فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱٬۴۵۸ مورد.
بررسی شیوه های ارتقاء سطح علمی نیروها و دستیابی به دانش روز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این طرح با هدف ارزیابی بخشهای آموزش و اطلاع رسانی مؤسسات و مراکز تحقیقاتی سازمان تحقیقات و آموزش کشاورزی وزارت جهاد کشاورزی، در زمینه ارتقای سطح علمی پژوهشگران مؤسسات و مراکز یادشده و دستیابی آنها به دانش روز، شیوه های به کار گرفته شده را بررسی نموده است. روش تحقیق از نوع پیمایشی توصیفی بوده و 512 پرسشنامه به صورت مراجعه حضوری و مصاحبه، تکمیل و گردآوری شدند. نتایج به دست آمده نشان داد شیوه های آموزشی و اطلاع رسانی نیروها به طور کلی مورد تأثیر و تابع مستقیم سرمایه گذاری اعتباری و انسانی و نیز توجه مدیران و برنامه ریزان به این دو بخش میباشد. در بررسیهای انجام شده، بودجه و اعتبارهای ناچیز تخصیصی و پرت بالای سرمایه گذاری موجود، ضعف مدیریتی در توجه لازم به اهمیت آموزش و اطلاع رسانی به عنوان بخشهای پشتیبان و پیش برندة تحقیقات، نازل بودن نسبی سطح و دوره های آموزشی، محدودیت برخورداری از دوره های عالی تخصصی و فرصتهای مطالعاتی در کشورهای توسعهیافته، عدم کفایت و استمرار دوره های آموزشی کوتاه مدت، عدم اختصاص بودجه به منظور تأمین اساسیترین نیاز اطلاعاتی اعضای هیئت علمی و پژوهشگران؛ یعنی دسترسی به منابع و دانش علمی روز به صورت تمهید اشتراک آنلاین با کارگزاران و ناشران خارجی برای بهره برداری از بانکهای اطلاعاتی، کتابها، مجله های علمی، پایان نامه ها و گزارشهای پژوهشی به عنوان مشکلات اساسی تشخیص داده شد. در پایان، راهکارها و پیشنهادهایی برای رفع موانع و بهینه نمودن شیوه ها ارائه گردید
بررسی وضعیت مدیریت دانش در کتابخانه های تخصصی امور برق و ارائه الگوی پیشنهادی
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی وضعیت بهکارگیری مدیریت دانش در کتابخانه های تخصصی امور برق وزارت نیرو در ایران انجام گرفته و به دنبال یافتن الگویی پیشنهادی برای اجرای مدیریت دانش در کتابخانه های تخصصی مورد مطالعه است. روش: مسئولان کتابخانه ها، مدیران و روسای بلافصل آن ها به عنوان افراد مورد مطالعه انتخاب شده اند، روش پژوهش به صورت پیمایشی بوده و برای گردآوری داده ها از پرسشنامه، مصاحبه، تلفن، مصاحبه، نمابر و پست الکترونیکی استفاده شده است. یافته ها: با توجه به وضعیت جامعه مورد مطالعه، چهار مولفه اصلی: گردآوری، سازماندهی، اشاعه منابع دانش و هم چنین نیروی انسانی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید. مولفه های وضعیت گردآوری منابع و مهم ترین ضرورت ها در بهکارگیری مدیریت دانش به طورکلی در چهار حوزه مورد بررسی، توسط کتابداران و مسئولین کتابخانه های و مدیران بلافصل بهتر از متوسط ارزیابی شده است. اما وضعیت سازماندهی منابع دانش، اشاعه دانش، نیروی انسانی در حد ناچیز و پایین تر از متوسط ارزیابی شده است. نمونه مورد مطالعه وضع موجود را مناسب نمیبینند. از طرفی نمونه مورد مطالعه از کتابداران و مسئولین، اجرای مدیریت دانش در حوزه های امور برق را در حد ناچیز ارزیابی نموده و مسائل و مشکلات پیرامون آن را زیاد میدانند.
تجزیه و تحلیل و بررسی وضعیت توسعه یافتگی شهرستان های استان یزد از نظر مولفه های اطلاع رسانی در سالهای 1384-1380(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اطلاع رسانی به عنوان ابزاری اساسی برای توسعة فرهنگی و متعاقب آن زیرساختی برای توسعه در سایر بخشهای کشور به شمار میرود. یک جامعه بدون بهره گیری از اهرم توانمند اطلاع رسانی، در دستیابی به توسعه با مشکل مواجه خواهد شد. به عبارت دیگر، بهبود شبکه های اطلاع رسانی عمومی به عنوان پیش نیازِ برنامه ریزی و تصمیم گیری، به بهبود و افزایش توسعهیافتگی در تمام جنبه های آن منتهی میشود. بدین منظور، مقالة حاضر با هدف بررسی و تجزیه و تحلیل توسعهیافتگی شهرستانهای استان یزد از نظر شاخصهای اطلاع رسانی عمومی و روند تغییرات آن طی سالهای 84-1380 و به منظور برنامه ریزی در این بخش، انجام گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش «توصیفی- تحلیلی» است و جامعهی آماری آن را شهرستانهای استان تشکیل میدهد. برای انجام این تحقیق، پس از تعیین شاخصهای توسعهیافتگی اطلاع رسانی، آمار و داده های آن از سالنامة آماری و سازمان فرهنگ و ارشاد اسلامی این استان تهیه گردیده است. به منظور اندازه گیری توسعهیافتگی اطلاع رسانی این استانها، از روش تاکسونومی عددی و با استفاده از 11 شاخص بهره گرفته شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد حدود نیمی از شهرستانهای این استان از امکانات اطلاع رسانی کافی محرومند. شهرستانهای ابرکوه، بافق، مهریز و اردکان از نظر شاخصهای اطلاع رسانی طی سالهای 84-1380، همواره جزء شهرستانهای برخوردار استان به شمار میروند. شهرستانهای خاتم، طبس و صدوق نیز شهرستانهای محروم از امکانات اطلاع رسانی استان بوده اند. سایر شهرستانهای این استان نیز در زمرة شهرستانهای نیمه برخوردار به شمار میروند
