مصالح» اثر مىپذیرد که به عقیده وى ظهور «شریعت»هاى متعدّد نتیجه آن است ولى «محتواى» معرفتهاى وحیانى، و به تبع آن محتواى شرایع تغییرناپذیر است. علامّه طباطبایى(ره) ضمن تطبیق قاعده فوق بر قرآن و احکام اسلام، بر این باور است که قرآن کریم در اصل «نزول»، براى رسیدن به سطح فهم انسانها؛ «نزول تدریجى»، به دلایل آموزشى، احتجاج و ضعف فراگیرى عمومى؛ «به لفظ آمدن»، براى امکان مکامله با مردم؛ کاربرد «زبان تمثیل»، براى امکان انتقال بهتر معانى؛ و «عربى بودن»، به جهت امتیاز زبان عربى و عرب بودن عمده مخاطبین در مراحل آغازین، متأثر از جامعه است. ایشان، همچنین، دین اسلام را به دلیل تأکیدش بر «تفکّر جمعى»، «نیروى جمعى اجرایى»، «اجتماعى بودن احکام» و مانند آن، «دینى اجتماعى» مىداند که ناظر به جامعهى انسانى شکل گرفته است.
تاثیر فرهنگی ترجمه یونانی بر الهیات کتاب مقدس
حوزههای تخصصی:
جست وجوی زمینه ها و عوامل دخیل در تکوین عهدین (کتاب مقدس) خود موضوعی است که هم از جنبه های تاریخی ـ فرهنگی و هم از جهت الهیاتی ـ کلامی، در فهم روح حاکم بر این اثر بسیار موثر است.
فرض بر آن است که دو سنت «عبرانی ـ یهودی» و «یونانی ـ یونانی مآبی»، سرچشمه های اصلی شکل گیری کتاب مقدس و البته خود مسیحیت بوده اند. اما تحلیل تاریخی و ریشه شناسانه دو سنت مذکور، از یک سو عوامل و مؤلفه های کمتر شناخته شده دیگری را برای ما عرضه می دارد که احیاناً در لابه لای پژوهش های دین شناسانه مغفول واقع شده اند؛ و از سوی دیگر نشان دهنده تلفیق فرهنگی و حتی روحی- معنوی دو سنت یاد شده با یکدیگر است که این، خود در تقدیر تاریخی دو سنت یهودی و مسیحی مؤثر واقع شده است. ملاحظه نتایج حاصل از گسترش عوامل مذکور نیز به نوبه خود، عرصه جدیدی از پژوهش را در این زمینه می گشاید که از زمره فروعات آن، ظهور جریان تاویل (هرمنوتیک) کتاب مقدس است. ریشه یابی تحولات معرفت دینی در سنت مسیحی و پیوند آن با نخستین رویدادهای فرهنگی و دینی سده های نخست میلادی، هدف اصلی این نوشتار است.