بررسی عوامل موثر بر انگیزه های مطالعه در دانش آموزان ابتدایی و راهنمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر انگیزه های مطالعه بر روی 304 نفر از دانش آموزان مقاطع پنجم ابتدایی و سوم راهنمایی شهر مشهد انجام شده است. این نمونه، به صورت خوشه ای انتخاب شده، و پرسشنامة انگیزه های خواندن MRQ در اختیار آنان قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان داد دانش آموزان مورد بررسی، کمابیش همة انگیزه های خواندن را دارند و میزان این انگیزه ها از ضعیف تا متوسط، رتبه گذاری شده است. «رقابت»، «اهمیت»، «لذت» و «نمره» از انگیزه هایی بودند که در دانش آموزان مورد بررسی نسبت به بقیه در سطح بالاتری قرار داشتند و انگیزه های اجتناب از مطالعه، مطالعه به دلایل اجتماعی، مطالعه به قصد چالش برانگیزی و تکلیف، نسبت به بقیة انگیزه ها نمره های کمتری را به خود اختصاص دادند. یافته های حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش عبارتند از: بین انگیزه های اهمیت، شناخت، نمره و رقابت، از لحاظ میزان برخورداری، تفاوتی معنادار وجود دارد. بین انگیزه های لذت و به دلایل اجتماعی بر اساس جنسیت، تفاوتی معنادار وجود دارد. بین انگیزه های اثربخشی، چالش برانگیزی، اهمیت، شناخته شدن، نمره، اجتماعی و اجتناب بر حسب مقطع تحصیلی، تفاوت معنادار وجود دارد. بین انگیزه های اثربخشی، چالش برانگیزی، کنجکاوی، شناخته شدن، اجتماعی و رقابت با معدل نمره املای دانش آموزان مورد بررسی در دو سال اخیر، رابطة معنادار وجود دارد. همین نتیجه به غیر از انگیزة شناخته شدن در مورد معدل نمره فارسی دانش آموزان مورد بررسی، در دو سال اخیر دیده میشود. بین انگیزه های اثر بخشی، چالش بر انگیزی، کنجکاوی و تکلیف و معدل درسی دانش آموزان مورد بررسی، رابطة معنادار وجود داشت. بین انگیزه های چالش برانگیزی، شناخته شدن، نمره و رقابت و عضویت فعال در کتابخانه، رابطة معنادار دیده شد. البته در این مورد، رابطة بین انگیزه های یادشده و عضویت فعال در کتابخانه منفی بود. بین هیچ کدام از انگیزه های مختلف مطالعه و میزان آشنایی دانش آموزان مورد بررسی با اینترنت، رابطة معناداری دیده نشد
فضای سه بعدی اطلاعات و ضرورت بهینه سازی ساختار اصطلاح نامه ها از طریق افزودن خصیصه های معنایی به آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارائة مدل تعامل بین سه زبان کاربر، مؤلف و نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات، شناخت بهتر فضای مفاهمه در نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات را مقدور میسازد. با تنظیم عناصر این مدل، عملکرد بهینة نظام را در راستای هدفهای تعیین شده، میتوان تأمین کرد و اصطلاحنامه به عنوان زبان نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات، یکی از عناصر مدل یاد شده خواهد بود. در تدوین اصطلاحنامه، ایجاد یک ساختار سلسله مراتبی از مفاهیم، اولین ضرورت، و ایجاد و تعیین نوع روابط بین مفاهیم اصطلاحنامه ای، دومین ضرورتی است که در رویکرد ساختار مبنا، فرا روی تدوینکنندگان اصطلاحنامه قرار دارد. امّا پیچیدگیهای شرایط نمایه سازی و همچنین دیدگاه های متفاوت کاربران نهایی نظامهای بازیابی اطلاعات، توجه به رویکرد کاربر مبنا را در عرصه سازماندهی و بازیابی اطلاعات ضروری ساخته است. ابهام در استفاده از توصیفگر مناسب تر هنگام سازماندهی از یک سو و دیدگاه های متفاوت کاربران نهایی نظامهای بازیابی اطلاعات از سوی دیگر، گسترش روابط معنایی در اصطلاحنامه را ضروری میسازد. سه مفهوم معنایی[3] شامل: موجودیت[4]، صفت یا خصیصه[5] و نوع رابطه[6] به جای دو مفهوم معنایی در اصطلاحنامه شامل: موجودیت و رابطه، میتواند سطح ابهام واژگانی موجود در توصیفگرهای اصطلاحنامه را کاهش دهد. در صورت اضافه شدن مفهوم معنایی خصیصه به ساختار اصطلاحنامه، شناخت مختصات مفاهیم، تعیین حد و مرز و مصادیق آنها با ابهام کمتر مقدور میگردد. در چنین شرایطی، اختصاص توصیفگرهایی با قطعیت ربط بیشتر هنگام سازماندهی و امکان تعریف درخواست جستجوی اطلاعات با استفاده از خصیصه ها، سطح اثربخشی نظام بازیابی اطلاعات را از دید کاربر افزایش خواهد داد. همچنین، وارد ساختن خصیصه به ساختار مفاهیم معنایی در اصطلاحنامه، آن را به سطح مدل مفهومی در سلسله مراتب هستیشناسی نزدیک خواهد کرد